متن گریز روضه ی حضرت زهرا سلام الله علیها و علی علیه السلام-گریز بیست و پنجم
یا حضرت زهرا (س) !بی بی جان ! یادتان می آید ،آن لحظه ای را که امیرالمومنین (ع) فرمود : بچه ها بیایید با مادرتان خداحافظی کنید ؟حسنین (ع) خودشان را در آغوش شما جا دادند و زار زار گریستند . طاقت نیاوردید و دستان پر مهرتان را از کفن بیرون آوردید و حسنین (ع) را در آغوش گرفتید . آنجا اگر امیرالمومنین (ع) بچه ها را از شما جدا نمی کرد ،همان جا جان می دادند ......
عرض من این است بی بی جان !امشب نوبت شما است . بیایید قبل از اینکه امیرالمومنین (ع) دستان را از کفن بیرون بیاورد و به حسنین (ع) و زینبین (س) دلداری بدهد ؛ آنها را از روی بدن بابایشان بلند کن !دیگر امیرالمومنین (ع) طاقت دیدن این صحنه ها را ندارد . کمکش کن. این حرفها مال من نیست . زبان حال حضرت زینب (س) است .
زینب به گریه گفتا مادر به خانه برگرد
خاموش گشته شمع و پروانه پر ندارد
مادر بیا حسن را از روی نعش بابا
بردار چون که بابا تابی دگر ندارد
از دیده ی حسینت سیلاب خون روان است
چون آسمان عمرش شمس و قمر ندارد
بر نسخه ی طبیبان دیگر چه احتیاجی
بر زخم فرق مولا دارو اثر ندارد
گویید پیرزن را بهر تهیه ی نان
بهر علی تنوری دیگر شرر ندارد
ژولیده نیشابوری
منبع:كتاب گریزهای مداحی،نویسنده: محمد هادی میهن دوست
انتشارات: صبح امید