كارشناس:حجت الاسلام والمسلمين میرباقری
تاريخ پخش: 93/06/15
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
هم چون نسیم صبح و سحرگاه میرود * * * هر کس میان صحن حرم راه میرود
از هر چه غصه دارد و غم میشود رها * * * هر سائلی به خدمت این شاه میرود
وقتی فرشتههای حرم بال میزنند * * * از سینههای شعله زده آه میرود
این جا بهشت روی زمین فرشته هاست * * * از کوی تو فرشته به اکراه میرود
خورشید در طواف حرم وه چه دیدنی است * * * هر شب به پای بوسی آن ماه میرود
باب الجواد راه ورودی به قلب توست * * * حاجت رواست هر که از این راه میرود
شریعتی: سلام میگویم به همهی هم وطنان خوبم پیشاپیش عید ولادت حضرت علی بن موسی الرضا مبارکتان باشد میدانم خیلیها دلشان زیارت مشهدالرضا میخواهد زیارت مشهد مقدس نصیب همه شما شود دوستان خوبی هم که مشهد هستند و زائر امام رضا حتما نائب الزیاره ما باشند. برنامهی امروز را با احترام تقدیم نگاه شما میکنیم. حاج آقا سلام ایام مبارکتان باشد خیلی خوش آمدید.
حاج آقا میرباقری: سلام علیکم و رحمة الله خدمت شما و همکاران و بینندگان عزیز عرض سلام دارم و میلاد سراسر سعادت و نور وجود مقدس ثامن الحجج علی بن موسی الرضا علیه آلاف التحیه و الثناء را خدمت همه تبریک عرض میکنم.
شریعتی: ممنون خوشحالیم خدمت شما هستیم و خدمت دوستان خوبمان این ایام برای همه پر از خیر و برکت باشد در ادامهی بحثمان و در ذیل بحث تفسیر قرآن کریم که نکات خیلی خوبی را شنیدیم از سورهی مبارکهی تکاثر امروز هم این بحث را ادامه میدهیم. نظریهی دوم را مطرح کردید محورش ولایت اهل بیت علیهم السلام بود که «ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ» فرمودید که طبق روایات این نعمت نعمت ولایت است خدمت شما هستیم برای ادامهی بحث.
حاج آقا میرباقری: بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین عرض کردیم که در روایات اهل بیت علیهم السلام مکرر این امر توضیح داده شده که نعیمی که از او سوال میشود ولایت ماست حتی نه فقط در این آیه در آیات دیگر هم نعمت تفسیر به ولایت اهل بیت علیهم السلام شده آلاء الهی حتی فرمود اَفضَلُ نِعَمِ الله وِلایَتُنا که آلاء الهی نعمتهای عظیم الهی به ولایت تفسیر شده در مواطن متعدد قرآن که در واقع اصطلاح خاص قرآن است به یک معنا یک معنای باطنی است برای این کلمه نتیجه این میشود «ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ» در روز قیامت که جهنم آشکار میشود و همه جهنم را آشکارا مشاهده میکنند «ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ» (تکاثر/7) در آن روز «لَتُسْأَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ» از نعیم از شما سوال میکنند یعنی از ولایت ما مسئولید نسبت به امر ولایت و همهی سوال این است آن جایی که بهشت و جهنم برپا میشود بهشتیها از جهنمیها جدا میشوند مسئولیت انسان و سوالی که از انسان میشود همین است اگر تحت ولایت ائمه بود و این نعمت را شکر کرده وارد جنت میشود اگر نه وارد نار میشود در آن روز مدار بهشت و جهنم همین نعیم است حتی در نگاه اول هم که ما نعمت را توسعه بدهیم باز مدار بهشت و جهنم همین نعیم است آنهایی که این نعیم را استفاده کردند و شکر کردند با این نعمت به خدا رسیدند بهشتیاند آنهایی که نعمت را کفران کردند جهنمیاند پس در قیامت که جهنم آشکار میشود و همه میبینند بهشت ظاهر میشود مدار بهشت و جهنم میشود همین نعیم حال سوره را از انتها تفسیر کنیم پس یک نعیمی خدای متعال به ما داده که مورد بازخواست از آن نعیم هستیم و آن نعمت ولایت است و اگر کسی این نعمت را شکر کرده باشد سیرش در وادی بهشت است و سوال دیگری نیست یک امر هم است که موجب غفلت از این نعمت میشود و استفاده نکردن از این نعمت میشود و این غفلت میماند تا انتهای فرصتها و بعد هم نتیجهی غفلت و تکاثر در مقابل این نعمت در صحنهی برزخ و قیامت و رجعت ظاهر میشود این ظاهر آیه بود که «أَلْهَاكُمُ التَّكاثُرُ، حَتى زُرْتمُ الْمَقَابِرَ» پس یک جریان تکاثری است که موجب میشود این نعمت کفران شود تکاثر کأنه قرآن میخواهد بفرماید یک تکاثری است در مقابل این نعمت یک نعمتی است که شما باید به این نعمت مشغول میشدید یک تکاثری است در مقابل این نعمت اصلا بر اساس مقابله بین صدر و ذیل سوره مدار تکاثر در مقابل این نعمت است یعنی شما مسئول از یک نعمتی هستید تکاثر شما را غافل کرده از این نعمت لذا أَلْهَاكُمُ التَّكاثُرُ ممکن است بگوییم مقصود لهو از این نعمت است که لهو از توحید هم است.
شریعتی: آن جا گفتید لهو از ذکر الله است.
حاج آقا میرباقری: بله این وادی وادی ذکر الله است مگر عرض نکردیم که خود امام کلمهی ذکرند؟ مگر عرض نکردیم خود نبی اکرم کلمهی ذکراند بر اساس روایات؟ «فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ» (انبیاء/21) فرمود ذکر وجود مقدس نبی اکرم است ما اهل بیت هم ذکریم «أَلاَ بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» و «اِنَّا اَنْزَلْنَا اِلَيْكُمْ ذِكْراً رَسُولاً» وجود نبی اکرم ذکر است خود قرآن از نبی اکرم به ذکر یاد کرده بنابراین اگر چیزی لهو از ذکرالله میشود یعنی لهو از نبی اکرم میشود لهو از اهل بیت است پس هیچ منافاتی ندارد بگوییم تکاثر آن جا به لهو و غفلت از ذکر الله و خداست یعنی بگویید شما را از بیوتی که «فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ» (نور/36) غافل میکند یا بگویید از نبی اکرم غافل میکند یا از امام غافل میکند وادی ولایت آنها وادی ذکر است پس سوره میخواهد بفرماید بر اساس این نگاه که بعضی فرمودهاند که یک نعیمی است شما در این فرصت باید از این نعیم استفاده میکردید و اگر استفاده میکردید به مقصد میرسیدید از جهنم رها میشدید ولی در مقابل توجه به این نعمت شما به تکاثر مشغول شدید و این تکاثر شما را غافل کرد از این نعیم یعنی تکاثر در دنیا موجب غفلت از آن نعمت ولایت شد نتیجهی این غفلت از نعمت ولایت شد وادی جهنم که این سیر در وادی جهنم برای شما مکشوف نیست الا در دو مرحله برای شما آشکار میشود، در برزخ و قیامت یا در رجعت و قیامت که عالم عالم دیگری میشود در رجعت خیلی حقایق آشکار میشود دوباره برمیگردند در روایت دارد در رجعت سران ائمهی جور و کفر برمیگردند پرچمداران کفر دوباره برمیگردند به عالم دنیا آن وقت آشکار میشود در آن دوره که سیر اینها در چه وادی بوده است پس نتیجه این است که یک نعمتی است به نام ولایت که همهی نعمتها در او خلاصه میشود نعمتی است که باب هدایت و همهی اینها گشوده میشود. أَنْقَذَ اللَّهُ النَّاسَ بِنَا مِنَ الضَّلَالَةِ، وَ عَلَّمَهُمْ بِنَا مِنَ الْجَهْل مرحلهی علم و بصیرت و مرحلهی هدایت همه در وادی ولایت ائمه است لذا این نعیم است اگر کسی این نعمت را قدر دانست به نعمت بی نهایت و رحمت بی منتهای الهی متصل میشود
شریعتی: پس هر شانی از شئون ائمه خودش میتواند منشا نعمات باشد
حاج آقا میرباقری: بله و همهی نعمتها باطنش جز این نیست. همهی نعمتهایی که ما در دنیا و در آخرت از آنها متنعم میشویم نعمتهایی که مومنین و غیر مومنین از آن متنعم میشوند مگر چیزی جز رحمت خداوند متعال است؟ آثار رحمت الهی است ظهور رحمت الهی است پس رحمت الهی رحمت جامع است از همهی نعمتها بالاتر و رفیعتر و بهتر است لذا مقام رضوان مقام قرب آن رحمت است کسانی که آن رحمت آن محبت الهی را بدون حجاب دریافت میکنند آنها در مقام رضوان اند. کسانی که از سر محبت عبادت میکنند مزدشان هم چشیدن محبت خداست مقام رضوان است مگر چیزی غیر از رحمت است؟ همان طور که همهی رحمتها برمیگردد به توحید و رحمت الهی همهی امکانات برمیگردد به امام علیه السلام تا امام را چطور بشناسیم اگر امام را در قالب بشری آن هم قالب بشری را جسم مادی میبینیم جسم نورانی امام را نمیبینیم اگر این طوری است بله آدم میگوید چطور همهی نعمتها به امام برمیگردد چطور بهشت یعنی امام اینها همهاش غلو است به سرعت متهم به غلو میشوند کسایی که این حرفها را میزنند ولی اگر امام را آن کلمهی جامعه دیدید کلمهی تامّهی الهی دیدید آن کلمه شامل همهی حقایق است بنابراین همهی درجات بهشت مقامات ولایت است درجات ولایت است کما این که درجات بهشت متناسب با آیات قرآن است بنابراین نعمت چیزی جز نعمت ولایت نیست اگر میگویید بهشت حتی کور و قصور همه مظاهر آن نعمتاند همه مراتب نازل آن نعمتاند نعمتهای بهشتی باطنش ولایت است و مراتب وجودی ائمه است که تجلی پیدا کرده پس حقیقتا نعیم امام است راه رسیدن به این نعیم دار دنیاست اگر کسی وارد آخرت شد نمیتواند وارد این نعیم شود از همان دنیا باید وارد شود در معان الاخبار مرحوم صدوق است فرمودند صراط مستقیم هو طریق معرفت الله و دو صراط است یکی در دنیاست یکی در آخرت اگر کسی در دنیا در صراط بود در آخرت هم در صراط است بنابراین صراط نعمت صراط مستقیم «صِرَاطَ الَّذِينَ أَنعَمتَ عَلَيهِمْ» (حمد/7) آن هم موید همین است صراط مستقیم فرمود در دنیا یعنی امام صِرَاطَ الَّذِينَ أَنعَمتَ آنهایی که انعمت علیهم هستند در همین دنیا در صراطاند فرمود شیعه امیرالمومنین اَلَّذینَ اَنعَمَ اللهُ عَلَیهِم وِلایَت عَلیِ بنِ اَبی طالِب بنابراین ولایت میشود این نعمت منعم علیهم یعنی انبیا صدیقین شهدا از همین دنیا در وادی نعمتاند وقتی از همین دنیا در وادی نعمت بودند صراط مستقیم است از همین دنیا در وادی نعمت ولایت اهل بیتاند و از همین دنیا در وادی جنتاند عالم آخرتشان هم درجات باطنیتر و کاملتر و بالاتر همین سیری است که دارند و یک مراتبی از غیب امام مراتبی از غیب نبی اکرم در بهشت گشوده میشود برای اهل بهشت وارد وادی جنت میشوند این باطن بهشت است ظاهرش هم البته نعمتهای ظاهری است ما آیات قرآن را به هیچ وجه تأویل نمیکنیم حور و قصور و جنات است اما باطن اینها کما این که رحمت خدا است آن کلمهی تامه الهی در همهی این نعمتها حاضر و ساری و جاری است پس خیلی واضح است که نعیم یعنی امام آن طرف وادی ولایت امام جهنم است سوم هم ندارد یا صراط مستقیم است اَلَّذینَ اَنعَمتَ عَلَیهِم است یا غَیرِالمَغضُوبِ عَلَیهِم وَ لا الضّالین است یک مسیر دیگر هم است که مسیر ضالین و مغضوب علیهم است و هر دو همین وادی دنیاست.
شریعتی: جایش همین جا است بدانیم که چرا سورهی تکاثر بعد از سورهی عصر و کافرون به این سوره رسیدیم این صف بندی در این جا هم وجود است.
حاج آقا میرباقری: بله دو جریان است یک جریان ولایت نبی اکرم و اهل بیتشان که ادامهی ولایت انبیا است این جریان جریان نعیم است هر کس وارد این وادی شد وارد وادی نعیم شده نقطهی مقابلش وادی جهالت و ضلالت و عذاب و جهنم که اَلنّار وِلایَت عَدوّ آل محمد علیهم السلام پس یک نعمت دارید حال مقابل این نعیم یک جریانی شکل گرفته آن جریان تکاثر است که موجب غفلت از این نعیم شده که غفلت از این نعیم غفلت از ذکر الله است غفلت از توحید است چون امام کلمهی ذکر است همهی ذکر به امام برمیگردد کما این که لهو برمیگردد به ائمه نار در روایات لهو به دشمنان نبی اکرم تفسیر شده فرمود «وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انفَضُّوا إِلَیْهَا وَتَرَکُوکَ قَائِمًا» (جمعه/11) در سورهی مبارکهی جمعه این لهو دشمن نبی اکرم تفسیر شده که اینها به لهو مشغولند و از صلوة که نبی اکرم است غافلاند این آیه یعنی میبرند شما را به سمت لهو و آن جا رها میکنند این ظاهرش نماز جمعه است باطنش این است که َتَرَکُوکَ شما را رها میکنند میروند سراغ دیگران دشمنان نبی اکرماند همین طوری که ولایت آنها وادی ذکر است و نعمت است ولایت دشمنان وادی غفلت از خدا و وادی لهو است و حقیقت لهو به آنها برمیگردد به دشمنان نبی اکرم کلمهی لهو آنها هستند کما این که کلمهی ذکر خود حضرتاند قرآن میفرماید «أَنزَلَ اللَّهُ إِلَيْكُمْ ذِكْرًا» (طلاق/65) وقتی حضرت ذکرالله است نقطهی مقابلش میشود غفلت بنابراین اَلهاکُمُ التّکاثُر پس یک جریان نعیم است یک جریان تکاثر این را میتوانید فردی ببینید یک فرد یک آدم گاهی اوقات مشغول به ولایت امام است همهی عمرش با امام است همهی عمرش ذکر است، از این وادی خارج شد همهی عمرش تکاثر و لهو میشود یا پول جمع میکند یا ثروت یا قدرت و اینها او را از حضرت حق از آن نعیم باز میدارند امکان بهره برداری از آن نعیم برایشان بابش بسته میشود تا وارد عالم برزخ میشود وارد عالم برزخ که شد میبیند چه نعمتی را غفلت کرده و باطن جهنم را میبیند یکی این است نقطهی مقابلش یک آدمی است در وادی ولایت است کسی که در وادی نعیم است همین جاها ولایت از او برداشته میشود، یقین از قوای نبی اکرم است از جنود نبی اکرم است از جنود اهل بیت است انوار یقین همان طور که پرتویی از قرآن است پرتویی از اهل بیت هم است اگر کسی به نور قرآن نیست به نور یقین میرسد کسی به نور نبی اکرم رسید به نور یقین میرسد حضرت ابراهیم علیه السلام شاید باطن داستانش همین است «وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ» (انعام/75) حضرت ابراهیم ملکوت آسمانها و زمین را مشاهده کرد تا به یقین برسد اثر مشاهده ملکوت میشود یقین داستان را وقتی خدای متعال در سورهی انعام بیان میکند «فَلَمَّا جَنَّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ رَأَی کَوْکَبًا» (انعام/76) تاریکی شب فرا گرفت حضرت را گفت «هذا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لا أُحِبُّ الآفِلِینَ» (انعام/76) غروب کرد فرمود من غروب کنندهها را دوست ندارم ماه در آمد فرمود این از آن باعظمتتر است این هم غروب کرد فرمود این هم مثل او خورشید در آمد آن هم در منظومهی شمسی نور ما یا ماه است یا خورشید یا ستاره چیز دیگری نداریم ظاهر آیه روشن است با ستاره پرستها خورشید پرستها ماه پرستها بحث میکرد که اینها را نمیشود پرستید اینها آفلاند خدا که غروب داشته باشد خدا نیست ربّ نیست ولی بعضی گفتهاند شاید نکتهی دیگری در این سوره است شاید حضرت ابراهیم میخواست بفرماید خورشیدی است افول نمیکند یک ستارهای است که افول نمیکند یک ماهی است که افول نمیکند شما اگر به آن رسیدید با آن میتوانید ملکوت عالم را ببینید اهل یقین بشوید آن چیست؟ وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا وَمِن نَجمِ یَهتَدُون فرمود نجم نبی اکرماند شمس نبی اکرماند قمر امیرالمومنیناند پس دنبال این نور میگشت حضرت ابراهیم وقتی رسید به مشاهدهی ملکوت رسید شد اهل یقین اگر کسی در وادی نعیم حرکت کرد.
شریعتی: یعنی خورشید و ستاره و ماه واقعی را حضرت پیدا کردند.
حاج آقا میرباقری: بله هر کسی در وادی ولایت است پیدا کرده و میشود اهل یقین این است که متقین اهل یقیناند این است که متقین فَهُمْ وَ الْجَنَّةُ كَمَنْ قَدْ رَآها فَهُمْ فِيها مُنَعَّمُونَ، وَ هُمْ وَ النَّارُ كَمَنْ قَدْ رَآها این است که حضرت وقتی به آن جوان فرمود علامت یقینت چیست عرض کرد جهنم و بهشت را میبینم پس اگر کسی در وادی ولایت اهل بیت بود میشود اهل یقین جهنم را میبیند سیر بهشتیها و سیر جهنمیها را در این دنیا میبیند میشود متبسم میبیند این آقا سیرش در چه وادی است در چه مقامی از مقامات بهشت و در چه مقامی از جهنم است در احوالات بعضی از شهدای خودمان من دیدم البته بعضیهایشان فوق العاده بودند همه فوق العاده بودند بعضی خیلی فوق العاده بودند چون آدم همه چیز را میدهد جانش را نگاه دارد وقتی این جان را در راه خدا داد حجابها برداشته میشود لذا در احوالات بعضیها میدیدم در نافلهی شبشان جهنم و بهشت را و حتی بعضی مقامات بالای بهشت را میدیدند مشاهده میکردند مقام انبیاء را از دور که دور هم جمعاند پس میشود اگر کسی وارد وادی ولایت امام شد میشود اهل مشاهدهی ملکوت میشود میشود اهل یقین شود میشود از الآن جهنم و باطن جهنم را ببیند و آن وقت طبیعی است میشود وادی ذکر و مشاهده و یقین و آن طرف هم وادی غفلت است و لهو است و لعب است و این لهو و لعب و یقین این استفاده از نعمت یا تکاثر که مقابل هم هستند گاهی شخصی است گاهی یک جامعه کارشان میشود تکاثر و یک جامعهای همهشان وارد وادی توحید و نعمتاند عصر ظهور این گونه میشود عصر ظهور وقتی حقیقت ولایت آشکار میشود همهی مومنین مشغول به این نعمتاند در وادی نعمتاند و همه چیز آن جا ذکر است کما این که در بهشت مومنین اهل بهشت در همهی درجاتی که دارند مشغول به نعمتها هستند اما این نعمتها هیچ غفلتی را برایشان نمیآورد دائم در حال ذکر و حضوراند در حال قرب و محضر حضرت حق و سجده و تواضع و خشوعاند اگر این گونه شدند جمعی دارند در وادی نعمتاند یک عده هم جمعا در وادی ضلالتاند بنابراین گاهی یک تمدن تمدنی است که باطنش لهو و لعب است غفلت است و تکاثر است هم افزایی است تا جایی که اصل انسان هم در مقابل این تکاثر فرع میشود و فراموش میشود یک تکاثر دیگر داریم آن تکاثر تاریخی است و آن این است که یک عدهای در مقابل این نعمت ولایت تکاثری کردند که موجب غفلت از این ولایت شده است اصل آن تکاثر است. یعنی هم افزایی در مقابل امام. قدرت روی هم گذاشتند تا این نعمت را محجور و متروک بکنند، آنها سرچشمهی اهل تکاثراند پس اصل تکاثر اصل غفلت اصل لهو در این است. حال این یک نکتهای دارد.
شریعتی: یعنی هم افزایی برای این که امام را در حجاب فرو ببرند.
حاج آقا میرباقری: بله علیه امام. آنها میشوند اصل وادی غفلت اصل لهو کما این که امام اصل ذکر است اینها میشوند اصل غفلت و اگر یک جامعهی بزرگ تاریخی هم ذیل اینها شکل بگیرد همهی این جامعه میشود سراسر لهو و غفلت. یک نکتهای بعضی گفتهاند من اشاره میکنم که بعید هم نیست احتمال قابل قبول است که حَتّی زُرتُمُ المَقابِر یک معنای ظاهریاش این است که میرفتید سر قبور و مردههایتان را میشمردید تفاخر به جمعیت حتی نسلهای گذشتهتان داشتید البتهشان نزول هم همین است دو قبیله بودند با هم دیگر سر جمعیت و قدرت اختلاف کردند و سر قدرت و جمعیت رسیدند به مرده شماری و رفتند سراغ قبرها ولی در روایات متعدد آمده که قرآن که بهشان نزولش فقط حمل نمی شود اگر بنا بود قرآن راجع به داستان خاصی باشد قرآن تمام میشد تأویل قرآن هر روز است قرآن هر روز تأویلی نو دارد مثل خورشید که هر روز طلوع میکند و طلوع امروز غیر از طلوع دیروز است همان خورشید است که یک طلوع جدیدی دارد همان قرآن است که یک تأویل جدیدی دارد در عالم بنابراین نمیشود قرآن را فقط این طور معنا کرد بعضی این طور گفتهاند که تکاثر در مقابل نعمت ولایت و توجه به دنیا و هم افزایی قدرت و ثروت در مقابل امام کار شما را به جایی رساند که حَتّی زُرتُمُ المَقابِر گفتند شاید این زیارت مقابر یکی از معانیاش کنایه از موت است و این از نظر قرآن بعضیها در همین دنیا در مقبره هستند اتفاقی آیهی مبارکهی سورهی فاطر قبلش این است «وَمَا يَسْتَوِي الْأَحْيَاء وَلَا الْأَمْوَاتُ» (فاطر/22) مردهها و زنده یکی نیستند یک عده مردهاند یک عده زنده نمیخواهد بفرماید مردههای در قبر آنها ممکن است در ما زندهتر باشند «بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ» (آل عمران/169) پس عدهای در همین دنیا مردهاند و زندهاند مرده و زنده که یکی نیستند «إِنَّ اللَّهَ يُسْمِعُ مَن يَشَاء» (فاطر/35) خدای متعال هر کسی را بخواهد کلامش را تذکرش را موعظهاش را به سمع او میرساند بعد میفرماید پیغمبر ما «وَمَا أَنتَ بِمُسْمِعٍ مَّن فِي الْقُبُورِ» (فاطر/35) آنهایی که موتی هستند در قبر هستند شما نمیتوانی کلامت را به گوش آنها برسانی مگر پیامبر میآمد با مردهها حرف میزد؟ بله البته حرف میزد چون مردهها بعضیهایشان زنده بودند آنهایی که زنده بودند کلام پیامبر را میشنیدند با آنها هم حضرت حرف میزد روایات هم دارد در ماجرای احد و غیره ولی منظور با این مردهها نبوده ولی راجع به همینهایی است که ظاهرشان در دنیا زنده است ولی مردهاند امیرالمومنین علیه السلام در نهج البلاغه هم دارند. پس ممکن است یک عدهای الآن در قبرشان باشند زندهاند ولی در حجابند قبر در لغت اصلا بعضی از محققین ظاهرا علامه مستفوین میگویند اگر به قبر هم قبر گفته میشود چون کاملا ظاهرا و باطنا میپوشاند مرده را اینها در یک حجابی قرار میگیرند که دیگر کلام خدا به آنها نمیرسد هدایت به آنها نمیرسد میشوند همه قبر مردهاند آنهایی که زنده هستند در حجاب نیستند آنها هستند که میشنوند آنهایی که در محیط ولایت حق واقع میشوند .
شریعتی: میشنوند یعنی غافل نیستند؟
حاج آقا میرباقری: یعنی گوش باطنی دارند کلام خدا را مباحث را میشنوند القاء سمع میکنند انوار قرآن به سمعشان میرسد نورانی میشوند ولی پیامبر هم که قرآن میخواند، آنهایی که در قبر خودشان هستند نمیشنوند حالا این قبر چیست؟ کما این که محیط ولایت نبی اکرم حیات است هر که آن جاست حیات اندر حیات است محیط ولایت ائمه جور قبر است هنوز زنده است ولی کسی که در این محیط است در قبر است الآن یک قبر خیلی بزرگ است بنابراین ولایت اجتماعی یا ولایت تاریخی یک مقبرهی بزرگی میتواند باشد که همهی آنهایی که در این محیط ولایتاند در یک مقبرهای دارند زندگی میکنند اگر کسی مشغول به تکاثر در مقابل امام شد و در وادی ولایت ائمهی جور رفت این قدر این ادامه پیدا میکند تا «حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ » نمیخواهم آیه را تأویل کنم ولی احتمال است چون اصطلاح خود قرآن است قرآن میفرماید یک عدهای الآن مردهاند «إِنَّكَ لاَ تُسْمِعُ الْمَوْتَى» (نمل/80) بعد یک تعبیر لطیف دارد «وَمَا أَنتَ بِمُسْمِعٍ مَّن فِي الْقُبُورِ» (فاطر/22) آنهایی که الآن در قبراند تو نمیتوانی با آنها حرف بزنی عدهای مردهاند الآن و در قبراند این قبر کو؟ نشان بدهید این قبر محیط ولایت ائمه باطل است محیط ولایت باطل میشود قبرشان و مردهاند در یک مقبرهی بزرگ اینها دارند زندگی میکنند و هیچ وقت هم کلام خدا و مواعظ خدا را هم نمیشنود و همیشه از ذکر در حجاباند به ذکر نمیرسند پیامبر خودش ذکر کلامش ذکر اینها در محیط لهو و تکاثراند
شریعتی: اَلهاکُمُ التَّکاثُر. پس زُرتُمُ المَقابِر چه؟
حاج آقا میرباقری: مقابر را عرض کردم آن قبری که زندهها در آن هستند الآن زنده به گورند در واقع این زنده به گورها در قبری زندگی میکنند چرا؟ چون لهوشان و تکاثرشان آنها را وارد قبری کرده که الآن در قبر اند. نمیخواهم بگویم آیه حتما این را میگوید به عنوان یک احتمال بعضیها گفتهاند معنای خوبی هم است که تکاثر محیط دنیاست، تکاثر باطن حیات دنیاست حیات دنیا محیط ولایت ائمهی جور است حقیقت لهو هم ائمهی جوراند این لهو و تکاثر ادامه پیدا میکند تا وارد یک مقبرهی بزرگ میشوید کسی که امام را نمیشناسد ماتَ میتاً جاهِلیّه الآن در قبراند زندههایی در قبر در محاصرهی قبر ««وَمَا أَنتَ بِمُسْمِعٍ مَّن فِي الْقُبُورِ» زندههایی هستند که «إِنَّكَ لاَ تُسْمِعُ الْمَوْتَى» این کلام و ذکر به این موتی نمیرسد بنابراین اگر شما لهو و لعب را تاریخی دیدید گفتید یک لهو و لعب تاریخی است در مقابل ذکر تاریخی که نبی اکرماند عصر نبی اکرم و عصر جاهلیت یک نعیمی است که ولایت نبی اکرم و اهل بیت است که محیط ذکر است محیط توحید است، این طرفش هم یک فضای لهو و لغو تاریخی است که این فضای تکاثر در مقابل ولایت است هم افزایی در مقابل این نعمت است غافل از این نعمت دنبال هم افزایی است همهی این هم افزایی قدرت باطنش میشود جهنم پس شاید این آیه راجع به تکاثر تاریخی است لذا این آیه هم با لسان قاطع صحبت کرده احتمال در کار نیست میفرماید شما به لهو افتادید، دیگر کارتان تمام شد این ناظر به جریان تاریخی است که وقوع پیدا کرده است و کسانی که وارد این وادی لهو میشوند به این جامعه گره میخورند ما امرمان دایر است بین وادی لهو و تکاثر و وادی نعمت.
شریعتی: میتوانیم در ذیل وادی ولایت باشیم که وادی یقین است و وادی ذکر است یا آن طرف که وادی غفلت است و تکاثر است و نار.
حاج آقا میرباقری: که یک تکاثر تاریخی هم است پس اصل تکاثر تکاثر تاریخی است یک لهو تاریخی است در مقابل آن حقیقت ذکر که نبی اکرم و اهل بیتاند و این خطاب خطاب بیشتر به آن پرچم داران است.
شریعتی: آنهایی که خواستند جریان را تغییر بدهند.
حاج آقا میرباقری: بله به تعبیر دیگر قبر بزرگ درست کردند یک گورستان بزرگ همه در این گورستان بزرگ مدفوناند ذکر و حضوری نیست این گورستان هم منتهی میشود به جهنم انتهای این وادی جهنم است جهنم وادی اموات است. خلاصه یک وادی عجیبی است وادی جهنم گاهی قرآن میگوید نه مردهاند نه زنده هستند بنابراین شاید این آیه علاوه بر آن تکاثری که افراد به آن مبتلا میشوند واقعا هم آدم مبتلا به تکاثر شد از ذکر خدا غافل میشود از نعیم غافل میشود این نعیم را در راه خدا خرج نمیکند و مسئول است مسئولیت آور است تکاثر فردی همین طور است کسی که غفلت از روز قیامت میکند غفلت از آن قیامت موجب تکاثر در دنیا و موجب لهو و غفلت از خدای متعال میشود.
شریعتی: تکاثر تاریخی مقیاسش خیلی بزرگتر است از حتی تکاثر اجتماعی.
حاج آقا میرباقری: تکاثر اجتماعی یک جامعه درست میکنند ولات جامعه جامعهای درست میکنند در وادی تکاثر مثل نظام سرمایه داری که واضح است در آن جا تکاثر است ثروت هدف اصلی این نظام است پیداست به لهو و غفلت ختم میشود تا میرسید به آن جایی که تکاثر و هم افزایی قدرت و ثروت است علیه امام.
شریعتی: بسیار خوب نکات خوبی را شنیدیم جمع بین آیات و روایات و نکاتی که گفتید در این جلسه و جلسات قبل ما را خیلی بر سر ذوق آورد.
حاج آقا میرباقری: اجماع چیزی جز تکاثر نیست.
شریعتی: اجماع در مقابل نص؟
حاج آقا میرباقری: بله این تکاثر است این را نگاه سوم است عرض میکنم.
شریعتی: بسیار ممنون به قرار روزانهمان مشرف میشویم در محضر قرآن کریم انشاءالله برمیگردیم نکتهی تکمیلی اگر باقی مانده بود حاج آقای میرباقری بفرمایند استفاده بکنیم و همهمان در مسیر ولایت ائمه علیهم السلام گام برداریم در همان صراط مستقیم که هر روز از خداوند متعال بارها و بارها طلب میکنیم صفحهی 196 قرار روزانهی امروز سمت خدایی هاست آیات 55ام تا 61ام سورهی مبارکهی توبه و چقدر خوب است در آستانهی ولادت امام رئوف امام رضا علیه السلام ثواب تلاوت این آیات نورانی را هدیه بکنیم به روح بلند و آسمانی امام رضا علیه السلام به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
فَلَا تُعْجِبْكَ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّـهُ لِيُعَذِّبَهُم بِهَا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَتَزْهَقَ أَنفُسُهُمْ وَهُمْ كَافِرُونَ ﴿٥٥﴾ وَيَحْلِفُونَ بِاللَّـهِ إِنَّهُمْ لَمِنكُمْ وَمَا هُم مِّنكُمْ وَلَكِنَّهُمْ قَوْمٌ يَفْرَقُونَ ﴿٥٦﴾ لَوْ يَجِدُونَ مَلْجَأً أَوْ مَغَارَاتٍ أَوْ مُدَّخَلًا لَّوَلَّوْا إِلَيْهِ وَهُمْ يَجْمَحُونَ ﴿٥٧﴾ وَمِنْهُم مَّن يَلْمِزُكَ فِي الصَّدَقَاتِ فَإِنْ أُعْطُوا مِنْهَا رَضُوا وَإِن لَّمْ يُعْطَوْا مِنْهَا إِذَا هُمْ يَسْخَطُونَ ﴿٥٨﴾ وَلَوْ أَنَّهُمْ رَضُوا مَا آتَاهُمُ اللَّـهُ وَرَسُولُهُ وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّـهُ سَيُؤْتِينَا اللَّـهُ مِن فَضْلِهِ وَرَسُولُهُ إِنَّا إِلَى اللَّـهِ رَاغِبُونَ ﴿٥٩﴾ إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّـهِ وَابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِّنَ اللَّـهِ وَاللَّـهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ﴿٦٠﴾ وَمِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَيَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَّكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّـهِ وَيُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَرَحْمَةٌ لِّلَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّـهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿٦١﴾
ترجمه:
اموال و فرزندانشان تو را به شگفت نیاورد؛ خدا می خواهد آنان را در این زندگی دنیا به وسیله آنها عذاب کند، و جانشان در حالی که کافرند بیرون رود. (۵۵) [با کمال بی شرمی] به خدا سوگند یاد می کنند که حتماً از زمره شمایند؛ در صورتی که از شما نیستند، بلکه گروهی اند که از شما [به سبب ایمان استوارتان] در اضطراب و ترس به سر می برند. (۵۶) اگر پناهگاهی یا غارهایی یا گریزگاهی می یافتند، شتابان به سوی آنها روی می آوردند. (۵۷) برخی از آنان نسبت به [تقسیم] صدقات بر تو خرده می گیرند، پس اگر از صدقات به آنان داده شود خشنود می شوند، و اگر داده نشود، ناگاه خشمگین می شوند. (۵۸) و اگر آنان به آنچه خدا و پیامبرش به ایشان عطا کرده اند، خشنود می شدند و می گفتند: خدا ما را بس است؛ خدا و پیامبرش به زودی از فضل و احسان خود به ما عطا می کنند [و] ما فقط به سوی خدا مایل و علاقمندیم [برای آنان بهتر بود.] (۵۹) صدقات، فقط ویژه نیازمندان و تهیدستان [زمین گیر] و کارگزاران [جمع و پخش آن] و آنانکه باید [به خاطر تمایل به اسلام] قلوبشان را به دست آورد، و برای [آزادی] بردگان و [پرداخت بدهی] بدهکاران و [هزینه کردن] در راه خدا [که شامل هر کار خیر و عام المنفعه می باشد] و در راه ماندگان است؛ [این احکام] فریضه ای از سوی خداست، و خدا دانا و حکیم است. (۶۰) و از منافقان کسانی هستند که همواره پیامبر را آزار می دهند، و می گویند: شخص زود باور و نسبت به سخن این و آن سراپا گوش است. بگو: او در جهت مصلحت شما سراپا گوش و زود باور خوبی است، به خدا ایمان دارد و فقط به مؤمنان اعتماد می ورزد، و برای کسانی از شما که ایمان آورده اند، رحمت است، و برای آنانکه همواره پیامبر خدا را آزار می دهند، عذابی دردناک است. (۶۱)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شریعتی: منور به نور ولایت باشد زندگی همهمان انشاءالله نکتهی قرآنی امروز را حاج آقای میرباقری میخواهند بفرمایند.
حاج آقا میرباقری: بسم الله الرحمن الرحیم آیهی مبارکهی 55 سورهی مبارکهی توبه خطاب میکند به مومنین در این سوره کسی میخواهد منافقین را بشناسد جریان نفاق در این سوره خیلی عجیب توضیح داده شده با همه یپیچیدگی هایش و فراز و فرودهای تاریخی و اجتماعی و غیره بحث از منافقین است، وقتی وارد بر نماز میشوند اینها کسالت دارند انفاق میکنند میل به انفاق فی سبیل الله ندارند اینها علامت نفاق است ممکن است کسی بگوید این جریان نفاق چطور این قدر امکانات گستردهای دارند بنابراین اگر حق نیستند این همه امکانات برای چه؟ بالاخره اینها اگر منافقاند اگر اهل عذاباند این همه امکانات و نعمت در اختیارشان است قرآن تذکری به مومنین میدهد چون خدای متعال میفرماید اگر شما دینتان را از دست نمیدادید به آنها بیشتر میدادیم «وَلَوْلَا أَنْ يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَجَعَلْنَا لِمَنْ يَكْفُرُ بِالرَّحْمَنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفًا مِنْ فَضَّةٍ» (زخرف/33) اگر شما یک امت نمیشدید دینتان از دست نمیرفت شما مومنین با آنها هم دین نمیشدید خوف این نبود این قدر به آنها میدادیم که سقفهای خانههایشان را از نقرهها بسازند بنابراین میفرماید این امکاناتی که به جبههی نفاق دادیم همان چیزی است که در مال و ولد دارند این اموال و اولادی که به اینها دادیم مال فراوان نسل فراوان به چشمتان نیاید چشم شما را به خود مشغول نکند شما را شگفت زده نکند چرا؟ «إِنَّمَا یُرِیدُ اللّهُ لِیُعَذِّبَهُم بِهَا فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا» خدای متعال به وسیلهی همین امکانات آنها را در این دنیا عذاب میکند یعنی باطن این نعمت برای آنها جهنم است یعنی آنها در محیط عذاباند چون خدای متعال این طور است که دعا در ابوحمزه داریم تُعَذِّبُ مَنْ تَشآءُ. بِما تَشآءُ کَیْفَ تَشآءُ هر که را بخواهی با هر وسیلهای بخواهی هر گونهای بخواهی عذاب میکنی این طور نیست خدای متعال دستش بسته است فرضا دیگر نمیتواند عامل عذاب باشد عامل رنج باشد این طور نیست مال نمیتواند عامل رنج باشد مال میتواند عامل رنج باشد میتواند عامل آسایش باشد «فَلاَ تُعْجِبْکَ أَمْوَالُهُمْ وَلاَ أَوْلاَدُهُمْ إِنَّمَا یُرِیدُ اللّهُ لِیُعَذِّبَهُم بِهَا فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا» در دنیا جهنمشان است تکاثر در مال و فرزند دارند ولی در همین دنیا به وسیلهی اینها عذاب میشوند حیات دنیا باطنش را گفتیم محیط ولایت ائمهی نار اگر بگیریم آنهایی که در محیط ولایت ائمهی نار هستند همهی امکاناتی که با آن تکاثر میکنند که مال است و فرزند است عامل عذابشان در همین دنیاست در محیط ولایت ائمهی جور همه چیز تبدیل به عذاب میشود کما این که در محیط ولایت امیرالمومنین بلا هم رحمت است کسی که در محیط ولایت است از بلا هم لذت میبرد هیچ ضرری هم برایش ندارد چرا؟ اگر کسی در محیط ولایت قرار گرفت به هر کیفیت و با هر وسیلهای خدای متعال بخواهد به او رحمت میرساند اگر کسی در محیط عذاب قرار گرفت به هر وسیلهای خدا او را عذاب میکند پس جهنمیها میخورند ولی خوردشان عذاب است، اگر کسی منافق بود در محیط حیات دنیا و ائمهی نار بود این فرزند و مالش هم که تکاثر میکند و جمع میکند تفاخر به دیگران میکند پایان عمرش میشود تکاثر در مال و فرزند این هم مایه عذابش میشود، و وقتی از دنیا میروند مورد ذهوق روح کافراند نور ایمان از آنها گرفته میشود وارد وادی کفر میشوند هم سیرشان در دنیا است از همین جا جهنمشان شروع میشود یعنی کسی که در محیط نفاق است در محیط ولایت ائمه جور است در حیات دنیاست این همه امکانات دنیایی هم برایش میشود رنج نگران نباشید خدای متعال آنها را با اینها عذاب میکند با همینها از وادی ایمان دور میافتند و از وادی رحمت دور میافتند.
شریعتی: خیلی ممنون یک سوال کوتاه در مورد سران این تکاثر تاریخی شما صحبت کردید یا تکاثر اجتماعی یا فردی آنهایی که وسط هستند آیا حد وسطی وجود خواهد داشت یا نه ما جایمان کجاست؟
حاج آقا میرباقری: انسانها یا در باطنشان با ائمه نارند یا با ائمهی نوراند ظاهر مهم است ولی ملاک نیست عدهای ممکن است در ظاهر با ائمهی نار باشند ولی در باطن با امام نوراند یک جایی ملحق به امامشان میشوند شما زهیر را ببینید زهیر فرمانده لشکر امام حسین است اما تا چندی قبل با امام حسین نبوده است شاید تا یک ماه قبلش کمتر از یک ماه ملحق شد یک کسی هم ممکن است در ظاهر با امام حق باشد ولی در باطن در جهنم است شمر در صفین با امیرالمومنین علیه السلام بوده ولی مسیرش تغییر کرده پس بنابراین آنهایی که در باطن با اماماند در باطن مومناند به خصوص در عوالم قبل و در عوالم بالا ایمان را آوردهاند و بارشان را بستهاند اینها ممکن است در دنیا لغزشهای ظاهری هم داشته باشند گاهی در وادی غفلت هم بروند در وادی تکاثر هم بروند اینها برمیگردند آنهایی که در باطن راه باطل را انتخاب کردهاند و در باطن بر آن راه استواراند حتی اگر در ظاهر هم یک موقعی بیایند کنار امام عدل قرار بگیرند این فایده ندارد جدا میشوند بنابراین مردم در باطن بالاخره دو دستهاند دیگر.
شریعتی: یعنی ما در خلوت به خودمان رجوع بکنیم ببینیم که قلبا با چه کسی هستیم؟
حاج آقا میرباقری: این یک راهش است علائمی گفتهاند برای مومن مثلا مومن همهی این علائمی که برای مومن گفته شده در قرآن با اینها خودمان را محک بزنیم اگر این علائم است انسان در باطن با خداست یک جایی هم اگر غفلت کرد این غفلت را خدای متعال تصحیح میکند و اصلا کار خدای متعال همین است «وَمَن يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللّهُ» (آل عمران/135) اگر کسی با خدا بود گناهانش را خدای متعال میآمرزد این تهدید شیطان و دستگاه شیطان است ولی اگر نه در باطن با خدای متعال نبود این همراهیهای ظاهری هم خیلی راهگشا نخواهد بود.
شریعتی: بسیار خوب خیلی ممنون دو سه دقیقه تا پایان فرصت داریم بینندهها مشتاقاند که دقایق پایانی برنامهی امروز ما مزین باشد به نام امام رضا علیه السلام در شب میلاد که مبارک همه شما باشد خدمت شما هستیم و میشنویم.
حاج آقا میرباقری: از مقامات حضرت صحبت کردن که از عهدهی من خارج است یک روایت را از کامل الزیارات میخوانم از وجود مقدس موسی بن جعفر علیه السلام نقل کردهاند که فرمودند که در زیارت فرزندم ثواب هفتاد حج است راوی تعجب کرد گفت آقا یک زیارت هفتاد حج؟ چون حج خیلی مقام بلندی دارد با آن همه سختیها و ثوابها فرار به سمت خداست به حضرت عرض کرد من حج نرسیدم خیلی مال دارم چقدر بدهم فرمود به اندازهی کوه ابوقبیس هم طلا در راه خدا بدهی جای حج را نمیدهد فرمود هفتاد حج راوی فرمود هفتاد؟ آقا فرمود هفت صد عرض کرد هفت صد؟ فرمود؟ هفت هزار تا عرض کرد هفت هزار؟ فرمودند هفتاد هزار تا دیگر فرمودند چه بسا حجی که مقبول نیست هفتاد هزار حج مقبول است فرمودند اگر کسی یک شب بیتوته کند در نزد امام رضا علیه السلام و حضرت را زیارت بکند كَمَنْ زَارَ اللَّهَ فِي عَرْشِهِ مثل کسی است که خدا را در عرش زیارت کرده که این فوق همهی ثواب حج و این هاست بعد حضرت باطنش را توضیح دادند که این زیارت خدای متعال فوق العرش در قیامت چه طور آشکار میشود فرمودند در قیامت وقتی عرش مستقر میشود چهار نفر از اولین چهار نفر از آخرین بر عرش الهی هستند انبیاء حضرت نوح ابراهیم موسی عیسی علیه السلام نبی اکرم امیرالمومنین امام حسن و امام حسین بعد ائمهی دیگر ملحقاند اینها بر عرشاند عرش گسترده میشود ذیل نبی اکرم و اهل بیت زائرین اهل بیت روی عرش قرار میگیرند و این طور با خدا مرتبط میشوند از مقام عرش با حضرت ارتباط دارند حال چه مقامی است توضیحش در جای خودش را بزرگان فرمودهاند بعد فرمودند در بین این زائرین این کسی که از همه هدیهاش بهتر است زائر امام رضا فرزندم است زیارت ایشان البته روایت روشن است میتواند در آن ثواب هفتاد هزار حج مقبوله باشد خود این که حضرت اضافه کردهاند معنایش همین است نمیخواستند چانه بزنند میخواستند بگویند میتواند یک زیارت در آن هفتاد هزار حج مقبوله باشد این زیارت امام رضا حال ببینید کسی که زیارتش هفتاد هزار حج مقبول است خود وجود مقدسش کیست که انسان یک شب بیتوته کند آن جا حضرت را زیارت کند میتواند به اندازه هفتاد هزار سال حج رود و حجش مقبول باشد از وادی ولایت امام رضا و به شفاعت امام رضا علیه السلام