شهادت امام حسین علیه السلام
شب جمعه و شب زیارتی آقا و ارباب مان اباعبدالله است. من هم از این جا دل های شما را روانه کنم کربلا. شب جمعه ی آخر ماه صفر است. سفره ی محرم و صفر دارد برچیده می شود. خوش به حال آن هایی که توانستند از این سفره ولو اندکی تناول کنند. توانستند نام خودشان را جزو عزاداران اباعبدالله و بر پا کنندگان محافل و مجالس اباعبدالله ثبت و ضبط کنند.
ائمه علیه السلام صعوبت قایل نشده اند، فرموده ان: اگر می خواهید جزو زائران اباعبدالله قرار بگیرید رو به قبله بایستید، سه مرتبه بگویید صلی الله علیک یا اباعبدالله، ما اسم تان را جزو زائران می نویسیم. فرموده اند: اگر به اندازه ی قطره ای، اشک از چشم تان جاری شد حتی اگر تباکی هم کردید، اسم تان را جزو عزادارانش می نویسیم.حتی اگر دوست داشتید برای اباعبدالله خرج کنید، اما نداشتید باز هم اسم تان را می نویسیم.
در دستگاه حسینی خیلی سهولت قایل شده اند. این سهولن مجوز عصیان نیست. این که فرموده اند: گناهانی بخشیده می شود، سهولت در ثبت نام است که اسمت را وارد کنی. حسین درگاهش پذیرای همه است ولو با یک قطره، ولو با تباکی و یا با حضور درمجلس، و یا انگیزه ی خرج کردن برای اباعبدالله.
اخرین شب جمعه ی ماه صفر است. نمی دانم چه قدر توفیق داشتی در محافل و مجالس اباعبدالله شرکت کنی. اما امشب از همین جا دلت را روانه کن زیر قبه ی اباعبدالله. همان قبه ای که الاجابة تحتها. دلت را روانه کن کنار آن تربت که الشفاء فی تربته.
از همین جا عرض سلامی داشته باش خدمت آقا:
السّلام علیک یا اباعبدالله، و علی الارواح الّتی حلت بفنائک علیک منّی سلام الله ابدا ما بقیت و بقی اللّیل و النّهار و لا جعله الله آخر العهد منّی لزیارتکم.
حالا با هم سلام بدهیم، خودمان را در حرم امام حسین ببینیم: السّلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی لصحاب الحسین .
کربلا یعنی کمال بندگی کربلا یعنی رها در زندگی
کربلا یعنی ندای العطش روی لب ها رد پای تشنگی
کربلا یعنی حضور فاطمه پیش سقا در کنار علقمه
کربلا یعنی علی اصغر شدن تشنه بر دوش پدر پرپر شدن
کربلا بو ی خدایی می دهد عطر ناب آشنایی می دهد
کربلا یعنی ودای زینبین پشت خیمه با گل زهرا حسین
کربلا یعنی ندای العطش
یا اباعبدالله، همه ی مصائب شما یک طرف، تشنگی شما یک طرف. گرچه کرامت حسین، عظمت حسین، شهادت حسین اجازه نداد تشنگی را ابراز کند، اما خیلی تشنه بود. هم خودش تشنه بود و هم فرزندانش. آقا اباعبدالله از صبح عاشورا فعالیت داشته؛ بالای سر شهدا آمده، به خیمه ها سر زده، مقتل آمده، لذا بیش از همه تشنگی کشیده است.
یا اباعبدالله، بیش از سی سال هر وقت امام سجاد علیه السلام آب دید، صدا زد: قتل ابن رسول الله عطشانا؛ مردم، بابام را با لب تشنه کشتند. بیش از سی سال هر افطار وقتی آب می آوردند، صدا می زد: بابام با لب تشنه جان داد. قتل ابن رسول الله جائعا؛(1) بابام گرسنه جان داد. یا اباعبدالله، زینب هم این مصیبت را خواند. وقتی آمد گودی قتلگاه، فرمود: بأبی العطشان حتّی مضی؛ (2) پدرم به قربانت، با لب تشنه جان دادی. خود حضرت هم پیام داد: شیعیان، من تشنه جان دادم شما هر وقت آب می نوشید به یاد لبان تشنه ی من بگویید: یا حسین. فرمود:
شیعتی ما أن شربتم ریّ عذب فاذکرئنی(3)
حالا هر کجا نشسته ای، این شب جمعه صدایت را رها کن، سه مرتبه صدا بزن: یا حسین.
--------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت:
1- وسائل الشیعه، ج3، ص282؛ بحارالانوار، ج45، ص149؛ اللهوف، ص209.
2- بحارالانوار، ج45، ص59؛ اللهوف، ص130.
3- مستدرک، ج17، ص26؛ مصباح الکفعمی، ص741.
منبع: روضه های استاد رفیعی، ص105.