أقبَلَ الأَعداءُ حَتّى أحدَقوا بِالخَيمَةِ، ومَعَهُم شِمرُ بنُ ذِي الجَوشَنِ، فَقالَ : اُدخُلوا فَاسلُبوا بِزَّتَهُنَّ .فَدَخَلَ القَومُ َأَخَذوا كُلَّ ما كانَ بِالخَيمَةِ حَتّى أفضَوا إلى قُرطٍ كانَ في اُذُنِ اُمِّ كُلثومٍ ـ اُختِ الحُسَينِ ـ فَأَخَذوهُ وخَرَموا اُذُنَها، حَتّى كانَتِ المَرأَةُ لَتُنازَعُ ثَوبَها عَلى ظَهرِها حَتّى تُغلَبَ عَلَيهِ . وأخَذَ قَيسُ بنُ الأَشعَثِ قَطيفَةً لِلحُسَينِ عليه السلام كانَ يَجلِسُ عَلَيها فَسُمِّيَ لِذلِكَ قَيسَ قَطيفَةٍ وأخَذَ نَعلَيهِ رَجُلٌ مِنَ الأَزدِ يُقالُ لَهُ: الأَسوَدُ، ثُمَّ مالَ النّاسُ عَلَى الوَرسِ وَالخَيلِ وَالإِبِلِ، فَانتَهَبوها.
دشمنان پيش آمدند تا به گرد خيمه ها حلقه زدند. شمر بن ذى الجوشن نيز با آنها بود. او گفت: به درون خيمه ها برويد و جامه ها و متاعشان را بگيريد.
مردم وارد شدند و هر چه در خيمه ها بود برداشتند تا جايى كه گوشواره امّ كلثوم خواهر حسين عليه السلام را هم گرفتند و گوشش را دريدند. حتّى جامه رويينِ زنان را به زور مىكشيدند و مىبردند. قيس بن اشعث قطيفه اى را برداشت كه حسين عليه السلام بر روى آن مىنشس. او از اين رو «قيسِ قطيفه» ناميده شد. همچنين مردى از قبيله اَزد به نام اسود، كفش هاى ايشان را برداشت و سپس مردم به سوى وسايل زنان و اسبان و شترها رفتند و آنها را به تاراج بردند.
منابع:
مقتل الحسين للخوارزمي: ج 2 ص 37.
الفتوح ابن اعثم كوفي: ج 5 ص 120.