پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: راهکارهای درمان وسواس فکری و عملی
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 22-03-96

بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
باز آمده‌ام دست به دامان تو باشم *** کافر شوم از غیر و مسلمان تو باشم
سی روز جدا باشم از آشفتگی خلق *** تا معتکف موی پریشان تو باشم
تا شام ابد حلقه به گوش تو بمانم *** از صبح ازل گوش به فرمان تو باشم
سی روز قبولم کن و مهمان دلم باش *** تا سی شب پر خاطره مهمان تو باشم
قرآن به سرم بود که امشب، شب قدر است *** جانم به کفم بود که قربان تو باشم
آیات تو را بر طبق سینه گذارم *** رحلی شوم و حافظ قرآن تو باشم

شریعتی: سلام می‌کنم به همه شما دوستان خوبم، خانم‌ها و آقایان، نماز و روزه‌های شما قبول باشد. وقت سحر و افطار ما را دعا کنید و ما هم دعاگوی شما هستیم. حاج آقای فرحزاد سلام علیکم. خیلی خوش آمدید.
حاج آقا فرحزاد: عرض سلام دارم خدمت جنابعالی و بینندگان عزیز. آرزوی قبولی طاعات و عبادات همه عزیزان را داریم. روز هفدهم ماه مبارک رمضان را سپری می‌کنیم. چند مناسبت هست که بعد از تلاوت قرآن به آن اشاره خواهیم کرد. ایام معراج پیغمبر خداست. در شب هفدهم و جنگ بدر که فضایل مهمی برای امیرالمؤمنین(ع) هست و تأسیس مسجد مقدس جمکران به امر امام زمان(عج) که در بیداری اتفاق افتاده و این جایگاه معنوی برای مردم بیان شده است. امیدوارم که از برکات بقیه این ماه مخصوصاً شب‌های قدر بهره کامل را ببریم و دعاگوی همدیگر باشیم.
شریعتی: بحث ما در ایام ماه مبارک رمضان در مورد وسواس است، وسواس عملی و فکری که خیلی هم مورد استقبال دوستان قرار گرفته است. بحث امروز شما را می‌شنویم.
حاج آقای فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحیم، اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
هفته گذشته گفتیم که حدود بیست اصل هست که اصل مهمی هم هست که مسائل کلی را بیان می‌کند و بسیار راحت می‌کند. افرادی که خوب گوش بدهند و عمل کنند هم نگاهشان عوض می‌شود و هم برداشت خوبی از دین اسلام خواهند داشت. قاعده کلی در قواعد دینی ما است.
یکی از اصولی که هفته گذشته اشاره کردیم، اصل عدم عسر و حرج است. هرکجا هر حکمی به عسر و حرج، فشار و زحمت و مشقت افتاد، آن حکم عوض می‌شود و حکم ثانوی می‌شود و کسی که مبتلا به عسر و حرج شد، گرفتار روحی و جسمی و اجتماعی شد، این حکمش عوض می‌شود. اصل آسان‌گیری و عدم عسر و حرج! جاهایی که خدا رخصت داده است، خدای مهربان می‌فرماید: آدم مریض نباید روزه بگیرد. آدم پیرمرد طاقت ندارد نگیرد. زنی که شیر می‌دهد و باردار است. اینکه مسافر بگوید: من بدنم قوی است، در مسافرت هم روزه می‌گیرم. روایت داریم «ان الله یبغض علی من لم یقبل رخصة» جاهایی که خدا رخصت داده و فرموده: من می‌خواهم این امتیاز را بدهم، آسان بگیرم و سخت نگیرم، یک کسی بگوید: من مریض هستم باز هم روزه می‌گیرم. مسافر هستم باز هم می‌گیرم. خدا دشمن دارد. چون خلاف تکلیف است و دارد بدعت می‌گذارد. زمان پیغمبر خدا، عده‌ای گفتند: ما در مسافرت هم روزه می‌گیریم. تکلیف ما این است که در آن زمان روزه نگیریم و حرام است. لذا در روایت می‌فرماید: خدا دشمن می‌دارد کسی که رخصت و یُسر خدا را قبول نکند. ما باید تابع امر خدا باشیم. اصل آسان‌گیری خیلی مهم است. پیغمبر اکرم فرمود: «خیر العبادة ما قل و سَهُل» بهترین عبادت آن است که هم کم باشد و هم راحت باشد. قشنگ به دل انسان بچسبد و یک طوری پیش نرود که از عبادت زده شود. کسی حال دارد نماز شب طولانی بخواند، حال ندارد همان سه رکعت آخر را بخواند. دو رکعت نافله صبح بخواند بالاتر از نماز شب است. یا اینکه بعد از نماز عشاء دو رکعت نماز نشسته بخواند. ولی با توجه و میل و رغبت باشد. دو رکعت نمازی که با عشق می‌خوانی بالاتر از صد رکعتی است که با اکراه بخوانی. در روایت داریم «لا تُكَرِّهُوا الى انْفُسِكُمْ العِبادَة» یعنی کاری نکنید زده شوید و حالت اکراه داشته باشید.
یا این آیه مبارکه که می‌فرماید: «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً، إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً» (شرح/5و6) خیلی عجیب است که هم در روزه خدا تکرار کرده «يُرِيدُ اللَّهُ‏ بِكُمُ الْيُسْرَ وَ لا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْر» (بقره/185) اینجا هم می‌فرماید: با هر عسر و سختی ما یسر قرار دادیم. باز تکرار می‌کند «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً» یعنی هر سختی، آسانی در کنارش دارد. اگر یک‌جایی هم سخت گرفته، کنارش آسانی‌های فراوانی گذاشته است. در ذیل این آیه روایت زیبایی داریم که پیغمبر خدا از منزل خارج شدند در حالی که متبسم و خندان بودند. «یضحک» خوشحال و خندان بودند. چرا می‌خندیدند؟ حضرت فرمودند: خدا تکرار کرده«فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً، إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً» چون یُسر نکره آمده است، از نظر قاعده عربی، دو بار یُسر را آورده، یعنی با هر سختی دو تا آسانی قرار داده است. یعنی 25 درصد عسر است و 75 درصد یُسر است. یُسر و رحمت غالب بر عُسر است. لذا حضرت متبسم و خندان بودند که با هر سختی دو راحتی قرار داده است. این عُسر را از بین می‌برد و ریشه‌اش را می‌زند. اینکه پیغمبر خودشان آسان نماز می‌خواندند. خطبه‌هایشان کوتاه بود. نماز جماعتشان مختصر و کوتاه بود.
پیغمبر با شتر طواف کردند. پیغمبر اینقدر پیر نشد که نتواند راه برود. یعنی در عین اینکه توانمندی داشتند با پا طواف کنند، در روایت داریم با شتر طواف کردند. می‌خواستند بگویند: ای اهل عالم، می‌شود با مرکب و شتر هم طواف کرد. دین ما دین سختی نیست و دین آسانی است. اصل آسان‌گیری اصل مهمی است.
اصل دوم که خیلی مهم است و عموم وسواسی‌ها در طهارت و نجاست وسواس هستند، این اصل‌ها خیلی به آنها کمک می‌کند. برای همه خوب است. اصل دوم اصل طهارت و عدم نجاست است. در عالم چقدر موجود داریم، نمی‌توانیم بشماریم. میلیون و میلیاردها ستاره داریم. در کره زمین چقدر انواع گیاهان و نباتات و حیوانات را داریم. تمام موجودات عالم پاک هستند الا دوازده چیز! دوازده مورد است که خدا گفته احتیاط کنید نجس است وگرنه همه موجودات عالم پاک هستند. «کل شیء لک طاهر» کل موجودات عالم پاک هستند جزء دوازده چیز، بول، مدفوع، خون، مردار، سگ، خوک، کافر، شراب، عرق حیوان نجاست خوار! این یازده چیز که اجماع فقها است که نجس هستند. باقی چیزها پاک است. فقط آن دوازده چیز نجس است آن هم با شرایط خاصی که باز بعضی موارد می‌گوید: اگر خون کم است عیب ندارد. گوسفندی که کشته شد خون باقیمانده در بدنش پاک است. همه کافر را نجس نمی‌دانند. بعضی مراجع فعلی ما می‌گویند: کافر پاک است! بسیاری از مراجع می‌گویند: اهل کتاب، یهود و نصاری پاک هستند. یعنی آنهایی که کتاب آسمانی دارند، مثل یهودی‌ها و مسیحی‌ها پاک هستند. ولی کفار و مشرکینی که بت پرست هستند، آتش پرست هستند، نجس هستند.
این چند چیزی که نجس است به اصطلاح یک امر اعتباری و واقعی نیست. یعنی فکر نکنیم که کافر که گفتند: نجس است، سر تا پایش میکروب است. یعنی وقتی به او دست می‌زنیم میکروب ما را بگیرد. یا سگ نجس است! الآن خیلی‌ها در خانه‌هایشان سگ نگه می‌دارند. اگر واقعاً بخاطر میکروب باشد باید همه اینها از بین بروند. پس اینها یک امر اعتباری است. اگر امر واقعی باشد، اگر نمی‌دانیم و لباس و بدن ما هم نجس بود، نماز ما باطل نیست. باقیمانده خون بدن گوسفند خوردنش جایز نیست ولی پاک است. گوسفند را که سر بریدیم، آن مقدار از خونش که بیرون می‌رود، که هیچ. اما باقی خونی که در بدنش می‌ماند پاک است. پس اینها امر اعتباری است و خیلی مهم است. یعنی خدا می‌خواهد ما را امتحان کند و یک جاهایی به ما می‌گوید: پرهیز کن. امر واقعی نیست، خیلی جاها می‌گوید: اگر نمی‌دانید برای شما عیبی ندارد. پس امر اعتباری که این خودش خیلی سهولت می‌دهد و لذا در کل نجاساتی که شما نمی‌دانی، برای شما پاک است. من نمی‌دانستم و یک غذای نجسی خوردم. من نمی‌دانستم لباسم نجس است و نماز خواندم. اگر امر واقعی باشد باید بگویی: باطل است. ولی امر اعتباری است و اگر نمی‌دانستی اشکالی ندارد. پس اینها امر واقعی نیست و اعتباری و قراردادی است.
«کل شی لک طاهر حتی تعلمُِِ انّهُ نجس» این چند چیزی هم که خدا گفته نجس است، می‌گوید: باید یقین صد در صد داشته باشید. «حتی تعلم» یعنی علم یقینی، علم صد در صدی، یعنی رویش قسم بخوری. وسواسی‌ها با یک احتمال می‌گویند: شاید این نجس باشد. شاید این ترشح شده باشد. نه! می‌گوید: باید یقین کنید. نمی‌گوید: احتمال و گمان! صد در صد باید یقین داشته باشی و رویش قسم بخوری.
آیت الله گلپایگانی(ره) از مراجع بزرگ بودند. آیت الله صافی گلپایگانی هم داماد ایشان است و مرجع هستند. من یادم است آیت الله گلپایگانی سحرها به حرم برای نماز می‌آمدند. سابق برف و باران می‌آمد، سگ در کوچه می‌رفت و می‌آمد و پا می‌گذاشت نجس می‌کرد. یا خون می‌ریختند، گاهی گوسفند می‌کشتند. ایشان وقتی می‌آمد خوب عبایشان گلی بود، به عبایشان گل پاشیده بود. بعضی از افرادی که حساس بودند به آقا می‌گفتند: آقا گلی شده‌اید. آقا می‌فرمودند: باشد. چه عیب دارد؟ بعد هم در حرم نماز می‌خواندند. گفتند: گاهی سگ می‌رود یا خونی ریخته می‌شود. فرمود: خوب بریزند! اگر خدا می‌گفت: واجب است با عبای نجس و لباس نجس نماز بخوانید، برای شما یقین حاصل می‌شد؟ گفتند: نه! یقین نداریم. اگر یک جایی خون سرخ بریزد و ما ببینیم، بله. ولی اینکه شاید سگ رفته باشد و شاید اینجا خون ریخته باشد، چند واسطه است. نباید تجسس و تفحص کنیم. وسواسی‌ها دائم تجسس می‌کنند که حرام است و جایز نیست.
امام صادق(ع) می‌خواستند دستشویی بروند، یک آبی را ترشح می‌کردند و به لباسشان می‌ریختند که اگر دستشویی رفتند و آمدند و دیدند لباسشان ترشحی هست، بگویند: شاید آبی است که قبلاً ریختند. همین برای ما کافی است. امام یک ذره آب می‌ریزد که خلط مبحث شود.
امیرالمؤمنین(ع) داشتند از جایی رد می‌شدند. پشت بام روز روشن از ناودان قطرات آبی روی لباس حضرت ریخت. حضرت آن آب را روی صورتشان مالیدند و فرمودند: «لا ابالی ابول اصابنی او ماء إذا لم اعلم» وظیفه من این نیست که از این آب پرهیز کنم. برای من مبالاتی ندارد، که آیا این واقعاً بول است یا آب است؟ چون من نمی‌دانم برای من تکلیف نمی‌آورد که لباس یا بدنم را آب بکشم. شاید احتمال قوی می‌دادند که ممکن است ادرار باشد، ولی می‌فرماید: «لا ابالی ابول اصابنی او ماء إذا لم اعلم».«کل شی لک طاهر حتی تعلمُِِ انّهُ نجس» این تَعلَم خیلی راه را باز کرده است. یعنی قسم بخوریم که حتماً بول است به شما رسیده است، آنجا باید پرهیز کنید.
باز روایت دیگر، یک نفر سؤال کرد: من در تشتی لباس شستم و پهن کردم. نیم ساعت بعد آمدم دیدم که در تشت یک موش مرده افتاده است. چه کار کنم؟ مردار موش نجس است. حضرت فرمودند: پاک است. چرا؟ چون ممکن است بعد افتاده باشد. شما می‌توانی قسم بخوری که قبل از شستن لباس این موش درونش بوده است؟ راه ثابت شدن نجاست یکی یقین صد در صد است. یکی این است که دو عادل بگویند: مثلاً ما دیدیم که اینجا سگ بول کرد. سوم اینکه صاحب خانه می‌گوید: این فرش نجس است. برای ما ثابت می‌شود ولو ندیده باشیم. یا باید خود انسان یقین کند. یا دو نفر عادل شهادت بدهند. یا صاحب اختیار وسیله بگوید: این نجس است.
موضوع دیگر اینکه عین نجاست در شستن برطرف شود، کافی است. رنگ نجاست یا بوی نجاست، مثلاً یک پیراهنی مخصوصاً لباس‌هایی که رنگ روشن است، خونی شده و شما شستی، آن لکه خون رنگش می‌ماند. این باز امر فیزیکی و مولکولی نیست که دقت عقلی داشته باشد. یا بوی نجاست ممکن است باشد، عین نجاست برطرف شود پاک است.
امام محمد باقر(ع) حمام می‌رفتند. سابق حمام‌ها بیرون بود و همه افراد حمام می‌آمدند. حتی بعضی حمام‌ها بود که غیر مسلمان‌ها هم می‌آمدند. معمولاً از درون حمام می‌خواستند به رختکن حمام بیایند، یک حوضچه بود که در استخرها هم هست که پایشان را می‌شویند و بیرون می‌آیند. بخاطر اینکه ممکن است کسی در حمام آلوده باشد و احتیاط می‌کنند. امام باقر بدون اینکه پایشان را در این حوضچه بشویند به رختکن می‌آمدند. می‌فرمود: لزومی ندارد. در روایت پرسیدند: غساله آب حمام، در حمام همه خودشان را می‌شویند، آن آبی که از بدنشان جدا می‌شود پاک است؟ فرمودند: پاک است. چه دلیلی هست که این آب نجس است؟ غساله حمام پاک است. در و دیوار زمین پاک است.
امام(ره) مدتی در پاریس بودند. آنجا در کشوری که اکثراً مسیحی هستند، لباس‌ها و عبا و قبایشان را خشکشویی می‌دادند. خشکشویی هم همه نوع لباسی را با هم می‌شویند و خشک می‌کنند. می‌گفتند: برای ما مانعی ندارد. امام در محلی که برای استراحت رفتند، یکی از نزدیکان امام می‌گوید: ما برای حمام رفتن احتیاط می‌کردیم و می‌گفتیم: همه نوع آدمی رفته است. جلوی امام پارچه‌اش انداختند که وقتی از حمام بیرون آمد پایشان را روی آن بگذارند. امام پارچه را برداشتند و پایشان را روی زمین گذاشتند و آمدند. گفتند: این کار شما بی‌خود است و احتیاط لازم نیست. عروس امام می‌گوید: من وضو گرفتم، امام آمدند وضو بگیرند. گفتم: آقا شیر را آب بکشید. گفتند: برای چه؟ آب نمی‌کشم. چه کسی گفته آب بکشم؟ لزومی ندارد اسراف کنیم.
مرحوم آیت الله بهاءالدینی که من خیلی خدمت ایشان بودم، یکی از نزدیکان ایشان که ایشان را حمام می‌برد، شوخی می‌کرد و می‌گفت: خانم ایشان می‌گوید: آقا اصلاً کاری به نجاست و طهارت ندارد. با همان پا از حمام بیرون می‌آید بدون اینکه خودش را آب بکشد. من دیدم آیت الله بهاء الدینی دستشان کمی خونی شد. گوشه اتاق جایی که فرش نداشت، یک ذره استکان آب ریختند و دو بار شستند با آب قلیل و بعد هم کنار گذاشتند. چون زمین بود و زمین هم که استفاده نمی‌شد.
مرحوم آیت الله شبیری زنجانی، یکی از رفقا می‌گفت: که ایشان مکرر صبح‌های جمعه نزدیک حرم حمام می‌آمدند و می‌رفتند. همان حوله و لنگی که همه استفاده می‌کردند، قبل از انقلاب من یادم است که اینطور بود و بعد از انقلاب بهداشت جلوی این را گرفت. حوله‌ها و لنگ‌ها عمومی بود. مراجع می‌آمدند از همین حوله و لنگ‌ها استفاده می‌کردند و راحت درون حمام می‌رفتند و خودشان را می‌شستند. اصلاً به اینکه این حوله احتیاط دارد، گیر نمی‌دادند.
آیت الله صافی اصفهانی که مرحوم دولابی خیلی از ایشان تعریف می‌کردند. آیت الله حاج آقا حسن صافی اصفهانی، بزرگان اصفهان می‌دانند مجتهد مُسلَم و از شاگردان آیت الله العظمی خویی(ره) بودند. اینقدر ایشان در این مسائل سهل و آسان می‌گرفتند و حقیقت دین را پیاده می‌کردند. یکی از دوستان با ایشان به سفر حج یا عمره رفته بود. قبل از اینکه احرام ببندند، دستشویی می‌روند و کنارش هم دوش حمام است. آمد به ایشان گفت: حوله من زمین خورد نجس است؟ فرمود: نه نجس نیست. گفت: تَر بود. فرمود: تر باشد. آیت الله صافی اصفهانی برای اینکه ثابت کند با همین حوله‌ای که داشتند روی زمین نشستند. گفتند: حالا به دلت نشست؟ آیت الله و مجتهد با حوله روی زمین تر نشستند که نزدیک دستشویی و حمام عمومی بود. فرمود: من همینطور احرام می‌روم و عمل می‌کنم! وسواسی‌ها می‌گویند: به دلم نچسبید و شیطان اینطور می‌گوید و حرف خدا و پیغمبر را قبول نمی‌کند.
نکته دیگر هم این است که اصلاً تمام عالم نجس باشد به من ربطی ندارد. من برای نماز خواندن باید بدنم و لباسم پاک باشد و مهری که روی آن سجده می‌کنم. خیلی از نجاسات مورد ابتلای ما نیست. حتی فرش، حتی سجاده، فرش زیر پایی که نماز می‌خوانی، سجاده‌ای که می‌اندازی اگر نجس باشد، خشک باشد، فقط محل سجده پاک باشد. آن طرف مُهر هم نجس باشد، طوری نیست. این طرف مُهر پاک باشد. چرا اینقدر از نجاست وحشت می‌کنیم؟ آقای فلاح زاده می‌فرمودند: وسواسی داریم که شیلنگ می‌گیرد وسط اتاق و حیاط، می‌گوید: هوا نجس است! این آدم را به جنون می‌رساند، خواب ندارد، راحتی ندارد. دیگران هم آزار می‌دهد. فرض که همه موجودات عالم نجس هستند. فقط لباس من پاک باشد و بدنم پاک باشد و سجده‌گاه من پاک باشد. اگر خشک باشد و نجس باشد عیبی ندارد. همه فقها هم گفتند: نماز بخوانید و اشکالی ندارد!
یکی از چیزهایی که خیلی مهم است، این است که پیغمبر ما و امامان ما در زمان و شرایطی که زندگی می‌کردند، آب لوله‌کشی نبود. آب حوض نبود. آب از چاه می‌کشیدند یا با مشک می‌آوردند. آب برای خوردن و شست و شو در زحمت بودند. مخصوصاً در مسافرت که امکانات نبود، جنگ بود، گاهی با سپر بعضی از زخم‌ها را می‌شستند. با همه آن چیزها نماز می‌خواندند. قبل از بعثت پیغمبر در مکه عموماً بت پرست بودند. نجس بودند. پیغمبر با اینها دست می‌دادند. هم غذا و هم سفره می‌شدند. مهمانی می‌کردند و مهمانی می‌دادند. آن زمان را تصور کنید هزارها مراتب از الآن بدتر بود. بچه‌هایشان را می‌آوردند که پیغمبر در گوششان اذان بگوید. بچه در دامن پیغمبر ادرار کرد. پدر و مادرش داد زدند که بچه را بگیرند. پیغمبر فرمود: نه، ادرار او را قطع نکنید و بگذارید با آرامش ادرار کند.
گاهی فرش خانه نجس شده، من با یک قوری آب می‌ریزم، با یک دستمال می‌کشم و دوبار تمام می‌شود و پاک می‌شود. بعضی اینقدر حساس هستند و خیلی سخت گیری می‌کنند. یا عزیزانی که در بیمارستان‌ها حساس هستند که خون است، نجس است. پیغمبر فرمودند: بگذارید آرام باشد. من لباسم را می‌شویم و طوری نیست! اینکه بچه را آزار بدهید خیلی بد است.
در شعب ابی طالب که یک دره کنار مسجدالحرام است، سه سال در این دره زندگی می‌کردند. آب بود؟ امکانات و حمام بود؟ چطور زندگی می‌کردند؟ پیغمبر با آن شرایط بندگی خدا را می‌کرد. بعضی از مسأله گوها دین را سخت می‌گیرند و مسائل را سخت می‌گیرند. اساس دین ما اعتقادات است. اصول دین ما مهم است. بعد از اصول دین اخلاق مهم است که فقه اکبر است. بعد از اخلاق، احکام مهم است. احکام نازل‌ترین مرحله دین ماست. بعد از سنت پیغمبر و اصول دین که اعتقادات اصلی ماست. در میان احکام نازل‌ترین احکام طهارت و نجاست است. دروغ نگوییم، غیبت نکنیم، اختلاس، رشوه، ظلم، گناهان کبیره مهم است. چرا در اینها وسواس نداریم؟ احتیاط کنیم مال مردم را نخوریم. احتیاط کنیم حرف مردم را نزنیم. آنجایی که اسلام سخت گرفته، ما حلال کردیم. پیغمبر با مشرکین دست می‌دادند. مصافحه می‌کردند، هم غذا می‌شدند. هم سفره می‌شدند. در آغوش می‌گرفتند و می‌بوسیدند. نمی‌شود گفت: نجس اندر نجس بودند. کسی زندگی پیغمبر را نگاه کند که چقدر آسان می‌گرفتند، برایش راحت می‌شود. «کل شی لک طاهر حتی تعلمُِِ انّهُ نجس» همه چیز برای شما پاک است مگر جایی که قسم بخورید نجس است. نجاست دوازده مورد است و باقی عالم همه پاک است. نجاست را باید صد در صد یقین کرد. دیوار خانه ما نجس باشد. ناراحتی ندارد. برای نماز خواندن فقط محل سجده پاک باشد.
شریعتی: نکات خوبی را شنیدیم. دوستان ما مطالب وسواس را در یک کانال مجزا قرار دادند، می‌توانید استفاده کنید و به کسانی که اهل وسواس هستند این نکات را هدیه بدهید. امروز از جزء هفدهم قرآن کریم صفحه 329، آیاتی 82 تا 90 سوره مبارکه انبیاء را تلاوت خواهند کرد.
«وَ مِنَ‏ الشَّياطِينِ‏ مَنْ يَغُوصُونَ لَهُ وَ يَعْمَلُونَ عَمَلًا دُونَ ذلِكَ وَ كُنَّا لَهُمْ حافِظِينَ «82» وَ أَيُّوبَ إِذْ نادى‏ رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ «83» فَاسْتَجَبْنا لَهُ فَكَشَفْنا ما بِهِ مِنْ ضُرٍّ وَ آتَيْناهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ ذِكْرى‏ لِلْعابِدِينَ «84» وَ إِسْماعِيلَ وَ إِدْرِيسَ وَ ذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ «85» وَ أَدْخَلْناهُمْ فِي رَحْمَتِنا إِنَّهُمْ مِنَ الصَّالِحِينَ «86» وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنادى‏ فِي الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ«87» فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ «88» وَ زَكَرِيَّا إِذْ نادى‏ رَبَّهُ رَبِّ لا تَذَرْنِي فَرْداً وَ أَنْتَ خَيْرُ الْوارِثِينَ «89» فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ وَهَبْنا لَهُ يَحْيى‏ وَ أَصْلَحْنا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كانُوا يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ وَ يَدْعُونَنا رَغَباً وَ رَهَباً وَ كانُوا لَنا خاشِعِينَ «90»
ترجمه: و گروهى از شيطان‏ها براى او (سليمان) غوّاصى مى‏كردند و كارهاى غير از اين را (نيز) انجام مى‏دادند و ما مراقب آنان بوديم، (تا از فرمان او تجاوز و سركشى نكنند). و (بياد آور) ايوب را آن زمان كه پروردگارش را ندا داد كه همانا به من آسيب رسيده و تو مهربانترين مهربانانى. پس (دعاى) او را مستجاب كرديم و سختى او را برداشتيم و خاندانش را به او باز گردانديم و همانندشان را (نيز) با ايشان (همراه كرديم تا هم) رحمتى از سوى ما (به او باشد و هم يادآورى) و پند و تذكّرى براى عبادت كنندگان. و اسماعيل و ادريس و ذى الكفل (را ياد كن كه) همه از شكيبايان بودند. و ما آنانرا در رحمت خويش وارد ساختيم. بدرستى كه آنان از شايستگان بودند. و ذوالنون (يونس را به ياد آور) آن هنگام كه خشمگين (و با قهر از ميان مردم بيرون) رفت و گمان كرد كه (آسوده شد و) ما بر او تنگ نخواهيم گرفت، (امّا همين كه در كام نهنگ فرو رفت و سبب آن را دانست) پس در آن تاريكيها ندا داد كه (خداوندا!) جز تو معبودى نيست، تو پاك و منزهى (و) همانا من از ستمكاران بودم (و نمى‏بايست مردم را بخاطر سرسختى‏شان رها كرده و تنها بگذارم). پس (دعاى) او را اجابت كرديم و او را از آن اندوه نجات داديم و ما اين چنين، مؤمنان را نجات مى دهيم. و زكريّا (را ياد كن) آنگاه كه پروردگارش را ندا داد: پروردگارا! مرا تنها مگذار و (فرزندى به عنوان وارث به من عطا فرما و البتّه كه) تو خود، بهترين وارثان هستى. پس (دعاى) او را مستجاب كرديم و يحيى‏ را به او بخشيديم، و همسرش را (كه نازا بود) براى او شايسته قرار داديم (و اين بخاطر آن بود كه) همانا آنان در كارهاى نيك، شتاب داشتند و مارا از روى اميد و بيم مى‏خواندند و در برابر ما فروتن بودند.
شریعتی: ای خدای رمضان مهمانی تو دعوت به نخوردن و نیاشامیدن است، دعوت به پرهیز و ستیز همچنان که دوست داشتنت دعوت به پذیرش بلا و ابتلاء، به ما تفهیم کن تو جهان را چگونه نگاه می‌کنی. بهترین‌ها در این ایام نصیب شما شود. از فضیلت ذکر صلوات بشنویم و بعد هم اشاره قرآنی را بشنویم.
حاج آقای فرحزاد: یکی از خاصیت‌های ذکر صلوات این است که آنهایی که مداومت می‌کنند با صاحب صلوات خود پیغمبر خدا محشور خواهند شد. فرمایش حضرت این است «اولی الناس بی یوم القیامة اکثرکم علَّی صلاة فی الدنیا» یعنی نزدیک ترین افراد در روز قیامت به من کسانی هستند که در دنیا زیاد، حداقل صد بار بر محمد و آل محمد صلوات بفرستند.
آیه‌ی 89 و 90 سوره مبارکه انبیاء خدای مهربان می‌فرماید: حضرت زکریا فرزند نداشتند، در سن پیری با خدا نجوا کردند و ندا دادند و ناله زدند. هیچوقت آدم نا امید نباشد. انشاءالله برای همه عزیزانی که فرزند ندارند دعا کنیم که خدای متعال فرزند سالم و صالح و شایسته به آنها مرحمت کند. آیه 89 سوره مبارکه انبیاء را هم بخوانند. می‌فرماید: حضرت زکریا ندا داد پروردگارش را «رَبَّهُ رَبِّ لا تَذَرْنِي فَرْداً وَ أَنْتَ خَيْرُ الْوارِثِينَ» خدایا نگذار من تنها باشم. بعد هم عذرخواهی است. هرچند من تنها نیستم و بهترین وارث خودت هستی. خدا جایگزین اولاد و نوه و نتیجه است. خدا خیر الوارثین است. ولی هرکس در فطرتش دوست دارد بعد از خودش یک یادگاری از او باشد. لذا این دعا برای بچه‌دار شدن خیلی خوب است. «رَبَّهُ رَبِّ لا تَذَرْنِي فَرْداً وَ أَنْتَ خَيْرُ الْوارِثِينَ» خدای متعال می‌فرماید: «فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ وَهَبْنا لَهُ يَحْيى» در سن پیری ما اجابت کردیم و یحیی را به او هبه کردیم،‏ «وَ أَصْلَحْنا لَهُ زَوْجَهُ» همسرش را اصلاح کردیم. آنها سبقت و سرعت در کار خیر می‌گرفتند و زیاد دعا می‌کردند. انشاءالله خدای متعال به کسانی که مشکلی دارند و فرزند ندارند، فرزند صالح و سالم مرحمت کند.
شریعتی: در هفته سوم ماه رمضان، تلاوت آیات قرآن را از نجف اشرف خواهیم دید و مهمان سفره کریمانه امام علی(ع) خواهیم بود.
حاج آقای فرحزاد: اینکه در مورد نجاست و طهارت عرض کردیم، آقایی شوخی می‌کرد و می‌گفت: «کل شی لک طاهر» همه چیز برایت پاک است حتی آن چیزی که می‌دانی نجس است! گاهی هم از این طرف نیافتیم. بعضی هستند اصلاً مقید به شرع و دین نیستند. لا ابالی هستند. بی مبالات به احکام و طهارت هستند و برایشان مهم نیست. این غلط است.
شریعتی: یعنی اگر مطمئن شدیم و یقین کردیم که خون است یا نجاست است باید سریع برطرف کنیم.
حاج آقای فرحزاد: چون در آستانه شب قدر هستیم، انشاءالله عزیزان از روز خودشان را آماده کنند، چون ما باید انرژی یک سال را از این شب‌ها بگیریم. تقدیرات یک سال هم در این شب‌ها بسته می‌شود مخصوصاً شب بیست و سوم رمضان که احتمال قوی شب قدر واقعی شب بیست و سوم است. دو سوره روم و عنکبوت که امام صادق فرمودند: والله کسی این دو سوره را بخواند، قسم می‌خورم که اهل بهشت است. انشاءالله به همدیگر کمک کنیم که شب‌های قدر به خیر و خوشی باشد. یک خانه تکانی هم بکنیم، دوست داریم خدا ما را ببخشد، همه را ببخشیم و کینه‌ها و کدورت‌ها را دور بریزیم. وقتی سبک شدیم از همه بیشتر خودمان لذت می‌بریم. بهشت ما از اینجا شروع می‌شود.
17 ماه رمضان معراج پیغمبر خداست که بیشترین سفارش خدا در شب معراج به پیغمبر خدا این بود که فرمودند: بر تو باد به ولایت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب و امامان بعد از او. مهمترین سفارش خدا در معراج ولایت و محبت مولا علی(ع) بوده است. جنگ بدر هم که اتفاق افتاده فضیلتی برای حضرت علی(ع) بوده که سران کفر و شرک را به درک فرستاد و سه فرشته با جبرئیل و میکائیل و اسرافیل به کمک و یاری پیغمبر آمدند که داستان قرآنی و تاریخی و روایی است.
چون شب هفده رمضان شب تأسیس مسجد مقدس جمکران است متأسفانه بعضی فکر کردند که در خواب بوده است. بزرگانی که نقل کردند مثل میرزا حسین نوری و دیگران در بیداری آقای حسن بن مصلح جمکرانی را جمعی آمدند از روستای جمکران بیدار کردند. همین‌جایی که الآن مسجد بنا شده است، حضرت تختی زده بودند و نشسته بودند. حضرت خضر بوده و در بیداری حضرت به او می‌فرمایند: به صاحب این ملک بگو: این مکان، مکان مقدسی است. دیگر کشاورزی نکند و اینجا مسجد بنا کند و در گله فلان شخص یک بُزی هست که آن بز را بکشند و تبرک است و هرکس از آن بز خورده است، مریض‌ها شفا پیدا کردند. زنجیرهایی هم حضرت آنجا گذاشتند و اشاره کردند که به چه کسی بده. این داستان مفصل هست و در اینترنت هم بزنند حسن بن مصلح جمکرانی می‌آورد. بعد هم حضرت فرمودند: به مردم بگو در آمدن به این مکان مقدس رغبت کنند و این دستور نمازی که دادند، دو رکعت نماز تحیّت و دو رکعت نماز امام زمان(ع) و فرمودند: کسی که در این مکان نماز بخواند مثل این است که در خانه کعبه نماز خوانده است. مراجعی هم که تأیید کردند آیت الله مکارم، آیت الله صافی گلپایگانی و آیت الله بهاءالدینی که بارها می‌فرمودند: من وقتی به موازات این مسجد می‌رسم حالم خوب می‌شود. دوستان ما زحمت کشیدند برای کودکان پویانمایی کردند و انیمیشن ساختند و داستان حسن بن مصلح جمکرانی را به تصویر کشیدند. دوستان اگر مایل بودند به کانال مراجعه کنند یا پیامک بدهند.

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group