كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين میرباقری
تاريخ پخش 93/10/27
حاج آقا میرباقری: اعوذ بالله من الشیطان الرجیم : بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل الساعة ولیاً و حافظاً و قاعداً و ناصراً و دلیلاً و عیناً حتی تسکنه ارضک طوعاً و تمتعه فیها طویلاً و هب لنا رأفته و رحمته و دعائه و خیره ما ننال به سعة من رحمتک و فوز عن عندک عرض کردیم ابتدا این دو سوره را به صورت جدای از هم دیگر ترجمه میکنیم بعد هم نظری را که بعضی مفسرین دارند که این دو سوره یک پیوست معنایی دارند و به منزلهی یک سوره هستند آن را هم اشاره میکنیم. در آغاز در سورهی فیل عرض کردیم خدای متعال به وجود مقدس نبی اکرم خطاب میکنند که «أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحَابِ الْفِيلِ» (فیل/1) ندیدی که خدای متعال با اصحاب فیل چطور عمل کرد. استفهام تقریری است یعنی شما دیدید. دیدن هم البته دیدن حسی مقصود نیست. از افعال قلوب است الم ترا. یعنی یک نوع رویت و آگاهی و علمی و احاطهای برای حضرت نسبت به این حادثه است و حضرت این حادثه هم خود فعل الهی را هم کیف فعل الهی هم عواقبش را به وضوح میبینند ایشان در مقام شهود این حقایق هستند. «أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ» این فعل الهی فعل با عظمتی است همان طور که کید دشمن یک کید وسیعی بوده این فعل الهی و کیف فعل الهی هم یک کار وسیعی است حضرت توجه میدهند خدای متعال که «أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحَابِ الْفِيلِ» همان طور که آن جلسه اشاره فرمودید این سیاق سیاق خیلی سور و آیات دیگر قرآن است «أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعَادٍ» (فجر/6) آیا ندیدی خداوند متعال با قوم عاد چگونه رفتار کرد یا «أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ» (شرح/1) از این سیاق یک استفادهای میشود که گویا یک نگرانی حضرت دارند کانه یک نگرانی هست خدای متعال نسبت به آن نگرانی امنیت به حضرت میدهند که آن چه شما نگرانش هستید او با عنایت الهی و لطف خدای متعال از سر شما رفع خواهد شد. اگر توجه پیدا کنیم که این یک کید عظیم بوده و این کید عظیم متوجه نبی اکرم هم بوده قبل از تولدشان متوجه ایشان و دینشان بوده خدای متعال گویا به ایشان یک ایمنی میدهند حضرت نگران یک کیدهای بزرگ تری هستند که این کیدها در راه به ثمر رسیدن نبوت حضرت وجود دارد یک تجمعهایی نقشههایی تدبیرهایی برای متفرق کردن امت حضرت و ایجاد تشتت در آنها و برای از بین بردن آن فرهنگ و دینی که محور الفت و وحدت و هم دلی امت حضرت است و محور رشد آن هاست حضرت نگران است خدای متعال میفرماید ما همان طور که قبلا ربوبیت کردیم و در مسیر کار شما با اصحاب فیل برخورد کردیم در آینده هم همین اتفاق خواهد افتاد. همان طوری که هدفی که آنها داشتند دنبال متشتت کردن و متفرق کردن آن امتی بودند آن جامعهای بودند که شما در آن جا میخواهی ظهور پیدا کنی قبل از تولد و ما این نقشه را خنثی کردیم در آینده هم همین اتفاق خواهد افتاد. آن وقت از سیاق آیه کانه میشود فهمید که آن چه حضرت نگرانش هستند از همین دست اتفاقاتی است که ممکن است در آینده هم بیفتد که شما در دنیای امروز به خوبی میبینید که کید گستردهای که برای تفرق امت اسلامی و پراکندگی و درگیری و در نهایت.
شریعتی: تجمعی که حول محور نبی اکرم شکل گیرد.
حاج آقا میرباقری: و دین و ملت نبی اکرم شکل گرفته. تجمع و الفتی که بنا بود حول دین حضرت و حول کعبه اتفاق بیفتد این تجمع دشمنانی داشته قبل از وقوعش کما این که در طول تاریخ بعد از وقوعش هم دشمنانی داتشه الآن هم دارد و در ورای همهی این کیدها ربوبیت خدای متعال نسبت به نبی اکرم حافظ این دین و الفت و وحدت است یعنی خدای متعال حامی این پیامبر است و حول این پیامبر همه چیز را حل میکند. حالا یک نکتهی دیگری را هم اشاره بکنم این اصلا امر عجیبی نیست چون شما یک گل را وقتی میخواهید پرورش بدهید به اندازهی یک گل سرمایه گذاری میکنید بستری آماده میکنید آفات را دور میکنید بسترهای رشد را آماده میکنید برای تربیت یک گل. ولی وقتی رسید به یک فرزند کاملا شرایط متفاوت است بستر بیشتری را فراهم میکنید. خدای متعال وقتی میخواهد نبی اکرم را ربوبیت کند که رسول الهی است کسی است که لَوْلاکَ لَما خَلَقْتُ الْأَفْلاکَ همهی کائنات طفیل وجود او هستند همهی الفت و وحدتها و بندگی و سجود در عالم در حول محور ایشان شکل میگیرد. به شفاعت ایشان همهی کائنات به قرب راه پیدا میکنند همه با ایشان به مقام ذکر و اطمینان قلب میرسند ربوبیت ایشان ربوبیت کل عالم است لذا اگر بر محور ربوبیت ایشان یک حوادث عظیمی قبل از تولد ایشان و بعد از تولد ایشان در طول تاریخ اتفاق بیفتد چیز عجیبی نیست همه حول این وجود مقدس است اگر قبل از تولدشان ابراهیم خلیل ذریهی خودشان را ببرند بگذارند در سرزمین مکه که بعد ایشان به دنیا بیاید و به رسالت برسد و بعد هم دشمن کید جامعی داشته باشد و جلوی ظهور ایشان را بگیرد خدای متعال هم با فعل خودش و کیفیت تدبیر خودش آن کیدها و نقشهها را در ظلال قرار بدهد هیچ بعید نیست. تعجب نکنید که خدای متعال خطاب به نبی اکرم میفرماید «أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحَابِ الْفِيلِ» دیدی پروردگار تو چه کرد. یعنی کانه هم آنها نقشه شان علیه نبی اکرم بود هم خدای متعال محور ربوبیت و پرورش نبی اکرم و تدبیری که برای ایشان دارند با آن دستگاه برخورد کردند و کید را از بین بردند. در راستای ربوبیت. لذا یکی از قرائن بزرگی که درون خود سوره است و گویای این است که این کید عظیم تر از نابودی صرف کعبه بوده غرض فقط این نبوده که کعبه نابود شود که محور توجه موحدین بوده در طول تاریخ و در جزیرة العرب محور عبادت بوده را خراب بکنند بلکه توطئه توطئهی بزرگ تری بود خدای متعال میفرماید نگاه بکن ببین خدا چه کرد کیف فعل خدا را ببین که چگونه رفتار کرد با آن ها. «أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحَابِ الْفِيلِ. أَلَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ فِى تَضْلِيلٍ. وَأَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْراً أَبَابِيلَ. تَرْمِيهِم بِحِجَارَةٍ مِّن سِجِّيلٍ. فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَّأْكُولٍ» (فیل/5-1) که دیگر تکرار نکنیم. دیدی خدای متعال پرندهها را فرستاد و با سنگ ریزهها یا سجیل و سنگ گلها آنها را هدف قرار داد و آنها را مثل کاه موریانه خورده و برگ موریانه خورده قرار داد یا مثل دانههایی که موریانهها درونش را خوردند و پوستهی آنها باقی مانده این را هم توضیحاتی مفسرین داده اند که لازم نیست به آن بپردازیم. پس این یک نکته است در سورهی فیل که خدای متعال بر حفظ نبی اکرم و این که خدای متعال در محور ربوبیت نبی اکرم هیچ ابایی ندارد از برخورد با دشمنان حضرت که نقشه و کید دارند آن هم برخوردی به این صریح و قاطعیت. این سورهی اول بود. فقط یک سوال جدی مطرح میشد که اگر این کید را ما بیش از کید ابرهه برای خراب کردن خانهی خدا بدانیم که آیا واقعا دشمنان نبی اکرم قبل از تولد نبی اکرم این ظرفیت را داشتند که بخواهند بفهمند میخواهد یک پیغمبری بیاید و یک فرهنگی ظهور پیدا کند که این فرهنگ تهدید میکند قدرتهای بزرگ زمان خودش را روم و ایران را که این اتفاق افتاد در کمتر از سه دهه واقعا این دو فرهنگ تحت تاثیر فرهنگ اسلام منحل شدند و به نوعی شکست خوردند از فرهنگ اسلام این شکست هم بیشتر شکست نظامی نبود شکست در برابر فرهنگ اسلام بود. چنین اطلاعی داشته اند یا نه قرائنی را عرض کردیم قرائن دیگری هم است که بله این اطلاعات را داشتند و دنبال هم میکردند این قرائن هم فراوان است بنابراین چیز عجیبی نیست که آنها قبل از تولد نبی اکرم آگاه بودند که چنین اتفاقی میافتد و بر محور این اتفاق یک دینی یک امتی شکل میگیرد و آنها میخواستند آن امت را پراکنده کنند و بعضی از محققین در تاریخ هم یک قرائن متعددی را جمع آوری کردند که دلالت میکند که دولت روم و ایران آن موقع دنبال این بودند که این جمعی که بخواهد این پیامبر در آن متولد شود نگذارند یک جمع دارای یک فرهنگ و دارای یک تمدن و دارای یک معیشت و اقتصاد سالم باشد تلاش کردند که اینها در فقر و مسکنت و دوری از یک فرهنگی که میتواند در آنها رشد فرهنگی ایجاد بکند زندگی بکنند آنها را تبدیل کردند به یک جمعیت بت پرست به یک جمعیتی که از نظر اقتصادی در وضعیت بسیار سنگینی بودند هیچ الفت اجتماعی نداشتند تلقی شان این بود برای این که ما بتوانیم جلوی موفقیت این امر را بگیریم این پیغمبر که میآید ما بیاییم بسترهایی که میتواند بستر پیشرفت و رشد و نفوذ این پیامبر باشد همه را کور کنیم قرائن زیادی هم آورده اند از برخورد روم و ایران با مردم جزیرة العرب و اعرابی که در جزیرة العرب بودند از فرزندان حضرت اسماعیل که به طور کلی اجازهی ورود آنها به سرزمینهای حاصل خیز جلوی رشد اقتصادی رشد فرهنگی شان را با تمام وجود میگرفتند. البته این کید آنها بود خیال میکردند اگر این کار را بکنند حالا این پیامبر وقتی بیاید این پیامبر به خصوص اگر در آخرین قدم شما این بیت را هم که میتواند تجمع و الفتی باشد این را هم از بین بردید دیگر بستری برای نفوذ و غلبهی این پیامبر نخواهد بود در حالی که خدای متعال بر محور این نبی اکرم یک الفت جدید ایجاد کرد همین جمعیتی که مرعوب بودند و شکست خورده بودند شدند برتر و این هم یک تحلیل مهمی است که چه اتفاقی افتاد واقعا که این جمعیت تبدیل شدند به جمعیتی که در کمتر از سه دهه تقریبا اغلب مناطق جهان تحت سیطره و قدرت آنها و فرهنگ شان بودند. چه اتفاقی افتاد؟ حالا شاید این سورهها همین مطلب را میخواهد بگوید. پس این سوره را فعلا ما این جا رها میکنیم میرویم دنبال سورهی قریش و بعد پیوست معنایی بین سورهی فیل و قریش را عرض میکنیم. کسانی که پیوست معنایی را دیده اند میگویند جریان این بود که دولتهای بزرگ و به تبع آنها ابرهه و دولت یمن و دولتهای منطقهای و دست نشانده دنبال این بودند که این قوم را متفرق بکنند جلوی الفت و وحدت و پیشرفت فرهنگی و اقتصادی شان را بگیرند و یکی از حلقات کارشان این بود که این بیت را که میتواند محور الفت و تجمع مردم برای بندگی شود که الآن هم همین اتفاق افتاده این را نابود کنند جایگزین بکنند نابود بکنند و توجهات را به سمت دیگری ببرند. خدای متعال با برخوردی که با آنها کرد یک فضای امنی را ایجاد کرد که محور الفت اجتماعی و امنیت اجتماعی و الفت اقتصادی اینها فراهم شد «لِإِيلَافِ قُرَيْشٍ، إِيلَافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاء وَالصَّيْفِ» (قریش/2-1) یعنی این کاری که خدای متعال با دشمن کرد «فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَأْكُولٍ» (فیل/5) برای ایجاد الفت بین قریش آن هم ایلافی که در کوچ تابستانی و زمستانی شان که کوچ اقتصادی بود و به اصطلاح مسافرت اقتصادی داشتند در تابستان به شام و در زمستان به یمن و از طریق این تجارت اقتصادی شان معیشت شان را اداره میکردند خدای متعال با برخوردی که با ابرهه کرد و آن برخورد قاطع بستر امنی را برای الفت مجدد آنها و تجمع شان و الفت اجتماعی و اقتصادی شان فراهم کرد.
شریعتی: یعنی این پرندهها که آمدند و بلایی که خداوند متعال سر اصحاب فیل آورد همهی اینها به خاطر این بوده که «لِإِيلَافِ قُرَيْشٍ»
حاج آقا میرباقری: بله به خاطر الفت اینها اینها همه ذیل ربوبیت نبی اکرم است خدای متعال میخواهد این پیامبر را بیاورد دینش واقع شود اگر کید آنها را ببینید که کید آنها فراتر از از بین بردن کعبه است میخواهند جامعهای که بستر ظهور حضرت است را متفرق کنند مبتلا به ضعف اقتصادی کنند متبلا به ضعف فرهنگی بکنند بت پرست آواره دائما در حال درگیری جنگ هیچ الفتی حتی الفت خانوادگی بین خودشان نیست حتی دختران خودشان را زنده به گور میکنند میخواهند جمعیتی را این طوری پرورش دهند این جمعیتی که پیغمبری هم ظهور بکند با این جمعیت چه میخواهد بکند؟ ذهن آنها این بود که هیچ کاری نمیتواند بکند خدای متعال هم بسترهای معکوس را ایجاد کرد این پیامبر را آورد و این الفت را به مرحلهی نهایی خودش نزدیک کرد و آن اتفاقات بعدی افتاد یعنی دقیقا آنها کار خودشان را کرده بودند هم کعبه را میخواستند ویران بکنند و هم آن الفت فرهنگی و اجتماعی را از بین برده بودند همه چیز از نظر آنها آماده بود خدای متعال هم حرکت را معکوس کرد یک حلقه اش هم برخورد با اصحاب فیل و لشکر فیل بود خدای متعال آنها را «فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَأْكُولٍ» خود این کار که الفت بین قریش ایجاد شد این هم جزئی از آن ربوبیت خدای متعال نسبت به نبی اکرم است این هم جدای از آن نیست این ربطی است که بین آیات گفته اند این را در ارتباط بین این دو سوره بررسی میکنیم اما اگر سورهی دوم را جدا ببینید مثل علامه بزرگوار طباطبائی بسیاری از مفسرین هم این دو سوره را جدا معنا کرده اند کانه سوره با بسم الله شروع میشود بسم الله سوره هم معنی خاص خودش را دارد «لِإِيلَافِ قُرَيْشٍ، إِيلَافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاء وَالصَّيْفِ»برای ایلاف بین قریش. ترجمهی سوره این است. اجازه بدهید من ترجمه را یک کمی ترجمهها متعدد است و تقریبا دقیق هم است من این ترجمه را از ترجمهی آیت عظمی مکارم شیرازی اول ترجمهی سوره را میخوانم البته این ترجمه همراه با یک رویکرد تفسیری است. بسم الله الرحمن الرحیم «لِإِيلَافِ قُرَيْشٍ» برای آن که قریش با هم انس و الفت گیرند «إِيلَافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاء وَالصَّيْفِ» ایلافی که در سفرهای تابستان و زمستان ثابت و برقرار بماند یعنی کانه برای برقرارماندن این ائتلاف «فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَيْتِ» (قریش/3) نه برای این که این الفت ایجاد شده بلکه برای برقرار ماندن این الفت پس باید پروردگار این خانه را پرستش بکنند آن پروردگاری که «أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ» (قریش/4) به آنها هنگام گرسنگی طعام داد و از ترس و خطرات ایمنشان ساخت این ترجمهای است که ایشان فرموده اند که یک رویکرد تفسیری هم در آن نهفته است. کانه سوره این را میخواهد بفرماید خدای متعال الفتی بین قریش ایجاد کرده الفتی که در رحله و کوچ تابستانی و زمستانی شان بوده این ایلافهم را بیان گرفته اند برای آیهی قبلی. «لِإِيلَافِ قُرَيْشٍ» کدام ایلاف؟ الفتی که خدای متعال بین آنها ایجاد کرد در کوچ تابستانی و زمستانی شان. این کوچ تابستانی و زمستانی را معمول مفسرین همان سفر اقتصادی و کوچ برای تامین معاششان بوده کاروانهای تجاری بوده. سرزمینی بوده حاصل خیز نبوده نه صنعتی بوده نه اقتصادی بوده نه دامپروری قوی داشته برای زندگی خودشان نیاز داشتند به امکاناتی که در سفرهای تجاری به دست میآوردند خدای متعال الفتی بین آنها ایجاد کرد به خصوص اگر سوره را مربوط به گذشته بدانیم امنیتی ایجاد کرد که این فضای امن موجب شد بتوانند با هم دیگر الفت اقتصادی پیدا کنند مسافرتهای تجاری داشته باشند برای این که این مسافرت پایدار بماند «فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَيْتِ» این یک معناست چرا پروردگار این بیت را عبادت بکنند؟ چه نکتهای دارد؟ چون الفت اقتصادی بین شان برقرار شد و این الفت اقتصادی همراه با یک امنیت اجتماعی بود باید پروردگار این بیت را عبادت بکنند چه نکتهای در آن هست چه ربطی دارد به رب البیت. دو نکته را من اشاره کنم. این دو نکته را مقدمتا تا باز برگردیم به تفسیر سوره و بدون ربط به سورهی فیل. نکتهی اول این است که میدانید از نظر قرآن و معارف اهل بیت علیهم السلام همهی امور به خدای متعال برمیگردد یعنی اگر جمعیتی از نا امنی به امنیت میرسند اگر رفاه اقتصادی پیدا میکنند این طور نیست که اینها منصوب به عوامل مادی باشد در نهایت ربوبیت الهی است دست پرورش خدای متعال است که انسانها را از گرسنگی به سیری از نا امنی به امنیت میرساند این یک قاعدهی کلی است. بنابراین ما خودمان فاقد امنیت هستیم همان طور که یک فرد خودش فاقد حیات است حیاتش از خدای متعال علم اش از خدای متعال است همهی امکاناتش از اوست از نظر قرآن امور اجتماعی هم همین طور است اگر الفتی در یک جمع پیدا میشود اگر با هم دیگر هم دل میشوند اگر به یک رفاه اقتصادی برمیگردد اینها برمیگردد به ربوبیت خدای متعال. این یک نکته. لذا خدای متعال این را نسبت به خودش میدهد. «الَّذِی أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ» نکتهی دوم این است که الفتهایی که بین انسانها و جوامع برقرار میشود عوامل مختلفی میتواند داشته باشد گاهی اوقات ریشهی الفت یک نیاز مشترک مادی است کما این که در علوم اجتماعی وقتی میخواهند تحلیل بکنند شکل گیری جوامع بشری را از جوامع ساده و جوامع پیچیده و صنعتی و فرا صنعتی امروز همین طور تحلیل میکنند. میگویند نیازهای مشترکی انسانها داشتند خطرات و تهدیدات مشترک و نیازهای مشترک. میل به بهره برداری بیشتر از طبیعت این عواملی که در درون انسان بوده اینها را دور هم گرد آورده و آرام آرام تجمعها شکل گرفته نیازهای غریزی موجب پیدایش خانواده شده کم کم افراد و اولادها دور هم جمع شدند قبیلهها و عشایر و زندگیهای روستایی شکل گرفته و زندگیهای روستایی منتهی شدند به زندگیهای شهری با روابط پیچیده تر و این رقابتهایی که بین انسانها گاهی در درون یک قوم قبیله یا قبائل متعدد بوده رقابت بر سر امکانات حسادتها و بسیاری از عواملی که اتفاق میافتاده این تجمعها را تهدید میکرده به هم حمله میکردند غارت میکردند برای این که این اتفاق نیفتد آرام آرام از این شکستها درس گرفتند آمدند قراردادهای اجتماعی را گذاشتند قوانینی گذاشتند برای این که تجاوزها کنترل شود همه ملتزم به این قانونها شوند قانون پذیر شدند ولو این که قانون پذیری دشواریهایی داشته آنها را از یک آزادیهایی محروم میکرده برای این که این آزادیها و تجاوزها و تعدیها محدود شود کنترل شود و این مخاطرات از بین برود قوانین گذاشتند کم کم تن به این دادند که دولتهایی شکل بگیرد ولو این که آن دولتها محدودیتهایی را برای شهروندان ایجاد میکنند بسیاری از آزادیها سلب میشود ولی این دولتها یک ره آوردهایی داشته اند کم کم دولتهای مدرن شکل گرفتند و در توسعهی نیاز و ارضاء خود به تکنولوژی و صنعت و علم جدید رسیدند و جوامع صنعتی و فوق صنعتی شکل گرفته پس ریشه اش را نگاه بکنید آن چیزی که مبدا پیدایش الفتهای اجتماعی و سامان دهیها و قرارها و قانون هاست عمدتا نیازهای مادی است گاهی اوقات الفتها الفتهای طبیعی است غریزی است عاطفی است و امثال این الفتها مثلا فرض کنید روابط فامیلی که وجود دارد پیوندها بر اساس یک نسبت فامیلی است این یک نوع الفتی است در یک قبیله همین طور در کم کم میرسید به الفتهای شهروندی تا میرسید به دنیای امروز که دنبال این هستند که یک دهکدهی جهانی ایجاد بکنند الفتها حول محور توسعه باید واقع شود آن چه میتواند عشایر مختلف زبانها فرهنگهای مختلف را جمع کند اهداف مشترکی است که امروز در جامعهی جهانی تعریف میکنند میگویند اگر امروز این اهداف مشترک پیدا شد جامعهی جهانی به یک وحدت میرسد و یک دهکدهی واحد جهانی شکل میگیرد. این مباحث در علوم اجتماعی مفصل مورد بحث قرار گرفته این جا جایش نیست ولی آیا واقعا الفت به همین جا برمیگردد یا میشود یک الفتهای پایدار حول یک سلسله معارف دیگری شکل بگیرد. انبیا هم محور الفت بودند ولی الفتی که ایجاد میکردند بر محور بیش از نیازهای طبیعی انسانها بوده به انسانها یک درکی به اندازهی قدر و اندازهی خودشان از عوالم غیب و توحید میدادند و کم کم فرهنگ و ملت و دینی میآمده که ارتقاء ظرفیت در انسانها ایجاد میکرده و مدار الفت شان را رفعت میبخشیده و الفت شان بر محور فقط منافع مادی نبوده که همین منافع مادی منشاء درگیری هم بشود. این را من نمیخواهم مفصل بحث کنم. الفت پایدار جز بر محور اله حقیقی شکل نمیگیرد. همیشه محور الفتها آلهه هستند معبودها هستند که ما را دور هم جمع میکنند هر وقت معبودهایمان با هم فرق کرد با هم درگیر میشویم سر معبودهایمان. فرض کنید اگر معبود ما امکانات مادی شد سر این معبود با هم دیگر درگیر میشویم آن وقت این معبودها هیچ کدام ظرفیت ایجاد الفت را ندارند. نه معبودها نه پرچمداران. برای رسیدن به یک اهدافی معبودهایی را انتخاب میکنند دور هم جمع میشوند و بعد دولتهایی شکل میگیرد قدرتهایی شکل میگیرند انسانهایی محور میشوند مردم فرض کنید حول یک پرچمداری جمع میشوند دور هم حالا او یک موقعی سلطان است یک موقعی رئیس جمهور است یک موقعی بزرگ قبیله است در انحاء مختلف خودش برای رسیدن به هدفی حول او جمع میشوند آن هدف را تعقیب میکنند نه آن آلهه و نه این اولیا نمیتوانند محور یک وحدت پایدار بشوند الا این که برگردد به خدای متعال. اله حقیقی میتواند محور وحدت حقیقی شود کما این که از نظر قرآن وحدت حقیقی عالم و الفتی که در کل کائنات است به وحدت اله برمیگردد. «لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا» (انبیاء/22) اگر دو اله عالمین داشت حتما در عالم فساد میشود درگیری بین عوامل پیدا میشد آن چیزی که همهی عالم را به یک الفت و هماهنگی رسانده اله واحد است. پس الفت میتواند بر محور عوامل مختلفی شکل بگیرد. آن الفتی که پایدار است و ماندنی است الفت بر محور توحید و بر محور ائمهی حق است که این را در جای خودش باید توضیح دهیم که الفت بر محور ائمهی حق که در زیارت جامعه به آن اشاره شده وَ ائْتَلَفَتِ الْفُرْقَةُ تفرقها با شما به ائتلاف میرسند در جای جای قرآن آمده در خطب نهج البلاغه آمده که بر محور نبی اکرم خدای متعال یک الفت عظیم ایجاد کرد این را باید در جای خودش بحث کنیم که میشود الفت بر محور یک پیغمبر واقع شود. نیازهای اقتصادی میتواند مبدا الفت شود نیازهای طبیعی انسان میتواند مبدا الفت شود حتی دیده اید آنهایی که طبقاتی جوامع را تحلیل میکنند میگویند نیازهای طبقاتی میتوانند مبدا الفت طبقاتی شود. دو طبقه شکل میگیرد طبقهی کارگر و طبقهی صاحبان سرمایه اینها هر کدام با هم پیوست و الفتی دارند با هم درگیر هم هستند این دو طبقه. آقا میشود همین طوری که آنها روابط اقتصادی را محور الفت میدانند طبقات اقتصادی را محور الفت میدانند میشود بر محور یک پیغمبر و یک دین یک الفت عظیم شکل بگیرد. میشود بر محور یک بیت یک الفت عظیم شکل بگیرد؟ باید ببینیم چه الفتی است. آن وقت این الفت یک بیت چه وقت ظرفیت پیدا میکند که محور الفت شود. یک خانهی گلی میتواند محور الفت شود؟
شریعتی: این سوالاتی باشد که بعد از تلاوت قرآن پاسخش را از حاج آقای میرباقری بشنوند. صفحهی 329 قرار امروز اهالی خوب سمت خدایی هاست آیات 82 ام تا 90 ام سورهی مبارکهی انبیا در سمت خدا تلاوت میشود چقدر خوب است ثواب تلاوت این آیات را هدیه بکنیم به روح بلند و آسمانی رحمة للعالمین پیامبر اعظم. باز میگردیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
وَمِنَ الشَّيَاطِينِ مَن يَغُوصُونَ لَهُ وَيَعْمَلُونَ عَمَلًا دُونَ ذَلِكَ وَكُنَّا لَهُمْ حَافِظِينَ ﴿٨٢﴾ وَأَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَأَنتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ ﴿٨٣﴾ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَكَشَفْنَا مَا بِهِ مِن ضُرٍّ وَآتَيْنَاهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُم مَّعَهُمْ رَحْمَةً مِّنْ عِندِنَا وَذِكْرَى لِلْعَابِدِينَ ﴿٨٤﴾ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِدْرِيسَ وَذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِّنَ الصَّابِرِينَ ﴿٨٥﴾ وَأَدْخَلْنَاهُمْ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُم مِّنَ الصَّالِحِينَ ﴿٨٦﴾ وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَـهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ ﴿٨٧﴾ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذَلِكَ نُنجِي الْمُؤْمِنِينَ ﴿٨٨﴾ وَزَكَرِيَّا إِذْ نَادَى رَبَّهُ رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا وَأَنتَ خَيْرُ الْوَارِثِينَ ﴿٨٩﴾ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَوَهَبْنَا لَهُ يَحْيَى وَأَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كَانُوا يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَيَدْعُونَنَا رَغَبًا وَرَهَبًا وَكَانُوا لَنَا خَاشِعِينَ ﴿٩٠﴾
ترجمه:
و از شیطان ها کسانی را رام و مسخّر او کردیم که برایش غوّاصی و کارهایی غیر از آن انجام می دادند، و ما نگهبان آنان بودیم. (۸۲) و ایوب را [یاد کن] هنگامی که پروردگارش را ندا داد که مرا آسیب و سختی رسیده و تو مهربان ترین مهربانانی. (۸۳) پس ندایش را اجابت کردیم و آنچه از آسیب و سختی به او بود برطرف نمودیم، و خانواده اش را [که در حادثه ها از دستش رفته بودند] و مانندشان را همراه با آنان به او عطا کردیم که رحمتی از سوی ما و مایه پند و تذکری برای عبادت کنندگان بود. (۸۴) و اسماعیل و ادریس و ذوالکفل را [یاد کن] که همه از شکیبایان بودند. (۸۵) و آنان را در رحمت خود درآوردیم، چون از شایستگان بودند. (۸۶) و صاحب ماهی [حضرت یونس] را [یاد کن] زمانی که خشمناک [از میان قومش] رفت و گمان کرد که ما [زندگی را] بر او تنگ نخواهیم گرفت، پس در تاریکی ها [ی شب، زیر آب، و دل ماهی] ندا داد که معبودی جز تو نیست تو از هر عیب و نقصی منزّهی، همانا من از ستمکارانم. (۸۷) پس ندایش را اجابت کردیم و از اندوه نجاتش دادیم؛ و این گونه مؤمنان را نجات می دهیم. (۸۸) و زکریا را [یاد کن] زمانی که پروردگارش را ندا داد: پروردگارا! مرا تنها [و بی فرزند] مگذار؛ و تو بهترین وارثانی. (۸۹) پس [ندای] او را اجابت کردیم و یحیی را به او بخشیدیم و نازایی همسرش را برای وی اصلاح نمودیم، آنان همواره در کارهای خیر می شتافتند، و ما را از روی امید و بیم می خواندند، و پیوسته در برابر ما فروتن بودند. (۹۰)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شریعتی: این سمت خداست که با احترام از تهران تقدیم نگاه دریایی شما میشود. این نکته را یادآوری میکنم ما فردا هم حوالی ساعت دو و نیم خدمت شما خواهیم رسید.
حاج آقا میرباقری: بسم الله الرحمن الرحیم. بحث این بود که چه رابطهای است بین این که الفت تجاری و اقتصادی بین مردم قریش برقرار شده سفری دارند به شام و به یمن در این الفت تجاری موفق هم هستند خدای متعال این الفت را برقرار کرد چه ربطی دارد به «فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَيْتِ» چرا پروردگار این بیت را عبادت بکنند که آنها را به امنیت رسانده و از مخاطرات نجات داده و از گرسنگی به سیری رسیده «أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ» چرا؟ چه نسبتی دارد؟ آیا میشود بگوییم که ظاهر آیه را من این طور میفهمم نسبت نمیدهم شاید این است که ربوبیت بیت مبدا این الفت است خدای متعال دارد بیت خودش را اداره میکند برای این که این بیت به مقصد برسد الفتی ایجاد میکند بین قریش. میشود بیت محور الفت شود البته در علوم اجتماعی گاهی اوقات میگویند وضعیت طبیعی و جغرافیایی محور پیوندهای اجتماعی خاص میشود من بیش از این عرض میکنم واقعا یک خانهی گلی که در یک کویر است و هیچ حاصل خیزی هم در آن جا نیست میتواند محور الفت شود؟ اگر کسی بیت را این طوری دید کار دشوار میشود ولی اگر این بیت یک بیتی است یک مقامات باطنی دارد و یک جایگاهی دارد در این عالم. منصوب به خدای متعال است و این انتصاب انتصاب ظاهری نیست کما این که مناطق طبیعی به لحاظ خصوصیات طبیعی با هم متفاوت اند یک جا حاصل خیز است یک جا حاصل خیز نیست یک جایی واقعا مبدا برکات و خیرات است محل نزول ملائکه است محل رفت و آمد ملائکه است ظرفیتی برای ایجاد یک حقایقی در عالم دارد کما این که شما الآن میبینید حول این کعبه چه اتفاقات عظیم معنوی و اجتماعی میافتد. از قبل هم میافتاد اینها قرارداد نیست مقاماتی دارد کعبه و اطرافش صفا زمزم مروه منا اینها مقاماتی هستند این مقامات هم حقایقی دارد و اینها میتواند محور الفت شود. بعضی بزرگان گفته اند ببینید خدای متعال بالاخره بر محور بیت اینها را به امنیت رسانده با دیگر اقوام درگیر میشده اند اما کاروان اینها این رحلهی اینها در امن کامل بود و همه احترامشان میکردند با اخلاق با آنها برخورد میکردند به احترام کعبه. لذا گفتند چون به احترام کعبه این احترام شما محفوظ میماند «فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَیْتِ» این رب هذا البیت را عبادت کنید تا این امنیت و الفت ادامه پیدا کند این معنای بدی نیست میتواند مرحلهای از مراد آیه باشد ولی اصلا خود بیت میتواند محور الفت شود نه این که مردم به احترام بیت شما را حفظ بکنند؟ نه خدای متعال است که به شما الفت میدهد ولی این الفت حول ربوبیت بیت است میشود اولا بیت محور الفت شود؟ من یک مثالی میزنم زیارت همیشه این طوری است من زیارت اربعین را عرض میکنم این جمعیتی که در اربعین زیارت میروند فرض کنید از کشورهای مختلف میروند در عراق این رحله و این کوچ مبدا یک الفت اجتماعی میشود یا نه؟ واقعا یک انس و الفت و محبتی پیدا میشود؟ آنهایی که رفته اند و نرفته اند میدانند این انس و الفت کم کم از این رحله و کوچ تبدیل به یک الفت اجتماعی میشود حول این الفت جامعه شکل میگیرد حالا سوال میکنم این انس و الفتی که بین زائرین و مجاورین بین صاحب خانهها و مسافران در ایام زیارت اربعین در این کوچ و مسافرت اتفاق میافتد این الفت بر محور چیست؟ آیا الفت شان بر محور رنگ است؟ زبان است ؟ جغرافیاست؟ نژاد است؟ بر محور یک ولی خداست بر محور سیدالشهدا است یعنی محبت سیدالشهدا علیه السلام میتواند محور این الفت شود یک کم عمیق تر نگاه کنیم از بالا ببینیم تجلی سیدالشهدا است این تجلی است در قلوب که اینها را حول هم جمع میکند که من به ذهنم میآید اربعین یک تجلی از عصر ظهور است یک تجلی است از امام یعنی نشان میدهد وقتی امام در روابط اجتماعی در عصر ظهور تجلی بکند چه اتفاقی میافتد؟ پس این الفت تجلی امام است الفت حول الامام است یعنی بر محور محبت امام یا به تعبیر دیگر بر محور ولایت امام. بر محور شئون امام دارد یک اتفاقی میافتد این الفت بعد میتواند تبدیل به یک الفت پایدار اجتماعی شود شما اگر آثارش را پیجویی بکنید پایش علمی بکنید خواهید دید این سفر اربعین چقدر در الفت عمومی جامعه مومنین جامعه به خصوص محبین سیدالشهدا علیه السلام و شیعیان حضرت موثر است. چه نوع الفت ماندگار ایجاد میکند بنابراین میتواند الفت از یک رحله آغاز شود ولی این الفت حول یک بیت باشد یعنی فرهنگ بیت و او محور آن الفت شود. یعنی روح این بیت است که مبدا این الفت میشود آن وقت خدای متعال دارد بیت را به مقصد خودش میرساند این بیتی که وضع للناس بیتی که مقاماتی دارد بیتی که تجلیات نبی اکرم در آن واقع شده این را عرض کرده ام که بیت همهی مقاماتی است که ذیل نبی اکرم استفاده میشود بیان امام سجاد است أَنَا ابْنُ مَکَّةَ وَمِنَى،أَنَا ابْنُ زَمْزَمَ وَصَفَا فرمود مکه و منا نبی اکرم اند. وَ اَلْبَسْتَ حَرَمَكَ بِهِ حُلَلَ الْأَنْوارِ وقتی نبی اکرم به دنیا آمد حلههای نور بر این حرم هویدا شد شئون حرم از شئون نبی اکرم است وَ جَعَلْتَ لَهُ وَ لَهُمْ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ این خانه را خدا برای پیغمبر خلق کرده متناسب با نبی اکرم پس بنابراین میشود به الفت بر محور بیت باشد آن وقت باید معنا کنیم یعنی چه یک کاروان تجاری الفت اش بر محور بیت شود چه تفاوتی دارد با این که الفت شان بر محور نژاد و قوم و قبیله و طبقهی اقتصادی و عوامل اقتصادی شکل بگیرد پس این رحله الفتشان الفت خاصی است یک الفت باطنی است که حول بیت است رب البیت است که این امنیت و الفت را ایجاد کرده مثل الفت و امنیتی که در زیارت سیدالشهدا پیدا میشود بر محور زور و قدرت و دولت و اینها نیست الفت و امنیتی است بر محور محبت بر سیدالشهدا بر محور امنیت و الفت معنوی که این الفت و امنیت هم پایدار است. من گمان میکنم این الفت چنین التفی است که پیدا شده و این برمیگردد به نبی اکرم لذا ربوبیت نبی اکرم است در اول سورهی فیل که ربوبیت بیت است این دو مبدا پیدایش تحولات خاص شده است.