برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: برکات دوستی
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 18-02-96
حاج آقای فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
بحث ما شفارش پیغمبر خدا به مولا علی(ع) بود که از کسالت و خستگی و بینشاطی و غم و غصه دوری کنی. در همین رابطه ما چند ماهی است که عوامل شادی را بیان کردیم و عواملی که حزن و غم و اندوه میآورد. از عوامل شادی که مهمترین آن شاد کردن دل دیگران بود و چند هفته در مورد آن صحبت کردیم. بلکه خدمت به همه موجودات که مفصل در این مورد صحبت کردیم. شاد کردن دلها و خدمت به دیگران که مطرح میشود فوری امور مالی به ذهن می آید، البته کمکهای مالی و صدقه و احسان در جای خودش بسیار مهم است. از اعمال ماه رجب و شعبان و رمضان صدقه دادن و احسان به دیگران است. ولی منحصر در این نیست که خیلیها بگویند: ما پول نداریم. حتی حدیث داریم آنهایی هم که ندارند کم هم بدهند، اشکالی ندارد. ولو نصف خرما! انفاق برای فقیرترین آدمها هم خوب است. حضرت علی(ع) میفرماید: «اسْتَنْزِلُوا الرِّزْقَ بِالصَّدَقَهِ» (كافى، ج 4، ص 10) خود صدقه و انفاق رزق را زیاد میکند ولی مطلق خیر رساندن، به فکر دیگران بودن، و در رأس آن «ترک الشر صدقة» و این خیلی مهم است و بارها عرض کردیم. اینکه آدم اذیت و آزارش به هیچکس نرسد. گفت: «مرا به خیر تو امید نیست، شر نرسان» اگر این شر بخوابد بسیاری از کارها روی غلتک میافتد. ما میلیاردها پول برای قوه قضاییه و درگیریها و اختلافها و طلاقها مصرف میکنیم. اگر این شر خوابیده شود، همه کارها درست میشود. اینکه شر ما به کسی نرسد، خودش صدقه است.
از یک سلام کردن، یک دعا کردن، اینکه کسی زمین میخورد و من ناراحت میشوم، دعا میکنم بالا برود. یک کسی بالا میرود خوشحال میشوم. همه اینها صدقه است. «کل معروف صدقه» هر کار خوبی صدقه است. این نشاط و شادی به ما میدهد و حال ما خوب میشود. بحث امروز من حقیقتاً بحث مهمی است. در مورد این بحث قبلاً مفصل صحبت کردیم و به صورت کتاب هم درآمده است.
یکی از عوامل مهم شادی ارتباط و معاشرت با آدمهای خوب است. دوست خوب، فامیل خوب، همسایه خوب، استاد خوب، آدم با ایمان و با تقوا، انس و ارتباط با بندگان شایسته و صالح و خوب غمها را میبرد. غصهها را دور میکند و به انسان آرامش و نشاط میدهد. گاهی آدم کوله بار غم و غصه روی دوشش است ولی با دوست خوب معاشرت میکند حالش خوب میشود. در روایات روی این نکته خیلی مانور دادند. این بحث خیلی کلیدی است و عزیزان توجه داشته باشند. پیغمبر ما حضرت محمد(ص) که ماه شعبان ماه پیغمبر است و ماه صلوات بر پیغمبر است، فرمودند: «يَا عَلِيُّ ثَلاثٌ فَرَحَاتٌ لِلْمُومِنِ» سه چیز است که دل مؤمن را شادمان میکند.1- «لِقَاءُ الاخْوَانِ» دیدار دوستان خوب، غمها را میبرد و شادی میآورد. 2- «وَ تَفْطِيرُ الصَّائِمِ» (منلايحضرهالفقيه، ج 4، ص 360) آدمهایی که روزه میگیرند، چه روزه واجب، چه روزه مستحب، موقع افطار یک احساس نشاط و سبکی دارند. در روایت دیگر پیغمبر خدا فرمودند: آدمی که روزه میگیرد، همین که یک مقداری بدن سبک میشود، این پرخوری برای انسان سنگینی ایجاد میکند و نشاط روحی را از بین میبرد. برعکس آدم با مقداری گرسنگی احساس سبکی میکند. موقع افطار خدا یک سرور و انبساطی مرحمت میکند، یکی هم هنگام ملاقات خدا، یکی هم «صلاة اللیل» نماز شب، پیغمبر فرمودند: یا علی این سه چیز شادی و نشاط میآورد. یکی از عواملی که غم و غصه را برطرف میکند و انشاءالله خدا توفیق بدهد شب مقداری زودتر بخوابیم.
خدا آیت الله مرعشی نجفی را رحمت کند. زمانی من مقداری جوانتر بودم و طلبه بودم. مدرسه ما روبروی حرم بود. آقای مرعشی اولین نفری بود که به حرم میآمد. آنوقت ایشان در محراب مینشست مطالعه میکرد، به سؤالات پاسخ میداد، فقط هم نماز نمیخواند. من خدمت ایشان رسیدم. ایشان فرمودند: سحر ولو چند دقیقه بیدار بودن، خود بیدار بودن آثار عجیبی دارد. نتوانستی نماز شب بخوانی، مطالعه کن، ذکر بگو، صلوات بفرست، خود بیدار بودن در سحر و نماز شب خواندن نشاط و انبساط و سرور میآورد. سحرخیزی و بین الطلوعین کمک میکند. خواب بین الطلوعین هم خیلی مذمت شده است. انسان بتواند تا طلوع آفتاب بیدار باشد و بعد استراحت کند. بحثمان سر ملاقات اخوان است که اصلاً اگر این تعبیر، تعبیر خیلی شایستهای نیست. بنده اعتقاد دارم از چیزهایی که شبه اعجاز ایجاد میکند، من از همینجا به پدر و مادرها و نوجوانها بگویم که یکی از مهمترین چیزهایی که در سرنوشت ما تأثیر بسیار مهم دارد، دوستان و افرادی هستند که با آنها مراوده داریم. این واقعاً معجزه میکند.
حافظ شخصیت بسیار فوق العادهای بود و من در میان شعرا از همه بیشتر به ایشان وابسته هستم. یک بزرگی میفرمود: من میتوانم برای همه اشعار حافظ آیه و حدیث بیاورم. حافظ فقط یک شاعر نیست. عارف بوده و اهل سیر و سلوک بوده، عالم و فرهیخته بوده است. یک کرامت الهی بوده که توانسته در قالب غزل این را منتقل کند. حافظ میفرماید: دریغ و درد که تا این زمان ندانستم که کیمیای سعادت رفیق بود، رفیق! یعنی بعد از سی سال سیر و سلوک و جان کندن و زحمت کشیدن، میگوید: به اینجا رسیدم که کیمیایی که مثل وجود من را میتواند طلا بکند و مرا متحول کند یک دوست خوب است. دریغ که دیر فهمیدم. ممکن است من و شما اینقدر زحمت بکشیم ولی متحول نشویم. اما برخورد به یک استاد و شخص و انسان وارسته کیمیایی است که وجود ما را عوض میکند و مس وجود ما را طلا میکند. این حقیقت محض است. این تأثیر صد در صد فوق العادهای دارد و بنده اعتقاد دارم تأثیرش از پدر و مادر و لقمه و محیط قوی تر است.
خدا مرحوم قاضی را رحمت کند. فرموده بودند: اگر کسی سی، چهل سال عمر بگذراند و وقت بگذارد، استاد خوب و رفیق خوب گیر بیاورد هیچ ضرر نکرده است. آیت الله بهجت(ره) که یک عمری با کتاب و قرآن و حدیث سر و کار داشتند. فرمودند: اگر کسی سی، چهل ساعت کتابهای اخلاقی بخواند. کلاسی، کلیشهای بخواند و درس بگیرد، اینها هم پای این نیست که یک رفیق خوب و یک استاد خوب را ببیند و با او جلسه بگیرد. یعنی مجسمه عینی اخلاق را ببیند. یک زمانی ما تصویری از گل داریم. گل زیبا و خوشبو است. یک زمانی هم گل را میبینیم. از این گل نشاط و شادی به دست میآوریم. اینها خیلی فرق دارد. شنیدن کی بود مانند دیدن! شنیدن کی بود مانند خوردن و هضم کردن و گل شدن! رنگ گرفتن، ما وقتی رنگ میگیریم که تجسم عینی آن شخصیتی که متخلق به اخلاق الهی است را ببینیم. لذا مرحوم دولابی فرمودند: اگر مردم تأثیر مجالست را درک کنند و بفهمند اصلاً تعلیم و تعلم و دانشگاه و حوزه ممکن است باطل شود. من یک استاد خوب ببینم. مثلاً کسی چندین سال یک رشتهای را میخواند. ولی یک کسی میرود به یک مهندسی که کار کشته و مجرب است و به همه عواملی که خوانده عمل کرده، پروژه ساخته، دو ماه، شش ماه رفیق شود، ببیند قشنگ چه کار میکند و عاشق این مهندس شود و بدون هفت سال و ده سال کلاس همه اینها به او منتقل میشود. یعنی راه میانبر است و تأثیر عجیبی دارد.
رشتهای در گردنم افکنده دوست *** میکشد هرجا که خاطرخواه اوست
واقعاً کیمیای عجیبی است. خواهش میکنم اگر رفیق ناباب داریم، «صحبة الاحمق عذاب الروح» معاشرت با آدمهای ناباب، آدمهای احمق، آدمهای جاهل، آدمهای بد سیرت، آدم را جهنمی میکند. قرآن میفرماید: ظالم دستانش را میگزد، «وَ يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى يَدَيْهِ» (فرقان/27) از حسرت و پشیمانی دستهای را میگزد و میگوید: چرا من با آدمهای بد دوست شدم. «يا وَيْلَتى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلِيلًا» (فرقان/28) دوست ناباب الفرار، دوست خوب بنده اعتقاد دارم از لباس و خوراک و پوشاک و مسکن و از نان شب واجب تر است، به خدای بزرگ قسم میخورم! در کلمات قصار نهجالبلاغه هست که حضرت فرمودند: «أَعْجَزُ النَّاسِ مَنْ عَجَزَ عَنِ اكْتِسَابِ الاخْوَانِ وَ أَعْجَزُ مِنْهُ مَنْ ضَيَّعَ مَنْ ظَفِرَ بِهِ مِنْهُمْ» (نهج البلاغه، حكمت 12) یعنی بیعرضهترین، عاجز ترین، ناتوان ترین آدمها کسی است که برای خودش دوست خوب تهیه نکند. بنده اعتقاد دارم در همه جا، در خانه فرعون و خانه طاغوتها و خانه کفر هم، خدا آدمهای مؤمن و خوب هم دارد.
شریعتی: یک وقتهایی در انتخاب دوست با شرایطی که شما میگویید که حال دل ما را خوب کند، در انتخاب دوست دچار وسواس میشویم و نهایتاً بدون دوست و رفیق میمانیم.
حاج آقای فرحزاد: در اینکه کم هستند شکی نیست. آدمهای پاک و راستگو و مطمئن و با ایمان کم هستند. ولی دیگر نباید مته به خشخاش گذاشت. امام صادق فرمودند: چند چیز هست که اگر نباشد کامل نمیشوی و به آنچه میخواهی نمیرسی. یکی دوست بی عیب است. دوست بیعیب کسی است که هفتاد درصد، هشتاد درصد خوبی دارد و خوبیهایش بر بدیهایش ترجیح دارد. حضرت علی فرمودند: «من غلب محاسنه مساویه فهو من الکاملین» کسی که خوبیهایش بر بدیهایش غالب است، جزء کاملین است. همسر بیعیب گیرت نمیآید. لقمه صد در صد بیشبهه گیرت نمیآید، خیلی آرمانی فکر نکنی. آن کسی که خوبیهایش بر بدیهایش غالب باشد.
من اعتقاد دارم در هر خانواهای، در هر فامیلی، در هر جمعی، در هر دانشگاهی هستند ولی کم هستند. سراغ آنها برویم و برویم آن رشته محبت را به او پیوند بزنیم و تمام خوبیهایی که او دارد، عیار وار غارت میکنیم و به وجود ما منتقل میشود. حضرت امیرفرمودند: «طبعك يسرق من طبعه» (شرح نهجالبلاغه ابن ابى الحديد، ج20، ص 272) یعنی طبع تو، معاشرت که میکنی با بده و بستان شروع میشود. بد بشود، بد. خوب بشود،خوب. شما با آدمی که عطرفروش است، و اهل عطر و گلاب است بوی خوش میگیری و با آدمی که کود فروش است، بوی کود میگیری. این طبیعی است. لذا حضرت امیر فرمودند: عاجز ترین و بی عرضه ترین آدمها کسی است که نتواند دوست خوب تهیه کند. از او بیعرضه تر کسی است که دوست خوب دارد و از دست بدهد. و از او بیعرضهتر کسی است که در فامیل دوست خوب دارد، در آشنا و رفقا و همکلاسیها، دوست خوب را از دست بدهد. دوست خوب واقعاً اعجاز میکند. واقعاً خستگیهایت را میبرد. بدون ریاضت، بدون مجاهدت، بدون زحمت شما چهل سال بخواهی زحمت بکشی و نماز شب بخوانی و یا نخوانی. یک اردو می روی همه نماز شب خوان هستند. نماز شب خوان میشوی. قرآن خوان و دعا خوان میشوی. خوش اخلاق میشوی. شاید با مبارزه و ریاضت و چهل سال به اینجا نرسی ولی با اینها که مینشینی رنگ و بوی اینها را ناخودآگاه میگیری.
«إِنَّ الْمُومِنَ لَيَسْكُنُ إِلَي الْمُومِنِ كَمَا يَسْكُنُ الظَّمْآنُ إِلَي الْمَاءِ الْبَارِدِ» (كافي، ج 2، ص 247) آدم تشنه چقدر دوست دارد یک آب خنک و گوارا بخورد. هفده ساعت روزه گرفته، تشنه است و عطش دارد. خیلیها اصلاً گرسنه نمیشوند ولی تشنه میشوند، بعد یک چای و نوشیدنی گوارا لذت بخش است. امام صادق(ع) میفرماید: مؤمن آرامش میگیرد از ملاقات مؤمن، همینطور که آدم تشنه به آب گوارای خنک میرسد. آب روی عطش او مینشیند و خاموش میشود. روایت دیگر میفرماید: «علیکم بالاخوان فانهم عدة فی الدنیا و الآخره» فرمود: بر شما باد که دوستان خوب و برادران خوب تهیه کنید که اینها سرمایه شما در دنیا و آخرت هستند. پیغمبر ما فرمود: مواظب باشید دوستهای خوب داشته باشید. هرکسی وقت مردن دوستان او برای او مجسم میشوند. یعنی در آن حلقهای که دورش هستند چه کسانی هستند. اراذل هستند، مجرم و گنهکار هستند. همانها موقع مردن مجسم میشوند، با همانها میرود. یعنی روحش با آنها جور میشود. اگر جهنمی هستند وارد جهنم میشود. موقع مردن رفقای زندهی مرده ما، روحشان همراه اوست. اگر به طرف بهشت بروند، به بهشت و اگر به طرف جهنم بروند به جهنم!
«اسْتَكْثِرُوا مِنَ الاخْوَانِ فَإِنَّ لِكُلِّ مُومِنٍ شَفَاعَةً» (وسائل الشيعة، ج 12، ص 17) هرچه میتوانی دوست خوب تهیه کن. لقمان حکیم به فرزندش فرمود: فرزندم هزار دوست خوب تهیه کنی، کم است. یک دشمن برای خودت درست نکن که یکی هم زیاد است. چرا دوست خوب تهیه کنی؟ میفرماید: هر دوست خوبی، هر مؤمنی یک دعای مستجاب دارد. زمین خوردی دعایت میکند. روز قیامت شفاعت میکند. اگر همه کارهایمان را تعطیل کنیم، در مسائل تربیتی پدر و مادرها و بزرگسالان هم نیاز دارند. من به پدر و مادرها میگویم: اینقدر بچه را امر و نهی نکنید. هی داد بزنید و بگویید: چنین و چنان کن. چند رفیق خوب تهیه کن و دور او بیانداز. بدون اینکه امر به معروف بکنی، این خودکار و خودجوش اتوماتیک وار، در خوبیها میرود. عکسش هم اگر در بین دوستان بد بیافتد، بد میشود.
شریعتی: بنده خدایی میگفت: بچه من در دوران مدرسه درس نمیخواند. هرچه اصرار میکردیم درس بخوان، فایده نداشت. بعد از یک مدتی دیدیم اهل درس شد و نمراتش خوب شد. بعد متوجه شدیم دوست درس خوان پیدا کرده است.
حاج آقای فرحزاد: اگر پدر و مادرها که خیلی دغدغه دارند، هرجا میرسیم میگویند: جوان ما را دعا کن. نمیخواهد خیلی امر و نهی کنید. گاهی پدر و مادر و معلم و مربی که میگویند، لجبازی میکنند ولی یک دوست خوب که میگوید، اصلاً خودکار و خودجوش میگویند: همه رفقای ما نمرهشان بیست است، من هجده هم میگیرم خجالت میکشم. رفقای من همه هفت و هشت میگیرند. من ده هم بگیرم سرم را بالا میبرم. میفرماید: دوستان خوب زیاد تهیه کنید. هرکدام دعای مستجاب دارند و شفاعت میکنند. روز قیامت میتوانند دستگیری کنند. «یدا یکافئهم بها یوم القیامة» چه کسی خوشبختترین انسانهاست؟ «اسعد الناس من خالط کرام الناس» خوشبختترین انسانها کسی است که با آدمهای بزرگوار و کریم و با شخصیت بنشیند. این به همه خوشبختیها میرسد، بلکه خوشبختترین انسانهاست.
«الْغَرِيبُ مَنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ حَبِيبٌ منبع» (نهجالبلاغه، نامه 31) غریب که در غربت افتاده و غم و غصه و افسردگی سراغ او میآید، کسی است که دوست خوب ندارد. کسی که دوست خوب داشته باشد، همه غربتها و غم و غصه او از بین میرود. شما در مملکتی که هیچ آشنایی نداری ولی یک دوست خوب داری، شما اهل آن مملکت میشوید و همه ناآشناها حبیب میشود. با هیچکس احساس غریبی نمیکنی. ولی اگر در یک کشور و شهری که دوست نداری، ولو همه هم خدمت کنند، ولی شما غریب هستی. غریب واقعی کسی است که دوست خوب ندارد. «الاخ المكتسب في الله أقرب الاقرباء و أحم (أرحم) من الامهات و الاباء» (غرر الحكم، ص423) گفتم تأثیر دوست از مربی و معلم و دوست بالاتر است، این روایتش است. فرمود: برادری که انسان برای خدا با او برادری میکند، این «فی الله» خیلی مهم است. آخر آدم با افرادی مراوده میکند و میخواهد جیب او را خالی کند. میخواهد خیانت کند. مسائل مادی در نظر دارد. روابط همه مادی است. این مهم نیست چون ماده که قطع شود دشمن هم میشوند. محور خدا باشد. این حرفها که زدیم وقتی تأثیر دارد که جهت، جهت الهی باشد. دوستی ما براساس تربیت و معرفت خدا باشد. اینکه آدم بخاطر خدا با کسی برادر شود، «اقرب الاقارب» یعنی نزدیکترین فامیلهاست. آدم سری که نمیتواند با پدر و مادر و خواهر و برادر و اولاد بگوید، با دوستش میگوید.
خیلیها به ما میگویند: مثلاً کسی خواستگاری دختر ما آمده است. یا برای پسرمان موردی داریم. بنده میگویم: مهمترین راه تحقیق دوستان این دختر و پسر هستند. بچههای شما خیلی کارهایی دارند که پدر و مادر خبر ندارند. ولی رفیق صمیمی از بد و خوب این خبر دارد. بچه شما سیگار میکشد. با خیلی از کانالها رابطه دارد. اصلاً کسی خبر ندارد. ولی رفیق صمیمی او از تمام کارهای ریز و درشت او خبر دارد. ببینیم با چه کسانی مراوده دارد. حدیث داریم: نمی خواهد از خود شخص تحقیق کنی. ببین رفقای او چه کسانی هستند. رفیق از همه به آدم نزدیکتر است. حتی دوستتر از پدرها و مادرهاست. الآن خیلی از بچهها و جوانهای ما با پدر و مادر چند دقیقه بنشینند خسته میشوند. مذاکره خانوادگی خیلی کم داریم. ولی با دوست صمیمیاش از اینجا تا مشهد ده ساعت در قطار و ماشین خسته نمیشود. پس دوست از پدر و مادر به آدم نزدیکتر است. «المُومِنُ بَرَکَةٌ عَلی المُومِنِ وَ حُجَّةٌ عَلی الکافر» (تحف العقول/ص489) مؤمن با مؤمن بنشیند برکتش زیاد میشود. پنج تا باشند پنج برابر و ده تا باشند، ده برابر! تک تک این روایتها بسیار ناب است.
پیغمبر ما فرمود: «وُدُّ الْمُومِنِ لِلْمُومِنِ فِي اللَّهِ مِنْ أَعْظَمِ شُعَبِ الايمَانِ» (كافي،ج2،ص125) پیغمبر ما فرمود: بزرگترین دستاویز ایمان، دستگیرهی ایمان و وسیله نجات ما چیست؟ پیغمبر ما که اول شخصیت عالم است و حقیقت قرآن بر قلبش نازل شده است که فرمایشات او حقیقت محض است. چه چیزی بزرگترین و محکمترین دستاویز ایمان است؟ میفرماید: دوستی با یک مؤمن و با یک رفیق خوب برای خدا از بزرگترین شعبههای ایمان است. «وُدُّ الْمُومِنِ لِلْمُومِنِ فِي اللَّهِ مِنْ أَعْظَمِ شُعَبِ الايمَانِ» ایمان و تقوا و صفات خوب را به شما تزریق میکند.
مرحوم قاضی فرمودند: کسی چهل سال کارهایش را تعطیل کند و دنبال یک استاد و رفیق خوب بگردد، هیچ ضرری نکرده است. کسی بعد از هفتاد سال به دوست خوب برسد، همه کمبودهایش را کیمیا میکند.
بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم *** فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم
اگر غم لشگر انگیزد که خون عاشقان ریزد *** من و ساقی به هم سازیم و بنیادش براندازیم
ما شش ماه است در مورد این صحبت میکنیم که چه چیزهایی غم را از بین میبرد و شادی برای ما میآورد. اگر میخواهید غم و غصهها برود، یک استاد خوب و یک رفیق خوب الهی با شرایطی که میگوییم،
اگر غم لشگر انگیزد که خون عاشقان ریزد *** من و ساقی به هم سازیم و بنیادش براندازیم
بنده تجربه دارم حرفهایی که میزنم. یک دوست خیلی خوبی که خدا برای من نصیب کرد در سمت خدا شما و آقای رکنی هستید، مرحوم دولابی میفرمودند: اگر کسی مدتها نماز میخواند و دعا میکند و عبادت میکند و خدا را میخواهد، خدا اگر دعاهایش را مستجاب کند و بخواهد دوست خوب پیدا کند، خدا یک دوست خوب سر راهش میگذارد. از نعمتهای بزرگ خدا دوستان خوب و اساتید بزرگواری است که خدا سر راه ما گذاشت و به ما مرحمت کرد. این را تجربه کردیم و واقعاً غم و غصه و ناراحتی و فشار روحی و جسمی داشتیم، یک ملاقات با آقای بهاء الدینی نشستیم، اصلاً تمام خستگیهای ما از بین رفته است. من یک ملاقات با آقای بهجت داشتم تا یک ماه شارژ بودم. ما احتیاج به شارژ داریم. باطریهای ما خالی میشود.
اگر غم لشگر انگیزد که خون عاشقان ریزد *** من و ساقی به هم سازیم و بنیادش براندازیم
«أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ» (یونس/62) همه اینهایی که میگویند: «لا خوفٌ» اولیاء الله هستند. یعنی جمع هستند. مرحوم دولابی میفرمودند: تا آخر عمر رفقای راه را ترک نکنید. اینها آب هستند، غذا هستند، اکسیژن هستند. اینها را رها نکنید.
بهشت عدن اگر خواهی بیا با ما به میخانه *** که از پای خمت روزی به حوض کوثر اندازیم
یعنی برویم دوستهای خوب تهیه کنیم. تأثیر مجالست اینقدر مهم است، پدر ایشان ارباب دولاب بودند و انفاقات عجیبی کردند. ایشان میفرمودند: پدر من چون بزرگ دولاب بود، هم علمای برجسته خیلی دعوت میکرد. مرحوم آیت الله شاه آبادی استاد امام، مرحوم شیخ محمد تقی بافقی، مرحوم شیرازی و خیلی از بزرگان آنجا میآمدند. از جمله پهلوانها و قهرمانها هم میآمدند. ایشان میفرمود: معمولاً بچهها به قهرمانها و ورزشکارها یک علاقه خاصی دارند. کسی فوتبالیست است. بعد میگفت: بعضی از پهلوانها میآمدند گردنهای کلفت و بازوهای قوی دارند. بچهها اینها را نگاه میکردند. فردا من میدیدم که این بچهها وقتی راه میروند مثل این پهلوانها راه میروند. کشتی هم که میگیرند، طرف را زمین میزنند. یعنی یک جلسه دیدند و با یک پهلوان نشستند از نزدیک انرژی گرفتند. بحث دنیا بحث انرژی است. تمام ما میتوانیم انرژی مثبت بدهیم یا منفی. سمت خدا خیلی انرژی مثبت میدهد. بحث دنیا بحث انرژی است. انرژی هستهای نه، انرژی مثبت انسانها! نفوس الهی آتشها را خاموش میکند.
مرحوم آیت الله بهاءالدینی(ره) که گاهی ایشان حرفهای عادی میزد. ولی همان حرفهای عادی، خاطراتی که میگفتند، خوش و بشی که میکردند، ایشان میفرمودند: یک موقعی یک آقایی از ایلام اینجا آمد. چوپان بود یا کشاورز بود. خدمت آقای بهاءالدینی آمد. مرحوم بهاءالدینی فرمودند: شاید نیم ساعت، بیست دقیقه ایشان نشست، من هرچه نگاه کردم دیدم این صاف و شفاف و زلال است و همه پاکی است و وقتی رفت همه خستگی را از جان من برد. مثل اینکه با خدا ملاقات کردم. ما چقدر روایت داریم که ملاقات یک انسان ملاقات خداست. عکس این هم فرمودند که من با بعضیها چند دقیقه نشستم، اصلاً تمام کوههای غم و غصه روی دوش من آمده است. آدمی که یک کلمه حرف راست نمیزند و هرچه میگوید، دروغ است.
شریعتی: خیلی وقتها فکر میکنم که اگر هم نشینهای خوب نبودند، دوستان خوب نبودند معلوم نبود ما کجا بودیم. دعاهایی که آنها در حق ما میکنند، کمکها و انرژیهایی که از آنها به ما میرسد انشاءالله قدر همه دوستان خوب را بدانیم. ما هم به دوستی با شما افتخار میکنیم و به خودمان میبالیم که همیشه همراه ما هستید و ما شرمنده الطاف شما هستیم. امروز روز بیماریهای خاص و صعب العلاج هم هست. برای سلامتی این عزیزان دعا کنیم.
حاج آقای فرحزاد: انشاءالله عزیزان آیات قرآن را به نیت شفای این عزیزان تلاوت کنند. روایت داریم اگر کسی هفتاد بار یا هفت بار برای مریضها بخواند، همه مریضیهای روحی و جسمی، مخصوصاً مریضهای صعب العلاج، مریضهایی که دکترها جواب کردند، خدایا به حق محمد و آل محمد همه را شفای عاجل عنایت بفرما.
شریعتی: انشاءالله خدای متعال به همه آنها شفای عاجب عنایت کند. به حق صلوات بر محمد و آل محمد. امروز صفحه 574 قرآن کریم، آیات ابتدایی سوره مزمل در سمت خدای امروز تلاوت میشود.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، يا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ «1» قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا «2» نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِيلًا «3» أَوْ زِدْ عَلَيْهِ وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا «4» إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلًا ثَقِيلًا «5» إِنَّ ناشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قِيلًا «6» إِنَّ لَكَ فِي النَّهارِ سَبْحاً طَوِيلًا «7» وَ اذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ وَ تَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلًا «8» رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَكِيلًا «9» وَ اصْبِرْ عَلى ما يَقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمِيلًا «10» وَ ذَرْنِي وَ الْمُكَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ وَ مَهِّلْهُمْ قَلِيلًا «11» إِنَّ لَدَيْنا أَنْكالًا وَ جَحِيماً «12» وَ طَعاماً ذا غُصَّةٍ وَ عَذاباً أَلِيماً «13» يَوْمَ تَرْجُفُ الْأَرْضُ وَ الْجِبالُ وَ كانَتِ الْجِبالُ كَثِيباً مَهِيلًا «14» إِنَّا أَرْسَلْنا إِلَيْكُمْ رَسُولًا شاهِداً عَلَيْكُمْ كَما أَرْسَلْنا إِلى فِرْعَوْنَ رَسُولًا «15» فَعَصى فِرْعَوْنُ الرَّسُولَ فَأَخَذْناهُ أَخْذاً وَبِيلًا «16» فَكَيْفَ تَتَّقُونَ إِنْ كَفَرْتُمْ يَوْماً يَجْعَلُ الْوِلْدانَ شِيباً «17» السَّماءُ مُنْفَطِرٌ بِهِ كانَ وَعْدُهُ مَفْعُولًا «18» إِنَّ هذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِلى رَبِّهِ سَبِيلًا «19»
ترجمه: به نام خداوند بخشنده مهربان. اى جامه به خود پيچيده. شب را جز اندكى، به پا خيز. نصف آن، يا اندكى از آن كم كن يا بر آن بيفزاى و قرآن را با تأنّى و شمرده بخوان. همانا ما سخنى سنگين و گرانمايه بر تو القا خواهيم كرد. همانا برخاستن در شب (براى عبادت) پايدارتر پابرجاتر و گفتار آن استوارتر است. همانا تو در روز حركت و تلاشى طولانى دارى (و كمتر به عبادت مىرسى) و نام پروردگارت را ياد كن و تنها به سوى او منقطع شو. او كه پروردگار مشرق و مغرب است، معبودى جز او نيست، پس او را وكيل خود ساز. و بر آنچه مىگويند صبر كن و به گونهاى نيكو از آنان كناره بگير. و مرا با تكذيب كنندگان توانگر و خوشگذران واگذار و آنان را اندكى مهلت ده. همانا نزد ما است غلها و آتش برافروخته. و غذايى گلوگير و عذابى دردناك. در روزى كه زمين و كوهها به لرزه درآيند و كوهها به صورت پشته هايى از شن روان گردند. همانا ما رسولى را كه گواه بر شماست، به سوى شما فرستاديم، همانگونه كه به سوى فرعون رسولى فرستاديم. امّا فرعون، آن رسول را نافرمانى كرد و ما او را به كيفرى وخيم گرفتيم. پس اگر كفر ورزيد، چگونه خود را از (عذاب) روزى كه كودكان را پير مىكند مصون مىداريد؟ آسمان به سبب (هول) آن روز مىشكافد، آرى وعده خداوند انجام شدنى است. همانا اين آيات مايه تذّكر است، پس هركس مىخواهد، راهى به سوى پروردگارش برگيرد.
شریعتی: عید شما مبارک باشد مخصوصاً به جوانهای خوب این سرزمین. انشاءالله بهترینها به حق این ایام برای شما رقم بخورد. چقدر خوب است ثواب تلاوت آیات را در زادروز ولادت با سعادت حضرت علی اکبر تقدیم کنیم به روح بلند و آسمانی حضرت و انشاءالله زیارت کربلای معلی نصیب همه ما بشود. ماه، ماه صلوات است. نکته صلوات را بفرمایید و بعد هم اشاره قرآنی امروز را میشنویم.
حاج آقای فرحزاد: یک صلواتی در ظهرهای ماه شعبان وارد شده که در شب نیمه شعبان هم سفارش شده خوانده شود. شب نیمه شعبان مصادف با شب جمعه شده است. دیگر نورٌ علی نور است، منهای اینکه ولادت مصلح کل آقا امام زمان(ع) مثل شب قدر است. یعنی بیدار بودن عبادت است. احیاء این شب بسیار مهم است. امام باقر(ع) تعبیری دارند که من حیفم میآید نگویم. خدای بزرگ به ذات خودش قسم خوردند که شب نیمه شعبان دعا کنند، سائلی را از در خانهشان نا امید برنمیگردانند. مگر اینکه درخواست معصیت و ظلم و فساد داشته باشد. شب نیمه شعبان مث شب احیاء است. انفرادی و اجتماعی دعا و نیایش داشته باشیم.
صلوات شعبانیه یک بخشی در مورد صلوات است، «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلاةً كَثِيرَةً تَكُونُ لَهُمْ رِضًى» یعنی صلوات زیاد باعث خوشنودی دل محمد و آل محمد است، چه چیزی از این بالاتر است. «وَ لِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَدَاءً وَ قَضَاءً بِحَوْلٍ مِنْكَ وَ قُوَّةٍ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ» امام سجاد در این صلوات میفرماید: کثرت صلوات باعث میشود حق پیغمبر و آل او به حول و قوه الهی ادا کنیم. «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ»
سوره مبارکه مزمل آیه 8 تا 10 میفرماید: «وَ اذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ وَ تَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلًا» یاد کن خدا را و نام خدا را بیاور، «تَبَتَّلْ» یعنی منقطع شو. در دعای مناجات شعبانیه داریم. «هَب لی کَمالَ الاِنقِطاعِ اِلیکَ» بتول که میگویند، نام خوبی هم هست و از القاب حضرت زهرا است، چون بریده شده و جدا شده از ناپاکیها و زشتیهاست. «وَ تَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلًا» یعنی در عین حالی که نام خدا را میآوری، منقطع شو. از غیر خدا ببر. شش دانگ به طرف خدا برو. در بعضی روایات داریم «تَبَتُّل» یعنی دستها را به حالت تضرع و التماس بالا ببر. بعد میفرماید: تکیهگاهت خدا باشد. «رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَكِيلًا» آدمهایی که کاری از اینها برنمیآید. وکیل میگیرند، وکیلهای دانا و آگاه میگیرند، مطمئن هستند و همه کارهایشان را انجام میدهد. خدا میگوید: من پروردگار شرق و غرب هستم و همه هستی دست من است. مرا وکیل کن، «فَاتَّخِذْهُ وَكِيلًا»، «وَ اصْبِرْ عَلى ما يَقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمِيلًا» خیلیها حرف میزنند، بزنند. پشت سر پیغمبر خدا حرف میزدند. میفرماید: صبر کن بر آنچه میگویم و با ملایمت و لطافت و نرمی و زیبایی جدا شویم. باعث کدورت و ناراحتی و فتنه نشویم.