پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

چکار کنیم که حال خوشی که از نماز و عبادت بدست می آید ، استمرار پیدا کند ؟ 

این سوال برای خیلی از متدینین مطرح است یک آرزویی که حالات خوش استمرار پیدا کند و چرا بعضی مواقع کم رنگ میشود و این واقعیتی است . من در جلسه ی قبل اشاره کردم که نماز من و بسیاری از عبادات دیگر من مثل زیارت ها و شب قدرها ، بگونه ای بازتاب اعمال ما هستند . اینها مزدی هستند که از اعمال خوبمان می گیریم یا کیفری هستند که از اعمال بدمان بدستمان خواهد آمد . اگر کسی روز خوبی داشته باشد ، شب خوب و سحر خوبی هم دارد . اگر کسی قبل از نماز خوبی داشته باشد ، نمار خوبی هم دارد . ما هر قدر به نماز و اعمال عبادی اهمیت بدهیم ، نماز و عبادات هم به ما اهمیت می دهد و آن آثار خودش را در زندگی ما جاری میکند . بخصوص که الان که در بحث نماز هستیم عرض کردم که نماز حقیقتا یک مهره کلید و ویژه در دین است . یک سفره عظیم و پُربرکتی است که خدا در دین تعبیه کرده است . خدا یک استاد تمام وقت در اختیار ما گذاشته است . حالا پنج وقتش که واجب است ولی وقتهای دیگری هم در اختیار ماست که میتوانیم انجام بدهیم . بزرگان دین می گویند که نماز انسان را به عالی ترین مقام معنوی می رساند ، چرا ما از این استاد درست استفاده نمی کنیم و بهره نمی بریم ؟ این نکته خیلی قابل تامل هست که ما قبل از نماز است که اگر آنجا دلمان را درست بکنیم و دلبرمان را خدا قرار بدهیم ، در نماز هم دلبرمان خداست و از او جدا نمیشویم . پیامبر فرمودند : هر کس با محبوب و دلبرش همراه است . اگر ما در نماز دلبرمان خدا باشد ، با او همراه هستیم . اگر جوری باشد که از قبل دلبرمان را کس دیگری گرفته باشیم ، ما گاهی قبل از نماز صدها دلبر برای خودمان درست کرده ایم ، خوب طبیعی است که در نماز هر چقدر زور می زنیم دلمان پیش دلبرش می رود . این نماز ثمره اش رفع تکلیف میشود . درست است که همین نماز هم که در آن حضور قلب نیست بی ثمر نیست . ثمرش این است که روز قیامت عقاب نمیشود . رشد و برکات را نمازی خواهد داشت که وارد جان انسان بشود . امام سجاد (ع) در فرازی از دعای ابو حمزه تحلیلی دارد که چرا انسان بعضی مواقع دچار بی حالی میشود و عواملی را برای آن ذکر میکند . حدوداً پنج صفحه است آن را بخوانید و تامل کنید . ایشان این تعبیر را دارند : خدایا من پیش خودم هر وقت میگویم که برای مناجات آماده هستم و یک نماز آنچنانی بخوانم ، یک دفعه یک بی حالی بر من عارض میشود که آن حال مناجات دعا را از من میگیرد و بی حال میشوم . بعد حضرت عوامل آن را ذکر می کند . خدایا شاید دیدی که من حق تو را سبک می شمارم و از این جهت من را دور کردی . شاید دیدی که وقتی من نوبت به کارهای دیگر می رسد اهمیت می دهم ولی وقتی نوبت به کار تو می رسد انگیزه ندارم . بعضی ها هستند که شش روز هفته را صبح زود و در تاریکی از خواب بلند میشوند تا به اداره برسند ولی روز جمعه که میشود ، نمازشان قضا میشود یعنی نوبت به خدا که می رسد برایشان سنگین است . به تعبیر قرآن به زمین چسبیده و کار برایش سنگین است . رجبعلی خیاط تعبیری دارد که می گوید که من دلم برای خدا خیلی می سوزد چون مشتری او خیلی کم است ولی مشتری امام حسین (ع) خیلی زیاد است . ماه محرم که می رسد شلوغ است و گاهی تا نیمه شب روضه است ولی در مسجد خلوت است و اگر کسی به مسجد می آید نمازی می خواند و فوری می رود . وقتی من اهمیت ندهم خدا من را دور می کنم یعنی در واقع من با کارم ، خودم را دور می کنم و گرنه خدا دوست دارد که همه نزدیکش بشوند . خودم کاری می کنم که آثار و برکات را نگیرم . پس یک دلیل آن سبک شمردن و ضایع کردن حق خداست . خدایا شاید دیدی که من نه تنها حقت را سبک می شمارم بلکه اصلا به تو پشت میکنم . یعنی بدتر از سبک شمردن . پشت کردن به خدا چه وقت است ؟ وقتی که گناه میکنیم . وقتی ما گناه میکنیم رو به خدا نداریم ، آن موقع پشت به خدا و رو به شیطان داریم . شخص وقتی گناه میکند ارتباطش با خدا قطع است . یعنی از تحت ولایت خدا بیرون میآید و تحت ولایت شیطان قرار می گیرد . روایت از پیامبر در هنگام گناه و فحشا ایمان از انسان سلب میشود که موقع خطرناکی است . در آن هنگام یک نَه به خدا و یک آری به شیطان می گوید چون خدا می گوید : معصیت نکن و من میگویم : نه . شیطان که می گوید : گناه بکن ، من میگویم : آری . این پشت کردن به خدا است و تحت ولایت ابلیس رفتن است . امام باقر (ع) در اصول کافی فرمود : شخص وقتی گناه می کند در قلبش یک نقطه ی سیاه حک میشود که اگر با توبه پاک کرد که هیچ و گرنه گناه دوم نقطه دوم . این نقطه ی سیاه که امام میگوید ، توسعه ی ولایت ابلیس در روح انسان است زیرا ولایت ابلیس تاریکی است . یخرجونهم من النور الی الظلمات . پس این پشت کردن ، گناه است و بخصوص گناهانی که عادت شده است . این ها خیلی خطرناک است . مثلا دروغ گو بودن ، غیبت کردن ، پشت سر دیگران حرف زدن ، فحاشی کردن ، بددهان بودن و چشم چران بودن که باطن انسان را بگونه ای دیگر رقم می زند و چهره نگاری می کند چهره هایی که چه بسا مناسب با چهره های انسانی نیست . اولین اثر این گناهان این است که اشتها انسان نسبت به مسائل معنوی کم میشود ، حال عبادت را از ما سلب میکند . حدیث قدسی داریم که خدا می فرماید : آن کسی که نفس خودش را بر خواست و اراده ی و فرمان من ترجیح می دهد ، اولین عقوبتی که او را میدهم این است که لذت مناجات را از او میگیرم . حال برای مناجات و دعا ندارد مگر اینکه مجبور بشود مثل شب قدر ولی لذت چندانی نمی برد و کم کم باورش نمیشود که چنین لذت هایی هم در این عبادات هست . یکی از علمای بزرگوار می گفت که من باورم نمیشد که اویس قرنی یک شب را در رکوع و یک شب را در سجده بود . مقداری برایم شُبهه بود . یکبار از خدا خواستم که این لذت را به من بچشاند . ایشان می گوید که رکوعی انجام دادم و ذکری گفتم ، بقدری لذت بردم که این لذت چیز دیگری بود . دومی را گفتم و دیدیم لذتم بیشتر شد . و دیگر نفهمیدم چقدر طول کشید ولی این قدر تکرار کردم که فکر می کردم ساعتی در رکوع ایستاده ام . این لذت ها برای آن کسانی است که پشت به خدا ندارند ، مال کسانی هست که دچار غضب الهی نشده اند . امام میگوید که شاید من به تو پشت کردم و من را مورد غضب قرار داده ای . خدایا شاید من دارم دروغ می گویم . می گویم دوستت دارم ، اهل بیت تو را دوست دارم و قرآن را دوست دارم اما کارهایم ، کارهای یک مُحب نیست . آثار آن خیلی در زندگی ام نیست . امام می فرماید : شاید دارم دروغ می گویم و من را رها کردی . خدایا شاید دیدی که من شکر نعمت تو را نمیکنم و من را محروم کردی . متاسفانه بعضی از ما انسان ها یا آنقدر پرتوقع شده ایم که داده های خدا را نمی بینیم ، سرمایه هایی که به ما داده نمی بینیم مثل ماهی درون آب ، آب را نمی بینیم ، دائم نیمه ی خالی لیوان و نداده ها را می بینیم و گله مند هستیم ، زبان شکر کم است و یا اگر هم داده های خدا را می بینیم عملا شاکر نیستیم که در راه خودش خرج کنیم . در راه خودش می ترسیم که خرج بکنیم که این باعث قساوت هایی خواهد بود . در همین زمان های نزدیک ما تاجر ثروتمندی حرم امام رضا (ع) مشرف شده بود . چند روزی زیارت رفته بود . دریغ از یک قطره اشک ، انواع زیارت ها را می خواند ولی می دید خبری نیست و حالی در آن نیست . دید که فایده ندارد . بلیط برای برگشت گرفت . چند ساعت به پرواز مانده به بود و داشت در خیابان می رفت . پیرمردی را دید که گاری دستی در دستش است و بارش خیلی سنگین است و نمی تواند آن را ببرد . جلو رفت و به او کمک کرد و گفت : کمتر بار بزن که بتوانی ببری . گفت : ای آقا من دختر دم بخت در خانه دارم و منتظر جهیزیه است و خانمم گفته تا پول جهیزیه را نیاوردی به خانه برنگرد ، مجبورم کار بکنم . در ذهن تاجر جرقه ای زد و گفت میشود که من دنبالت بیایم . بار را خالی کردند و به خانه ی پیرمرد رفتند و دید که او راست می گوید و زیر بار زندگی خم شده است. یک چک کشید و پول جهیزیه ی آن دختر را داد . و مقداری هم به او داد تا سرمایه پیرمرد بشود . وقتی او از خانه بیرون می آمد اشک هایی بود که بدرقه اش می کرد . پیرمرد گفت : من چیزی ندارم که به تو بدهم ، امیدوارم امام رضا (ع) به تو جزای خیر بدهد و عاقبتت بخیر بشود . او رفت که آخرین زیارت وداع را بکند . وقتی به زارت آمد چشمانش مثل چشمه جوشید . و طعم زیارت با معرفت را چشید . وقتی سرمایه ها را در راه خدا خرج کردی و این نتیجه را هم میگیری که زیارت با معرفت هم نصیب تو میشود . خدایا شاید من را شاکر نعمتهایت ندیدی و از این جهت بود که من را محروم کردی . خدایا شاید من را با علما ندیدی که نشست و برخاست بکنم و از این جهت من را محروم کردی . بحث نشست و برخاست با علما که اهل بیت برای آنها مشخصاتی گفته اند مهم است . علمایی که وقتی با آنها می نشینی یاد خدا میافتی ، علمشان ، علم ما را زیاد می کند و ما را به آخرت ترغیب می کنند وقتی نیم ساعت با آنها می نشینی حس می کنی شارژ شده ای ، با اینها نشست و برخاست داشته باشیم . سعی کنیم که از مجالس شان استفاده کنیم . بعضی مواقع یک جمله از آنها مسیر زندگی را عوض می کند . امام عسگری (ع) در بحارالانوار می فرماید : در زمان غیبت که همان دوره ی فتنه هاست و دینداری سخت است ، علما هستند که شیعیانی که ضعیف هستند ، استدلال ندارند و ابزار در مقابل شیطان ندارند را تجهیز می کنند ، کمک میکنند و آنها را از دام های شیطان می رهانند . اینها برترین ها نزد خدا هستند . اگر انسان خودش را از چنین کسانی محروم بکند ، خودش محروم میشود . سعی کنیم آدرس و تلفن یک عالم برجسته و بزرگواری را داشته باشیم نه برای اینکه استخاره بگیرم و یا برایمان خواب تعبیر کند ، برای اینکه مشکلات زندگی و مسائل را با او در میان بگذاریم و با او معاشرت بکنیم . اخلاق خیلی گفتنی نیست ، دیدنی است . من هرچقدر از آب شیرین بگویم ولی به شما آب شور بدهم ، تشنگی شما برطرف نمیشود . خوش به حال کسی که در تمام عمرش بگردد یک نفر را پیدا کند که باور و یقینی در آن شکل گرفته و فضیلت ها در او تجسم پیدا کرده است . وقتی حضرت موسی را دنبال خضر فرستادند ، در قرآن هست که گفت : یا او را پیدا می کنم یا هشتاد سال دنبال او میگردم یعنی یک عمر شده دنبالش می گردم . چون اگر او را پیدا کنی ، یک عمر رشد کرده ای . خدایا شاید من را دیدی که با انسانهایی که عمرشان را به بطالت می گذرانند نشست و برخاست کرده ام . یعنی افرادی که برنامه ی درستی در زندگی شان ندارند ، از عمرشان استفاده نمی کنند و شیطان از اعضا و جوارح آنها استفاده می کند یعنی زحمت ها تلاش ها انرژی شان خرج خدا و دین نمیشود ، خرج شیطان میشود . اینها زندگی شان را به لغو و بیهودگی می گذرانند . من اگر بخواهم با آنها نشست و برخاست بکنم طبیعی است که آن حال عبادت از من سلب می شود . بالاخره حالت سرایت میکند همانطور که از علما هم حالی سرایت می کند . خدایا شاید نخواستی که صدای من را بشنوی و من را دور کردی و ما از این حالت به خدا پناه می بریم . خدایا شاید حس کردی که صدای من بوی ریا ، خود خواهی ، تکبر و طمع می دهد و از این جهت من را دور کردی . یعنی همین که از چشم خدا افتاده باشیم . این عواملی که امام سجاد (ع) می گوید برای درون نماز نیست ، برای بیرون نماز است . قبل از عبادات این حالت ها برای انسان رخ می دهد اما خودش را در عبادات بصورت کسالت و بی حالی نشان می دهد . در آخر هم امام میگوید : خدایا آخرش هم باید به سمت تو برگردم و بگویم العفو . امام سجاد (ع) بی حالی هایش را پیش خدا میبرد . از بی حالی هایمان نزد خدا پناه ببریم . کتاب هزار و یک نکته درباره ی نماز ، نوشته ی آقای دیلمی است و کتاب بسیار روان است و مستند جمع آوری شده است . این کتاب برای کسانی که می خواهند شروع کنند ، خیلی ارزنده است و کسانیکه اسرار نماز و مفاهیم عمیق تر نماز را می خواهند ، کتاب اسرارصلاة مرحوم جواد ملکی تبریزی را بخوانند . این فقط اسرار نماز نیست نکاتی درباره ی عبادات هست که اگر این ها در زندگی عملی بشود انسان بعد از یک مدت حس میکند که تغییر پیدا کرده است . این را بصورت یک الگو قرار بدهند و به آن عمل کند .
سوال – سوره بقره آیات 135-141را توضیح بدهید .
آیه 138 می فرماید که رنگ خدایی به خودتان بگیرد که بهترین رنگ است . شأن نزول آن این بوده است که مسحیان و یهودیان وقتی بچه ای بدنیا می آید آب زرد رنگی به بدن بچه می زنند و غسل تعمید انجام می دهند . و می دانند که بچه رنگ مسیحیت یا یهودیت به خود گرفته است ، خدا می فرماید که رنگ خدایی بگیرید . رنگ خدا بی رنگی است . رنگ خدا خلوص و پاکی است . انسان وقتی کاری را انجام میدهد برای خدا انجام بدهد و او خودش مهر خلوص را می زند . خدا باید این جوری رنگ آمیزی بکند . یکی از علما میگفت که حرفهای یک نفت فروش من را خیلی تکان داد . اوایل که در تهران گاز کشی شده بود ولی هنوز نفت هم بود ، نفت فروش محله با چرخش گالن های نفت را می برد ، به من سلامی کرد و من جوابش را دادم و داشتم توی خانه می رفتم . گفت : حاجی آقا بیست روز است که سلام و عیلک شما با ما عوض شده است . بیست روزی است که فرق کرده ای ، بالاخره خانه گاز کشی شده و خانه ی شما هم گاز کشی شده ، شما قبل از گازکشی ها ، وقتی به من سلام می کردی با لبخند همراه بود و احوال خانواده را هم از من می پرسیدی ولی از وقتی گاز به خانه ات آمده ، ما را تحویل نمی گیری . حاج آقا می دانی که سلام هایت بوی نفت می داد . شاید آن موقع هم که به قصابی و نانوایی می رفتی ، سلام هایت بوی نفت ، نان و گوشت می داد . بنده خدا گفت : تکانی خوردم و یاد این آیه سبقت الله ... افتادم به خودم گفتم : وای اگر از پس امروز بود فردایی و در آخرت به من بگویند که عبادات و اعمالت بوی طمع می داد ، بوی خدا نمی داد ، کارهایت رنگ خدایی نداشت و تایید خدا روی آن نداشت چه چیزی باید بگویم ؟ و این ارتباط مستقیم با نیت ما دارد و عمل مان طبق دستور بودن است .
سوال - با اطرافیان که به نماز بی توجهی میکنند چکار کنیم تا حال خوش عبادت به آنها هم برگردد ؟
پاسخ – ممکن است اطرافیان شما چنان که شما مسائل عبادی را جدی می گیرید ، جدی نگیرند ، من از شما تقاضا می کنم که شما الگوی عملی باشید . در قرآن میگوییم که خدایا ما را الگو قرار بده . شما سعی بکنید که الگوی آنها باشید . شما آنها را گرم بکنید نه اینکه آنها شما را سرد بکنند . همین راه هایی که از امام سجاد (ع) گفته شد را برویید و آنرا برای اعضای خانواده ی خود هم پیاده کنید . مثلا در بحث نشست و برخاست با علما سعی کنید که نشست و برخاست خانواده ی خود را هم باعلما فراهم بکنید . برای خانواده تان کاری بکنید که با بطالت کننده ها نشست و برخاست نکنند و یا رابطه ی آنها کم بشود . این عوامل را می دانید پس کاری بکنید که دیگران را هم از این بیحالی در بیایند . اگر شما جدی باشید و سرد نشوید و اگر آثار و برکات نماز را در زندگی شما ببینند که جاری شده یعنی خوش برخورد و سخی شده اید قطعا بدانید دیر یا زود شما با این کارتان آنها را راه می اندازید بالاخره آنها مومنینی در اطراف شما هستند ، دشمنان خدا که نیستند . ممکن است غفلتی بر آنها عارض شده باشد . اگر شما بتوانید در این مدت یک نفر را تحت تاثیر قرار بدهید خیر دنیا و آخرت به تعبیر پیامبر نصیب شما خواهد شد . و از آنچه که خورشید بر آن بتابد بیشتر بر شما خواهد رسید . ببینید خورشید در روز چقدر می تابد ؟ خیراتی که نصیب شما خواهد شد به این وسعت است .
سوال – راه کاری برای حضور قلب در نماز بگویید تا آثار نماز هم شامل حال ما بشود .
پاسخ – راه کار اصلی که شاید دراز مدت باشد باید قبل از نماز باشد . حالا چند تا کار هست که در خود نماز باید انجام بدهیم . یکی اینکه یک مرتبه وارد نماز نشویم . با مقدمه و با مؤخره . از هنگام وضو شروع به توجه بکنید . بعضی ها وقتی وضو می گیرند با دیگران حرف می زنند . اولا موقع وضو دعاهایی وارد شده است اگر آن دعاها را حفظ نیستید صلوات بفرست . یعنی موقع وضو با غفلت نباشی . ائمه ما از هنگام وضو حالشان عوض میشد . امام حسن مجتبی (ع) از هنگام وضو منقلب می شد . این ها مهیا شدن برای گفتگو با خداست . به ما اذان و اقامه سفارش شده است . روایت است که کسی که اذان و اقامه می گوید ، دو صف فرشته پشت سر او صف می بندند که خیلی از بزرگان آنها را می دیدند . هواپیما وقتی میخواهد اوج بگیرد که یک مرتبه اوج نمی گیرد ابتدا مقداری روی زمین می رود و آماده میشود و بعد اوج میگیرد . شما قبل از نماز که می خواهید اوج بگیرید و پرواز بکنید یک مقدار قبل باید آمادگی هایی درست بکنید . بعد از نماز هم یک مرتبه نماز را ترک نکنید . بعد از نماز احترام نماز اقتضا می کند که دعایی بکنیم ، تعقیباتی بخوانیم مخصوصا تسبیحات اربعه و روایت داریم که شما بعد از نماز یک دعای مستجاب دارید . حیف نیست که این دعای مستجاب را نکنید و بروید . از امام صادق (ع) نقل است که قبل از ورود به نماز یک توسلی به یکی از ائمه بکنیم . یک لحظه امام حسین (ع) را در نظر بگیر ، طول نمیکشد . یا ابا عبدالله شما نماز را بپا داشتی ، کاری کن که من هم بتوانم نمازم را خوب بخوانم . یکی دیگر اینکه در نماز هر جمله ای را که می خواهیم بخوانیم معنی اش را به ذهن بیاوریم . از آیت الله بهجت به تواتر رسیده است که هر جا در نماز حواستان پرت شد اشکالی ندارد این به درد شیطان نمی خورد ، عمدی بیرون نروید ، سهوی بیرون رفتن از نماز به درد شیطان نمی رخورد . آنجایی که حواستان هست و می فهمید که دارید بیرون می روید ، برگردید . اگر سهواً حواستان می رود اشکالی ندارد . شیطان می خواهد که کسی عمداً دنبالش راه بیفتد ، راه افتادن سهویی به دردش نمی خورد .

 

 

 

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group