شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام
رباب همسر امام حسین (ع) بعد از جریان کربلا می رفت زیر آفتاب می نشست و گریه می کرد . می گفتند : خانم حداقل بیایید زیر سایه بنشینید . می فرمود : چطور من زیر سایه بنشینم ؛ در حالی که آقا و مولایم سه روز بدون کفن زیر آفتاب سوزان به سر برد . این است وفای همسر امام حسین اما همسر امام حسن (ع)چی ؟ همسر امام حسن (ع) قاتل اوست . هر مردی وقتی از کار بیرون خسته می شود دلش خوش است که شب به خانه برمی گردد و همسرش مایه ارامش اوست ؛ اما جانها به قربان مظلومیت امام حسن (ع) . مسجد می رفت ، می دید بالای منبر رسول خدا پدر او را لعن می کنند بیرون می آمد حتی دوستان به او می گفتند "یا مذل المومنین "کار به جایی رسید که وقتی حضرت بیرون می رفتند زیر لباسشان زره به تن می کردند . وقتی هم به خانه برمی گشتند تازه باید با قاتل خود سر بر یک بالش بگذارند . سینه میسوزد زآه سرد من درد گوید ماجرای درد من آتش دل از رخم پیدا نبود غصه های من یکی دوتا نبود آن یکی می گفت با من این چنین السلام یا مذل المومنین آن که دائم سنگ دین بر سینه زد نیزه بر پایم زفرط کینه زد روی منبر دور دور خصم بود ناسزا گفتن به حیدر رسم بود قصه ام سوزانتر از این حرفهاست غصه ی اصلی زبعد مصطفی است خانه ی ما خالی از جانانه بود در عزای مصطفی غم خانه بود ناگهان باب عداوت باز شد کینه توزی با علی آغاز شد وه چه این بی حرمتی ها زود بود مادرم در هاله ای از دود بود باغبان بود و خزان ،باغ شد میخ کم کم از آتش داغ شد گفت مهدی مادرت را مرگ بود محسنم بین درو دیوار مرد بود قاتل من کی شرار زهر بود ؟ مقتل من کوچه های شهر بود حبل بر حبل المتین انداختند مادرم را برزمین انداختند خواستم تا یاورمادر شوم با برادر حامی حیدرشوم گر نبود این صحنه عاشورانبود زیر دست و پاکسی پیدانبود مست مست از باده ی رحمت شدم زهر کین نوشیدم و راحت شدم. .................................................... منبع: كتاب گریزهای مداحی، محمد هادی میهن دوست.