شهادت اصحاب امام حسین علیه السلام
آمدم تاکه زبندغمم آزادکنی توبه ام رابپذیری ودلم شادکنی یاحسین ازعمل خویش پشیمانم من آمدم تاکه مراسوی حق ارشادکنی اولین کس که سرراه توبگرفت منم حال هنگام تلافی است اگرامدادکنی دوست دارم که سروجان به فدای تو کنم تاکه راضی دل بشکسته اولادکنی (مرحوم ژولیده نیشابوری) درشرح حال حربن یزیدریاحی ،دوبرخوردحرراباامام مشاهده می کنیم که بسیارزیباست ونشانه طینت پاک وفطرت بیدارحراست: برخورداول:وقتی امام درمنزل(ذوحَسَم)به حرویارانش برخوردکردزمان نمازظهرکه رسید،حجاج بن مسروق،اذان گفت:امام به فرمود:آیابااصحابت نمازمی خوانی ؟حرعرض کرد:خیر،بلکه همه باشمانمازمی خوانیم وجداازامام ،نمازجماعت برپانکرد وپشت سرامام ،نمازخواند.این یک موضع بودکه حردرمقابل امام،ادب نشان داد. برخودردوم:آن جابودکه امام،اصحابش راامرکردسوارشوندوزنان راسوارکردودستورحرکت داد.حرمانع حرکت امام شد.امام فرمود:بگذارمابه مکانی برویم که کسی مارانشناسداماحرنپذیرفت.امام ناراحت شدوبه اوفرمود:ثَکَلَتکَ اُمُّک ماتُریدُمِنَّا؟مادرت به عزایت بنشیندازماچه می خواهی؟حرلحظه ای سررابه زیرانداخت وگفت:اگرکس دیگری متعرض نام مادرم می شدمن نیزنام مادراورامی بردم اماچه کنم که مادرتوفاطمه(س) است.این نیزنشانه دیگری ازادب ومعرفت حربودکه باعث نجات اوگردید.روزعاشوراوقتی فریاداستغاثه امام راشنیدکه می فرمود:اَمامِن مُغیثٍ یُغیثُنالِوجهِ الله؟اَمامِن ذَابٍّ یَذُبُّ عن حرم رسولِ الله . دستان خودرابرسرگذاشت(به علامت ندامت وپشیمانی)ومی گفت:اللّهم الیکَ اَنَبتُ فتُب عَلَیَّ خدایامن دل فرزندفاطمه (س) رالرزاندم.همینکه رسیدمحضرامام،باکمال شرمساری عرض کرد:جُعِلتُ فِداک،فدایت شوم،من همان کسی هستم که راه رابرتوبستم هل تری لی مِن تَوبَهٍ؟ آیاتوبه من پذیرفته می شودیانه؟ فقال الحسین نعم،یتوبُ الله علیک فَاَنزِل – ازاسب پیاده شوتوبه توقبول است. دربعضی ازروایات آمده:پس ازقبولی توبه اش ،ازامام اجازه گرفت تابرای عذرخواهی نزدبانوان حرم برودامام هم اجازه داد.حرنزدیک خیمه آنهاشدوبادلی شکسته وچشمی گریان عرض کرد:السلام علیکم یااهل بیت النبوه من همان کسی ام که دل شماراشکستم اماحالاپشیمانم من همان کسی ام که شماراترساندم اماازشماامیدعفودارم خواهشم این است مراببخشیدونزدمادرتان فاطمه زهرا(س) ازمن شکایت نکنید. دوجاادب کردامام نیزدوعنایت به اوکردودومدال به اوبخشید. 1- وقتی روی زمین افتادخودامام برسربالین اوحاضرشدندوخون ازچهره اش پاک کردوپارچه ای رابرسرحربست واوراباهمان دستمال دفن کردند. 2- ازمادرحرتجلیل کردوفرمود:انت الحرُّکماسَمَّتکَ اُمُّک. اماامام بربالین حرامد سرحربردامن گرفت امابمیرمبرای اقایی که کسی نبود لحطات اخربربالین اقا بیاد امانه یک نفر اومد بربالین اقا اونم شمر بود که سر بریده اقارابه دامن گرفت .همه صدابزنید غریب حسین سلام مابه حسین به صحن کرببلایش سلام مابه حسینی که جان ما به فدایش سوارِ گمشده را از میان راه گرفتی چه ساده صید خودت را به یک نگاه گرفتی شبیه کشتی نوحی، نه! مهربان تر از اویی که حرِّ بد شده را هم تو در پناه گرفتی چنان به سینه فشردی مرا که جز تو اگر بود حسین فاطمه! میگفتم اشتباه گرفتی من آمدم که تو را با سپاه و تیر بگیرم مرا به تیر نگاهی تو بی سپاه گرفتی بگو چرا نشوم آب که دست یخزدهام را دویدی و نرسیده به خیمهگاه گرفتی چنان تبسم گرمی نشاندهای به لبانت که از دل نگرانم مجال آه گرفتی رسید زخم سرم تا به دستمال سفیدت تو شرم را هم از این صورت سیاه گرفتی ................................................................. منابع: 1- مقتل الحسین ابی مخنف. 2- لهوف سیدبن طاوس. 3- قصه کربلا،نظری منفردص۳۰۴. 4- بحارالانورج۴۵ص۱۴و۱۵. 5- ناسخ التواریخ مرحوم سپهر. 6- القول السدیدبشان حرالشهید. 7- مقتل الحسین مرحوم مقرم.