شهادت امام حسین علیه السلام
حسین، تجسم انس با خداست. شب عاشورا فرصت گرفت برای انس با خدا. نه این که فرصت گرفت برای اینکه جنگ، یک روز تأخیر بیفتد. فرمود: أحبّ الصّلاة؛(1) من نماز را دوست دارم؛ دعا را دوست دارم؛ استغفار را دوست دارم. امشب می خواهم با خدا مناجات کنم.
سیدبن طاووس می فرماید: شب عاشورا مثل کندوی عسل، [ دیده اید چگونه صدای زنبور ها می آید.] همان گونه از خیمه های اباعبدالله صدای مناجات می آمد.(2) صدای گفت و گو با خدا می آمد. انس با خدا را ببینید که سر بر تراب کربلا گذاشته؛ الهی رضا برضائک و صبرا ببلائک.
انس با خدا را ببینید، زینب وقتی با ان همه مصیبت وارد قتلگاه می شود، دست زیر بدن برادر می برد و می فرماید: اللهم تقبّل منّا هذا القلیل من القربان. اول، از خدا سخن می گوید. می فرماید: خدایا، این قربانی را از ما قبول کن.
این دل ها را روانه کنید کربلا کنار ضریح پسر فاطمه. ان شاءالله یک شب جمعه با حجةبن الحسن آن جا باشیم. امام زمان زیارت بخواند: السّلام علی الشّیب الخضیب، السّلام علی خدّ التّریب. ما هم کنار آن حضرت بایستیم برای مولایمان اشک بریزیم و گریه کنیم.(3)
سلام ما بر تو ای سوین امام که در حضور تو مهدی کند سلام
حسین جان، نمی دانم چه شده؟! همین که نام تو برده می شود غم و اندوه بر دل می نشیند. وقتی این زائر ها بین الحرمین می آیند همین که نگاه شان به گنبد تو می افتد ناله می زنند:
سلام بر تو که در زیر تیغ با لب خشک برای شیعه فرستاده ای پیام
اباعبدالله علیه السلام فرمود: ای شیعیان هر وقت آب خنک می نوشید، بگویید: حسین.(4)هر وقت می بینید، بگویید: حسین. هر وقت اولاد از دست دادید، پدر از دست دادید، مصیبت دیدید، همه جا بگویید: حسین، حسین.
سلام بر تو که در زیر تیغ با لب خشک برای شیعه فرستاده ای پیام
سلام بر تو و زینب که آن دم گفت بیا گلوی تو بوسم به جای مام
انسان هر وقت وارد حرم حسین می شود، وقتی وارد گودال قتلگاه می شود. [کربلا رفته ها می دانند هر مصیبتی آن جاست] اول یاد این مصیبت می افتد، یائ این شعر:
گلی گم کرده ام می جویم او را به هر گل می رسم می بویم او را
زینب در قتلگاه کاری کرد که به خدا قسم دیدم دوست ودشمن گریه می کند؛ فأبکت کلّ عدوّ و صدیق. اول رو به خدا کرد:
اللهم تقبّل منّا هذا القلیل من القربان؛ خدایا این قربانی را از ما قبول کن.
بعد رو به مدینه کرد، گفت: یا محمداه! صلّی علیک ملیک السّماء، هذا الحسین بالعراء مرمّل بالدّماء مقطّع الاعضاء و بناتک فأبکت کلّ عدوّ و صدیق.(5)
این کشته فتاده به هامون حسین توست این صید دست و پا زده در خون حسین توست
بعد رو به فاطمه کرد. فاطمه جان، حسین را از قفا سر بریدند.
بعد رو به اصحاب کرد، فرمود: ای اصحاب حسین، ای اکبر، ای قاسم، ای حبیب، بلند شوید ببینید آقایتان قطعه، قطعه شده است. سپس نشست شروع کرد مرثیه خواندن: حسین جان، هم داغ دیدی و هم جان دادی! حسین جان، با لب تشنه سر از تنت جدا کردند!(6)
--------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت:
1- بحارالانوار، ج44، ص391؛ الارشاد، ج2، ص89؛ اللهوف، ص89.
2- اللهوف،ص131
3- زیارت ناحیه مقدسه.
4- سوگنامه آل محمد، ص399.
5- بحارالانوار، ج44، ص391؛ اللهوف، ص89؛ مثیرالاحزان، ص84.
6- منتهی الآمال، ص555و556؛ قصه کربلا، ص413.
منبع: روضه های استاد رفیعی، ص93.