شهادت حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام
اباعبدالله پیش مرگانی داشت که قبل از عاشورا به شهادت رسیدند. می دانید حادثه ی عاشورا چندین پیش مرگ داشت که قبل از شهادت اباعبدالله خودشان را فدای آقا کردند؛ یکی از آن ها« قیس بن مسهّر» است. قیس بن مسهر سیدانی نماینده اباعبدالله در کوفه بود که قبل از امام حسین به شهادت رسید. من اسم این ها را پیش مرگ می گذارم. یکی از آن ها « سلیمان بن ابارزین » است که در شهر بصره به دار آویخته شد و در راه محبت اباعبدالله جان خودش را فدا کرد. این ها کسانی هستند که هنوز محرم آغاز نشده قبل از شهادت امام حسین جان دادند و به شهادت رسیدند. یکی دیگر از آن ها« میثم تمار» است. میثم نیز قبل از آغاز ماه محرم، اواخر ماه ذی الحجه زندان بود که او را به شهادت رساندند. این ها پیش مرگ های اباعبدالله هستند. این ها اگر زنده بودند به طور مسلم در کربلا در صف مقدم جبهه بودند. یکی دیگر از این ها « هانی بن عروه» است. هانی، قیس، سلیمان این ها پیش مرگان اباعبدالله بودند که قبل از او به شهادت رسیدند. یکی از این ها هم « مسلم بن عقیل»، افسر رشید حسینی است. همه ی خانواده ی مسلم دارد همراه امام حسین به کربلا می آید.
دخترش، همسرش، اولادش، برادرانش، آل عقیل[ اگر شما شهدای کربلا را تفحص کنید می بینید بیش از ده نفر از خاندان عقیل در کربلا به شهادت رسیده است] همه ی این ها همراه این کاروان هستند. رشادت مسلم را ببینید. وقتی دید کوفیان همه به او پشت کردند، وقتی دید همه ی آن ها بی وفایی کردند، نگفت: آه بچه ام، همسرم، اولادم، پسرم،[ پسر جوانش در کاروان حسین است.] گفت: مولایم، آقایم، امامم. همه ی نگرانی اش امام حسین است. این ها را باید تحلیل کرد. کسی که بیش از ده نفر از خاندانش در این کاروان استو دارند کربلا می آیند، اصولا باید نگران فرزند کوچک خود باشد. نگران جوان خود باشد. اما ابدا، از این ها صحبت نکرد فقط از بالای دارالاماره نگرانی اش اباعبدالله است.
سلام ای حسین ای فروغ محبت ببین مسلمت را به وادی غربت
سلام ای گل باغ زهرای اطهر سلام ای عزیز دل و جان اطهر
از بالای دارالاماره به اباعبدالله سلام کرد. ذکر کرده اند وقتی مسلم را بالای دارالاماره بردند؛ فصعد به، می دانید چه کرد؟ « و هو یسبح الله تعالی و یسغفره و یصّلی علی النبی صلی الله علیه وآله فضرب عنقه». الله اکبر گفت. استغفار کرد. درود بر پیغمبر فرستاد.(1) آن لحظهی آخر هم که شمشیر را بر گردنش گذاشتند، گفت: اللهم احکم بیننا و بین قوم قدّونا؛(2) خدایا بین من و این قوم حکم کن، چه بد کردند؟! چطور با من برخورد کردند؟! از همان جا خدمت اباعبدالله سلام داد. هر سلامی یک پاسخی دارد.
دم آخر چو مسلم یاد شه کرد شهم یادش میان قتلگه کرد
اباعبدالله هم میان قتلگاه از او یاد کرد، صدا زد: یا مسلم بن عقیل، یا هانی بن عروه، یا ابطال الصّفا!
کجا رفتند آن رعنا جوانان کجا رفتند آن پاکیزه جانان
ای مسلم بن عقیل، ای هانی بن عروه، کجایید ببینید خیمه های اباعبدالله مورد حمله قرار گرفته؟ فقوموا عن نومتکم ایّها الکرام؛ ای انسان های کریم، اگر شما بودید دشمن جرأت نمی کرد به طرف خیمه ها حمله ور شود.بایستید، ببینید خاندان من تنها مانده اند؛ ادفعوا عن حرم رسول الله الطغاة اللّئام.
--------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت:
1- اللهوف، ص55.
2- منتهی الآمال ،ص437؛ در کربلا چه گذشت، ص110و111؛ سوگنامه آل محمد، ص177.
3- بحارالانوار، ج44، ص228؛ امالی صدوق، ص129.
منبع: روضه های استاد رفیعی،ص134.