كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين میرباقری
تاريخ پخش 93/09/29
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
مگر یتیم نبودی خدا پناهت داد * * * خدا که در حرم امن خویش راهت داد
هجوم جهل و خرافه هجوم تاریکی * * * خدا پناه در آن دورهی سیاهت داد
خدا خدا و خدا آن خدای بی مانند * * * همان که عصمت پرهیز از گناهت داد
همان که جان نجیب تو را مراقب بود * * * همان که سینهی خالی از اشتباهت داد
چقدر واقعهی آسمانی و شفاف خدا * * * به یمن دعاهای صبح گاهت داد
خدا که عاقبتی خیر و خوش عطایت کرد * * * خدا که آینه را نور با نگاهت داد
قسم به روز که خورشید شمع خانهی توست * * * قسم به شب که خدا برتری به ماهت داد
یتیم آمده ام مانده ام پناهم ده * * * مگر یتیم نبودی خدا پناهت داد
شریعتی: ان شاء الله زندگی همه مان منور به نور صلوات باشد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد اللهم صل علی محمد و آل محمد سلام میگویم به همه خیلی خوش آمدید به سمت خدای امروز پیشاپیش تسلیت میگویم ایام رحلت نبی مکرم اسلام و شهادت امام مجتبی و امام رضا علیهم السلام زیارت مدینهی منوره بقیع شریف زیارت مشهد الرضا در این ایام نصیب همه تان شود حاج آقای میرباقری سلام علیکم و رحمة الله خیلی خوش آمدید
حاج آقا میرباقری: علیکم السلام و رحمة الله خدمت همهی شما و بینندگان و همکاران عزیز عرض سلام دارم و این ایام را تسلیت انجام میگویم.
شریعتی: سلامت باشید دوستان منتظرند که به رسم شنبهها که خدمت حاج آقای میرباقری هستیم از نکات لطیف سورههای قرآن بشنوند امروز در ادامهی سورهی انشراح که در جلسات گذشته فرمودند ما خدمت شما هستیم بحث شما را خواهیم شنید قرار است که سورهی ضحی را بفرمایید.
حاج آقا میرباقری: بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین و لعنة علی اعدائهم اجمعین. اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل الساعة ولیاً و حافظاً و قاعداً و ناصراً و دلیلاً و عیناً حتی تسکنه ارضک طوعاً و تمتعه فیها طویلاً و هب لنا رأفته و رحمته و دعائه و خیره ما ننال به سعة من رحمتک و فوز عن عندک صلواتی که خوانده شد در آغاز برنامه بخشی از صلواتی بود که برای نبی اکرم سلام الله علیه است مجموعهی این صلوات چهارده صلوات است از امام حسن عسکری علیه السلام برای چهارده معصوم نقل شده بخشی از صلوات بر وجود مقدس نبی اکرم است محدث قمی هم در مفاتیح این صلواتها را در اواخر بعد زیارات نقل کرده اند و مداومت بر این صلواتها خیلی برکت دارد. همین قدر اشاره میکنم. توصیه کرده اند بزرگان به مداومت بر این صلوات آدم بتواند هر روز یک بار با توجه هم بخواند. نکته اش این است که برای هر معصومی یک صلوات مستقلی ذکر شده و در آن صلوات به شئون آن معصوم اشاره شده خیلی ذکر جامعی است اگر کسی بخواهد مداومت بکند. اما سورهی والضحی.
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ وَ الضحَي(1) وَ الَّيْلِ إِذَا سجَي(2) مَا وَدَّعَك رَبُّك وَ مَا قَلي(3) وَ لَلاَخِرَةُ خَيرٌ لَّك مِنَ الأُولي(4) وَ لَسوْف يُعْطِيك رَبُّك فَترْضي(5) أَلَمْ يجِدْك يَتِيماً فَئَاوَي(6) وَ وَجَدَك ضالاًّ فَهَدَي(7) وَ وَجَدَك عَائلاً فَأَغْني(8) فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلا تَقْهَرْ(9) وَ أَمَّا السائلَ فَلا تَنهَرْ(10) وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّك فَحَدِّث(11)
نکتهی اول دربارهی این سوره قبلا هم مورد اشاره قرار گرفت و این است که یک ارتباط محتوایی جدی بین این سوره و سورهی انشراح وجود دارد و بر همین اساس روایات وارد شده و فتوای فقهای امامیه هم شاید اتفاق بر این است که در نمازهای واجب اگر کسی بخواهد بعد از حمد سوره بخواند این دو سوره باید با هم انتخاب شود انشراح و ضحی. در این که این دو سوره یک سوره هستند بحثهایی بین فقها وجود دارد. ولی از این جهت که در نماز واجب باید یک سورهی کامل بعد از حمد خوانده شود کلی بخواهد یکی از این دو سوره را بخواند باید سورهی دیگری را به همراه آن بخواند روی هم جای یک سورهی کامل را در فرائض و نمازهای واجب میگیرد. هر دو سوره خطاب به حضرت است. بحث در باب یک سلسله مشکلات جدی است که در مسیر هدایت حضرت وجود داشته و خدای متعال به حضرت بشارت و آرامش میدهند. در سورهی انشراح گذاشت. اما در سورهی والضحی که تقریبا میشود به چهار بخش تقسیم کرد این تقسیم بندیها دقیق نیست. بعد از بسم الله الرحمن الرحیم دو سوگند است «وَ الضحَي، وَ الَّيْلِ إِذَا سجَي» قسم به ضحی و قسم به لیل اذا سجی. ضحی به نور خورشید گفته میشود وقتی که بالا میآید خورشید و بسط پیدا میکند گاهی به کل نور خورشید یا روز هم اطلاق ضحی میشود. پرتو خورشید وقتی فراگیر میشود و خورشید میاد در وسط آسمان یا بالا میآید تعبیر به ضحی میشود. دوم والیل اذا سجی شب هنگامی که آرام میگیرد گویا شب به تدریج میآید «وَاللَّيْلِ إِذَا يَغْشَى» (لیل/1) پردهای بر خورشید میاندازد گویی خورشید را میپوشاند تا بیاید قرار بگیرد یک زمانی میگیرد که میگوییم هوا بین روشن و تاریک است وقتی استقرار پیدا میشود شب مستقر میشود پس وقت سکون لیل را میگویند «وَ الَّيْلِ إِذَا سجَي» حالا این دو قسمی که در صدر سوره خورده شده مقدمهای برای مطالب بعدی است «مَا وَدَّعَك رَبُّك وَ مَا قَلي» پروردگار تو تودیع با تو نکرده تو را ترک نکرده و ما قلی یعنی به تو غضب نکرده. نه تو را رها کرده و نه غضب کرده این قسمت دوم سوره. نتیجهی این قسمها است. در فراز سوم «وَ لَلاَخِرَةُ خَيرٌ لَّك مِنَ الأُولي» آخرت برای شما از اولی بهتر است یعنی همهی مسیر شما خیر است بهترین معنایش همین است ولی آخرت آن پایانی که برای شما در نظر گرفته شده از این اولی بسیار بهتر است «وَ لَسوْف يُعْطِيك رَبُّك فَترْضي» غیر از این خدای متعال به شما عطایی خواهد کرد آن قدر عطا میکند که شما راضی شوی در حد رضای شما این هم فراز سوم سوره است بعد اشاره میکند به گذشتههای وجود مقدس نبی اکرم و توضیح میدهد که آیا خدای متعال «أَلَمْ يجِدْك يَتِيماً فَئَاوَي» خدای متعال شما را یتیم نداد «فَئَاوَي» خودش به شما پناه داد «وَ وَجَدَك ضالاًّ فَهَدَي» شما را ضال نیافت و هدایت کرد این ضال باید معنی شود به معنی در گمراهی بودن حضرت نیست شاید معنی اش این است که هر مخلوقی به خودی خود فاقد هدایت است هدایت از طرف خدای متعال است یعنی اگر هدایت خدا نباشد همه در ضال اند «وَ وَجَدَك عَائلاً فَأَغْني» شما را عائل و فقیر یافت و شما را غنی کرد. در فراز پایانی سه دستور میدهد «َأَمَّا الْيَتِيمَ فَلا تَقْهَرْ» با یتیم رفتار قهر آمیز همراه با تحقیر و تذلیل نداشته باشید «وَ أَمَّا السائلَ فَلا تَنهَرْ» نسبت به سائل برخوردتان برخورد راندن و از خود دور کردن همراه با شدت که نهر یعنی این نباشد. «وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّك فَحَدِّث» نسبت به نعمتهای پروردگار تحدیث بکنید و گفتگو بکنید این ترجمهی بسیار نازل سوره است. حالا یک سوال جدی وجود دارد سوالهای متعددی ذیل این سوره است سوال مهمی که شاید کلید فهم کل جریان سوره باشد این است که گویا از این سوره استفاده میشود که توهم این معنا شده که خدای متعال این پیامبر را رها کرده بعد از این که دستش را گرفته او را رها کرده او را به پیغمبری رسانده ولی رهایش کرده اداره اش نمیکند گویا غضب کرده نسبت به ایشان یک چنین توهمی بوده که خدای متعال قهر و غضبی نسبت به حضرت دارند. خدای متعال میخواهد این توهم را دفع بکند بنابراین فهم این که این توهم از کجا ناشی شده چه اتفاقی افتاده که این توهم پیدا شده در فهم این سوره دخیل است من سه احتمال را عرض میکنم یک احتمالی که بزرگان فرموده اند علامه طباطبائی رضوان الله تعالی علیه این احتمال را تائید میکنند میفرمایند با قسمهای آغاز سوره هم خیلی تناسب دارد این است که بعد از این که حضرت مبعوث شد وحی به حضرت رسید حضرت پیغمبر شد مدتی وحی قطع شد بعضی توهم کرده اند که پیغمبر شدی چرا این رشتهی ارتباط قطع شد ارتباط خاصی که بین انبیا برقرار میشود آن رابطه به نحو کامل برای حضرت برقرار شد در 40 سالگی در تجلی اعظم در شب 27 رجب مبعث اعظم تجلیهای الهی واقع شد و بعد گویا قطع شد توهم شد که گویا حضرت رها شده یا خدای متعال غضب شده کاری از حضرت العیاذ بالله سر زده که قهر الهی موجب شد حضرت را رها کند که خدا میفرماید نه چنین نیست «وَ الضحَي، وَ الَّيْلِ إِذَا سجَي » مرحوم علامه طباطبائی میفرمایند که این قسم خیلی تناسب دارد به دنبال روز روشن شب تاریکی است این شب تاریک معنایش این نیست که خدای متعال به مردم غضب کرده که هوا تاریک شود این یک نعمت است این نعمت دومی سکون در شب با روز روشنی که زمان تلاش و کوشش است مکمل هم هستند به هر حال فاصلهی این دوران آرامش و دورانی که وحی میشد مکمل این ماموریت شما هستند نه این که خدای متعال شما را رها کرده یا غضب بر شما کرده این یک احتمال. احتمال دیگری که داده شده بعضی مفسرین فرموده اند این است که خدای متعال پیامبر را دعوت به زهد کرده زاهد در دنیا باش همهی دنیا را رها کن پشت پا به خوشیهای دنیا بزنی و باید هم همین طور باشد هم حضرت و هم امت. اول قدمی که ما در سیر الی الله به او دعوت میشویم زهد و فراغت از دنیا است رها کنیم باید خوشیها را زهد مکرر عرض شده زهد معنایش داشتن و نداشتن نیست معنایش فراغت باطنی است که انسان اگر به فراغت رسید زاهد میشود و طبیعتا در مسیر این زهد سختیهایی وجود دارد ممکن است کسی تلقی کند خدای متعال این پیامبر را مورد غضب قرار داده اند یا رها کرده اند که باید دنیایشان با این سختیها بگذرد میفرماید این طوری نیست. به این روایت هم استشهاد کرده اند وجود مقدس نبی اکرم وارد شدند بر فاطمهی زهرا صلوات الله و سلام الله علیهما دیدند با دست آسیاب میکنند و لباس شان پوشش خشن و نا مناسب است برای شئون ظاهری ایشان و الا در روایت دارد چادر ایشان گاهی دوازده وصله داشت عایدات عظیم فدک را داشتند و دوازده وصله گاهی به چادرشان میخورد آن سختی را وقتی دیدند اشک در چشمان مبارک شان جمع شد فرمودند این تحمل سختیها را بکنید در مقابل نعمت آخرت حضرت خدا را حمد کردند فرمودند سختی نیست الحمدلله خدا را شکر کردند در مقابل نعمتها شکر عظیمی این آیه نازل شد «وَ لَسوْف يُعْطِيك رَبُّك فَترْضي» پس کانه در مقابل این سختیها و زهد و فراغتی که باید داشته باشند خدای متعال وعدهی آخرت میدهد این زندگی زاهدانه و طلب این زندگی بر حضرت به معنی قهر و غضب نیست احتمال سوم نزدیک این احتمال است و شاید لطیف تر و دقیق تر از این احتمال باشد این است که زندگی این پیامبر و امت شان همراه با سختیهای بسیار سنگینی بود خود این پیامبر قبل از بعثت چه رنجهای عظیمی کشیدند برای این که آمادهی بعثت شوند تحمل این وحی مقدماتی میخواست خدای متعال ریاضت داده این پیامبر را تا آماده اش کرده برای این مقام در زیارت جامعه است یک تعبیر بسیار زیبایی است لاَ یَسْبِقُکُمْ ثَنَاءُ الْمَلاَئِکَةِ هیچ ملک مقربی در خضوع و ثنای شما در مقابل خدای متعال سبقت نمیگیرد آنهایی که صاحب حال خضوع هستند احدی از آنها بر شما سبقت نمیگیرد و هم عرض شما نمیشود چرا؟ چطور میتوانند ملائکه هم سنگ شما شوند در حالی که شما قلوبی دارید که خدای متعال مستقیم ولی قلب شماست و ریاست قلب شما را خودش متولی شده شما را ریاضت داده تا ظرف حمد و شکر قلب شماست هر حامد دیگری زیر پرچم شماست. لوای حمد دست حضرت است. پس هیچ ملکی در ثنای الهی بر شما سبقت نمیگیرد ریاضتی که خدای متعال میدهد انبیا بیش از همه در سختی بودند اِنَّ اَشَدَّ النّاس بَلاءً الاَنبياءُ ثُمَّ الَّذينَ يَلُونَهُم هم قبل از بعثت شان هم بعد از بعثت سختیهای بعد از بعثت خیلی هایش سختیهایی است که برای شفاعت امت است پیامبر برای این که امتی را ببرد باید رنج بکشد لذا بار سنگینی روی دوش حضرت گذاشته میشود ابتلائات عظیمی پیش میآید که این ابتلائات برای شفاعت است. یک قسمتی از زحمات انبیا برای هدایت دیگران بوده. بخش عمده از تلاش و رنجهایی که میکشیدند حضرت نبی اکرم برای بردن یک امت از تاریکی است. برای بردن این امت باید یک رنج عظیمی بکشند تا بتوانند قلوب را هدایت بکنند یک نمونه اش عاشوراست. پس وجود مقدس بخش عمدهای از زحماتی هم میکشیدند رنجهای فراوانی برایشان پیش میآمده برای هدایت امت پس یک قسمت دشواریهایی بوده که برای انبیا بوده در بین انبیا هم که هیچ پیغمبری مثل حضرت رسول اذیت نشده چون هدایتی که ایشان آورده هدایت سنگین تری است ماموریت ماموریت عظیم تری است دشمنها دشمنان بزرگ تری هستند طبیعتا دشواریها دشواریهای بیشتری است پس این پیامبر رنج فراوانی برد امت شان هم همین طور وقتی پیامبر آمدند مدتها در مکه در محاصره بودند در شعب ابی طالب بعد آمدند مدینه جنگهای فراوان اصحاب صفه داشتند که گاهی غذایی برای خوردن نداشتند در بعضی جنگها یک خرما را چند نفر در یک روز تقسیم میکردند میخوردند این همه رنج در مقابل آن همه گشایشهایی که برای کفار قریش به ظاهر بود در ایران و روم کسی نگاه بکند بین این دو این انسانی که محدود نگر است وقتی نگاه میکند میگوید چه طور ادعا میکنید بر حق هستید. این سوال سوال تاریخی هم است در مقابل همهی انبیا این سوال بوده انبیا وقتی میآمدند همراه با آمدنشان دشواریها میآمد این سنت الهی است «وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ» (انبیاء/25) متعدد در قرآن آمده «وَلَقَدْ أَرْسَلنَآ إِلَى أُمَمٍ مِّن قَبْلِكَ فَأَخَذْنَاهُمْ بِالْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ» (انعام/42) ما قبل از شما پیامبری میفرستادیم هر پیامبری میآمد دنبالش سختیها میفرستادیم این سختیها میآمد برای این که آنها به تضرع و خشوع و بندگی برسند وقتی پیامبر میآید خدایی که رب است بستر بیرونی پذیرش این دعوت را فراهم میکند سختیها همراه با پیامبر میآید این سختیها که همراه با انبیا میشد موجب میشده یک عدهای کم کم در برابر سختیها شک میشوند. به موسی میگفتند قبل از این که بیایی در سختی بودیم الآن هم که در سختی هستیم پس چه فرقی کرد؟ خدا با ماست اگر خدا با شماست که همه چیز آن طرف است همهی خوشی و نعمت دست فرعون است آنها غرق در بهجت و لذت اند شما آمدی گفتیم جا به جا میشود خوشیها میآید طرف ما شما هم که آمدی هنوز در سختی هستیم لابد خدا شما را رها کرده اگر خدای متعال کمک تان میکرد فقط یک ماموریتی نمیداد یک ماموریت ابتر وقتی میآمدید همه چیز درست میشد این انتظارات ظاهری ماست. یعنی آبادی که ما به آن آبادی میگوییم باشد چون آبادی در نگاه ما با نگاه خدای متعال کاملا متفاوت است ما آبادانی و توسعهای که میگوییم توسعه نمیگویند آبادانی هم نمیگویند. نمیخواهم بگویم دین دنبال ایجاد رفاه و امنیت بر مردم نیست نه دین حتما رفاه میآورد امنیت میآورد ولی این نگاه که ما خیال کنیم دین میآید با هدف این که زود مشکلات حل شود شکمها سیر شوند این طور نیست انبیا میآیند یک هدایت برتری را میآورند و تا بسترهای پذیرش این هدایت فراهم شود یک امتحاناتی از عباد گرفته میشود امر توحید این طور است وقتی میخواهد بیاید «إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ» (انشقاق/6) هر قدم بخواهد گشوده شود دری از وادی توحید باز شود رنجها و ریاضتها لازم است بخشی از این ریاضتها را به ما دستور داده اند خودتان ببرید بخشی اش را خدای متعال خودش فراهم میکند در داستان جنگ احد که خیلی به مسلمانها سخت گذشت حادثهی سنگینی برای مسلمانها بود خدای متعال میفرماید «وَ لِيُمَحِّصَ ما في قُلُوبِكُمْ » (آل عمران/154) بناست آن چه در باطن شما است مورد ابتلا قرار بگیرد و قلب تان پاک شود قلب شما خالص برای خدا شود پس وقتی انبیا میآیند این سختیها است همهی امم هم همین طور بودند از این دست آیهای که خواندم زیاد دارم «لاَّ أَخَذْنا أَهْلَها بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ» (اعراف/94) اگر کسی این نگاه را بکند میگوید شما آمدید یک روز دو روز ده روز بیست روز بیست و سه سال است شما پیغمبرید در مکه سال هاست هستید ما گفتیم مشکل حل میشود در مدینه آمدیم گفتیم حالا مشکل حل میشود هر روز کار از کار دشوار تر شد و این دشواری در امت حضرت است تا عصر ظهور میبینید که گشایشها گشایشهای موقت است تا عصر ظهور این سختیها است به خصوص الآن که این دوره چیرگی ظاهری قدرتهای مسلط و مستکبر مادی در جهان است ممکن است کسی توهم کند رها شدیم این چه حقانیتی است همهی قدرتها آن طرف شما ادعای حقانیت میکنید اتفاقا این شبههی همین امروز است که شبههی دیرین همهی امم بوده به انبیا میگفتند شما حقید پس علائم حقانیت شما کو؟ در جنگها هم اتفاقا همین حرفها را میزدند در سورهی آل عمران است میگویند اگر ما بر حق بودیم این صحنهها پیش نمیآمد عین این حرف را میزدند نباید کشته میشدیم نباید این صحنههای سخت پیش میآید اگر حق با ما بود اگر واقعا چیزی دست ما بود بنابراین چیزی دست ما نیست.
شریعتی: این احتمال سوم که منشا توهمی است و در مقیاس بزرگ تر و تاریخی تر و دقیق تر.
حاج آقا میرباقری: که انبیا وقتی میآیند به خصوص وجود مقدس حضرت که اعظم ابتلائات عالم را دارند و یک سختیهای سنگینی برای امت پیش میآید این سختیها ممکن است این توهم را ایجاد بکند که پیغمبر را خدای متعال رها کرده. حقانیتی نیست و اگر بوده اول راه بوده و الآن رها شده قرآن میفرماید این طور نیست ما شب و روز را همه اینها مکمل هم هستند این طور نیست شب تاریک میشود خداوند بر همه غضب میکند. ما روز روشنی هم داریم دورهی ظهور دورهی ضحی است ولی این دوران که دوران سختی و درگیری است به معنی غضب خدا و قهر خدای متعال نیست. این پیامبر ازلا و ابدا تحت حمایت خدای متعال بوده به طور کلی یک سنت الهی است که وقتی پیغمبر میفرستد همراه پیامبر سختیها میآید و این سختیها برای این است که مردم آماده شوند تحمل ولایت الله و ولایت معصوم امر دشواری است مردم باید آماده شوند این آمادگی بخشی اش با تکالیف ماست و بخش عمدهای اش با رضایتهایی است که خدای متعال خودش تدبیر میکند رب ما است بسترهای عالم را فراهم میکند از اختیار ما هم گاهی بیرون است و خدا تدبیر میکند سختیها را گاهی فردی است گاهی جنبهی اجتماعی است بعد قرآن میفرماید «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ» (اعراف/96) اگر به مرحلهی ایمان میرسیدن «لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَٰتٍۢ مِّنَ ٱلسَّمَآءِ وَٱلْأَرْضِ» (اعراف/96) درهای آسمان و زمین برای آنها باز میشد همهی خیرات مال متقین است مال اهل ایمان است آنها اگر چیزی میخورند از کنار دست مومنین میخورند نه این که آنها اصل هستند ولی این مقدمات برای این است که آنها به تقوا و ایمان برسند اگر به آن مرحله رسیدند که آمد و شد نعمتها آنها را مشغول نمیکند همهی درها را باز میکند تا به آن جا نرسیده اند وقتی پیامبر میآید ما درها را میبندیم تا غافل نشوند دنبال پیغمب راه بیفتند به رشد برسند وقتی به رشد برسند همهی درها به روی آنها باز میشود. این قسمت اول سوره بود.
شریعتی: خیلی خوب. خیلی ممنون. مشرف میشویم محضر قرآن کریم ثواب تلاوت آیات را هدیه میکنیم به روح آسمانی حضرت رسول. صفحهی 301 آیات 62 ام تا 74 ام سورهی مبارکهی کهف. باز میگردیم همراه شما اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
اللهم صل و سلم علی الرسول و آل النبی العظیم
فَلَمَّا جَاوَزَا قَالَ لِفَتَاهُ آتِنَا غَدَاءَنَا لَقَدْ لَقِينَا مِن سَفَرِنَا هَذَا نَصَبًا ﴿٦٢﴾ قَالَ أَرَأَيْتَ إِذْ أَوَيْنَا إِلَى الصَّخْرَةِ فَإِنِّي نَسِيتُ الْحُوتَ وَمَا أَنسَانِيهُ إِلَّا الشَّيْطَانُ أَنْ أَذْكُرَهُ وَاتَّخَذَ سَبِيلَهُ فِي الْبَحْرِ عَجَبًا ﴿٦٣﴾ قَالَ ذَلِكَ مَا كُنَّا نَبْغِ فَارْتَدَّا عَلَى آثَارِهِمَا قَصَصًا ﴿٦٤﴾ فَوَجَدَا عَبْدًا مِّنْ عِبَادِنَا آتَيْنَاهُ رَحْمَةً مِّنْ عِندِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا ﴿٦٥﴾ قَالَ لَهُ مُوسَى هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلَى أَن تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا ﴿٦٦﴾ قَالَ إِنَّكَ لَن تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرًا ﴿٦٧﴾ وَكَيْفَ تَصْبِرُ عَلَى مَا لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْرًا ﴿٦٨﴾ قَالَ سَتَجِدُنِي إِن شَاءَ اللَّـهُ صَابِرًا وَلَا أَعْصِي لَكَ أَمْرًا ﴿٦٩﴾ قَالَ فَإِنِ اتَّبَعْتَنِي فَلَا تَسْأَلْنِي عَن شَيْءٍ حَتَّى أُحْدِثَ لَكَ مِنْهُ ذِكْرًا ﴿٧٠﴾ فَانطَلَقَا حَتَّى إِذَا رَكِبَا فِي السَّفِينَةِ خَرَقَهَا قَالَ أَخَرَقْتَهَا لِتُغْرِقَ أَهْلَهَا لَقَدْ جِئْتَ شَيْئًا إِمْرًا ﴿٧١﴾ قَالَ أَلَمْ أَقُلْ إِنَّكَ لَن تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرًا ﴿٧٢﴾ قَالَ لَا تُؤَاخِذْنِي بِمَا نَسِيتُ وَلَا تُرْهِقْنِي مِنْ أَمْرِي عُسْرًا ﴿٧٣﴾ فَانطَلَقَا حَتَّى إِذَا لَقِيَا غُلَامًا فَقَتَلَهُ قَالَ أَقَتَلْتَ نَفْسًا زَكِيَّةً بِغَيْرِ نَفْسٍ لَّقَدْ جِئْتَ شَيْئًا نُّكْرًا ﴿٧٤﴾
ترجمه:
وقتی [از آنجا] گذشتند، موسی به خدمت گزارش گفت: غذای صبح گاهی ما را بیاور که از این سفرمان سختی و خستگیِ بسیار دیدیم. (۶۲) خدمت گزارش گفت: آیا ندانستی چون کنار آن سنگ جای گرفتیم، من ماهی را از یاد بردم و آن با وضعی شگفت انگیز راه خود را در دریا گرفت و رفت، و جز شیطان از خاطرم نبرد که آن را به یاد داشته باشم. (۶۳) موسی گفت: این [جای فراموش کردن ماهی] همان است که ما در طلبش بودیم. پس با پی گرفتن جای پای خود [از راهی که آمده بودند] برگشتند. (۶۴) پس بنده ای از بندگان ما را یافتند که او را از نزد خود رحمتی داده و از پیشگاه خود دانشی ویژه به او آموخته بودیم. (۶۵) موسی به او گفت: آیا [اذن می دهی که] من تو را [به این هدف] پیروی کنم که از آنچه به تو آموخته اند، مایه رشدی به من بیاموزی؟ (۶۶) گفت: [ای موسی!] تو هرگز نمی توانی بر همراهی من شکیبایی ورزی. (۶۷) و چگونه می توانی بر چیزی که به آن احاطه [علمی] نداری شکیبایی ورزی؟ (۶۸) گفت: اگر خدا بخواهد، مرا شکیبا خواهی یافت، و هیچ فرمانی را از تو مخالفت نخواهم کرد. (۶۹) گفت: [ای موسی!] اگر دنبال من آمدی، از هیچ چیز از من مپرس تا خودم درباره [حقیقتِ] آن با تو آغاز سخن کنم. (۷۰) پس هر دو به راه افتادند تا وقتی که در کشتی سوار شدند، او شکافی در کشتی ایجاد کرد. موسی گفت: آیا آن را شکافتی تا سرنشینانش را غرق کنی؟ به راستی که کاری بسیار زشت کردی! (۷۱) گفت: [ای موسی!] آیا نگفتم که تو هرگز نمی توانی بر همراهی من شکیبایی ورزی؟ (۷۲) گفت: مرا بر آنچه از یاد بردم، مؤاخذه مکن و در کارم به من سخت مگیر. (۷۳) پس [هر دو] به راه افتادند تا [زمانی که] به نوجوانی برخوردند؛ پس [بنده ما] او را کشت. موسی گفت: آیا شخص بی گناهی را بدون آنکه کسی را کشته باشد، کُشتی؟ به راستی که کاری بسیار ناپسند مرتکب شدی! (۷۴)
اللهم صل و سلم علی الرسول و آل النبی العظیم
شریعتی: خیلی خوشحالیم خدمت شما هستیم. وقت در اختیار حاج آقای میرباقری است.
حاج آقا میرباقری: بسم الله الرحمن الرحیم پس عرض شد خدای متعال به پیامبر گرامی میفرمایند این سختیهایی که است و سختیهایی که به امت شما و به امم دیگر داده شده و مستمر و تاریخی است به این معنی نیست که شما و به تبع شما امت شما رها شده یا خدای متعال به شما غضب کرده بلکه اینها مقدمهی گشایش بعدی است اینها دوران گذار و دوران عبور به سمت دولتی است که خدا به حضرت وعده داده دو نمونه اش در این سوره ذکر شده «وَ لَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَکَ مِنَ الْأُولى» یکی آخرت است این آخرت در بعضی روایات تعبیر شده به رجعت حضرت که شما رجعتی دارید آن دوران دوران خوبی است این دوران هم خوب است دوران سازندگی و سیر امت است تا برسند به آن گشایش. این یک که میشود ظهور و بعد از ظهور هم رجعت که دوران ظهور دورهای است که حضرت نورشان تجلی میکند در عالم مکرر آیاتش را ملاحظه کرده اید «وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا، وَالْقَمَرِ إِذَا تَلاهَا، وَالنَّهَارِ إِذَا جَلاهَا» (شمس/3-1) وقتی روز رسید خورشید در آن روز تجلی میکند خورشید نبی اکرم تجلی میکند بیت النور نبی اکرم میشود همهی عالم ظلمت برداشته میشود شب تاریک میشود دوران ظهور و بعد رجعت دوران تجلی نور نبی اکرم و ظهور نبوت نبی اکرم و هدایتی که حضرت آورده اند که از سنخ نور است این هدایت و نوری که پیامبر با خودشان آورده اند تجلی میکند میشود دوران روشن و همه در فضای نورانی زندگی میکنند آن جا همه چیز در اختیار است «رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ» (نور/37) لذا گشایش اول برای حضرت این جاست این گشایش هم از سنخ توسعه نیست من با صراحت عرض میکنم قطعا از سنخ توسعهی غربی نیست که حالا خیال کنیم این عدالت و رفاهی که اینها میگویند یک مقدار بالاتر و بهترش برای وجود مقدس امام زمان است این مقوله جمع میشود جهان دیگری فراهم میشود و این جنسی نیست کما این که بهشت این جنسی نیست عالم رفیع تری است با مناسبات رفیع تری ظهور معنایش همین است و الا چه اتفاقی میافتد اگر بنا باشد دستگاهش همین باشد و فقط ظهور جسمانی تعریف کنیم حقیقت نبوت و ولایت ظهور پیدا میکند جهان دیگری میشود مناسبات جهان فرق میکند. دوم «وَلَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضَى» یک آیندهی دیگری است که آن قدر خدای متعال به شما میدهد که راضی شوید این آینده در قیامت است حضرت در قیامت شفاعتی که میکنند این قدر دستگیری میکنند و آن قدر درجات را بالا میبرند فقط به لحاظ کمی نیست که شما هر کس را بخواهید میتوانید دستگیری کنید نه شفاعت شما ظاهر میشود در آن عالم شفاعت حضرت از قبل بوده شفاعت در بهشت شفاعت در توحید است چون بهشت دار توحید است شفاعت در بهشت این است که مردم را وارد توحید کند این از قبل شروع شده ظهورش در قیامت است همهی امم بدهکار این شفاعت اند روز قیامت حتی انبیا در درجاتشان دستگیری میشوند و بعد امت خودشان را شفاعت میکنند ولی شفاعت اصلی مال حضرت است آن چیزی که به حضرت میدهند فقط کمی نیست که هر کسی را خواستید شفاعت کنید بلکه هر قدر هم بخواهید ببخشید دست تان را باز میکنند هر مقامی از مقامات توحید را که بخواهید بدهید موحدین را درجاتشان را بالا ببرید هر مقامی از مقامات بهشتی را بخواهید این قدر میدهیم که راضی شوید این ثمرهی مقام محمود حضرت است خدای متعال این اذن را به حضرت داده اند که «یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضَى» لذا نقل شده یک بار جبرئیل این آیه را به حضرت آورد که در بستر شهادت و رحلت بودند جبرئیل آمد همهی آسمان را آماده کردیم ملائکه در صف منتظرند گفت بگو چیزی که من خوشحال شوم عرض کرد چه چیزی شما را خوشحال میکند فرمود با امت من چه میشود جبرئیل عرض کرد «وَلَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضَى» بنابراین دشواریهای امت دو روز قطعی در پیش رو دارد که سامان قطعی پیدا میکند یکی ظهور است یکی هم قیامت شما در نگاه بلند ببینید نگاه تان کوتاه نباشد اگر آدم فقط امروز را ببیند میگوید اینها در دشواری هستند آنها در رفاه ولی کار عظیمی که پیامبر میکنند این شخصیت بزرگ معطوف به امروز و فردا نیستند معطوف به یک عمل طولانی هستند بنابراین در مقابل این دولتی که به اهل باطل میدهیم و خوشیهای ظاهری که همه اش هم همراه با رنج است «وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا» (طه/124) این معیشت ضنک چشم شما امت را خیره نکند «وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَيَاةِ الدُّنيَا» (طه/131) نگاه تان به این متاعی که به آنها دادیم نباشد بنابراین در مقابل این اگر کسی با آن نگاه ببیند یک دولتی در دورهی ظهور و رجعت و قیامت است که دولت نبی اکرم است و امت نبی اکرم به آن فرجها میرسند این دوران هم دوران خوبی است نه این که دوران بدی است این دوران مقدمه است اگر این دوران نگذرد امت آن دوران را نمیتواند درک کند لذا خوبان این امت رجوع میکنند رجعتی دارند که آن دوران را درک میکنند دورانی که ولایت حضرت ظهور پیدا میکند هدایت حضرت تجلی پیدا میکند نعیم حضرت محقق میشود و این آینده هم آیندهی نزدیکی است قرآن وقتی در مورد قیامت و ظهور صحبت میکند تعبیرش این است «أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ» (هود/81) صبح نزدیک نیست؟ تمام میشود دیگر. «وَ الضُّحى، وَ اللَّیْلِ إِذا سَجى» این شب تمام میشود همهی این سختیهای دوران بعثت نبی اکرم و دوران بعد و ظهور سختیهایی است که گذرا است و البته یک تحول معرفتی میخواهد که انسان بتواند این قرب را درک بکند و الا به ما گفته اند شما ظهور را قریب بدانید اگر دور دیدید ظهور را اگر قیامت را دور دیدید مبتلا به قساوت قلب میشوید ولی این تحول معرفتی میخواهد بنابراین این قسمت اول آیه.
شریعتی: این احتمال سومی که اشاره کردید نکاتی که گفتید مفهومش با مفاهیم سورهی انشراح خیلی به هم پیوسته است.
حاج آقا میرباقری: بله آن جا رنج خود نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است که تکلیف سنگینی روی دوش نبی اکرم آمده نصب امیرالمومنین است که خیلی سخت داشت به حضرت میگویند همان طور که بار سنگین شما را برای شما سبک کردیم آن رنج بعدی هم یسری به دنبال دارد «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً، إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً، فَإِذَا فَرَغْتَ فَانصَبْ» (انشراح/8-6) آن کار سنگین را هم انجام بده نبوت به انجام رسید ولایت را هم به انجام برسانید گشایش با خدای متعال است این جا بحث امت است که در رنج افتاده اند ممکن است احساس کنند رها شده اند اتفاقا این طور نیست ما که گفتیم برو دست این امت را بگیر ما شما را رها نکردیم این سختیها است به دنبالش گشایشهایی است صبر کنید تا آن گشایشها بیاید.