شهادت امام حسین علیه السلام
السلام عليک يا اباعبدالله و علي الارواح التي حلت بفنائک. عليک مني سلام الله ابدا ما بقيت و بقي الليل و النهار و لا جعل الله آخر العهد مني لزيارتکم. السلام علي الحسين و علي علي بن الحسين و علي اولاد الحسين و علي اصحاب الحسين.1 عصر روز عاشورا عمربن سعد سر مقدس امام حسین علیه السلام را به خولی بن یزید داد تا به نزد عبیدالله ببرد. خولی به طرف کوفه حرکت کرد، شب هنگام به کوفه رسید به قصر عبیدالله بن زیاد رفت، در قصر بسته بود. به ناچار به منزل خود بازگشت. خولی دو زن داشت یکی از قبیله حضرمیه به نام نوار دختر مالک بن عقرب و دیگری از قبیله بنی اسد. آن شب به خانه نوار رفت و از ترس او سر مبارک را در طشتی قرار داد و به روایتی سر را داخل تنور قرار داد. زن از او پرسید: کجا بودی؟ خولی گفت: شخصی با یزید مخالفت داشت به جنگ با او رفته بودم. زن غذا آورد، خولی غذا را خورد و خوابید. زن برای خواندن نماز شب و تهجد برخاست اما یک مرتبه دید مطبخ روشن است، گویا خورسید از آنجا طلوع کرده است. نزدیک رفت دید نور از تنور می تابد، با خود گفت: من تنور را روشن نکرده ام! پس این نور برای چیست؟ یک نگاه کرد دید نور از تنور به آسمان می رود! تعجب او بیشتر شد. در همین حال دید چهار نفر از آسمان کنار تنور فرود آمدند، یکی از آ> چهار زن خود را به تنور رسانده دست میان تنور برد، سر بریده ای از تنور بیرون آورد، سر را می بوسید و به سینه می چسباند و گریه می کردو ناله می زد و می گفت: ای شهید مادر ای مظلوم مادر، پروردگارا در قیامت داد مرا از کشندگان تو بستاند و تا داد مرا نستاند دست از قایمه عرش بر نخواهم داشت. زنان دیگر گریه می کردند و در آخر هم دیدم بی بی سر را در تنور گذاشت و همگی از نظر غائب شدند. زن خولی نزدیک تنور آمد و سر بریده را از تنور بیرون آورد، به آ> سر نگاه کرد، چون سر را دیده بود آن را شناخت، فهمید که سر حسین علیه السلام است. ناگاه فریادی زد و بی هوش روی زمین افتاد. در آن بیهوشی شنید که به او می گویند، برخیز پروردگار تو را به خاطر گناه شوهرت مؤاخذه نخواهد کرد. زن خولی پرسید: این چهار زن که بودند؟ جواب شنید آن که سر را می بوسید و بیشتر از همه گریه می کرد مادر حسین، فاطمة الزهرا سلام الله علیها، دیگری خدیجه کبری سلام الله علیها و سومی مریم مادر عیسی علیه السلام و چهارمی آسیه زن فرعون بود. زن خولی به هوش آمد، از جای برخاست، سر بریده را با عطر و گلاب معطر نمود و به آن سر نگاه می کرد.2 زبانحال همسر خولی با سربریده امام حسین علیه السلام ای سر پــر خـون ! ز کجــا آمـدی ؟ ایـن دل شـب ، مـنــزل مــا آمـدی ؟ گلشن روی تو عجب ، با صـفاست ای سر پر خون ! بدنت در کجاست ؟ ای سر پر خون ز چه افسرده ای هست گمانم که جوان مرده ای ای سر بریده دور از وطن منزل مبارک ای شهید غرقه در خون بی کفن منزل مبارک ای سر ببریده آخر روی خاکستر چرایی خوش نمودی روی خاکستر وطن منزل مبارک صاحبان منصب و سرباز و افراد تو چون شد؟ کو جلالت، اف بر این چرخ کهن، منزل مبارک میهمان را هیچکس در کنج مطبخ جا نداده میزبانت روی خاکستر چرا رأست نهاده ................................................. پی نوشت: 1- زیارت عاشورا. 2- الوقایع الحوادث، ج3.