شهادت امام حسین علیه السلام
روز عاشورا حضرت زینب سلام الله علیها لباس نو به تن فرزندانش، عون و محمد، پوشاند و گرد و غبار از رویشان پاک کرد. به چشمانشان سرمه کشید و شمشیر به دستشان داد و آن ها را آماده ی شهادت کرد؛ سپس آن دو را به حضور برادرش امام حسین علیه السلام آورد و اجازه ی میدان خواست! الا اى آسمان عشق بنگر اختر خود را بلا گردان اصغر کن دو طفل خواهر خود را بیا و بر مگردان این کفن پوشان زینب را که نزد فاطمه بالا بگیرد او سر خود را بدان غیرت ز حیدر ، رزم از عباس تو داریم نظر کن رزم شاگردان میر لشگر خود را دایی جان! دل خواهرت را نشکن. هدیه را که رد نمی کنند. به مادرمان نه نگوو به ما اجازه ی میدان بده. ما طاقت ماندن نداریم. دایی جان! شما سیلی خوردن مادر را دیده ای. می دانی سیلی خوردن مادر یعنی چه. چطور می خواهی ما بمانیم و سیلی خوردن مادر خود را نظاره گر باشیم؟ تو میدانى که سیلى خوردن مادر چه بد دردى است چسان ما بنگریم آزرده روى مادر خود را ....................................................... منبع: گریزهای مداحی، ص263.