شهادت امام حسین علیه السلام
وقتي عيسي بن مريم و حواريين به كربلا گذاشتند در ايام سياحت، پس شير غضباني سر راه بر ايشان گرفت .عيسي (عليه السلام) پيش رفت و گفت اي شير چرا راه را بر ما بسته اي؟ او عرض كرد: كه نمي گذارم عبور كنيد از اين زمين مگر اينكه لعنت كنيد يزيد را كه كشنده ي فرزند پيغمبر خاتم يعني محمد(صلي الله عليه و آله) و فرزند ولي خدا علي (عليه السلام) است. (1)
ابراهيم خليل الله داره از كربلا عبور مي كنه.يه مرتبه اسبش حركتي كردكه ابراهيم از اسب افتاد و سرش شكست، عرض كرد: خدايا چه امری از من صادر شد؟ پس اسبش به سخن درآمد و گفت: يا خليل الله خجالت من از تو بزرگ است بدانكه در اين زمين كشته مي شود سبط خاتم انبياء، و از اين جهت خون تو جاري شد در آن تا موافق شود با آن جناب.
شايد محل سقوط ابراهيم همان محل سقوط حسين (عليه السلام) بود اما ببين فرق ميان دو سقوط چه قدر است.
ابراهيم با بدن صحيح و سالم بر زمين افتاد و سرش زخم شد و برخواست و دوباره سوار شد و به سوي مقصد خود رفت، اما ،
بلند مرتبه شاهي زصدر زين افتاد
اگرغلط نكنم عرش بر زمين افتاد
با لب تشنه و بدن مجروح و پاره پاره در ميان دشمنان بر زمين افتاد، و در آن حال دشمنان بر او احاطه نمودند هر يك به زخم سنان و شمشير و تير او را اذيت نمودند عاقبت به زحمت تمام شهيدش كردند و سرش را بر نيزه نموده به شهرها بردند و بدنش را در ميان خاك و خون بي غسل و و كفن گذاشتند.(2)
اگر كشتند چرا آبت ندادند
چرا زان دُرِّ نايابت ندادند
اگركشتندچرا خاكت نكردند
كفن برجسم صدچاكت نكردند
اگركشتند چرارأست بريدند
زكينه بر نوك نيزه نمودند
بهتر ز حسين در دو سرانيست نگرديد
با سوز تر از كرب بلا نيست نگرديد
جز كرب بلا و حرم گوشه به گوشه
درهيچ كجا شور وصفا نيست نگرديد
بيمار جنونيم و دچار تب عشقيم
جزذكرحسين هيچ دوانيست نگرديد
آن خلد بريني كه خدا ساخته از عشق
جز كرب بلا هيچ كجا نيست نگرديد
تا ما همه عبد رخ دلجوي حسينيم
گشتن پي جزاو روا نيست نگرديد.
--------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت:
1- خصائص الحسينيه، ص217.
2- همان.