متن روضه شهادت امام علی علیه السلام(گریز دهم)
امیرالمونین (ع) زخمی و مجروح در بستر افتاده است . رنگ صورتش به قدری زرد شده که دیگر با رنگ زرد دستمالی که به سر بسته است قابل تشخیص نیست . بچه های امیرالمومنین با چشمانی اشکبار دورش نشسته اند و به آخرین سفارش ها و وصیتهای پدرشان گوش میدهند . حضرت عباس (ع) دو زانو نشسته ،هی این فرق شکافته ی بابا را نگاه میکند و اشک میریزد . این صحنه را به ذهن بسپار کمی بیا جلوتر ...یکوقتی دیدند حضرت عباس سوار بر اسب ،تیر در چشم ،دستان بریده ،خم شده است و میخواهد تیر را با کمک زانوانش از چشم بیرون بیاورد . نامردی از نسل ابن ملجم ها ،با شدت عمود آهنین را بر فرق حضرت عباس (ع) فرود آورد و فرق او را مانند فرق پدرش شکافت . او هم دیگر شبیه پدرش امیرالمومنین شده است . اما اینجا بجای ندای آسمانی "قتل علی ال مرتضی قتله اشق الاشقیا"یک وقت شنیدند صدای ناله ی جانسوزی طنین انداز شد :"الان انکسر ظهری و قلت حیلتی "کمرم شکست و تدبیرم اندک شد .
بر زمین افتاده دیدم پیکرت را غرق خون
مشک خالی و دو دست و پرچمی بشکسته بود
پشت من از داغ جان سوزت برادر جان شکست
چون که رکن نهضتم بر همتت وابسته بود
هر چه کوشیدم که در بر گیرمت ممکن نشد
بسکه دشمن جمله اعضایت زهم بگسسته بود
خواستم شاید ببندم چشم هایت را اخا
لیک پیش از من عدو با تیر چشمت بسته بود
حسان
منبع:كتاب گریزهای مداحی،نویسنده: محمد هادی میهن دوست،انتشارات: صبح امید