متن روضه شهادت امام علی علیه السلام(گریز سی و هشتم)
ابوذر غفاری میگوید :روزی از روزها با رسول خدا در مسجد نماز میخواندم . سائلی وارد مسجد شد و از مردم تقاضای کمک کرد ،ولی کسی چیزی به او نداد. دست خود را به آسمان بلند کرد و گفت :خدایا تو شاهد باش که من در مسجد رسول تو تقاضای کمک کردم ؛ولی کسی جوابی به من نداد. در همین حال علی (ع) که در حال رکوع بود ،با انگشت کوچک دست خود اشاره کرد . سائل نزدیک آمد و انگشتر را از دست آن حضرت بیرون آورد . پیامبر (ص) که شاهد ماجرا بود دعایی کرد . هنوز دعای پیامبر (ص) پاپان نیافته بود که آیه ی 55سوره مائده نازل شد:انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنو الذین یقیمون الصلوه و یعتون الزکوه و هم راکعون
اینجا امیرالمومنین (ع) در رکوع انگشتر رابه سائل بخشید . آیه ای در شان امیرالمومنین (ع) نازل شد ؛ اما جان ها فدای آن آقایی که در شام عاشورا انگشت و انگشتر را با هم به دشمن خود بخشید . ساربان وارد گودی قتلگاه شده بود .
هر آنچه گشت بر اطراف آن تن بی سر
غنیمی دگر آنجا نیامدش به نظر
وز آن شهید به خون غرقهاز جفای خسان
به آن ستمگر دون بود به جای این سخنان
که ای ستمگر بیدین روسیاه پلید
چو آمدی به امیدی ز ما مشو نا امید
اگر چه نیست سر بر تن و تن ملبوس
ولی نرفته ز درگاه ما کسی مایوس
بیا بیا و مرو دست خالی ای کافر
هنوز هست در انگشت من یک انگشتر
کشید خنجر و انگشتش از جفا ببرید
فکند غلغله بر ساکنان عرش مجید
برید پنجه ی آن پادشاه جن و بشر
چو اهرمن ز سلیمان ربود انگشتر
جودی
منبع:كتاب گریزهای مداحی،نویسنده: محمد هادی میهن دوست،انتشارات: صبح امید