كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين میرباقری
تاريخ پخش 93/08/17
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
ما را نمانده است دگر وقت گفتگو * * * تا درد خویش با تو بگوییم مو به مو
از حال گرچه گرد حرم پا کردهای * * * تا شام و کوفه را به درازی پیش رو
خون گوشوارهها زده بر گوشهایمان * * * صد بغض مانده جای گلو بند در گلو
تنها گذاشتیم تنت را و میرویم * * * اما سر تو هم سفر ماست کو به کو
بی تاب نیستیم خدا حافظت پدر * * * بی آب نیستیم خداحافظت عمو
شریعتی: السلام علیک یا اباعبدالله، سلام میگویم به همهی شما عزاداریهایتان قبول باشد خیلی خوشحالیم که در آغازین روز هفته با سمت خدا همراه شما هستیم و در کنار شما ان شاء الله زندگی همهمان منور به نور حضرت سیدالشهدا علیه السلام باشد حاج آقای میرباقری سلام علیکم عزاداریهایتان قبول باشد.
حاج آقا میرباقری: علیکم السلام و رحمة الله خدمت شما و بینندگان عزیز عرض ادب و احترام دارم و مناسبتها را تسلیت میگویم.
شریعتی: در جلسات گذشته از رزقهای معنوی محرم برای ما گفتید نکات خیلی خوبی را شنیدیم دوستان میتوانند به سایت ما مراجعه بکنند دعوت میکنم سر بزنید فایلهای صوتی و متنی است استفاده بکنید بر میگردیم به همان بحث اصلی تفسیر شنیدن نکات ناب و لطیف سورههای قرآن کریم گفت
دل این سورهی فجر پشت این صبح مبین
به تفاسیر نگاه تو اگر گرم نبود
شب ظلمانی یخ بندان را هیچ کس
از قالب تکرار زدن شرم نبود
آه ای عالم ربانی عشق در کتابی ازلی
شرح منظومهی بیداری ما را بنویس
سورهی فجر سورهی امام حسین است امروز حاج آقای میرباقری از سورهی فجر برای ما خواهند بود ما خدمت حاج آقای میرباقری هستیم.
حاج آقا میرباقری: اعوذ بالله من الشیطان الرجیم : بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل الساعة ولیاً و حافظاً و قاعداً و ناصراً و دلیلاً و عیناً حتی تسکنه ارضک طوعاً و تمتعه فیها طویلاً وهب لنا رأفته و رحمته و دعائه و خیره ما ننال به سعة من رحمتک و فوز عن عندک؛ سورهی مبارکهی فجر سورهی هشتاد و نهم طبق ترتیب قرآن است و از سور مکی هم است که در مکه نازل شده ظاهرا، و معروف است به سوره الحسین علیه السلام و ائمه علیهم السلام به این عنوان سوره را معرفی کردهاند، یک حدیث را که در فضیلت این سوره است تقدیم میکنم حدیث را مرحوم صدوق دارد از امام صادق که فرمودند: سورهی فجر را در نمازهای واجب و در نمازهای مستحب تلاوت کنید سورهای است که متعلق به امام حسین علیه السلام است، بعد یک نکتهی عجیبی را فرمودند؛ اگر کسی این سوره را بخواند در قیامت با امام حسین است و در درجهی ایشان، البته پیداست این درجهی امام حسین به این معنی نیست که ما به مقام امام حسین میرسیم توهماش هم غلط است که ما خیال کنیم در سلوکمان بتوانیم به معصوم برسیم این شدنی است انسان در درجاتی در قرب و جوار معصوم قرار میگیرد در تعبیر دیگری که حضرت دارند همین مطلب را امام صادق فرمودند که نقل شده رغبت در این سوره بکنید خلاصه باید سورهای باشد که مورد رغبت ما باشد معارف بلندی هم در آن است به ویژه آیاتآخر سوره که «یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ، ارْجِعی إِلى رَبِّكِ راضِیَةً مَرْضِیَّة» (فجر/28-27) در روایات نقل شده خطاب به وجود مقدس سیدالشهدا است که در گودی قتل گاه مخاطب به این خطاب شدند.
شریعتی: به چه دلیل به نام سورهی امام حسین است؟ به خاطر آیات پایانی؟
حاج آقا میرباقری: یک نکتهاش این است، تمام سوره را من عرض میکنم ببینید میشود ببینیم که همهی سوره متعلق است به حضرت است از همان والفجر تا آیات پایانی اما قدر متیقن این است که مخاطب اصلی در آیات پایانی وجود مقدس سیدالشهدا هستند در حالی که همهی عالم مضطرب بودند ایشان در گودی قتل گاه در کمال آرامش و در مقام رضایت نفس بودند خدای متعال ایشان را مورد خطاب قرار داد. این سوره بخش اولاش چند قسم است بسم الله الرحمن الرحیم، مثل بقیهی سورهها با بسم الله شروع میشود بسم الله سوره هم متناسب با خود سوره است بعد «وَالْفَجْرِ، وَلَيَالٍ عَشْرٍ، وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ، وَاللَّيْلِ إِذَا يَسْرِ، هَلْ فِي ذَلِكَ قَسَمٌ لِذِي حِجْرٍ» (فجر/5-1) پنج قسم است قسم به فجر معنی ظاهریاش یعنی سپیده دم وقتی که سپیده میدمد و آغاز روز و روشن شدن فضای کره است این ظاهر آیه است قسم به فجر و شکافتن صبح، وَلَيَالٍ عَشْرٍ قسم به شبهای ده گانه، وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ قسم به شفع و وتر یعنی زوج و فرد، وَاللَّيْلِ إِذَا يَسْرِ قسم به شب وقتی که پشت میکند ودر حال رفتن است شاید اشاره به سحرگاهان باشد که یکی از اوقات پر فضیلت شبانه روز است آیا در اینها قسمی برای صاحبان عقل است صاحبان فهم میفهمند این قسمها معنایش چیست؟ این پنج قسم که بعد عرض میکنم مقصود از آنها چیست بعد خدای متعال بلافاصله با این تعبیر با فراز دوم میفرماید اَلَم تَرَ، آیا ندیدی کانه یک رویتی برای حضرت واقع شده سرنوشت سه نفر از اقوام گذشته که فساد کردند صاحب تمدن بودند بساط تمدن شان را خدای متعال با عذاب و قهر خودش جمع کرد را یاد میکند قوم عاد و ثمود و فرعون مصر. قوم عاد در سرزمین احقاف در یمن زندگی میکردند از آیات قرآن استفاده میشود دارای تمدن نسبتا پر دامنهای بودند، همچنین قوم ثمود که در سرزمین بین حجاز و شام زندگی میکردند از آیات قرآن از جمله همین آیات استفاده میشود آنها هم دارای امکانات و تمدن ظاهری بودند چیزی از آنها خیلی در تاریخ باقی نمانده و از آیات قرآن هم همین طور استفاده میشود، خدا عذابی کرده که اثری از آنها باقی نمانده، فرعون هم عنوان برای پادشاهان مصر بوده که مهم تریناش فرعون موسای کلیم است که فرعون ذی الاوتاد در قرآن است که صاحب میخ ها. خدای متعال سرنوشت این سه قوم را بیان میکند و میفرماید خدای متعال آنها را گرفتار عذاب کرد «أَكْثَرُواْ فِيهَا الْفَسَادَ» اینها طغیان در سرزمینها کردند فساد را به نهایت رساندند «فَصَبَّ عَلَيْهِمْ رَبُّكَ سَوْطَ عَذَابٍ» (فجر/13) پروردگار تو تازیانهی عذاب را بر آنها فرو فرستاد عذاب پی در پی و شهید بعد «إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَادِ» (فجر/14) این یک سنت است خدای متعال در کمین گاه است این طور نیست که اگر انسانی قدرتی صاحبان تمدنی طغیان کردند و فساد کردند خدای متعال غافل است بعد میپردازد به یک داستانی، می فرماید انسان وقتی مورد ابتلای انسان قرار میگیرد دو جور ابتلا میکند گاهی نعمتهای ظاهری میدهد اکرام میکند، یعنی در نگاه مردم محترم میشود عزیز میشود آبرو پیدا میکند جایگاه و مکنت مالی پیدا میکند این امتحان الهی است این انسان توهم میکند خیال میکند واقعا جز مکرمین درگاه خدا است خیال میکند واقعا عزیز عندالله است در حالی که این احترامات ظاهری البته این کرامتی که دیگران آدم را تکریم میکنند از طرف خدای متعال است دیگران که ابتدائاً با ما کاری ندارند ما را اکرام بکنند ولو به خاطر موقعیت مادیمان به ما احترام میکنند این هم از نعمتهای خدا است پس کرامت ظاهری هم نعمت الهی است کرامتی است که خدا داده ولی علامت کرامت عندالله نیست این که در نزد مردم جامعه محترمی بشین و برخواست میکنند پیش آدم این کرامت از خداست معنیاش این نیست که کرامت عندالله پیدا کرده کرامت عندالله و به عکس وقتی انسان را امتحان میکنم به سختیها این هم امتحان است میگوید خدای متعال من را مورد توهین و تحقیر قرار داد هرگز این طور نیست نه آن اکرام است نه این توهین است بعد میفرماید «كَلاَّ بَلْ لا تُكْرِمُونَ الْیَتِیمَ وَ لا تَحَاضُّونَ عَلی طَعامِ الْمِسْكِینِ» (فجر/18-17) شما هیچ کس را اطعام نکردید و دیگران را ترغیب به اطعام مسکین نکردید میراث را یک جا میخورید بدون این که به دیگران اطعام بکنید میراث خود و دیگران را در هم میآمیزید همهی زمین که میراث الهی است یک جا سهم خودتان میدانید «وَ تَأْکُلُونَ التُّراثَ أَکْلاً لَمًّا، وَ تُحِبُّونَ الْمالَ حُبًّا جَمًّا» (فجر/20-19) دلبستگی شدید به مال دارید بعد میفرماید فراز بعدی این است که تلقی که انسان دارد تلقی غلطی است «إِذَا دُکَّتِ الأرْضُ دَکًّا دَکًّا، وَجَاءَ رَبُّکَ وَالْمَلَکُ صَفًّا صَفًّا» (فجر/22-21) زمین در هم کوبیده میشود ملائکه در صف حاضر میشوند امر الهی فرا میرسد «وَ جِیءَ یَومَئِذٍ بِجَهَنَّمَ» (فجر/23) جهنم آورده میشود در صحنهی جهنم «يَوْمَئِذٍ يَتَذَكَّرُ الإِنْسانُ وَ أَنّي لَهُ الذِّكري» (فجر/23) انسان متذکر میشود ولی فایدهای ندارد توجه به این دیر هنگام است نفعی برای انسان ندارد « یَقُولُ یا لَیتَنِی قَدَّمتُ لِحَیاتِی» (فجر/24) میگوید ای کاش چیزی پیش برای زندگی خودم میفرستادم گویا احساس میکند حیات چیزی است که در پیش رویش است و قبلیها حیات نبوده «فَیَوْمَئِذٍ لا یُعَذِّبُ عَذابَهُ أَحَدٌ» (فجر/25) در آن روز هیچ کسی مثل خدای متعال عذاب نمیکند و در بند نمیکشد، این باید معنا شود تا حالا سه فراز بود، آخر «یَا أَیَّتُها النَّفسُ المُطمَئِنَّة» (فجر/27) خطاب به نفس مطمئنه است در مقابل آن انسانی که معذب به عذاب الهی در قیامت است یک کسی هم نفس مطمئنه است و بعد هم او از خدا راضی است و هم خدای متعال از او، این چهار فراز اصلی سوره است از این فراز میانی من شروع میکنم داستان شاید این است که این عالم آمد و شدهایش سراسر امتحان الهی است واضح است از آمد و شدهایی که برای آدمهای معمولی است یک موقع دنیا به ما اقبال میکند یک موقع ادبار میکند تا آنهایی که پرچمداران و بزرگان و محور تمدنها هستند و حتی جوامع جامعهای را خدای متعال به او اقبال میکند به قدرت میرسد بعد این قدرت نزول میکند یک روز وضع معیشت یک جامعه رو به راه است یک روز رو به راه نیست این فراز و نشیبهایی که چه برای فرد چه برای جامعه چه برای اشخاص معمولی چه برای آنهایی که محورهای جوامع و یا محور تاریخ اند پیش می آید، اینها سنت الهی است این دار دار امتحان است، عدهای این را نمیفهمند خیال میکنند آمد و شدها موضوعیت دارد اگر امکاناتی برسد این را علامت کرامت میدانند و اگر امکاناتی سلب شود آن را معیار تحقیر میدانند، معیار کرامت و تحقیر را امکانات مالی میدانند چه اشخاص چه پرچمداران چه تمدنها الآن هم همین طور است در قدیم هم همین بوده، آنهایی که توجه ندارند نگاه شان به دنیا محدود است عوالم بزرگ تر را نمیبینند درحصار دنیا فکر میکنند اینها نگاه شان این است که معیار تحقیر و تکریم را این میدانند که اقبال و ادبار دنیایی به انسان شود، اگر به جامعهای اقبال شد و امکانات وسیعی داشت رفاه داشت برخوردار از این تمتعات بود قدرت داشت این را علامت کرامت میدانند و الا علامت تحقیر، و آرام آرام علامت حقانیت و دلیل میگذارند الآن هم همین طور است پرچمداران تمدن مادی که تجلیل و تحقیر میکنند در جهان معیار تجلیل و تحقیرشان چیست؟ ترازوی آنها همان ترازوی فراعنهی قبلی است، معیارهایش عوض نشده واقعا فهمشان عمیق تر نشده همان فهم است همان مسیر است اینها هم خیال میکنند که خیلی محترم اند چرا؟ چون توسعه یافته اند همهی معیارهای تحقیر و تجلیل را همین میدانند توسعه یافتگی و نیافتگی چیزی جز دستیابی و عدم دست یابی به امکانات مادی نیست آن هم نه به شکل صواب به شکل ناصواب که «وَ تَأْکُلُونَ التُّراثَ أَکْلاً لَمًّا» (فجر/19) اینها علامت اکرام عندالله میدانند، این یک نگاه است نگاهی است که آدم معیار تحقیر و تجلیل را امکانات مادّی بداند و محرومیت را علامت حقارت و دست یابی به این امکانات را علامت تکریم بداند در حالی که نه آن تحقیر است نه این تکریم هر دو تا صحنه ای است که باید یکسان از آن استفاده شود، انسان زاهد انسانی است که آمد و شد دنیا در او غصه و شادی ایجاد نمیکند بیان امیرالمومنین است در کافی و توحید صدوق نقل کرده اند آن کس که آمد و شد دنیا در نظرش تفاوتی ایجاد نمیکند و مثل جناب مسلم آن روزی که 18 هزار با او بیعت کردند با روزی که تنها از مسجد خارج شد هیچ فرقی برایش نمیکند چرا؟ چون احساس میکند نه آن اقبال علامت کرامت عندالله است نه ادبار دنبال کرامت عندالله است و نگاهش به عالم غیب است بیش از دنیا را وقتی دید آمد و شد دنیا برایش معیار کرامت و تحقیر نیست آن موقعی که دنیا اقبال میکند یک جوری برای عالم بالاتر استفاده بکنیم و آن موقعی که ادبار میکند یک جور دیگری است دنیا هم که پشت کرد راه خدا که بسته نشده یک راه دیگری به سوی خدای متعال باز میشود، همان طور که در اقبال دنیا یک راهی به سوی خدا به غیب باز میشود در ادبار یک راهی به سوی غیب باز میشود لذا کاری به اقبال و ادبار ندارد، آن پنجرهای که با اینها به غیب عالم باز میشود این موضوعیت دارد این آدمها از امکانات استفاده میکنند در بلا رشد میکنند در خوشی هم رشد میکنند، در هر دو بهره شان را میبرند در دورهی پیروزی و شکست بار خودشان را میبندند، آنهایی که به عکس در پیروزیها درهای غیب به رویشان بسته است در شکستها هم درهای غیب به رویشان بسته است لذا در هیچ کدام از این شرایط استفاده نمیکنند در هر دو خسارت میکنند «إِنَّ الْإِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعاً، إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً، وَإِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً» (معارج/21-19) خوشی میدهیم منوع است سختی میرسد جزوع است در خوشی انفاق نمیکند، انفاق نمیکند، دهش ندارد که رشد بکند میگیرد و نگاه میدارد از این دست نمیگیرد از آن دست بدهد این نگاه نگاه فراعنهی همهی عالم است نگاه تمدنهای مادی و اهل دنیا همیشه این بوده خیال میکردند امکانات دنیا معنیاش اقبال و ارزش و کرامت انسانی است و سعی میکردند همهی اینها را جمع بکنند لذا سعی میکردند قدرت را هر چه بیشتر جمع کنند کسی که سعی میکند معیار کرامت قدرت است به هر قیمتی شده قدرت را جمع میکند، لذا میفرماید «كَلّا بَل لا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ» (فجر/17) شما کی با این امکانات زیر بال یتیمی را گرفتید؟ کی کمک کردید به مسکین و دیگران را نه آبرویتان را خرج کردید نه امکاناتتان را خرج کردید نه دیگران را دعوت کردید به آبرویتان به کمک به ضعفا و نه خودتان امکاناتتان را خرج کردید به خصوص یتیم و مسکین چیز عجیبی است که خدای متعال وقتی متقین را که درهای غیب به رویشان باز شده میفرماید آنهایی که ایمان به غیب دارند آنهایی که ایمان به غیب دارند «وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ» (بقره/3) کسی که غیب را میبیند آن چه دارد میدهد تا به آن غیب برسد چون میداند با گذشت از اینها است میتوانیم به آن حقیقت فراتر برسیم آنهایی که دنیا را میبینند به عکس سعی میکنند همهی امکانات را جمع بکنند مومن دائم همهی امکانات را خرج میکند هر چه به او بدهی از این دست میگیرد از آن دست میدهد هیچ چیز نگه نمیدارد چون میداند هر چه نگاه میداریم فاسد میشود، حتی مادر شیری که باید به فرزند بدهد اگر ابا بکند فاسد میشود خودش را هم بیمار میکند این آن چه به ما میرسد باید از ما عبور میکند اینها سدش میشوند آنهایی که خیال میکنند دنیا اصل است «وَ لا تَحَاضُّونَ عَلي طَعامِ الْمِسْكِينِ» (فجر/18) دیدی آن کسی که روز قیامت را انکار میکند بلافاصله میفرماید »فَذلِکَ الَّذي يَدُعُّ الْيَتيمَ، وَ لا يَحُضُّ عَلى طَعامِ الْمِسْکينِ» (ماعون/3-2) کسی که غیب را نمیبیند نه اطعامی میکند نه آبرویش را خرج میکند برای این که زمین خوردهای را دستگیری کند، کسی که معیار کرامت برایش دنیا است چه طور میتواند از دنیا انفاق بکند میتواند تجارت بکند دنیا را بدهد که دنیای بالاتری به دست بیاورد نمیتواند انفاق بکند، احساس میکند از دستش رفته «وَ تَأْکُلُونَ التُّراثَ أَکْلاً لَمًّا» (فجر/19) ارث را یک جا جمع میکند چون در روایت دارد وقتی ارث را تقسیم میکنید از سهم خودتان بدهید به فقرا همهی ارث را یک جا میخورد یا بالاتر از این، سهم دیگران را هم به طرف خودتان میکشید به جای این که عادلانه تقسیم کنید لااقل اگر با فضل تقسیم نمیکنید سهم دیگران را هم طرف خودتان میکشید از این بالاتر یعنی همهی عالم را میراث خودتان میدانید، قدرت های مادی الآن همین طور است این چه کرامتی است به شما قدرت دادیم با این قدرت همهی امکانات مادی را به طرف خودتان بکشید «وَتُحِبُّونَ الْمَالَ حُبًّا جَمًّا» (فجر/20) دلبسته به این امکانات هستید چه کرامتی که آدم اسیر این امکانات باشد؟ آدم کریم امیر امکانات است، «قُلْ مَتاعُ الدُّنْیا قَلیلٌ» (نساء/77) این نگاه نگاه غلطی است که مبدا پیدایش آن تفرعن شده همهی فراعنهی تاریخ این گونه بودند تفرعن در امت نبی اکرم هم همین طور است پس مردم دو دسته هستند یک دسته کسانی که میفهمند این امکانات امتحان است دنبال حضرت حق هستند و به مرحلهی اطمینان به نفس میرسند و طوفان این حوادث آنها را متزلزل نمیکنند صاحب نفس مطمئنهاند، به خدا و به اعتقاداتشان راضیاند به امکاناتی که داده راضیاند فرق برایشان نمیکند سختی شود یا خوشی در مقام رضا هستند همان که امام باقر به جابر فرمودند، عرض کرد من مرگ را بیشتر از زندگی فقر را بیشتر از غنا بیماری را بیشتر از صحت دوست دارد فرمود ما اهل بیت این طور نیستیم هر چه خدا بپسندد را دوست داریم فرق برایشان نمیکند خدای متعال در این ابتلا دری به روی غیب برایشان باز میکند که با امکانات و آبروی مندی ظاهری باشد یا با سختی و تنگ دستی و مجهول بودن و بی اعتنایی همه رو به رو شود، دنبال آن دری هستند که خدا به رویشان باز میکند به سوی توحید دنبال آن پنجره و مسیری هستند که به عالم غیب و حضرت حق و عوالم بالا باز میشود. بنابراین صاحب نفس مطمئنه هستند، بعد راضیه مرضیه بعد خدای متعال آنها را دوست دارد پایانشان بنابراین صاحب نفس مطمئنه هستند بعد راضیه مرضیه بعد خدای متعال آنها را دوست دارد پایانشان «فَادْخُلی فی عِبادی وَ ادْخُلی جَنَّتی» (فجر/28) یک عدهای هم هستند که نگاهشان به دنیا این است که پایانشان این است که «کَلا إِذَا دُکَّتِ الأرْضُ دَکًّا دَکًّا، وَجَاءَ رَبُّکَ وَالْمَلَکُ صَفًّا صَفًّا» (فجر/21-20) آن روز که قیامت را میآورند که در روایات چندین روایت دارد که وجود مقدس رسول الله وقتی این آیه نازل شد خیلی مضطرب بودند بعد توصیف کردند که جهنم را میآورند با هزار زمام و مهار هر مهاری در دست هزاران ملک توصیف کردند جهنم را آن روز این انسانی که این طور محاسبه میکرد خیال میکرد امکانات مادی قدرت و ثروت، علامت کرامت انسانی است همین را مبنای تحقیر و تجلیل بین خودش و دیگران و بین جامعهی خودش و دیگران، بین تحقیر و تجلیل تمدنها حتی قرار میداد معلوم میشد اینها درست نیست آن وقت بعد هم فرصت گذشته فضای تدارک نیست که آدم تدارک بکند پس دو دسته میشوند مردم صاحبان نفس مطمئنه آنهایی که معذبند به گونهای که هیچ کسی را خدای متعال مثل آنها عذاب نمیکند «لا یُعَذِّبُ عَذابَهُ أَحَدٌ» (فجر/25) یعنی آن عذابی که نسبت به اینها تعلق میگیرد عذاب بی بدیلی است هیچ کسی مثل خدای متعال اینها را در بند نمیکشد، این علامت شدت عذاب است نسبت به این انسان در قرآن توجه داشته باشید عذابهای سنگین مال آدمهای معمولی نیست مخاطب اصلی مال عذابهای سنگین فراعنهی تاریخاند و آنهایی که دنباله رو آنها و ذیل آنها هستند دامنهی عذاب فراعنه آنها را میگیرد و الا اصل این عذابهای سنگین مال پرچمداران است از سوره پیداست آهنگاش از ثمود و عاد و فرعون مصر صحبت میکند این یک بیان سوره است که خدای متعال یک سنتی دارد این دار، دار ابتلا است گاهی به انسان آبرو و امکانات مادی میدهند گاهی انسان را در انزوا و مجهول بودن و تنگی قرار میدهند و انسانها عدهای این را میفهمند از سختی و خوشی استفاده میکنند به مقام رضا و طمأنینه نفس میرسند راضی بالله میشوند پایانشان فادخلی فی عبادی است یک عده هم نمیفهمند همین را که میفهمند عاقبت شان این میشود آن روزی که این بساط جمع میشود و جهنم را میآورند میفهمد که اشتباه کرده میفهمد که همهی این امکانات تبدیل به جهنم شده و دیگر راهی هم ندارد، این بیان سوره توضیح میدهد که آن فراعنهی تاریخ هم که میبینید قوم عاد و ثمود و فرعون که دارای آن تمدنهایی بودند که آیاتش را میخوانم اینها هم قصه شان همین است اینها همین اشتباه را کردند که به آن صحنه مبتلا شدند این طور نیست که آنها درست راه رفتند در همین محاسبه اشتباه کردند و این اشتباه محاسباتی غیر از آن عذاب اخروی که روز قیامت است در همین دنیا هم خدا آنها را مبتلا به عذابی کرد که نامی از قوم عاد و ثمود نمانده، پس یک عذاب اخروی است یک عذاب دنیوی ریشهاش هم اشتباه در تحلیل است که موجب شده از امکانات استفاده نکنند امکاناتی که است همان است که در صدر سوره به آنها قسم خورده، آن سحرگاهان و نسیم سحری و روز عید قربان و روز عرفه و ده روز ایام ذی الحجه، وَتر به عرفه و شَفع هم روز ترویه یا روز عید قربان و لیال عشر به شبهای ده گانه فجر هم هنگام سپیده بهترین لحظهی شبانه روز خدای متعال میفرماید این فرصتها در اختیار همه بود زمینههای رشد آماده بود این اوقاتی که اوقاتی است که درها و پنجرههایی از غیب الهی و رحمت الهی گشوده است در اختیار همه بود اما فراعنهی تاریخ با این محاسبهی غلط این فرصتها را از دست دادند هم در دنیا مرتکب عذاب شدند و هم در آخرت «إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَادِ» این اختصاص به آنها هم ندارد این کمین گاه الهی برای همهی اقوام و تمدنها هست برای همهی آحاد هست من احساس میکنم که خدای متعال قومها را پشت سر هم نام میبرد بیشتر ناظر به اقوام است این سوره و تمدنها و حرکتهای جمعی انسانها است که این حرکتهای جمعی انسانها چه طور به هلاکت میرسد یا ماندگار میشود این یک بیان سوره است که خطاب به مومنین میکند که حواستان جمع باشد این قصه قصهی مکرری است.
شریعتی: خیلی خوب بیان اول را که شنیدید خیلی ممنون دعوت میکنم در بخش بعدی هم همراه ما باشید تا بیان دیگر را خدمت شما باشیم، مشرف شویم به محضر قرآن کریم صفحهی 259 چقدر خوب است ثواب تلاوت این آیات را هدیه بکنیم به روح بلند حضرت سیدالشهدا علیه السلام آیات 25ام تا 33ام سورهی مبارکهی ابراهیم تلاوت میشود. زندگیتان منور به نور قرآن باشد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
تُؤْتِي أُكُلَهَا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا وَيَضْرِبُ اللَّـهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ ﴿٢٥﴾ وَمَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِن فَوْقِ الْأَرْضِ مَا لَهَا مِن قَرَارٍ ﴿٢٦﴾ يُثَبِّتُ اللَّـهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ وَيُضِلُّ اللَّـهُ الظَّالِمِينَ وَيَفْعَلُ اللَّـهُ مَا يَشَاءُ ﴿٢٧﴾ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّـهِ كُفْرًا وَأَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ ﴿٢٨﴾ جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا وَبِئْسَ الْقَرَارُ ﴿٢٩﴾ وَجَعَلُوا لِلَّـهِ أَندَادًا لِّيُضِلُّوا عَن سَبِيلِهِ قُلْ تَمَتَّعُوا فَإِنَّ مَصِيرَكُمْ إِلَى النَّارِ ﴿٣٠﴾ قُل لِّعِبَادِيَ الَّذِينَ آمَنُوا يُقِيمُوا الصَّلَاةَ وَيُنفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِيَةً مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَ يَوْمٌ لَّا بَيْعٌ فِيهِ وَلَا خِلَالٌ ﴿٣١﴾ اللَّـهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَّكُمْ وَسَخَّرَ لَكُمُ الْفُلْكَ لِتَجْرِيَ فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَسَخَّرَ لَكُمُ الْأَنْهَارَ ﴿٣٢﴾ وَسَخَّرَ لَكُمُ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ دَائِبَيْنِ وَسَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ ﴿٣٣﴾
ترجمه:
میوه اش را به اجازه پروردگارش در هر زمانی می دهد. و خدا مَثَل ها را برای مردم می زند تا متذکّر حقایق شوند. (۲۵) و مَثَل کلمه ناپاک [که عقاید باطل و بی پایه است] مانند درخت ناپاک است که از زمین ریشه کن شده و هیچ قرار و ثباتی ندارد. (۲۶) خدا مؤمنان را به سبب اعتقاد و ایمانشان در زندگی دنیا و آخرت ثابت قدم و پابرجا می دارد، و خدا ستمکاران [به آیاتش] را [به علت لجاجت و عنادشان] گمراه می کند، و خدا هر چه بخواهد [بر اساس حکمتش] انجام می دهد. (۲۷) آیا کسانی را که [شکر] نعمت خدا را به کفران و ناسپاسی تبدیل کردند و قوم خود را به سرای نابودی و هلاکت درآوردند، ندیدی؟ (۲۸) [سرای نابودی و هلاکت، همان] دوزخی است که در آن وارد می شوند، و بد قرارگاهی است. (۲۹) و برای خدا همتایانی قرار دادند تا مردم را از راه او گمراه کنند؛ بگو: [چند روزی از زندگی زودگذر دنیا] برخوردار شوید، ولی یقیناً بازگشت شما به سوی آتش است. (۳۰) به بندگان مؤمنم بگو: نماز را بر پا دارند، و از آنچه روزی آنان کرده ایم، پنهان و آشکار، انفاق کنند، پیش از آنکه روزی فرا رسد که در آن نه داد و ستدی است و نه پیوند دوستی و رفاقت. (۳۱) خداست که آسمان ها و زمین را آفرید، و از آسمان آبی نازل کرد، و برای شما به وسیله آن از محصولات و میوه های گوناگون روزی بیرون آورد، و کِشتی ها را مسخّر شما قرار داد تا به فرمان او در دریا روان شوند، و نیز نهرها را مسخّر شما کرد. (۳۲) و خورشید و ماه را که همواره با برنامه ای حساب شده در کارند، رام شما نمود و شب و روز را نیز مسخّر شما ساخت. (۳۳)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شریعتی:زندگی همه منور به نور قرآن باشد دوستانی که میخواهند سورهی فجر را مراجعه بکنند صفحهی 593 است سورهی هشتاد و نهم قرآن کریم نگاه و بیان دوم را هم میشنویم.
حاج آقا میرباقری:احتمال دومی که در این سوره است قاعدتا منافاتی با احتمال اول ندارد و هماهنگ است با آن این است که خطاب به وجود مقدس رسول الله است، قسمها را هم همان طور معنا میکنیم فعلا فجر یعنی سپیده و لیال عشر یعنی شبهای ده گانهای که درهای رحمت الهی باز است ایام ذی الحجه به خصوص تفسیر شده که آن ده شبی است که میقات موسای کلیم و قرار موسای کلیم با خدای متعال تکمیل شد، سی شب بود شد چهل شب که این چهل شب خیلی خوب بود برای موسای کلیم فراهم شد برای امت ما هم همین طور است ایام مخصوصی است، دهه اول ماه ذی الحجه، شفع و وتر عرفه و قربان است ایامی که فتوحاتی است و قسم به هنگام سحرگاهان خطاب به حضرت قسمها بیان میشود چون میدانید معنایش این است که ای پیامبر گرامی ما این عطایا را به شما کردیم پیامبر وقتی آمدند برای هدایت خدای متعال همهچیز را برای هدایت با آمدن ایشان فراهم کرده، نمیشود خدای متعال پیامبر بفرستد این هادی کل را بفرستد بعد بساط هدایت جور نباشد خدای متعال وقتی پیغمبر میآید کعبه هم برایش به پا میکند مروه و صفا و مقامات را هم به پا میکند آن وقت مناسک حج را هم راه میاندازد که مومنین به او بیایند از این مواقف بهره مند شوند زمانهای خاص که درآن درهای غیب باز میشود رجب شعبان جمعه این را فراهم میکند خداوند متعال در این سوره پیامبر گرامی فرمودند اینها را به شما عطا کردیم همه چیز برای بحث هدایت شما و گسترش هدایت شما فراهم است و در مقابل پیامبر گرامی فراعنهای هستند همین طور که در مقابل انبیا گذشته فراعنهای بودند و اقوام را نمیگذاشتند ایمان به این انبیا ببرند فرعون نمیگذاشت مردم حرفهای موسای کلیم را بفهمند هدایت موسای کلیم به سد فرعون میخورد قوم عاد و ثمود هم همین طورند جناب هود و صالح وقتی آمدند مطرفینی بودند کسانی که دست شان از دنیا و قدرت بودند مقابل اینها صف آرایی میکردند نمیگذاشتند هدایت برسد پیامبر اکرم نگران این جریان است که تفرعنی هم در امت نبی اکرم است فراعنهای هستند که قرآن تصریح میکند «وَكَذلِكَ جَعَلنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَياطينَ الإِنسِ وَالجِنِّ يوحي» (انعام/112) هر پیغمبری شیاطین انس و جن داشته است، خدای متعال به پیامبر میفرماید ما این بساط قرب را برای شما فراهم کردیم، که همهی اینها پرتو نبی اکرماند اگر کعبه مقدس است یک عنایتی از ظهوری از نبی اکرم آن جا است و الا خود اینها به خودی خود که تقدسی در محضر خدای متعال ندارند اگر شب عید قربان محترم است اگر قدرمحترم است اینها شعاعی از نبی اکرم و اهل بیت اند، چون إِنْ ذُكِرَ الْخَيْرُ كُنْتُمْ أَوَّلَهُ وَ أَصْلَهُ وَ فَرْعَهُ وَ مَعْدِنَهُ وَ مَأْوَاهُ هر زمانی زمان خیری است از آن جا ناشی میشود حتی در باب جمادات دارد اگر این عقیق کرامتی پیدا کرده که در نماز اگر همراه شما باشد ثواب نمازتان اضافه میشود یعنی راههایی که به سوی شما گشوده میشود راههای رفیع تری است معنای ثواب بیشتر همین است فرمود به خاطر این که در پذیرش ولایت سبقت گرفته، پس به پیامبر گرامی گفته میشود ما این امکانات را به شما دادیم همه هم طفیل وجود خود ایشان است فجر و همهی این بساطی که بساط قرب است و راههای تقرب به خدای متعال است برای نبی اکرم این بساط فراهم شده جریان تفرعن هم یک ریشهای دارد «فَأَمَّا الْإِنسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ» (فجر/15) شاید مقصود از این انسان همان فراعنهای است که عام است ولی عمدهاش آنها هستند که نگاه شان به قدرت و ثروت نگاه غلطی است نگاه شان به امکانات نگاه غلطی است نحوهی مواجه هم نحوهی غلطی است امکانات را سعی میکنند به طرف خود بکشند به جای این که از خودشان به دیگران برسانند مجرای فیض باشند نه فقط این فیوضات را نمیرسانند بلکه دیگران را هم از حقوق خودشان محروم میکنند این جریان تفرعن که جریان انحصار امکانات در اختیار فراعنه تاریخ است عزت و قدرت است در همهی شوکتهای مادی را در اختیار خودشان میخواهند تحقیر میکنند دیگران را این سابقهی تاریخی داشته پیامبر ما نگران این سابقهی تاریخی نباش، بوده و ما همیشه مترصد اینها بودیم ما اینها را رها نکردیم این طور نیست ما عالم را رها کردیم، عالم عالم امتحان است یک عدهای میآیند شیطنت میکنند ما رها کردهایم نه این طور نیست ما در همین دنیا کمین گاههایی گذاشتیم که در این دنیا گرفتار میشوند العیاذ بالله این طور نیست که خدای متعال بخواهد مچ گیری بکند مسئله این است که قدرتهای مادی و فراعنه را رها نکرده غافل نیست کمین گاههایی را سر راهشان گذاشته گرفتار میشوند، این کمین گاه را هم باید معنا کرد چه اتفاقی میافتد که یک دفعه آن طوفان یک هفته میوزد و آنها میشوند «كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيَةٍ» (حاقه/7) هیچ اثری از آنها نمیبیند «فَهَلْ تَرَى لَهُم مِّن بَاقِيَةٍ» (حاقه/8) در سورهی حاقه است چیزی از آنها میبینی؟ چه اتفاقی در عالم میافتد که یک دفعه این بساط جمع میشود این همان کمین گاههایی است که خدای متعال سر راه قرار داده. این کمین گاههای الهی است نسبت به فراعنهی امت شما هم همین قصه است این طور نیست که فرعون موسای کلیم در کمیناش بودیم، این طور نیست که آنها قدرت و مکنت نداشتند این قدرتی که اینها دارند آنها هم داشتند «أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعَادٍ، إِرَمَ ذَاتِ الْعِمَادِ» (فجر/7-6) قوم عاد صاحب شهر ارم بودند که دارای کاخهایی بود با ستونهای برافراشته، در آن دوران تمدن بزرگی داشتند اگر اسمش را بگذاریم تمدن به اصطلاح «وَثَمُودَ الَّذِينَ جَابُوا الصَّخْرَ بِالْوَادِ» (فجر/9) آنهایی که کوهها را میبریدند و با سنگهای عظیم کوهها برای خودشان در وادیها کاخ درست میکردند و در کوهها میتراشیدند و در کوهها برای خودشان کاخ درست میکردند سنگها را میتراشیدند و میبریدند و با آنها در وادیها و بیابان ودشتها تمدن این چنینی دارند «فَهَلْ تَري لَهُمْ مِنْ باقِيَةٍ» (حاقه/8) چیزی نمانده.
شریعتی: یعنی ان ربک لبالمرصاد برای پیغمبر یک جور دلگرمی است.
حاج آقا میرباقری: حالا خدای متعال میفرماید این طور نیست که این بساط باشد خیلی بساط تفرعن در نبی اکرم بساط شدیدی است میفرماید ما رها نکردیم جواب نگرانیها است ریشهی این درک غلط را که شما کار خودتان را کردید در این عالم ابتلا اینها بد میفهمند این فراعنه و اقوامشان، و طبیعتا هم گرفتار در دنیا میشوند و هم صحنهی آخرت که پهن میشود اینهایی که تفرعن کردند در مقابل شما معذباند بحث جریان مقابل نبی اکرم است که این جریان هم عالم را غلط فهمیدهاند و هم به کمین گاه خدای متعال در دنیا میخورند و هم به قهر خدای متعال در آخرت مبتلا میشوند اما هدایت شما بسط پیدا میکند قسم به این فجر و لیال عشر و اینها که هدایت شما در عالم منتشر میشود این طور نیست که بساط هدایت را شیاطین جمع بکنند درست است فراعنه بساطی درست میکنند یک عدهای را دور خودشان جمع میکنند و به تمدن هم میرسند تمدنهای گذشته ولی هم کمین گاه است هم صحنهی قیامت است و این امکاناتی که ما به شما دادیم که فجر و لیال عشر و شفع و وتر این بساط هدایت شما نتیجه میدهد شما خودتان محور نفوس مطمئنه هستید کما این که آنها محور میشوند و عدهای دور خودشان جمع میشوند که مشغول به دنیا میشوند خاصیت اشتغال به دنیا این است که در مقابل این طوفان ابتلائات و امتحانات دائما در اضطراب اند به آنها بدهید یک نوع مضطرب اند از آنها بگیرید یک نوع مضطرب اند این است که «إِنَّ الْإِنسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا. إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا. وَإِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعًا» (معارج/20-19) در مقابل طوفان ابتلائات متزلزل اند ثبات ندارند در سختی یک جور در داراییها یک جو در مقابل اینها ما بساط هدایت شما را در عالم منتشر میکنیم شما محور نفوس مطمئنه میشوید نفوسی به مقام اطمینان و آرامش میرسند و راضی به قضاء الله راضی بالله نه فقط راضی به امکانات اند دیدید در آن دعا یا ذکری که بعد از نمازها توصیه شدید بخوانید برای این که ایمان مستقر باشد ایمان مستودع نباشد چون در روایت داریم عدهای ایمان شان مستودع است و عدهای ایمان شان مستقر است عدهای ایمان شان ودیعهای است که خدای متعال ممکن است ایمان شان را به تمام برساند بشود جز وجودشان مثل گوهری در جیب آدم است بشود جز وجود آدم ممکن هم است خدا این را پس بگیرد و برگردند به وادی کفر و ضلالت فرمود برای این که ایمان شما مستودع باشد این را بعد از نمازها بخوانید رَضِيتُ بِاللَّهِ رَبّا وَ بِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ نَبِيّا وَ بِالْإِسْلامِ دِينا وَ بِالْقُرْآنِ كِتَابا وَ بِالْكَعْبَةِ قِبْلَةً وَ بِعَلِيٍّ وَلِيّا تا امام زمان راضی اند آنها به خدایی خدا به پیغمبری پیامبر به امامت ائمه راضی هستند و سخت بگیرد راضی اند خوش باشند در دنیا راضی اند پس ببینید شما محور نفوس مطمئنه میشوید و عدهای دور شما جمع میشوند صاحب نفس مطمئنه میشوند که از آمد و شد دنیا بهره میبرند و مضطرب نیستند طوفان حوادث آنها را مضطرب نمیکند پایان شان این است فادخلی فی عبادی وادخلی جنتی پس خلاصهی سوره این است که اولش با قسمها امکاناتی در اختیار پیامبر قرار داده شده برای هدایت مردم و پایاناش هم لطفی که خدای متعال به پیامبر گرامی میکند هم خودشان هم امتها روایت این ها را اقتضا دارد هم امت شان محیبن شان وآنهایی که ایمان میآورند و دور حضرت و دور اهل بیت حضرت جمع میشوند میرسند به آیهی یا ایتها النفس المطمئنه این صدر و ذیل آیه بین آیه هم قصهی فراعنهی تاریخ و سنت کلی الهی که ان ربک لبالمرصاد این که فراعنهی این امت هم داستان شان همان داستان قبلی است اتفاق جدیدی نمیافتد اشتباه در معرفت به طغیان در دنیا و هلاک در دنیا و عقوبت اخروی ختم میشود بنابراین شما یک نگاه کلان بکنید به جریان هدایت نبی اکرم که این هدایت همراه با موانعی است آن هم موانع بزرگ یعنی شما فرعون را مانع کمی مقابل حضرت موسی نبینید نمرود را مانع کمی در مقابل ابراهیم خلیل نبینید بساط بزرگی درست کردند الآن بساط استکبار را در عالم ببیند آدم واقعا نگران میشود میگوید پس کو این دین الهی مگر قرار نبود اسلام بیاید همهی عالم هر کجا نگاه میکنی روشنی نمیبینی شیطنت میکنند اسم شیطنت خودشان را میگذارند آزادی خواهی عدالت حقوق بشر همهی قدرت عالم را »وَ تَأْکُلُونَ التُّراثَ أَکْلاً لَمًّا» (فجر/19) میراث کلعالم را میبلعند سد راه شده اند آدم وقتی تفرعن را میبیند واقعا ممکن است متزلزل شود خداوند میفرماید شما مومنین خیالتان راحت شود بشارت نه فقط به حضرت است به امت حضرت هم است ممکن است بگویید پیامبر گرامی هم خیلی احتیاج به این بشارتها ندارد برای ما است که حواستان جمع باشد شما چه نگرانی هستید این امکانات صدر سوره این هم نتایج ذیل سوره این هم جریان تفرعنی است که خیلی تفرعن پیچیدهای است به قدرت و ثروت و تمدن و اکل مال دیگران تجمیع مال و ثروت جهانی هم ممکن است ختم شود این تفرعن ولی شما نگران نباشید هم در این دنیا «إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصَادِ» هم در قیامت «وَ جيءَ يَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ» فرمان الهی میرسد ملائکه میآیند جهنم میآید معلوم میشود این عالم عالم معبر شما است.