نماز چه ویژگی دارد که باعث تقویت دین و دینداری میشود ؟
پاسخ - ما از مهمترین عوامل تقویت دین و باورهای دینی معرفت به خدا ، معرفت به نبوت ، و آخرت گفتیم ، اگر این باورها بخواهد رشد بکند ، پرورش پیدا بکند و تقویت بشود ، از مهمترین عواملش نماز است . چرا ؟ قرآن می فرماید : اگر می خواهید دارای یقین بشوید یعنی همان باور محکم و ثابت که در فتنه ها دچار سستی و کاستی نشوید ، در مسیر عبودیت عمل داشته باشید . باید بندگی داشته باشید . مهمترین نماد بندگی و علامت بندگی که خضوع و خشوع در برابر حق در آن پیدا است ، بی تردید نماز است . در قرآن بیشترین تاکید را در بین اعمال صالح بر نماز کرده است . در قرآن 114 بار از نماز یاد شده است . در کتب معتبر روایی ما در مورد نماز خصوصیات زیادی گقته شده است که قابل تأمل است . امام کاظم (ع) فرمودند : افضل اعمال بعد از معرفت خدا ، نماز است . بعد از پذیرفتن دین نماز است . ما مکرر از پیامبر و ائمه معصومین داریم که از اولین چیزی که در آخرت از آن سوال میشود نماز است که اگر نماز پذیرفته شد بقیه اعمال هم پذیرفته میشود . چرا ؟ یک درختی که خشکیده و ریشه ای در زمین ندارد ، شما هر مقداری که به آن آب و کود بدهید و نور آفتاب را به آن برسانید آن رشد نمی کند چون حیات ندارد . اما درختی که متصل به زمین است ، ریشه هایش در زمین تنیده است ، اگر به آن آب و کود و نور برسانید ، پرورش پیدا می کند . نماز مثل ریشه ای برای انسان است و او را به خدا و حقیقت هستی متصل میکند . اگر نماز را از یک انسان بگیرید ، این انسان دیگر حیات معنوی ندارد و اعمال صالح دیگر برای او نفعی ندارد . اما اگر نماز را داشته باشد او متصل به حقیقت هستی است و ریشه دار است . و آن وقت اعمال صالح برای او فایده دارد . اولین سوالی که در آخرت از انسان میشود نماز است . اگر نماز پذیرفته شد ، او حیات دارد و میشود به بقیه اعمال نگاه کرد . اما اگر نماز پذیرفته نشد ، اواصلا حیات ندارد و بقیه اعمال نمی تواند او را رشد بدهد . روح معنوی و زنده بودن قلب ما با نماز است که اگر این نبود نمی تواند سایر اعمال را پرورش بدهد . لذا شما می توانید از این حدیث اهمیت نماز را دریافت کنید . در اذان و اقامه ما می گوییم : حی علی خیر العمل یعنی از بهترین اعمال . یکی از آشناسان علامه طباطبایی می خواست به مشهد مشرف بشود و از ایشان پرسید بهترین مکان چه عملی در زیارت چیست ؟ ایشان گفتند : بهترین عمل . حاج آقا تهرانی گفته بودند که اگر کسی بعد از مرگ خواست برای من هدیه ای بفرست دو رکعت نماز برایم بخواند . این بهترین تحفه است که میتواندبه من برسد . آیت الله بهجت از استادشان آقای قاضی نقل می کردند که اگر کسی نمازهای پنج گانه واجبش را در اول وقت بخواند ، به تمام مقامات معنوی می رسد . و اگر نرسید من را لعنت کند . این از آیه قرآن می آید که نماز شما را از همه آلودگی ها را پاک می کند . بحرالعلوم فرمودند که خواندن نماز عصمت را بدنبال دارد . و ذکر خدا بالاتر از نماز است . مراتبی دارد که چه بسا در وهم ما نمی گنجد .
سوال - پدرها و مادرها از نماز نخواندن فرزندان گله دارند و فرزندان هم از والدین گله دارند که آنها به نماز اهمیت نمی دادند که باعث شده این ها نماز نمی خوانند . این ها چکار باید بکنند ؟
پاسخ - یکی از عوامل سستی و کاهلی در نماز سبک شمردن نماز یا ترک نماز است و متاسفانه باید گفت عدم توجه والدین یه این امر خطیر است . پایه ی هر تربیتی از خانواده است . و اولین الگوها و مربیان تربیتی فرزندان ، پدرها و مادرها هستند . فرزند وقتی چشم باز می کند ، آنها را می بیند . الگو را این ها قرار می دهند و سعی می کنند با والدین شان همانند سازی بکنند . و اگر کسی در خانه تربیت لازم را نگیرد ، در معرض خطر بسیار جدی است نسبت به تمام ارزش های انسانی . در پروتکل های صهیون این است که شما بچه ها را از خانه به خیابان ها بکشید ما خودمان آنها را تربیت می کنیم چون بچه ای که در خانواده تربیت نشود ، بارکش غول بیابان شود و از جهت تربیتی در معرض خطر است . در بحث نماز هم همین جور است و در تحقیقات میدانی که از جوانان سوال شده ، می گویند که ما در خانه چیزی ندیدیم ، نماز را ندیدیم و احیانا اگر نماز را دیدیدم ، آثار نماز را ندیدیم. ممکن است بعضی از خانواده ها نمازی بخوانند ولی اخلاق خوشی ندارند . از طرفی زمینه ی رشد بچه ها را فراهم نمی کنند و حقوق آنها را رعایت نمی کنند . در خانه ای که پدر و مادر نماز نمی خواند یا زمینه های معصیت را در خانه فراهم می کنند طوری که فرزند از سنین نوجوانی خودش را با صحنه های محرک و فساد آلود خودش را مواجه دیده است . بهر حال آثار نماز را نمی بینند . می بینند که پدر و مادر به دنیای آنها اهمیت می دهند ، مثلا وسیله ای میخواهند ، فوری برایشان فراهم می کنند ، حاضرند پول بدهند اگر بیماری جسمی ببینند فوری اقدام میکنند اما در مسائل معنوی و دینی شان اهمیتی نمی دهند . این همان حدیث پیامبر است که فرمود : وای بر فرزندانی که در آخر الزمان بدنیا می آیند از دست پدر و مادرشان . اصحاب فرمودند : از دست پدر و مادرهایی که مشرک هستند ؟ فرمود : پدر و مادرهای آنان مسلمان هستند ، به امر دنیای بچه ها اهمیت میدهند ولی به آخرتشان اهمیت نمی دهند . آیه 6 سوره ی تحریم می فرماید : ای مومنین خودتان و خانواده تان را از آتش جهنم نگاه دارید . وقتی شما از پرتگاه ی عبور می کنید که خیلی خطرناک است ، سعی می کنید که آن بچه را به خودتان بچسبانید ، مواظب هستید که پرت نشود . باید مواظب باشید در جهنم ، در آن پرتگاه نلغزد . یکی از صحابه ی پیامبر وقتی این آیه نازل شد نزد پیامبر آمد و گفت : اینکه ما خودمان را از آتش جهنم حفظ کنیم می دانیم ، اینکه انسان واجباتش را انجام بدهد ، پرهیز از محرمات داشته باشد اما اینکه بچه ها و همسرمان را از آتش جهنم حفظ بکنیم یعنی چه ؟ پیامبر فرمود : چهار تا کار بکنید . یکی اینکه خودتان اهل خیر باشید . خودتان در اعمال خیر جدی باشید . طبیعی است من که خودم نمازم را آخر وقت می خوانم و به نماز اهمیتی نمی دهم و یک نماز با دستپاچگی میخوانم ، با سرعت می خوانم بدون تعقیبات با عجله ، شتاب و معلوم نیست که دارم چکار می کنم ، انجام میدهم ، چه توقعی دارم که فرزندم نمازش را اول وقت بخواند و سالم بماند . مادری که به حجاب و عفت خودش آنچنان که باید اهمیت نمی دهد و با پوشش نامناسب بیرون می آید ، چه توقعی دارد که دختری که او را الگوی خودش قرار داده ، او با پوشش مناسب بیرون بیاید . نکته بعدی اینکه خوبی ها را به آنها بگویید و بدی ها را از آنها نهی کرد . نمی شود به بچه در این دنیای پر تلاطم بی توجهی کرد . اینکه با چه کسی می گردد توجهی نکرد ، چه وقت میآید و چه وقت می رود ، توجهی نکرد . البته منظور از امر به معروف و نهی از منکر روش خشونت نیست . به همان روش مناسب خودش باید باشد . آقای جوانی می گفت : دیر وقت بود و جایی جلسه داشتیم و دیدم که مزاحم خانواده می شوم بنابر این خانه نرفتم . به یک واسطه ای هم گفتم که به خانه ما زنگ بزند و خبر بدهد . واسطه خبر را نرساند و فردا وقتی به منزل رفتم پدرم گفت : فلانی این رسم رفاقت نبود . ما دیشب خیلی ناراحت بودیم ، خیلی اذیت شدیم که تو نیامدی . این پسر میگفت که وقتی فهمیدم که واسطه خبر را نرسانده است و پدرم این جوری به من گفت ، دیگر تکرار نکردم . ببینید چه طرز برخورد قشنگی . آقایی میگفت که من سیگاری شده بودم ولی از پدرم پنهان نگه می داشتم . شبی سیگار را زیر تشک پنهان کرده بودم و پای او خورد و متوجه سیگار شد . پدرم نگاهی کرد و روبه قبله نشست و گفت : خدایا اگر این سیگار اول انحراف بچه ی من هست ، من بچه ام را نمی خواهم ، من را از دنیا ببر . این دعای پدرم که از صمیم قلب و سوز بود به قدری در من تاثیر گذاشت که سیگار را کنار گذاشتم . این نهی از منکرها خیلی قشنگ است . نکته بعدی اینکه فضای ذکر برای آنها درست کنید . نه اینکه بنشیند و هزار بار ذکر بگویید بلکه وقتی می خواهید به مسجد بروید بچه ها را در سنین پایین با خودتان ببرید و در ایام محرم و ایام عزاداری پرچمی بزنید و یا سیاه پوش بکنید . تا بچه حفظ شعائر اسلامی را یاد بگیرد . می توانید وقتی که سر سفره نشسته اید بلند بسم الله بگویید . می توانید نعمتهای خدا را به یاد او بیندازید . اینها مصادیق ذکر خداست . پس اول این عمل ها را انجام بدهیم و بعد توصیه و نصیحت بکنید . حالا اگر پدر و مادرها اینکار را نکردند ، تکلیف از دوش جوان برداشته نخواهد شد . خود او یک تکلیفی دارد . خدا به او حجت درون داده ، عقل داده ، از بیرون هم قرآن و انبیاء و اولیاء الهی هدایت هایی کرده است . پدر و مادری که به تربیت بچه توجهی ندارند کار بچه را سخت می کنند . گاهی اوقات زمان تاثیر پذیری بچه و آن فرصت را از دست می دهند و زمانی که بچه رشد کرد و الگوهای دیگری در زندگی او شکل گرفت . جوامع الان جوامع باز هستند که محدود به پدر و مادر نمیشود و از بسیاری از جاها اطلاعات میگیرد و الگو پذیری خواهد داشت . ولی اگر ما آن فرصت را از دست بدهیم کار تربیت سخت میشود . لذا این فرصت های کودکی و نوجوانی از دست ندهیم .
سوال - از آثار و برکات نماز بگویید .
پاسخ - روایتی را می گویم که هم آثار نماز را می فهمیم و هم آثار سبک شمردن نماز را می فهمیم . این روایت را حضرت زهرا از پدرشان نقل کرده اند و در وسایل الشیعه جلد سوم نقل شده است . حضرت فاطمه (ص) سوال فرمودند که پدر جان سزای آن مرد و زنی که نماز خود را سبک شمرده است چیست ؟ یکی از موارد سبک شمردن نماز این است که نماز را بدون عذر به آخر وقت می اندازیم . ترک کردن که تارک نماز است . مقصود عقب انداختن نماز و بی اعتنایی به نماز است . پیامبر فرمودند : هر مرد و زنی که نماز را سبک بشمارد و به آن بی اعتنا باشد ، خدا او را به پانزده خصلت مبتلا می کند که شش تا از آن کیفرها در دنیا ، سه تای آن هنگام مرگ ، سه تا در قیامت و سه تا در قبر . اما شش خصلتی که در دنیا به آن مبتلا میشوند ، یکی اینکه برکت از عمرش می رود . یک عمر در نیا خواهد بود ولی اثر مثبتی نداشته است . بودن با نبودنش خیلی تفاوت نمی کند . یکی اینکه برکت از رزقش می رود . یکی دیگر اینکه سیمای صالحین را از صورت او محو خواهد کرد . یکی دیگر اینکه هر عملی که انجام می دهد اجر و پاداشی انجام نمی دهد . وقتی نماز ، نماز نباشد و به انسان روح ندهد و انسان مرده ای باشد ، اعمال دیگر بالا نمی رود . و اجر چندانی گیرش نمی آید . یکی دیگر اینکه دعایش به بالا نمی رود . کسی که خیلی مراعات خدا را نکرده ، صدایش پیش ملکوتی ها خیلی ارزش ندارد . یکی دیگر دیگر اینکه وقتی صالحین دعا می کنند او بهره ای ندارد . سه تا از آن خصلت های که هنگام مرگ پیش میآید ، یکی اینکه با ذلت از دنیا خواهد رفت . یکی اینکه دچار تشنگی و گرسنگی میشود . دنباله ی همان خواری است . هرکس نماز اول وقت بخواند من راحت از دنیا رفتن را برای او تضمین میکنم . سه خصلت در عالم قبر ، یکی اینکه در برزخ خدا او را ملکی می گمارد که در قبر دچار اذیت میشود . یکی دیگر اینکه عالم برزخ بر او تنگ میشود . این بازتاب دنیاست . کسی که در دنیا یاد خدا نمی کند ، در دنیا زندگی تنگی دارد . در آخرت روح کوچک دارد ، سعه ی روح و سعه صدر پیدا نکرده است . یکی دیگر اینکه در قبرش ظلمت خواهد بود . چون باید آن نور را از نماز می گرفت و او از نماز استفاده نکرد . آن سه چیزی که در قیامت است . یکی اینکه خدا او را با خواری وارد صحنه ی قیامت میکند و دیگری اینکه حساب سخت از آن می کنند . یکی دیگر اینکه خدا به او نگاه نمی کند . بالاترین غربت در قیامت این است که خدا به کسی نگاه نکند .
سوال - صفحه ی 14 سوره بقره را توضیح بدهید .
پاسخ - نکته ای در اولین آیه این صفحه را می گویم . در شأن نزول این آیه از امام صادق (ع) این جوری گفته شده است . یهودی ها چون می دانست که پیامبری خواهد آمد و کتاب قبلی را تصدیق می کند ، در منطقه ی حجاز سکونت کردند ، در منطقه ی فدک ، خیبر ، اطراف مدینه و مکه . وقتی پیامبر آمد ، آنها گمان شان این بود که پیامبر از بنی اسرائیل است و قوم آنها را به آقایی می رساند یعنی یک دید نژادی داشتند . و پیامبر را خود خواهانه می دیدند . منتظر ولی الله بودند ولی ولی اللهی که با تخیلاتشان درست کرده بودند . وقتی پیامبر مبعوث شد و دعوت فراگیر کرد نه نژادی ، آنها آن پیامبر را می شناختند و می دانستند که چه کسی است ولی انکار کردند و خداوند آنها را لعنت کرد . یعنی کسی از انتظار فقط تخیلات خودش را و خودخواهی های خودش را مورد انتظار قرار بدهد ، منتظر فرج که هست ، منتظر کار خودش است که خودش به نوایی برسد . این انسان چه بسا در مقابل ولی خدا بایستد . اینکه شما می بینید عده ای از مسلمانان در زمان ظهور ولی عصر در مقابل او می ایستند ، همین پدیده است که خود خواهانه منتظر ولی خدا بودند نه خدا خواهانه . ما وقتی ظهور فرج را می خواهیم می گوییم وعجل فرجهم نه فرجی . فرج خودم را نمی خواهم ، فرج آنها را می خواهم . و در واقع گشایش در کار دین خداست . البته با فرج آنها گشایش در کار من هم درست میشود ولی مهم این است که نگاه من خودخواهانه نباشد که باعث میشود یک انتظار واقعی باشد نه تخیلی و موهوم .
سوال - چکار کنیم که شیرینی و لذت نماز برای ما بوجود بیاید و بماند ؟
پاسخ - اینکه از نماز لذت نمی بریم خیلی فراگیر است . از آیت الله بهجت پرسیدند که چه کنیم که در نمازمان حال داشته باشیم ؟ ایشان گفت : من هم مثل تو هستم . البته ایشان نمازهایشان خاص و زبانزد بود . ما گفتیم که درک شب قدر مزد است . مزد تلاش و مراقبت هایی است که در ماه مبارک و قبل از آن انجام داده ایم . نماز با حال خواندن مزد است . مزد مراقبتی است که قبل از نماز انجام می دهیم . زیارت با معرفت رفتن مزد است و نماز شب خواندن مزد است. بعضی از اینها مزد است که انسان باید قبلش کاری را انجام بدهد . من وقتی قبل از نماز هر کاری دلم می خواهد کردم و دلم انس دارد با دلبرهای دیگر ، طبیعتا وقتی به نماز وارد میشوم ، نمی توانم با نماز انس بگیرم و نمی توانم لذت ببرم . هر چقدر هم که بخواهم حواسم را نگه دارم ، وسط نماز دنبال دلبرش میرود . حالا اگر کسی از قبل از نماز مراقبت های خودش را داشته باشد ، در مسیر بندگی خدا قدم بگذارد ، سعی بکند انس خود را با خدا حفظ بکند یعنی در واقع احتیاج به زیر سازی دارد .
اگر قبل از نماز خوبی داشته باشم نماز خوبی دارم و اگر قبل از نمازم را خراب کردم ، نماز را هم خراب می کنم . حساب تفضلات الهی چیز دیگری است . اگر می خواهیم نماز خوبی داشته باشیم قبل از نماز حواسمان باشد . حفظ کردن آداب ظاهری نماز خیلی کمک می کند در اینکه انسان لذت ببرد . یکی از همان چیزها ، اول وقت بودن است . امام رضا (ع) در جلسه ی مأمون مناظره ای داشتند . عمران صابی که صابئی مذهب بود با امام بحث می کرد و هنگام اذان ، امام بلند شد . او گفت : ممکن است من مسلمان بشوم ولی ایشان گفتند : وقت نماز است و نماز خواندند . در آخر او هم مسلمان شد .