كارشناس:حجت الاسلام والمسلمين میرباقری
تاريخ پخش: 93/06/08
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آل محمد
بی تو آوارهی شامیم خودت را برسان * * * آفتاب لب بامیم خودت را برسان
ای به تدبیر تو محتاج جنون مندی ما * * * تیغ گم کرده نیامیم خودت را برسان
خورد من گر به چموشی و حرومی رم راه * * * پیش فرمان تو رامیم خودت را برسان
پرچم سبز تو بر خاک نخواهد افتاد * * * سبز پوشان قیامیم خودت را برسان
نفسی تازه کن ای وارث اعجاز مسیح * * * زیر دندان جذامیم خودت را برسان
کافر و مومن و آواره و شب گرد همه * * * همه محتاج امامیم خودت را برسان
شریعتی: اللهم عجل لولیک الفرج سلام میگوییم به مردم سرزمینی که دعای اللهم عجل لولیک الفرج ورد زبانشان است خیلی خوش آمدید به سمت خدای امروز ما آرزو میکنم هر کجا که هستید ایام انشاءالله به کامتان باشد ایام دههی کرامت را به همهی هم وطنان خوبم دوستان خوبمان تبریک و شادباش میگ وییم انشاء الله در این ایام بهترینها نصیبتان شود حاج آقای میرباقری سلام علیکم و رحمة الله خیلی خوش آمدید.
حاج آقا میرباقری: علیکم السلام و رحمة الله خدمت شما و هم کاران ارجمند و بینندگان عزیز گرامی عرض سلام و ادب دارم و ایام را تبریک عرض میکنم.
شریعتی: سلامت باشید خوشحالیم خدمت شما هستیم و خدمت دوستان دوستان میدانند روزهای شنبهمان منور به نور قرآن کریم و نکات بسیار لطیف را داریم از سورههای پایانی قرآن کریم از زبان حاج آقای میرباقری عزیز میشنویم در جلسهی گذشته نکات و لطایف سورهی مبارکهی تکاثر را شنیدید و تفسیر این سوره را حاج آقا فرمودند که دو نظریه در مورد این سوره وجود دارد به نظریهی اول اشاره کردند قول دادند که این جلسه نظریهی دوم را ارائه خواهند کرد خواهش میکنم نگاه اجمالی به نظریهی اول داشته باشید که نظریهی مرحوم علامه طباطبایی بوده.
حاج آقا میرباقری: بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین و لعنة علی اعدائهم اجمعین اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل الساعة ولیاً و حافظاً و قاعداً و ناصراً و دلیلاً و عیناً حتی تسکنه ارضک طوعاً و تمتعه فیها طویلاً و هب لنا رعفته و رحمته و دعائه و خیره ما ننال به سعة من رحمتک و فوز عن عندک عرض کردیم که محور این سوره بحث از نعیم و مسئولیت ما در مقابل این نعمتی و نعیمی که خدا به ما عطا کرده و در نقطهی مقابلش تکاثری است که موجب غفلت ما از بهره برداری از این نعمت و مسئولیت ما میشود اجمال سوره این بود که فرمودند الهاکم التکاثر یعنی تکاثر و مسابقهی در کثرت اموال و امکانات دنیایی که فقط مال هم نیست مال و آبرو سایر امکانات نسل و کثرت جمعیت و قدرت و ثروت و خلاصه مسابقهی در هم افزایی در امور دنیا از اعم از قدرت و ثروت و آگاهیها و اطلاعات و همهی اینها این لهو شما شده است اَلهاکُم در جایی گفته میشود که انسان را در کار مهمی مشغول بدارد و در تعبیر قرآن لهو آن چیزی است که انسان را از یاد خدای متعال غافل میکند «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُلْهِكُمْ أَمْوَالُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُمْ عَن ذِكْرِ اللَّهِ» (منافقون/9) یا «رِجَالٌ لَّا تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَیْعٌ عَن ذِکْرِ اللَّهِ» (نور/37) هر چیزی که انسان را از یاد خدا غافل کرد این میشود لهو بنابراین عرض کردیم که آن چیزی که اشکال دارد ارضاء نیازهای ما نیست ما نیازهایی در این عالم داریم نیازها را خدای متعال قرار داده باید هم این نیازها رفع شود آن چیزی که اشکال دارد این است که ما به گونهای به نیازمندیهای خودمان بپردازیم که ما را از حضرت حق و خالقمان غافل کند یعنی امکانات ما را از صاحب این امکانات غافل کند بنابراین تکاثر اگر کسی یا جامعهای به تکاثر مبتلا شد موجب لهو از خدای متعال میشود و این لهو ادامه پیدا میکند تا جایی که انسان به موت میرسد «حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ» که عرض کردیم این ممکن است کنایه باشد از مرگ که تا همهی فرصتها از دست میدهد فرصت سوزی میشود تا هنگامی که انسان وارد عالم بعدی میشود «حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ» که فرصت استفاده از امکانات هم در همین دنیا است «كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ».
شریعتی: این تکاثر تا زمان مرگ ادامه خواهد د اشت یا این که در عالم برزخ آن جا میتواند داشته باشد؟
حاج آقا میرباقری: نه ادامهی دنیاست نتیجهی دنیاست یک کار جدیدی نیست این دنیا انسان میتواند مسیر خودش را انتخاب کند نتیجهی این مسیر و ادامهاش در عالم بعدی است
شریعتی: یعنی تکاثر تا زمان مرگ
حاج آقا میرباقری: «حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ» یعنی همهی فرصتهایتان از دست رفت یک معنایی هم شده این است که تکاثر را معنی تکاثر در جمعیت و قدرت تعریف کرده که شما این قدر مبتلا بودید به تکاثر که «حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ» می رفتید سراغ پیشینیان تفاخر به پیشینیان میکردید این سنت مرسومی است الآن هم است تفاخر به سابقهی تمدنی اقوام مختلف یک امر رایجی است در جهان «كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ» تا علم است که در انتظار انسان است و در دو مرحله انسان به آگاهی میرسد و با آن آگاهی میفهمد که این مسیر تکاثر مسیر غلطی بوده است «كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ. ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ» که این را به دو مرحلهی از عالم بعد از دنیا عالم برزخ و قیامت تفسیر کردهاند در بعضی روایاتی که از معصومین نقل شده به رجعت و قیامت تفسیر شده یک مرتبهی از ظهور باطن کار اهل دنیا و اهل تکاثر در دورهی رجعت است که اینها برمیگردند به دنیا در دورهی تحقق ولایت حقه و دوران ائمه علیهم السلام و آن وقت مواجه میشوند با داشتههای خودشان و نتیجهی آن تکاثرشان یکی هم در موطن قیامت است بنابراین این علومی که بر انسان حاصل میشود در رجعت است در برزخ است در قیامت است مرحوم علامه به اجمال فرمودند این ناظر به عوالم بعد از این دنیاست «كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ. لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ» یک احتمال قابل دفاع این بود که اگر میتوانستید به مرحلهی علم الیقین برسید حجاب از شما برداشته میشد باطن جهنم را میدیدید از همین دنیا یک مشاهدهای یک رویتی نسبت به جهنم داشتید و میتوانستید باطن سیر خودتان را که در وادی جهنم است ببینید یعنی اهل تکاثر سیرشان در وادی جهنم است منتها چشمی میخواهد که این سیر را ببیند اگر اهل یقین علم الیقین حجاب کنار میرود. کانه قرآن یک نوعی برای این افراد بیان میکند که ممتنع است کسانی که اهل تکاثر هستند اهل علم الیقین نیستند جبههی مقابلاند که اهل علم الیقیناند ولی اگر اهل علم الیقین بودید که میشد هم اهل علم الیقین شد در همین دنیا رویتی از قیامت و جهنم و عوالم واقع میشد میتوانستید باطن سیر خودتان را ببینید همان چیزی که برای مومن واقع میشود مومن اهل یقین یکی از علائمشان این است که باطن دنیا را میبینند از حضرت سوال کردند بعد از نماز صبح در مسجد نبی اکرم صلی الله خواب بر او غلبه کرده بود چرت میزد حضرت فرمودند شب چه کاری میکردی که الآن میخوابی؟ عرض کرد در حال یقین صبح کردم چه جواب لطیفی حضرت فرمودند علامت یقینت چیست؟ عرض کرد بهشت و جهنم را میبینم میخواهید بگویم بهشتیها و جهنمیهای مجلستان چه کسانی هستند؟ بعد هم عرض کرد علامتش جثهی نحیف من و رنگ زرد من است شبها خواب ندارم از خوب جهنم را میبینم بهشت را میبینم و این مانع خواب من است شبها خوابم نمیبرد اهل یقین اهل مشاهدهی قیامتاند اهل مشاهدهی جهنم و بهشتاند منتها یک مشاهدهای است که آن حق الیقین است و عین الیقین و مراتب بعدیاش در قیامت واقع میشود در همین دنیا اهل یقین میتوانند یک نوع رویتی نسبت به قیامت داشته باشند.
شریعتی: خیلی از مسیرها اصلاح میشود رفتارهایشان اصلاح میشود.
حاج آقا میرباقری: اگر کسی باطن سیر را مشاهده کرد آن وقت میفهمد مسیرها را میبیند باطن سیر اهل دنیا را باطن سیر اهل آخرت را لذا مومن چون نورانی به نور یقین است متبسم است متبسم یعنی در سیمای طرف سیرش را میبیند مقاماتش را میبیند میبیند در چه عالمی سیر میکند اتَّقُوا فِرَاسَةَ الْمُؤْمِنِ ، فَإِنَّهُ يَنْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ حضرت فرمودند چون نور الهی در او است از نور الهی از نور ما آفریده شده میتواند باطنها را ببیند متبسم است فریبش نمیتوان داد.
پس میشود اهل یقین شد در این دنیا حاصل اهل یقین شدن سیر انسانها را در عوالم مختلف مقاماتشان را سیرشان را میتواند ببیند و یکی از بهترین راهها هم قرآن است هیچ کتابی مثل قرآن هیچ منبعی مثل قرآن باطن انسان و باطن عوالم را باطن سیر انسان را بیان نکرده و توضیح نداده میفرماید «يَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِّنَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ» (روم/7) کانهو سیر ما ظاهری دارد باطنی دارد جهانهایی است ما الآن در این جهان که هستیم در جهانهای باطنی تری هستیم حضور داریم یک عده اهل علم به آن جهانهای باطنی هم هستند «لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیقِینِ لَتَرَوُنَّ الْجَحِیمَ» یک عده «يَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِّنَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا» فقط اهل ظاهرند پس بنابراین اگر کسی اهل یقین شود در همین دنیا میتواند سیر اهل تکاثر را ببیند ببیند انسانها و جوامعی که مسیرشان مسیر تکاثر و غفلت از خدای متعال است باطن سیر وجودشان در وادی جهنم است ما اعمالی که الآن انجام میدهیم همین اعمال را خدای متعال پرورش میدهد دو عالم است هر دو تحت ربوبیت است هم عالم نور هم عالم نار یکی تبدیل میشود به غسین و حمیم و جهنم و جحیم یکی هم تبدیل میشود به بهشت و نعمتهای بهشتی و بقیهی مقامات اهل یقین میتوانند این سیر را ببینند در این دنیا، ولی اگر اهل مشاهده در این عالم نبودید قطعا در قیامت همه میبینند «ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعيم» در آن روز از یک نعیم از شما سوال میکنند که بر اساس این نگاه که بعضی روایت هم همین معنا را تایید میکند همهی نعمتهایی که خدای متعال به ما داده مورد سوال و بازخواست است از ما سوال میکند ما باید از این امکانات استفاده کنیم استفاده از این امکانات این است که با این امکانات به خدای متعال برسیم آن مسیر توحید را شهد توحید را که در باطن نعمتها است بچشیم و برداشت کنیم.
شریعتی: سوال سطحی اگر بپرسم که این نعمتها را خداوند نمیداد سوال هم نمیکرد بالاخره یک نعمتی را داده ما این وقت این بازخواست با این شدت و حِدّت.
حاج آقا میرباقری: این را نظر بعدی که عرض کردم معلوم میشود این بازخواست برای چیست ولی قطعاً این طور است که بر اساس روایات ما مورد بازخواست قرار میدهیم مواقف متعددی دارد قیامت در هر موقفی هم از امری سوال میکنند از نعمتهای ظاهری سوال میشود تا نعمتهای باطنی.
شریعتی: از هر نعمتی که دادند و نعمتها نشانه رحمت خدا است ما را دوست داشته که به ما نعمت داده این وقت بازخواسته یک خورده...
حاج آقا میرباقری: بله همین را باید بررسی کنیم. این دو نظر با هم قابل جمع است نظر دوم مفسرین ادامهی همین نظریه است حتی مرحوم علامه طباطبایی هم اشاره به آن نظریه در بیانشان دارند که میفرمایند ما در مورد نعمتها مسئولیم این نعمتها باید ما را به خدا نزدیک کنند راه ما به سوی خدای متعال هستند به هر کار دیگری نعمتها صرف شوند خسارت انسان است و بازخواست میشود انسان و راه خرج کردن نعمتها در مسیر خدا را هم دین به ما نشان میدهد لذا نعیم حقیقی میشود دین نعیم حقیقی میشوند اولیاء خدا که همهی امکانات با نعمت ولایت آنهاست که امکان بهره برداری کامل را به ما میدهد
شریعتی: این نظریهی دوم است؟
حاج آقا میرباقری: این تقریبا آن چیزی است که علامه طباطبایی فرموده و قابل اشاره به همین نظریه است برای این که رویکرد دوم را عرض کنیم که ادامهی همین نظر است و تفاوت و تناقضی هم با این نظر ندارد مقدمتا من دو سه تا روایت را ذیل آیه خدمت شما تبیین کنم دوباره به لهو و تکاثر و مفردات سوره از نو بپردازیم. چندین روایت ذیل این آیه است در معاند اخبار کتب معتبر دیگری که قدما از محدثین ما دارند یک روایت از وجود مقدس ثامن الحجج است مکرر شنیدهایم قبلا حقیر هم در این برنامه اشاره به آن کردهام که در عیون اخبار الرضا نقل کرده روزی در مجلس امام رضا علیه السلام بودیم حضرت فرمودند که در دنیا خدای متعال نعیم حقیقی قرار نداده بعضی از فقهایی که در مجلس بودند قاعدتا فقهای عامه بودند سوال کردند کانه میخواستند بگویند این مطلب با قرآن در تفاوت است سوال کردند که «ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعيم» آیا این همین نعمتهای دنیایی و آب گوارا و اینها نیست؟ پس چطور میفرماید که در دنیا خدای متعال نعیم حقیقی قرار نداده قرآن میفرماید از نعیم در دنیا از شما در قیامت سوال میکنند حضرت فرمودند یک جوری که همهی اهل مجلس بفهمند فرمودند شما آیه را این طور معنا کردهاید بعضی گفتید که آب گواراست این نعمت بعضی گفتید که طعام گوارا و لذیذ است بعضی گفتید که خواب شیرین است اینها نعمتهای دنیاست خدای متعال از این که کی خوابیدید چرا خوابیدی چه خوردید و چه نوشیدید سوال میکند از شما همهی اینها مورد بازخواست قرار میگیرد و پدر من که موسی بن جعفر هستند از وجود مقدس امام صادق نقل کردند که این اقوال در مظهر ایشان ذکر شد حضرت غضب کردند ناراحت شدند و فرمودند که خدای متعال سوال نمیکند از بندگانش از آن چه به آنها تفضل کرده و بخشیده فضل خداست خدای متعال از فضل که سوال نمیکند، منت بر ایشان که نمیگذارد که آب گوارا به شما دادم غذای لذیذ به شما دادم امکانات خواب را برای شما فراهم کردم در این دنیا عرض کردم خدای متعال ما را محتاج آفریده و ما نیازمندیم خودش برای تامین نیازها بستر را فراهم کرده بعد حضرت فرمودند امتنان به نعمت منت گذاشتن به نعمت به انعام به کسی قبیح است حتی از مخلوق چه طور چنین چیزی را شما نسبت به خدای متعال میدهید چیزی که برای مخلوق نمیپسندید بعد حضرت جواب دادند فرمودند نعیم محبت ما اهل بیت است، نعمت بهشتی که ازلا و ابدا بوده این در محبت ماست این نعیمی است که خدا گفته که اگر کسی به این نعمت رسید وارد بهشت میشود اگر نرسید از بهشت عَلیٌ حُبُّهُ جَنّه حُبّّهّ ایمان وَ بُغضُهُ کُفر
شریعتی: پس »ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعيم» نعیم را حضرت رضا علیه السلام میفرمایند که حب ما اهل بیت است
حاج آقا میرباقری: و ولایتشان این نعمت حقیقی است بنابراین این امکانات دنیا مورد بازخواست قرار نمیگیرند آن چیزی که مورد قرار میگیرد همین نعمت ولایت است بعد حدیث را فرمودند که پدر بزرگوار من از پدر بزرگوارشان امام صادق از امام باقر از امام سجاد از امام حسین علیه السلام نقل کردند کانه قال قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم نبی گرامی اسلام این طور فرمودهاند حدیث سندش بهترین سند است، بنده بعد از این که از دنیا رفت اول سوالی که از او میکنند شهادت لا اله الا الله است از توحید از او میپرسند، این را نبی اکرم به امیرالمومنین فرمودند از امام حسین از امیرالمومنین است این حدیث که فرمودند سوم سوال از ولایت شماست که خدا برای شما قرار داده و من هم به دستور خدا برای شما قرار دادهام در روز غدیر و مواقف دیگر، اگر کسی اقرار کند به این نعمت سیرش به سمت آن نعمت بی پایان است علت نعمت بودناش هم همین است که انسان را به آن نعمت بی پایان متصل میکند. ممکن است کسی احساس کند که ولایت و توحید چون ما را به بهشت میرسانند نعمتاند حقیقت این است که بهشت و امثال اینها جلوهای از حقیقت توحیداند اینها ظاهراند نعمت باطنی خود توحید و ولایت است باز روایت دیگری را که در همین کتاب شریف در مجمع البیان نقل کرده این حدیث را مرحوم طبرسی که ابوحنیفه از امام صادق سوال کرد در باب همین آیه «ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیم» حضرت فرمودند که لقمان در نزد تو نعیم چیست؟ عرض کرد قوت و آب گوارا و خوردنیها و آب لذیذ حضرت فرمودند اگر خدای متعال تو را روز قیامت نگاه بدارد و از تو بخواهد از هر لقمهای که خوردی از هر نوشیدنی که نوشیدی سوال بکند وقوفت خیلی طولانی خواهد شد عرض کرد پس نعیم در نزد شما چیست؟ قال نَحْنُ أَهْلُ الْبَيْتِ النَّعِيمُ الَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ بِنَا عَلَى الْعِبَاد نعمتی که خدا به بندگان خدا عطا کرده ما هستیم بعد حضرت بعضی از آثار ولایت خودشان را بیان کردند الفتشان و به هم پیوستگی امت به واسطهی ما بود، به واسطهی ما بعد از دشمنی به الفت و اخوت رسیدند بنابراین نعمت اخوت و الفت و اینها از آثار ولایت ماست بنابراین در نعیم بودن خودشان تفسیر میکنند به آثار و هدایت به اسلام به وسیلهی ما بوده پس ما نعمت حقیقی هستیم
شریعتی: منشا همهی این آثار و برکات ولایت ماست
حاج آقا میرباقری: ما مهم ترین و بهترین نعمت هستیم وَ هیَ نِعمَت الَّتی لا تَنقَطِع نعمتی که قطع نمیشود ما هستیم وَالله سَاَئلَهُم عَن حَقِّ النَّعیمِ الَّذی اَنعَمَ بِهِ عَلَیهِم وَ هُوَ النّبی وَ عِترَتِه از حق آن نعمتی که خدای متعال به آنها داده که وجود مقدس نبی اکرم و عترت هستند سوال میکند باز از این دست روایت زیاد داریم ابوخالد کالبی نقل کرده این روایت در کافی است که محضر امام باقر بودیم سفرهی طعامیاند اختند بسیار طعام لذیذی بود بعد حضرت فرمودن چطور بود طعام عرض کردم خیلی خوب بود فقط نگرانم خدای متعال فرموده «لَتُسْأَلُنّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النّعِيمِ» بعد سر پا بایستیم جواب بدهیم حضرت خندهای کردند دندانهای مبارکشان پیدا شد فرمودند آن نعمتی که از آن سوال میکنند این نیست که شما سر سفره بنشینید رزق حلال بخورید آن هم سر سفرهی امام باقر علیه السلام و از شما سوال کنید از ولایت ما از شما سوال میکنند. روایت دیگری است که توضیح داده که چرا ولایت ما نعمت است روایت از امام صادق علیه السلام است فرمود اَلنَّعیم نَحنُ چرا؟ الَّذِينَ أَنْقَذَ اللَّهُ النَّاسَ بِنَا مِنَ الضَّلَالَةِ خدای متعال به وسیلهی ما مردم را از ضلالت نجات داده وَ بَصَّرَهُمْ بِنَا مِنَ الْعَمَى به واسطه ما آنها را از نابینایی و کوری نجات داده وَ عَلَّمَهُمْ بِنَا مِنَ الْجَهْل از جهالت به واسطهی ما به وادی علم رسیدهاند بنابراین درهای وادی علم وادی بصیرت و وادی هدایت به وسیلهی ما گشوده میشود بنابراین نعمت یعنی این پس این روایات ظاهرش این است میخواهند بفرمایند آن نعمتی که مورد سوال قرار میگیرد یک نعمت بیشتر نیست آن هم نعمت ولایت است که سرچشمهی همهی نعمتهاست اگر کسی نعمت را قدر دانست نعمتهای بی پایان به رویش گشوده میشود و الی الابد در نعیم است و اگر این نعمت را کفران کرد باب هدایت و بصیرت و معرفت و جنة و همهی نعمتهای دیگر به او بسته میشود به تعبیر دیگر سیرش میشود در وادی ضلالت در وادی جهالت در وادی جهنم آن نعمتی که سیر ما را از وادی نار و وادی ضلالت به وادی هدایت و نور و وادی جنت منتقل میکند وجود مقدس امام و نعمت ولایت است این ظاهر این روایات است یک نکته را این جا اشاره بکنم که چطور میشود جمع کرد بین این روایات و آن دسته روایاتی که فرموده نعیم همین نعمتهای دنیای را هم شامل میشود از همین نعمتها هم از ما سوال میشود جمعش هم خیلی واضح است از همهی نعمتها سوال میکنند در عین حال از یک چیز هم بیشتر سوال نمیکنند آن چه از آن سوال میکنند وقتی امام را خدای متعال قرار داد خلیفه قرار داد و آن کسی که شأنش فوق این عوالم است لباس بشر پوشاند و آمد با ما هم نشین شد و باب توحید و معرفت به روی ما باز شد در این عالم، وقتی این خانهها در این دنیا برپا شد خانههای نور و هدایت و خانههای ائمه علیهم السلام ما مسئولیم از این که دنبال این ائمه حرکت کنیم ما خودمان را باید به این خانه برسانیم به این حصن برسانیم ولایت علی بن ابی طالب حصنی اگر رساندیم به این حصن در این وادی هر نعمتی را مصرف بکنیم این نعمت مانع حضور و توجه و ذکر نیست «فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَوَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ، رِجَالٌ لَّا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَن ذِكْرِ اللَّهِ» (نور/36-37) این وادی وادی ذکر است وادی لهو نیست.
شریعتی: در وادی ولایت بودیم این وادی وادی ذکر است
حاج آقا میرباقری: وقتی وادی ذکر شد خوردن هم ذکر است خوابیدن هم ذکر است لهو معنا ندارد همهی سوالها پاسخ داده میشود اگر از کسی بپرسند شما در دنیا چه کردید اولین سوالی که میپرسند همین است میگوید من دنبال نبی اکرم و ولایت ائمه حرکت کردم دیگر سوالی نمیپرسند اگر سوالی باشد از این پیغمبر بپرسید خود خدای متعال باید پاسخ بدهد چون این پیغمبر فرستادهی اوست بنابراین سوالی نیست از همه چیز سوال است ولی یک سوال هم بیشتر نیست انسان یک سوال را خوب جواب دهد همهی سوالها را جواب داده ولی اگر به این یک کار مشغول نبود میخواهد تک تک آنها را جواب بدهد وقوفش در قیامت طولانی میشود میپرسند دیگر واقعا. پس یک سوال است سوال از همه چیز هم است لذا درست است که بگوید از همه چیز سوال میکنند درست هم هست بگوید فقط از یک چیز سوال میکنند آن بانوی محترمهای که آمد محضر امام صادق عرض کرد طبیب برای من خمر تجویز کرده بخورم؟ بعد به حضرت عرض کرد من دینم را به عهدهی شما گذاشتم روز قیامت هر چه بگویند میگویم امام صادق این طور فرمودند اگر این انار را نصف کنید بفرمایید نصفش را بخورید نصفش را نه من نصفش را میخورم نصفش را نه حضرت فرمود اگر این طور است نخور خدای متعال در این شفا قرار نداده بعد فرمودند دینتان را از این خانم یاد بگیرید این طور دین دار باشید کسی که این طور دین داری میکند هر سوالی از او بکنند یک جواب بیشتر ندارد میگویند چه کار کردید در دنیا خوردید پوشیدید میگوید من یک کار بیشتر نکردم من به دستور امام صادق عمل کردم تمام است دیگر اگر این درست باشد همهی جوابها درست است
شریعتی: یعنی اگر در محیط ولایت اهل بیت باشیم روح تسلیم و تقوا در وجود ما باشد به همهی سوالها پاسخ دادیم ولی به یک سوال
حاج آقا میرباقری: بله اگر کسی وارد این وادی شد همهی وادی وادی ذکر و توحید است دیگر سوالی نیست. اگر وادی وادی غفلت بود سوال میکنند مگر ما در بهشت غرق در بهشت نیستیم؟ خدای متعال در بهشت از کسی سوال میکند؟ نعمتهای بهشت که فراتر از نعمتهای دنیاست چرا در از دنیا سوال میکند؟ چون در دنیا دو محیط ولایت است و انسان میتواند در هر دو مسیر حرکت کند هم مسیر جنت هم مسیر نار سوال میکنند در مسیر بهشت بودی یا مسیر جهنم. مسیر بهشت مسیر نعیم است اگر در وادی نعیم بود وادی ولایت بود دیگر سوال دیگری نیست کما این که در بهشت سوال نیست ما که برای نخوردن و نیاشامیدن اگر میخواست خدای متعال یک جور ما را خلق میکرد احتیاجی به غذا و طعام و غیره نداشته باشیم این که ما را محتاج خلق کرده بنا بر این نیست در این دنیا نخوریم نیاشامیم یا در وادی ولایت حقیم یا در وادی ولایت باطل آن جا نمازش هم غفلت است این جا هم خوردنش ذکر است آن چیزی که اشکال دارد لهو است لهو هم در وادی ولایت نیست.
شریعتی: با پاسخ به یک سوال به همهی این سوالات پاسخ خواهیم داد خدا کند از عهدهی این پاسخ بربیاییم.
حاج آقا میرباقری: روح سوره یک کلمه است ما نعیم برای شما در دنیا قرار دادیم دنیا بود اما باب بهشت شد در بهشت را در دنیا برای شما گشودیم دنیا جای امام نبود فوق کائنات است امام امام را فرستادیم در دنیا خلیفهی خودمان را لباس بشر پوشاندیم و آن کسی که در دنیاست خلیفهی ماست همانی است که ملائکه تعجب کردند که مگر میشود خلیفه لباس بشر بپوشد این بشر خلیفهی ماست ما این را فرستادیم در دنیا این نعمت است باب توحید و باب معرفت و باب بهشت را در دنیا به شما باز کردیم میپرسیم رفتید در بهشت یا نه اگر رفتید در بهشت که سوال و جوابی نیست اگر نرفتید در بهشت آن وقت میشود جهنم میشوید اهل تکاثر باطنش هم میشود جهنم بنابراین دو سیر بیشتر در عالم نیست سیر در بهشت سیر در جهنم سیر در وادی نعمت و ولایت و سیر بیرون این وادی نعمت که عرض میکنم بیرون آن هم ولایتی است «وَالَّذِینَ کَفَرُواْ أَوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَی الظُّلُمَاتِأُوْلَـئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ» (بقره/257) همهی این از این است که در کدام وادی سیر کردیم اگر کسی در این وادی بود سیرش در وادی توحید است پس سوال از چه؟ اگر هم بیرون این وادی بوده حتما همهی جزئیات عملش مورد بازخواست قرار میگیرد
شریعتی: انشاءالله برمیگردیم ادامهی بحث را بعد از قرار روزانهمان پی خواهیم گرفت انشاءالله حضور همهی ما در وادی ولایت که وادی توحید و ذکر است مستدام باشد صفحهی 189 آیات 14ام تا بیستم سورهی مبارکه توبه در سمت خدا تلاوت میشود انشاءالله تلاوت همهمان توام با تدبر باشد.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
قَاتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَيْدِيكُمْ وَيُخْزِهِمْ وَيَنصُرْكُمْ عَلَيْهِمْ وَيَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُّؤْمِنِينَ ﴿١٤﴾ وَيُذْهِبْ غَيْظَ قُلُوبِهِمْ وَيَتُوبُ اللَّهُ عَلَى مَن يَشَاءُ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ﴿١٥﴾ أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تُتْرَكُوا وَلَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جَاهَدُوا مِنكُمْ وَلَمْ يَتَّخِذُوا مِن دُونِ اللَّهِ وَلَا رَسُولِهِ وَلَا الْمُؤْمِنِينَ وَلِيجَةً وَاللَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ ﴿١٦﴾ مَا كَانَ لِلْمُشْرِكِينَ أَن يَعْمُرُوا مَسَاجِدَ اللَّهِ شَاهِدِينَ عَلَى أَنفُسِهِم بِالْكُفْرِ أُولَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ وَفِي النَّارِ هُمْ خَالِدُونَ ﴿١٧﴾ إِنَّمَا يَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَلَمْ يَخْشَ إِلَّا اللَّهَ فَعَسَى أُولَئِكَ أَن يَكُونُوا مِنَ الْمُهْتَدِينَ ﴿١٨﴾ أَجَعَلْتُمْ سِقَايَةَ الْحَاجِّ وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَجَاهَدَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا يَسْتَوُونَ عِندَ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴿١٩﴾ الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِندَ اللَّهِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ ﴿٢٠﴾
ترجمه:
با آنان بجنگید تا خدا آنان را به دست شما عذاب کند و رسوایشان نماید و شما را بر آنان پیروزی دهد و سینه های [پر سوز و غم] مردم مؤمن را شفا بخشد. (۱۴) و خشم دل هایشان را از میان ببرد؛ و خدا توبه هر کس را بخواهد می پذیرد؛ و خدا دانا و حکیم است. (۱۵) آیا گمان کرده اید که شما را به خود واگذارند [و به بوته آزمایش نیازمایند] در حالی که هنوز کسانی از شما را که جهاد کردند و غیر خدا و پیامبرش و مؤمنان را محرم اسرار خود نگرفتند، از دیگران معلوم و مشخص نکرده است [یقیناً باید آزمایش شوید تا مؤمن از غیر مؤمن معلوم و مشخص شود]؛ و خدا به آنچه انجام می دهید، آگاه است. (۱۶) و مشرکان در حالی که بر ضد خود به کفر [و انکار حقایق] گواهی می دهند، صلاحیت آباد کردن مساجد خدا را ندارند؛ اینانند که اعمالشان تباه و بی اثر است و در آتش جاودانه اند. (۱۷) آباد کردن مساجد خدا فقط در صلاحیت کسانی است که به خدا و روز قیامت ایمان آورده و نماز را بر پا داشته و زکات پرداخته و جز از خدا نترسیده اند؛ پس امید است که اینان از راه یافتگان باشند. (۱۸) آیا آب دادن به حاجیان و آباد کردن مسجدالحرام را مانند [عمل] کسی قرار داده اید که به خدا و روز قیامت ایمان آورده و در راه خدا جهاد کرده است؟! [این دو] نزد خدا برابر و یکسان نیستند و خدا گروه ستمکاران را هدایت نمی کند. (۱۹) آنان که ایمان آوردند و هجرت کردند و با اموال و جان هایشان در راه خدا به جهاد برخاستند، منزلتشان در پیشگاه خدا بزرگ تر و برتر است، و فقط اینانند که کامیابند. (۲۰)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شریعتی: خیلی خوشحالیم که همراه شما هستیم و در کنار شما با حاج آقای میرباقری داریم مرور میکنیم نکات لطیف سورهی مبارکهی تکاثر را و تفسیر این سورهی مبارکه را خدمت شما هستیم دقایق پایانی است کمتر از ده دقیقه فرصت داریم
حاج آقا میرباقری: بسم الله الرحمن الرحیم خلاصه این است که خدای متعال به ما نمیگوید چرا سیب و گلابی خوردید اینها را که باید بخوریم میگوید چرا از سر سفرهی شیطان خوردید چرا از طعام جهنمی خوردید چون انسان میتواند در این دنیا از طعام جهنمی بخورد طَعامُهُم مِن غِسّین همین جا هم هست میتواند هم طعام حلال بخورد طعام حلال از سر سفرهی نبی اکرم و اهل بیت و از بهشت است طعام حلال در دنیا هم از بهشت است طعام حرام در دنیا هم از جهنم است باطن همهی حرامها ولایت ائمهی جور است باطن همهی حلالها ولایت نبی اکرم است پس بحث بر سر خوردن و خوابیدن و لذتهای غریزی بردن و اینها نیست اینها اگر در وادی بهشت بود بهشت است باطنش اگر در وادی جهنم هم بود در وادی جهنم میرویم، سر کدام سفره خوابیدید البته هر سفره مناسک خودش را دارد شریعت مناسک سفره را بیان میکند مناسک سفرهی شیطان محرمات است مناسک سفرهی حضرت مناسک نماز و عبادت و طاعت است این نکتهی اول نکتهی دوم این که پس بنابراین ما دو وادی داریم دو وادی ولایت داریم یک وادی ولایت وادی ذکر است که در قرآن مفصل توضیح داده «فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ» مکرر این آیه نور را گفتیم نور هدایت الهی در نبی اکرم متمثل شده در اهل بیت تجلی کرده آمده «فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ» آن جا وادی ذکر و رفعت و حضور است همه جا آن جا ذکر است «لَّا تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَیْعٌ عَن ذِکْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِیتَاء الزَّکَاةِ یَخَافُونَ یَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ» غفلت آن جا از یوم الآخر نیست. غفلت از همه چیز و در مسیر یوم الآخره است همه چیز در مسیر ذکر حضور است اگر انسان متوجه به یوم الآخر بود که ادامهی ولایت اهل بیت است و متوجه بود از همهی امکانات دنیا استفاده میکند راحت هم سفر میکند از دنیا و اگر غافل از یوم الآخر بود متوجه آن آخر نبود طبیعی است به تکاثر در دنیا مشغول میشود و نمیتواند از وادی دنیا عبور بکند این یک نکته است وادی دوم وادی غفلت و لهو است وادی غفلت و لهو کجاست؟ در قرآن به اشکال مختلف توضیح داده «إِنَّمَا الحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ» (حدید/20) حیات دنیا سراسر لعب و لهو است یا در سوره حدید «اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ» همهی دنیا لهو است و لعب و «وَزِینَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَتَکَاثُرٌ فِی الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ» دنیا دار تکاثر است دار لهو است، پنج چیز لعب و لهو و زینت و تفاخر و تکاثر که بزرگان این آیه را مفصل تفسیر کردهاند بعضیها حمل کردهاند به ادوار مختلف عمر انسان اول لعب دوران طفولیت تا میرسد دوران پیری و کهن سالی که آن جا دورهی تکاثر است هم افزایی قدرت و ثروت و نسل و امثال اینهاست پس وادی تکاثر و لهو وادی دنیاست و وادی ذکر وادی آخرت «وَ ما هذِهِ الْحَياةُ الدُّنْيا إِلاَّلَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوان » دار آخرت کجاست دنیا کجاست مکرر عرض کردیم حضرت فرمود «بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا، وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ وَ أَبْقى» (اعلی/16-17) فرمود آخرت محیط ولایت ماست حیات دنیا محیط ولایت دشمنان ماست یعنی همهی خیرات و شرور برمیگردد به ولات اگر ولی ولی نور است همهی جامعهاش میشود نورانی اگر ولی ظلمت است همه جامعهاش ظلمانی است، همه چیز میشود غفلت و لهو و اگر ولیای است که خودش متذکر به حضرت حق است بلکه کلمهی ذکر است ذکر در قرآن گاهی به نبی اکرم گاهی به اهل بیت گاهی هم به خود قرآن تفسیر شده این آیهی «أَلا بِذِكرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ القُلُوبُ» (رعد/28) فرمود ذکر الله یعنی نبی اکرم اگر ولایت نبی اکرم تجلی حضرت در قلبی بود آرام است و الا آرام نیست کلمهی ذکراند ائمه اهل الذکراند ذکر وجود مقدس نبی اکرم صلوات الله علیه است پس یک وادی داریم وادی ذکر است این وادی وادی آخرت است وادی حیات است وادی ولایت ائمه علیهم السلام است «فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ» یک روایتی دارد ذیل این آیه آیهی شریفی است، یک دار آخرتی است که خدای متعال با اشاره به دور به آن اشاره میکند مقام رفیعی است آن دار آخرت «نَجْعَلُها لِلَّذینَ لا یُریدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقینَ» (قصص/83) آن دار آخرت مال کسانی است که روی زمین دنبال فساد و برتری جویی نیستند عاقبت مال متقین است عاقبت یعنی همان تلک الدار متقین همین کسایی که «لا یُریدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَساداً» حضرت فرمود اول درجهی تقوا این است که دنبال برتری جویی نیستند متقین آنهایی که دنبال برتری جویی نیستند پا به وادی تقوا گذاشتند، مال اینها قرارش دادیم. امام صادق علیه السلام طبق نقلی که شده در تفسیر برهان این روایت را دیدم فرمودند تلک الدار الآخر هم ما هستیم یعنی باطن آخرت ولایت امام است این همان روایت نبوی است که حضرت به عمویشان عباس فرمودند که وجود مقدس رسول الله فرمودند خدا بهشت را از نور سید الشهدا آفریده عرش را از نور من آفریده نور من از عرش بهتر است سید الشهدا از بهشت بهتره تلک الدار الاخره بعد فرمودند این دار آخرت مال آنهایی که اهل برتری جویی و علو نیستند اینها متقیاند فرمودند که والعاقبه یعنی باز هم ما بعد فرمودند ترجمهاش کردهاند فرمودند ما برای متقینیم ولی مودت ما این نعمت مال متقین است پس شما یک تلک دارالآخره دارید که مال کسانی است که علو و برتری جویی و توجه به دنیا نیستند اهل تفاخر و تکاثر در دنیا نیستند اهل برتری جویی و زیاده طلبی نیستند اینها از آنها برداشته شده از این وادی رفتهاند بیرون این یک دارالآخره است یک طرف هم «وَ ما هذِهِ الْحَياةُ الدُّنْيا إِلاَّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوانُ» پس دو محیط ولایت داریم یکی محیط تکاثر است تکاثر در قدرت در ثروت بیشتر جمع کردن در امکانات و تفاخر به اینها کردن جمع تکاثر است
شریعتی: این دنیایی که لعب و لهو است این دنیایی است که ولایت ائمهی جور است
حاج آقا میرباقری: و الا عالم طبیعت که لهو و لعب نیست در همین عالم طبیعت آدم میتواند بهشتی شود میتواند جهنمی شود
شریعتی: اگر در همین دنیا اگر امامت امام معصوم و انسان کامل باشد
حاج آقا میرباقری: و دنبال ولی حق باشی همین جا در بهشت هستی. دیگر لهو و لعب نیست «وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوانُ» دار الآخره محیط ولایت امام محیط حیات طیبه است حتی در این دنیا هم باشد میشود دارالآخره از همین جا دارالاخرهشان شروع میشود عدهای هم در دار دنیا هستند، همین جا ماندهاند سطحشان همین است پس دو تا محیط است یک محیط قهرا محیط ذکر است یک محیط هم محیط غفلت از خدای متعال و محیط تکاثر است بنابراین اهل این محیط اهل تکاثراند اهل غفلتاند همهشان این تکاثر گاهی تکاثر فردی است گاهی تکاثر جمعی است یعنی شما نظام ولایت اجتماعی رو ببینید گاهی نظام ولایت نظام تکاثر است نمیخواهم همه چیز را تخطئه کنم نظام سرمایه داری که نظام حاکم بر حهان است ارکانی دارد فلسفهای پشت سرش است انقلاب علمی اتفاق افتاده انقلاب صنعتی و یک فرآیند خیلی پیچیده دارد روحش روح تکاثر در ثروت است و حتی کار را در هم افزایی ثروت و رشد ثروت و سرمایه به جایی رسانده که هویت انسان را عاطفهی انسان را خرج رشد سرمایه میکند توسعهای که میگویند همین است توسعه یعنی تحول همه جانبهای که منتهی به رشد دائم التزاید سرمایه میشود در دایره المعارفشان تعریف کردند حرف من نیست تعاریف خودشان است یک تحول همه جانبه در اخلاق فرهنگ آداب انسان سنن اجتماعی منتهی میشود به رشد دائم التزاید تولید و منتهی میشود به رشد دائمی سرمایه یعنی سرمایه سالاری و حاکمیت سرمایه بر امنیت انسان بر کرامت انسان این میشود تکاثر این باطنش را نگاه بکنید سیر در وادی جهنم است غفلت است امکانات غفلت آورده شما ببینید این دیگر چیزی نیست که کسی بتواند بپوشاند این را همه قبول دارند که باطن تمدن غرب یک نوع غفلت از معنویت و خدای متعال و فراموشی ایمان و به فراموشی سپرده شدن ایمان و اخلاق و معنویت است یعنی توجه به حضرت حق یعنی الهاکم التکاثر یک تمدن سر تا سرش میشود تکاثر حال از این بالاتر یک تکاثر تاریخی داریم آن تکاثر ولات جوراند در مقابل امام عدل مهم ترین موضوع تکاثر هم افزایی قدرت در مقابل ولی خداست به اشاره رد میکنم اجماع در مقابل نص مگر چیزی جز اتکا به تکاثر است؟ تکاثر است هم افزایی جمعیت است، آن وقت حتی زرتم المقابر هم معنی ظاهریاش این است که همهی فرصتها را از دست دادید تا هنگام مرگ ولی یک معنای باطنیاش برایش گفتند که ممکن است ما در این دنیا در قبرمان باشیم خدای متعال به پیامبر میفرماید که تو نمیتوانی حرفت را به سمع کسانی برسانی که الآن در قبراند یک عدهای الآن جزء من فی القبوراند انشاءالله این قسمت را بعداً عرض میکنم که بحث تکاثر تاریخی علیه ولایت حق است