كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين میرباقری
تاريخ پخش 93/10/06
حاج آقا میرباقری: اعوذ بالله من الشیطان الرجیم : بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل الساعة ولیاً و حافظاً و قاعداً و ناصراً و دلیلاً و عیناً حتی تسکنه ارضک طوعاً و تمتعه فیها طویلاً و هب لنا رأفته و رحمته و دعائه و خیره ما ننال به سعة من رحمتک و فوز عن عندک این را عرض میکردم گفتم بزرگی منبر بودند یک آقایی گفت حضار بیایید یک قدم جلوتر بنشینید این آقا از منبر پایین آمد رفت گفتند چرا رفتید گفتند هر چه من میخواستم بگویم این آقا گفت داستان بعضی از اشعاری که آقای شریعتی میخوانند همین است واقعا شاعرها با لطافت همهی آن چه ما میخواهیم بگوییم در لا به لای ابیات شان بیان کردند شاعران خوش قریحه و اهل فضل. بعضی از نکاتی که ما میخواستیم عرض بکنیم در این دو شعری که در این دو جلسه آقای شریعتی خواندند تقریبا با لطافت بیان شده بود. سورهی والضحی چند فراز دارد بعد از بسم الله سوره که در همهی سورهها معنی خاص خودش را دارد دو قسم است «وَ الضحَي، وَ الَّيْلِ إِذَا سجَي» (ضحی/2-1) یکی به پرتو خورشید وقتی روز بالا میآید و کاملا فضا روشن میشود و دوم شب وقتی آرام میگیرد و تاریکی شب فراگیر میشود بعد از این دو قسم که مناسبت با معنای سوره هم دارد در فراز اول خدای متعال به پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله و سلم با قاطعیت میفرمایند «مَا وَدَّعَك رَبُّك وَ مَا قَلي» (ضحی/3) پروردگار تو نه تو را رها کرده نه دواع کرده وداع یعنی این که ما با کسی قرار داد داریم این قرارداد ما به انجام میرسد با هم خداحافظی میکنیم از هم جدا میشویم قرارداد تو با تو به پایان نرسیده آغاز راه رسالت شماست و الی الابد این ماموریت در هدایت و دستگیری ادامه دارد پرتو شما باید همهی عالم را روشن کند و تاریخ و معاد و قیامت همه در ذیل وجود مقدس نبی اکرم معنا دار میشود بنابراین نه وداع است نه قهر و غضب این نکتهای اول که عرض کردیم از خود این نوع برخورد استفاده میشود گویا یک شاعبهای بوده که خدای متعال این پیامبر را رها کردند کار یا نا تمام مانده مثل قراردادی که فسخ میشود و یا خلاصه ممکن است این پیامبر العیاذ بالله کسی توهم کند خوب قرارداد را عمل نکرده خدای متعال قرارداد را فسخ کرده یا اتفاقی افتاده از ناحیهی خدای متعال که خدای متعال قهر کرده اند بنابراین نه خدای متعال غضبی دارد نه این پیامبر را رها کرده نه کار شما به پایان رسیده نه فسخ شده قرارداد خدای متعال با شما منتها عرض کردیم سوال این است که آن چه مبدا این توهم بوده یا این سوال را برمیانگیخته که آیا خدای متعال این پیامبر را رها کرده است قهری است یا نه عرض کردیم عمدتا دو نظر وجود دارد یکی این است که همان قطع شدن وحی برای مدتی است که پیامبر وحی شد برای مدتی وحی قطع شد خدای متعال میفرماید این قطع وحی تدبیری است مسئلهای است بحث قهر و غضب رها کردن شما نیست یا این که مشکلاتی که در مسیر نبوت نبی اکرم وجود داشته و حضرت بعد از این که آمدند و مردم را دعوت به فلاح و شهادت کردند آنهایی که اجابت کردند آمدند دنبال پیامبر آغاز مشکلات است به خصوص اگر مشکلات عظیمی را که همراه با رحلت نبی اکرم پیش آمد که در نقل دارد خود حضرت وقتی از حجه الوداع برگشتند مشرف شدند به خانههای مدینه فرمودند من تاریکیهای فتنه را میبینم شما هم میبینید این تاریکیها و ظلماتی که پیش آمده و این شب طولانی و یلدایی که پیش آمده تا برسیم به عصر ظهور حقیقت نبوت نبی اکرم ممکن است کسی توهم کند که خدای متعال رها کرده هدایت را این هدایت ابتر مانده یا قهری در کار است خدای متعال میفرماید نه این سختیها علامت قهر نیست و همه اش برای شما خیر است بنابراین همهی این رنجها و سختیهای رنجهای پیش بینی شده است در طرح عظیمی که خدای متعال با نبی اکرم دارند و پیامبر به یک معنا به اذن حضرت مجری این طرح بزرگ در همهی عالم هستند «هُوَ الَّذى أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دینِ الْحَقِّلِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ» (صف/9) این طرح عظیمی که آخرش به غلبهی نبی اکرم ختم میشود ولی آخرش همراه با فراز و نشیبهایی است همه اش برای نبی اکرم و امت خیر است ولو این که بدیهایی اتفاق بیفتد برای حضرت و آنهایی که در مسیر حضرت هستند جز خیر در آن نیست «وَ لَلآخِرَةُ خَیْرٌ لَّكَ مِنَ الأُولَى« (ضحی/4) این مسیر سخت تمام میشود و یک آیندهی بهتری در انتظار است و بعد هم «وَلَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضَى» (ضحی/5) در یک آیندهی دیگری این قدر میبخشیم که شما با همهی وسعت طلب راضی میشوی حضرت که به کم قانع نیست ممکن است یک مدیری که افق نگاهش محدود است اگر یک توسعهی مادی برایش برسد و جامعه اش به یک رفاه و امنیت ظاهری برسند قانع باشد پیامبر که به این چیزها قانع نیست تا همه را به مقام توحید و رضوان و بهشت نرساند راضی نمیشود وسعت طلب پیامبر و نگاه حضرت یک وسعت بزرگی است که نگاهش قابل مقایسه با نگاه پرچم داران مادی نیست آنها هم گاهی شرح صدر دارند اما شرح صدر در باطل و کفر آنها هم آینده نگری دارند و نقشهها طراحی میکنند و آیندههای بزرگی در نظر دارند اما قابل مقایسه نیست با پیامبر «وَلَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضَى» شما را راضی میکنیم. که «وَ لَلآخِرَةُ» تفسیر شده به رجعت که خود پیامبر رجعتی دارند و بعد رجعت اهل بیت آغاز میشود پس در این طرح عظیم اگر شما وسعت طرح خدا را با حضرت و برنامهی الهی را ببینید سختیهای طولانی است که الآن ما در دوران سختی هایش هستیم ولی یک آخرتی است «وَلَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضَى» یک معادی است و یک رجعتی اینها وعدههایی است که خدای متعال به پیامبر داده هیچ وداعی در کار نیست هیچ قهری با پیامبر و امتش نیست بله آنهایی که مسیرشان را جدا کنند حسابشان جداست و خدا با آنها قهر و غضب خواهد داشت بنابراین نسبت به امت پیامبر سختی نیست یک نکتهای وجود دارد این سوال سوال عام است در همهی ادوار بوده در سختیها توهم میشده حق با ما نیست در حالی که سختی معنایش این نیست که حق در مسیر سختی وجود ندارد جنگ احد از سخت ترین جنگ هاست مسلمانها کشتههای عظیمی دادند حضرت حمزه سیداشهدا به حسب ظاهر خیلی کار سخت شده یک عدهای میگفتند «لَوْ كَانَ لَنَا مِنَ الأَمْرِ شَيءٌ مَا قُتِلْنَا هاهُنَا» (آل عمران/154) آیهی قرآن است اگر حق با ما بود نباید این طور کشته شویم در معرض شکست قرار بگیریم قرآن میفرماید این طور نیست اولا امر در دست خداست ولی این به این معنی نیست که پیامبر بر حق نیستند این سختیها سختیهای راه است سختی تطهیر قلب است جدا شدن صفوف از هم است «وَ لِيَبْتَلِيَ اللَّهُ ما فِي صُدُورِكُمْ وَ لُِيمَحِّصَ ما فِي قُلُوبِكُمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ» (آل عمران/154) گاهی صف بندیهای اجتماعی روشن شود ناپاکیها از درون برود کنار این وادی همراه با سختیها است بعد خدای متعال در فراز بعدی لطفی که در حق این پیامبر کردند گوش زد میکنند یکی این که پیامبر ما «أَلَمْ یَجِدْكَ یَتِیمًا فَآوَى» (ضحی/6) خدای متعال شما را یتیم نیافت و به شما پناه داد «وَوَجَدَكَ ضَالّاً فَهَدَى» (ضحی/7) شما را ضال نیافت و شما را هدایت کرد «وَوَجَدَكَ عَائِلًا فَأَغْنَى» (ضحی/7) شما را بر حسب ظاهر فقییر نیافت و شما را به غنی رساند. الم یجدک یتیما واضح است پیامبر یتیم بودند و یتیمی را هم با سختی درک کردند وجود مقدس حضرت عبدالله پدر بزرگوار ایشان یا اوایل تولد ایشان و یا قبل از تولد ایشان بعضی از محققین معتقدند که این بعد از میلاد نبی اکرم بوده ولی بلافاصله از دنیا رحلت فرمودند و بعد هم مادرشان در سن شش سالگی عبدالمطلب که بزرگ ایشان بودند و سرپرست ایشان بودند هشت سالگی این وضعیت ایشان بوده.
مجری: این منت گذاشتن نیست؟
حاج آقا میرباقری: نه منت نیست بیان نعمت هاست بدون نعمت در خود بیان هم لطف وجود دارد به خصوص با توجه به قبل سوره اگر مورد مطالعه قرار بگیرد که خدای متعال میفرماید ما هیچ وقت شما را رها نکرده بودیم همان جایی که شما یتیم شدید تدبیر ما بودید و بیان همراهی خداست که خدا همیشه با شما بوده از وقتی پا در دنیا گذاشتید که یتیم بودید دست خدا همراه شما بوده و خدای متعال کار شما را پیش برده هیچ وقت شما تنها نشدید خودش پناه شما شد در روایت است موسای کلیم در باب یتیمی به خدای متعال عرضه داشتند خدای متعال فرمودند تو ناراحتی که من کفیل او باشم؟ مگر پدر جز یک سایهی رحمت خداست؟ او رفته خودم مستقیم کفیل میشوم جای او را پر میکنم لذا به این ایتام امیدی است که خدای متعال مستقیم کفالت شان میکند از دل اینها موجودات فوق العادهای پیدا میشوند بنابراین این سختی یسر چیزی نبود که قهر خدای متعال یا وداع خدا باشد این سختی بود که لازمه نبوت است شما برای این که به این مقام برسید باید آن دوران را پشت سر میگذاشتید ولی این موجب نشد که شما رها شوید من دائما با شما بودم پناهی که خداوند به این پیامبر داد شد پناه همهی هستی پیامبر پناه گاه همهی عالم است آخر کار پناه گاه برای همه است از امیرالمومنین نقل شده وقتی تب جنگ بالا میگرفت، ما به این پیغمبر پناه میبردیم پناه همهی کائنات است «أَلَمْ یَجِدْكَ یَتِیماً فََاوَى، وَ وَجَدَكَ ضَآلاًّ فَهَدَى« (ضحی/8-7) شما را ضال نیافت؟ پیامبر دارای گمراهی بودند؟ نه این ضال را به معنی فقدان هدایت معنی کرده اند نه در گمراهی بوده اند این طوری نباید معنا کرد و این هم ناظر به این است که هر مخلوقی به خودی خود فاقد همهی کمالات است و خدای متعال نباشد همه ضال اند به معنی گمراهی نیست به معنی فقدان هدایت است یک جوری این پیغمبر را هدایت کرد که چراغ هدایت همهی کائنات شد هدایت ایشان متعدی است به همهی عالم میرسد. شما را فقیر یافتیم از نظر اقتصادی به ظاهر ایشان در مضیقه بودند با اموال حضرت خدیجه به غنی رسیدند تدبیر خداست هیچ کس فکر نمیکرد این اموال بیاید در خدمت اهداف حضرت قرار بگیرد این ظاهر سه آیه است البته جور دیگری هم در روایات معنا شده فرمودند یتیم یعنی وجید یعنی کسی که بی بدیل بود لذا به در گفته میشود در یتیم یا درة یتیمه چون بی بدیل است شما را خدای متعال بی بدیل نیافت و همهی مردم را به سوی شما آورد شما را پناه گاه مردم کرد این هم در بعضی روایات شده «، وَ وَجَدَكَ ضَآلاًّ» ضال یعنی در بین مردم ناشناس بودی همه را به سوی شما متوجه کرد قلوب متوجه شما شد «وَ وَجَدَکَ عائِلاً» همهی مردم عائلهی شما هستند فاغنی خدای متعال همهی اینها را با علم شما به غنی رسانده یک علمی خدا به پیامبر داده یک عطایی کرده که همهی عالم با عطایی که به پیامبر شده به سرشاری میرسند این هم ترجمهای که ابتدائا با ظاهر آیه نمیخواند اما روایت است معنای قابل حمل به آیه است مکرر گفته ایم در مورد قرآن محزوری ندارد که چندین معنا داشته باشد آیه و همهی معانی هم معانی قابل بیانی با بیان قرآن باشد. این هم یک معناست چون روایت هم دارد معنای قابل اعتنایی است خلاصه پیامبر وحیدی است که پناهگاه همه است آن گم شدهای است که گم شدهی همهی وجدانها و فطرتها بوده خدای متعال فطرتها را به سوی پیامبر هدایت کرده او را یافته اند با او به هدایت رسیده اند عائل گاهی به معنی فقیر است ممکن است ماده اش هم با هم فرق کند اجوف واوی و یایی عول و عیل فرق دارد یک معنایش به معنی عائله مند است خدای متعال شما را عائله مند یافت سرشار کرد سرشاری کرد که همهی عائلهی شما با آن تامین میشوند یعنی هدایت دیگران و پناه دیگران و غنای دیگران به وسیلهی شما واقع شده خدای متعال شما را مبدا غنا و پناه و هدایت دیگران قرار داد بنابراین این طور نیست که سختیهایی که در بین راه است به معنی قهر با شما یا با امت شما باشد همان طوری که این سختیهایی که امت طی کرده اند امت در ضلال بودند با شما به هدایت رسیدند در فقر بودند با شما به علم و غنا رسیدند شما وحیدی بودید که پناه گاه همه شدی بنابراین این مسیر ادامه دارد این هم معنای دیگری که برای این سوره شده .
مجری: در واقع گذشته را میفرماید در مورد آینده هم خبر میدهد.
حاج آقا میرباقری: منتها گذشته را دو جور تصویر کرده گذشتهی شخصی نبی اکرم که حضرت با سختیهایی دست و پنجه میکردند ولی این سختیها تدبیر خدا بود در متن سختیها دست خدای متعال بود از یتیمی ایشان را به پناه گاه رساند اگر یتیمی نبود این پناه هم نبود اگر آن ضلال نبود این هدایت هم نبود پیامبر پیامبری بود که دنبال هدایت میگشت خودش نداشت طلب نبود خدای متعال دستش را گرفت و اگر آن سختیهای طلب نبود این هدایت نبود اگر آن فقر نبود این غنا نبود بنابراین در بستر آن سختیها این گشایشها شده اگر هم بر اساس معنای دوم بگیریم ناظر به امت حضرت است که این امت امتی بودند فاقد هدایت بی پناه فقیر شما آمدی این عائله را اداره کردی خدای متعال عائله تو را به غنا رساند به وسیلهی شما پس این طور نیست که وجود شما برای این امت وجودی باشد که تمام شده باشد همان طور که قبلا برای این امت برکاتی بوده بعدا هم در پرتو شما خواهد بود سفره برای پیامبر پهن میشود ولی همه سر سفره مینشینند خدا به شما میدهد ولی امت تان تامین میشوند که عرض کردیم آیندهای که برای حضرت در نظر گرفته شده اگر کسی توجه بکند نسبت به عطایی که خدای متعال با این پیامبر به امت کرده به آنها پناه داده بت پرستها با پیامبر به توحید رسیدند و الا باید تکیه شان به سنگ و چوبها باشند اینهایی که از سنگ و چوبها بریدند و به خدا پناه آوردند این پناه پناه پیامبر بود پیامبر موحد بود اینهایی که از جهل به علم رسیدند « وَ وَجَدَكَ عائِلاً فَأَغْنَی» (ضحی/8) از سرچشمهی معارف پیامبر سیراب میشوند بنابراین اگر توجه کنند که پیامبر وقتی آمده چه برکات و هدایتی با خودش آورده آن وقت میتوانند از این پیامبر برای آینده بهره مند شوند و میدانند این سختیها سختیهایی نیست که به معنی قهر با امت یا قهر با وجود مقدس حضرت باشد این یک فراز. دو سه دستور به پیامبر میدهند «فَأَمَّا الْيَتيمَ فَلا تَقْهَرْ» (ضحی/9) با یتیم برخورد قهرآمیز نکنید با سائل هم همین طور «وَ أَمَّا السّائِلَ فَلا تَنْهَرْ» (ضحی/10) او را با شدت از خود نرانید «وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ» (ضحی/11) از نعمتها گفتگو کنید یک معنای ظاهری این آیه دارد که شمایی که طعم یتیمی را چشیده اید بزرگان مفسرین هم گفته اند و شمایی که طعم سختیها و فقر را کشیده اید شما حواستان به یتیمها و فقیرها باشد نسبت به آنها قهر اعمال نکنید اینها را از خودتان نرانید و از نعمتهای خدا هم گفتگو بکنید. این یک معنا است که البته خود معنای ظاهری هم نکتهی بسیار مهمی است یکی از نکاتی که در آیات قرآن آمده که تامل برانگیز است این است که خدای متعال وقتی پرچم داران مادی و جبههی مقابل نبی اکرم و آنهایی که در دنیا فساد به پا میکنند صحبت میکند در مواضع مکرری صحبت این است که اینها توجهی به ایتام و مساکین نمیکنند گویا که این امر بسیار مهمی است در ادارهی جامعه در پرورش اجتماعی یکی در سورهی فجر «فَأَمَّا الْإِنسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ» (فجر/15) خدای متعال داستانهای انسانهایی که کارشان به فساد و طغیان کشید توضیح میدهد میفرماید وقتی انعام کردیم خیال میکردند که علامت عزیز شدهی خدا بودن است بعد میفرماید «كَلاَّ بَل لّا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ، وَلا تَحَاضُّونَ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ» (فجر/1-17) شما نه آبرویتان را خرج ایتام کردید و نه احساس مسئولیت نسبت به مساکین میکردید لا اقل یک برنامه ریزی میکردید برای ادارهی آنها کانه این نکتهی مهمی است در امر تدبیر و ادارهی جوامع و بعد در جای دیگر خدای متعال در سورهی ماعون میفرماید «أَرَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ» (ماعون/1) بحث کسانی که تحقیر میکنند دین را و تکذیب میکنند دین را میگویند این حقیقتی ندارد ولایت و آخرت و معاد و دین را تکذیب میکنند از گذشته تا الآن هم بوده میفرماید اینها چه کسانی هستند «فَذَلِكَ الَّذِی یَدُعُّ الْیَتِیمَ، وَلَا یَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِینِ» (ماعون/3-2) بلافاصله این دو خصوصیت را برای کسانی که دین را تکذیب میکنند و با دین درگیر هستند بیان میکند اینهایی که با دین با آخرت با ولایت حقه درگیرند اینها هیچ یتیمی را اکرام نمیکنند با قهر آنها را از خودشان میرانند و هیچ برنامهای برای مساکین ندارند ممکن است کسی بحث از حقوق بشر و گرسنگان بکند و احیانا بخواهد با عواطف بشری تامین کند ولی این طور نیست وسوسههایی که در راه است و هزار موانعی که در راه است مانع میشود همینهایی که صحبت از حقوق بشر و گرسنگان میکنند ببینید چه بساطی در عالم به پا کرده اند نظامی که گرسنهها گرسنه تر میشوند و سیرها سیر تر میشوند عدهای برای حیوانات خودشان خانهی سالمندان دارند و عدهای یک غذای سیر نمیتوانند در شبانه روز بخورند و فراوان هم هستند آنهایی که زیر خط فقر هستند در جهان پس این حرفها و حدیثها که چنین میکنیم چنان میکنیم و دنبال منافع فقرا هستیم غلط است تعبیر قرآن این است که کار فرعون این است مترفی دور خودشان جمع میکنند و بعد اهل زمین را و آنهایی که به آسمان گره نخورده اند «يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِّنْهُمْ» (قصص/4) آنها را به استضعاف میکشانند و به وسیلهی مترفین بر آنها حکومت میکنند در کل تاریخ بوده صحبت از حقوق بشر و دفاع از فقرا همه اش لفظ است فقط کسی میتواند آن چیزی انسان را به فکر این اقشار میاندازد و ممکن میشود انسان آبرویش را خرج آنها بکند آن چه خدا به او بخشیده و از اموالش آنهایی که خودشان با خدا سرشار شده اند آنهایی که مومن به آخرت هستند آنهایی که ایمان به خدا دارند اینها میتوانند این کارها را بکنند آنهایی که چشیده اند طعم دستگیری و محبت خدا و حضور حضرت حق را آن سرشاری میتواند انسان را به آن جا برساند که از این فداکاریها بکنند آن کسی که غرق در محبت و عظمت خداست میتواند دنیایی را دستگیری کند وگرنه پرچمداران مادی با وعده وعید و تحریک عواطف که مسائل ملتها حل نمیشود این بحرانهایی که پیش روی جامعهی جهانی است عمدتا یک عدهای گرفتار هستند آنهایی که دارند که دارند آنها که بحران شان با حرف و حدیث و گفتگو حل نمیشود با مدیریت مادی حل شدنی نیست چرا؟ چون قرآن میفرماید اگر شما همهی خزائن بی منتهای خدا را هم داشتید به کسی نمیدادید چرا؟ چون خودتان فقیرید آن کسانی که سرشار از خدا هستند دست شان در جیب خداست میتوانند از جیب خدا ببخشند یک تعبیری در بعضی روایات میفرماید تو فقیر بودی تو را غنی کرد تو را مستجاب الدعوه کرد یعنی دستش در خزینهی بی منتهای خداست مستجاب الدعوه یعنی اراده اش برابر با تحقق هر چه میخواهد از خزانهی خدا داده میشود این میتواند ببخشد و الا کسی که دستش در جیب خدا نباشد که نمیتواند خرج کند همهی دنیا را هم داشته باشد بخیل است بنابراین مسئلهی جدی است که حل مشکلات فقط هم مشکل معیشتی نیست مشکل کرامت انسان است آنهایی که احتیاج به کرامت دارند کرامتشان از بین رفته انسانهایی که تحقیر شدند و مشکل معاش و معیشت انسانهایی که درگیرند این حل شدنی نیست با وعده وعید الآن تساوی حقوق بشری که میگویند واقعا تساوی است؟ آنها برای سربازان خودشان در کشورهای دنیای اسلام حق توحش میگیرند این چه برابری است؟ کاپیتولاسیون یعنی چه؟ یعنی هر جنایتی که ملتهای آنها در سایر کشورها بکنند کسی حق ندارد به آنها تعرض بکند پس کدام کرامت انسانی؟ ممکن نیست این که قرآن میفرماید «أَرَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ، فَذَلِكَ الَّذِی یَدُعُّ الْیَتِیمَ» آن کسی که احتیاج به احترام و تکریم دارد یتیم بیش از مشکل اقتصادی مشکل کرامت دارد باید تکریم شود این آدم شما کی آبرویتان را خرج آنها کردید نمیتوانید بکنید آن آدمی که داشت همهی نگاهش به داشتهها است امکانات را علامت کرامت و نداشتن را علامت ذلت میداند این کی میتواند وقتی دارد آبرویش را خرج دیگران بکند این شدنی نیست پس خدای متعال به این پیامبری که آمده برای هدایت جامعه و همراه با آمدنش سختیهای فراوان آمده و یک جریانی که جریان مقابل نبی اکرم است جریانی که «وَلَا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ» (ماعون/3) جریان کسی که «وَ تَأْکُلُونَ التُّراثَ أَکْلاً لَمًّا» (فجر/19) در مقابل این سختیهایی که مواجه امت پیامبر است به این پیامبر میفرمایند شما بار امت را بستهای تا به این جا بعد از این هم شما هوای اینها را داشته باش اینهایی که رساندی شان به این جا معنای دوم را در نظر بگیرید تویی که پناه گاه همه بودی تا الآن و شمایی که همهی عالم سرشار با شما میشوند شما حواست به اینها جمع باشد بارشان برداشته شود شما میتوانی اینها را ببری توجه شما کافی است همین قدر که قهر با اینها نکنی همهی سختیها حل میشود این سختیهای راه تحمل میشود با چه؟ با «فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلا تَقْهَرْ، وَأَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ» (ضحی/10-9) شمایی که تا به حال سرشاری و بقیه را سرشار میکنی امت را در مواجه با این سختیها عبور بده شما با گفتگوی از نعمتها آنها را آمادهی مسئولیتها کن و امیدوار بکن نعمتهایی که خدا تا به حال به آنها داده با شما از این نعمتها بگو.
مجری: خدمت شما هستیم بعد از تلاوت قرآن. صفحهی 308 قرار امروز دوستان خوب سمت خداست آیات 39 ام تا 51 ام سورهی مبارکهی مریم در سمت خدای امروز تلاوت میشود . چقدر خوب است در ماه ربیع الاول که ماهی ست مزین شده به نام مبارک نبی اکرم ثواب تلاوت این آیات را به روح ملکوتی نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
وَأَنذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِيَ الْأَمْرُ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ وَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿٣٩﴾ إِنَّا نَحْنُ نَرِثُ الْأَرْضَ وَمَنْ عَلَيْهَا وَإِلَيْنَا يُرْجَعُونَ ﴿٤٠﴾ وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَّبِيًّا ﴿٤١﴾ إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ يَا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ مَا لَا يَسْمَعُ وَلَا يُبْصِرُ وَلَا يُغْنِي عَنكَ شَيْئًا ﴿٤٢﴾ يَا أَبَتِ إِنِّي قَدْ جَاءَنِي مِنَ الْعِلْمِ مَا لَمْ يَأْتِكَ فَاتَّبِعْنِي أَهْدِكَ صِرَاطًا سَوِيًّا ﴿٤٣﴾ يَا أَبَتِ لَا تَعْبُدِ الشَّيْطَانَ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلرَّحْمَنِ عَصِيًّا ﴿٤٤﴾ يَا أَبَتِ إِنِّي أَخَافُ أَن يَمَسَّكَ عَذَابٌ مِّنَ الرَّحْمَنِ فَتَكُونَ لِلشَّيْطَانِ وَلِيًّا ﴿٤٥﴾ قَالَ أَرَاغِبٌ أَنتَ عَنْ آلِهَتِي يَا إِبْرَاهِيمُ لَئِن لَّمْ تَنتَهِ لَأَرْجُمَنَّكَ وَاهْجُرْنِي مَلِيًّا ﴿٤٦﴾ قَالَ سَلَامٌ عَلَيْكَ سَأَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبِّي إِنَّهُ كَانَ بِي حَفِيًّا ﴿٤٧﴾ وَأَعْتَزِلُكُمْ وَمَا تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّـهِ وَأَدْعُو رَبِّي عَسَى أَلَّا أَكُونَ بِدُعَاءِ رَبِّي شَقِيًّا ﴿٤٨﴾ فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّـهِ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَكُلًّا جَعَلْنَا نَبِيًّا ﴿٤٩﴾ وَوَهَبْنَا لَهُم مِّن رَّحْمَتِنَا وَجَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِيًّا ﴿٥٠﴾ وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مُوسَى إِنَّهُ كَانَ مُخْلَصًا وَكَانَ رَسُولًا نَّبِيًّا ﴿٥١﴾
ترجمه:
و آنان را از روز حسرت ـ آن گاه که کار از کار بگذرد ـ بترسان، در حالی که آنان در بی خبری [شدیدی] هستند و ایمان نمی آورند. (۳۹) یقیناً ماییم که زمین و همه کسانی را که روی آن قرار دارند به میراث می بریم و [همه] به سوی ما بازگردانده می شوند. (۴۰) و در این کتاب، [سرگذشتِ] ابراهیم را یاد کن، یقیناً او بسیار راستگو و پیامبر بود. (۴۱) آن گاه که به پدر [خوانده] اَش گفت: پدرم! چرا چیزی را که نمی شنود و نمی بیند و نمی تواند هیچ آسیب و گزندی را از تو برطرف کند، می پرستی!؟ (۴۲) پدرم! همانا برای من [از طریق وحی] دانشی آمده که تو را نیامده؛ بنابراین از من پیروی کن تا تو را به راهی راست راهنمایی کنم. (۴۳) پدرم! شیطان را مپرست؛ زیرا شیطان همواره نسبت به خدا نافرمان است. (۴۴) پدرم! به یقین می ترسم که عذابی از سوی [خدای] رحمان به تو برسد، و در نتیجه همنشین شیطان شوی. (۴۵) گفت: ای ابراهیم! آیا تو از معبودهای من روی گردانی؟ اگر [از بت ستیزی] باز نایستی، قطعاً تو را سنگسار می کنم، و [تا از من آسیبی به تو نرسیده] زمانی طولانی از من دور شو. (۴۶) ابراهیم گفت: سلام بر تو، به زودی از پروردگارم برای تو آمرزش می خواهم؛ زیرا او همواره نسبت به من بسیار نیکوکار و مهربان است. (۴۷) و من از شما و معبودانی که به جای خدا می خوانید، کناره می گیرم و پروردگارم را می خوانم، امید است در خواندن پروردگارم [از اجابت او] محروم و بی بهره نباشم. (۴۸) پس هنگامی که از آنان و آنچه جز خدا می پرستیدند، کناره گرفت، اسحاق ویعقوب را به او بخشیدیم وهر یک را پیامبر قرار دادیم. (۴۹) و به آنان از رحمت خود بخشیدیم، وبرای آنان [در میان مردم] نامی نیک و ستایشی والامرتبه قرار دادیم. (۵۰) و در این کتاب، [سرگذشتِ] موسی را یاد کن، بی تردید او انسانی خالص شده و فرستاده ای پیامبر بود. (۵۱)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
مجری: چه پیامبر نازنینی داریم ،صلوات و درود خدا بر حضرت مصطفی و خاندان پاکش. توجه و عنایت حضرت که شما اشاره کردید یعنی چه؟
حاج آقا میرباقری: خدای متعال در سورهی مبارکهی توبه است میفرماید پیغمبر ما از اینها صدقه بگیر یعنی اموال را بگیر «خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ» (توبه/103) وقتی به شما میدهند اموال را خودشان پاک میشوند دستشان به دست شما میرسد مالشان را میرسانند شما سرچشمهی طهارتید خودشان پاک میشون، اما «وَصَلِّ عَلَيْهِمْ» (توبه/103) برایشان درود بفرستد «إِنَّ صَلاَتَكَ سَكَنٌ لَّهُمْ» (توبه/103) صلوات تو اینها را به آرامش میرساند چون پیامبر کلمهی ذکر است «أَلاَ بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (رعد/28) روایتش را خواندیم که یعنی الا بذکر محمد تطمئن القلوب اگر پیامبر به کسی توجه کرد به آرامش مطلق میرسد چون ذکر الله است اگر خدای متعال بخواهد به کسی توجه کند از طریق این پیامبر نگاه میکند «فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ» (بقره/152) خدای متعال اگر بخواهد به یاد کسی باشد از طریق پیامبر توجه میکند به آرامش میرسد پس سوره را سه بخش میکنیم یک بخش بحث از این است که خدا با تو وداع نکرده آیندههای خوشی در انتظار تو است بخش دیگری میگوید ببین در گذشته چه بوده سختیهایی که شما پشت سر گذاشتی معنی اش این نیست که خدا شما را تنها گذاشته این یتیم تنها را خداوند پناه گاه همهی عالم قرار داد انسانی که خودش در فقر بود غنی و سرشاری به او نداد که همهی عالم سر سفره اش مهمان شوند نه فقط در دنیا در بهشت هم سر سفرهی پیغمبر بشینند مقام محمود به تو نداد؟ پس این طور نیست که سختیهای راه امت تو که پیش میآید که سختیهای بزرگی هم است و اینها زیر چتر تو میآیند باید زیر چتر شما این سختیها را بگذرانند و خیال نکنند این سختیها مال آن هاست محور سختیها خود شماست مَا أُوذِيَ نَبِيٌّ مِثْلَ مَا أُوذِيت با پیغمبرشان دارند رنج را طی میکنند و رنج اصلی را ایشان برمیدارد شهادت سیدالشهدا مال ایشان است هتک صدیقهی طاهره مال ایشان است و بقیهی بلاها این آن چه میبینند بقیه گوشهای است برای این که سر سفرهی پیامبر بنشینند و با پیامبر بنشینند این سختیهای شما همان طور که سختیهای گذشته هم به سرشاری خودتان منتهی شد و سرشاری شما سرشاری است که جهان را سرشار کرد سختیهای آیندهی شما و سختیهای آیندهی امت شما هم همین خواهد بود با شما به سرشاری میرسند. حال چطور عبورشان بدهد از این سختیها سختی که هست پیامبر تو به آنها التفات بکن سختیها حل میشود .
مجری: هنوز هم حضرت التفات میکنند.
حاج آقا میرباقری: بله التفات شماست که آنها را از این سختیها عبور میدهد «فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلَا تَقْهَرْ» (ضحی/9) معنی ظاهرش این است واقعا دو بحرانی که در جوامع داریم یکی بحران کرامت اند عدهای دستخوش بحران کرامت میشوند در این سختیها و دیگری بحران معیشتی است که درگیر میشوند تو به آنها التفات بکنی با التفات تو وقتی از آنها میگیری صلوات تو آنها را به آرامش میرساند لذا میفرماید پیغمبر قهر با اینها نکن از نعمتهایی که خدا به آنها داده گفتگو بکن تا بفهمند که غرق در ملت اند آن نصفهی پر لیوان. سختیها هم نعمت است به آنها نشان بده در بلا هم غرق در نعمت اند با آنها صحبت بکن در نعمتی که در آن غرق اند این نعمت سختیها عین محبت ماست. این که اِنَّ اَشَدَّ النّاس بَلاءً الاَنبياءُ خداوند متعال با انبیائش قهر کرده؟ نه این متن نعمت خداست که از بلا به انبیا میرسد آن روی سکهی بلا گشایشها و فرج هاست فتوحات معنوی است درهایی از توحید گشوده میشود که بدون بلا باز نمیشود «وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ» (ضحی/11) آن نعمتی که تا به حال داده ایم با پیامبر با شما به کجا رسیده اند به آنها بگو تا راه برایشان هموار شود آن چه راه را هموار میکند این است که آن بزرگ التفات بکند تکریم بکند آنهایی را که تحقیر شده اند کرامت او کافی است همه تحقیر بکنند وقتی او کرامت بکند نگاه او سلام او لطف او همهی تحقیرهای دیگران و دشمنان را پر میکند درست است که اینها با تحقیر دنیا رو به رو هستند این با کرامت و عنایت پیامبر تمام میشود فقرشان با عنایت تو با لطف تو حل میشود و سختیهای راه را وقتی تو با آنها از نعمتها گفتگو کردی توجه به نعمتها کردند دشواریها را میتوانند تحمل کنند.
مجری: یعنی ای پیامبر این سختیهایی که هست شما از گذشته بگو از آینده از نعمتها بگو بدانند که خداوند به آنها عنایت کرده سختیها را تحمل کنند.
حاج آقا میرباقری: این معنی تحدیث است معنی دیگر این است که عبور از این سختیها با التفات تو ممکن است شما توجه کنی اینها به آرامش میرسند عبور میکنند بزرگ همین طور است دیگر بزرگ وقتی حواسش است همین قدر که حواسش باشد وقتی فرزند شما تلاش میکند همین قدر که احساس میکند شما میبینید کافی است جملهای سیدالشهدا دارند خدایا آن چه مصیبت را بر من آسان کرده وقتی حضرت علی اصغر مورد آماج تیر قرار گرفت در اوج سختی این است که تو میبینی آن نگاه او کار را آسان میکند پیامبر التفات تو کار را آسان میکند تحدیث تو از نعمتها اینها را امیدوار میکند زیر پایشان را گرم میکند سختی است این سختی قهر خدا نیست این طور از سختیها عبور بده. آیندههایی در انتظار شماست که قابل مقایسه با دنیاهای دیگران نیست چشم به اینها ندوزند ولی شما باید عبورشان بدهی همان طور که تا این جا تو پناه شان بودی این رنجهای تو پناه گاه عالم شده یتیمی تو پناه بر همهی عالم درست کرده طلب تو همهی عالم را هدایت کرده فقر تو اینها عائلهی تو شدند هر چه عائله بیشتر میشوند فقیر تر میشوند عالم را به غنا رسانده با علم تو با استجابت تو با حلم تو با این که تو به خزانهی خدا وصلی دست میکنی همه از جیب تو میخورند و تو از جیب خدا. بی ادبی نباشد این تعبیر. شما باید از این به بعد آنها را از تنگناها عبور دهی این تنگناها سه چیز میخواهد یکی «فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلَا تَقْهَرْ» آنهایی که کرامت میخواهند تکریم تو «وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ» آنهایی که مشکل مالی دارند «وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ» اما یک تعمیمی برای یتیم و سائل داده شده در روایت داده شده یتیمی که پدرش را از دست داده احترامش خیلی ثواب و فضیلت دارد قرآن جز شاخصهها قرار داده میگوید آنهایی که خدا را قبول ندارند نمیتوانند اکرام یتیم بکنند مومن موحد کسی که به خدا وصل است این کار از او میآید و اما فرمود یتیمی داریم از آن مهم تر کسی که دستش از امام کوتاه است آن کسی که بار هدایت امام را میبندد هدایت را از امام میگیرد به او میرساند علم را میرساند یتیم نوازی به این شکل فضیلتش بیشتر است همهی ما یتیم هستیم همهی ما فاقد علم هستیم و پیامبر عالم پدری است که باید دستش روی سر ما باشد ما همه یتیم پیامبر هستیم بدون او ما زمین خورده ایم هیچ کرامتی نداریم اسیر شیطانیم زیر دست و پای شیطان هستیم له میشویم اوست که اگر توجه به ما بکند با توجه او ما یتیمها به کرامت و عزت میرسیم و همهی ما سائل هستیم در همه چیز محتاج خدا و محتاج پیغمبر هستیم «فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّکْرِ إِن کُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ» (نحل/43) اگر معرفت میخواهید توحید میخواهید سائل هستید بروید از اهل ذکر بپرسید به شما علم میدهند معرفت میدهند بنابراین ما همه سائلیم محتاجیم ما نیاز به معرفت داریم نیاز به شهود و رشد داریم همهی نیازهایمان در همهی نیازها سائل خدا هستیم و پیامبر واسطهی اجابت اوست بنابراین ما سائل پیغمبر هستیم احدی نمیتواند بگوید من سائل نیستم هر کسی سائل نشد از شفاعت محروم میشود. قرآن نمیگوید هر سائلی آمد به او بده نه میگوید برخوردت برخورد محبت آمیز باشد با یتیم برخوردت برخورد کرامت آمیز باشد اما این که بدهی یا ندهی این تابع مصلحت است قرآن میفرماید منافقین وقتی میآمدند پیامبر صدقه تقسیم میکرد «وَ مِنْهُمْ مَنْ يَلْمِزُکَ فِي الصَّدَقاتِ فَإِنْ أُعْطُوا مِنْها رَضُوا» (توبه/58) اگر به آنها بدهی زیاد خوشحال میشوند و الا از تو ناراحت میشوند این غلط است میفرماید اگر اینها به همان چه که پیغمبر به آنها میداد راضی میشدند برایشان بهتر بود این را پیامبر میداند باید چطور برخورد کند ولی برخورد برخورد کریمانهای باشد حتی اگر چیزی به آنها ندهی میفرماید اگر رو هم از آنها میگردانی «وَإِمَّا تُعْرِضَنَّ عَنْهُمُ ابْتِغَاء رَحْمَةٍ مِّن رَّبِّكَ تَرْجُوهَا فَقُل لَّهُمْ قَوْلاً مَّيْسُورًا» (اسراء/28) با یک زبانی صحبت کن که برایشان آسان شود این پیامبر چنین پیامبری است میفرماید همهی عالم یتیم تو هستند شما یتیم خدا بودی به تعبیر من و خدای متعال دست شما را گرفت حالا همهی عالم یتیم شما هستند شما سائل خدا هستید و همهی عالم سائل خدا هستند همان طور که خدای متعال شما را از فقر به غنی رساند طلب شما را رها نکرد شما میخواستید و به شما داد. در تغییر قبله میفرماید ما دیدیم نگاه شما را قبله را برگرداندیم طلب شما اجابت شد تو سائلی آن چیزی که پیغمبر از خدا میخواهد همهی کائنات را سیر میکند این قدر طلبش عظیم است ما تو را به مقام استجابت دعا رساندیم فقیر بودی هر چه بخواهی میدهیم حد ندارد خزائن خدا بی منتهاست حضرت فرمود خزائن خدا بی منتهاست کلیدش دست ماست، پیامبر مستجاب الدعوه است پس شما که فقیر بودی ما شما را به غنایی رساندیم همهی عالم اسیر غنای شماست، پناهی به شما دادیم عزتی دادیم که میتوانی به همهی عالم عزت بدهی بنابراین همهی عالم یتیم شماست.