حجت الاسلام والمسلمین میر باقری-
حاج آقا میرباقری: اعوذ بالله من الشیطان الرجیم : بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل الساعة ولیاً و حافظاً و قاعداً و ناصراً و دلیلاً و عیناً حتی تسکنه ارضک طوعاً و تمتعه فیها طویلاً و هب لنا رأفته و رحمته و دعائه و خیره ما ننال به سعة من رحمتک و فوز عن عندک تقریبا نکات اصلی این سوره ذکر شده اگر چه بزرگان و مفسرین و مهم تر از همه روایات بحثهای فراوانی را طرح کرده اند که عزیزان میتوانند مراجعه کنند ببینند ما مدعی نیستیم سوره را تفسیر میکنیم ترجمه ای و مرور بسیار کوتاهی بر بعضی نکات سوره است اما نکاتی که باقی ماند عرض کردیم در سوره ی والضحی خطاب در فصل اول به وجود مقدس نبی اکرم است و دو سوگند یکی به روز هنگامی که کاملا خورشید بالا میآید و هوا روشن میشود و دوم به شب وقتی که کاملا تاریک میشود و شب به سکون و آرامش میرسد بعد داستانی با پیامبر مطرح است که گویا نوعی توهم بوده حالا تعبیر توهم هم نمیکنم جای این بوده که مثلا به ذهن بیاید خدای متعال این پیامبر را رها کرده اند بعد از بعثت باری که روی دوش حضرت گذاشته اند برای کل عالم است کافة للناس برای همه ی تاریخ است حضرت آمده اند همه ی عالم را در همه ی ادوار تاریخ به سمت خدا ببرند گویا وسط کار حضرت رها شده اند کار به نتیجه نرسیده این پیامبر رها شده یا این که خدای متعال العیاذ بالله غضبی کرده اند نسبت به حضرت و امت حضرت میفرمایند نه مسئله ی وداع و رها کردن و غضب نیست حالا آن توهم را رنجها و زحمتهایی که برای پیامبر و امت شان در طول بعثت حضرت اتفاق میافتد تا این طرح عظیم محقق شود این ممکن است به نظر بیاید که حضرت را خدای متعال رها کرده اند این شائبه از این جا ممکن است ناشی شود سختیهایی که در مسیر بعثت نبی اکرم است که سختیهای فراوان و سنگینی است این دو قسم را من یک بار دیگر ترجمه میکنم ترجمه ی لغوی اش روشن است والضحی و قسم به شب وقتی که تاریکی اش بار میاندازد و به آرامش میرسد روایتی است که ذیل این آیه نیست ذیل سوره ی الشمس است این روایت را یک بار دیگر میخوانم شاید کمک کند به ترجمه ی این دو قسم البته به راحتی نمیتوانیم اگر یک جا والشمس معنا شده در همه جای قرآن آن معنا را به کار ببریم ولی چون بین این دو سوره و این آیات تناسب است من روایتی که ذیل سوره ی والشمس است میآورم برای ترجمه ی قسمهای این سوره که کمک میکند به فهم فضای سوره این دو قسم. اما والشمس واضحیها قسم به خورشید است و پرتو خورشید به خصوص وقتی که خورشید کاملا بالا میآید و نورش فراگیر میشود به این حالت خورشید قسم خورده شده والقمر اذا تلئاه قسم به ماهی که به دنبال خورشید میآید و نور خورشید را منعکس میکند و نالنهار اذا جلها واللیل اذا یخشها قسم به نهار و روزی که تجلی میدهد خورشید را و شبی که میپوشاند خورشید را این ترجمه ی آیات است قسمها هم ظاهرش روشن است اما در باطن چندین روایت داریم این روایت را مرحوم کلینی نقل کرده اند در کافی فرموده اند الشمس وجود مقدس رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم است و الضحها یعنی پرتو نبی اکرم آن دینی است که حضرت آورده اند که اوضح الله عزوجل للناس به به واسطه ی این پیامبر خدای متعال دینشان را آشکار کرده گویا خورشید میتابد و روشنایی آن خورشید آن دینی است توحیدی است هدایتی است که برای امم به ارمغان میآورد برای نسلها و ادوار مختلف مثل خورشید همان طور که خورشید یک خورشید است و طلوعهای متعدد و شعاعهای مختلفی دارد برای اقوام مختلف قارههای مختلف ادوار مختلف حضرت هم خورشیدی هستند که میتابند و همه ی ادوار و نسل هایشان به هدایت و توحید و نورانیت میرسانند ثمره اش هدایت به توحید است اصلش این است. والقمر اذا تلها امام صادق معنا کرده اند فرموده اند که قمر امیرالمومنین علیه السلام است که تلم نبی الکرم نفسه بالعلم نفسا همان طور که ماه خورشید خورشید در آن منعکس میشود حضرت علوم خودشان را در امیرالمومنین دمیده اند لذا پرتو علم نبی اکرم را ما باید از امیرالمومنین بگیریم روایت در این زمینه فراوان است احتیاج به یک روایت نیست والیل اذا یغشی فرمود ائمه ی جور هستند که حجاب شده اند و پوشاندند نور نبی اکرم را که میدانید این را فریقین دارند کار امت حضرت به جایی میرسد که این روایت تقریبا متفق علیه است یملع الله به الارض عدل و قسطا بعد ما ملعت ظلما و جورا به وسیله ی حضرت بقیه الله که مورد اتفاق مسلمین است وجود ایشان خدای متعال زمین را پر از عدل و نور میکند بعد از این که پر از ظلمت شده است پس این یک فضایی است که برای امت حضرت پیش میآید که امتلاع از ظلم و جور و تاریکی میشود پس این عوالیل اذا یغشی ائمه ی جوری هستند که ظلم میکنند نتیجه اش میشود فضای ظلمانی که گویا حجاب پرتو نبی اکرم میشود والنهار اذا جلها ذک الامام من ذریه فاطمه ائمه ای که از نسل حضرت زهرا هستند آنها روزی هستند که خورشید تجلی میکند و دین نبی اکرم را حقیقت نور نبی اکرم را منتشر میکنند همین طور که در هر روز یک تجلی خورشید دارد در هر امامی هم نبی اکرم یک تجلی دارند و معارف و علومشان بسط پیدا میکند یک روایت دیگری است که روایت دوم منظورم است منتها اولی را خواندم که فضای آیات روشن شود از امام صادق علیه السلام در تاویل الآیات نقل شده امام صادق فرمودند والشمس و ضحها قال الشمس امیرالمومنین هیچ منافاتی ندارد که در یک آیه به نبی اکرم تفسیر شود و در آیه ی دیگر امیرالمومنین هر دو معنا درست است چون این دو وجود انا و علی من شجره واحده من و امیرالمومنین یک نور بودیم در صلب عبدالمطلب از هم جدا شدیم یکی در نسل عبدالله قرار گرفت یکی در نسل ابوطالب بنابراین اگر نبی اکرم خورشید باشند در اصطلاح قرآن میشود امیرالمومنین هم خورشید باشند این روایت را خواندم برای این ترجمه پرتو خورشید ضحای خورشید آن موقعی که خورشید میآید بالا و همه ی عالم را روشن میکند این ضحی خورشید کی است که این شمس نبی اکرم یا وجود مقدس امیرالمومنین پرتو اش عالم را بالا میآید حضرت فرمودند وضحاها قیام المهدی علیه السلام است قیام حضرت آن پرتو خورشید ولایت و نبوت نبی اکرم است موقع ظهور و آشکاری این نور در قیام حضرت است پس ضحی به خود آن قیام حضرت تفسیر شده که وقتی قیام میکنند پرتو نور نبی اکرم و امیرالمومنین نبوت و ولایت حقیقت این دو سر الهی در عالم میآید خورشید میآید وسط آسمان بعد حضرت استشهادی کرده اند که چرا ضحی را این طور معنا میکنیم ضحی یعنی ظهور امام فرمودند به این آیه و ان یحشر الناس ضحی اصل این آیه در مورد داستان فرعون است وقتی موسی گفت من پیغمبر هستم گفت حالا سحره میآیند شما هم بیایید قدرت نماییی بکنید ببینید کدام راست میگویید کی بیایند؟ حضرت فرمودند روز عید روز تجمع و ان یحشر الناس ضحی مردم هنگام ضحی محشور شوند حشر یعنی تجمعی که دو خصوصیت دارد یکی با برانگیختن و بعث است دوم سوق دادن است حشر و تجمعی که همراه با برانگیختن و سوق دادن و اشتیاق است حشر است در قیامت هم حشر اتفاق میافتد خدای متعال ندا میزند همه از قبول محشور میشوند برانگیخته میشوند گویا حشری در دوره ی امام زمان اتفاق میافتد همه برانگیخته میشوند برای کار بزرگ در فضایی که ضحی است فرمودند حشر در دوره ی ظهور امام زمان است باطن آیه را حضرت فرمودند یک حشری در قیامت داریم یک حشری در ظهور. حضرت این آیه را شاهد گرفتند فرمودند پس ضحی یعنی دوره ی ظهور امام زمان که مردم حشر و تجمعی دارند بر محور امام زمان پس ضحی یعنی دوره ی بالا آمدن خورشید و روشن شدن نور خورشید که این خورشید نبی اکرم اند نبوت نبی اکرم و ولایت امیرالمومنین یک ضحایی دارد ضحایش در دروه ی ظهور است آن وقت بعد واننهار اذا جلها باز به قیام حضرت تفسیر شده هم به تک تک ائمه هم به امام زمان علیه السلام منافاتی هم ندارد والیل اذا یغشی به دولت ائمه جور تفسیر شده که حجاب نبوت نبی اکرم و ولایت امیرالمومنین حجاب توحید اند فریقین نقل کرده اند خواب دیده اند که بر منبر حضرت بالا میروند و مردم را به قهقرا بر میگردانند از منبر حضرت که میشود شب تاریک پایانش میشود ما ملئت ظلما و جورا پس ضحی خورشید دوره ی بالا آمدن خورشید است شب هم وقتی است که حجابی روی خورشید میافتد با توجه به این دو آیه را معنی میکنیم قسم به تجلی نور شما نبوت شما خورشیدی که عالم را باید روشن کنید یک دوره ی روشنایی دارید قسم به آن دوران و بعد هم والیل اذ سجی آن وقتی است که گویا شب تاریکی میآید و فرا میگیرد این نور خورشید را و جلو پرتو خورشید را میگیرد بیان این دو حالت است میفرماید این دو حالت درست است که والیل است والضحی هم هست بنابراین ما ودعک ربک و ما غلی این شب تاریکی هم که میشود این شب تاریک ممکن است برای خیلیها طولانی به نظر بیاید ولی برای اهل اش آنهایی که تحول معرفتی پیدا میکنند خیلی کوتاه است الیس الصبح بقریب که تفسیر شده به ظهور و هم چنین تفسیر شده به قیامت بنابراین برای اهلش شب طولانی نیست یک شب است میگذرد بنابراین این شب به معنی وداع خدا با شما نیست اگر شب میشود به این معنی نیست که خدا ما را رها کرده اگر دو دوران است یک دوران تجلی شمس نبی اکرم که والضحی است و یک دورانی که این در شب تاریک و محیط ولایت ائمه ی جور قرار میگیرند امت و حجابی بین این خورشید نبوت و ولایت و امت میافتد این به معنی قهر خدا با نبی اکرم و رها کردن در میانه ی راه نیست پایان راه با همان والضحی است و حتی بالاتر در قیامت است پس کانه اگر کسی نگاهش به دستگاهی که خدای متعال دارد و برنامه ای که نبی اکرم دارد یک نگاه محدود باشد همین که فضای ظلمت و رنج و تاریکی میآید به نظرش میآید که تمام شد و کار به نتیجه نرسید ولی اگر کسی نگاه فراگیر را داشته باشد از منظر الهی به عالم نگاه بکند نه این یک حرکتی است یک دوران حجاب و ظلمت دارد و بعد دوران پرتو افکنی خورشید نبی اکرم هم است
شریعتی: در این سوره خداوند متعال همه ی این فراز و نشیبها را به تفسیر کشیده
حاج آقا میرباقری: بله بعد میگویند آن وقت نتیجه چیست؟ وللاخره خیر لک من الاولی شما رجعتی دارید و بعد هم و لسوف یعطیک ربک فترضی این قدر به تو میدهیم در دستگیری از امت که این هم ناظر به شفاعت است که شما راضی میشوید بنابراین کار شما به نتیجه میرسد و این دوران هم برای امت شما بد نیست دوران سختی است قرآن به قوم حضرت موسی وقتی دوران فرعون را بیان میکند میفرماید که یذبحون ابنائکم که فرعون مسلط شد فرزندان پسر را میکشت و یستحیی نسائکم و فی ذلک بلائ من ربکم عظیم این ابتلا از ناحیه ی پروردگار شما بود درست است که فرعون مسلط شده بود دختران را زنده نگاه میداشت مردان را میکشت یک تدبیری بود که در جای خودش مفسرین توضیح داده اند ولی این بلاء پروردگارتان بود که داشت شما را رشد میداد تا آماده شوید برای دریافت موسای کلیم و الواح تورات و انوار توحید این ابتلاء مقدمه ی رسیدن به بهره مندی از موسی است بنابراین خدای متعال این خورشید را در افق عالم طالع کرده اگر یک ظلمت شبی هم است این بستر بهره مندی شما و آماده شدن شما برای دریافت دوران تجلی حضرت و آن والضحی است بنابراین به معنی این که خدای متعال نسبت به شما غضبی دارد نیست این دوران میگذرد تا دوره ی ظهور نور نبی اکرم برسد آن هم به خاطر این است که فرمودند امرنا صعب مستعصب تلقی اسرار نبوت و ولایت کار آسانی نیست باید دورانی بر امت بگذرد تا به شرح صدری برسند تا بتوانند دریافت کنند حقیقت را آن وقت برای آنها تجلی میکند والضحی... فترضی بعد میرسد به این که شما دورانی را پشت سر گذاشتید خدا بر فرض این که کسی با نگاه عادی نگاه بکند میگوید یتیمی که دشمنان زیادی هم دارد توطعههایی هم علیه اش است مادر پدر جد را از دست داده این قاعدتا نباید به جایی برسد خدای متعال او را پناهگاه کل عالم میکند غنی و سرشاری به او میدهد که همه ی عالم با او به غنی میرسند الم یجدک یتیما فاوا و وجدک ضالا فهدی جوری او را هدایت و دستگیری میکند انواری از توحید و نبوت را به او میدهد که همه ی عالم با او هدایت میشوند میفرماید این جریانی نیست که فقط نسبت به گذشته ی شما باشد نسبت به آینده ی شما هم این لطف خدا وجود دارد و عالم مهمان شما هستند این مهمان و ضیافتی که خدا برای شما پهن کرده یک آخرتی دارد یک و لسوف یعطیک ربک فترضایی دارد بنابراین برای این که شما امت را عبور دهید فاما الیتیم... فلا تنهر ... فحدث که همه ی ظاهرش همان یتیم معمولی و مسکین و سائل معمولی است و باطن اش این است که همه ی امت به یک معنا نسبت به حضرت یتیم اند این که بعضیها گفته اند امیین رسولا منهم خدای متعال در بین امیین رسولی مبعوث کرد خیال نکنیم امی یعنی کسی که نمیتواند بنویسد نه همه ی فلاسفه ی عالم امی هستند انبیا هم به یک معنا امی هستند در مقابل این پیغمبر همه امی هستند چه کسی است در مقابل این پیغمبر چیزی داشته باشند لذا همه ی عالم این طور هستند اگر همه ی عالم سائل شما باشند و بیایند رو به شما بارشان بسته میشود شما برای این که این امت را عبور بدهید الآن هم همین طور است ما یتیم هستیم و سائل هستیم حضرت پدر ما هستند و ابوت میکنند و عطا میکنند یا مستقیم یا از طریق اهل بیت شان قاعدتا ما باید از طریق اهل بیت بگیریم فاسئلوا اهل الذکر ما باید از اهل حضرت بگیریم حضرت یک اهلی دارند که ذکر حضرت نور حضرت علم حضرت در آنها تجلی میکند ما باید از اهل الذکر بگیریم ان کنتم لا تعلمون اگر علم میخواهیم که حقیقت معرفت نورانیت قلب است هدایت توحید است پیش اهل الذکر است از سرچشمه ی ذکر که نبی اکرم است همه ی علوم آن جاست انا مدینه الحکه انا دار الحکمه و علی بابها باید از بابش رفت وات البیوت من ابوابها اگر کسی علم میخواهد باید از بابش برود پس پیامبر هم مکلف نیستند ما هر چه میخواهیم به ما بدهند ولی با ملاطفت با ما برخورد میکنند تا ما را از این دوران عبور بدهند ؟آن چه به ما میرسد لطف حضرت است و تحدیث نعمتها است نعمتی که خدا به نبی اکرم داده اگر کسی ببیند در مقابل این نعمتها این سختیها قابل تحمل است نعمت پیامبر چیست؟ نعمت هدایتی که شما با نگاه فرانگرانه ببینید این توحیدی که خدای متعال به نبی اکرم داده و این امت را سیر میدهد این نعمت را اگر کسی دید سختی هایش را تحمل میکند در همه ی رنجها هم همین طور است اگر کسی رنجهایی داشته باشد رنجهای کوچکی بیمار میشویم فقیر میشویم گاهی زمین میخوریم مشکلاتی برای ما پیش میآید اگر در آنها نعمتهای خدا را تحدیث بکنیم عبور از سختیها برای ما آسان است آن وقت کم کم به جایی میرسیم که در متن سختی هم نعمت را به ما نشان میدهند و میبینیم جمال صنع خدا را در بلا میبینیم تحدیث نعمت است منتها داستان یک امت و ابتلاء عظیم یک امت است آن چیزی که سختی را بر امت آسان میکند تحدیث نعمت نبی اکرم است نعمتی که به نبی این امت پدر این امت داده اند این نعمتها را اگر آدم توجه کند سختیهای راه امت قابل تحمل میشود این بلایی که برای امت پیش میآید با تحدیث نعمتهایی که به نبی اکرم عطا شده نعمت توحید معرفت حضرت میخواهند آدم را به توحید برسانند اگر حضرت نعمت توحیدی که خدا به ایشان داده و ایشان مامور به تقسیم این نعمت توحید هستند و همه را میخواهند به مقام لقاء الله برسانند این نعمت را اگر گفتگو بکنند سختیهای راه قابل تحمل میشود یک موقع سختی راه از طرف ماست بله انک کادح الی ربک کحا رنج رنج لقاء الله است یک وقت رنج رنج هدایت یک امت است رنج رسیدن به توحید برای یک امت است مسیر یک امت است آن وقت باید از آن نعمتی که خدای متعال به نبی داده آن توحید آن ولایتی که خدا به نبی اکرم داده اگر کسی توجه کند حضرت هم باید تحدیث بکند آن وقت این سختیهای عظیم و این چالههای عظیم را پر میکند این چاله ی عظیم با آن پر میشود و الا ما به نعمتهایی که خدا به ما داده اگر بخواهیم رو به رو شویم این جواب گوی آن سختیها نیست دشواریهایی که سر راه امت است با تحدیثهایی که خدای متعال به نبی اکرم داده گفتگو از آن نعمت
شریعتی: چه کسی باید این گفتگو را انجام بدهد
حاج آقا میرباقری: خود حضرت گفتگوی نبی اکرم از آن نعمت است که خدا به ایشان داده تحمل سختیها و رنج دوران عبور را تا ظهور هموار میکند برای امت واقعا همین طور است ما الآن مومنین چطور سختیهای دورانهای سخت را عبور کردند و ایمان شان را از دست ندادند؟ غیر از توجه به همان نعمت توحید و ظهور و قیامتی که خدا به پیامبر وعده داده؟ و اللآخرته... فترضی این مگر نعمتهایی نیست که خدا به پیامبر داده؟ به امید این نعمت ها. امید هم توهم نیست گفتار درمانی نیست نعمت حقیقی است که گفتگو شود تا ما برسیم به آن نعمت درک آن نعمت که خدا به نبی اکرم داده عبور از این مرحله را برای ما هموار میکند حالا با این نگاه یک مروری هم بکنیم به سوره ی الم نشرح. یک مسئله ی دیگر در سوره ی الم نشرح مطرح میشود الم نشرح... ... فارغب.. به پیامبر خدای متعال میفرماید که ما به شما شرح صدر ندادیم؟ و بار سنگینی که روی دوش شما بود با این شرح صدر برنداشتیم؟ که همه ی سنگینیهای بار برای هر کسی با شرح صدر الهی برداشته میشود با گفتگو و گفتار درمانی نمیشود مشکلات و رنجها را آسان کرد باید به شرح صدر انسان برسد انسان وقتی وسعت پیدا کرد سختیها آسان میشود ما به شما شرح صدر ندادیم و آن بار سنگین را از دوش شما برنداشتیم؟ بالاخره بارتان به مقصد رسید و از دوشتان باید به زمین بگذارید و بار به نتیجه رسید و به شما رفعت ذکر دادیم شما دنبال این بودید که ذکر شما که ذکر توحید است یا ذکر خودتان نام پیامبر رفعت نام پیامبر طریق رفعت نام الهی است ما با نام پیامبر خدا را میشناسیم لذا عرض کردیم پیامبر دنبال رفعت نام خودشان نیستند که خدا به ایشان بشارت بدهد ما اسم شما را بالا بردیم ایشان تمام هم و غم شان توحید است رفعت ذکر نبی اکرم هم باشد که نبوت اش کنار نام خدا در اذان ذکر میشود این رفعت توحید است ما به شما رفعت ذکر دادیم ذکر شما توحیدی که میخواستید در عالم نشر بدهید در مقام رفیعی قرار گرفت خودتان رفعت ذکر پیدا کردید که انسان به اندازه ی رفعت ذکر انسان به توحید میرسد هر چقدر نام نبی اکرم در دل انسان رفیع باشد انسان موحد میشود تا این جا و رفعنا لک ذکرک توجه به این که هر سختی آسانی به همراه دارد فان مع العسر یسری کانه خدای متعال میفرماید یک بار سنگین بوده به مقصد رسیده یک بار سنگین دوم دیگری هم است برای آن هم ان مع العسر یسری سختی بعدی هم یک یسری در دلش است پس فاذا فرغن فانصب پس اگر از ماموریت اول فارغ شدی خودت را به رنج بینداز برای ماموریت دوم آن هم سخت است ولی سختی را تحمل کن برای ماموریت دوم رنج دوم که عدل رنج اول است هم سنگ برداشتن بار نبوت و رساندن این بار به مقصد است چیست؟ یک عسری بود در بار نبوت ما این را تبدیل به یسر کردیم این عسر دوم که همسنگ عسر اول است سختی که باز روی دوش نبی اکرم سختی سنگینی است که خدا میفرماید در دل این سختی یسر و آسایش است آن چیست که خدا میفرماید وقتی از این ماموریت عظیم فارغ شدی یک ماموریت دوم است به ما میگویند چه؟ میگویند وقتی فرائضت را خواندی مشغول نوافل شو برای ما همین است این تفسیر آیه است به پیامبر چه میگویند؟ آن باری که عرض بار نبوت است لذا روایات ما میگوید این بار بار هدایت امت بعد خودشان است که حضرت دارند این مسیر را معین میکنند نصب خلافت است فاذا فرغت فانصب باید هم عدل باشند خدای متعال میفرماید آن بار سنگین برداشته شد بار سنگین بعدی هم سامان میرسد شما نگران نباش فان مع العسر یسری آن بار چه طور از دوش نبی اکرم برداشته شده؟ ما شرح صدرمان به این است که خدای متعال نورانیت در قلب ما قرار میدهد بی قراری نسبت به آخرت پیدا میشود شرح صدر نبی اکرم به چیست؟ به کمتر از نور قرآن و ولایت و همراهی نور قرآن است؟ نخیر. لذا در روایات مکرر آمده الم نشرح لک صدرک به علی علیه السلام آن وقت یک روایتی را بخوانم این روایت را ثعلبی در تفسیر زمخشری در معروف ترین یا لا اقل از تفاسیر مورد اعتماد علمای اهل سنت است ازکانی در شواهد التنزیل آورده و مرحوم طبرسی هم از ازکانی و ثعلبی نقل میکند در آیه ی انما ولیکم الله و رسوله ... راکعون و هم الغالبون خدای متعال میفرماید فقط ولایت شما با خداست و با رسول و آن مومنینی که در حال رکوع انفاق میکنند بعد میفرماید اگر کسی تولی به خدا و رسول و این مومنین پیدا بکند اینها جزء حزب الله میشود پس حزب الله هم غالب است آن والذین آمنو هم الذین آمنویی است که در آیه ی قبل آمده و هم راکعون ولایت دارند کسی تولی به این ولایت پیدا کند میشود حزب الله و غلبه ی ظاهری و باطنی با اوست هم باطنا غلبه دارند هم غلبه ی ظاهری در پایان تاریخ با آن هاست یک روایتی را ازکانی نقل کرده که ابن عباس نشسته بود روی صفا احادیث نقل میکرد از نبی اکرم جزء محدثین معروف است یک کسی با صورت پوشیده آمد هر حدیثی او نقل کرد این شخص یکی نقل کرد لطیف تر ابن عباس حیران شد گفت قسم داد چه کسی هستی صورت او را باز کرد گفت من ابوذر هستم شروع کردند احادیثی را از فضیلت امیرالمومنین از وجود مقدس حضرت رسول نقل کردند یکی اش این است گفت من در مسجد بودم سائل آمد سوال کرد کسی چیزی نداد شروع کرد به گلایه کردن که من رفتم در خانه ی پیغمبر خدا دست خالی برگشتم امیرالمومنین در حال نماز بودند اشاره کردن به انگشت آمد گرفت این جواب این است که چرا حضرت در حال نماز توجه کردند. بعد نبی اکرم این را فرمودند خدایا برادرم موسای کلیم از تو کمک خواست در سوره ی طه است که خدایا رب اشرح لی صدری.... هارون اخی اشدد بی ازری خدایا برادر من را وزیر من قرار بده وزیر یعنی کسی که بار برمیدارد و اشرکه فی امری خدایا تو هم اجابت کردی فرمودی سنشد عضدک باخیک ما تو را با برادرت کمک میکنیم خدایا برای من هم وزیر قرار بده بیان حضرت نبی اکرم تمام نشده بود این آیه نازل شد انما ولیکم الله و رسوله ... یقیمون الصلوه که ولایت بر امیرالمونین جعل شد که همان ولایت الله است سه ولایت نیست وگرنه میشود شرک پس وقتی نبی اکرم از او کمک خواست که بار او را سبک کند خدای متعال امیرالمونین را ولی الهی قرار داد بعد از ایشان پس این میشود الم نشرح لک صدرک ... وزرک بعلی علمای اهل سنت نقل کرده اند پس برداشته شدن بار این است ما این بار را از این جا برداشتیم بعد به کمک ائمه بار هدایت. بار هدایت به دوش نبی اکرم است ایشان نبی کل امت هستند ولی بار هدایت با ائمه ی بعد از شما برداشته میشود کما این که تا این جای بار برداشته شد با علی از این به بعد هم با ائمه ی هدایت معصومین برداشته میشود
شریعتی: از این به بعد یعنی این که حضرت به تنهایی این بار را تحمل نکنند؟
حاج آقا میرباقری: بار به دوش نبی اکرم است لذا دارد که بار بلاء ائمه بر دوش نبی اکرم است انا ارسلناک کافه للناس.... داعیا... منیرا این پیامبر که آمده چطور بار را به مقصد برساند؟ هو الذی ایدک بنسله و بالمومنین مومنین میشوند اهل بیت پس پیامبر بار نبوت و هدایتش روی دوش ائمه گذاشته میشود که اهل بیت خودش هستند پس قصه این است که تا این جای کار را ما بر شما سبک کردیم از این به بعد هم سبک خواهد شد فاذا فرغت فانصب نگران نباشید این جمع اجمالی این دو سوره است
شریعتی: خیلی ممنون خدا خیرتان بدهد. مشرف میشویم به محضر قرآن کریم صفحه ی 315 آیات 52 تا 64 سوره ی مبارکه ی طه در سمت خدای امروز تلاوت میشود برمیگردیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شریعتی: ایام میلاد با سعادت نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم را به همه ی شما تبریک و شادباش میگویم خیلی از دانش آموزان و دانشجویان و طلبههای گران قدر ان شاء الله همه در عرصههای مختلف زندگی مخصوصا در امتحانات موفق باشند در خدمت حاج آقا هستیم
حاج آقا میرباقری: بسم الله الرحمن الرحیم یک بحثی راجع به خاتمیت وجود مقدس نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است بعضی گفته اند که این خاتمیت معنایش این است اینها گفته شده حرفهای زدنی هم نیست منتها چون گفته اند یک نکته ای میخواهم توضیح بدهم میگویم گفته اند خاتمیت این است که انبیا به تدریج آمده اند هر پیامبری میآمده درهایی را باز میکرده عقول کامل میشده بشر به جایی رسید که خودش راهش را پیدا میکند این را یک معنای خاتمیت گفته اند خیلی معنای رکیکی است مرحوم شهید مطهری میگویند این خاتمیت نبوت نیست این ختم دیانت است معنایش استقلال از دین است یعنی ما دین نمیخواهیم یک معنای دیگر برای خاتمیت بعضی گفته اند که پیغمبر آمده اند هدایت را پیامبر آمده اند حسبنا کتاب الله یعنی پیامبر اگر نمیآمد این کتاب نمیآمد حالا که آمد کتابی آمد که برای هدایت بشریت کافی است خود کتاب را میگیریم راه را ادامه میدهیم یک معنای سومی دارد که معنای سوم معنای درستی است که در روایت اهل بیت آمده نظر مشهور بزرگان هم است معنایش این است که در هیچ لحظه ای احدی برای سیر الی الله برای رسیدن به سعادت اعم از سعادت دنیوی و اخروی ائمه ساسه العباد هستند معنی سیاست عباد این است که حیات اجتماعی شان بشود عین توحید و الا سیاستی که نتیجه اش بشود جدایی معیشت از توحید این سیاست نیست این تدبیر نیست این شیطنت است سیاسة العباد این است که شما همه ی زندگی مردم را بکنید وادی نور یک بیت النوری درست بکنید که رجال لا تلهیهم تجاره و لا بیع عن ذکر الله همه زندگی شان سیاست اقتصادشان بشود توحید نبی اکرم آن ولایت و نبوتی که دارند همه ی عالم محتاج به ایشان هستند و احدی قدم از قدم در مسیر سعادت نمیتواند بردارد الا با ایشان منتها هدایت ایشان چگونه جاری میشود در عالم؟ هدایت ایشان از طریق آن دو چیزی که خدا به ایشان عطا کرده یکی کتاب یکی عترت است. که کتاب هم در متن عترت است کتاب در وجود امام است این میشود وسیله هدایت نبی اکرم در امت شان به وسیله ی وسیله واقع میشود این که در روایات داریم و آته الوسیله خدایا به پیامبر وسیله بدهد این روایت ذیل این آیه است یقول... لست مرسل کفور...علم الکتاب کفار میگویند تو پیغمبر نیستی یکی خدا یکی هم کسی که دست او علم الکتاب است آن جا روایت متعدد است که مقصود من علمه الکتاب اهل بیت و امیرالمومنین است فریقین هم قبول دارند یک روایتی سلمان دارد سلمان از امیرالمومنین پرسیدند مقصود از این آیه چیست فرمود من هستم همه ی علم الکتاب نزد من است بعد فرمودند امیرالمومنین دعا کرد خدا وسیله بدهد برای ارتباطش با امت که هدایتش در امت بماند خدای متعال ما را وسیله ی نبی اکرم قرار داده وسیله ی نبی اکرم آن کسی است که همه ی کتاب در وجود اوست یعنی جامع کتاب و امام وسیله میشود هدایت نبی اکرم با این وسیله جاری میشود در عالم و ختم نبوت یعنی این وسیله همین است که ترکیب امام و کتاب است حضرت فرمود ما وسیله ایم دعای حضرت مستجاب شده خاتمیت یعنی این یعنی همه ی هدایت دست نبی اکرم است احدی هم در هیچ دوره ای از هدایت نبی اکرم بی نیاز نیست عاقل ترین عقول این جا کامل ترین عقول این جا همه امی هستند یک شمعی هستند در مقابل خورشید نبی اکرم به اندازه ای که خورشید بتابد آینههایی هستند که به اندازه ای که خورشید بتابد نور میدهند عقل نبی اکرم هستند معنی این که عقل اول نبی اکرم هستند همه ی عقول عقول جزئیه هستند شمس در آینهها میتابد عقول میشوند مشکاه نور و چراغ فرمود مثل نور ماه که از خورشید میگیرد نور ما را از مومنین بگیرید عقول کامل همه پرتویی از عقل نبی اکرم هستند خاتمیت نبود معنایش این است که همه ی هدایتی که باید میآمد به دست این پیامبر آمد همه باید خودشان را به این هدایت برسانند هدایت پیامبر چطور جاری میشود؟ به وسیله ی وسیله این که فرمود وبتغو الیه الوسیله وسیله ی بین ما و نبی اکرم که نبی اکرم چه آوردند؟ نبوت هدایت همه ی اخبار غیبی را آورده اند نبی اند هم نبی اند هم رسول همه ی اخبار غیبی و اسماء الهی بعد ایشان رسول هم هستند این رسالت و نبوت با وسیله در عالم جاری میشود که ما وقتی میخواهیم به سمت خدا برویم باید از این وسیله استفاده کنیم این وسیله همان جامع امام و کتاب است که میشود خود امام قرآن آدرس میدهد بل هو آیات بینات فی صدور الذین اوتوالعلم پس معنی خاتمیت این است امام وسیله است بین ما و نبی اکرم و بین ما و خدای متعال و لذا ختم نبوت معنایش این است همه ی هدایت آمده اما جریان این هدایت با وسیله ای که به خدا عطا کرده در امت جاری میشود لذا خاتمیت هم است دیگر پیغمبر دیگری نمیآید همه ی هدایت آمده حضرت هستند و وسیله حضرت هستند و اهل بیت حضرت هستند و قرآن این است که حضرت فرموده اند انی تارک فیکم دو ثقل من با خودم آوردم میشد ببرم اگر میبردم عالم میشد شب تاریک کتاب الله و عترتی ما ان تسکتم... ابدا بهما یعنی به جامع این دو تا تمسک به کتاب از طریق تمسک به امام است تمسک به امام از طریق تمسک به کتاب است ان هذا القرآن یهدی للتی هی اقوم هم قرآن دلالت به امام میکند هم امام دلالت به قرآن میکند قرآن را بدون امام نمیشود فهمید لذا اگر کسی بخواهد امامت را هم از قرآن بفهمد باید با خود روایات بفهمد و الا چه کسی از قرآن میتواند امامت را بفهمد بنابراین این دو وسیله اند خاتمیت نبوت حضرت به معنی ختم همه ی هدایتی است که از این بالاتر نداریم اول نبی میثاق آخرهم مهیمن علی ذلک کله پیامبر بر همه ی انبیا مهیمن است همه مقدمه بوده اند برای ظهور این حقیقت تجلی اعظم در شب 27 رجب برای این پیامبر شده للتجلی الاعظم الیله المعظم این تجلی اعظم در قرآن و امام ادامه پیدا میکند که این سورهها هم ناظر بر این بودند.