كارشناس:حجت الاسلام والمسلمين میرباقری
تاريخ پخش: 93/06/01
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله
شریعتی: سلام میگویم به همهی هم وطنان عزیزم آرزو میکنم در هر کجا که هستید انشاءالله خداوند متعال پشت و پناهتان باشد و در پناه خودش باشید انشاءالله قلبتان سلیم باشد و تنتان سالم باشد خیلی خوش آمدید به سمت خدای امروز ما افتخار داریم که برنامهی امروز را هم با احترام تقدیم نگاه دریایی شما بکنیم. یک سلام ویژه و مخصوص هم به همهی هم وطنان خوب خارج از کشور که دارند برنامهی ما را نگاه میکنند و همین طور به کسانی که تکرار این برنامه را سحرگاه میبینند حاج آقای میرباقری به رسم شنبهها مهمان سمت خدا هستند سلام علیکم و رحمة الله خیلی خوش آمدید.
حاج آقا میرباقری: علیکم السلام و رحمة الله خدمت شما همهی همکاران ارجمند و عزیزتان و بینندگان محترم عرض ادب و احترام و سلام دارم.
شریعتی: خیلی خوشحالیم خدمت شما و دوستان خوبمان هستیم در جلسهی گذشته و در هفتههای اخیر تفسیر سورهی مبارکهی عصر را تقدیم شما کردیم و حاج آقای میرباقری نکات خیلی خوبی را مطرح کردند در ادامهی تفسیر سورههای قرآن کریم اگر خاطر شریفتان باشد در جلسهی گذشتهای که ما خدمت شما بودیم بعد از اتمام تفسیر سورهی مبارکهی عصر نکاتی را حاج آقای میرباقری از سورهی تکاثر گفتند و خیلیها مشتاقاند که نکات قرآنی این سورهی مبارکه را هم بشنوند ما خدمت شما هستیم اگر مقدمهای را که قبلاً گفتید اگر صلاح میدانید تکرار بکنید برای دوستان که وارد بحث شویم.
حاج آقا میرباقری: بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین و لعنة علی اعدائهم اجمعین، عرض کردیم که اجمال سورهی عصر این بود که یک عصری است که عصر اسلام و عصر نبی اکرم است که در عصر ظهور به کمال میرسد و نقطهی مقابل آن عصر جاهلیت است کسانی که وارد این عصر و فضای ولایت نبی اکرم شوند اینها از خسارت نجات پیدا میکنند و الا همهی انسانهایی که وارد این عصر نیستند در خسراناند توضیح دادیم سوره را اجمالاً عرض کردیم که سورهی تکاثر هم از یک زاویهی دیگری همین مطلب را بیان میکند سورهی تکاثر را من اجمالاً رویکردهای متفاوتی که است یکی دو تا را در این سوره بزرگواران فرمودهاند ترجمه میکنم و تقدیم میکنم خدمت شما. اجمال سوره این است «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُر، حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ» تکاثر و مفاخره کردن و مسابقه دادن در کثرت مال و امکانات دنیایی شما را مشغول کرد به خود و باز داشت از توجه به خدای متعال لهو آن چیزی است که انسان را از توجه به حضرت حق و از امور مهم باز میدارد و شاید در اصطلاح قرآن هر چیزی که دل مشغولی ما باشد و ما را از توجه و یاد حضرت حق مشغول بکند این میشود لهو و لو فی حد نفسه در نگاه ما کار مهمی باشد ولی چون ما را از آن کار مشغول میکند لهو است «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُلْهِكُمْ أَمْوَالُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُمْ عَن ذِكْرِ اللَّهِ» (منافقون/9) خطاب به مومنین خدای متعال در سورهی منافقون است میفرماید که شما مومنین این طور نباشید که مالتان فرزندتان لهو شما شود و شما را از ذکر الهی غافل بکند پس أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُر ترجمهاش این است که تکاثر و هم افزایی یا مسابقهی در جمع امکانات و افزودن امکانات زیاده خواهی اینها ترجمههای غیر دقیقش است و در مجموع همین ترجمه هاست شما را مشغول کرد لهو شما شد از خدای متعال غافل شدید تا زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ تا جایی که به دیدار قبور رفتید به زیارت قبور. زیارت قبور را دو نوع معنا کردهاند یک معنا که باشان نزول آیه هم تقریباً جور است بعضی روایات هم همین معنا را تأکید میکند مثل خطبه 221 امیرالمونین که حضرت سوره را خواندند بعد حضرت به نوعی توبیخ کردند این مواجههای که است به جای این که عبرت از قبور بگیرند تفاخر به اهل قبور میکنند خطبهی عجیبی است خطبهی 221 ابن ابی الحدیدی معتزلی شارح نهج البلاغه میگوید من در طول 50 سال بیش از هزار بار این خطبه را خواندهام یک نکتهای میگوید میگوید شایسته است که همهی فصحای عرب در مقابل این خطبه سجده بکنند حضرت آن جا بعد از تلاوت این سوره آن بیانات نورانی را دارند از جمله فرازی دارند میفرمایند که این اهل قبور بیشتر مایه عبرتاند تا تفاخر و تکاثر پیداست این معنا را حضرت تایید کردهاند این یک احتمال است در سوره احتمال دیگر که آن هم بعضی روایات را دارد هر دو احتمال هم میتواند باشد منافاتی ندارد این احتمال.
شریعتی: به مرده هایشان فخر میفروختند؟
حاج آقا میرباقری: بله یکی از تکاثرها تکاثر در جمعیت بود و بزرگان، این قدر جمعیت داریم و این قدر بزرگان داریم کارشان در تفاخر به بزرگانشان میرسید به این که میرفتند مردگانشان را میشمردند. الآن هم رسم است تفاخر به بزرگان گذشته است چیز مال دورهی جاهلیت فقط نیست این تکاثر شما را غافل کرد که عرض کردم یک قسم تکاثر تکاثر در جمعیت و بزرگان و شخصیتها و امثال این هاست و تا جایی که زرتم المقابر میرفتید به دیدار قبورتان و سنگ نوشتهها را میخواندید و با آنها تفاخر میکردید این قدر کار تفاخر شما بالا کشید که تکاثر شما را غافل کرد از خدای متعال تا این حد یک ترجمه هم این است که شما در اثر تکاثر غافل شدید تا هنگام مرگتان که زرتم المقابر این را هم بعضی از روایات مویدش است گرچه خیلی با لغت سازگار نیست ولی مفسرین هم فرمودند اتفاقاً بعضی لغویین گفتند که تعبیر زیارت قبور کنایه از موت است این تعبیر را لغویین هم دارند این ترجمهی دو آیه. «كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ» خدای متعال برخورد تندی میکند میفرماید هرگز این طور نیست که شما پنداشتهاید و خیال کردهاید و بساط تکاثر را پهن کردهاید عالم یک جلواتی دارد شما وقتی پردهها کنار رفت و با حقایق مواجه شدید و باطن عالم را دیدید میفهمید که این نوع مواجهه با جهان مواجههی غلطی بوده «حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ. كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ. ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ» با دو کلا خدای متعال میفرماید که به زودی خواهید دانست سپس به زودی خواهید دانست که چنین چیزی نیست این را هم اشاره کنم که این «ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ»را بعضی روایات گویاست مفسرین هم بیان فرمودهاند که این ناظر به دو پردهای است که از انسان برداشته میشود و در دو مرحله باطن عالم بر آدم آشکار میشود یکی در مرحلهی ورود به عالم برزخ است عالم قبر است یکی هم در ورود به عالم آخرت است که در هر مرحله یک پردهای از جهان برداشته میشود و مرتبهای از غیب این عالم برای انسان مشهود میشود وقتی وارد آن فضا شدید آن جهانهای بزرگ را دیدید آن دنیاهای با عظمت را میفهمید که اشتباه میکردید این مسیر تکاثر مسیر غلطی بوده که شما طی کردید پس دو مرتبه برای شما اعلان میشود برزخ و قیامت موت و قیامت مرحوم علامه طباطبایی این دو را موکد هم گرفتند و گفتند این به معنی تلافی دو علم نیست ناظر به بعد از مرگ است بعد از مرگ شما از این عالم که منتقل شدید در عالم بعدی علومی به شما خواهد رسید آگاهیهایی پیدا میکنید که آن آگاهیها برای شما آشکار میکند که این مسیری که طی کردید مسیر درستی نبوده عالم عالم تفاخر و تکاثر نبوده عالم بندگی بوده است شما به جای تفاخر و تکاثر باید بندگی «كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ، لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ» این آیه را دو گونه معنا کردهاند یک معنایی که کردهاند این دو معنایی که قابل ذکر است یک معنایی که کردهاند این است که «كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ» اگر علم یقین پیدا میکردید به مرحلهی علم الیقین میرسیدید آگاهیتان به مرز یقین میرسید «لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ» اگر به آن مرحله میرسیدید کانه جزایش محذوف است میفهمیدید که این مسیر مسیر غلطی است و این راه را طی نمیکردید ولی افسوس که نرسیدید به آن علم الیقین شما باید در دنیا به علم الیقین میرسیدید اگر به علم الیقین میرسیدید درک میکردید خودتان ولی کاش میدانستید این یک معنا که جزای لو تعلمون را محذوف گرفته است یک معنای دیگری که کردهاند که شاید این معنا بهتر باشد این است که «كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ، لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ» اگر به مرحلهی علم الیقین میرسیدید جهنم را میدیدید، در همین دنیا، البته کسایی که اهل تکاثراند به این مرحله نرسیدهاند و جهنم را هم ندیدهاند، شهودی از جهنم و رویتی از جهنم برای آنها حاصل نشده. در همین دنیا هم انسان میتواند به مرحلهی علم الیقین برسد یعنی علمش به مرز یقین برسد نورانیت یقین به قلب انسان راه پیدا کند با تعاریفی که در معارف ما به معنای یقین شده که اکسیر اعظم هم است خیلی کم تقسیم شده بین بندگان خدا در روایات است. اگر به مرحلهی یقین میرسید علم شما علم الیقین پیدا میکردید جهنم را میدیدید این همان چیزی است که بزرگان فرمودهاند قرآن ما را به آن دعوت کرده است که شما باید نظر به ملکوت عالم بیندازید و اگر کسی بتواند حجاب ملک را بردارد و نگاهش به علم ملکوت بیفتد میتواند یک رویتی نسبت به عوالم غیب از جمله جهنم و بهشت هم داشته باشد این همانی است که خدای متعال دربارهی وجود مقدس ابراهیم خلیل علی نبینا و آله و علیه السلام این مطلب را بیان کرده است که میفرماید «وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ» (انعام/75) ما ملکوت آسمانها و زمینها را ملکی دارد و ملکوتی که حاکم بر عالم مُلک است ملکوت آسمانها و زمین را ارائهی به حضرت ابراهیم کردیم این رویت عالم ملکوت آثاری دارد «وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ» (انعام/75) یکی از آثارش مقام یقین است اگر کسی به مقام یقین برسد میتواند ملکوت این عالم باطن این عالم را ببیند از جمله آن چیزهایی که نصیبش میرسد یک رویت ایمانی نسبت به جهنم پیدا میکند این که امیرالمومنین علیه السلام متقین را توصیف میکنند میفرمایند متقین وَالْجَنَّةُ كَمَنْ قَدْ رَآها فَهُمْ فيها مُنَعَّمُونَ، وَ هُمْ وَالنّارُ كَمَنْ قَدْ رَآها گویا حجاب از آنها برداشته شده الآن بهشت و جهنم را میبینند این را هم باید معنا کرد ولی واقعیت این است که به یک چنین مرحلهای میرسند البته معصومین که در یک مقامات بالاتری هستند لَو کُشِفَ الغِطا ما اَزدَدتُ یَقینا همهی پردهها هم برداشته شود چیزی بر امیرالمومنین افزوده نمیشود ولی ما اگر در این عالم سیر کنیم میتوانیم به مرحلهی علم الیقین برسیم اگر کسی به مرحلهی علم الیقین رسید علماش از سنخ یقین شد آن وقت میتواند که ملکوت این عالم را از جمله جهنم را ببیند همین را آن وقت میفهمد که آن مسیر تکاثر و تفاخر پایانش کجاست؟ پایان راه تکاثر را در همین دنیا میبیند.
شریعتی: در واقع جهنم را میبیند یعنی این که عاقبت کارهایش را میبیند؟
حاج آقا میرباقری: نه واقعاً جهنم را میبیند
شریعتی: دیدن جهنم چه نفعی دارد؟
حاج آقا میرباقری: جهنم و نتیجهی کارش که این تکاثر و تفاخر چطور منتهی میشود به جهنم آدم تا آن حقایق را نبیند عبرت نمیگیرد فرمود اگر اهل علم یقین بودید در همین دنیا میدیدی «كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ، لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ» آنهایی که اهل علم الیقین هستند در این دنیا شهودی دارند «لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ» یک مرحلهی دیگری از آگاهی است که آن مرحلهی شهود قیامت است شهود حسی قیامت که همه در قیامت که وارد صحنهی معاد میشوند جهنم را میبینند که در آیات قرآن هم توضیح داده شده که جهنم دیده میشود و حوادثی که اتفاق میافتد در قیامت پس بنابراین یک مرحلهای است که مرحلهی عین الیقین است یقین محض است آن جا برای همه پرده کنار میرود قیامت میاید و جهنم را میبینند اما در همین دنیا هم در مرحلهی علم الیقین کسی که علمش یقین شد میتواند پشت پرده را ببیند و جهنم را ببیند ولی بالاخره همه وارد آن عالم میشوند «ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ» این دیگر مرحلهی عین الیقین است «ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ» (تکاثر/8) در آن روز از نعمتی که به شما داده شده بازخواست میشوید یعنی ما یک مسئولیتی در جهان داریم در قبال نعمتی که به ما دادهاند و اگر مشغول به تکاثر و تفاخر شدید این تکاثر و تفاخر ما را غافل کرد از آن مسئولیتمان از آن وظیفهای که در مقابل نعمتها داریم نعمتها کفران میشود و آن وقت ما مواجههای پیدا میکنیم با عمل خودمان و تکاثر و تفاخرمان و غفلت هایمان و در دو مرحله این علم برای ما واقع میشود یکی در مرحلهی ورود به عالم برزخ یکی در مرحلهی ورود به قیامت این اجمال سوره است حال یک نظری که مفسرین فرمودهاند نسبت به این سورهی مبارکه این است که این سوره بحث کلیدیاش این است که شما یک نعمتهایی را خدا به شما داده در مقابل آن نعیم مسئول هستید نعمتها چه هستند؟ همهی امکاناتی که خدای متعال به ما داده این نعمتهایی است که ما در قبال این نعمتها مورد سوال هستیم مسئولیت داریم هر امکانی که به انسان میدهند به دنبالش یک سوال و جوابی است این طور نیست که امکاناتی که به انسان میدهند برای بازیگری و تکاثر و لهو و لعب است امکاناتی که به ما میدهند برای یک هدفی است و ما باید این امکانات را در مسیر آن هدف قرار بدهیم آن هدف چیست؟ آن هدف این است که ما خلقت الجن و الانس الا یلعبدون اگر خدای متعال ما را برای بندگی و قرب و عبودیت آفریده همهی امکاناتی هم که به ما داده این امکانات ابزار رسیدن به آن هدف هستند هیچ امکان لغوی خدای معتال در این جهان درست نکرده که این امکان هدفی نداشته باشد اگر چشم و گوش و زبان و قوای باطنی و امکانات بیرونی خدای متعال به ما داده اینها بسترهای بندگی خدای متعال هستند در باطن هر نعمتی یک راهی به سوی خدای متعال است یک شهد شیرین توحید است و ما باید آن شهد نعمت را بچشیم و الا اگر کسی آن شهد را نچشید این نعمت را کفران کرده است شکر نعمت همین است نعمتها از طرف خدای متعال است انسان اول باید توجه به نعمت بکند در قدم بعدی در نعمتها خودش را نبیند کسی که غافل از نعمت است کفران نعمت میکند کسی که نعمت را به خودش نسبت میدهد موجب میشود کسی که اسباب را میبیند تکیه به اسباب میکند مشرک میشود اگر کسی نعمت را دید و صاحب نعمت را هم پشت این نعمت دید قدم بعدی این است که خدای متعال چشم و گوش و زبان و امکانات بیرونی و امکانات باطنی را برای ما داده این امکانات برای چیست؟ اگر خدای حکیم داده به دنبالش یک هدف حکیمانه است آن هدف چیست؟ چه هدفی میتواند در این آفرینش و امکاناتی که خدای متعال به ما داده باشد با توجه به این که خدای متعال میفرماید «ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ» (ذاریات/56) اگر هدف تقرب به خدای متعال است این امکانات هم بستر تقرب به خدای متعالاند بنابراین اگر در مسیر تقرب به خدای متعال قرار گرفتند که اول شرط همین است که انسان نعمت را ببیند غفلت از نعمت نداشته باشد موجب نباشد مشرک نباشد نعمت را از حضرت حق ببیند حالا این نعمت را در آن مسیری که حضرت حق قرار داده این نعمت را خرج بکند اگر این نعمت را در این مسیر قرار داد این تبدیل میشود به نردبان رشد انسان انسان را به خدای متعال میرساند اگر خوردن و خوابیدن و پوشیدن و تجارت و در مسیر بود همهاش میشود ذکر «رِجَالٌ لَّا تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَیْعٌ عَن ذِکْرِ اللَّهِ» (نور/37) تجارت میکنند و غافل نیستند کشاورزی میکنند غافل نیستند مشغول به کار است در دنیا اما به تعبیر امیرالمومنین علیه السلام قُلوبٌ فِی الجِنان و اَبدانُهُم فِی العَمَل قلب در بهشت است پیکر هم کار میکند هیچ وقت این عمل قلبش را از بهشت و قرب و حضور و توجه به خدای متعال و ذکر و وادی توحید بیرون نمیآورد، پس بنابراین نعمتهایی که خدای متعال به ما داده این نعمتها همه بستر قرباند و باید خرج بندگی و تقرب شوند یعنی وقتی انسان از این نعمت استفاده میکند باید یک قدم به خدای متعال نزدیک تر شده باشد اگر نعمت را از خدای متعال دید و در باطن نعمت یک مسیری به سوی خدای متعال دید که هر نعمتی این در آن است هر نعمتی یک راه به سوی خداست اگر کسی نعمت را خوب استفاده بکند یک گام نزدیک میشود بنابراین بحث این نیست که ما از امکانات دنیا استفاده نکنیم بحث این است که این امکانات برای یک هدفی آفریده شده این امکانات را درست استفاده کنیم چگونه آنها را به خدمت میگیریم و در چه مسیری خرج میکنیم یکی از فوائد دین این است که نحوهی بهره برداری از امکانات را به ما میآموزد و اگر دنبال دین نرفتیم این امکانات را در یک مسیر دیگری به کار گرفتیم هر چقدر هم آن امکانات اضافه شوند خسارتاند.
شریعتی: یعنی تکاثرند؟
حاج آقا میرباقری: بله این طور نیست که افزون شدن امکانات موجب سعادت انسان شود آدمهای محجوبی که در حجاباند همین طور است خیال میکنند همین قدر که امکانات مادی افزایش پیدا کرد طبیعت را بیشتر تسخیر کردند تکنولوژی پیشرفته تری درست کردند برای تسخیر طبیعت اگر تا دیروز مثلاً با تور ماهی میگرفتند حالا با کشتیهای بزرگ تورهای چنینی خیال میکنند این تمام شد و انسان به مقصد رسیده است اگر کسی از دین استفاده نکند که راه استفادهی از امکانات و نعمتها را برای انسان بیان میکند که از امکانات دنیا استفاده کنید اگر استفاده نکند مبتلا به تکاثر میشود.
شریعتی: منافاتی با پیشرفتهای مادی که ندارد؟
حاج آقا میرباقری: پیشرفت باید در مسیر همین هدف باشد اگر در مسیر این هدف نباشد.
شریعتی: نه اگر در همین مسیر باشیم.
حاج آقا میرباقری: اگر باشد. این که توسعهی کنونی در مسیر هدف است یا نه سخن بعدی است. خیلی بزرگان معتقداند که این توسعه در مسیر آن هدف نیست پس بحث بر سر این نیست که ما از امکانات دنیا استفاده نکنیم خدای متعال نعمتها را داده برای این که از این نعمتها استفاده کنیم اما استفاده کردن از نعمت یعنی یک قدم با هر نعمتی حجاب از انسان برداشته شود عوالم غیب برای انسان مشهود شود این که انسان غذا بخورد حجابی روی حجابش بیاید قلب محجوب محجوب تر شود این که استفاده نیست که. اگر انسان از هر امکانی استفاده کرد یک پردهای از جلوی چشمش برداشت وقتی میخوابد حجابش برداشته میشود بصیر تر میشود اهل یقین بیشتر میشود اگر میخورد یقینش افزایش پیدا میکند حتی ازدواج میکند بر یقینش افزوده میشود همین چیزها لذتهایی که ما خیال میکنیم لذتهای غلطاند این امکانات اگر در مسیر صحیح قرار بگیرند و بر طبق شریعت اصلاً شریعت یعنی شریعه محل برداشتن آب از سرچشمهی زلال حیات میشود آن جا بنوشید شریعت این راه را به ما نشان میدهد که چطور از این امکانات استفاده کنیم که دائم شرب مدام داشته باشیم از وادی توحید از سرچشمهی توحید از وادی ولایت بنوشی راهش همین است و الا آدمی که شرب مدام ندارد که در غفلت است میشود تکاثر دائم آدم باید شرب مدام داشته باشد در هر نگاهش خوابیدنش پوشیدنش تجارتاش کسباش تعاملاش باید یک جامی از معنویت و قرب بنوشید اصلاً نعمت یعنی این اتفاقاً فقط همین هم یک دسته هستند که نعمت را کفران نمیکنند بقیه نعمت را کفران میکنند هر استفادهای از نعمت انسان بکند که دنیا سراسر برای ما نعمت است هر استفادهای انسان از این نعمت بکند که باطن این استفاده یک رفع حجابی یک جام معنویتی در آن نباشد آن استفاده خسارت است. تکاثری که آنها میکنند هم افزایی میکنند تکنولوژی را برای استفادهی بیشتر از طبیعت و محصولات جدید تر ایجاد میکنند اما همهاش تکاثر است این خسارت است خسارت را به هم نمیزند نعیمی که خدای متعال به ما داده باطن این نعیم قرب است توحید است ولایت است شهود است عبور از صراط به سمت خدای متعال است در هر قدماش باید یک جامی از قرب و معرفت و محبت و ایمان باشد البته اینها حقایقاش در عوالم بعد آشکار میشود در این دنیا هم اهل یقین حقایق را میتوانند ببیند بیان مرحوم علامه طباطبایی همین است میگویند دین آمده این کار را بکنیم دین آمده بگوید چگونه از این نعمت استفاده کنیم که بشود شکر، شکر نعمت یک کلمه بیشتر نیست این که نعمت را انسان ببیند و نعمت را به صاحب نعمت نسبت بدهد خیال نکند خودش این نعمت را بر خودش فراهم کرده یا اسباب کور و کر هستند که دائماً دارند ما را اداره میکنند این خورشید و ماه و زمین و آسمان و دامن طبیعت است که دارد ما را اداره میکند این شکر نیست این کفر نعمت است این غفلت است اگر این غفلتها از انسان برداشته شد فهمید که این نعمتها از اوست از کسی که حکیم است عالم است این نعمت را برای چه آفریده؟ در کنار هر نعمت مسئولیتی است نمیشود خدای متعال امکانی بدهد مسئولیتی انسان نداشته باشد مسئولیت چه است؟ مسئولیت این است که این امکان را انسان در مسیر خدای متعال قرار بدهد؟
شریعتی: یعنی چه؟
حاج آقا میرباقری: یعنی به گونهای از این نعمت برخوردار شود که یک قدم به خدای متعال نزدیک تر شود
شریعتی: یعنی چه؟ اگر ما بخواهیم یک سیب بخوریم به عنوان نعمت.
حاج آقا میرباقری: خوردن را یک بار در شرح بسم الله عرض کردیم انسان میتواند یک جوری بخورد که وقتی یک قدم به خدا نزدیک شود وقتی سیر هم شد یک قدم به خدای متعال نزدیک شود اگر نعمت را از راه حلال به دست آورد اگر از خدا دانست از سر سفرهی امیرالمونین خورد از سر سفرهی شیطان نخورد وقتی هم میخورد متوجه به حضرت حق بود خود را فقیر دید ما مضطریم جهنمیها هم در جهنم طعام جهنمی را آخر میخوردن، ولی مجبورند زقوم میخورند شربشان از حمیم است حمیم درونشان را به هم میریزد ولی میخورند خوردن که قرب نمیآورد جهنمیها هم در جهنم میخورند این که انسان از دست چه کسی بگیرد و سر سفرهی چه کسی بنشیند و با چه آداب و شریعتی به دست بیاورد چگونه مصرف کند و چه کسی را شکر کند کسی که از دامن طبیعت میگیرد و بعد هم دلبسته به طبیعت میشود در هر لقمهای این خسارت است کسی که از دست خدا میگیرد و خدا را شکر میکند در هر نعمتی یک قدم به خدا نزدیک میشود محبت خدای متعال به او داده میشود این طور نیست؟ پس در دنیا میشود از یک مسیری امکانات را به دست آورد و به گونهای خرج کرد که انسان از همهی امکانات استفاده میکند ولی این استفاده کردن در بطناش شهد توحید است شهد معرفت است شهد محبت است هر خوردن و خوابیدن و پوشیدن و استراحت و دوست گرفتن همه چیزش قرب میآورد میشود بساط ضیافت نعیم یعنی همین و الا کسی که از امکانات برای تکاثر استفاده میکند این که از نعیم استفاده نکرده پس عنایت کردید؟ همهی نعمتهایی که خدای متعال به ما میدهد به دنبالش مسئولیت میخواهد مسئولیت چیست؟ خدای متعال چه مسئولیتی از ما میخواهد؟ این نعمت را به ما داده به دنبالش چه سوالی از ما میکند؟ سوال همین است که آیا از این نعمت برای قرب خودتان برای کمال خودتان برای رشدتان استفاده کردید یا استفاده نکردید این نعمت نورانی تر کرد شما را یا حجابتان شد؟ نعمت که نباید حجاب شود خوردن که نباید حجاب بنده شود خوابیدن هم نباید حجاب بنده شود ما با همینها به خدا نزدیک میشویم ما که نمیتوانیم در دنیا نخوریم و نخوابیم یک نگاه این است که ما دو ساحت داریم یک ساحت ساحت تمتعات مادی است ساحت قرب و حضور نیست اینها مال دنیا است مال اهل دنیا است حتی مومن هم اگر بخورد این ساحتاش ربطی به دین ندارد لذا این ساحت را دیدهاید میگویند دربارهاش نباید حرف بزند اهل دنیا باید حرف بزنند یک ساحت دیگر هم ساحت ذکر و شهود است آن ساحت هم مال دین و عرفا و ارباب معرفت این ساحت را بدهید به اهل دنیا مدیریتش را بدهید به اهل دنیا اسلام این را قبول ندارد ما از همهی این امکانات باید استفاده کنیم خدای متعال برای ما جهاز هاضمه قرار داده برای چه قرار داده؟ اگر ما را برای بندگی آفرید این جهاز هاضمه را برای چه آفرید؟ در یک کلاس منظم هر چه است برای تعلیم و تعلم است معنی ندارد در کلاس چیزی هم قرار بدهند مانع تعلیم و تعلم باشد یا لغو باشد اگر خدای متعال ما را برای بندگی آفریده همهی امکاناتی که خدای متعال برای ما داده این امکانات ابزار تقرب ما هستند در همین راه هستند اگر کسی نعمت را از خدا دید یک، مشغول به نعمت نشد این طور نبود که حجابش شود نعمت این نعمت را از خدا دید بعد هم فهمید خدای متعال این نعمت را داده در باطن این نعمت راهی به سوی محبت و معرفت گشوده و توانست آن راه را پیدا کند این نعمت را در آن مسیر به حرکت بیندازد همهی کارهایش میشود بستر قرب و ذکر و حضور «لَّا تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَیْعٌ عَن ذِکْرِ اللَّهِ» (نور/37) در نگاه دوم شرطش ورود به بیت النور است که همان نعیم حقیقی است ولایت اهل بیت است که بعداً عرض میکنیم. پس تا این جا همهی امکاناتی که خدای متعال به ما داده این امکانات ابزار تقرب ما ابزار کمال ما ابزار رشد ما ابزار نزدیک شدن به خدای متعال نورانی شدن ورود به ساحتهای باطنی عالم رفع حجب از ما مشاهدهی ملکوت و بعد از ملکوت عالم است و راهش را هم دین به ما نشان میدهد اگر کسی با نعمت دین همراه شد همهی امکانات میشوند ابزار قرب و اگر پشت به دین کرد کارش در دنیا میشود تکاثر از این امکانات استفاده میکند ولی استفاده نیست کفران است همین امکانات را تبدیل میکند به جهنم مگر جهنمیها با همین امکانات جهنمی نمیشوند؟ همین گوش و چشم و زبان و خوردن و خوابیدن است که آنها را جهنمی میکند بهشتیها را هم همینها بهشتیشان میکند اینها یکی از ابزار بهشتی شدن همین عبادت است مومن همه چیزش عبادت است و الا با 17 رکعت نماز که کسی با آن مقامات نمیرسد البته نماز ذکر اعظم است ولی میخواهم بگویم همه چیز انسان بشود ذکر «فی صَلوتِهِم دائِمون» پس این یک معنایی دارد سوره یعنی اول و آخر سوره کلید فهم سوره است یک نعیمی است که خدای متعال به ما داده ما نسبت به آن نعیم مسئولیم مسئولیت ما این است که این نعمت را از خدا بدانیم و به خدای متعال برگردانیم در این گرفتن و برگرداندن به خدای متعال خودمان مقرب میشویم هر گرفتنی یک قدم آدم نزدیک میشود و حجابها برداشته میشود یقینها افزوده میشود انسان وارد وادی یقین میشود و اگر مشغول به تکاثر شدیم این تکاثر حجابش میشود دیگر نمیتواند به یقین برسد باید برود وقتی مواجه شد که دیگر فرصت تمام است.
شریعتی: در واقع با این توضیحاتی که شما دادید این نعمتها که در اختیار ما است اگر اهل شکر شدیم و شاکر بودیم اهل تکاثر نیستیم. شکر به معنای واقعی کلمه.
حاج آقا میرباقری: بله یعنی خرج مسیر بندگی شود که دائم یقین افزا میشود آن چیزهایی که دیگران باید بروند ببینند مومن در همین جا میبیند اما آنهایی که مشغول به تکاثراند در این دنیا به آن یقینها نمیرسند وقتی فرصتها تمام شد «کَلاَّ سَوْفَ تَعْلَمُون، ثُمَّ کَلاَّ سَوْفَ تَعْلَمُونَ» باید مراحل بگذرد هر مرحلهای که میگذرد یک مرحله از باطن تکاثر خودشان را میبینند که همان جهنم است میبینند که چه کردهاند در این دنیا امکانات برایشان جزء خسارت نیاورده با این که این امکانات عامل رشد بوده.
شریعتی: علم الیقین برای دیدن جهنم در همین دنیا در ازای این شکر داده میشود.
حاج آقا میرباقری: اگر کسی به خوبی از نعیم استفاده کند در همین دنیا میبیند «كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ، لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ» بهشت را میبیند جهنم را میبیند میفهمد که راه صحیح و ثواب کجاست اگر هم نه که در حجاب است هر خوردنی پوشیدنی میشود حجاب فقط کارش میشود تکاثر و سر خوش است غفلت میآورد تمدن ساخته با این همه امکانات ولی سر تا سر این تمدن حجاب است غفلت است هیچ نوری در آن نیست حجابی از انسان برنمی دارد در حالی که میشود انسان در بستری زندگی بکند معیشت داشته باشد از امکانات استفاده کند که سراسر فضای نور باشد نه فضای ظلمت لذا هر استفادهای که میکند نورانی تر میشد و «فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ » (نور/36) اگر وارد شد میخورد نورانی میشود به ذکر میرسد استراحت میکند به ذکر میرسد تجارتش ذکر است نور است اگر کسی وارد این وادی نشد اگر کسی از امکانات و نعیم استفادهی غلط کرد کارش تکاثر میشود و آن وقت اگر حجابها برداشته شد حجاب مرگ و حجاب قیامت جهنم را که دید میفهمد که نتیجهی آن تکاثر چه بوده است این یک معنا از سوره است که تقریباً عرض کردم مرحوم علامه طباطبایی میفرمایند که دین هم آمده همین کار را بکنه آمده راه بهره برداری از نعمت را به انسان نشان بدهد که همهی امکانات ما بشود ابزار عبادت.
شریعتی: چارهای هم جز این راه نیست.
حاج آقا میرباقری: بله دین به ما نمیگوید از امکانات استفاده کنید دین میگوید چگونه شکر کنیم و میگوید استفاده بکنید چون راههای دیگر استفاده نیست راههای دیگر خسارت است انسان خیال میکند دارد از امکان بهره مند میشود تنها راه استفاده از نعمت دین است کسی اگر طریق دین را نرفت از نعمت استفاده نمیکند تکاثر دارد ولی از دین استفاده نمیکند لذا تمدنهای مادی با همهی هم افزایی قدرت و ثروت و اطلاعی که دارند این تکاثر عامل نجات آنها نیست هیچ استفادهای از امکانات خدا نکردند محروم ترین آدمها آنهایی هستند که در تمدنهای مادی استفاده میکنند در حالی که با نگاه مادی متمتع ترین آدمها آنها دارند از دنیا استفاده نمیکنند ولی استفاده نمیکنند خیال میکنند. چه استفادهای؟ آن شهد توحیدی که در نعمت است آن را کسی نچشد چه استفادهای کرده؟ میشود جهنم دین آمده به ما بگوید که امکانات را چطور استفاده کنیم آنهایی که در مسیر دین قرار میگیرند مبتلا به تکاثر نمیشوند نعمتها را میبینند غافل از عوامل بعدیشان نمیشوند بلکه آرام آرام به شهود عوالم بعدیشان در حد امکان میرسند و همهی امکانات را استفاده میکنند مومن از دنیا استفاده میکند غیر مومن از دنیا هم متمتع میشود خیال میکنند متمتعاند تکاثر استفاده از دنیا نیست لذا ما هم دنبال بهره وری هستیم؟ مرگ حکومت دینی دنبال بهره وری از دنیا نیست؟ حتماً دنبال بهره وری از دنیا است اما استفاده از دنیا یعنی چه؟ یعنی تکاثر؟ یعنی هم افزایی؟ نه این غلط است. شما از تمدنهای مادی بپرسید حاصل این همه تلاش پایانش چیست؟ امکانات دنیا بیشتر شده است همین.