شهادت حضرت عباس علیه السلام
الا ای جان من جانان من سقای طفلانم الا ای ماه من بی تو غریب این بیابانم
به خون خویش غلطانی نمی پرسی که من مردم ز بهر یاریم بر خیز ای خورشید تابانم
که دردنیا شنیده ساقی لب تشنه ای جانا مرا در سوگ بنشاندی الا ای راحت جانم
حسینت مانده بی پشت و پناه و لشکر و یاور
ببین با بی کسی ای جان من عازم به میدانم
جعفر بن ابیطالب (جعفر طیار )برادر امیرالمؤمنین است ، در جبهه جنگ دستهایش را قطع کردند ، جعفر را شهید کردند ، خبر آوردند امیرالمؤمنین می آید رسول خدا به همه سفارش کرد کسی با علی حرف نزند ، داغ برادر سنگین است ، همین که امیرالمؤمنین آمد پیغمبر ، علی را بوسید ، فرمود: علی جان خدا صبرت بدهد برادرت را کشتند ، دستهایش را جدا کردند تا این خبر را علی شنید دست به کمرش زد فرمود : اِ نکسر ظَهری ، وَقَلَّت حیلَتی ،وَشَمَّت بی عَدّوی ، اکنون کمرم شکست ، چاره ام اندک شد ، دشمنم زبان به سرزنش من گشود.
--------------------------------------------------------------------------------
منبع: پرچم دار نینوا ، ص 178 .