كارشناس:حجت الاسلام والمسلمين میرباقری
تاريخ پخش: 93/07/0
بسم الله الرحمن الرحیم و صل الله علی محمد و آل الطاهرین
بی تابتر از جان پریشان در تب * * * بی خوابتر از گردش هذیان بر لب
بی رویت روی او بلا تکلیفام * * * همچون گل آفتاب گردان در شب
شریعتی: سلام میگویم به همهی هم وطنان خوبمان خانمها و آقایان خیلی خوش آمدید به سمت خدای امروز آرزو میکنم که هر کجا که هستید تنتان سالم باشد و قلبتان سلیم ایام خیلی مبارکتان باشد حاج آقای میرباقری سلام علیکم و رحمة الله.
حاج آقا میرباقری: علیکم السلام و رحمة الله عرض سلام خدمت بینندگان عزیز و همکاران محترم دارم و آرزوی توفیق برای همه در این ایام دارم.
شریعتی: سلامت باشید خیلی خوشحالیم خدمت شما و دوستان خوبمان هستیم دوستان منتظر و مترصدند که نکات لطیف سورهی همزه را حاج آقا برای ما بازگو کنند.
حاج آقا میرباقری: بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین و لعنة علی اعدائهم اجمعین اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل الساعة ولیاً و حافظاً و قاعداً و ناصراً و دلیلاً و عیناً حتی تسکنه ارضک طوعاً و تمتعه فیها طویلاً و هب لنا رعفته و رحمته و دعائه و خیره ما ننال به و سعه من عندک جمعا برای سلامتی وجود مقدس امام زمان علیه السلام یک صلواتی در آغاز بفرستید؛ اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم عرض کردیم که این سورهی مبارکه به حسب ظاهر دو فراز دارد در یک فراز به دو صفت همز و لمز اشاره میکند و کسانی که مبتلای به این همز و لمز هستند و مبالغه در همز و لمز دارند که این مبالغه میتواند هم اشاره به کثرت کمی باشند یعنی هم فراوان همز و لمز میکنند و هم کثرت کیفی همز و لمزهای بزرگ دارند هماز و لمازاند ریشهاش را هم فرمودند که این است که انسان وقتی تکیه به امکانات میکند و خیال میکند میتواند آن امکانات جای خدا را برای انسان پر بکند و به انسان خلود بدهد کم کم نسبت به دستگاه خدای متعال بدبین میشود و آن وقت همز و لمز نسبت به دستگاه خدای متعال عیب جویی و بدگویی و مومنین را همز و لمز کردن اولیای خدا را همز و لمز کردن شروع میشود پایاناش هم چیست؟ خدای متعال میفرماید که این دستگاه با همهی وسعتاش در یک حطمه ای در یک آتش شکننده ای پرتاب میشود با بی اعتنایی کامل آتشی که از جان آنها سر میزند و طلوع میکند و بعد هم یک آتش و جهنم سر بسته در میان ستونهای عظیمی از آتش « إِنَّهَا عَلَیْهِم مُّؤْصَدَةٌ، فِى عَمَدٍ مُّمَدَّدَةٍ» (همزه/9-10) تصویری که از جهنم در این حطمه در این سوره شده یک تصویر فوق العاده ای است که تصویرگریاش محتاج به یک بحثهای جدی هنری است از وسع من هم خارج است چند معنا را برای این همز و لمز اشاره کردیم معنای آخری که عرض کردیم این بود که در مرحلهی اقامهی باطل و آن چیزی که اتفاق میافتد همز و لمز نسبت به دستگاه حق و ارزشهای الهی است حال از یک زاویهی دیگری همین سوره را شاید باز ترجمه بکنم شاید از روایات استفاده شود و بیان بعضی از بزرگان هم شاید به همین جا برگردد و آن این است که ما سر چشمهی همهی خیرات را خدای متعال و بعد به اذن الله نبی اکرم و اهل بیتشان میدانیم همهی خوبیها به حضرت حق برمیگردد مدار همهی حسن و زیباییها خداست مدار همهی زشتیها هم دشمنی با خداست و دشمنان خدا در منزلت بعد اگر بخواهیم در عالم مخلوقات ببینیم مدار همهی خوبیها نبی اکرم و اهل بیتاند اِنْ ذُکِرَ الْخَیْرُ کُنْتُمْ اَوَّلَهُ وَ اَصْلَهُ وَ فَرْعَهُ وَ مَعْدِنَهُ وَ مَأْویهُ وَ مُنْتَهاهُ همهی خیرات اصل و فرعاش نبی اکرم و اهل بیتاند مخاطبان ما زیارت جامعه را حفظاند همه نَحْنُ أَصْلُ كُلِّ خَيْرٍ وَ مِنْ فُرُوعِنَا كُلُّ همهی خیرات عالم فرع بر نبی اکرم است وَ عَدُوُّنَا أَصْلُ كُلِّ شَرٍّوَ مِنْ فُرُوعِهِمْ كُلُّ قَبِیحٍ وَ فَاحِشَةٍ ریشهی همهی بدیها دشمنان نبی اکرم و اهل بیتاند و همهی بدیها فروع آن هاست در حدیث عقل و جهل هم عرض کردهام و شاید استفاده شود از آن حدیث نورانی که اصل بندگی مال نبی اکرم است که حضرت است که خدای متعال فرمان اقبال و ادبار داد و در همهی مقامات خدای متعال را بندگی کرد و همهی لشکر و جنود الهی و صفات حمیده ایمان و توکل و یقین و .. که 75 تا هستند رضا و صبر همه جنود نورانی نبی اکرماند احدی نمیتواند مستقل از نبی اکرم به این صفات دست پیدا کند کما این که اصل همهی این خوبیها هم باز حضرت حقاند اخلاق نبی اکرم محور اخلاق حمیده در کائنات است هر کسی توکل دارد یک شعاعی از توکل حضرت به او میافتد یقین انبیا شعاعی از یقین انبیا اند. یعنی در نورانی شدن به پرتو نبی اکرم است حضرت آن شمسی است که ¸الشمس و الضحی که پرتواش بر قلوب مومنین میتابد میشود مومن میشوند دارای صفات کریمه حالا اصل نور نبی اکرم از کجاست؟ «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» (نور/35) اصل خلق نبی اکرم از کجاست؟ «اِنَّكَ لَعَلي خُلُقٍ عَظيمٍ» (قلم/4) تادیب خدای متعال است سرچشمهی اخلاق کریمهی نبی اکرم خود حضرت حق است همهی صفات نبی اکرم از ناحیهی حضرت حق است حال این را ما اشاره کردیم که اگر بخواهیم ما برسیم به این صفات راهاش اقرار است حسن ظن است این که این قدر دستور داده خدای متعال که حسن ظن داشته باشید خوبیها را از خدا بدانید بدیها را از خودتان بدانید، این است که اگر کسی سوء ظن بالله پیدا کرد باب همهی خیرات به روی او باز میشود این که جزء اعظم گناهان مایوس شدن از رحمت خداست. گناه کار اگر مایوس شود از رحمت خدا یعنی به خدای متعال بدبین شود که خدای متعال دیگر نمیبخشد صفت رحمت خدا را نبیند این از گناهاناش بزرگتر است در روایات داریم اصلا باب نجات ما حسن ظن به خداست و از آن طرف باب نجات ما صلوات بر نبی اکرم است یک بار بحث صلوات را عرض کردم صلوات یعنی چه؟ یعنی اقرار. اقرار به همهی خوبیها عرض کردیم در روایات است صلوات خدای متعال بر نبی اکرم «إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ» (احزاب/56) صلوات خدای متعال بر نبی اکرم تنزیه ایشان از نقائص است ایشان مبری از عیوب است معصوم مطلق است و صلوات ما اقرار و تعظیم است پس ما یک سلوک با صلوات داریم که سالک با اقرار به مقامات ائمه همهی درجات را میتواند طی کند در باب انبیا اولوالعزم دارد اولوالعزم شدند چون وقتی خدای متعال مقامات نبی اکرم و ائمه را تا امام زمان به آنها عرضه کرد آنها بی درنگ اقرار کردند وقتی اقرار کردند آن حقایق در آنها محقق میشود میشوند پرچمدار از بقیه در اقرار سبقت گرفتند میشوند پرچمدار کما این که وجود مقدس رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم در روایات متعدد آمده فرمود در عالم میثاق اول کسی که ربوبیت حضرت حق و اولوهیت او را قبول کرد نبی اکرم بود آن حقایق به وجود او عطا شد شد ولی کل عالم نسبت به نبی اکرم هم این طور است سلوک ما اصلاش سلوک با صلوات است وقتی اقرار کردیم این اقرار همهی خیرات را دنبالاش میآورد جَعَلَ صَلواتَنَا عَلَیْکُمْ وَ مَا خَصَّنَا بِهِ مِنْ وِلایَتِکُمْ اگر صلوات آمد اقرار آمد خدای متعال انوار ولایت آنها را در وجود انسان جاری میکند وقتی جاری شد، اصل سرشت انسان پاک میشود یا خلقیات انسان پاک میشود طهارت نفس پیدا میشود یعنی توحید نورانیت توحید میآید، موجب رشد و نمو ما و موجب پاک شدن ما و کفارهی گناهان ما میشود خطاهای ما که همیشه ما با خطاها همراهایم کُر میشود جبران میشود نور نبی اکرم را یعنی صفات رذیلهی ما و گناهان ما را هم میشورد یک معنایش همین است حضرت با عبادت خودش بدیهای ما را جبران میکند این معنایش این نیست که ما برویم گناه کنیم نه ما باید خجالت بکشیم ولی حقیقت این است که حضرت با عبادت خودش ما را تطهیر میکند ذیل آیهی «إِنَّا فَتَحْنَالَكَ فَتْحًا مُبِينًا، لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ» (فتح/1-2) خدای متعال برای تو فتح مبینی کرد بخواهد گناه گذشته و آیندهات را بیامرزد پیغمبری که نقطهی عصمت عالم است کمترین لغزشاش مدار کائنات را به هم میریزد این آیه یعنی چه؟ حضرت نه گناه کرده نه نیت گناه، حُمِّل ذُنُوب شیعَه عَلی بنَ اَبی طالِب حضرت بار گناهان دوستاناش را برداشته میخواهد با عبادت خودش این گناهان را پاک کند عبادتی حضرت میکند که فتح الفتوح میشود برایش همهی گناهان گذشته و آیندهی امتاش پاک میشود و مقام محمود را به حضرت میدهند همان طور که ما میتوانیم با صلوات سالک باشیم و اگر اهل صلوات شدیم چه میشود؟ صفات نبی اکرم در ما تجلی میشود همهی صفات ما میشود قائمههای نور. قائمههای وجود ما صفات انسان قوائم وجوداش هستند بخل حسد یا بالعکس جود توکل اگر کسی بتواند باطنهی انسان را ببیند اگر خیمهی وجودی انسان را ببیند قائمههای وجودیاش صفات کریمهاش هستند و روح همهی صفات صلوات است خضوع است خشوع است بندگی است اَلصَّلوة عَمودُ الدّین به عکس آن طرف هم اگر بروید انسان کافر رکن اصلی وجودش استکبارش است تفرعناش است قائمههای وجودیاش صفات رذیلهاش هستند آدمی که ولایت نبی اکرم و ولایت امیرالمومنین و اهل بیت را قبول میکند حقیقت بهشت آنها هستند باطن بهشت ولایت آنها است ولایت آنها تجسد پیدا میکند در مقامات و میشود مقامات بهشت نعم بهشتی تجسد ولایت نبی اکرم و اهل بیتاند اگر کسی متولی به حضرت شد صفات حضرت در او پیدا شد چند تا خصوصیت در او پیدا میشود اول این که وجودش منفتح میشود شرح صدر پیدا میکند پنجرههای غیب به روی او باز می شود وجودش وجود مسدود نیست ذیق نیست حرج نیست به تعبیر قرآن «فَمَن یُرِدِ اللهُ أَن یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ» (انعام/125) خدای متعال دریچههای وجودش را باز میکند حقایق به قلباش وارد میشود حقایق از ساحت نبی اکرم نازل میشوند »وَمَنْ يُرِدْ اَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقاً حَرَجاً» (انعام/125) کسی هم که خدای متعال میخواهند ذلیلاش کند درهای قلباش را میبندد مسدد میشود در حرج و تنگنا میافتد پس نتیجهی این صلوات وسعت وجود است نتیجهی این صلوات این است که درون انسان یک بهشتی به پا میشود از همین جا در بهشت است بهشت در وجودش محقق میشود در بیرون هم در فضای ولایت نبی اکرم است که بهشت بیرونی ماست. پس هم درونش میشود بهشت هم بیروناش میشود بهشت هم پنجرههای وجودش باز میشود این میشود حسن ظن میشود صلوات باب همهی خیرات هم است اصل رسیدن به خیرات اقرار به حسن حضرت حق حسن ظن به خدای متعال و حسن ظن به اولیاء است نقطهی مقابلاش سوء ظن به الله و بدبینی به اولیاء خداست اگر کسی سوء ظن بالله پیدا کرد و کارش به عداوت رسید درهای رحمت خدا به رویش بسته میشود او مخلد در نار است در دعای کمیل خواندید وَ أَنْ تُخَلِّدَ فِيهَا الْمُعَانِدِينَ خیلیها میروند به جهنم با پای خودشان هم میروند ولی خدای متعال نجاتشان میدهد اما یک عده ای مخلداند آنهایی که اهل عناداند آن کسی که دشمنی با خدا دارد و سوء ظناش به خدای متعال بد بینیاش به جایی میرسد که عداوت پیدا میکند میگوید نمیخواهم هر چه از طرف تو برسد بد است نفرت به دستگاه خدای متعال پیدا میکند این میشود مسدد این میشود موصده این درها میشود در یک جهنم مسدود باب به رویش باز نمیشود حالا آدمی که سوء ظن به الله پیدا میکند این سوء ظن است که دیگر مبدأ همهی صفات رذیله میشود حسد میآید بخل میآید ریا میآید به جای صفات نورانی نبی اکرم سوء ظن به نبی اکرم پیدا میکند باب همهی خوبیهایی که از طرف نبی اکرم در عالم نازل میشود به روی خودش بسته میشود یک روایت است در نقل است حضرت از جهنم عبور میکنند نسیم رحمتی میوزد بعضی از آنهایی که در اعماق جهنماند میگویند چه شده میگویند این وجود مقدس عبور کردند از جهنم نسیم رحمت الهی وزیده میگویند در جهنم را ببندید نخواستیم این باب رحمت به رویش بسته میشود بدترین صفت که شیطان در ما ایجاد میشود سوء ظن بالله و بدبینی نسبت به اولیاء خداست. منشأ همهی رذایل میشود وقتی شما نسبت به خیرات نبی اکرم بدبین شدید به بهشت بدبین شدید میشود جهنم سوم ندارد این که ولایت ابلیس خودش بدترین محیط جهنم است محیط عذاب است چون که او دشمنی با خدا کرده بنای عداوت گذاشته سوء ظن بالله پیدا کرده خدای متعال را متهم کرده به این که «رَبِّ بِمَآ أَغْوَيْتَنِي» (حجر/39) یک خدای فریب کار که من را گول زده من 6 هزار سال عبادت کردم مزد من را به دیگری داده یک چنین عدوی میدانید آدم اگر پایش افتاد آدم یک روز با خدا کار کند مزداش را نگیرد یک نماز شب بخواند صبح بخورد زمین پایش بشکند میگوید من نماز شب خواندم پایم شکست شش هزار سال عبادت کرده از بهشت بیروناش میکنند میگوید تو من را گول زدی به این جا که رسید باب همهی خیرات بسته میشود یک موقع من عرض کردم این «لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ» (انبیاء/87) آدم اگر عیب را از خودش دید هیچ مشکلی نیست که من گناه کنم تو که گناه کار نیستی در دعای ابوحمزه خدایا تو من را ببخش من و کل بدی هایم را با این که خیلی عظیم است ولی در دستگاه رحمت تو اصلا به حساب نمیآید پس اگر من عیب پیدا کنم خیلی عالم خراب نمیشود ولی العیاذ بالله امیرالمومنین عیب پیدا کرد کائنات به هم میریزد دیگر به هیچ کسی نمیشود اعتماد پیدا کرد خدای متعال انبیاء را معصوم قرار داده کل دستگاهشان دستگاه عصمت است صفاتشان معصوم است عملشان معصوم است فکرشان معصوم است سرپرستیشان عصمت دارد امین الله فی ارضه هستند کمترین خیانتی در امانات که مخلوقات امانات الهیاند عبادالله امانات الهیاند دست بنی اکرم و ائمه که میگوییم امین الله فی ارضه یعنی همین کمترین تخلفی نمیکنند حال شیطان کارش چیست؟ نقطهی مقابل با صلوات همز و لمز است تلاشاش این است که در ما سوء ظن به خدا و اولیاء خدا ایجاد کند کار ما تمام است اگر توانست ما را در نقطهی مقابل با صلوات قرار دهد ما هر گناهی بکنیم بدبین به خدا نباشیم بخشیده میشویم بدبین به اولیا خدا نباشیم نگوییم کار تو بود بخشیده میشویم ولی اگر العیاذ بالله گفتیم پیغمبر اهل گناه است دیگر نمیشود کاری کرد دیگر پاک کردنی نیست وقتی شما معصومترین را متهم کردید حال این همز و لمز را ببینید.
شریعتی: اگر در فضای مقابل صلوات قرار بگیریم منجر به همز و لمز خواهد شد.
حاج آقا میرباقری: بله یک موقعی یک آدم همز و لمز میکند یک موقع اولیا یک جامعه همز و لمز میکنند و جامعه قبول میکند این جامعه سراسراش میشود جهنم صفات اجتماعی که قائمهی جامعه هستند صفات جهنمیاند حال خوب دقت کنید اصل این صفات به چه کسی برمیگردد؟ به ولی کل او خودش میشود محور جهنم این که جهنم ولایت عدو آل محمد است خودشان محور جهنماند چون ما یک آتشی داریم یک جهنمی داریم که »وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ» (بقره/24) وقود آتشی که مبدا آتش است آن نباشد آتشی به پا نمیشود شعله از آن جا ناشی میشود یک عده وقود جهنماند آنهایی وقود جهنماند، پس اگر شیطان یک موقعی در من میدمد غضب ایجاد میکند بدبینی ایجاد میکند سوء ظن به خدا و اولیاء خدا پیدا میکند یک موقعی یک جامعه حول سوء ظن درست میکند همهی روابط اجتماعی روابط مبتنی به سو ظن به خدا است مبتنی به سوء ظن به اولیاء خدا و انبیا خداست مبتنی بر صف بندی مقابل انبیا و اولیاست مبتنی با دوستی بر دشمنان آن هاست صف دشمنان آنها را شیطان شکل میدهد آدم میفرستد در صف دشمنان وقتی در این صف رفتی وارد جبههی همز و لمز شدی مقابل جبههی صلوات دو جبهه در عالم وجود دارد یکی صلوات مصلی که یکی از معناهایش همین است، اهل صلوات جبههی معاندین جبههی اهل همز و لمز عیب از خودشان است و عیب را به خدا و رسول نسبت میدهند خودشان را تطهیر میدهد شیطان خودش پر از عیب بود خدا را معیوب میدانست خلیفهی خدا را معیوب میدانست تکبر میکرد به قول عزیزی از اساتید میفرمود خدای متعال وقتی گفت «أَنَا خَيْرٌ مِّنْهُ» (ص/76) آورد در عالم دنیا به او نشان داد از گل همه چیز سبز میشود نه از آتش باز هم میگوید انا خیر منه همهی رویشها مال گل است نه مال آتش سرچشمهی رویش است حتی گلاش روحش که هیچ. پس دستگاه همز و لمز وقتی شکل میگیرد آدمی که مبتلا به همز و لمز شد خیمهی وجودش میشود آتش، نمیخواهم نسبت به قرآن بدهم اول ببینیم چه اتفاقی دارد میافتد این خیمهی وجودی درون یک خیمهی دربستهی دیگری است و آن خیمهی ولایت شیطان است این خیمه موصده است هیچ خیری وارداش نمیشود کما این که قرآن بعضی از قلوبها را نام میبرد میفرماید مثل سنگ یا سختتر از سنگ «كَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً» (بقره/74) داد و ستدی دارد یعنی کسی که به وادی همز و لمز قدم گذاشت اهل همز و لمز شد باب همهی خیرات را به روی خودش میبندد حال یک موقعی یک جامعه ای درست میشود جامعه ای که بر محور ولات جور است کارشان همز و لمز است شما میروید عضو این جامعه میشوید میپذیری این جامعه را همهی صفات رذیلهی آن جامعه در شما ظهور پیدا میکند در انسان ظهور پیدا میکند انسان میشود جزء جامعهی همازی لمازی اصل همز و لمز مال او نیست ولی او را هم میگیرد کسی که میرود در جامعه ای که نبی اکرم را همز میکنند جزء آنها میشود جزء سرانشان هم نیست وقتی انسان در آن جامعه قرار میگیرد امکانات مادی آنها این انسان را هم فریب میدهد خودش هم چیزی ندارد من آنم که رستم بود پهلوان جزء این جامعه میشود همز و لمز میکند او هم مخلد در نار میشود.
شریعتی: یعنی ناگزیریم که موضع گیری بکنیم که این طرفی هستیم یا این طرفی.
حاج آقا میرباقری: نمیشود انسان برود در جامعهی همازین عضو آنها شود همز و لمز نکند این نشدنی است اگر در جامعه ای همز و لمز میکنند انسان نمیتواند مثل آنها نباشد انسانی که صلوات میفرستد روحاش میشود بهشت بیرون هم بهشت بیرونی است درها باز میشود به روی بهشت و عوالم غیب نبی اکرم هم دروناش میشود هم در بیرون بهشت است این بهشت مقاماتی هم دارد تجسدی هم دارد باطنی دارد ظاهری دارد آن طرف هم جهنمی است و یک همازین و لمازینی که شیطان و دشمنان انسی نبی اکرماند کار اصلیشان ایجاد بدبینی نسبت به نبی اکرم و اهل بیت است قوائم وجودی خودت میشود آتش آن هم میشود آتش یک جهنمی است که موصده است درش بسته است اما یک عده ای هستند اینها ممکن است به گناه کشیده شوند اما اهل همز و لمز نیستند.
شریعتی: اینها چه کسی اند؟
حاج آقا میرباقری: مومنی است گناه ریشهاش در همز و لمز است انسان اگر بدبینی به خیرات نداشته باشد هیچ وقت گناه نمیکند انسان وقتی بدبین میشود گناه میکند منتها این واقعا اهل همز و لمز نیست همز و لمز دیگران پر او را هم گرفته گفتند این کار بد است او هم کم کم حجابش را رعایت نمیکند چشماش را حفظ نمیکند یک چیزی گفتهاند دورهاش گذشته او هم نمیخواهد همز و لمز کند دین خدا را و آیات را اما مبتلا میشود آن را خدا میبخشد روایت را میخوانم در جهنم هم برود میآید بیرون بعد که میآیند بیرون درهای جهنم گذاشته میشود آنهایی که اصلا بدبین نیستند به خدا و رسول یک جایی پر بددلی دیگران هم او را گرفته او میچشد این کاری که کرده ولی نمیماند ولی آنهایی که داخل در جمع شدند همز و لمز و صفات آنها را بدبینیشان را نسبت به خدا و رسول قبول کردند دیگر درهای جهنم بسته میشود اینها میمانند.
شریعتی: خیلی ممنون ان شاء الله همهمان با صلوات باشیم بهشت را بچشیم و تجربه بکنیم. برمیگردیم و باز هم روایات را میشنویم و در مورد نکات لطیف سورهی همزه خواهیم شنید. صفحهی 217 قرار امروز سمت خدایی هاست آیات 71ام تا 78ام سورهی مبارکهی یونس در سمت خدای امروز تلاوت میشود.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ إِن كَانَ كَبُرَ عَلَيْكُم مَّقَامِي وَتَذْكِيرِي بِآيَاتِ اللَّـهِ فَعَلَى اللَّـهِ تَوَكَّلْتُ فَأَجْمِعُوا أَمْرَكُمْ وَشُرَكَاءَكُمْ ثُمَّ لَا يَكُنْ أَمْرُكُمْ عَلَيْكُمْ غُمَّةً ثُمَّ اقْضُوا إِلَيَّ وَلَا تُنظِرُونِ ﴿٧١﴾ فَإِن تَوَلَّيْتُمْ فَمَا سَأَلْتُكُم مِّنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّـهِ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ ﴿٧٢﴾ فَكَذَّبُوهُ فَنَجَّيْنَاهُ وَمَن مَّعَهُ فِي الْفُلْكِ وَجَعَلْنَاهُمْ خَلَائِفَ وَأَغْرَقْنَا الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُنذَرِينَ ﴿٧٣﴾ ثُمَّ بَعَثْنَا مِن بَعْدِهِ رُسُلًا إِلَى قَوْمِهِمْ فَجَاءُوهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانُوا لِيُؤْمِنُوا بِمَا كَذَّبُوا بِهِ مِن قَبْلُ كَذَلِكَ نَطْبَعُ عَلَى قُلُوبِ الْمُعْتَدِينَ ﴿٧٤﴾ ثُمَّ بَعَثْنَا مِن بَعْدِهِم مُّوسَى وَهَارُونَ إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ بِآيَاتِنَا فَاسْتَكْبَرُوا وَكَانُوا قَوْمًا مُّجْرِمِينَ ﴿٧٥﴾ فَلَمَّا جَاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِندِنَا قَالُوا إِنَّ هَذَا لَسِحْرٌ مُّبِينٌ ﴿٧٦﴾ قَالَ مُوسَى أَتَقُولُونَ لِلْحَقِّ لَمَّا جَاءَكُمْ أَسِحْرٌ هَذَا وَلَا يُفْلِحُ السَّاحِرُونَ ﴿٧٧﴾ قَالُوا أَجِئْتَنَا لِتَلْفِتَنَا عَمَّا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا وَتَكُونَ لَكُمَا الْكِبْرِيَاءُ فِي الْأَرْضِ وَمَا نَحْنُ لَكُمَا بِمُؤْمِنِينَ ﴿٧٨﴾
ترجمه:
و سرگذشت [پر فایده و عبرت آموز] نوح را برای آنان بگو، آن گاه که به قوم خود گفت: ای قوم من! اگر اقامت طولانی من میان شما و پند واندرزم به وسیله آیات خدا، بر شما گران و دشوار است [از هیچ کاری بر ضد من کوتاهی نکنید] من بر خدا توکل کردم، پس شما عزم و تصمیم خود و قدرت معبودانتان را [که گمان می کنید شما را یاری می دهند] روی هم بگذارید تا تلاشتان [بر ضد من] بر شما مبهم و پوشیده نباشد، آن گاه به زندگی من خاتمه دهید و مرا [چشم به هم زدنی] مهلت ندهید. (۷۱) اگر [از پذیرش دعوتم] روی بگردانید [خود زیان کرده اید] من از شما [در برابر ابلاغ رسالتم] پاداشی نمی خواهم؛ پاداش من فقط بر عهده خداست و مأمورم که از تسلیم شدگان [در برابر فرمان های حق] باشم. (۷۲) پس او را تکذیب کردند؛ ما هم او و کسانی را که در کشتی همراه او بودند [از آن توفانِ مُهلک] نجات دادیم، و آنان را جانشینان [غرق شدگان] نمودیم، و کسانی که آیات ما را تکذیب کردند، غرق کردیم؛ پس [با تأمل] بنگر که سرانجام کسانی که بیم داده شدند، چگونه بود؟! (۷۳) سپس بعد از نوح، پیامبرانی را به سوی قومشان فرستادیم، پس برای آنان دلایل آشکار آوردند، ولی قومشان بر آن نبودند که به آنچه پیش از آن تکذیب کرده بودند ایمان آورند؛ این گونه دل های متجاوزان را مُهر [بدبختی] می زنیم. (۷۴) آن گاه پس از آنان موسی و هارون را با آیات خود به سوی فرعون و اشراف و سران قومش فرستادیم، پس آنان تکبّر ورزیدند و آنان گروهی گنهکار بودند. (۷۵) پس هنگامی که حق از نزد ما به سویشان آمد، گفتند: مسلماً این جادویی است آشکار. (۷۶) موسی گفت: آیا درباره حق هنگامی که به سویتان آمد، می گویید: آیا این جادوست؟ [نه، این جادو نیست، اگر جادو بود پیروزی نداشت] زیرا جادوگران پیروز نمی شوند. (۷۷) گفتند: آیا به سوی ما آمده ای تا ما را از آیینی که پدرانمان را بر آن یافته ایم، برگردانی و [با نابود کردن ما] قدرت و حکومت در این سرزمین برای شما دو نفر باشد؟ و ما به شما دو نفر ایمان نمی آوریم! (۷۸)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شریعتی: خیلی خوشحالیم که با سمت خدا همراه شما هستیم آرزو میکنم در هر کجا که هستید در این ایام بهترینها نصیبتان شود در جلسات گذشته چهار نگاه را حاج آقای میرباقری در مورد سورهی همزه گفتند با جلسهی امروز چهار نگاه برای آگاهی از جلسات گذشته میتوانید به سایت ما مراجعه کنید فایلهای صوتی و متنی است بهره مند شوید
حاج آقا میرباقری: بسم الله الرحمن الرحیم روایت از تفسیر منسوب به امام حسن عسکری علیه السلام است که خود متن به نظر من موید این است که ما حضرت است قال علیه السلام قال رسول الله حضرت از وجود مقدس نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل میکنند تَعَوَّذ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم از خدای متعال به شیطانی پناه ببرید که راندهی درگاه خداست شما را هم از درگاه خدا دور نکند بیماریاش را به شما هم تسری ندهد فَاِنَّ مِن تَعَوَّذ بِاللهِ اَعاذَهُ الله آن که به خدا پناه ببرد خدا به او پناه میدهد محال است کسی به خدا پناه ببرد خدا او را رها بکند با دشمن عدو مبین حضرت میفرماید شیطان همزاتی دارد همزاش را در شما میدمد نفخاتی دارد در شما میدمد نفساتی دارد این سه چیز در دعاهای ماه رمضان گاهی حدود بیست چیز آمده از قوای شیطان و وساوس که ما به خدا پناه میبریم بعد فرمودند میدانید این همزات چه کسانی هستند؟ همزات شیطان این است در قلب شما دشمنی ما را القا میکند آدم ممکن است بگوید مگر میشود؟ بله میشود در آیهی قرآن است میفرماید «وَإِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ» (زمر/45) وقتی فقط بحث از خداست دنیا نه امکانات نه اهداف توسعه نه فقط توحید اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ (زمر/45) آنهایی که ایمان به آخرت ندارند مشمئز میشوند متنفر میشود دلشان «وَإِذَا ذُکِرَ الَّذِینَ مِن دُونِهِ إِذَا هُمْ یَسْتَبْشِرُونَ» (زمر/45) وقتی گفتی دنیا گفتند خوب شد اما اگر پیغمبر فرمود لا اله الا الله میگویند یعنی چه فقط خدا پس امکانات و لذت و بهجت چه میشود پس میشود کسی نسبت به نبی اکرم غضب پیدا کند میشود کما این که بودهاند آدم وقتی غضب پیدا کرد جدا میشود از صف حضرت حالا قالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ كَيْفَ نُبْغِضُكُمْ بَعْدَ مَا عَرَفْنَا مَحَلَّكُمْ مِنَ اللَّهِ وَ مَنْزِلَتَكُمْ بعد از این مقاماتی که ما از شما میشناسیم جایگاهتان نزد خدای متعال چطور غضب شما وارد دل ما میشود؟ مگر شدنی است؟ آن هم شدنی است حالا حضرت مسامحه کردند واقعا غضب پیغمبر در دل گرفتند یک جاهایی که جای باز کردن بحث نیست أَنْ تُبْغِضُوا أَوْلِيَاءَنَا وَ تُحِبُّوا أَعْدَاءَنَا اگر بغض دوستان ما را گرفتید این دشمنی ماست دوستی دشمنان ما دشمنی ماست شیطان در دل شما دوستی دشمنان ما و دشمنی دوستان ما را میدمد یعنی همز صف آدم را جدا میکند کار همز این است آدم وقتی زیبا شناسیاش عوض شد از صف خوبان جدا میشود میرود در صف بدان ریشهی این که آدم از صف خوبان جدا میشود چون کار آنها را زشت میداند کم کم از کارشان و خودشان نفرت پیدا میکند.
شریعتی: یعنی یک وقتهایی شاید خود ما متوجه نباشیم یک دفعه سر از جبههی مقابل در آوریم.
حاج آقا میرباقری: بله وقتی آدم خوبیهای اهل خیر را بد میبیند معروف برایش میشود منکر میگوید این پوشش این نوع اشتغال این نوع ازدواج این نوع حقوق اجتماعی بداند کم کم اول از مناسک بعد نسبت به خودشان کم کم بغض پیدا میکند صفات از خوبان جدا میشود از صف نبی اکرم جدا میشود ولو در ظاهر هم نباشد این بغض نبی اکرم است دیگر بعد کم کم با دشمنان رابطه برقرار میکنیم دشمناند و حضرت را تحقیر میکنند دستگاه مقابل نبی اکرم درست کردند میروی با صف آنها گره میخوری خب این میشود از همزات شیطان پس شیطان خودش اول هماز است خودش هم گرفتار همز خودش است جهنماش مال همزاش است ما را میبرد وادی همز خودش در همز خودش اول کاری که میکند ما را بدبین به خدا و رسول و دوستان نبی اکرم میکند ما را از صف دوستان آنها جدا میکند میبرد در صف دشمنان این میشود همز اثر همز این است این است که آدم را میبرد در جهنم در بسته وقتی آدم از پیغمبر جدا شد میرود در جهنم وقتی آدم یک قدم از پیامبر جدا میشود دلاش به طرف پیامبر است در قیامت به طرف میگویند برو جهنم گناهاش را میبیند سرش را میاندازد پایین میرود ولی میگوید بسم الله الرحمن الرحیم همین که اسم خدا را میبرد میگویند برش گردانید درست است گناه کرده خودش هم میرود ولی ته دلش با ماست ولی کسی که اهل عداوت شد در روایت دارد به کسی میگویند برو جهنم سرش را میاندازد زیر برود برمیگردد یک نگاه بکند میگوید چی کار داری میگوید من به تو امید داشتم میگویند برش گردانید اما اگر کسی اهل عداوت شد دیگر وا ویلا راهی برای آدم باز نمیماند میشود جهنم دربسته میشود »عَلَیهِم مُؤصَدَه» پس این همزاش میشود.
شریعتی: همانهایی که رائحهی خنک حضور نبی اکرم را نمیخواهند و میگویند در را ببندید.
حاج آقا میرباقری: محبت دشمنان صفاش از صف دوستان جدا میشود اول مناسک را بد میبیند میگوید این چه قواعد حقوقی است که قرآن گفته ارث این طور نماز این طور حجاب این طور. کم کم میرود سراغ اصل دین کم کم میرود سراغ اصل رسول جبههاش جدا میشود این میشود همز شیطان خودش مبتلا است در ما هم میدمد بدبینی به خدا و رسول و بغض خدا و رسول اما نفحاتاش چیست؟ قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَما نَفَخاتِه این هم خیلی چیز عجیبی است حضرت فرمود هِيَ مَايَنْفُخُونَ بِهِ عِنْدَ الْغَضَبِ فِي الْإِنْسَانِ الَّذِي يَحْمِلُونَهُ عَلَى هَلَاكِهِ فِي دِينِهِ وَالدُّنیا گاهی در حال غضب در انسان میدمند غضب در انسان ایجاد میکنند همه کار میکنند به خصوص اگر غضب غضب خدا و رسول شد آدم را به غضب میاندازد بعد هم در حال غضب آدم را تحریک میکند هر کاری علیه خدا و رسول میکند دهنات باز میشود کتاب مینویسی قلم میزنی الآن در فلسفهی دین غرب ببینید همهی عیوب عالم را گردن خدا میاندازند به اسم دین شناسی شرور را به خدا نسبت میدهند درجهی بعد میآیند سراغ انبیا قدیم هم همین کار بوده از قدیم چقدر شیطان برای انبیایی که محور عصمتاند چه گناهانی درست کرده داستان حضرت داوود در قرآن است که ترک اولایی کرد و سی روز گریه میکرد خدا توبهاش را قبول کرد روایتاش از امام رضا علیه السلام است در محضر امام رضا در مجلس مامون گفت شما که میگویید انبیا معصوماند شروع کرد گناهانی را به پیغمبر نسبت دادن در روایات جعل یهود هم است اصلاش هم از یهود است که حضرت داود در محراب بود شیطان در قالب یک پرندهی زیبا آمد نمازش را شکست و دنبالش راه افتاد رفت بالای پشت بام پرید در خانه حضرت رفت در خانه زن آن فرمانده جبههاش عریان بود خودش را داشت میشست دید طالباش شد العیاذ بالله او هم طنازی کرد بعد آمد دستور داد فرمانده جبهه را پیش روی جبهه قرار بدهید کشته شود زناش را بگیرم دیگر گناه بدتر از این میشود به پیغمبر نسبت داد؟ وقتی مامون گفت حضرت گفتند اعوذبالله شما به پیغمبر خدا نسبت میدهید نمازش را شکست دنبال پرنده دوید بعد هم برای این که به هوای دلش برسد فرمانده را به کشتن داد؟ حضرت داستان را شروع کردند که این نیست ببینید این داستان چطور تحریف میشود؟ همز و لمز است نسبت به نبی اکرم هم همین طور است حالا ببینید مورخین مستشرقین در مورد نبی اکرم گفتند این همز و لمز است دیگر. در مورد خدا میگویند در مورد پیغمبر و امیرالمومنین میگویند. حضرت فرمود خدا قریش را چنین و چنان کند در نهج البلاغه است پیمانهی فضائل من را واژگونه کردند هر چه مال من بود خوبی به دیگران نسبت دادند بدی دیگران را نسبت به من. در حال غضب پس روشن شد در ما غضب نسبت به خدا و رسول ایجاد میکند شیطان ما را وادار میکند به نوشتن فلسفه بافی فیلسوفهای مادی را ببینید کتاب نوشته از اول تا آخرش دشمنی با خداست بدگویی به خدا و دستگاه خداست آن دید بد خودش سوء ظن خودش را که شیطانی است نفخ شیطان را میدمد در جامعه در حال غضب فعل و قولی علیه دین از ما صادر میشود. پیغمبر فرمود گاهی در حال غضب هم انسان نیست در او میدمد و باز هم هلاک میکند شیطان او را. میدانید بدترین چیزی که در دل انسان نفخ میکنند چیست؟ غضب هم نیست ولی ببینید چه میکنند خیلی تعبیر عجیبی است میگویند این گواه صدق کلام نشان میدهد مال صاحباش است ایهام ایجاد میکنند که کسی از این امت یک کسی هم سنگ ماست میدانید؟ چه اشکالی دارد؟ همهی اشکال همین جاست امیرالمومنین در خطبهی قاصعه وقتی آن شورا را تشکیل دادند بعد از دومی که در شورا طلحه است زبیر است اینهایی که شش نفراند طلحه و زبیر قطعی است عبدالرحمن است حضرت فرمود که کی من با اولی قابل مقایسه بودم که من را با اینها در یک شورا قرار دادند این همان نفخ شیطان است برای حضرت امیر بدل درست میکنند معاویه میشود عِدل امیرالمومنین که اول مسلم است با آن همه صفات که ببینید روایات طلحه و زبیر میشود عِدل امیرالمومنین وقتی با حضرت میجنگند هر دو صحابی بودند اجتهاد کردند با امیرالمومنین جنگید این نفخ شیطان است.
شریعتی: خود حضرت جایی گلایه میکنند که اسم معاویه را کنار من میآورند.
حاج آقا میرباقری: بله این نفخ شیطان است بدل سازی برای معصوم. اول بدبینی نسبت به معصوم که محور دین است.
شریعتی: که محوریت را از کارایی بندازند و مردم را سوق بدهند یک سمت دیگر.
حاج آقا میرباقری: یعنی آرام آرام جامعهی دیگری درست میکنند بدبینی نسبت به معصوم پراکنده کردن از معصوم و جبههی معصوم و بدل سازی برای معصوم. فرمودند نفسات شیطان این است که کسی که این طور فکر کند که بعد از قرآن چیزی بالاتر از صلوات ما است برای رفع اشکالات و عیوب و بیماریهای فردی و جمعی صلوات که عرض کردم یعنی روی به پیامبر آوردن تواضع کردن و از حضرت گرفتن اگر کسی بعد از قرآن خیال کند راهی غیر از صلوات است این مبتلا به نفسات شیطان است یعنی همهی مشکلات فردی و جمعی روحی و ظاهری و باطنی ما با رفتن در خانهی خدا و رسول و قرآن و اهل بیت حل میشود آدم خیال کند عِدل دارد میشود بروی سراغ فیلسوف مادی مشکلاتات حل میشود این نفسات شیطان است این روایت را برای این خواندم تا ببینید سطح سوره چه سطحی است باز روایات باقی است والحمدلله رب العالمین.