وفات حضرت زینب سلام الله علیها
نکته: خطبه زينب كبري سلام الله عليها به دو شكل در روايات آمده كه در بعضي از جملات تفاوت هايي دارد ما در اينجا قول مشهور تر را در متن عربي آورديم ، اما در ترجمه هر دو نقل را رعايت نموديم و نقل دوم را در "..." قرار داديم و در دادن آدرس، آدرس هر دو نقل اين خطبه را ارائه نموديم. بشير بن خزيم اسدي گويد: زينب دختر علي (عليه السلام) را در آن روز ديديم، بخدا قسم زن با حيايي را تا آن روز سخن ورتر از او نديديم گويا كلمات را با زبان گوياي امير المومنين علي بن ابيطالب جاري مي نمود، وي به مردم اشاره كرد كه ساكت شويد. ناگهان نفسها در سينه ها حبس شد و صداي زنگ كاروان از صدا افتاد. آنگاه فرمود: الحمد لله والصلاة على محمد وآله الطاهرين " اما بعد " يا أهل الكوفة يا أهل الختل والغدر أتبكون فلا رقأت الدمعة ولا قطعت الرنة إنما مثلكم كمثل التي نقضت غزلها من بعد قوة انكاثا تتخذون ايمانكم دخلا بينكم الا وهل فيكم الا الصلف و النطف والصدر الشنف ( الا الصلف والعجب والشنف والكذب ) وملق الإماء وغمز الأعداء أو كمرعى على دمنة أو كفضة على ملحودة الا ساء ما قدمت لكم أنفسكم ان سخط الله عليكم وفي العذاب أنتم خالدون. أتبكون وتنتحبون اي والله فابكوا كثيرا واضحكوا قليلا فلقد ذهبتم بعارها وشنارها ولن ترحضوها بغسل بعدها ابدا واني ترحضون قتل سليل خاتم النبوة ومعدن الرسالة وسيد شباب أهل الجنة وملاذ حيرتكم ومفزع نازلتكم ومنار حجتكم ومدرة سنتكم. الا ساء ما تزرون وبعدا لكم وسحقا فلقد خاب السعي وتبت الأيدي وخسرت الصفقة وبؤتم بغضب من الله وضربت عليكم الذلة والمسكنة ويلكم يا أهل الكوفة أتدرون اي كبد لرسول الله صلى الله عليه وآله فريتم وأي كريمة له أبرزتم وأي دم له سفكتم وأي حرمة له انتهكتم؟ لقد جئتم بها صلعا عنقاء سوءاء فقهاء نأنأء (وفي رواية خرقاء شوهاء) كطلاع الأرض أو ملئ السماء أفعجبتم ان مطرت السماء دما فلعذاب الآخرة أخزى وأنتم لا تنصرون فلا يستخفنكم المهل فإنه لا يحفزه البدار ولا يخاف فوت الثار وان ربكم لبالمرصاد. ترجمه: ستايش مخصوص خداوند است و صلوات و بر پدرم محمد وخاندان پاك و نيكوكارش. اما بعد: اي مردم كوفه! اي مردمان حيله گر و خيانتكار! آيا گريه مي كنيد؟ اشكها خشك نگردد و ناله ها آرام نگيرد. همانا مثال شما مانند آن زني است كه رشته خود را پس از محكم بافتن (يك يك ) از هم مي گست، شما نيز سوگند هاي خود را در ميان خويش وسيله (فريب و) تقلب ساخته ايد. آيا در ميان شما جز وقاحت و رسوايي، سينه هاي آكنده از كينه، دورويي و تملق همچون زبان پردازي كنيزكان و ذلت و حقارت در برابر دشمنان چيز ديگري نيز يافت مي شود؟ يا همچون سبزه هاي روي فضولات حيواني هستيد يا همچون نقره (تزيين شده) روي قبر ها هستيد. هان چه بد توشه اي براي آخرت خود فرستاديد، توشه اي كه همان خشم و سخط خداوند بر شماست و شما در عذاب جاويدان خواهيد بود. آيا "براي برادرم" گريه مي كنيد؟ آيا زار مي زنيد؟ آري بخدا سوگند! (كه بايد گريه كنيد.) "و مستحق گريه ايد"، پس بسيار بگرييد و كمتر بخنديد. چرا كه (كاري كرده ايد كه آبروي شما را) عار و ننگش برده است و اين ننگ را از دامنتان تا ابد نمي توانيد بشوويد. و چگونه مي توانيد ننگ حاصل از كشتن فرزند خاتم پيامبران، و معدن رسالت و سرور جوانان اهل بهشت را از دامان خود بزداييد؟ كسي كه پناه خوبان شمابود،"و حامي شما به وقت نبرد و قرارگاه شما به وقت صلح" فرياد رس در بلاياي شما، "التيام بخش زخمهاي شما و مرجعتان هنگام جنگ و نزاع بود" مشعل فروزان استدلال شما (بر حق و حقيقت) و ياور شما در سالهاي (سختي) بود. هان! چه بار بدي بر دوش خود نهاديد، و چه دوري از رحمت خدا براي شماست ودور و دور تر باد. پس يقينا تلاشها بيهوده، دست ها بريده، معامله زيان كرده است.پس مرگ بر شما، مرگ و نابود شويد نابود، و خود را به خشم خدا گرفتار نموده و خواري و درمانگي بر شما لازم آمده است. واي بر شما اي مردم كوفه! آيا مي دانيد! "واي بر شما " چه جگري از "محمد"رسول خدا (صلي الله عليه و آله) دريده ايد؟! "و چه عهدي شكسته ايد؟!" و چه زنان و دختران بزرگواري از خاندان او به كوچه و بازار كشانده ايد؟! چه خوني از آن حضرت بر زمين ريخته ايد؟! و چه حرمتي از او شكسته ايد؟! " و چه چيز زشتي آورده ايد كه چيزي نمانده به خاطر آن آسمان ها متلاشي شود و زمين شكافته گردد و كوهها منهدم شده و فرو ريزد" شما اين جنيات فجيع را بي پرده و آشكار به انجام رسانده ايد، جنايتي كه سر آغاز جنايات ديگر در تاريخ گشته، سياه و تاريك و جبران ناپذير بوده، تمام سطح زمين و وسعت آسمان را پر كرده است. آيا از اينكه آسمان خون باريده تعجب مي كنيد؟ در حاليكه عذاب آخرت در مقايسه با اين امر بسيار شديدتر و خوار كننده تر است و (در آن روز) شما ياري نخواهيد شد. پس مهلت هايي كه خداي متعال به شما مي دهد موجب بي تفاوتي( و اين امر را كوچك شمردن) شما نگردد. چرا كه خداوند در عذاب كردن بندگان خود شتاب نمي كند، و ترسي از پايمال شدن خون و از دست رفتن زمان انتقام ندارد و همانا كه خداي "ما و آنها " شما در كمين است. راوي گويد: به خدا سوگند در آن روز مردم را ديدم كه حيرت زده گريه مي كردند و گاه دست در دهان مي گرفتند.(دستشان را گاز مي گرفتند يا پشت دست خود را مي گزيدند) ديدم در آن ميان پير مردي در كنار من ايستاده مي گريست چنانكه محاسن او از اشكش تر شده بود، او مي گفت: پدر و مادرم فداي شما باد ! پيران شما بهترين پيران، جوانان شما بهترين جوانان، زنان شما بهترين زنان، و نسل شما بهترين نسل است، هرگز خوار نشده و پذيراي شكست نمي گرديد. (و طبق بعضي از روايات) حضرت اين ابيات را خواند: چه به پيامبر (جواب) مي گوييد آنگاه كه پيامبر به شما بگوييد: شما كه آخرين امتها هستيد چه كرديد با اهل بيت و فرزندانم و عزيزانم كه بعضيشان اسيرند و بعضي در خونشان غوطه ورند؟ اين بود پاداشم انگاه كه نصيحتتان كردم كه در نبودم بدي كرديد با فاميلها و بستگانم ؟ برايتان ميترسم كه مستحق شويد مانند عذابي را كه بر قوم عاد نازل گرديد. منابع: 1- زينب الكبري من المهد الي اللهد (سيد محمد كاظم قزويني) ص286. 2- زينب كبري از ولادت تا شهادت (ترجمه زينب كبري من المهد الي اللهد) مترجم كاظم حاتمي ص 342. 3- الدر النظيم (يوسف بن حاتم شامي) ص 560. 4- الفتوح (احمد بن اعثم كوفي) ج 5 ص 121. 5- البلدان (احمد بن محمد همذاني) ص 224. 6- موسوعه احاديث اهل بيت عليهم السلام (شيخ هادي نجفي) ج6 ص 144. 7- مثير الاحزان (ابن نما حلي) ص 66. 8- امالي شيخ طوسي ص 93. 9- امالي شيخ مفيد ص 322. 10- علي خطي الحسين(دكتور احمد راسم النفيس) ص 139. 11- المجالس العاشوريه في ماتم الحسينيه (شيخ عبد الله ابن حاج حسن آل درويش) ص 453. 12- العقيله و الفواطم ( حاج حسن شاكري) ص 33. 13- وفيات الائمه (من علماء البحرين و القطيف) ص 453. 14- موسوعه شهادت معصومين (جنه الحديث معهد باقر العلوم) ج2 ص 339. 15- اللهوف في قتلي الطفوف (سيد بن طاووس) ص 87. 16- اللهوف في قتلي الطفوف (فارسي مترجم بخشايشي) ص 176. 17- رجال تركوا بصمات علي قسمات التاريخ (سيد لطيف قزويني) ص 162. 18- اعيان الشيعه (سيد محسن امين) ج1 ص 613و ج 7 ص 138. 19- قاموس الرجال (محمد تقي تستري) ج12 ص 269. 20- موافق الشيعه (احمدي ميانجي) ج2 ص 97. 21- معالم المدرستين (سيد مرتضي عسكري) ج3 ص 146. 22- لواعج الاشجان (سيد محسن امين) ص 201. 23- جواهر التاريخ (شيخ علي كوراني) ج4 ص 70 و 71. 24- الصديقه زينب شقيقه الحسين (سيد محمد تقي مدرسي) ص 66. 25- التذكره الحمدونيه (ابن حمدون ) ج6 ص 265. 26- العوالم الامام حسين عليه السلام (شيخ عبد الله بحراني) ص 369 و 393 و 378. 27- بحار الانوار (علامه مجلسي) ج45 ص 150 و 163و 109. 28- الاحتجاج شيخ طوسي ج2 ص 30 و 29. 29- الاحتجاج علي اهل اللجاج (طبرسي) ج2 ص 303. 30- در سوگ امير آزادي(ترجمه مثير الاحزان) ص 290. 31- غم نامه كربلا (ترجمه لهوف) ص 167. 32- تسليه المجالس و زينه المجالس ج 2 ص 353.