حضرت قمر بنی هاشم علیه السلام
السّلام علیک یا اباعبدالله.
عصر تاسوعا است کنار حرم حضرت معصومه، آمده اید به فاطمه معصومه تسلیت بگویید. ان شاءالله خداوند قسمت کند یک روز از نزدیک کنار قبر امام حسین و اباالفضل العباس بین الحرمین بایستید. یک طرف حرم اباالفضل است، یک طرف حرم امام حسین است. من نمی دانم مشرف شده اید یا نه؟ آن هایی که مشرف شده اند، ان شاءالله مجدد و آن هایی که نرفته اند خداوند قسمت کند. زمانی که ماشین به آن دو قسمت می رسد روضه خوان نمی خواهد، مداح نمی خواهد، یکی داد می زند: یا حسین، یکی فریاد می زند: یا اباالفضل، یکی صدا می زند: یا زینب. اصلا این ماشین می شود غوغا و ناله.
وقتی وارد حرم اباالفضل می شوی، می بینی گرفتارها آن جا بیشتر هستند، سیل بیمارها بیشتر است. بیشتر کسانی که مشکل دارند و گرفتارند، می آیند حرم خضرت عباس، می گویند: یا کاشف الکرب عن وجه الحسین؛ ای کسی که کرب و اندوه را از حسین دور کردی، ای کسی که تو پناهگاه حسین بودی.
حسین تنها جایی که فرمود:« کمرم شکست»، کنار بدن تو بود. خیلی اباالفضل عباس پیش خدا آبرو دارد.
السّلا علیک یا اباعبدالله، و علی الارواح الّتی حلّت بفنائک علیک کنی سلام الله ابدا ما بقیت و بقی اللّیل و النّهار و لا جعله الله آخر العهد منّی لزیارتکم.
السّلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین.
السّلا علیک یا اباالفضل العباس، السّلام علیک ایّها العبد الصالح المطیع لله و لرسوله.
چه قدر به حسین علاقه مند است! همه جا آقا را «مولا» صدا می زد، «سیّد» صدا می زد. با لب تشنه وارد شریعه شد آب موج می زد. دست زیر آب برد؛
کفی از آب آورد چون به نزدیک دهان عکس شش ماهه در آن آب تماشا می کرد
عباس، تو می خواهی آب بنوشی پسر فاطمه تشنه باشد؟! عباس، تو می خواهی آب بنوشی شش ماهه ی حسین تشنه باشد؟! ننوشید. از شریعه بیرون آمد.(1) این قدر تلاش می کند که این آب را به خیمه ها برساند. همین که دستانش را قطع کردند مسیر را ادامه داد؛
والله ان قطعتم یمینی انّی أحامی ابدا عن دینی
و عن امام صادق الیقین نجل النّبیّ الطّاهر الامین(2)
یک وقت احساس کرد دیگر نمی تواند برود، دیگر آب در مشک نیست، دیگر دست در بدن ندارد، تیر به چشم مبارک خورده. من نمی دانم چگونه به زمین آمد؟! او که دست در بدن ندارد. این جمله را نه اینکه از زبان امام زمان نقل می کنم بلکه این روضه را امام زمان برای عمویش عباس خوانده است:
فرمود: عموی من دست در بدن نداشت که محافظ قرار دهد لذا با صورت روی زمین کربلا ....
این جا بود که حسین را برادر صدا زد: یا اخا، ادرک اخاک. بلافاصله اباعبدالله آمد. اما زمانی که رسید بدن عباس را غرق در خون دید، بدنش پر از تیر، دوست و دشمن نگاه می کنند که حسین با برادر چه می کند!
دیده واکن که طبیب سر بالین آمد دیده بگشا که حسین با دل خونین آمد
دیده بر هم منه ای سرو به خون غلتیده تا نگویند که حسین داغ برادر دیده
صدا زد: برادرم، الآن انکسر ظهری و قلّت حیلتی.(3)
تا دیشب بچه های من راحت می خوابیدند ولی دیگر آرام ندارند.
--------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت:
1- منتهی الآمال، ص527؛ سوگنامه آل محمد، ص304؛ مقتل آیت الله شوشتری، ص194، گردآورنده:ابراهیم سلطانی نسب، انتشارات آرام دل.
2- بحارالانوار،ج 45، ص40؛المناقب، ج4، ص108.
3- بحارالانوار،ج 45، ص42؛منتهی الآمال، ص528و527؛ سوگنامه آل محمد، ص307و308.
منبع: روضه های استاد رفیعی، ص122.