برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: اهمیت گرهگشایی و نکاتی در مورد مبعث و حضرت ابوطالب (علیه السلام)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 04-02-96
حاج آقای فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
عزیزان خبر دارند که بحث هفتههای گذشته ما در مورد عوامل شادی بود. گفتیم یکی از عوامل مهم شادی شاد کردن دیگران است که متأسفانه در جامعه ما این موضوع جا نیافتاده است. مثلاً عبادت، بندگی، رضایت حق تعالی، اینطور مسائل که مطرح میشود فوری ذهنیت ما به عبادات ظاهری میرود که مهم هم هست. مثلاً ذکر، نماز، دعا و قرآن بلا شک عبادت است و قرب خداست. ولی باید خروجی داشته باشد. آدم باید مظهر صفت الله باشد. هفته گذشته عرض کردیم که امام مجتبی(ع) معتکف بودند، ولی وقتی یک نیازمندی به ایشان رو زد، اعتکاف و مسجد را رها کردند و فرمودند: بالاتر از هزار ماه شب و روز عبادت است. این را دوست دارم بینندهها یک مقدار بیشتر دقت کنند، تعبیرهای خیلی بلندی در روایات ما آمده که پیغمبر عظیم الشأن تعبیرشان این است که «احب الاعمال» احب از افضل هم بالاتر است. یعنی چیزی که مورد محبت خداست، خدا خیلی دوست دارد. «أَحَبَّ الاعْمَالِ إِلَي اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِدْخَالُ السُّرُورِ عَلَي الْمُومِنِينَ» (كافي، ج 2، ص 189) پیغمبر فرمود: عملی که از همه نزد خدا محبوبتر است و بیشتر از همه خدا دوست دارد، دلی را شاد کنیم. شاد کردن فقط اینکه لطیفه بگوییم و طنزی بگوییم نیست. ولی عمدتاً این است که گرهای را باز کنیم. مشکلی را حل کنیم.
افضل اعمال هم زیاد آمده است. افضل اعمال شاد کردن دیگران است. بر آوردن حوائج مؤمنین است. اصلاً این تعبیر که پیغمبر عظیم الشأن فرمودند: «مَنْ أَصْبَحَ لا يَهْتَمُ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ مِنْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلا يُنَادِي يَا لَلْمُسْلِمِينَ فَلَمْ يُجِبْهُ فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ» (الكافي، ج 2، ص 164) یعنی کسی که صبح کند، نیت و فکرش این نباشد که گره از کار کسی باز کند، در غم و شادی دیگران شریک نباشد. اصلاً مسلمان نیست، مؤمن نیست و اسلام را نفهمیده است. اسلام یعنی من، ما شود. به فکر دیگران باشیم و برای دیگران حرکت کنیم. اگر برای دیگران حرکت کردیم خداوند حوائج دنیا و آخرت شما را برآورده میکند. باز در روایتی پیغمبر فرمودند: عبادت را در خم و راست ظاهری منحصر نکنیم. بعضی هستند گوشه کنار هی ذکر و دعا میگویند، این خیلی خوب است ولی میفرماید: «مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَيْءٍ أَحَبَّ إِلَي اللَّهِ مِنْ إِدْخَالِ السُّرُورِ عَلَي الْمُومِنِ» (كافي، ج 2، ص 188) چه وقت خدا در حد اعلی پرستش میشود؟ صد درجه پرستش میشود؟ میفرماید: خدا هیچگونه پرستش نمیشود همانند اینکه دل یک مؤمنی را شما شاد کنی. عبادت ما وقتی عبادت است که خروجیاش همان گره گشایی باشد.
باز پیغمبر(ص) فرمودند: «مَنْ قَضَي لاخِيهِ الْمُومِنِ حَاجَةً كَانَ كَمَنْ عَبَدَ اللَّهَ تَعَالَي تِسْعَةَ آلافِ سَنَةٍ صَائِماً نَهَارَهُ قَائِماً لَيْلَهُ» (أعلامالدين، ص442) فرمود: اگرکسی سعی در برآمدن حاجات دیگران بکند. در بعضی روایات داریم حالا گره باز شود یا نشود، شما ثواب اجرت را بردی. شما دنبال گره گشایی رفتی، حالا کار راه افتاد یا راه نیافتاد، شما اجر و بهرهات را بردی. میفرماید: کسی که سعی در گره گشایی دیگران کند مثل کسی است که نه هزار سال، شب تا صبح به عبادت قیام کرده و روزها هم هر روز روزه گرفته است. باز در نهجالبلاغه حضرت هست که حضرت قسم خوردند، «فو الذی وسع سمعه الاصوات» قسم به خدایی که گوش خدا و شنوایی خدا همه صوتهای عالم را میشنود، «مَا مِنْ أَحَدٍ أَوْدَعَ قَلْباً سُرُوراً» هیچ انسانی دلی را شاد نمیکند، بچه، بزرگ و کوچک «إِلا وَ خَلَقَ اللَّهُ لَهُ مِنْ ذَلِكَ السُّرُورِ لُطْفاً» از آن سروری که در قلب یک مؤمن و انسان ایجاد میکنی، خدا یک لطف و رحمت و عنایت ویژهای ایجاد میکند، اگر «فَإِذَا نَزَلَتْ بِهِ نَائِبَةٌ» (نهجالبلاغه، حكمت 257) برای آن شخص گرفتاری و نائبهای پیش آمد، مثل آبی که از بلندی سرازیر میشود میآید و مشکل او را حل میکند. یعنی اینها را ذخیره کنیم. بگو: خدایا اگر من اینجا گناه دارم، بدی کردم و باید چوب بخورم. هزار دل را شاد کردم، این میآید و آن را برطرف میکند. حدیثهایش را هفته گذشته خواندیم که هم در عالم برزخ و هم در عالم قیامت، فرشته میآید و ما را تا در بهشت تحویل میدهد.
در اسلام تکلف، یعنی اینکه ما خودمان را به زحمت بیاندازیم، قاعده اول این است که تکلف نباید باشد. یعنی برای کاری انسان خودش را به زحمت بیاندازد. بیش از توانش هم اگر میتواند آبرو و مال خرج کند ولی در قضای حوائج دیگران اگر میتواند خودش را به زحمت و رنج بیاندازد و سختیها را بیشتر تحمل کند، یعنی مافوق طاقتش هم اگر میتواند زحمت بکشد خوب است. روایت خیلی جالبی از امام هادی است. یک انسان اعرابی از اهل کوفه آمد خدمت امام هادی،زمانی که حضرت در سامرا بودند. به حضرت عرض کرد: من از متمسکین به ولایت جد شما مولا امیرالمؤمنین، علی (ع) هستم. دین سنگین و بدهی سنگینی به من هجوم آورده و مرا زمین گیر کرده است. به داد من برسید! حضرت یک تأملی کردند. حضرت در آنجا محصور بودند. امکان ارتباط نداشتند و امور مالی و بیت المال در دستشان نبود. حضرت دیدند چیزی ندارند که کمک او کنند. ولی میتوانند حیلهای بزنند، خودشان را به زحمت بیاندازند. این خیلی مهم است که انسان خودش را گرو بگذارد و به زحمت بیاندازد. درباره لقمان حکیم هم داریم حتی رفت کارگری کرد که گره از کار دیگران باز کند. به عنوان برده رفت. بعد صاحبش او را شناخت و آزادش کرد. اینجا به امام هادی گفتند: من یک کاری با شما دارم. حاجتی دارم میشود شما بپذیری؟ اول از حضرت قول گرفتند چون کار سنگینی بود. گفت: در خدمت شما هستم. من پول ندارم به شما بدهم ولی یک رقعهای مینویسم که در فلان روز، فلان تاریخ من به شما وعده دادم که این مبلغ را به شما بدهم. این کاغذ را مهر و امضاء میکنم. حضرت فرمودند: فردا سامرا میآیم و در فلان ساعت که افراد دیدن من میآیند، شما این ورقه را بیاور و بگو: وقت چک شما رسیده است. این حواله است باید به من این مبلغ را بدهی. خدا فرج و گشایشی میکند. حضرت فرمودند: اصرار کن. به من سخت بگیر. که من به شما بدهی دارم. سخت بگیر و بگو باید بدهی. حضرت حاضر شد شخصیت خودش را خرد کند که کار مردم را راه بیاندازد. مأمورین خلیفه در جلسه حاضر بودند. رفتند به متوکل خبر دادند. بعد متوکل سی هزار دینار فرستاد که به آن بنده خدا بدهند که به زن و بچهات برس. آن به قدری خوشحال شد و گفت: «للَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَه» (انعام/124)
صدقه و خیرات پنهانی غضب خدا را خاموش میکند. خیلی از آدمها هستند غرق گناه هستند. یک روایت عجیبی است که امام صادق(ع) فرمود: «شَابٌّ سَخِیٌّ مُرَهَّقٌ فِی الذُّنُوبِ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ مِنْ شَیْخٍ عَابِدٍ بَخِیلٍ» (کافی/ج4/ص41) جوانی که در گناه فرو رفته است، ولی سخاوتمند است. گره گشا است، دست دهنده دارد. به یتیم و بیچاره میرسد، فرمود: من این را بیشتر دوست دارم از پیرمردی که عابد است و سجاده آب میکشد ولی بخیل است. گره گشا نیست. در روایت دیگر داریم که کافر است. حضرت امیر فرمود: کافر با سخاوت به بهشت نزدیکتر است از مسلمان بخیل. اینجا حضرت میفرماید: جوانی که غرق در گناه است. ولی گره گشایی از کار مردم میکند من بیشتر دوست دارم از کسی که دائم الذکر و عابد است ولی گره باز نمیکند و بخیل و خسیس است.
آیت الله بروجردی و همه بزرگان ما مقید بودند که کنار درس این کارها را داشته باشند. ایشان اواخر عمر خیلی ناراحت بودند. گفتند: آقا چرا ناراحت هستید؟ فرمودند: من از بیت المال استفاده نکردم. هرچه هم داشتم، دادم. ولی میترسم خدای بزرگ به من بگوید: آبرویت را هم خرج کردی یا نکردی؟ اگر جایی نمیتوانستی بدهی، چرا از آبرویت خرج نکردی؟ باز در حالات مرحوم ابن فهد حلی نقل شده که یک بزرگی در قصص العلمای تنکابنی است. نقل کردند بزرگی از علما خواب دید که پیامبر عظیم الشأن (ص) جایی تشریف دارند و همه علمای شیعه جمع هستند ولی ابن فهد حلی که وارد شد، حضرت او را کنار خودشان نشاندند. خیلی تعجب بود چون عالمان برجستهی زیادی آنجا بودند. سؤال کردند. حضرت فرمودند: بقیه علما اگر پول داشتند گره باز میکردند. اگر نداشتند میگفتند: نداریم. ولی ابن فهد حلی قرض میکرد. از آبرویش میگذاشت. خودش را به زحمت میانداخت که باز گره باز کند. بخاطر این افضل است و به ما نزدیکتر است. این خیلی مهم است که ما از آبرویمان هم شده مایه بگذاریم. مرحوم آیت الله مرعشی نجفی پول نداشت ولی نماز استیجاری قبول میکرد که کار دیگران را راه بیاندازند و گرهای باز کنند. انشاءالله خدا به ما توفیق بدهد.
شریعتی: از شهر مقدس قم خدمت شما هستیم. انشاءالله خدا به همه ما توفیق بدهد که قدر این دریاهای عمیق و وسیع را بدانیم و در کنارش یک شست و شویی بکنیم و روحمان را جلا بدهیم. انشاءالله در بخش دوم در مورد حضرت ابوطالب(ع) و همینطور شب مبعث نبی مکرم اسلام صحبت میکنیم. چقدر خوب است در سالروز وفات حضرت ابوطالب ثواب تلاوت آیات را به روح بلند ایشان هدیه کنیم و از ثواب و برکاتش همه ما بهرهمند شویم. امروز صفحه 560 قرآن کریم، آیات ابتدایی سوره مبارکه تحریم در سمت خدای امروز تلاوت میشود.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، يا أَيُّهَا النَّبِيُ لِمَ تُحَرِّمُ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغِي مَرْضاتَ أَزْواجِكَ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ «1» قَدْ فَرَضَ اللَّهُ لَكُمْ تَحِلَّةَ أَيْمانِكُمْ وَ اللَّهُ مَوْلاكُمْ وَ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ «2» وَ إِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلى بَعْضِ أَزْواجِهِ حَدِيثاً فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَ أَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَ أَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَها بِهِ قالَتْ مَنْ أَنْبَأَكَ هذا قالَ نَبَّأَنِيَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ «3» إِنْ تَتُوبا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُما وَ إِنْ تَظاهَرا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْرِيلُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمَلائِكَةُ بَعْدَ ذلِكَ ظَهِيرٌ «4» عَسى رَبُّهُ إِنْ طَلَّقَكُنَّ أَنْ يُبْدِلَهُ أَزْواجاً خَيْراً مِنْكُنَّ مُسْلِماتٍ مُؤْمِناتٍ قانِتاتٍ تائِباتٍ عابِداتٍ سائِحاتٍ ثَيِّباتٍ وَ أَبْكاراً «5» يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ عَلَيْها مَلائِكَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا يَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ «6» يا أَيُّهَا الَّذِينَ كَفَرُوا لا تَعْتَذِرُوا الْيَوْمَ إِنَّما تُجْزَوْنَ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ «7»
ترجمه: به نام خداوند بخشنده مهربان. اى پيامبر! چرا چيزى را كه خداوند براى تو حلال كرده، به خاطر جلب رضاى همسرانت، بر خود حرام مىكنى. خداوند آمرزنده و مهربان است. همانا خداوند، (راه) رهايى (از تعهّد) سوگندهايتان را (با پرداخت كفّاره) براى شما مقرّر كرده است و خداوند سرپرست شماست و او دانا و حكيم است. و آن گاه كه پيامبر به بعضى از همسرانش سخنى را به راز گفت، پس چون آن زن، راز را (به ديگرى) خبر داد و خداوند، (افشاى) آن را بر پيامبر ظاهر ساخت، و پيامبر بعضى (از افشاگرىهاى آن زن را به او) اعلام و از بيانِ برخى اعراض نمود. پس چون به آن زن خبر داد، (زن) گفت: چه كسى تو را از اين خبردار كرد؟ پيامبر فرمود: خداوند داناى خبير به من خبر داد. اگر شما دو نفر، (افشاگر راز و شنونده آن) به سوى خدا توبه كنيد، (به نفع شماست.) زيرا دلهاى شما منحرف گشته است. و اگر در مقابل پيامبر ياور هم باشيد، (كارى از پيش نخواهيد برد.) زيرا خداوند، اوست ياور او و هم چنين جبرئيل و مؤمنان صالح و علاوه بر آنان، همه فرشتگان حامى او هستند. اگر پيامبر شما را طلاق دهد، اميد است كه پروردگارش همسرانى بهتر از شما را جانشين سازد. زنانى تسليم، مؤمن، فرمانبر، اهل توبه، عبادتپيشه، روزهگير، شوهر كرده يا دوشيزه. اى كسانى كه ايمان آوردهايد! خود و خانواده خود را از آتشى كه هيزم آن مردمان (گنهكار) و سنگها هستند، حفظ كنيد. آتشى كه بر آن فرشتگانى درشت خو و سخت گير نگهبانند و خدا را در آنچه فرمانشان دهد، نافرمانى نكنند و آنچه را فرمان يابند انجام دهند. (در قيامت به كافران خطاب مىشود:) اى كسانى كه كافر شديد! امروز عذرخواهى نكنيد، زيرا جز اين نيست كه جزا و كيفر شما همان عملكرد خودتان است.
شریعتی: از شهر مقدس قم نایب الزیاره و دعاگوی شما هستیم، برای رفع مشکلات و گرفتاریهای شما قطعاً دعا میکنیم. انشاءالله به برکت حضرت معصومه گرفتاریها و مشکلات شما حل شود. از فضیلت ذکر صلوات بر محمد و آل محمد خواهیم شنید.
حاج آقای فرحزاد: ماه رجب به یک معنا ماه امیرالمؤمنین(ع) است. دیگر از مبعث ما را تحویل پیغمبر میدهند. صلوات از اعمال عید مبعث است. مفاتیح را باز کنید، نوشته است. کل ماه شعبان و ماه رمضان دیگر باید در وادی صلوات برویم. پیغمبر فرمود: نزدیک ترین افراد به من روز قیامت «أَوْلَي النَّاسِ بِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَكْثَرُهُمْ عَلَيَّ صَلاةً (فِي دَارِ الدُّنْيَا)» (مكارم الاخلاق، ص 312) من خواهش میکنم که کثرت صلوات از صد تا کمتر نباشد. در روایت داریم از صد صلوات کمتر نشود. صلوات مثل نماز نیست که وضو و آداب خاص داشته باشد. صلوات را با وضو و بی وضو و نشسته و خوابیده و در همه حال میشود فرستاد. فرمود: نزدیک ترین افراد به من کسانی هستند که بیش از همه بر محمد و آل محمد صلوات میفرستند.
آیه 6 در این صفحه که تلاوت شد، خدای مهربان میفرماید: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ» ای کسانی که ایمان آوردهاید هم خودتان و هم خانوادههایتان را از آتش جهنم که آتش زایی آن مردم و سنگهایی که آتش زا است، «الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَة» (همزه/7) یعنی اعمالی که آتش زا است. فتنه و اختلاف و قهر است. اذیت است، دلها را میسوزانی و آتش میزنی. از آتش جهنم هم خود شما و هم خانواده شما را نگه دارید و حفظ کنید. این آیه که نازل شد یک موجی در مسلمانها ایجاد شد. آمدند گفتند: یا رسول الله! این آیه یک تکلیف جدیدی بر ما گذاشته است. میگوید: «قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ» هم خودت را از آتش جهنم نگه دار و هم بچهها و خانواده و دیگران را نگه دار. خوب ما خودمان نماز میخوانیم. روزه میگیریم و عبادت میکنیم. بچهها و خانواده ما نمیکنند و گوش نمیدهند، این دغدغهای است که خیلی هم در این مورد پیام داریم. خانمی نوشته بود که من پنجاه سال است روی همسرم کار میکنم اما نمازخوان نشده است. حضرت فرمودند: شما وظیفه دارید که با نرمی و ملایمت و محبت تذکر بدهید و بستر عبادت خوب را برای آنها فراهم کنید. «أَطَاعُوكَ كُنْتَ قَدْ وَقَيْتَهُمْ» اگر حرفت را گوش دادند، از آتش جهنم حفظ میشوند. «وَ إِنْ عَصَوْكَ» اگر گوش ندادند، تو وظیفهات را انجام دادی. ما خواهش و التماس میکنیم و با نرمی و ملایمت بچه را برای نماز صبح صدا میزنیم. بلند شد، خواند خوش به سعادتش، اگر نخواند میگوییم: بعداً قضایش را بخوان. اما دیگر گردن من نیست. ما به جهنم نمیرویم.
شریعتی: یعنی اول این دغدغه را برای هدایت بچهها داشته باشیم و بعد تلاش هم بکنیم.
حاج آقای فرحزاد: «وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَيْها» (طه/132) یک مقدار صبر و حوصله میخواهد. برای خود ما جا افتاده است. ولی برای آنها جا نیافتاده است. مخصوصاً برای جوانها و نوجوانها یک مقدار صبر و حوصله نیاز دارد. در روایت دیگر فرمود: « يا اهلاه! صلاتكم صيامكم زكاتكم مسكينكم يتيمكم جيرانكم» به اینها برسید. نماز بخوانید و کار خیر کنید. انجام دادند، دادند. ندادند دیگر گردن ما نیست. ما وظیفهمان را انجام دادیم.
شریعتی: یکی از شخصیتهایی که خیلی بر گردن ما حق دارد، در این سالها حضرت خدیجه(س) ام المؤمنین یک جوری از غربت در آمد و همه ما از جمله برنامه سمت خدا خیلی تلاش کردیم که حضرت خدیجه از آن غربت دربیاید. یکی از شخصیتهایی که بر گردن ما خیلی حق دارند، و نقش بسیار بسزایی را در پیشبرد اهداف نبی مکرم اسلام داشتند، حضرت ابوطالب(ع) هست. آرزو میکنم زیارت قبرستان ابوطالب در مکه مکرمه نصیب شما شود. امروز حاج آقای فرحزاد برای ما از حضرت ابوطالب میگویند.
حاج آقای فرحزاد: دو شخصیت مهم در کنار پیغمبر بودند که کارآیی خیلی قوی داشتند، یکی حضرت خدیجه(س) و یکی هم حضرت ابوطالب بودند. هردو بزرگوار در یک سال فوت کردند. حضرت ابوطالب مثل چنین روزی از دنیا رفتند و حضرت خدیجه هم دهم ماه رمضان از دنیا رفتند. آن سال را پیغمبر ما عام الحزن فرمودند. یعنی سال حزن و اندوه است. دیگر جبرئیل نازل شد که تو یاور و کمکی نداری از مکه به طرف مدینه کوچ کن. حضرت ابوطالب متأسفانه دربارهاش یک نکتههایی هست که من دوست ندارم به زبان بیاورم. به امامان هم ایراد میکردند که حضرت ابوطالب چنین است. حضرت ابوطالب بخاطر دستور الهی ایمانش را کتمان میکرد و تقیه میکرد. برای اینکه بیشتر بتواند از پیامبر حمایت کند و جان پیغمبر را حفظ کند. مثل حضرت حمزه ایمانش را علنی نکرد. و لذا در بعضیها این شائبه ایجاد شده که نعوذ بالله ایمان نیاورده است. در حالی که امام صادق فرموده: اگر ایمان حضرت ابوطالب را در یک کفه ترازو بگذارند و ایمان عموم خلق عادی را در یک کفه بگذارند، ایمان حضرت ابوطالب میچربد.
جبرئیل امین بر پیغمبر نازل شد. ای پیغمبر خدای مهربان میفرماید: من آتش جهنم را حرام کردم بر شخصی که در صلب او بودی، یعنی پدر. بر رحمی که تو را حمل کرد، مادر. بر آن شخصیتی که در دامنش تو را پرورش داد و متکفل شد، یعنی حضرت ابوطالب(ع). شخصی به امیرالمؤمنین همین بی ادبی را کرد که پدر شما ایمان نیاورد. حضرت به قدری ناراحت شدند و فرمودند: قسم به خدایی که پیغمبر را به پیغمبری مبعوث کرده است، اگر پدرم تمام گناهکارها را بخواهد شفاعت کند، خدا شفاعت او را در مورد همه گناهکارها میپذیرد. ما این همه روایت و زیارت داریم «اشهد انک کنت فی اصلاب الشامخه و ارحام المطهره» تمام پدران پیغمبر و حضرت علی نه بت پرست بودند و نه مشرک بودند. امکان ندارد، در اصلاب و ارحام پاک اینها تربیت شدند. اصلاً اجماع همه علمای شیعه است و بعضی از اهل سنت هم خیلیها در کتابهایشان همین روایات ما را نقل کردند و از پیغمبر خدا نقل کردند. منتهی بعضیها خیلی در مورد حضرت ابوطالب بی ادبی کردند. حتی روایت داریم که ایشان وارث انبیای گذشته و وصی انبیای گذشته بودند که ودایع انبیاء را حفظ کرده و به دست پیغمبر ما تحویل داده است. امروز هم در منزل بسیاری از مراجع بحمدالله برنامه روضه خوانی برای حضرت ابوطالب(ع) بوده است.
شریعتی: انشاءالله مثل حضرت خدیجه احیا شود و یک نهضتی راه بیافتد که حضرت ابوطالب هم از این غربت دربیاید. قطعاً این از سوی امیرالمؤمنین بیجواب نخواهد بود و حضرت جواب خواهد داد. همه اینهایی که در راستای تکریم پدر بزرگوارشان گام برمیدارند، قلم میزنند، شعر مینویسند و جلساتی برگزار میکنند و از فضایل آن حضرت میگویند. امشب شب مبعث است از اعمال این روز برای ما بگویید.
حاج آقای فرحزاد: عزیزان به مفاتیح مراجعه کنند، هم امشب اعمال دارد و هم فردا. روزه فردا خیلی سفارش شده است. عبادت هفتاد سال است. چهار روز هست که در طول سال روزهاش امتیاز دارد. یکی روز مبعث است. روزهاش فوق العاده است. یک روز روزه گرفتن در ماه رجب روایت داریم در جهنم را میبندد و آتش و غضب خدا را خاموش میکند، آمرزش گناهان را دارد و خیلی خاصیت دارد.
یکی از اعمالی که فردا خیلی مهم است که روی این باید خیلی تأکید کرد، زیارت حضرت علی(ع) است. که بحمدالله این سنت در عراق هست، همینطور که در کاظمین دیروز میلیونها زائر آمده است، همه اینها مبعث به نجف میآیند و هر سال هم نجف معجزاتی عجیبی هست. در مفاتیح هم حاج شیخ عباس قمی نوشته که از ماههای قبل بعضی مریضها را میآوردند و در شب مبعث اتفاقی میافتاد. معجزه و کرامتی اتفاق میافتاد. خیلی جالب است که هم در هفده ربیع و هم در عید مبعث که هردو متعلق به پیغمبر خداست. زیارت مخصوص امیرالمؤمنین سفارش شده است. هفده ربیع ولادت پیغمبر خداست. مفاتیح را باز کنید، اول زیارت مطلقه حضرت علی را آورده و بعد زیارت مخصوص را آورده است. سه زیارت مخصوص از حضرت علی(ع) داریم. زیارت روز غدیر، زیارت روز هفده ربیع، زیارت روز مبعث، آخرین زیارت حضرت امیر زیارت رو مبعث است. با پیامبر گره خورده و از این معلوم میشود حضرت علی جان پیغمبر است، نفس پیغمبر است. « عَلِيٌ مِنِّي وَ أَنَا مِنْ عَلِي» (أمالى صدوق، ص 659) یک حدیث مشهوری هم هست که خیلی شهرت دارد و سندش متواتر است که پیغمبر ما فرمود: «أنا مدينة العلم و علىّ بابها فَمَنْ أَرَادَ الْحِكْمَةَ فَلْيَأْتِهَا مِنْ بَابِهَا» من شهر علم هستم و تمام معارف عالم در قلب پیغمبر خداست. عزیزان، بینندگان، شنوندگان محال است کسی به علم و معارف و شهر پیغمبر وارد شود، الا از طریق مولا علی(ع).
خانه، مغازه، اداره، برای یک اتومبیل چهار در گذاشتند، از در باید وارد شوید. در مسائل معنوی اینطور نیست که بگویی: من از دیوار میروم. محال است بروی، فرمود: من شهر علم هستم و حضرت علی راه ورود به شهر علم پیغمبر است.
احمدا ذات تو و حیدر یکی است *** شهر با دروازه و با در یکی است
تو مدینه علمی و حیدر در است *** پس کلید دانش تو حیدر است
مصطفی چون گل کند، عطرش علی است *** مصحف احمد به هر سطرش علی است
هم به جان علی و جان محمد صلوات. اللهم صل علی محمد و آل محمد.
من خواهش دارم عزیزان از زیارت حضرت علی(ع) در روز غدیر خم که فرازهای خیلی زیاد و بخش زیادی از فضایل حضرت علی و آیاتی که در مورد حضرت علی است، «السلام علیک ایها النبأ العظیم» اینها همه آیات است و هم روایات است. «السلام علیک ایها الصراط المستقیم»،«السلام علیک ایها الصدیق الاکبر»، «فاروق الاعظم»، «سراج المنیر» انشاءالله آخرین زیارت در باب حضرت امیرالمؤمنین، زیارت حضرت علی در روز مبعث هست. همه اینها مقدمه بود. همه عالم جمع شوند باید در خانه پیغمبر خدا بیایند.
چیزی که آقای عابدینی و آقای میرباقری عزیز مکرر فرمودند، تمام انبیاء، تمام اوصیاء و امامان را جمع کنی، تازه پیغمبر هست و بالاتر. آنچه خوبان همه دارند، تو تنها داری! بلکه بالاتر داری. آنچه خوبان همه دارند برای شماست. یعنی پیغمبر ما حلقه اتصال عالم و آدم و همه هستی با خداست، نور امامان و ملائکه و انبیاء، همه اینها از آن نور است. گفت:
ز احمد تا احد یک میم فرق است *** همه عالم در آن یک میم غرق است
نام احمد جمله نام اولیاست *** چون که صد آمد، نود هم پیش ماست
در مفاتیح میخوانیم «اللهم انی اسألک به تجلی الاعظم فی هذه اللیله» همه عالم هستی، همه ذرات عالم جلوه خداست. قدرت خداست، علم خداست. «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض»(نور/35) «بر پس پرده هرچه بود آمد» پیغمبر است و بعد حضرت علی(ع) است. بزرگترین حجاب نورانی خدا، بر عالم تجلی کرد. لذا اینکه فکر نکنند صلوات کار پیرزن و پیرمردهاست. در هر صلواتی ما دو بار نام پیغمبر را میبریم و به او درود میفرستیم و عرض ادب میکنیم. هرچه خدا لطف و عنایت در عالم میریزد پشت سر پیغمبر میریزد و از او به آل پیغمبر و از آنها به همه عالم تقسیم میشود. در یک روایت نورانی امام صادق(ع) فرمودند: روز قیامت میشود دوستان و شیعیان ما به ما چنگ میزنند و ما و همه امامان به پیغمبر متوسل میشویم و پیغمبر به رحمت الهی چنگ میزند و دست همه را خواهد گرفت. خدا یک محبوب و یک عزیز در عالم دارد و جز پیغمبر کسی نیست.
روایت زیبایی است که حدیث نورانیت میگویند، در جلد 26 بحار حدیث اول است. حضرت به سلمان و ابوذر که برترین شاگرد اهل بیت بودند مطالب بسیار بلندی فرمودند. فرمودند: ما هرچه داریم از پیغمبر داریم. یعنی حلقه اتصال بالایی و اصلی ایشان است. امیرالمؤمنین یک دست پرورده و شاگرد پیغمبر است. شاگرد پیغمبر شمشیر زدنش بالاتر از عبادت جن و انس است. مرحوم دولابی میفرمودند: پیغمبر خیلی مخفی است.
شریعتی: یعنی حتی مقام و عظمت حضرت را نمیتوانیم تصور کنیم.
حاج آقای فرحزاد: لذا در ذیل آیه مبارکه در تفسیر صافی است، «لله الشفاعة جمیعا» شفاعت از آن خداست. یعنی خدا اشفع الشافعین است. شفاعت دست خداست و دست کس دیگر نیست. دست کسی دیگر هم با اجازه خداست. در ذیل این آیه امام صادق(ع) فرمودند: «ما مِن أحَدٍ مِنَ الأوَّلِينَ و الآخِرِينَ إلاّ و هُو مُحتاجٌ إلى شَفاعَةِ محمّدٍ صلى الله عليه و آله يَومَ القِيامَةِ» هرگاه نام پیامبر برده میشود مستحب مؤکد است که صلوات بفرستید. فرمود: جفاکارترین افراد به من کسی است که نام مرا بشنود و صلوات نفرستد. هم بخیل است و هم باعث میشود شفاعت پیغمبر به او نرسد. «یوجب دخول النار» باعث رفتن به آتش است. آن هفته گفتم عاق میشویم. اولین و آخرین محتاج شفاعت این پیامبر عظیم الشأن هستند. همه عالم سر سفره این پیغمبر هستند.
در اصول کافی شریف هست. روایت صحیحه معتبر است. «ما برأ الله نسمة خیراً من محمد ص» امیرالمؤمنین فرمود: در عالم هستی خدای متعال انسانی برتر و بالاتر و افضل از حبیبش محمد خلق نکرده است. خود امیرالمؤمنین واقعاً یک خطبهی نهجالبلاغه، یک دعا مثل حضرت علی را کسی نمیتواند بیاورد. با همه فضایلی که عالم را پر کرده است، حضرت امیر را چه کسی درست کرده و تربیت کرده است. این علوم و این حقایق و شجاعت را چه کسی به قلبش ریخته است؟ در کافی شریف روایت داریم که عدهای از علمای اهل کتاب خدمت مولا امیرالمؤمنین آمدند. یکی از فضایل اهلبیت این بوده که در مقام علمی کم نمیگذاشتند و کوتاه نمیآمدند. در مقام زور و شمشیر طرف را زندان میکنند و خانه نشین میکنند ولی میدان علمی به دیگران نمیدادند و لذا تمام خلفا حتی دشمنها اینجا زمین خورده بودند. حتی امام جواد هشت ساله سی هزار مسأله جواب میدهد. یعنی هرچه میپرسیدند پاسخ میداد اما بقیه عاجز بودند.
از حضرت امیر سؤالهای عجیبی کردند. فرمودند: اگر برای من سجاده بیاندازند، برای یهودیها مطابق کتابشان، برای نصرانیها مطابق کتابشان، من از کتاب آنها به خودشان داناتر هستم. آمدند سؤالهایی کردند. حتی در بعضی سؤالها داریم که میآمدند میپرسیدند کدام یک دو میشود؟ شانزده هفده نمیشود؟ حضرت بلادرنگ همه را گفتند، مستدل حتی بعضی هم با آیات قرآن. اینها شگفت زده شدند. علمای یهود و نصاری گفتند: نکند شما همان پیغمبری هستی که موسی کلیم الله و عیسی روح الله مژده آمدن او را دادند؟ آقا امیرالمؤمنین علی(ع) در مقام ادب فرمودند: نگویید من آن پیغمبر هستم. بگویید: «انما أنا عبد من عبید محمدص» من بندهای از بندگان این پیغمبر هستم. من عبد پیغمبر هستم. در نهجالبلاغه هست امیرالمؤمنینی که قهرمانها و عمر بن عبدودها را زمین زده است، واقعاً در میدان جنگ حرف اول را میزدند، در نهجالبلاغه میفرماید: هروقت آتش جنگ گرم میشد، «كُنَّا إِذَا احْمَرَّ الْبَأْسُ اتَّقَيْنَا بِرَسُولِ اللَّهِ» (شرح نهجالبلاغه ابنابيالحديد، 19، ص 116) بعضی فکر می کردند که پیغمبر آن عقبها میایستادند و در معرکه نمیرفتند. نه! در جنگ احد حضرت ضربه دیدند. دندانشان شکست و پیشانیشان آسیب دید. بعضی فکر میکنند فقط فرماندهی میکردند. امیرالمؤمنین میفرماید: وقتی تنور جنگ گرم میشد، من امیرالمؤمنین و باقی افراد به پیغمبر پناه میبردیم. یعنی از پیغمبر کمک میگرفتیم. در حالی که پیغمبر از همه به دشمن نزدیکتر بود. لذا انشاءالله این ایام ایامی است که ارتباطمان را با پیغمبر بیشتر کنیم.
در روایتی دیدم که پیغمبر(ص) فرمودند: «مَا اختَلَطَ حُبّی بِقَلبِ عَبدٍ إلّا حَرَّمَ اللّهُ جَسَدَهُ عَلَى النّارِ» (کنزالعمال) عید مبعث عیدی است که محبت و معرفت و عشق به پیغمبر چند برابر شود و قویتر و بیشتر شود. فرمود: محبت من به قلب کسی وارد نمیشود، یعنی سر تا پای وجود ما عشق میشود. الحمدلله نام محمد زیاد است. حتی نام امامان را هم میگذارید مثلا محمد علی، محمد صادق، محمد جواد، محمد کریم و محمد طاهر بگذارید. فرمود: محبت من به قلبی مخلوط نمیشود، خدا آن بدن را بر آتش جهنم حرام میکند.