فرزندان عقیل بن ابى طالب، نقش مؤثّرى در نهضت حسینى داشتند. علاوه بر مُسلم بن عقیل، برادرانش جعفر و عبد اللّه و عبد الرحمان، و نیز فرزند یکى دیگر از برادرانش، محمّد بن ابى سعید همگى در این راه، به شهادت رسیدند. لذا امام زین العابدین علیه السلام، ابراز علاقه ویژه اى نسبت به فرزندان عقیل داشت. در روایات آمده است که به ایشان گفته شد:
ما بالُکَ تَمِیلُ إلَى بَنِی عَمِّکَ هَؤلاءِ …؟أجاب: إنّی أذکُرُ یَومَهُم مَعَ أبی عَبدِاللّه ِ الحُسَینِ بنِ عَلِیٍّ علیه السلام، فَأرِقُّ لَهُم.(1)
ترجمه: به امام سجاد گفته شد: تو را چه مى شود که به این عموزاده هایت (فرزندان عقیل)، بیشتر متمایلى؟
امام علیه السلام پاسخ داد: آن روزِ سختشان با اباعبداللّه حسین بن على علیه السلام را به یاد مى آورم و دلم برایشان مى سوزد.
عبدالله بن مسلم بن عقیل، یکی از اصحاب امام حسین و از شهدای کربلا
سنّ او هنگام شهادت ٢۶ سال گزارش شده است. برخى وى را نخستین شهیدِ خاندان پیامبر صلى الله علیه و آله دانسته اند و بر پایه گزارش شمارى از منابع وى پس از على اکبر علیه السلام به شهادت رسیده است. نام او در زیارت هاى «ناحیه مقدسه» آمده است. در «زیارت ناحیه مقدّسه» امام زمان می فرماید:
السَّلامُ عَلَى القَتیلِ ابنِ القَتیلِ، عَبدِ اللّه بنِ مُسلِمِ بنِ عَقیلٍ و لَعَنَ اللّه قاتِلَهُ عامِرَ بنَ صَعصَعَةَ.
ترجمه: سلام بر کُشته شده ، پسر کُشته شده ، عبد اللّه بن مسلم بن عقیل! لعنت خدا بر قاتل او عامِر بن صَعصَعه.
الأمالی للصدوق عن عبد اللّه بن منصور عن جعفر بن محمّد بن علیّ بن الحسین عن أبیه عن جدّه زین العابدین علیهم السلام: بَرَزَ مِن بَعدِهِ [أی بَعدِ هِلالِ بنِ حَجّاجٍ ] عَبدُ اللّه بنُ مُسلِمِ بنِ عَقیلِ بنِ أبی طالِبٍ، وأنشَأَ یَقولُ:
أقسَمتُ لا اُقتَلُ إلّا حُرّا وقَد وَجَدتُ المَوتَ شَیئاً مُرّا
أکرَهُ أن اُدعى جَباناً فَرّا إنَّ الجَبانَ مَن عَصى وفَرّا
ترجمه: از امام جعفر صادق(ع) از پدرش امام باقر(ع) از جدّش امام زین العابدین علیهم السلام ـ : پس از هِلال بن حَجّاج (از شهدای کربلا) عبد اللّه بن مُسلم بن عقیل بن ابى طالب به میدان آمد در حالى که چنین رجز مى خواند: سوگند خورده ام که جز به آزادگى کشته نشوم گر چه مرگ را تلخ یافته ام. ناپسند مى دارم که ترسو و گریزان خوانده شوم. ترسو کسى است که سر پیچید و گریخت.(2)
تاریخ طبری عن حُمَید بن مسلم الأزدی: إنَّ عَمرَو بنَ صَبیحٍ الصُّدائِیَّ رَمى عَبدَ اللّه ِ بنَ مُسلِمِ بنِ عَقیلٍ بِسَهمٍ فَوَضَعَ کَفَّهُ عَلى جَبهَتِهِ، فَأَخَذَ لا یَستَطیعُ أن یُحَرِّکَ کَفَّیهِ ثُمَّ انتَحى لَهُ بِسَهمٍ آخَرَ فَفَلَقَ قَلبَهُ.
ترجمه: تاریخ طبرى ـ به نقل از حُمَید بن مُسلم اَزْدى ـ: عمرو بن صَبیح صُدایى، تیرى به سوى عبد اللّه بن مسلم بن عقیل انداخت. او کفِ دستش را [ براى محفاظت ] بر پیشانى اش نهاد [امّا تیر، دستش را به پیشانى اش دوخت ] و نتوانست آن را حرکت دهد. سپس تیرى دیگر آمد و قلبش را شکافت.(3)
…قالَ أبو مِخنَفٍ: فَحَدَّثَنی أبو عَبدِ الأَعلَى الزُّبَیدِیُّ أنَّ ذلِکَ الفَتى عَبدُ اللّه بنُ مُسلِمِ بنِ عَقیلٍ ، وأنَّهُ قالَ حَیثُ أثبَتَ کَفَّهُ فی جَبهَتِهِ: اللّهُمَّ إنَّهُم استَقَلّونا وَاستَذَلّونا، اللّهُمَّ فَاقتُلهُم کَما قَتَلونا، وأذِلَّهُم کَمَا استَذَلّونا.فَکانَ یَقولُ: جِئتُهُ مَیِّتاً فَنَزَعتُ سَهمِیَ الَّذی قَتَلتُهُ بِهِ مِن جَوفِهِ، فَلَم أزَل اُنَضنِضُ السَّهمَ مِن جَبهَتِهِ حَتّى نَزَعتُهُ، وبَقِیَ النَّصلُ فی جَبهَتِهِ مُثبَتاً ما قَدَرتُ عَلى نَزعِهِ.
ترجمه: تاریخ طبری به نقل از ابومخنف می نویسد: … هنگامى که کفِ دست عبدالله بن مسلم بن عقیل به پیشانى اش دوخته شد، گفت: خدایا! آنان، ما را فرو کاستند و خوار داشتند. خدایا! آنان را بکُش، همان گونه که ما را کُشتند و خوارشان کن همان گونه که ما را خوار داشتند. زید بن رُقاد، قاتل عبدالله بن مسلم بن عقیل می گوید: وقتى به او رسیدم جان داده بود. آن تیرم را که در شِکمش نشسته و او را از پاى در آورده بود بیرون کشیدم و بعد تیرِ روى پیشانى اش را آن قدر حرکت دادم تا توانستم آن را بیرون بکشم؛ امّا تیغه آن، در پیشانى اش مانْد و نتوانستم آن را بیرون بکشم.(4)
پی نوشت:
1- کامل الزیارات ابن قولویه قمی: ص ٢١۴ ح ٣٠٧.
2-امالی، شیخ صدوق: ص ٢٢۵ و روضة الواعظین، ابن فتّال نیشابوری: ص ٢٠٧.
3- تاریخ طبری: ج ۵ ص ۴۴٧، الکامل فی التاریخ ابن اثیر جزری: ج ٢ ص ۵٧٠.
4- تاریخ طبری: ج ۶ ص ۶۴، أنساب الأشراف بلاذری: ج ۶ ص ۴٠٧، الکامل فی التاریخ ابن اثیر جزری: ج ٢ ص ۶٨٣ و بحار الأنوار: ج ۴۵ ص ٣٧۵.