برای مقابله با حربه های شیطان چکار باید کرد ؟
پاسخ – ما باید از شیطان و حربه های آن بترسیم . شیطان دشمنی است که با تمام قوا به میدان آمده است و کسی است که اطلاعاتی از درون ما دارد و می تواند ما را خراب بکند . شیطان کسی است که مدتی درعالم بالا بوده است و راههای آنرا می داند و می تواند عوامل گمراهی را ایجاد بکند. او در آخرالزمان با تمام قوا می آید بنابراین باید از شیطان ترسید . از طرفی خدا کمکی هایی در دین تعبیه کرده است و در اختیار دین داران قرار داد است . ما وقتی این کمکی ها را می بینیم خیلی امیدوار می شویم . ما در مقابله با شیطان کمکی های فراوانی داریم : عقل و فطرت خداجوی و حق طلب از درون ، اولیاء الهی و معصومین و شاگردان آنها از ، وحی و کتاب الهی از بیرون و از طرفی ملائک و الهامات خیر آنها به انسان و خدا که مدافع مومنین است . ما چون جزو امت رسول خدا هستیم ، یک خصلت هایی بطور ناخودآگاه و پنهان در ما وارد شده است و ما با این خصلت ها رشد کرده ایم و انس گرفته ایم که اینها در مقابله با شیطان خیلی موثر است . روزی پیامبر در مسجدالحرام شیطان را رنگ پریده و زار دید . (گاهی شیطان بر پیامبران ظاهر می شده است مخصوصا در مورد حضرت یحیی این طور بوده است . البته هیچ کدام از وسوسه های شیطان اثر روی آنها نمی کرده است ولی گفتگوهایی بین آنها صورت می گرفته است . ) پیامبر پرسید که چرا این قدر رنگ پریده و رنجور هستی ؟ شیطان گفت : چند خصلت در امت تو مرا به جان آورده است و نمی توانم این خلق و خوی را از آنها بگیرم . یکی اینکه وقتی به یکدیگر می رسند سلام می کنند و سلام یکی از نام های خداست و هر کس که سلام کند از رنج دور می ماند و کسی که جواب سلام را می دهد رحمت حق شامل او می گردد . دیگر اینکه وقتی با هم ملاقات می کنند با هم دست می دهند و مصافحه می کنند و داریم تا وقتی این دو نفر دستشان را از هم رها نکرده اند رحمت خدا شامل آنها می شود که این باعث تضعیف شیطان می شود. دیگر اینکه وقت غذا خوردن و شروع کارها بسم الله الرحمن الرحیم می گویند . در روایت داریم کسی که بسم الله می گوید خدا را در کار خودش شریک می کند . مثلا اگر هنگام غذا خوردن بسم الله گفته بشود انرژی حاصل از این غذا در خدمت اهداف شیطانی قرار نمی گیرد . دیگر اینکه وقتی سخن می گویند انشاءالله می گویند و به رضای خدا راضی می شوند.آنها زحمتهای من را با همین ضایع می کنند . دیگر اینکه من از صبح تا شب زحمت می کشم تا آنها را به گناه وادار کنم ولی بعد آنها توبه می کنند . دیگر اینکه تا نام تو را می شنوند صلوات می فرستند و من چون ثواب صلوات را می دانم فرار می کنم زیرا طاقت آن درجات را ندارم . دیگراینکه وقتی اهل بیت تو را می بینند به آنها محبت دارند . پیامبر به حاضرین گفت که هرکس این خصلت ها را داشته باشد ، اهل بهشت است .
سوال – ما چکار کنیم که دین دار واقعی باشیم و دین خودمان را حفظ کنیم ؟
پاسخ – ما باید عوامل دینی را تقویت بکنیم تا بتوانیم در لغزش گاهها مقاومت کنیم . نقطه قوت هایی است که دین و باورهای دینی ما را شارژ می کند .
برای کسانی که می خواهند مسیر بندگی را طی بکنند و این بار را درست به مقصد برسانند و سعادت دنیا و آخرت را شامل حال خودشان بکنند اولین کار این است که آنها همت بلند داشته باشند . یعنی انسانی باشد که خیلی زود خسته نشود . شیطان به افرادی که منحرف هستند کاری ندارد ولی برای افرادی که می خواهند مسیر الهی را بروند دام پهن می کند و وسوسه هایش را به سمت آنها می برد. در قرآن داریم که شیطان می گوید من بر صراط مستقیم می نشینم و مانع می شوم و فریب می دهم . پس کسانی که از صراط خارج هستند ، شیطان کاری به آنها ندارد . چنین فردی باید همت بلند داشته باشد و برای هر کاری نتیجه ی زود نخواهد . خدا و دین ما ، افرادی را که همت بلند دارند دوست دارد . امام حسین (ع) می فرماید : خدا آن همت های بلند را دوست دارد و از کسانی که دون همت هستند خوشش نمی آید . در روضه کافی داریم فردی نزد پیامبر رفت و گفت که من اهل طائف هستم . و زمانی که در جاهلیت مردم شما را نمی خواستند من به شما پناه دادم . پیامبر به او گفت که بخاطر زحماتی که کشیدی از ما چیزی بخواه . فرد گفت : دویست تا گوسفند و یک چوپان . پیامبر اینها را برای او تهیه کردند . پیامبر گفت که این مرد چرا اینقدر کم همت بود؟ چرا هم آن پیرزن بنی اسرائیل را نداشت ؟ پیامبر فرمود :در زمان حضرت موسی به موسی خطاب رسید که از مصر به فلسطین برو و با خودت جنازه ی یوسف را هم ببر . موسی گفت که من نمیدانم جنازه ی یوسف کجاست ؟ ندا آمد : پیر زنی هست که می داند . موسی پیرزن را پیدا کرد و سوال کرد . پیرزن گفت که من می دانم قبریوسف کجاست ولی یک شرطی دارد . ندا آمد که قبول کن . پیرزن گفت : من می خواهم در بهشت با توهمنشین باشم . موسی متوجه شد که این پیرزن خیلی با همت است. ما سعی کنیم در مسیر الهی کم همت نباشیم . امام خمینی که پانزده سال در نجف بودند هر شب به حرم امیرالمومنین می رفتند و زیارت جامعه کبیره را می خواندند . یک شب هوا خوب نبود وپسر بزرگایشان گفتند که امشب از همین جا به امام سلام بده . امام فرمودند : این روحیه را از من نگیر ، من که می توان به حرم بروم چرا از اینجا سلام بدهم . چرا انسان به کم قانع باشد ؟ وقتی انسان می تواند چیز بلندتری را بدست بیاورد چرا باید به کم قانع باشد ؟ پس نکته ی اول بلند همت بودن است . نکته ی بعدی این است که مشکل بسیاری از ما ندانستن معارف دینی نیست . ما می دانیم خدا همه جا هست ولی باز در مقابل خدا گناه می کنیم . ما بعضی از گناهان را در مقابل بچه ی کوچک انجام نمی دهیم و حیا می کنیم ولی در محضر خدا گناه می کنیم . ما همه می دانیم مرگی در راه است و آن طرف از ما حساب می کشند ولی جوری زندگی می کنیم مثل اینکه مرگی در کار نیست . مشکل ما این است که باورها و ایمان های ما ضعیف است . بقول آیت الله بهجت ماعلم داریم ولی علم ما اثر نمی گذارد. بین باور و عمل نسبت مستقیم است ولی انسان می تواند علم داشته باشد ولی ایمان نداشته باشد .شیطان می داند که خدا خالق است . داریم که شیطان می گوید : تو من را از آتش خلق کردی و انسان را از خاک آفریدی . شیطان می داند که قیامتی هست و از خدا خواست که تا قیامت او را مهلت بدهد و به عزت خدا قسم خورد .پس صفات خدا را هم می دانست . اما شیطان ایمان ندارد . پس ما باید باورهای مان را تقویت کنیم . بعضی ها با اینکه علم شان کم بود ولی باورهای شان زیاد بود و توانستند به سعادت برسند . اگر ما همان دانسته های دینی کم خود را باور بکنیم و به آن تسلیم باشیم و بر آن عمل کنیم کافی است .اگر یک آیه ی قرآن بر جان انسانها بنشیند او را به رشدها می رساند . فردی نزد پیامبر به مسجد آمد و گفت که من می خواهم قرآن یاد بگیرم . پیامبر به یکی از اصحاب گفت که به او قرآن یاد بده . چند دقیقه بعد آن فرد از مسجد بیرون رفت و صحابی پیش پیامبر آمد . گفت : این شاگرد خیلی کم حوصله بود . با خواندن چند آیه کوچک او بلند شد و رفت . من سوره ی زلزال را با او کار کردم . وقتی به آیه آخر رسیدم که اگر کسی یک ذره کار خوب انجام بدهد آنرا خواهد دید و اگر کسی به اندازه ی ذره ای کار بد انجام بدهد آنرا خواهد دید . او بلند شد و رفت . پیامبر فرمود : او فقیه رفت . او به یک عمق رسید .یک آیه در جان او شکوفا شد . پس ما باید باورهای مان را تقویت کنیم .
سوال – چه عواملی می تواند باورهای ما را تقویت بکند ؟
پاسخ – یکی ازعوامل مهم که باعث تقویت باورهای دینی ما می شود نماز است . در روایات و قرآن هم به نماز تاکید شده است . بیشترین تاکید قرآن در اعمال عبادی بر نماز است . داریم : نماز معراج مومن است ، نماز وسیله ی قرب به خداوند متعال است ، نماز جلوی فحشا و منکرات را می گیرد . سید بحرالعلوم می فرماید که من این اثر نماز را بالاتر از اثر عروج می دانم . اینکه نماز جلوی فحشا و منکر را می گیرد یعنی انسان را به درجه ی عصمت است . نماز ستون دین است .این آثاری است که برای نماز گفته شده است . ما در اذان به نماز خیر العمل ( بهترین عمل )می گوییم . نماز انسان را به خضوع و خشوع می رساند . همسر امام صادق (ع) می فرماید : زمانی که امام داشتند از دنیا می رفتند ، حضرت فرمودند : شفاعت ما به کسی که نماز را سبک بشمارد نمی رسد . سبک شمردن نماز یعنی اینکه گاهی نماز را بخواند و گاهی نخواند یا عادت دارد که در اول وقت به نماز بی توجهی کند .یک وقت انسان به خواندن نماز در اول وقت مقید است و یکی دوبار عذر دارد . یک وقت انسان نسبت به نماز اول وقت خواندن بی توجه است . این درجه ای از سبک شمردن نماز است که قرآن آنرا سرزنش کرده است . این افراد نماز می خوانند ولی نسبت به نماز سهل انگار هستند، صلاتهم ساهون . نمازی که قرآن می گوید همان نمازی است که آن آثار را دارد. یعنی نمازی که روح دارد ، حضور قلب دارد و این یک نماز واقعی است و انسان را از فحشا و منکر باز می دارد . چنین نمازی سنگین است . پس نماز ظاهری سنگین نیست . ما یک صورت نماز داریم که انسان را بالا نمی برد البته همین نماز با بی نمازی خیلی فرق می کند . کسی که نماز نمی خواند در قیامت عقاب می شود و شفاعت اهل بیت به آنها نمی رسد . حتی ظاهر نماز هم ارزشمند است . اگر انسان بخواهد درجاتی بدست بیارود بایدهمت بلندتری داشته باشد و نمازش را با روحش انجام بدهد . متدینین از این استاد پنج وقت یعنی نماز استفاده کنند. ما همه دنبال استاد می گردیم . استادی که باعث رشد و تقرب شما می شود همین نماز است . اما بشرط اینکه بتوانیم این نماز را با حضور قلب انجام بدهیم .
سوال - برای حضور قلب در نماز باید چکار کرد ؟
پاسخ – یکی از چیزهایی که انسان را به حضور قلب می کشاند خواندن نماز در اول وقت است . این کار یعنی اینکه من نماز را مهم می دانم . مرحوم ملکی تبریزی در کتاب اسرارالصلاة دارد : اگر کسی نمازش را در اول وقت بخواند ملائک برای نماز صبح او را صدا می کنند . ایشان قسم می خورند که عده ای صدای آن ملک را شنیده اند که احتمالا ایشان خودشان بوده اند که صدای ملک را شنیده اند . رعایت کردن آداب ظاهر نماز باعث حضور قلب می شود مثل نماز خواندن در مسجد ، جماعت خواندن ، پاکیزگی و طهارت را رعایت کردن ، انگشتر دست کردن وعطر زدن .