در مورد حسابرسی و رسیدگی توضیحاتی بفرمایید .
پاسخ – در صحنه ی محشر وقتی جهنم آورده می شود همه باید وارد جهنم بشوند و از طریق صراط عبور بکنند . مواقف ایستگاههایی است که تکالیفی از انسان را باز خواست می کنند و این امر روی صراط اتفاق می افتد . پس بحث رسیدگی و حسابرسی اعمال پیش می آید .
مهمترین مبحث قیامت بخش حسابرسی است . در این بخش به اعمال ما رسیدگی می شود . در این دادگاه قاضی خودش شاهد بوده است . یعنی آن کسی که شاهد است خودش می خواهد حکم بکند . کل نظام آخرت همه برای رسیدگی به اعمال و حسابرسی است . خدا اسمائی دارد که در دعای جوشن هزار اسم خدا نام برده شده است . این دعا صد بند است که در هر بندی ده اسم خدا آمده است . این دعا توسط جبرئیل به پیامبر و پیامبر به امامان داده است . این دعا یک زره ای است که انسان را از خطرات نگه می دارد . امام علی (ع) وصیت کرد که دعای جوشن را بر کفن من بنویسید . یکی از مستحبات نوشتن دعای جوشن کبیر بر کفن است . در روایت است که این دعا عذاب ها را دفن می کند . این دعا باید اعتقاد نوشته بشود البته صرف نوشتن هم اثر دارد ولی اثر مهم را کسی می گیرد که با این اسماء ارتباطی داشته است . سعی کنید این دعا را در غیر ماه رمضان بخوانید . اسم خدا با اسم ما فرق می کند. اسم ما لفظی است که بصورت قراردادی روی فردی می گذارند و ممکن است که آن اسم با فرد تناسب نداشته باشد . ممکن است که یک فرد خیلی ترسو باشد و اسم او هیبت الله باشد. ممکن است که فردی خیلی زیبارو نباشد ولی نامش حسن باشد اما اسماء الهی صرف نامگذاری نیست و هر کدام از اسماء کمالی از کمالات الهی است و هر کدام هم آثاری دارد . یکی از اسماء خدا خالق است . خدا با این جنبه ی کمالی عالم را خلق کرده است . یکی از اسماء خدا رحمن است . چون خدا شان رحمانیت را دارد رحمت عام خودش را درعالم وجود سرازیر کرده است . تمام عالم به تناسب خودشان فهم و شعور دارند . بخاطر همین همه ی موجودات عالم ذکر و تسبح دارند . در سوره ی نور می فرماید : هر موجودی به تسبیح خودش آگاهی دارد . تمام کمالاتی که درعالم وجود هست منشا آن اسم های خداست یعنی اسمهای خدا آثاری را در این عالم پخش کرده است . خدا با اسماء خودش عالم را اداره می کند. در دعای کمیل امیرالمومنین می فرماید : اسماء تو عالم را پر کرده است . یکی از اسماء خدا حسیب است یعنی حساب کننده و حسابرس . این اسم خدا فقط برای روز قیامت نیست . این اسم حسیب آثاری دارد . اثر این اسم این است که در این عالم هیچ حرکتی وعملی از ذره گرفته تا بزرگترین اجرام ، بی حساب و رها نیست . این طور نیست که انسان کاری را بکند و مثل باشد که آنکار را نکرده باشد. شما هرکاری در این دنیا بکنی نتیجه ای دارد . یک دانه در زیر زمین حرکتی را شروع می کند و به سمت میوه شدن می رود و اگر به مانعی برخورد نکند اثرش این است که به یک محصول تبدیل بشود و اگر به مانع بخورد بکند به میوه تبدیل نمی شود. هر عملی نتیجه ای دارد . ما عملی نداریم که هیچ خاصیتی نداشته باشد . محدث نوری روایاتی را آورده است که اگر خاری در دستتان فرومی رود یا سنگی پرت می شود و به صورت کسی می خورد یا کابوسی می بینید ، اینها همه روی حساب است . ما می گوییم که شانسی بود که یک تیغ در دستمان فرو رفت . یک برگ بی حساب از روی این درخت نمی افتد . اگر این اتفاق بیفتد یعنی از حکومت خدا خارج است و خدا روی این تسلط ندارد . معنای حسابگر بودن خدا این نیست که مثل حساب دنیایی باشد که ما بخواهیم جواب مسئله ای را بدست بیاوریم . برای خدا چیزی مجهول نیست . مرحوم نخودکی اصفهانی می فرمود در کل عمرم یک نماز صبح از من قضا شد و آن روز چنان بلایی بر سر من آمد که اگر الان یک نماز شب از من فوت بشود منتظر بلایی هستم . حضرت یعقوب هر روز سفره ای پهن می کند و اطعام می داد . روزی گدایی به در منزل آمد ولی اهل خانه احراز نکردند که او نیازمند است . و به او توجهی نکردند و اتفاقا او نیازمند بود. نیازمند به خدا شکایت کرد که من به در خانه ی ولی تو رفتم ولی چیزی به من نداند . از طرف خدا به یعقوب خطاب شد که منتظر بلایی باش و بلا همان فراق یوسف بود که حدود چهل سال یا بیست سال طول کشید . آن بلا در اثر یک غفلت بود . یوسف وقتی در زندان بود به هم زندانی خودش که قرار بود آزاد بشود گفت : وقتی پیش پادشاه رفتی من را هم یاد بیاورد . در انسانهای معمولی این گفتار خلاف نیست ولی این گفتار از یوسف پسندیده نبود و همانا جبرئیل نازل شد و گفت که ای یوسف چه کسی تو را از همه زیباتر کرده است و چه کسی تو را محبوب یعقوب قرار داد ؟ چه کسی قابفله را به سمت چاه فرستاد تا تو نجات پیدا کنی ؟ چه کسی حسادت زنان مصری را نسبت به تو دفع کرد ؟ یوسف گفت : خدا . پس چرا تو حاجت خودت را به نزد پادشاه بردی ؟ پس چند سال دیگر در زندان می مانی . اتفاقا آن هم زندانی یوسف یادش رفت که اسم او را به پادشاه بگوید . پس عالم بی حساب نیست . و خدا همه چیز را حساب می کند. پس هر عملی عکس العملی دارد همان حسابگری خداست . اگر شما در دلتان نیتی بکنید چه شما آنرا پنهان کنید چه آشکار ، خدا آنرا حساب می کند . این نیت یک وجودی است که در شما آمده است ، این حرکت وعملی که در شما شکل گرفته است ثمری دارد و خدا همه را حساب می کند . خدا سریع الحساب است و دقیق حساب می کند . هیچ چیزی از نظر خدا پنهان نمی ماند . خیلی از بندگان صالح الهی نسبت به اعمال شان مراقبت دارند زیرا می دانند که تبعات آن عمل دامن آنها را می گیرد . مرحوم مرشد چلویی (احمد نهاوندی ) دیوان شعری بنام سوخته دارد . ایشان اهل معرفتی بود . ایشان از رفقای رجبعلی خیاط بود . یک روز از وضع کاسبی نزد رجبعلی خیاط گله می کرد . رجبعلی خیاط گفت که تقصیر خودت است زیرا مشتری های خودت را می پرانی . ایشان گفتند که من حتی یک لقمه به شاگردهای مغازه می دهم . رجبعلی خیاط گفت که چند روز پیش ، سیدی سه روز پیش در مغازه ی تو غذای نسیه خورد و در روز چهارم توبه او غذا ندادی . این بی برکتی کاسبی تو به خاطر آن کارت است . ایشان آن سید را پیدا کرد و از او حلالیت خواست . از آن پس ایشان یک تابلویی درمغازه اش زد : " نسیه داده می شود حتی به شما در حدتوان ، وجه دستی هم داده می شود ." مراقبت این بزرگان بخاطر این است که می دانند عالم بی حساب نیست. چرا انسان خیلی از اوقات نمی تواند نماز اول وقت خودش را بخواند ؟ یک موقع انسان می بیند که نمی تواند این کار را بکند البته یک وقت عذری دارد . چرا خیلی ازاوقات انسان حال دعا و زیارت ندارد ؟ چرا عمر ما برکت ندارد ؟ چرا انسان در زندگی آرامش ندارد ؟ ما یک کاری کرده ایم که نتیجه اش این شده است . اینها بی جهت و بی دلیل نیست . استادمطهری در شب جمعه همراه با استادش میرزا آقا علی شیرازی به محفلی رفته بودند . استاد اشعاری خواند و اشعار را نقد کرد . شب برگشتند و خوابیدند .استادهنگام اذان صبح بلند شد درحالی که همیشه قبل از اذان برای نماز شب بلند می شد و استاد گفت که این بخاطر شعر خواندن دیشب بود زیرا در شب جمعه شعر خواندن مکروه است . صفت حسیب خدا فقط برای قیامت نیست . گاهی عکس العمل عمل ما در همین دنیا به ما می رسد یعنی کاری که اینجا انجام می دهیم بخصوص کار بد ، در همین جا چوب آنرا می خوریم و بی حساب می شویم که امیرالمومنین می فرماید که خدا شیعیان ما را به سختی ها مبتلا می کند که در همین دنیا بی حساب بشوند . گاهی عکس العمل عمل ما در آن دنیا به ما داده می شود . ممکن است که جنایتکاری در هنگام جنایت از بین برود یعنی نتواند اثرش را در دنیا ببیند . و اثر آن به آخرت می رود . خدا آثار عمل کفار را به قیامت می گذارد . پس هیچ عملی بی اثر نمی ماند . خدا سریع الحساب است زیرا شما هر کاری انجام بدهید اثرش بوجود می آید . پس شما هر عملی انجام بدهی سریع عکس العملش بوجود می آید و منظور از سرعت این است . پس در قیامت هر عملی حسابش روشن است . در روایت داریم که خدا مثل یک چشم بهم زدن حساب می کند . حساب کردن خدا سریع است ولی حساب پس دادن ما طول می کشد . توقف در مواقف صراط ما را تطهیر می کند . پس خدا حساب را طول نمی دهد زیرا او سریع الحساب است . حساب پس دادن ما طول می کشد . ما باید تاوان کارهایی که در دنیا نداده ایم ، در آنجا بدهیم . زواید زندگی و تجملات انسان را در مواقف قیامت نگه می دارد البته منظور ضرویات زندگی نیست . از مسکن و پوشاک و خوراک در حد کفاف و شان طرف سوال نمی شود اما تشریفاتی که باعث دلبستگی ها شده است سوال می شود . حسابرسی در قیامت گوشه ای از حسابرسی خدا در عوالم دیگر است . خداهمه جا حسیب بوده است . خدا از همه حساب می کشد . ما گفتیم که کفار خالص بی حساب به جهنم می روند و مومنین خالص هم بی حساب به بهشت می روند . اگر عده ای بی حساب به بهشت و جهنم می روند پس حسابرسی خدا چه می شود ؟ مومنین خالص و کفار خالص مرحله ی روی صراط را ندارند نه اینکه هیچ حسابرسی نداشته باشند . آنها فقط نیازی به توقف گاهها ندارند . ولی خدا در مورد آنها هم حسیب است . حسیب بودن خدا دراینجا یعنی آنها بخاطر کار خوب به بهشت یا جهنم می روند ولی دیگر حساب روی صراط را ندارند . اگر کسی در اینجا حسابرسی کند و به کارهایش برسد دیگر در قیامت نیازی به حسابرسی ندارید . خداوند دو بار از کسی حساب پس نمی گیرد .
سوال – سوره غافر آیات 78 تا 85 را توضیح بفرمایید.
پاسخ – آیه 85 می فرماید : بعضی ها زمانی به ما ایمان می آورند که عذاب رسیده باشد این ایمان دیگر به درد نمی خورد . (زیرا این ایمان رشد ندارد و ایمان اجباری است .) اینکه ما ایمان اجباری را نمی پذیریم یک سنت است . در آن لحظه کافران احساس خسران می کنند .
ما باید قبل از اینکه ملائک قبض روح بیایند کارهای مان را درست کنیم .
سوال – در سوره ی واقعه گروهی بنام سابقون داریم . آیا این افراد با اصحاب یمین فرق دارند ؟
پاسخ – اصحاب یمین کسانی هستند که از سمت ملکوت اعلی نامه ی عملشان را بهآنها ارائه می دهند . اصحاب شمال کسانی هستند که از سمت ملکوت اسفل ، نامه ی اعمال شان به آنها ارائه می شود . در قرآن گروه سومی بنام سابقون معرفی شده است . سابقون کسانی که در راه الهی پیشی گرفتند مقربین هستند . این افراد نامه ی عمل ندارند . به تعبیر دیگر قرآن سابقون همان مخلصین هستند . آنهامراحل قیامت را ندارند و بی حساب به بهشت می روند زیرا در دنیا این مراحل را زودتر رفته اند و سبقت گرفته اند . قرآن می فرماید : همه را در عرصه ی محشر جمع می کنند بجز مخلصین . مخلصین همان مقربین هستند . این مراحل برای کسانی است که می خواند تطهیر بشوند تا لایق بهشت بشوند .کسانی که این مراحل را در دنیا رفته اند و مخلَص شده اند و نیازی به تطهیر ندارند .( مخلِص کسی است که تازه وارد وادی اخلاص شده است ) پس مقربون کسانی هستند که نامه ی عمل ندارند . و مراحل محشر را ندارند .
سوال – در دعای کمیل داریم :خداوند شاهد چیزهایی است که بر فرشتگان پوشیده است ولی شما گفتید که ملائک تمام کارهای ما را ثبت می کنند . راهنمایی بفرمایید.
پاسخ - دو فرشته هستند که همه ی اعمال ما و حتی نیات ما را ثبت می کنند . در دعای کمیل حضرت امیر می فرماید که خداوند تو خودت شاهد هستی بر چیزهایی که بر فرشتگان مخفی است . انسان لایه های عمیقی دارد که حتی بعضی از لایه های درونی انسان برخودش هم پنهان است . امروزه به آن ضمیر ناخودآگاه می گویند . امام صادق (ع) می فرماید : خدا هم سِر شما را و هم پنهان تر از سِر شما را می داند. سر شما یعنی چیزی که من می دانم ولی دیگران نمی دانند . پنهان تر از سِر این است که نه تنها دیگران هم نمی دانند بلکه خودم هم نمی دانم . یعنی چیزی در اعماق وجود من هست که فراموش شده است و خودم هم به آن آگاهی ندارم . ملائک از بعضی از این لایه های پنهان خبر ندارند . ذات انسان که ریشه ی اعمال خوب یابد انسان است و گاهی در انسان بروز می کند ، مخفی است . این یکی از الطاف الهی است که کسی از ذات انسان خبر پیدا نکند . ستاریت خدا باعث می شود که فرشتگان از ذات ما خبر نداشته باشند .
سوال – چطور می شود فهمید که خدا جواب ظلم انسانی را در همین دنیا به او می دهد ؟
پاسخ – ظلم درجاتی دارد و بعضی از ظلم ها خیلی شدید است . ظلم گاهی باعث ساقط شدن زندگی فردی یا آبروریختن فردی می شود . ظلم های شدید آثار و تبعات سنگینی دارد و خدا آنرا جواب آنرا برای آخرت گذاتشه است . زیرا در این دنیا جزای کامل عمل داده نمی شود. زیرا دنیا محدود است . کسی که چندین نفر را می کشد نمی تواند او را چند بار کشت . البته اصل این است که خدا جواب مومنین را در همین دنیا بدهد مگر اینکه ظلم خیلی سنگین باشد که باید مقداری از آن به برزخ یا قیامت واگذار بشود .
انشاء الله خدا با ستاریت خودش لایه های درون ما را بپوشاند .