متن روضه شهادت امام علی علیه السلام(گریز هشتم)
شب شهادت امیرالمومنین (ع) است . امشب همه گریان و نالان و ناراحتند اما یک نفر هست که خیلی ذوق میزند و میگوید :بابا،بابا...چون تا حالا صورت بابایش را ندیده است . امشب دیگر محسن میتواند جمال زیبای بابا یش را ببیند لذا تنها کسی که از این جهت خوشحال است ،محسن بن علی (ع) است : باباجان بلاخره آمدی ؟!خیلی دلم میخواست چهره شما را ببینم . بابا مادرم خیلی برایم از شما حرف زده .خیلی برای بی کسی و غربت شما گریه کرده . بابا!بگذار ببینم چرا سرت اینقدر خون آلود شده ؟کی فرقت را شکافته ؟نکند کار همان کسانی باشد که مادرم را شهید کردند؟نکند کار همان کسانی باشد که مرا از دیدن پدر محروم کردند ؟
آنان که در سقیفه دل از خدا بریدند
بار دگر جنایت در کوفه آفریدند
آنروز مرتضی را در خانه اش نشاندند
امشب برای قتلش تیغ ستم کشیدند
آن روز دست او را با ریسمان بستند
امشب به آرزوی مرگ علی رسیدند
آن روز همسرش را پهلو زکین شکستند
امشب به سجده فرقش نامردها دریدند
آن روز غنچه اش را از گل جدا نمودند
امشب برای زینب یک باغ لاله چیدند
آن روز طعم سیلی به مجتبی چشاندند
امشب برایش از غم رخت عزا بریدند
منبع:كتاب گریزهای مداحی،نویسنده: محمد هادی میهن دوست،انتشارات: صبح امید