پاسخ – این صلوات از امام سجاد (ع)نقل شده است .در فراز پایانی این دعا داریم :خدایا این ماه پیامبر توست که سرور انبیاء است. تو این ماه را در پوشش و رحمت خودت قرار دادی یعنی این ماه در پوشش و رضوان خداست. یک معنای رضوان این است که خدا از بنده راضی می شود و بنده مقام محبت خدا را می چشد. اگر خدا به بزرگ خانواده نعمتی بدهد، این نعمت در اختیار همه ی خانواده است. پیامبر مستمراً شب زنده داری و روزه داری این ماه را رعایت می کردند. و این ماه را تا زمان رحلت بزرگ می داشتند.
شب زنده داری و عبادات نبی اکرم از دو جهت بود :یکی ارتباط بین خدا و نبی اکرم و دیگر اینکه این عبادات بخاطر شفاعت و دستگیری امت بود. خدابه پیامبر می فرماید که اهل نماز شب باش که نتیجه ی آن مقام محمود است که همان شفاعت است. اگر پیامبر تا صبح نماز می خواندند و استغفار می کردند برای این بوده است که درها به روی ما باز بشود.
در قرآن داریم: ای پیامبر ما گشایش آشکاری برای تو کردیم که گناهان گذشته و آینده ات را ببخشیم. چطور می شود پیامبر معصوم گناه کرده باشد ؟وقتی همه ی اهل بیت مطهر هستند چطور می شود که پیامبر گناه کند؟ اهل بیت فرمودند که پیامبر نه گناه کرده و نه قصد گناه کرده است حتی ترک اولی هم نداشته است بلکه حاضر شده است که بار گناهان دوستان و شیعیان بر دوش او بیفتد. پس برای پیامبر یک فتحی شده است که گناه گذشته و آینده از دوش پیامبر برداشته شده است. و گناهانش صاف شده است
این ماه، شعاع وجودی نبی اکرم است. یک جلوه از والشمس والضحها ،باطنش وجود ماه شعبان است. پرتویی از وجود پیامبر است که این ماه را غرق در رحمت خدا کرده است. و اگر رضوان الهی در این ماه وجود دارد بخاطر وجود نبی اکرم است. بهره ی ما ورود به این ماه است. با شفاعت پیامبر در ماه شعبان و رمضان درهای بهشت باز می شود. حضرت شب زنده داری و روزه داری می کرده است و اگر ما این سنت را ادامه بدهیم، آمده می شویم. امیرالمومنین فرمودند: منادی حضرت در مدینه ندا داد که این ماه ،ماه من است ،در روزه داری در این ماه، به من کمک کنید .از آن به بعد یک روزه از این ماه از من قضا نشد. این کمک ،کمک به شفاعت است. یعنی پیامبر می خواهد دست ما را بگیرد تا آماده بشویم، آنگاه انسان به شفاعت حضرت می رسد. شفاعت حضرت باعث می شود که در ماه شعبان به روی ما باز بشود و وارد ماه رضوان بشویم.
در این مناجات داریم :خدایا او را شفیع ما قرار بده. شفیعی که شفاعتش مورد قبول است. طریق توحید و قرب تا مقام رضوان که بالاترین درجه ی قرب انسان است یعنی انسان به جایی برسد که محبت خدا را بچشد آنگاه بنده خدا را دوست می دارد و عبد از خدا رضای می شود .زمانی که خدا بنده را می پسندد و طعم محبت خودش را به بنده می چشاند، مقام رضوان بدست می آید. بهشتیان می گویند :محبت تو به ما از همه ی نعمت های بهشتی برای ما بهتر است. کسانی که حُبی عبادت می کنند مزدشان این است که خدا آنها را دوست دارد، آنهایی که فقط خدا را دوست دارند و محبت شان بین بهشت و خدا تقسیم نشده است، نتیجه ی عبادت شان رضوان است. این رضوان برای پیامبر است، پیامبر و اهل بیتش حبیب خدا هستند. بقیه ی به اندازه ای که ورود به محیط شفاعت پیامبر پیدا می کنند می شوند محبوب. پس قرار است که در این ماه به رضوان برسیم. رضوان نبی اکرم است. پس چون این ماه در پوشش نبی اکرم است ماه رضوان است. پیامبر با عبادت شان راه ورود ما را به ماه شعبان باز می کنند. وقتی این ماه به روی ما باز شد، او شفیع ما می شود. ما باید با شفاعت وارد بشویم .عمل فرع است و شفاعت اصل است. ما باعمل نمی توانیم وارد بشویم. ابلیس دو رکعت نماز خوانده که چهار هزار ساله طول کشیده است .امام علی(ع) در خطبه ی قاسعه می فرماید : شیطان شش هزار سال ( نمی دانیم شش هزار سال دنیایی است یا آخرتی )عبادت کرده است. اگر بنا بود که ابلیس به ریاضت برسد می رسید. پس ما محتاج به شفاعت هستیم در دنیا و آخرت .
امام باقر(ع) غلامی داشتند که با ایشان زندگی می کرد و به معرفت رسیده بود. او به امام گفت: چرا شما این قدر مردم را مغرور می کنید و می گویید که پیامبر شما را شفاعت می کند؟ امام فرمود: اگر گردنه های قیامت را می دیدی، می فهمیدی که همه محتاج شفاعت پیامبر هستند حتی انبیاء.
در روایتی در ذیل سوره اسراء داریم که آنقدر گرمای قیامت زیاد است که عرق ها به دهان می رسد، و فشار اهل محشر را فرا می گیرد. مردم نزد حضرت آدم، حضرت عیسی و حضرت موسی و حضرت نوح می آیند و آنها مردم را به پیامبر ارجاء می دهند. همه مقابل باب الرحمان می آیند(مقام رحمانیت خدا) و به سجده می افتند .با عبادت پیامبر، درهای رحمت الهی باز می شود.
امتی که می خواهند با پیامبر به بهشت برود موانعی دارند و این موانع با فتح الفتوح حضرت باز می شود. حضرت سجده می کنند و برای حضرت فتح می شود. این فتح، بار تمام محشر را می بندد .پس بار ما با شفاعت بسته می شود. رزق ما در این ماه این است که شفاعت حضرت را خواسته باشیم. حضرت می فرماید: خدایا این پیامبر را طریق واسعه ی ما به سوی خودت قرار بده.
تلقی ما به حضرت نبی اکرم سه جوراست .یک تلقی این است که وقت ما می گوییم :حضرت و یک کتابچه به ما می دهند و می گویند که این طور عمل کنید. تلقی دیگر این است که پیامبر همراه ما هستند یعنی هم آدرس می دهند و در همه جای توحید رد پای نبی اکرم را می بینیم. تلقی دیگر این است که ما حضرت را راه می بینیم یعنی حضرت را طریق الهی می بینیم. مقامات سیر ما مقامات وجودی ایشان است. همچنین مقامات سیر ما مقامات قرآن است که با جان نبی اکرم عجین است. پس وجود حضرت راه است. همه ی مراتب قرب و وادی نورهمان وادی پیامبر است .اگر کسی وارد بیت نبی اکرم شد وارد وادی توحید شده است. در اینجا به انسان اجازه می دهند که رفعت پیدا کند و بالا برود. همه ی کسانی که اینجا هستند اهل ظهورند، اگر کسی بالا رفت و دری از درهای حضرت به روی او گشوده شد منزلت دیگری از نورانیت و هدایت به قلبش می تابد. و موحد دیگری می شود که دیگر توحید مرحله ی قبلی خودش را نمی پسندد. یعنی عبادت قبلی خودش را نمی پسندد و استغفار می کند. این سیر دائم اتفاق می افتد تا به سرچشمه نور برسد که حقیقت نبی اکرم است. آن زمان خداشناسی حقیقی حاصل می شود. حضرت امیرمی فرماید: اگر کسی مرا در مقام کنه نورانیتم بشناسد به معرفت الله رسیده است. پیامبر به حضرت علی(ع) فرمود :من و تو یک نور بودیم که در صُلب ابو مطلب ازهم جدا شدیم .
رسیدن به حقیقت پیامبر از عهده ی همه انسانها بر می آید ولی درجاتی دارد. پیامبر فرمود: درک حقیقت ولایت ما دشوار است جز برای انبیاء مرسل، ملائک مقرب و عباد ممتحن (مثل سلمان). این یک راه است. در مسابقه ی بین خورشید و مورچه هر دو راه می روند و جلوی خورشید را نمی گیرند. ما فکر می کنیم که عدالت این است که جلوی خورشید را بگیرند تا ما مورچه ها به خورشید برسیم. خورشید می رود شما هم بروید، سلمان هم می رود، این وادی انتها ندارد.
پس بار ما این طور بسته می شود که به ساحت پیامبر ورود پیدا کنیم و وقتی ورود کردیم ،خود حضرت طریق الی الله است. یک وقت انسان با سلمان یا فلان استاد می رود. یعنی انسان با یک فقیه می رود که این می شود طریق او به سوی خدا. همه ی راه ها به نبی اکرم ختم می شود، یک شعبه ی آن حضرت ابراهیم خیلی است حتی هر کدام از ائمه یک شعبه هستند. قرآن می فرماید: تو منذر عظیم هستی و ائمه هادی هستند. پس پیامبر باید شفیع و طریق ما بشود و هر چقدر شما بالا می روید حضرت یک نقاب از درجات وجودی خودش برمی دارد و یک حجاب نور کنار می رود و مرتبه ی معرفت و توحید دیگری برای انسان حاصل می شود.
در مناجات شعبانیه داریم :خدایا پیامبر را راه من قرار بده و مرا متبع او قرار بده .اگر انسان تابع نشد به جایی نمی رسد. در قرآن داریم اگر کسی مطیع پیامبر شد، همسفران انبیاء ،شهدا، صالحین و صدیقین می شود. پس اگر می خواهیم همسفران این چهار گروه بشویم باید مطیع پیامبر باشیم. در شأن نزول این آیه داریم که پیامبر یک آزاده ای داشتند که با پیامبر مأنوس بود .پیامبر دیدند که او خیلی لاغر شده است ،علت بیماری را پرسیدند و او گفت که هیچ بیماری ندارم. من وقتی پیش شما هستم خوبم ولی وقتی از شما دور می شوم لحظه شماری می کنم که شما را ببینم. یک خوفی در من پیدا شده است که قیامت چه می شود زیرا مقامات شما کجا و مقامات من کجا .من در قیامت چطور به شما دست پیدا کنم. بعد این آیه نازل شد که اگر تبع رسول شدید با کسانی می شوید که خدا به آنها نعمت داده است(منظور چهار گروه انبیاء، شهدا،صالحین وصدیقین است) این نعمت، نعمت همان حضور و ولایت نبی اکرم است.
سعید بن عبدالله در روز عاشورا بعد از نماز در مقابل امام حسین (ع) به زمین افتاد و گفت که من شما را پذیرفتم و امام فرمود :تو در بهشت پیش من هستی .پس اگر ما متبع شدیم پیامبر می شود شفیع ، صراط و در قیامت چنین انسانی وقتی خدا را ملاقات می کند به مقام رضوان می رسد. یعنی خدا از بنده راضی است و بنده رضایت خدا را می چشد. نعمت های بهشتی همه رحمت های خداست ولی این بی واسطه چشیدن محبت خداست. کسی که شیرمادر می خورد رحمت خدا را می خورد . رحمت مادر از لشکریان خداست .طفلی که محبت مادر را می چشد محبت خدا را می چشد .اینکه انسان رضایت خدا را بدون حجاب بچشد یا با واسطه ی پیامبر ،این مقام رضوان است. در ادامه مناجات داریم: رحمت و رضوان ماه شعبان را بر من واجب کردی .اگر کسی به شفاعت شعبانیه پیامبر برسد خداوند مقام رضوان را بر او واجب می کند.
آغاز این تبیعت از نبی اکرم، فرستادن صلوات است یعنی اقرار به مقامات. کسی که در برابر مقامات نبی اکرم اقرار و تواضع می کند، درهای مقامات و شفاعت به رویش باز می شود. صلوات به هر شأنی، باب همان شأن را باز می کند. حضرت اسم اعظم الهی است و تمام کمالات در ایشان مندرج است. کسی که در شفاعت به رویش باز می شود و به تبع از رسول اکرم ،خودش می شود باب شفاعت. در روز قیامت وقتی پیامبر مومنی را شفاعت می کند، آن مومن به اندازه ی دو قبیله ی بزرگ عرب ،حق شفاعت دارد .
در زیارت عاشورا داریم که ما را به مقام محمود پیامبر برسان. ما نمی توانیم به این مقام محمود برسیم پس منظور این است که ما به مقام شفاعت برسیم تا خودمان هم واسطه ی شفاعت بشویم. یعنی لطف پیامبر از طریق ما به دیگران برسد. پس این رزق ما در ماه شعبان است که با صلوات شروع می شود.
در ادامه ی زیارت داریم: الکهف الحصین .شیاطین و طاغوت ما را تهدید می کنند، می خواهند ما را به راه خودشان ببرند و ما را از بهشت محروم کنند. شیطان قسم خورده است که سر راه مستقیم می ایستد و از چهار جانب آنها را محاصره می کند. راه مستقیم یعنی راه نبی اکرم واهل بیت. پس شیطان می خواهد این راه را بر ما ببندد. شیطان و طاغوت می خواهند ما را زمین گیر کنند.
در زمان اصحاب کهف، مردم را به بت پرستی مجبور می کردند. اصحاب کهف موحد بودند. خدا می فرماید بعد از اینکه موحد شدید از آنها دور شوید و به غار بروید. ظاهرش این است که غاری وسیعی بود که آنها در آنجا ایمن بودند. کهفی که انسان را پناه می دهد، بت پرستان و شیطان نمی توانند به ما آسیب برسانند و ایمان ما را بگیرند، کهف نبی اکرم و اهل بیت است. زیدبن علقم می گوید که در کوفه در خانه نشسته بودم که دیدم صدای قرآن می آید که می فرماید: تلقی شما این است که اصحاب کهف از آیات عجیب الهی بودند؟( یعنی در واقع عجیب نبودند) دیدم که سر سید الشهدا بالای نی این آیه را می خواند. یعنی اصحاب من اصحاب کهف هستند، سرهایشان بالای نیزه رفته است ولی به ایمان شان ضربه ای وارد نشده است. ابن اباالحدید می گوید :در هفتاد هزار منبر خطبه های نماز جمعه امیرالمومنین را لعن می کردند. و اگر خطیبی لعن را فراموش می کرد نمازش را قضا می کرد. در آن زمان افرادی که دور امام حسین(ع) جمع شدند اصحاب کهف بودند. اُسرا بر روی شترهای برهنه سوار بودند و رنگ پوست شان در آفتاب تغییر کرده بود ولی به ایمان شان لطمه ای وارد نشد، آنها کهف الحصین بودند. فرمانده یزید گزارش جنگ را می دید و می گفت که هر چه این اسرا را زدیم آخ نگفتند. سر مطهر همراه آنها می آمد و هر کجا که متزلزل می شدند آنها را از بالا نیزه نگاه می کرد. آنها کهف الحصین بودند. همه می خواستند که ایمان آنها را ببرند. شیطان در روز عاشورا تمام قوایش را آورد تا یک ترک اولی از اصحاب سید الشهدا بکند ولی سید الشهدا نگذاشت. امام این کاروان را با سرش همراهی می کرد، این می شود کهف الحصین.
ما باید در برابر مقام کهف حصین آنها اقرار کنیم تا آنها کهف حصین ما هم بشوند. وقتی ما کهف الحصین بودن آنها را پذیرفتیم، وارد این مقام می شویم. یک صلوات واجد تمام صلوات ها از جمله صلوات شعبانیه هم هست. مومن آل فرعون که به خدا پناه برد، خداوند سیئات مکر آنها را از او دور کرد. آل فرعون را قطعه قطعه کردند ولی از ایمان او کم نشد. و مکری به او نرسید. جسمش را از او گرفتند ولی نتوانستند خدایش را از او بگیرند. نبی اکرم و اهل بیت غیاث مضطر مستکین هستند. هرکس که اضطرارهای خودش را نفهمد،غنا در او طغیان ایجاد می کند البته غنا نیست ولی فرد توهم غنا دارد و طغیان می کند. اگر انسان اضطررهای خودش را دید و مستکین( فقیر زمینگیرشد یعنی با عقل و استاد رفت ولی به راه نرسید) شد، راه برایش باز می شود. اگر انسان مغرور باشد راه برایش باز نمی شود و نمی تواند در راه خدا برود. اضطرارهای انسان در مناجات مسجد کوفه امیرالمومنین آمده است. اگر انسان اضطرارهای خودش را فهیمد و در سلوک زمینگیر شد و دید خدا بزرگتر از آن است و عقل عاجز است که کنه خدا را ببیند، آنگاه غیاث اتفاق می افتد. پس وقتی انسان به اضطرار می رسد که به طرف خدا می رود. وقتی انسان در این راه زمینگیر شد خدا دستش را می گیرد. وقتی ما از خودمان و شیطان فرار کردیم خدا غیاث برای ما گذاشته است که همان امام است. می گویند: حج فرار از بت ها به سوی خداست. اگر انسان از بت ها و ابلیس فرار کرد در دامن امام است (ملجا الهاربین)ناپاکی ها ما را تهدید می کند، امام عصمة المعتصمین است. شیطان نجس است و می خواهد ما را نجس کند و وقتی ما به امام می رسیم ،پاک می شویم. اگر ما به امام چنگ بزنیم مطهر می شویم. وقتی شیطان، بادش را به سمت مومن می فرستد آنها را مست می کند ولی آنها متذکر می شوند زیرا جزو متقین هستند.ولی وقتی ربا خواران را مست می کند آنها مست می شوند. و به سمت شیطان می روند.
سوال – صفحه 380 قرآن کریم را توضیح بفرمایید.
پاسخ – این آیات در مورد ملک حضرت سلیمان است. سلیمان ملک استنثایی داشت. جن و انسان هایی که دارای علوم الهی بودند در اختیار سلیمان بودند. قرار شد که تخت بلقیس را از یمن به شام بیاورند قبل اینکه بلقیس به شام برسد. حضرت فرمود :چه کسی می تواند تخت را بیاورد؟ یکی از جنیان گفت: قبل از اینکه از مجلس تان بلند شوید من این کار را خواهم کرد.
قرآن می فرماید :کسی که علمی از کتاب داشت( امام صادق(ع) فرمود :برخیا یک قطره از علم الهی را داشت ،گفت قبل از اینکه چشم را بهم بزنی تخت را حاضر می کند. او اسم اعظم را به کار گرفت زمین را جمع کرد و تخت سلیمان را گرفت و آنرا پهن کرد)تخت را حاضر کرد. این یک قطره ازعلم کتاب بود. امام صادق(ع) فرمود: کل علم الهی نزد ماست. سلیمان دید که تخت در جلویش حاضر است. سلیمان گفت: هذا من فضل ربی ،این از فضل خداست و می خواهد ما را امتحان کند. فرق حکومت پیامبران با دیگران این است که آنها حکومت را فضل خدا می دانند و می دانند که امتحان است.
پس با فرستادن صلوات به شئون حضرت اقرار می کنیم. خشوع و سجده می کنیم و درها باز می شود. پس با صلوات شعبانیه باب شفاعت باز می شود و به مقام رضوان می رسیم.
خدا پناهگاه برای ما گذاشته است. یک وقت ما احساس خطر نمی کنیم ولی هر گاه احساس خطر کنیم امام حاضر است. اگر کهف آمد همه ی خطرات دفن می شود. کهف یاران امام حسین(ع) ، امام است که شیطان حریف آنها نشد. شیطان حریف همه می شود بدون معصوم زیرا معصوم کهف حصین است.
اگر ما متوجه شدیم که مضطر و بیچاره هستیم ،غوث آمده است. اگر ما از نفس خودمان هجرت کردیم خداوند ما را به پناهگاه می رساند. اگر ما آلودگی ها را احساس کردیم باید به دریای امام بپیوندیم تا مطهر بشویم. اگر انسان دید که در مقابل شیطان مثل پر کاه است باید دنبال یک تکیه گاه بگردد ،امام معتصم بالله است و هیچی او را تکان نمی دهد .امام علی(ع) فرمود: اگر همه با من باشند چیزی به من اضافه نمی شود و اگر همه از پیش من بروند چیزی از من کم نمی شود. متعصم بالله عزیز است. اگر بخواهیم شیطان ما را تکان ندهد باید معتصم بالامام بشویم. در این صورت ما هم به طهارت و هم به عزت می رسیم و هم شیطان ما را نجس نمی کند. اگر کسی به این صلوات اقرار کرد مقامات شیعه و مومنین را پیدا می کند و به طهارت قلب می رسد.
اباصلت هروی در صدوق نقل کرده است که در آخرین جمعه ی ماه شعبان بر امام وارد شدم و امام فرمود: تدارک کن تقصیرهای خودت را در گذشته ی این ماه در مابقی. یعنی می شود انسان اگر در این ماه به شفاعت نرسیده است ،در بقیه ی این ماه هر چند هم که کوتاه باشد می تواند تدارک کند، آنچه در این ایام در مسیر مقصد توست به آن مشغول باشد و آنچه تو را از مقصد بازمی دارد کنار بگذارد. اگر می خواهی به مقام بهشت یا رضوان برسی آنچه در این مقصد نیست را رها کن. و آنچه در این مقصد است آنرا اخذ کن. در باقیمانده ی این ماه زیاد دعا و استغفار کن و زیاد تلاوت قرآن کن که وقتی ماه رمضان می آید تو مخلص شده باشی .آنچه از دِین مردم بر گردن تو است ادا کن و وقتی وارد ماه رمضان می شوی کینه ی کسی در دلت نباشد.و کینه ها را تخلیه کن تا طاهر بشوی. از همه ی گناهانی که بین تو و خدا هست در این مقطع بِکن و در این مسیر در ظاهر و باطن به خدا توکل کن.
اگر می خواهیم تمام فضایل ماه شعبان را بدست بیاوریم به خدا توکل کنیم و اینکار شدنی است.