رحلت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم
پیامبر(ص) با شروع بعثتش دانشگاه انسان ساز خود را تاسیس کرد. زحمات زیادی کشید وخون دل های فراوانی خورد تا این دانشگاه رونق گرفت. اساتید دانشگاه را نسل در نسل معرفی کردوفرمود از شما اجری نمی خواهم، مگرمودت و دوستی و احترام به اساتید دانشگاه. به امر حق به دارالملک هستی محمدکرد دانشگاه تاسیس علی داماد خود استاد کل را درآنجا نصب کرد از بهر تدریس بود برنامه اش تبیان قرآن بر این استاد واین برنامه تقدیس اگر خواهی شوی انسان کامل به دانشگاه احمد نام بنویس اما بعد رسول الله، شاگردان منافق، کینه ها حسادت ها وعقده های خود را نمایان کردند. دور این دانشگاه را محاصره کردند. هیزم آوردند و در دانشگاه راآتش زدند و احترام اساتید خود را با سیلی و تازیانه وغلاف شمشیر به جای آوردند. دانشگاه به حالت نیمه تعطیل در آمد. نسل در نسل همین احترام ها رابا اساتید دیگر دانشگاه هم به جای آوردند . بعضی را مسموم، بعضی راشهید وبعضی را در زندان اسیر کردند.کاری کردند که الان اکثر مردم از فیض دیدار امام و مرادو استاد خویش محروم هستند وفقط عده ای محدود از شاگردان خصوصی سعادت دیدار با او را دارند .«اللهم العن امه اسست اساس الظلم والجور علیکم اهل البیت ». لعنت حق باد بر آن قوم پست کز عداوت عهد وپیمان شکست رخنه در کار رسالت کرده اند با ستم غصب خلافت کرده اند پس گرفتند از شما این اصل را پاره کردند رشته های وصل را لعن حق برآن گروهی کز ستم بهر قتلت کرده قامت را علم اسب هاشان را به زین آراستند بهر ذبح تو ز جا بر خواستند آن یکی می زد تو را تیر خدنگ دیگری می زد تو را ظلمانه سنگ آن یکی با نیزه می شد حمله ور تیغ زهرآلود در دست دگر از سنان و خنجرو شمشیر تیز جملگی بودند با تو در ستیز ....................................................... گریزهای مداحی،محمد هادی میهن دوست،ص45.