يكشنبه 4 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

 

شهادت امام حسین علیه السلام

شما این جملۀ حضرت زینب(سلام الله علیها) درشب عاشورا را شنیده اید؛ گویای این است که با بودن امام حسین(علیه السلام) همۀ مصیبت ها قابل تحمل بود. وقتی شب عاشورا امام حسین(علیه السلام) به حضرت زینب(سلام الله علیها) فرمود: خواهرم! جدم از من بهتر بود، رفت. پدرم از من بهتر بود، مادرم از من بهتر بود، برادرم از من بهتر بود؛ همۀ این ها رفتند. عرض کرد: برادرم! همۀ این ها رفتند، دلم خوش بود که شما هستید. شما جای همۀ آن ها را برای ما پر می کردید. تا شما بودید مصیبت آن ها برای ما قابل تحمل بود. شما که بروید گویا همۀ آن ها رفته اند. لذا در روایات در کامل الزیارات آمده، مصیبت سنگین در حادثه امام حسین(علیه السلام) این است که با رفتن ایشان دیگر همۀ پنج تن رفته اند. از آن پنج تن کسی باقی نمانده است. البته این برای حضرت زینب(سلام الله علیها) قابل درک است. شما اگر این جمله را عنایت کنید، پیداست. خیلی مصیبت حضرت علی اکبر(علیه السلام) برای حضرت زینب(سام الله علیها) سخت است و برای اهل بیت، مصیبت حضرت ابوالفضل(علیه السلام) سخت است. ولی تا امام حسین(علیه السلام) هست، این مصیبت قابل تحمل است. وقتی امام حسین(علیه السلام) می رود تازه همۀ این مصیبت ها زنده می شود. لذا مصیبت اصلی این است که امام حسین(علیه السلام) دارد می رود. همه وقتی صدای امام حسین(علیه السلام) را از خیمه ها شنیدند، فهمیدند که این خداحافظی، خداحافظی آخر است؛ همه از خیمه ها بیرون ریختند. دور امام حسین(علیه السلام) حلقه زدند. نمی دانم این سؤال هایی که کرده اند برای چی است؟ دل از امام حسین(علیه السلام) نمی کنند. من خیلی بعید می دانم که از دختری مثل حضرت سکینه(سلام الله علیها) که امام حسین(علیه السلام) فرمود:

«امّا سكينة فغالب عليها الاستغراق مع اللَّه»،(1)
حضرت سکینه(سلام الله علیها)مستغرق در خداست؛
 این سؤال ها، سؤال های عادی باشد. سؤال کرد: بابا! ما را به چه کسی می سپاری؟ بابا! در این بیابان ما را تنها می سپاری؟ بابا! می شود ما را به مدینه جدمان برگردانی؟ بابا! واقعاً آماده مرگ شده ای؟ وقتی متوجه شدند که امر جدیست و حضرت دارند به طرف میدان می روند، دیگر کسی نمی توانست این ها را کنترل کند. دست از امام حسین(علیه السلام) برنمی داشتند. فدای امام حسین(علیه السلام) که نه دوست، دست از او بر می داشت و نه دشمن به او مهلت خداحافظی می داد. چه کند امام حسین(علیه السلام)؟ امام حسین(علیه السلام) است؛ نمی خواهد سخت گیری کند؛ محور محبت است. از یک طرف هم واقعاً دشمن فرصت نمی دهد. اگر حضرت بیش از این کنار خیمه ها بماند، به خیمه هایش حمله می کنند. عزیزانش در معرض خطرند. ولی نمی تواند این مطلب را با این ها در میان بگذارد که عزیزانم، اگر من بایستم دشمن به شما حمله می کند. این برای امام حسین(علیه السلام) خیلی سخت بود. شنیده اید که امام حسین(علیه السلام) وقتی از اسب روی زمین آمده بود، دیگر طاقتش تمام شده بود؛ توان ایستادن روی پا نداشت و نمی توانست روی پا بایستد. شمر بین حضرت و خیمه هایش حائل شد. لشکریان حائل شدند؛ حضرت تمام توانش را جمع کرد، روی زانوانش ایستاد و فرمود:

«وَيْحَكُمْ يَا شِيعَةَ آلِ أَبِي سُفْيَانَ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ دِينٌ وَ كُنْتُمْ لَا تَخَافُونَ الْمَعَادَ فَكُونُوا أَحْرَاراً فِي دُنْيَاكُمْ».(2)
لا اقل در دنیایتان آزاده باشید. من با شما می جنگم، شما با من می جنگید. با زن و بچۀ من چکار دارید؟ حالا امام حسین(علیه السلام) همین طور که دارد وداع می کند؛ نه عزیزانش ازش دل بر می دارند و نه دشمنش به او مهلت می دهد. در مقتل مرحوم مقرم است که عمر سعد دستور داد خیمه هایش را تیرباران کنید. وقتی تیرهای دشمن به طناب خیمه ها رسید، حضرت دید خیمه هایش در معرض خطر است. دیگر به سرعت از خیمه ها جدا شد و عزیزانش مهلت پیدا نکردند که در این لحظات امام حسین(علیه السلام) را سیر ببینند؛ لااقل وداع و خداحافظی کنند. امام حسین (علیه السلام) از خیمه ها جدا شد؛ طبق این نقل به خواهرش فرمود: خواهرم! مرا کمک کن؛ بچه ها را به خیمه ببر. امام حسین(علیه السلام) دستور داد همة بچه ها به خیمه ها بروند و دیگر از خیمه بیرون نیایند. فرمود پرده خیمه را هم بیندازید. دیگر در این بیابان برای شما محرمی باقی نمانده است. حضرت به طرف میدان حرکت می کرد. دیگر مصمم بود که برود به طرف خدای متعال. غروب عاشورا نزدیک می شد. موعدش با خدای متعال رسیده بود. صدایی را از پشت سر شنید که امام حسین(علیه السلام) را متوقف کرد. دید خواهرش می دود و یک طوری صدا می زند:

«مهلًا مهلا، يا ابن الزّهرا».(3)
که اگر امام حسین(علیه السلام) توقف نکند زینب قالب تهی می کند. گویا هنوز حضرت زینب(سلام الله علیها) آمادة وداع نشده است. لذا امام حسین(علیه السلام) توقف کرد، این وداع آخر انجام گرفت. تصرف کرد در قلب خواهر. خواهر را آماده کرد و رفت میدان. دیگر در خیمه ها بودند. از خیمه بیرون نیامدند. تا آن وقتی که:

«وَ أَسْرَعَ فَرَسُكَ شَارِداً وَ إِلَى خِيَامِكَ قَاصِداً مُحَمْحِماً بَاكِياً».(4)
ذو الجناح به طرف خیمه ها آمد. خیال کردند یک بار دیگر امام حسین(علیه السلام) برای خداحافظی آمده. لذا همه از خیمه ها بیرون دویدند ولی سالار حضرت زینب(سلام الله علیها) را ندیدند. دیدند عجب! اسب آمده، ولی زینش واژگون است. این اسب یک جایی امام حسین (علیه السلام) را روی زمین گذاشته و آمده. به دنبال اسب حرکت کردند و آمدند بالای بلندی؛ ای کاش نمی آمدند. فقط من همین جمله کنایه آمیز را بگویم. وقتی رسیدند به بالای بلندی دیدند دشمن زودتر از آن ها آمده. نقل شده امام حسین(علیه السلام) با گوشه چشم به خواهر اشاره کرد، خواهرم برگردید. برگشتند به طرف خیمه ها ولی هنوز به خیمه ها نرسیده بودند، دیدند عجب اوضاع عالم دگرگون شده؛ زمین می لرزد؛ آسمان تیره و تار شده است. بی بی حضرت زینب (سلام الله علیها) دوید پیش امام سجاد(علیه السلام). پسر برادرم! چه اتفاقی افتاده؟ باورش نمی آمد. فرمود عمه جان! نگاه کن! نگاه کرد؛ دید سر برادرش بالای نیزه است.
سری به نیزه بلند است در برابر زینب     خدا کند که نباشد سر برادر زینب
 
--------------------------------------------------------------------------------

پی نوشت:
1-  سيران و جانبازان كربلا/محمدمظفری سعید/ - سكينه(ع)... . ص: 162.
2- بحارالأنوار/مجلسی/45/51/بقية الباب 37- سائر ما جرى عليه بعد... . ص: 1
 3- فرهنگ عاشورا/جمعی ازنویسندگان/ 176/3. رجزها و شعارها... . ص: 175.
4- بحارالأنوار/مجلسی/98/239/باب 18- زياراته صلوات الله عليه الملقه... . ص: 148.
 
منبع: سخنرانی حجت الاسلام میر باقری.

 

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group