متن روضه شهادت امام علی علیه السلام(گریز بیست وششم)
علی (ع) عصابه (دستمال) مخصوصی داشت . هر گاه به جنگ بسیار سخت و عظیمی رهسپار میشد آن عصابه را به سر میبست .روزی امیرالمومنین (ع) نزد فاطمه (س) آمد و آن عصابه را طلبید . فاطمه (ع)گفت: کجامیروی ؟مگرپدرم میخواهد تو رابه کجا بفرستد ؟فرمود به سوی بیابان ریگزار میفرستد .حضرت فاطمه (س) ازخطر این سفر ومهرو محبتی که به علی (ع) داشت شروع کرد به گریه کردن .در همین هنگام پیامبر به خانه فاطمه (س) آمد و به فاطمه (س) فرمود :چرا گریه میکنی ؟ آیا میترسی که شوهرت کشته شود ؟ نه ان شاالله کشته نمیشود اینجا حضرت زهرا(س) اطمینان به شهادت علی (ع) ندارد ولی با این حال چنین گریه و بی تابی میکند . رسول الله هم به حضرت زهرا(س) اطمینان داد که شوهرت سالم بر میگردد امادلها بسوزد برای آن لحظه ای که عمه سادات با امام حسین (ع) وداع میکرد . حضرت زینب (ع) اطمینان داشت که دیدار آخر است ودیگر نمیتواند برادرش راببیند . بادست خود پیراهن کهنه ای را به جای کفن برای برادر آورد تا کسی به آن پیراهن رغبتی پیدا نکند و از تن برادرش بیرون نیاورد ؛اما وقتی عصر عاشورا وارد گودی قتلگاه شد دید بدن برادر بی سر و عریان است و جای سالمی در بدنش باقی نیست . حضرت زینب با زبان حال فرمود :
ای گلم ای هر چه گل پیش تو خار
زخم تو چون درد خواهر بیشمار
جای سالم از چه در این جسم نیست
باقی از این جسم غیر از اسم نیست
گرچه سر تا پای تو بوسیدنی است
لیک یکجا از برای بوسه نیست
پای تا سر غرقه در خونی چرا
آفتاب من غرق در خونی چرا
منبع:كتاب گریزهای مداحی،نویسنده: محمد هادی میهن دوست،انتشارات: صبح امید