شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
شب جمعه است، شب زیارتی قبر اباعبدالله ایام هم ایام فاطمیه است، کنار حرم کریمه اهل بیت فاطمه معصومه قرار داریم. خانم حضرت زهرا! ما که از محل قبر شما خبر نداریم، ولی این گونه برایمان نقل کردند: اگر نتوانستید قبر زهرای مرضیه را زیارت کنید، بروید زیارت فاطمه دوم در قم. بی بی جان! امروز از کنار قبر شما این دل ها را روانه ی مدینه می کنیم، نمی دانم مثل این ایام قبر حضرت زهرا، زاوری داشت یا نه؟ اما چیزی که می توانم به شما اطمینان بدهم، این است که مرتب یک زائر داشت آن هم امیرالمؤمنین بود. او زائر شبانه بود نه زائر روز، چون در روز نمی توانست کنار قبر عزیزش بیاید. شب ها که بچه ها خواب می رفتند بلند می شد، آهسته آهسته می آمد کنار قبر فاطمه: حبیب لیس یعد له حبیب و ما لسواه فی قلبی نصیب حبیب غاب عن عینی و جسمی و عن قلبی حبیبی لا یغیب(1) دوباره شب شد و ظلمت بر آمد کنار قبر زهرا حیدر آمد بخواب آرام، ای پهلو شکسته علی بالین قبر تو نشسته بخواب آرام، ای نور دو عینم که من شب ها پرستار حسینم فاطمه جان! هر وقت صدایت می زدم، می گفتی:« یابن عم» پسر عمو، اما دیگر جواب علی را نمی دهی؛ مالی وقفت علی القبور مسلما قبر الحبیب و لم یردّ جوابی (2) فاطمه جان! خیز و از داغ غم رهایم کن خیز و باز ابن عم صدایم کن ....................................... پی نوشت: 1- بحارالانوار، ج43، ص217. 2- همان. منبع: روضه های استاد رفیعی، 25.