در مورد مرحله ی حشر قیامت توضیحاتی بفرمایید .
پاسخ - اولین مرحله بعد از نفخ صور دوم برخاستن انسانها از قبور ورود به عرصه ی محشر است . میلیاردها انسان از بدو خلقت تا آخر هراسان از قبر بلند می شوند و به نقطه ای سرازیر می شوند . امام رضا (ع) می فرماید : سه روز است که خیلی وحشتناک است . یکی وقتی که بچه بدنیا می آید زیرا برای اولین بار دنیا را می بیند و برای او وحشت آور است ، یکی وقتی که انسان می میرد و چشمش به عالم برزخ می خورد و یکی روز رستاخیر و برخاستن از قبور است که برای انسان ناشناخته است . ما برزخ را بهتر می توانیم تصور بکنیم زیرا به دنیا نزدیکتر است . ولی قیامت برای ما دورتر است . قرآن مرحله ی برخاستن از قبر و حاضر شدن در قیامت را در چند آیه ترسیم کرده است . در سوره یس آیه 51 می فرماید : وقتی در صور دمیده می شود ناگهان و بدون آمادگی قبلی همه از قبرها بر می خیزند و به سمت خدا سرازیر می شوند . عده ای که این حرفها را قبول نداشتند و فقط دنیا را می بینند ، وقتی از قبر بر می خیزند و این صحنه ی عجیب را می بینند می گوید : ای وای بر ما چه کسی ما را از این قبور بلند کرده است . فرشتگان می گویند : این همان وعده ای است که خدا به شما داده بود و شما حرف پیامبران را جدی نمی گرفتید . سوره قمر آیه 6 می فرماید : هنگامی که یک صدای ناشناخته مردم را به سمتی دعوت می کند ، در حالیکه چشم هایش با ترس همراه است و چشمهایشان فرو افتاده است از قبور برمی خیزند مثل ملخ هایی که درهوا پراکنده هستند با شتاب و عجله به سمت صدا زننده می روند و در این حال کفار می گویند که چه روز سختی است . در سوره معارج آیه 42 می فرماید : پیامبر ما ، غصه ی اینها را نخور بگذار آنها با بازیچه های دنیا مشغول باشند تا ملاقات کنند روزی را که به آنها وعده داده شده بود . روزی که همه با سرعت از قبرها بلند می شوند و گویی به سوی تابلوهای مشخصی می روند . چشمها از ترس فرو افتاده و غبار ذلت بر چشمها نشسته است . این همان روزی است که به آنها وعده داده شده بود و آنها جدی نمی گرفتند . این آیات در مورد کسانی است که قیامت را قبول نداشته اند . و عمدتا این هول و هراس برای کافران است . عرصه ی محشر یا صحرای محشر زمینی است که هموار شده است و در آن کوهی وجود ندارد . زمینی است که متناسب با عرصه ی قیامت و خدانما شده است . قرآن می فرماید : این زمین غیر از این زمین است . امام صادق (ع) می فرماید : زمین است که پستی و بلندی ندارد و مسطح است . یکی از خصوصیات صحرای محشر گرمای سخت و فوق العاده ی آن است . امام می فرماید : جنس زمین قیامت از آتش است جز سایه ی مومن که آنجا خنکی دارد . گرمای زمین و ازدحام جمعیت ( مثل تیر دان هایی که در ترکش هستند ) باعث عرق می شود که راه نفس گرفتن را می بندند . امام علی (ع) در خطبه ی دو می فرماید : در آن روز خوش شانس ترین افراد کسانی هستند که بتوانند در آنجا جای پایی پیدا بکنند که بتوانند بایستند و نفسی بکشند . روایت داریم که این یکی از مواقف هزار ساله است . امام صادق (ع) فرمود : در این گرمای شدید مومنین سایه ای دارند که در خنکای آن هم نفسی می کشند وهم راحت هستند . سایه آنها صدقاتی است که در دنیا داده اند . وقتی شما در این دنیا صدقه ای داده ای و سایه بان کسی شده ای ، این صدقات در آنجا سایه ی سر خودت می شود . بقول فروغی بسطامی همان دست که دادند همان دست گرفتند . در جلد 72 بحارالانوار داریم که پیامبر فرمود : هر مسلمان باید هر روز صدقه بدهد . فردی پرسید : مگر ما چقدر پول داریم که هر روز صدقه بدهیم ؟ پیامبر فرمود : صدقه فقط مالی نیست . اگر شما راهی را هموار بکنی و بتوانی باعث بشوی که کسی راهی را برود ( راه علم ، تقوا ، دینداری یا راه عبور ) ، بتوانی جاهلی را هدایت بکنی ، عیادت مریض بکنی ، جواب سلام بدهی ، اینها صدقه است . پس هر گونه دستگیری و کمک به مومن که نوعی خدمت رسانی و دستگیری مومنی باشد و سایه ات را بر سر او می بری یا سایه ی محبت خودت را بر سر کسی با جواب سلام دادن می بری ، این سایه عطوفت پهن کردن است. کار خیر گاهی فردی است و گاهی خیر آن به همه می رسد ، منظور از صدقه کار خیری است که به همه می رسد . صدقه ی نشانه ی صدق ایمان ما است . اگر کسی این کار را انجام بدهد ، در آن گرمای عجیب این صدقه کمکش می کند . علامه مجلسی با تیمی بحارالانوار را جمع آوری کردند . سید نعمت الله جزایری از شاگردان علامه مجلسی بود و در جمع آوری این کتاب به سید کمک کرد . آنها بین خودشان قرار گذاشتند که هر کس که زودتر از دنیا رفت خبری به دیگری بدهد . علامه مجلسی از دنیا رفت . جزایری دوست داشت که استادش را ببیند . او روزی بر سر قبر علامه رفت و برایش قرآن خواند و گریه کرد و همانجا خوابش برد . در خواب استاد را دیدم که در وضعیت بسیار خوبی بود . هم لباس فاخری بر تن داشت و هم روی زیبایی داشت. من از ایشان پرسیدم که بعد از مرگ چه شد . در هنگام مرگ من بخاطر بیماری جسمی که داشتم از خدا خواستم که فرجی برای من بفرستد . ناگهان یک چهره ی زیبایی دیدم . او به من گفت که درد می کشی ؟ دستهایش را روی پایم گذاشت و پایم بهتر شد . دستهایش را به همه جا کشید تا به سینه ام رسید ، در آن لحظه روح خودم را در آن طرف اتاق دیدم ، دیدم جسمم افتاده است و همه گریه می کنند . من فریاد می زدم که من خوب شده ام ولی دیگران نمی شنیدند و گریه می کردند. بعد از اینکه من را غسل دادند و در قبر گذاشتند ندایی آمد برای ما چه آورده ای ؟ یک دفعه یاد چیزی افتادم . از بازار اصفهان عبور می کردم . دیدم چند نفر دارند یک نفر را می زنند و می گویند که طلب ما را بده . هرچه او می گفت که من طلب شما را می دهم ، آبروی من را نبرید ، آنها گوش نمی کردند . من طلب او را دادم و آبروی او را حفظ کردم . او برای من دعایی کرد که آبروی من را حفظ کردی انشاءالله خدا تو را حفظ کند . چیزی که در عالم قیامت دست من را گرفت این بود. در آنجا ما خیلی محتاج هستیم . البته مرحوم مجلسی خدمات علمی ایشان به جای خودش بوده است . بقول حضرت امام در آنجا محل بروز علم نبوده است و محل آن جای دیگری بوده است . پس چیزی که اول انسان را دستگیری می کند دستگیری فردی در این دنیا است . ما درعرصه ی محشر برهنگی داریم . امام باقر (ع) فرمود : خدا در قیامت همه ی انسانها را بر می انگیرد درحالیکه همه ی انسانها پابرهنه و عریان هستند . در دعای ابوحمزه ی ثمالی امام سجاد (ع) توصیف ظریفی دارد : گریه می کنم برای روزی که از قبر خارج می شوم در حالی که برهنه هستم و بار اعمال سنگین اعمالم بر دوشم سنگینی می کند . اطراف خودم را نگاه می کنم که کسی به من کمک بدهد ولی هر کس مشغول کار خودش است . آنجا چهره ها متفاوت است . عده ای خندان هستند و به آنها بشارتی داده اند اما گروهی هستند که غبار تیرگی و ذلت بر چهره ی آنها نشسته است و غمناک هستند .
برهنگی و گرما برای غیرمومنین است . مومنی که در این دنیا زشتی هایش را از خودش دور کرده است در آن دنیا زشتی هایش آشکار نمی شود . خوبی ها و اعمال صالح نوری می شود که پوشش آنها می شود . زشتی ها برای کسانی است که در اینجا زشت بوده اند . ابن مسعود می گوید که حضرت علی (ع) فرمود : قیامت پنجاه موقف دارد و اوج هر کدام هزار سال است . اولین موقف خروج از قبر و محشر است . در محشر هزارسال نگه داشته می شوند .انسانها نگه داشته می شوند تا مومنین بروز پیدا بکنند که همان داشتن سایه بر سر است . از همان ابتدا ثمره ی مومن بودن مشخص می شود. بعد مرحله ی دادن عمل است . در اینجا وقتی کارنامه ی قبولی به مومنین می دهند آنها با افتخار می گویند : بیایید بخوانید . این مرحله هزار سال طول می کشد در حالی که گرسنه ، تشنه و پابرهنه هستند . امام می فرماید : اگر کسی که از قبر بر می خیزد ایمان به خدا و قیامت داشته است ، پیامبر ، رسالت و دستورات او را قبول داشته باشد ، از سختی و گرسنگی نجات پیدا می کند . جبرئیل به پیامبر گفت که به قبرستان بقی برویم . جبرئیل بالای یک قبر صدا زد که برخیز ، فردی سفید رو بلند شد و خودش را تکاند . وقتی که او برخاست ذکر الله اکبر را گفت و گفت : الحمدلله . جبرئیل گفت که با اذن خدا به قبرت برگرد . باز جبرئیل پیامبر را سر قبر دیگری برد و گفت که برخیز . شخصی سیاه رویی بلندشد و اولین کلمه اش ای وای بر من و هلاکت بر من بود . جبرئیل گفت : برگرد و او به قبر بازگشت . جبرئیل گفت که در قیامت مردگان این طوری از قبور برمی خیزند ، مومنین با چهرهای نورانی و ذکر خدا ولی کفار با روی سیاه و با ذکر وا حسرتا بر می خیزند . پس عمده ی اضطراب ها برای غیر مومنین است . درست است که نگرانی ها و سختی ها در قیامت برای غیر مومنین است اما بشرطی که بتوانیم ایمان خودمان را تا دم مرگ ببریم .کسانی بوده اند که سابقه هایی در علم ، عبادت ، جهاد و جنگ داشته اند ولی سقوط کرده اند . در تاریخ و قرآن داریم افرادی که عاقبت به خیر نشده اند . اولیاء خدا هراس داشته اند زیرا خدا به کسی ضمانت نامه نداده است که تا آخر بمانی . خود انسان باید سعی بکند که ایمانش را ثابت نگه دارد . وقتی پیامبر به حضرت علی (ع) گفت که تو شهید می شوی ، اولین سوالی که حضرت پرسید این بود که آیا در هنگام شهادت دین من سالم است ؟ پیامبر گفت : بله و حضرت شکر کرد . حفظ کردن دین سخت نیست . اگر ما حداقل هایی که خدا می خواهد انجام بدهیم دین مان را حفظ کرده ایم . اگر کسی یک مرحله را برود ، در مراحل بعدی امدادهای الهی به سراغ او می آید . خدا می فرماید : شما تلاش خودتان را بکنید ما هم دست شما را می گیریم . پس دین دار بودن سخت نیست . اگر ما سعی بکنیم خودمان را در مسیر الهی قرار بدهیم و در چارچوب زندگی حلال و حرام خدا را رعایت بکنیم ، اگر جایی از دست ما در رفت خدا برای ما کمکی گذاشته است . در زمان امام سجاد (ع) فردی بنام حسن بصری گفت : من تعجب می کنم با این همه شیطان و عوامل غفلت و سقوط چطور انسان می تواند به بهشت برود ؟ امام فرمود : من تعجب می کنم با این همه رحمت خدا چطور کسی به جهنم می رود . خدا به بهانه های مختلفی شما را کمک می کند. مرحوم آیت الله کوهستانی می فرمودند : من جوری زندگی کرده ام که در روز قیامت اعضا و جوارح من علیه من شهادت ندهند. مرحوم شیخ مرتضی زاهد در آخر عمر در بستر فوت می کرد و می گفت که دنیا را فوت می کنم . این کسی بود که یک عمر دنیا را فوت می کرد و به دنیا نچسبید . این دنیا باید به اندازه ای باشد که انسان بتواند توشه اش را بردارد و خوب زندگی بکند و در چار چوبه ی حلال تفریح داشته باشد . خدا در کنار هر لذت حرام ، لذت حلال را در کنارش گذاشته است . هیچ کدام از واجبات ما سختی طاقت فرسایی ندارد . هر کاری در دین ما به هرج رسید، دین آنرا از ما نمی خواهد . دین ما آسان گرفته است .
سوال – سوره ی صافات آیات 52 تا 76 را توضیح بفرمایید.
پاسخ – نوح وقتی در سختی قرار گرفت دعا کرد که خدایا آنهایی که باید هدایت می شدند هدایت شدند و بقیه را روی زمین نگذار . در آیه 75 خدا می فرماید: نوح ما را صدا زد. ما چه خوب جواب دهنده هایی هستیم . این معنایش این نیست که هرچه نوح خواست ما همان را به او دادیم . یکی از خواسته های نوح این بود که پسرش که داشت غرق می شد نجات پیدا کند. خدا فرزند او را نجات نداد . پس جواب دادن خدا به دعاها الزاما این نیست که ما هرچه بخواهیم بشود. خدا می فرماید : ما بیش از آن چیزی که نوح می خواست به او دادیم . او فقط می خواست از زخم زبان ها ی کفار و از طوفان نجات پیدا کند ولی ما افراد با ایمان او را از سختی نجات دادیم . فرزندان او را درزمین گذاشتیم و فرزندان خوب او را تا قیامت در زمین گذاشتیم سلامتی روح در تمام عوالم .
گاهی انسان چیزی را می خواهد و خدا سه تا چیز دیگر به او می دهد ، پس ما خیلی گله مند نباشیم . وظیفه ی ما خواستن است و دادن را به خدا بسپاریم .
سوال – در مورد دادن نامه اعمال در صحنه ی محشر توضیحاتی بفرمایید .
پاسخ – این بحث مورد توجه روایات ما است و در قرآن مکرر به آن اضافه شده است . نامه ی عملی که به ما می دهند ( بدست می دهند که البته ما در روایتی نداریم که نامه را به دست می دهند چون ما ذهن دنیایی پیدا کرده ایم این کلمه را می گوییم) ، در واقع آنرا به ما ارائه و نشان می دهند. مسلم نامه عمل نوشته ی با کاغذ و قلم نیست . حتی نامه ی عمل مثل فیلم نیست که در جلوی انسان گذاشته بشود یعنی بیرون انسان چیزی باشد که انسان را نشان بدهد . در واقع در آنجا کل اعمال عمرت را طوری می بینی مثل اینکه الان داری آنرا انجام می دهید . امام صادق (ع) فرمود : وقتی روز قییامتمی شود نامه ی عملش را به او می دهند و به او می گویند : بخوان . هیچ لحظه ی از عمرش نیست ،هیچ کلمه ای که از دهانش خارج شده نیست ،هیچ قدمی که در زندگی اش برداشته نیست مگر اینکه یادش بیاید و جوری یادش می آید مثل اینکه دارد آنرا انجام می دهد . عده ای در آنجا می گویند : وای این چه کتابی است که ریز و درشت زندگی ما را حساب کرده است ، ما فکر نمی کردیم که این قدر دقیق است . خواندن نامه ی عمل یعنی تذکر و یادآوری . یعنی شما یکجا بر اعمال هشتاد ساله ی خودت احاطه پیدا می کنی .به تعبیر قرآن متذکر می شوند و عملشان را حاضر می بینند . علی القاعده نامه عمل باز است . قرآن می فرماید : نامه ی عمل را می بیند در حالیکه باز است . یعنی هم هشتاد سال عمر را می بیند و هم اینکه همه آنرا می بینند . یکی از رسوایی های قیامت همین است . یکی از دعاها این است که خدایا ما را رسوا مکن و نامه ی عمل ما را به کسی نشان نده. چیزی که در نامه ی عمل تاکید شده این است که ریز و درشت حساب شده است و هیچ چیزی فراموش نشده است . بعضی از گناهان برای ما عادی شده است و ما توجه نداریم که اینها ثبت می شود . ما باید به اینها بیشتر دقت کنیم .
در کتاب اصول کافی از امام صادق (ع) داریم که پیامبر در صحرایی که هیچ چیزی در آن بود به یارانشان فرمودند که هیزم جمع کنید . اصحاب گفتند که در اینجا هیزمی نیست . پیامبر گفت : بیشتر دقت کنید . وقتی آنها هیزم جمع کردند . پیامبر فرمود : گناهان هم این جوری با دقت جمع می شوند. بترسید از گناهان کوچکی که انسان به آن بی اعتنا می کند. گاهی قسم خوردن به خدا و قرآن تکه کلام شده است و گاهی آنرا بعنوان دروغ حساب می کنند . گاهی هم غیبت و نگاههای آلوده برای ما عادی شده است .این عادی شدن برای ما به این معنا نیست که این برای ما گناه محسوب نمی شود . گاهی دروغ ها ، ناسزاها ، فحش ها و تکه کلامهای شوخی که دل می شکند هم همین طور است . فرمود : هر چیزی یک طالبی دارد . خواهان گناهان کوچک ما ملک ثبت اعمال است که آنها را می نویسد . انشاءالله ما نامه ی عمل خودمان را طوری بنویسیم که آن ملک همیشه بیکار باشد.
اللهم الرزقنا شفاعة الحسین یوم الورود .