كارشناس:حجت الاسلام والمسلمين میرباقری
تاريخ پخش 90/08/10
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
این سواران کیستند انگار سر میآورند * * * از بیابان بلا گویا خبر میآورند
این گلوی کوچک انگاری که راه شیری است * * * این سواران کهکشان با خود مگر میآورند
تخته خواهد کرد بازار شما را شامیان * * * این که بی پیراهن و بی بال و پر میآورند
هم عمو میآورند و هم بردار حیرتا * * * هم پدر میآورند هم پسر میآورند
آشنا میآید آری این گل بالای نی * * * هر چه قدر این نیزه را نزدیکتر میآورند
بس که بر بالای نی شیرین غزل سر دادهای * * * من که میپندارم اینان نی شکر میآورند
زنبق هفتاد و یک برگم به استقبال تو * * * خیزران میآورند و تشت زر میآورند
شریعتی: صلی الله علیک یا اباعبدالله سلام میگویم به همهی شما خوبان دوستان خوب برنامهی سمت خدا خانمها و آقایان عزاداری هایتان قبول باشد و ان شاء الله بهترینها در این ایام نصیب شما شود خیلی خوشحالیم که امروز هم با سمت خدا همراه شما هستیم و خدمت حاج آقای میرباقری عزیز سلام میگویم و خیر مقدم عرض میکنم.
میرباقری: علیکم السلام و سلام خدمت همهی بینندگان عزیز و همکاران عزیز عرض سلام و ادب و تسلیت دارم.
شریعتی: هفتهی قبل بحث خیلی خوبی را داشتیم که در این روزها و شبها چه رزقهایی میتوانیم از محرم امسال داشته باشیم که بهره و سهممان بیشتر و بیشتر شود نکات خیلی خوبی را حاج آقای میرباقری فرمودند فایلهای صوتی و متنی برنامهها در samtekhoda3.ir وجود دارد میتواند مراجعه بکنید امروز هم ادامهی بحث را خواهیم داشت ببینیم که رزق امروز ما از جلسهی امروز چه خواهد بود.
میرباقری: اعوذ بالله من الشیطان الرجیم : بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل الساعة ولیاً و حافظاً و قاعداً و ناصراً و دلیلاً و عیناً حتی تسکنه ارضک طوعاً و تمتعه فیها طویلاً و هب لنا رأفته و رحمته و دعائه و خیره ما ننال به سعة من رحمتک و فوز عن عندک بحث ما در باب رزقهای معنوی ماه محرم بود که عرض کردیم رزقها دو دسته میشوند گاهی ظاهریاند گاهی باطنی و رزقهای پوشیدهای هستند که خدای متعال در پوشش آن رزق را قرار داده گاهی نکتهی در پوشش بودناش هم حرمت آنها است مثل قرآن «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَریمٌ، فی کِتابٍ مَکْنُونٍ » (واقعه/78-77) تا خودش رفعت پیدا نکند نمیتواند به آن رزقهای باطنی راه پیدا کند یا لا اقل بشناسد آن رزقها را ممکن است آن رزق به آن برسد ولی درک ظهور آن رزق احتیاج به توجه و تذکر اضافهای دارد این نکتهی اول این رزقها هم بعضی رزقها هستند که همیشه هستند بعضی رزقها در ایام خاص موسم آن رزقها است که باید خودمان را در معرض آن رزقها قرار بدهیم و مواظب باشیم فرصتها از دست نرود به خصوص تاکید میکنم بر این امر که از آیات قرآن این استفاده میشود و از روایات که یکی از چیزهایی که در انسان قساوت قلب میآورد و نمیگذارد انسان از شرایط بهره بگیرد و بهره بدهد قلب قسی قلبی است « فَهِيَ كَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا يَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهَارُ» (بقره/74) یک سری سنگها هستند نهرهایی بیرون میزند داد و ستدی دارند قلب قسی به قساوت رسیده داد و ستدی ندارد منجمد است یکی از چیزهایی که قساوت قلب دارد طول امد است آدم خیال کند فرصت خیلی زیاد است از کوچک ترینها نگاه بکنید انسان ماه رمضان شروع میشود اگر خیال کرد سی شب وقت داریم برای ابوحمزه خواندن این تا شب سی ام هم یک ابوحمزه نمیخواند خیلی وقت است برای مثلا زیارت عاشورا خواندن میبینیم محرم تمام شد یک زیارت عاشورا نخوانده از این جا تا آن جایی که آدم موفق میشود شب جمعهای اگر آدم خیال کرد تا سحر شب جمعه خیلی وقت است نصف بیشتراش به بطالت میگذرد بعد هم که به بطالت گذشت آن بطالت بیداری سحر را هم از آدم میگذرد و آخرش هم به خواب سپری میشود. عمر هم همین طور است آدم خیال کرد جوانی 30 ساله است یک دفعه دیدی تمام شد آدم خیال کرد معاد دور است میبیند چقدر نزدیک است ظهور دور است یکی از چیزهایی که به ما گفتند این است که مثل امم گذشته نباشید که «فَطَالَ عَلَیْهِمُ الاٌّمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ» (بقره/74) البته انسان به جاهایی برسد که خیلی اموری که به حسب ظاهر بعیداند به آدم نزدیک شود مثل معاد که خیلی دور است به آدم نزدیک شود یا فرض کنید ظهور به حسب ظاهر دور است این که آدم ظهور به او نزدیک شود این چطور ممکن است که «إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيدا وَ نَرَاهُ قَرِيبا» این تلقین است یا واقعا نزدیک است؟ بلا تشبیه مثل این که میگویید « وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ» (ق/16) یا «وَ هُوَ مَعَكُمْ أَینَما كُنْتُمْ» (حدید/4) خدا هر جا که هستید با شما هست این یک تلقین است یا واقعا خدا به ما نزدیک است از رگ گردن و از قلب به ما نزدیکتر است، اگر این قرب را بخواهیم درک بکنیم باید یک تحول معرفتی در انسان تحقق پیدا شود تا آن تحول معرفتی پیدا نشود آدم قریبترین قریبها را دور میبیند از دور خدایا میکرد علتاش این است که ما این تحول معرفتی در ما پیدا نشده در قیامت هم همین طور است، خدای متعال میفرماید صبح قیامت خیلی نزدیک است دور نیست پس چرا ما دور میبینیم؟ این تحول معرفتی باید اتفاق بیفتد تا امر قریب را قریب ببینیم ما در حجابیم ظهور هم همین طور است این که فرموده «إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيدا وَ نَرَاهُ قَرِيبا» یک تحول معرفتی ایجاد میشود برای مومن که بعیدها واقعا برایش قریب میشود نه این که تلقین میشود و خیال میکند واقعا در قرب آن حوادث عظیم قرار میگیرد اگر آدم در قرب قیامت بود و قرب قیامت را درک کرد میتواند برای قیامت کار بکند اگر احساس کرد مرگ واقعا نزدیک است که نزدیک است این تعبیر امیرالمومنین علیه السلام در نهج البلاغه است: هر چیزی که میآید نزدیک است منتها آدم به تحول معرفتی نرسد آن چیزهایی که واقعا قریب هستند را قریب نمیبیند قریباند اما ما دوریم خدای متعال هم همین طور است به ما نزدیک است قرآن میفرماید بعضیها در قیامت وقتی صدا میکنند یُنادی مِن مَکانٍ بَعیدٍ آنها دور هستند نه این که خدای متعال دور است او نزدیک است اگر بعید دیده شدند آدم مبتلا به طول امل میشود خیال میکند فرصت هایش طولانی است و قساوت قلب میگیرد محرم هم همین طور است هفت شباش زود گذشت آدم باید مواظب باشد از فرصتها زود استفاده کند یکی از خصوصیات اصحاب سیدالشهدا فرمودهاند بزرگان که آنها را ممتاز کرد همین سرعت داشتن شان است یعنی مبتلا به قساوت نمیشدند خیال نمیکردند حالا خیلی وقت زیاد است تازه امام حسین را دم کربلا میبیند میگوید داریم گندم میبریم یمن برای زن و بچهها و جا میماند بقیه هم همین طور بنابراین محرم همین طور است هر محرمی که میآید گویا درهای محرم از نو گشوده میشود ما میتوانیم ورود پیدا کنیم به ساحت محرم و رزق اصلی این است که روز عاشورا ما در کربلا خودمان را ببینیم و این شدنی است آدم میتواند یک جوری استفاده کند از این بهره برداریهای ماه محرم که کأنه روز عاشورا که میرسد حجاب بین ما و حضرت برداشته شود و واقعا با همهی وجود آمادهی این هستیم که سپر حضرت شویم و حضرت نماز بخوانند آن تحولاتی که باید اتفاق بیفتد در انسان تا به انسان به این نقطه برسد خصوصیات اصحاب در او پیدا شود این در دههی محرم ممکن است بنابراین اصلیترین رزق این ایام این است که انسان به معیت با امام برسد که باباش بسته نیست گرچه شهدای کربلا مثل ندارند در بعضی روایات است در کامل الزیارات و غیره و این که انسان میتواند به همراهی آنها برسد این همراهی را شما در زیارت عاشورا مکرر میخواهید هم در دنیا هم در آخرت عجیباش این است که هم سیر اخروی ما بعد برزخمان هم با آنها باشد اَللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشَّاكِرِينَ لَكَ عَلَى مُصَابِهِمْ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى عَظِيمِ رَزِيَّتِي اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي شَفَاعَةَ الْحُسَيْنِ يَوْمَ الْوُرُودِ این غیر شفاعت دنیا است وقتی شامل حالتان شد وَ ثَبِّتْ لِي قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَكَ مَعَ الْحُسَيْنِ وَ أَصْحَابِ الْحُسَيْنِ الَّذِينَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَيْنِ عليه السلام نمیخواهم بگویم حتما این عبارت است شاید این ثبات قدم لا اقل ثبات قدم در برزخ و قیامت هم باشد یعنی ما میتوانیم به این جا برسیم که این ثبات قدم را داشته باشیم و این رزق اصلی محرم است رزق اصلی محرم این است که انسان به تصمیمهای بزرگ برسد خدا رحمت کند استاد عزیزی ایشان میفرماید من تصمیمهای بزرگ ام را عمدتا در کنار سفرهی سید الشهدا و در ماه محرم گرفتم واقعا این طور است خیلیها این طوراند یک محرم تائب میشوند مطهر میشوند خیلی این سفرهی امام حسین وقتی پهن میشود سفرهی تحولات عظیم است چه روحهای بزرگی که توبه میکنند و توبه شان حقیقی است و واقعا میرسند به مقصد بنابراین رزق ماه محرم رزق اصلی که تقسیم میشود اگر انسان بتواند بهره ببرد این است که انسان به معیت و همراهی سیدالشهدا برسد این معیت معیت ظاهری فقط نیست یعنی همهی قوای انسان هم سفر سیدالشهدا باشد این سیر الی الله با امام حسین سیر کند جزء آنهایی باشد که در سیدالشهدا بار خودشان انداختند در سایبان منزل سیدالشهدا بار انداختند این رزق اصلی محرم است و این شدنی است فرصتاش هم تمام شدنی نیست میشود انسان جزء کسانی باشد که به این رزق برسد.
شریعتی: راهش چیست؟
میرباقری: یک رزقهایی است که مقدمات درک این رزق است که پنج دستور را امام رضا علیه السلام در روز اول محرم به ریان ابن شبیب دادند بعد از این که محرم را توضیح دادند و واقعهی عاشورا را آن جا در آغاز این بیان نورانی حضرت به ریان الشبیب میفرمایند محرم ماهی است که اهل جاهلیت هم حرمتاش را نگاه میداشتند این امت نه حرمت ماه را نگاه داشتند و نه حرمت رسول را بعد حضرت توضیح میدهند اهل بیت ایشان را به شهادت رساندند سه کار کردند هم زنان ایشان را زنان اهل بیت شان را به اسارت بردند که خیلی مصیبت عظیمی است در نقل است از امام سجاد سوال کرد این قدر گریه میکنید شهادت عادت شما است کرامت شما است ظاهرا ابوحمزهی ثمالی عرض کرد حضرت فرمودند بله ولی اسارت سابقه نداشت در ما. فرمود مردان را به شهادت رساندند زنان اهل بیت پیغمبر را به اسارت بردند و خیمههای حضرت را غارت کردند یعنی غارت اسارت قتل دیگر هیچ حرمتی نگاه داشته نشده برای پیامبر پس اول حضرت توضیح میدهند این صف بندی با نبی اکرم است موضوع سیدالشهدا است ولی از این فراتر صف بندی با وجود مقدس رسول الله است و در این جهاد اعظم سیدالشهدا که جهاد اعظم نبی اکرم است دیده اید جهاد اصغر و اکبر و اعظم که اعظم جهادهای عالم است که همهی جهاد اکبر و اصغرها ذیل آن واقع میشوند عالم دو صف شده حضرت میفرمایند شما سعی کنید خودتان را به صف حضرت سیدالشهدا برسانید پنج دستور هم میدهند یک دستور این است که فرمودهاند اول یک توضیحی از ماجرای شهادت سیدالشهدا میدهند که سیدالشهدا چطور به شهادت رسید بعد میفرمایند دستور اول این است اِنْ بَکِیَت عَلَى الْحُسَیْنِعلیهالسلام حَتّى تَصِیرَ دُمُوعُکَ عَلى خَدَّیْکَ غَفَرَ اللَّهُ لَکَ کُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتَهُ صَغِیراً کانَ أَوْ کَبِیراً قَلِیلاً کانَ أَوْ کَثِیراً اگر گریه بر سیدالشهدا کنی به طوری که اشک بر گونه ات جاری شود همهی گناهان ات کوچک و بزرگ ریز و درشت آمرزیده میشود این اول دستور است برای رسیدن به همراهی سیدالشهدا اول دستور همین است اگر به کسی رزق بکا بدهند که البته سوالات زیادی این جا است اصل بکا بر سیدالشهدا اکسیر اعظم است یک مس تا بخواهد در سیر طبیعی خودش طلا بشود ممکن است هزاران سال باید در زیر زمین بماند و فعل و انفعالات اتفاق بیفتد و این بشود طلا ولی اگر اکسیر بزنند سرعتاش زیاد میشود و فوری میشود طلا یک اکسیرهایی ما در تحولات معنوی داریم یکی از این اکسیرها بکا بر سیدالشهدا است اتصال به سیدالشهدا که سرچشمهی طهارت است که بکا حاصل این اتصال است انسان تا مرتب نشود نمیتواند گریه کند این اتصال است که طهارت میآورد آدم وقتی به دریا وصل شد نجس هم باشد پاک میشود امام سرچشمهی طهور است آب ظاهر ما را پاک میکند امام آن آب سرچشمهی حیاتی است که ظاهر و باطن را شستشو میدهد یک راه اتصال بکا است ظاهر و باطن آدم را هم طاهر میکند پس اثر اصلی بکا مال اتصال به امام است این است که اتصال میآورد این نکتهی اول. نکتهی دوم این که بکا اقسامی دارد یک قسم تباکی است یعنی آدم اهل اشک نیست به زور از خودش اشک میگیرد یعنی میخواهد جز گریه کنندگان باشد دوست دارد تلاش میکند جز آنها بشود هنوز حالت بکا به او ندادهاند این ارزشمند است حضرت فرمود اگر تباکی هم بکنید به زور از خودتان اشک بگیرید هم آمرزیده میشوید در مرحلهی تحول حال نیست اتصال پیدا نکرده سعی میکند خودش را ملحق کند این خودش فضیلت دارد این روایت را در باب بکا برای دعا دیدم حضرت فرمود بهترین حالت شما حالت قرب به خدا حالت سجده و بکا است کسی در حالت سجده گریه بکند از خوف خدا از محبت خدا حالاتی که در او پیدا میشود نزدیکترین حالت انسان به خدای متعال به این شکل است حضرت در یک روایتی در کافی است به حضرت عرض کرد من میخواهم دعا بکنم حالت بکا ندارم فرمود اگر گریه به تو دست داد در حالت دعا گوارایت باشد هر چه از خدا میخواهند به تو داده میشود آنها که حالت بکا ندارند یاد مصیبتهایی وارد کنند مصیبتهایی که وارد شده گریه بکنند و دعا بکنند فرمود عیب ندارد در باب سیدالشهدا من عین روایت را ندیدم اما همین طور است آدم یک موقعهایی حتی میتواند با نزدیک شدن شبیه سازی حالت تباکی ایجاد شود بعد آرام آرام این سیر را ادامه دهید به بکا میرسید یک قسم تباکی است که ادامهاش بکا است تردید نکنید آدمی که دلش میخواهد گریه کند و سعی میکند به زور خودش را وارد وادی کند مثل همانی است که دلش میخواهد اهل مناجات باشد اول که آدم ابوحمزه را شروع میکند اهل مناجات نیست سی شب تشبه به اهل مناجات پیدا میکند شب سی ام میشود اهل مناجات بکا هم این طور نیست اول که وارد میشود بکا خالص باشد این طور نیست.
شریعتی: آدم حسرت میخورد بعضیها را میبیند در جلسات و مجالس که خیلی اشک خوبی دارند و این نکتهای که شما گفتید این رزق را باید به آدم بدهند حسرت ما بیشتر میشود نکتهی خاصی دارد که این رزق نصیب آنها شده.
میرباقری: هم نکتهی خاص دارد هم اثر مداومت خودشان است خیلی چیزها دخیل است مثل حال نماز شب است بعضیها باید ده سال گریه بکنند تا خدا توفیق نماز شب به آنها بدهد علامه مجلسی هم از چهار سالگی نماز شب میخوانده یک زمینههایی است ولی خود فعل انسان و تلاش انسان هم موضوعیت دارد تباکی یعنی این که دلش میخواهد گریه کند به مجلس خودش را میرساند سعی میکند تا به این فیض برسد این یک قسم تباکی است این تباکی هم اگر استمرار پیدا کرد به بکا میرسد حتی تباکی از طریق شبیه سازی بعضیها خیال کردند ارزش ندارد اتفاق ارزش دارند فرمودهاند تباکی را هم از شما میخرند البته این فرق میکند با بکا ثوابها درجات دارد بکا این است که واقعا در انسان یک تحول حال پیدا میشود و بر اساس آن تحول حال از درون جوششی اتفاق میافتد آثارش در ظاهر پیدا میشود و میشود اشک این هم اقسامی دارد من دیده ام بزرگان گاهی تقسیم کردهاند یک قسم اشک اشک خوف است یک عزیز بزرگی میفرمود من یکی از گریه هایم از اول محرم گریهی خوف است من خیلی نگرانم نکند دنیای ما ما را مثل اهل کوفه از امام حسین جدا بکند مقابل امام حسین قرار بدهد حضرت نامهها را در آورد گفت شما نامه نوشتید اول انکار کردند حضرت خورجین بزرگ نامه آورد فرمود انکار نکنید همانهایی که دعوت کرده بودند آمده بودند صف بسته بودند اول خیال می کردند صلح میشود بعد که صلح نشد سیدالشهدا روز عاشورا قاطع فرمودند با دو خطبه که در هر دو خطبه اعلام موضع کردند در یک خطبه فرمودند نه مثل بردهها فرار میکنم نه ذلیلانه دست بیعت میدهم جنگ است و کشتن و کشته شدن نگویید نمیدانستیم بمانید در قتل من شریک هستید و ماندند در خطبهی دوم فرمود این ناپاک پسر ناپاک من را بین دو چیز مخیل کرده بین شمشیر و ذلت و هیهات من الذلة ما که ذلیل نمیشویم بنابراین کشتن است خیال نکنید صلح است به کشتار هم رسید ماندند بعد هم برای این که غنیمت بگیرند در کشتن سرها سبقت گرفتند وقتی دنیای انسان و تمنیات انسان درگیر شد هر اتفاقی ممکن است خدای نکرده بیفتد فرمود گریهی خوب میترسم نکند وقتی دنیای من در گرو رفت به خاطر حفظ دنیای خودم با ولی خدا درگیر شدم گریه حقیقی هم میتواند باشد یک گریه این است که آدم وقتی مظلومیت سیدالشهدا را میبیند بر محرومیت خودش از نصرت سیدالشهدا گریه میکند این هم یک نوع گریه است که در زیارت ناحیه شاید به این اشاره شده فَلَئِنْ أخَّرَتْني الدُّهُورُ البته نمیخواهم بگویم حتما این است فَلاَنْدُبَنَّك َصَباحاً وَ مَسآءً ، وَ لاَبْكِيَنَّ لَك َبَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً اگر من به تاخیر افتادم تقدیر الهی این بود البته حضرت تاخیرشان برای این بوده که حضرت تا کار را به تمام برسانند البته این زیارت شاید از امام حسن عسکری سلام الله علیه باشد فرقی نمیکند امام یک ماموریت خاص دارد ولی این قدر گریه میکنم به خاطر این که نبودم کمک ات کنم و جان بدهم شعلههای مصیبت جان من را بگیرد این هم یک نوع گریه است یک نوع گریه هم بحث محرومیت و اینها نیست بحث این است که چرا من نبودم سپر شوم این خیلی گریهی خوبی است انسان وقتی بلا ولی خدا را میبیند نگران است که من لا اقل قطعه قطعه میشدم بعد بدن شما هدف قرار میگرفت ولی سعید بن عبدالله همین است بعد نماز ظهر گفت حلقهی محاصرهی دشمن تنگ شده من بیش از این نمیتوانم غربت شما را ببینم اجازه بدهید من بروم نباشم در توان ام نیست بیشتر از این قمر بنی هاشم در آخرین لحظه همین را عرض کرد که سینه ام تنگ شده این یک قسم است ولی یک قسم بکا این است که آدم بر خود واقعه گریه میکند این هم اقسامی دارد عالیترین درجهاش این است که انسان ارتباط سرشت پیدا بکند و به مقام حب برسد این گریهای که از سر حب است هیچ طمع و توقعی ندارد و دوست میدارد و اگر رشتهی محبت برقرار شد و انسان به اماماش متصل شد آن چیزی که خیلی قیمتی است این است که حال امام منتقل به ما شود من این عبارت را این طور ترجمه میکنم بزرگان معنا کنند که يَحْزَنُونَ لِحُزْنِنَا معنای لطیفاش این است که حزن امام در آدم میآید مثل ظروف متصله در روایت است بعضی وقتها شما غصه دارید غصه دارم هیچ عاملی هم نیست فرمود دوستان مومن ات غصه دارند چون به آنها مرتبط هستی و منتقل میشوید حالات و احوال ظروف متصله است در نقلی یادم است فرمودند غروب جمعه اگر غصه شما را میگیرد گاهی امام زمان غصه دار میشوند میبینند صحنهها را این به شما منتقل میشود بالاترین حزن این است که انسان قلباش مبدا تحول احوالی باشد که از عالم امام جاری میشود خوشحالی هایش غصه هایش در باب سلمان است که میلاش دنبال امیرالمومنین حرکت میکند نه این که میل خودش را به نفع حضرت قربانی میکند اصلا قبل را جوری تخلیه کرده اصلا ظرف متعلق به حضرت است بهترین بکا این است که انسان در یک موقفی قرار بگیرد که تحولات حال امام در انسان جاری شود امام زمان محزوناند در این ایام به شدت هم محزوناند امام رضا فرمودند محرم که وارد میشد کسی لبخند بر پدر من نمیدید روز عاشورا روز اندوه بود امام زمان علیه السلام هم این طور هستند و شاید هم این که میبینید تحول حال مومنین از اول محرم شروع میشود مال حال امام است البته نظر بنده است. این است که خیلی نمیشود جا به جا کرد یک موقف خاصی دارد همیشه است این حال ولی جوشش خاصی دارد حال امام که شاید بهترین بکا این است که انسان به گونهای به امام مرتبط باشد شِیعَتُنا خُلِقُوا مِنْ فاضِلِ طِینَِتِنا از سرشت و روح جوری به امام متصل باشد که غصهی امام اینها را غصه دار کند شادی امام اینها را شاد کند البته این معنایش صرفا این نیست نمیخواهم بگویم معنایش این نیست که حتما روز عید آدم غصه نخورد روز عید غدیر هم ممکن است آدم به یاد مصائب و به یاد فردای غدیر هم بیفتد غصه بخورد این یحزنون لحزنا است این برای غدیر که غصه نمیخورد برای حوادث بعد غدیر غصه میخورد منتها در روز عید غدیر معنایش این نیست که اگر یحزنون دارد برای شادی مردم گریه میکند نخیر از حزن ائمه محزون است ولی در روز غدیر محزون است بکا اقسامی دارد از تباکی تا بکا و خود بکا هم درجاتی دارد بهتریناش این است که از روی حب و اتصال سرشت به گونهای که حال امام به انسان منتقل شود یعنی از آن سرچشمهی قدس این احوال بر انسان جاری شود این فقط در گریه هم نیست حال دعای انسان هم این طور است حال مناجات است اگر نماز من متصل به نماز امام شد میشود نماز یعنی یک شعاعی از نماز امام در نماز ما بیفتد.
شریعتی: این که یک شبه اتفاق نمیافتد قطعا مستلزم یک سری مراقبتهای قبل از آن است.
میرباقری: یک سری در بحثهای قدیم برمیگردد به عوالم قبل و تحولات جدیتر یک مقدارش هم همین طور است آدم اگر واقعا تلاش کرد لذا امام دستور به تلاش میدهند پس گریهی حقیقی این است این هم یک نکته در باب گریه نکتهی دیگری که در باب بکا میشود گفت این است که گریه بر امام حسین تباکی هم اثر دارد یک ارتباط معنوی میخواهد هر کسی که نمیتواند گریه کند لذا در احادثی متعدد دارد فرمود سماوات سبع گریستند ارضون گریستند ما فیهن گریستند برای امام حسین علیه السلام آنهایی که در بهشت و جهنم در حال رفت و آمد هستند گریستند همه و همه گریستند الا سه دسته اهل بصره و شام و یک دستهی سومی هم در بعضی روایات نقل شده اینها نگریستند الآن جشن میگیرند این داعشیها اسامی لشکرهای خودشان را بر همین اساس میگذارند میگویند ما جیش یزید هستیم ادعای رسمی میکنند پس این تحول حالی که برای امام علیه السلام پیدا میشود نکتهی این آثار این است که یک تعبیری در روایات دارد فرمود گناه را پاک میکند ولو به اندازهی کف دریا باشد برای چه کسی گناهاناش کف دریا است؟ برای مومن من حدث میزنم این فقط ناظر به کثرت گناه نیست نحوهی گناه را هم میخواهد بگوید گناهش مثل کف آب است یعنی کسی برای امام حسین گریه میکند که باطناش زلال است بله مومن ممکن است گرفتار شود این میشود کف روی آب این کف روی آب چطور پاک میشود وقتی اتصال به دریا پیدا میکند امواج دریا میرود کف را میبرد در ساحل برود در ساحل شیطان این که در روایات است مومن پاک میشود گناهاناش برمیگردد به صاحبان اصلیاش شما عطر و لجن را با هم قاطی کنید بوی خوش مال عطر است بوی لجن مال لجن وقتی تجزیهاش کردید دوباره بوی خوش برمیگردد سر جای خودش بوی بد هم جای خودش طهارت مال عطر است و آلودگی مال لجن اینها از هم جدا که شدند معلوم میشود چه کسی پاک است چه کسی نجس نجاست مال شیطان است رجس است به انسان بخورد به هر کجا بخورد به نفس انسان به ظاهر انسان اهل و عیال انسان به مال انسان هر کجا که خورد نجس میکند مومن باطناش طاهر است به سرچشمه و امام وصل است آن وقت این اتصال وقتی مبدا بکا شد اتفاقی که میافتد طهارت میآورد ریشهاش هم این است که پاک شدن از گناه به تبری از گناه است انسان تا از گناه تبری نجوید پاک نمیشود تا گناهاش را دوست دارد کاریاش را نمیشود آدم که هنوز لذت شیرینی گناه در اعماق وجودش است تائب نیست تبری از اصل گناه و اصل گناه را هم که میدانید عَدُوُّنَا أَصْلُ كُلِّ شَرٍّ وَ مِنْ فُرُوعِهِمْ كُلُّ قَبِيحٍ بکا بر سیدالشهدا در انسان تبری ایجاد میکند از گناه و از سرچشمهی گناه بدش میآید و این موجب میشود آدم پاک شود و توجیههای دیگر هم دارد نمیخواهم بگویم اگر کسی واقعا به امام گره خورد کافر هم بود پاک میشود وقتی گره خورد پاک میشود بکا مال کسی است که اهل مودت است اهل اتصال و محبت است و این آثار هم ظاهر میشود نمیخواهم بگویم تنها این است پس ببینید اگر بکا مطهر است یکی از خصوصیات بکا مطهر بودن انسان است ظاهر و باطن انسان را صفات رذیله و گناهان ظاهری را پاک میکند انسان وقتی متصل میشود و گریه میکند انسان مقاماتی دارد از جسم بگیرید تا روح روح انسان و قلب انسان مقاماتی دارد کدام مقام قلباش متصل شده به امام از همان مقام اشک جاری میشود و اشک هم درجاتی دارد سرچشمهی اشک متفاوت است دو نفر کنار هم نشستهاند نماز میخوانند حالات شان متفاوت است با کدام مقام قلب شان دارند نماز میخوانند از آن مقام فیوضات بر آنها جاری میشود بکا هم همین طور است از کدام مقام قلباش اشک جاری میشود بر چشماش هر چه مقام رفیعتر باشد سرچشمهها اشک شراب طهور است سرچشمهاش هم سرچشمهی بالا است بالاترین سرچشمهاش حال قلبی امام است اگر از آن جا حالی برای انسان تنزل کرد این تحول در انسان تبدیل شد به اشک آن وقت اشکها هم با هم فرق میکند مثل این که دو لیوان آب با هم کنار هم هستند با هم متفاوتاند یکی نجس است یکی پاک با یکی میشود وضو گرفت با دیگری نه. اشک هم این طور است درجات دارد نمیخواهم بگویم نجس است درجات دارد ظاهرش هم یکی است این دو لیوان کنار هم هستند ظاهرش یکی است.
شریعتی: حداقل اشک هم اثرش را دارد؟
میرباقری: بله حتما پایینترین مرتبهی اشک تباکی است ولی برای آنهایی که اهل بکا حقیقی هستند درجات قرب و سیر پیدا میشود که در شرح زیارت عاشورا سال گذشته اشاره کردم که بکا سرآغاز ورود به بلا سیدالشهدا و سلوک با بلا سیدالشهدا از بصیرت به جبههی تاریخی حق و باطل تا به موضع گیری و صف و قتال و سلم و حرب و مراحل بعدی سلوک که در زیارت عاشورا کشیده شده منتهی میشود اینها آثار بکا هستند و از تباکی هم شروع میشود باید حضور در مجالس پیدا کنیم مگر به ما نگفتند لأَندُبَنَّكَ صَباحاً و مَساءً صبح و شب گریه کنیم برای امام حسین چه اشکالی دارد مگر بی کاریم؟ صبح و شب میخندیم برای دنیای خودمان و برای دنیای خودمان غصه میخوریم چه کسی است که 24 ساعت غصههای خودش را نخورد چرا برای غصههای شریف وقت بگذارد وقتاش تلف شده برای غصههای لهو و لعب صرف کند خودش را اسیر غصههای کودکانه بکند که کفش ام گم شد کلاه ام این طور شد میزم کوچک شد سوادم از این چیزهایی که ما صبح تا شب غصه میخوریم اینها عیب ندارد اما صبح و شب برای امام حسین غصه خوردن ایراد دارد؟ صبح و شب با امام حسین باشیم بکا کنیم مداومت بر بکا داشته باشیم، اصلا دلش از عاشورا بیرون نمیرود دیدهاید مادری که جوان از دست میدهد خدا ان شاء الله به همه شان صبر بدهد سر سفره لذیذترین غذا هم که میخورد ته ذائقهاش تلخ است هیچ وقت لذیذترین زیباترین صحنهها فرح بخشترین صوتها آن غصهی ته دلش را نمیبرد حتی در شادی هایش باطناش با خودش است آدم باطناش باید در عاشورا باشد باید سفرهی دلش را در عاشورا بیندازد جمع نکند 24 ساعته با عاشورا باشد اگر میخواهد سالک باشد مطهر شود فرمود امام رضا اگر گریه بکنید اشکتان جاری شود خدای متعال صغیر و کبیر و کم و زیاد گناهت را میبخشد اینها غرور نمیآورد اینها امیدواری میآورد مثل آیات توبه است واضح و روشن است این اشکالات اشکالات بی مزهای است دیده اید هیچ مومنی شیعهای این روایات بر او غرور ایجاد کند گناه کارها را امیدوار میکند شیطان ما را میزند یک امیدی به ما دادند گفتند ولیتان دستتان را میگیرد.
شریعتی: و اگر بعد از این اشک وقتی شما اشاره کردید یکی از آثار اشک این است که طهارت قلب و روح میآورد اگر مجددا مرتکب یک گناهی شد.
میرباقری: مجددا توبه بکند شراب طهور است هر وقت آلوده شدی بنشین پای این شراب پاک میشود آدم مثل نماز جعفر طیار است مثل توبه است مثل خیلی عبادات دیگر هر موقعی انسان من حتی دیدم بعضی بزرگان میگفتند ما نماز شب بیدار میشویم اگر حال نداشته باشیم اول برای امام حسین گریه میکنیم یک طهارتی انسان میخواهد آدم باید وضو بگیرد باید نماز بخواند اشک بر سیدالشهدا مثل وضو است آدم را پاک میکند حالا برو در سجاده ات مشغول عبادت شو.
شریعتی: خیلی خوب خیلی ممنون ان شاء الله رزق امسال همین اقسام اشکی باشد که حاج آقا اشاره کردند و این اشک برای ما مطهر باشد و همهمان را طاهر و پاک بکند به قرار روزانهمان میرسیم چقدر خوب است ثواب تلاوت این آیات را به روح مطهر و بلند و آسمانی حضرت سیدالشهدا هدیه بکنیم صفحهی 252 مصحف شریف قرار روزانهی امروز ما است آیات 19 ام تا 28 ام سورهی مبارکهی رعد تلاوتتان توأم با تدبر باشد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِهِ لَا يَسْتَجِيبُونَ لَهُم بِشَيْءٍ إِلَّا كَبَاسِطِ كَفَّيْهِ إِلَى الْمَاءِ لِيَبْلُغَ فَاهُ وَمَا هُوَ بِبَالِغِهِ وَمَا دُعَاءُ الْكَافِرِينَ إِلَّا فِي ضَلَالٍ ﴿١٤﴾ وَلِلَّـهِ يَسْجُدُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا وَظِلَالُهُم بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ ﴿١٥﴾ قُلْ مَن رَّبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ قُلِ اللَّـهُ قُلْ أَفَاتَّخَذْتُم مِّن دُونِهِ أَوْلِيَاءَ لَا يَمْلِكُونَ لِأَنفُسِهِمْ نَفْعًا وَلَا ضَرًّا قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ أَمْ جَعَلُوا لِلَّـهِ شُرَكَاءَ خَلَقُوا كَخَلْقِهِ فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ عَلَيْهِمْ قُلِ اللَّـهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ ﴿١٦﴾ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَدًا رَّابِيًا وَمِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِي النَّارِ ابْتِغَاءَ حِلْيَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِّثْلُهُ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّـهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاءً وَأَمَّا مَا يَنفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّـهُ الْأَمْثَالَ ﴿١٧﴾ لِلَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمُ الْحُسْنَى وَالَّذِينَ لَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُ لَوْ أَنَّ لَهُم مَّا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا وَمِثْلَهُ مَعَهُ لَافْتَدَوْا بِهِ أُولَئِكَ لَهُمْ سُوءُ الْحِسَابِ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمِهَادُ ﴿١٨﴾
آیا کسی که می داند آنچه از سوی پروردگارت بر تو نازل شده حق است، مانند کسی است که [از نظر باطن] نابیناست؟! فقط خردمندان [بینادل] متذکّرِ [حق] می شوند. (۱۹) همان کسانی که به عهد خدا [که همانا قرآن است] وفا می کنند و پیمان را نمی شکنند. (۲۰) و آنچه را خدا به پیوند آن فرمان داده پیوند، می دهند و از [عظمت و جلال] پروردگارشان همواره در هراسند و از حساب سخت و دشوار بیم دارند. (۲۱) و برای به دست آوردن خشنودی پروردگارشان [در برابر گناهان و انجام وظایف و حوادث] شکیبایی ورزیدند، و نماز را بر پا داشتند، و بخشی از آنچه را روزی آنان کردیم در نهان و آشکار انفاق نمودند، و همواره با نیکیِ [عبادت] زشتی و پلیدی [گناه] را دفع می کنند [و با خوبی های خود نسبت به مردم، بدی های آنان را نسبت به خود برطرف می نمایند]، اینانند که فرجام نیک آن سرای، ویژه آنان است. (۲۲) بهشت های جاویدی که آنان و پدران و همسران و فرزندان شایسته و درست کارشان در آن وارد می شوند، و فرشتگان از هر دری بر آنان درآیند. (۲۳) [و به آنان گویند:] سلام بر شما به پاس استقامت و صبرتان [در برابر عبادت، معصیت و مصیبت] پس نیکوست فرجام این سرای. (۲۴) و کسانی که عهد خدا را پس از استوار کردنش می شکنند، و پیوندهایی را که خدا به برقراری آن فرمان داده می گسلند، و در زمین فساد می کنند، لعنت و فرجام بد و دشوار آن سرای برای آنان است. (۲۵) خدا روزی را برای هر کس که بخواهد، وسعت می دهد و برای هر کس که بخواهد، تنگ می گیرد. و [آنان که از حیات جاوید و پرنعمت آخرت بی خبرند] به زندگی زودگذر دنیا شادمان شدند، در حالی که زندگی دنیا در برابر آخرت جز متاعی اندک و ناچیز نیست. (۲۶) کافران می گویند: چرا معجزه ای [غیر قرآن] از سوی پروردگارش بر او نازل نشده؟ بگو: مسلماً خدا هر کس را بخواهد [پس از اتمام حجت] گمراه می کند و هر کس را که به سوی او بازگردد، هدایت می نماید. (۲۷) [بازگشتگان به سوی خدا] کسانی [هستند] که ایمان آوردند و دل هایشان به یاد خدا آرام می گیرد، آگاه باشید! دل ها فقط به یاد خدا آرام می گیرد. (۲۸)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شریعتی: ان شاء الله زندگی همهمان منور به نور امام حسین علیه السلام باشد و معطر به عطر آیات نورانی کلام وحی قرآن کریم. خیلی خوشحالیم در خدمت شما هستیم تا پایان زیاد فرصت نداریم یک نرم افزار را معرفی میکنم خدمت شما یک دانشنامهای را موسسهی دارالحدیث تالیف کردهاند و جمع آوری کردهاند بسیار دانش نامهی خوبی است دانشنامهی امام حسین مجموعه کلمات امام حسین تاریخ امام حسین از ولادت تا شهادت حکمتهای حضرت قیامهای بعد از شهادت حضرت نرم افزارش رو نمایی شده نرم افزار چند رسانهای ثارالله که بر اساس دانشنامهی امام حسین است که زحمت دوستان در موسسهی علمی فرهنگی دارالحدیث است تهیه بکنید و استفاده بکنید بسیار محصول جامعی است برای دوستانی که اهل تحقیق و پژوهش هستند. حاج آقای میرباقری اشاره کردید که در آستانهی ماه محرم حضرت امام رضا به ریان ابن شبیب پنج سفارش کردند به یکیاش اشاره کردید دوستان ما منتظر هستند آن چهار توصیهی بعدی حضرت را بشنوند.
میرباقری: بسم الله الرحمن الرحیم توصیهی دوم حضرت فرمودند اگر میخواهی وقتی که به لقاء پروردگار میروی هیچ گناهی بر تو نباشد این ترجمهی ظاهریاش است امام حسین را زیارت بکن یا نه اگر میخواهی که به لقاء خدا برسی آن هم با طهارت زیارت کن شاید این دومی را هم بشود معنا کرد که در زیارت امام حسین لقاء الله با طهارت حاصل میشود در بعضی زیارات مثل زیارت عرفه است اگر امام حسین علیه السلام را در عرفه زیارت کنید کَمَنْ زَارَ اللَّهَ فَوْقَ عَرْشِهِ این همان است طهارتی در انسان حاصل میشود که انسان به معنای لقاء الله است به همان معنای ممکن است ملاقات با خدا که معنای ملاقات جسمانی نیست به همان معنای ممکن که در روایات آمده حقیقت از لقا که نیاز به طهارت باطنی دارد زیارت امام حسین طهارتی در انسان ایجاد میکند که مقدمهی لقا الله است.
شریعتی: چه بسا ره صد سالهای را میطلبیده که با این زیارت یک شبه حاصل میشود.
میرباقری: بله در آیهی مبارکهی آخر سورهی کهف این را من مکرر در این محفل عرض کردم «فَمَنْ كَانَ يَرْجُوا لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا» (کهف/110) یک عمل خالص میخواهد یک اخلاص هر دو در این زیارت است این طهارتی که حاصل میشود به مقام اخلاص میرسید و حاصل مقام اخلاص لقا الله است این در زیارت حاصل میشود این هم یک بحثی است در ابواب زیاد فرمود امام صادق علیه السلام هر گاه امام حسین را یاد کردی این قول را بگویید صلی الله علیک یا اباعبدالله صلی الله علیک یا اباعبدالله صلی الله علیک یا اباعبدالله از دور و نزدیک ندارد و همین سلام میتواند مبدا طهارت باشد ثوابهای زیارت امام حسین را خیلیها نگفتهاند امام صادق میفرمود اگر میگفتیم دیگر کسی حج نمیرفت حج مستحب مقصود است یعنی عمره تعطیل میشود آن چه گفتند با آن چه نگفتند قابل ذکر نیست فرمودند نگویید آنهایی که نگفتند نگفتنیها چه بوده که من نمیدانم حضرت میفرمود اگر میگفتیم از خوف این که مبادا حج ترک شود نگفتیم و الا کسی حج مستحب نمیرفت سومی فرمودند اگر میخواهید غرفههای بهشتی همراه رسول الله و آلش در کنار حضرت در جوار حضرت یک چنین مقامی میخواهید فالعن قتله الحسین قتلهی امام حسین را لعن کن لعن صف بندی میآورد اجماع علمای اهل اسلام حتی علمای اهل سنت لعن یزید را جایز میدانند کمتر است کسی را نام برد که جایز نداند معمولا جایز میدانند به خاطر این که میدانید چه کرده است چهارمی این است که فرمودند اگر میخواهی ثوابی که مستشهدین پیش روی امام حسین داشتهاند داشته باشید هر وقت یاد امام حسین افتادی لا اقل این حسرت در دلاش باشد طلب در دلتاش باشد يَا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَكُمْ ای کاش با شهدای شما بودیم و این حسرت باشد که چرا ما کمکاری کردیم از عاشورا عقب افتادیم لا اقل آدم غصه بخورد تائب گاهی اوقات خدای متعال این قدر توبه شدید میشود که گناهاش را تبدیل به حسنه میکند گویا او عبادت کرده ما که تاخیر داشتیم از عاشورا عقب افتادیم اگر این حسرت در ما جاری شد و به نقطهی اوج رسید این تبدیل به حسنه میشود گویا به آن ثوابها خواهیم رسید آخریاش هم که از همه مهمتر است که اگر دوست میداری در معیت ما در درجات عالی بهشت باشی همهی بهشت درجات عالی است اما اگر میخواهی در درجات عالی ما باشی حزن ات با حزن ما باشد برای شادی ما شاد باش و علیک بولایتنا این سه دستور که توضیحاش بماند به نظر من مهمترین و جامعاش پنجمی است که باید توضیح داده شود.