دوباره موج زد دریای رحمت-حاج منصور ارضی
اللهم صل علی محمد و آل محمد ٍ و عجل فرجهم. لا حول ولا قوة الا بالله العی العظیم. استغرالله الذی لا اله الا هو ، الحیُّ القیوم ، الرّحمن ُ الرّحیمِ ، ذوالجلال و الاکرام، بدیعُ السماوات و الارض، من جمیع ظُلمی و جُرمی و اسرفی علی نفسی و اتوب الیه. ربّ ربّی اسعت بجهلی و ظلمت نفسی.بیچاره شدم تا اومدم با تو از در عشق حرف بزنم یاد گناهام افتادم. کاش من و می خواستی و من شهید می شدم. آلودگیم زیاده. اللّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضانَ سفره ات رو پهن کردی و تو این سفره یه چیزی کم ِ اونم اشک چشم ِ ، خدایا اشک به من بده. نذار دست خالی و کسل از اینجا برم بیرون. الَّذى اَنْزَلْتَ فیهِ الْقُرْآنَ وَافْتَرَضْتَ على عِبادِكَ فیهِ الصِّیامَ یعنی منم بنده ی تو هستم بر من واجب کردی. صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ارْزُقْنى حَجَّ بَیْتِكَ الْحَرامِ فى عامى هذا وَ فى كُلِّ عامٍ وَ اغْفِرْ لى تِلْكَ الذُّنُوبَ الْعِظامَ گناه درشت هارو اول ببخش. فَاِنَّهُ لا یَغْفِرُها غَیْرُكَ یا رَحْمنُ یا عَلاّمُ. الهی العفو.....
دوباره موج زد دریای رحمت
خدا بر بندگان بگذاشت منت
در رحمت هزاران باب دارد
به دربار آن می ناب دارد
به هر در حضرتش با میزبانان
شده هم سفره با ما میهمانان
به هر در بنده ای عاشق نشسته
کنار دست او خالق نشسته
شنیدم هاتفی بی ریب می گفت
خدا با ما سخن از غیب می گفت
بیا ای بنده در جشن الهی
بشوی از سینه و دل هر سیاهی
بیا بشوی ای بنده زنگار کدورت
که در کویم دهم درک حضورت
بخوان ای بنده درس زندگی را
ببین هر کو جشن بندگی را
رسیده پیک حق منزل به منزل
که می گردد خدا دنبال سائل
حیف نیست شب ها بخوابی؟یه وقت می گفتی:اَنَا سائلُم.حالا هی میگه:اَین مُذنب؟ اَین سائل؟
خدایا شاکرم ما را خریدی
دل ما را به درگاهت کشیدی
خدایا باز حیرانم نکردی
مرا در خویش زندانم نکردی
دل آواره ام را تاب دادی
نجات از گرد هر گرداب دادی
به خود خواندی مرا ای مهربانم
که با خود سازی امشب هم زبانم
اگر چه لایق احسان نبودم
شده فریاد الغوثم سرودم
صدایی می کند عقده گشایی
صدای صاحب ماه خدایی
حالا به من بگو این صدا مال کیه؟
من آوای علی را می شناسم
نواهای علی را می شناسم
علی علی،علی علی