شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام
اولین کسی که از خاندان ابوطالب به میدان رفت حضرت علی اکبر (علیه السلام) بود او از نظر اخلاق بهترین و از نظر چهره زیباترین مردم بود .
ولی حضرت سیدالشهدا به او اجازه میدان داد سر مبارک به سمت آسمان بلند نموده و فرمود : خدایا تو بر این قوم گواه باش جوانی را به سوی آنها فرستادم که شبیه ترین مردم است به پیامبر تو هم از نظر چهره و هم از نظر اخلاق و هم از نظر گفتار و ما هرگاه برای پیامبر دلتنگ می شدیم به چهره او نظر می نمودیم .
آنگاه آن قوم را نفرین نمود و فرمود : خداوندا برکات زمین را از آنها بازدار و بین آنها تفرقه و جدائی بینداز و ناگواری را به آنها بچشان و راه هر یک را از دیگری جدا و بریده قرار ده و هیچ گاه حاکم را از آنها راضی مفرما.
بدرستیکه آنها ما را دعوت نمودند و وعده یاری دادند پس با ما دشمنی نمودند و ما را کشتند .
آنگاه حضرت اباعبدالله (علیه السلام) رو به عمر سعد نموده و فرمود : ای عمر سعد خداوند هرگز به تو برکت ندهد و پیوندت را قطع نماید و کسی را مامور نماید تا تو را در بستر مانند گوسفندی ذبح کند چنانچه نسل مرا قطع کردی .
آنگاه حضرت با صدای بلند این آیه را تلاوت فرمود :
اِنَّ اللهَ اصْطَفی ادَمَ وَ نُوحاً وَ الَ ابراهیم وَ الَ عِمْرانَ عَلی الْعالَمین (ال عمران آیه ۳۳)
بدرستیکه خداوند حضرت آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر همه عالمیان برگزید .
آنگاه حضرت علی اکبر بسوی میدان شتافت و چنین رجز می خواند :
اَنَا عَلی بن الحسین بن علی نَحْنُ وَ بَیْتُ اللهِ اَوْلی بِالنَّبی
وَاللهِ لا یَحْکُمُ فینَا ابْنُ الدُّعی
یعنی من علی پسر حسین بن علی (علیه السلام) هستم ما و خانه خدا به پیامبر نزدیکترین هستیم و پسر فرومایه نمی تواند در مورد ما حکم کند .
آنگاه حضرت بسیار جنگید و حدود یکصد و بیست نفر از دشمنان را به خاک افکند آنگاه به نزد پدر بزرگوارش بازگشته و عرضه داشت :
یا اَبَتِ اَلْعَطَشُ قَدْ قَتَلَنی وَ ثِقْلُ الْحَدیدِ قَدْ اَجْهَدَنی
ای پدر تشنگی مرا حتما خواهد کشت و سنگینی آهن مرا بسیار در سختی و رنج قرار داده .
ابا عبدالله علیه السلام در جواب فرمود : ای پسرم کمی دیگر به جنگ (با دشمنان) ادامه بده و صبر داشته باش بزودی به جدت محمد (صلی الله علیه و اله وسلم) ملحق خواهی شد و با آبی تو را سیراب خواهد نمود که تا ابد هرگز تشنه نخواهی شد .
حضرت علی اکبر(علیه السلام) دوباره به میدان حمله نمود و تعداد کشته های دشمن را به دویست تن رسانید و بگونه ای حمله مینمود که دشمنان از اطراف وی فرار میکردند تا اینکه منقذ بن مرة عبدی به فرق مبارکش شمشیری زد و او از روی اسب به زمین افتاد . در این هنگان چون دشمنان شیر خدا را روی زمین دیدند از هر طرف حمله آورده (در مقاتل آمده که) قطعوه باسیافهم اربا اربا یعنی با شمشیر های خود پیکر مطهرش را قطعه قطعه کردند .
در این هنگام حضرت علی اکبر پدرش را با صدای بلند خواند و سیدالشهدا(علیه السلام) خود را به بالین پسر رسانید در این هنگام علی اکبر (علیه السلام) رو به پدر عرض کرد :
یا اَبَتاهُ عَلَیْکَ السَّلامْ هذا جَدّی رَسُولُ الله قَدْ سَقانی بِکَاسِهِ الْاَوْفی شَرْبَتَ لا اَظْمَاءُ بَعْدَها اَبَداً
ای پدر سلام بر تو این جدم رسول خداست که آبی به من نوشانیده که بعد از این تا ابد هرگز تشنه نخواهم شد و به تو پیام می رساند که : بشتاب آبی هم برای تو آماده ساخته ام و تا ساعتی دیگر خواهی نوشید .
وقتی حضرت اباعبدالله (علیه السلام) کنار بدن علی اکبر (علیه السلام) رسید به بدن صد چاک وی نظاره میکرد و میگریست و میفرمود :
یا بُنَیَّ قَتَلَ اللهُ قَوْماً قَتَلُوکَ ما اَجْرَاَهُمْ عَلَی اللهِ وَ عَلی اِنْتِهاکِ حُرْمَتِ رَسُولِ اللهِ وَ عَلی الدُّنْیا بَعْدَکَ الْعَفاء
پسرم خداوند بکشد قومی را که تو را کشتند چه جراتی کردند بر خداوند و هتک حرمت رسول خدا و بعد از تو وای بر دنیا (و زندگی دنیا دیگر مباد) آنگاه حضرت به جوانان هاشمی فرمود :
احملوا اخاکم برادر خود را حمل کنید .
سپس جوانان بنی هاشم بدن مبارک علی اکبر (علیه السلام) را تا کنار خیمه ها حمل نمودند .
--------------------------------------------------------------------------------
منابع :
بحارالانوار ج۴۵ ص۴۴.
العوالم للامام حسین(علیه السلام) ص۲۸۶.
معالم المدرستین ج۳ ص۱۲۳.
موسوعه کلمات الامام حسین(علیه السلام) لجنة الحدیث فی معهد باقر العلوم ص۵۵۵.
اعیان الشیعه ج۸ ص۲۰۸.
مقتل الحسین(علیه السلام) (ابو مخنف ازدی) ص۱۶۲.
کتاب الفتوح ج۵ ص۱۱۵.
اللهوف فی قتلی الطفوف ص۶۷.
کربلا الثوره و الماساة ص۳۲۸.
من اخلاق الامام حسین(علیه السلام) ج۴ ص۲۳۲.
موسوعة شهادت المعصومین ج۲ ص۲۴۱.
ابصارالعین فی انصارالحسین ص۵۱ (چاپ جدید ص۶۰).
مجالس الفاخره فی مصائب العترة الطاهره ص۲۴۲.
شهدا اهل بیت علیهم السلام قمر بنی هاشم ص۱۳۳.
قمقام زخار ص۴۳۱.