شهادت امام حسین علیه السلام
بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا
تشنه ی آب فراتم ای اجل مهلت بده تا بگیرم در بغل، قبر شهید کربلا
حدیث داریم : لو کان الحیاء صورة لکان الحسین؛(1) اگر حیا را بخواهی نقاشی کنی، می شود حسین. اگر حیا را بخواهی ترسیم کنی، می شود ابا عبدالله. در حیای اباعبدالله همین قدر بس، که به دشمن خودش آب داد، فرمود: این ها تشنه اند ولو دشمن هستند. دستور داد تک تک لشکر دشمن را آب بدهند. در حیای اباعبدالله همین قدر بس، که روز عاشورا مقابل خیمه ها آمد، فرمود: خواهرم زینب، می شود یک لباس به من بدهی؟ لباس به او داد. امام لباس را برش زد؛ قدری آن را کوتاه کرد که قابل رغبت نباشد(2) تا وقتی غنیمت ها را می برند، لباس ها را می برند حیا کنند. شرم کنند تا این پیراهن زیر لباس های من بماند. این حیای اباعبدالله است.
در حیای اباعبدالله همین قدر بس وقتی زیر تیغ، چشمش را باز کرد، دید زینبش بالای بلندی آمده است، فرمود: برگرد، برگرد، نمی خواهم صدای زینبم را نا محرم بشنود. گریه ات را نا محرم ببیند. خواهرم، مبادا گریبان چاک دهی! مبادا صدایت را به گریه بلند کنی! خواهرم، مبادا تا من زنده ام از خیمه ها بیرون بیایی. این حیا نیست؟ لو کان الحیاء صورة لکان الحسین؛(3) در حیای امام حسین همین قدر بس وقتی دختر کوچکش دنبالش دوید، فرمود: دخترم به خیمه ها برگرد. نگذاشت دختر از خیمه بیرون بیاید.
در حیای امام حسین همین قدر بس وقتی که به دشمن حمله می کرد، بر می گشت می آمد دور خیمه هایش می چرخید مبادا خیمه هایش مورد تجاوز قرار بگیرند.
اباعبدالله، غیرة الله است. اباعبدالله، تجسم حیای الهی است. اما یا اباعبدالله، غروب عاشورا نبودی با این خیمه ها چه کردند؟! با این زن و بچه ها چه کردند؟! هر کدام به یک طرف بیابان رفتند؛ اهل بیت پراکنده شدند. عقیله ی بنی هاشم را بر شتران بی جهاز سوار کردند، در مجلس دشمن آوردند. زینب نفرمود: حسینم، عباسم. نفرمود: اکبرم. نفرمود: فرزندم.
فرمود: یزید این عدالت است که زن و بچه ی تو پشت پرده باشند اما اهل بیت رسول الله مقابل نا محرم؟! أمن العدل یابن الطلقاء تخدیرک حرائرک و اماءک و سوقک بنات رسول الله سبایا.(4)
--------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت:
1- مئة منقبة، ص135.
2- منتهی الآمال، ص540.
3- مئة منقبة، ص135.
4- بحارالانوار،ج45،ص133؛ الاحتجاج،ج2،ص307؛ بلاغات النساء، ص35.
منبع: روضه های استاد رفیعی، 54.