شهادت مسلم بن عوسجه
عمر بن حجاج از سوي فرات با ميمنه سپاه عمر سعد به سپاه سيد الشهدا (عليه السلام) يورش برد و ساعتي بر هم تاختند و مسلم بن عوسجه اسدي از اصحاب امام حسين (عليه السلام) نبرد سختي كرد و اين رجز را مي خواند :
ترجمه :
اگر پرسيد از من پهلوانم ز صدر بن اسد شد خاندانم
ستمگر هاي ما از راه دورند به جبار صمد كافر بمانم
و در كشتار دشمنان مبالغه فراوان كرد تا بخاك افتاد ، وقتي گرد و غبار فرو نشست او را به خون غلطان ديدند.
امام حسين (عليه السلام) و حبيب بن مظاهر بر بالينش حاضر گرديدند در حاليكه هنوز رمقي داشت و امام اين آيه را تلاوت فرمود : خدا رحمتت كند اي مسلم
و منهم من قضي نحبه و منهم من ينتظر و ما بدلوا تبديلا
يعني : گروهي مهلتشان تمام شد و گروهي ديگر منتظرند اما تبديل (در مشيت الهي) نيست. (احزاب آيه 32)
حبيب بن مظاهربه او گفت : به خاك و خون غلتيدن تو براي من بسيار ناگوار است ، مژده بادت به بهشت. مسلم با صدايي ضعيف جواب داد : خدا تو را به خير مژده دهد.
حبيب به او گفت :
اگر نه اين بود كه مي دانم كه بزودي به دنبال تو روانم دوست داشتم كه هر وصيتي داري به من بگويي تا تو را در آنچه فرمايي بحق و خوشاوندي و هم كيشي خدمت كنم.
مسلم بن عوسجه با انگشت به امام حسين (عليه السلام) اشاره نموده و به حبيب گفت :
اوصيك بهذا الرجل فقاتل دونه حتى تموت
يعني سفارشت مي كنم به اين آقا. كه در كنارش بجنگي تا كشته شوي.
حبيب گفت : به پروردگار كعبه چنين كنم.
بعد از لحظالتي مسلم بن عوسجه در كنار اباعبدالله (عليه السلام) و حبيب بن مظاهر جان داد.
كنيزي داشت كه فرياد كشيد :
وا ابن عوسجتاه ، وا سيداه و گريه مي كرد.
ياران عمربن حجاج هلهله سر دادند كه مسلم بن عوسجه را كشتيم. شبث بن ربعي (از ياران عمر سعد ملعون) به اطرافيانش گفت : مادر بر شما بگريد ، خود را به دست خود كشتيد و براي ديگران از بين برديد ، آيا خرسنديد كه شخصيتي مانند مسلم بن عوسجه را كشتيد؟ قسم به آن كسي كه به او ايمان دارم او را در ميدانهاي با افتخاري براي مسلمانان ديدم ، در روز جنگ سلق آذربايجان هنوز سواران مسلمانان از جا نجنبيده بودند كه او شش تن از مشركان را كشت. آيا مانند او كشته شود و شما خوش باشيد؟!
--------------------------------------------------------------------------------
منابع :
مثير الاحزان ص 47.
بحار الانوار ج 45 ص20.
عوالم امام حسين ص 263.
لواعج الاشجان ص 153.
معالم المدرستين ج3 ص 106.
موسوعه كلمات امام حسين ص532.
قبيله بني اسد بن خزيمه ج 5 ص 43.
تاريخ طبري ج 4 ص 331.
الكامل في التاريخ ج 4 ص 67.
البدايه و النهايه ج 8 ص 197.
اعيان الشيعه ج1 ص 605 و ج 4 ص 555.
مقتل الحسين ص 137.
اللهوف ص 64.
اللهوف (فارسي مترجم بخشايشي)ص 132.
كربلا الثوره و الماساه ص 311.
من اخلاق الامام حسين عليه السلام ص 224 و ص 266.
موسوعه شهادت معصومين ج2 ص 216.
ابصار العين في انصار الحسين ص 104.
لمجالس العاشوريه ص 207 و 372.
در كربلا چه گذشت ص 241.
وقعه الطف ص 226.
در سوگ امير آزادي (ترجمه مثير الاحزان) ص 231.
اللهوف (فارسي ترجمه فهري) ص 107.
غم نامه كربلا (ترجمه لهوف ) ص 131.
تسليه المجالس و زينه المجالس ج 2 ص 289.
زندگاني امام حسين (ترجمه جلد 45 بحار) ص 33.
عوالم العلوم ج 17 ص 263.