راهکارهای درمان وسواس فکری و عملی
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 29-03-96
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
شریعتی: سلام میکنم به همه شما و ایمانی که از آن سرشار هستید، سلام به سحرهای پر نور شما و سلام به لحظات رویایی افطار شما، خیلی خوش آمدید به سمت خدای امروز ما، انشاءالله هرجا که هستید بهترینها نصیب شما شود و قدر روزهای باقیمانده از ماه رمضان را بدانیم. حاج آقای فرحزاد سلام علیکم. خیلی خوش آمدید.
حاج آقا فرحزاد: عرض سلام دارم خدمت جنابعالی و بینندگان و شنوندگان عزیز. امیدواریم عزاداریها و طاعات همه مورد قبول واقع شده باشد. بنده اعتقاد دارم این شبهای قدر که عزیزان نیایش و دعا و تضرع کردند، سه هزار بار فقط خدا را در دعای جوشن کبیر صدا زدند، الغوث الغوث گفتند، خدای ما خیلی خوب است، قطعاً یک برکات و عنایاتی سر همه ریخته میشود. امیدواریم این نورانیت و این سبک بالی و آمرزش را قدر بدانند و این نورانیت را حفظ کنند. حدیث داریم «الابْقَاءُ عَلَي الْعَمَلِ أَشَدُّ مِنَ الْعَمَلِ» (الكافي، ج 2، ص 296) نگهداری هرچیزی از خود آن چیز سختتر است. نگهداری از بچه سختتر از آوردن بچه است. حفظ سرمایه و نگهداری و باور کردن آن سختتر است. روایت داریم پیغمبر ما دهه آخر دیگر رختخواب را جمع میکردند و کمرشان را محکم میبستند که شش دانگ با خدا خلوت کنند و ایام اعتکاف هم بهترین وقتش دهه آخر است. انشاءالله به خوش بینی که به خدا داریم و الطافی که داشته و بعد از این هم خواهد داشت، برکات فوق العادهای نصیب همه شود. انشاءالله...
شریعتی: ببینیم امروز بحث وسواس به کجا میرسد.
حاج آقای فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحیم، اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
اصول مهمی در مکتب ما هست که خیلی از کارهای ما را آسان میکند. گفتیم: اساس دین ما بر آسان گیری است. اصل یُسر و خدا عُسر و حرج و سختی را برای ما نخواسته است. اصل دومی که برای وسواسیها خیلی مهم است، اصل طهارت است. همه عالم پاک است الا دوازده چیز، ما هر چیزی که بر عکس وسواسیها میگویند: «کل شیء نجس» نه! «کل شیء لک طاهر» همه عالم پاک هست مگر آن چیزی که یقین صد در صد است که بتوان قسم خورد نجس است. اگر هم یقین کردی نجس است، آن را باید پرهیز کنی.
یک نکته هفته گذشته نگفتم، افرادی که وسواسی شدید هستند یعنی دچار توهم شدند و فکر میکنند همه چیز نجس است، فقهای ما طبق روایات فرمودند: حتی یقین اینها هم اعتبار ندارد. افرادی که وسواسی حاد هستند، کسی که یک ذره احتیاط میکند و وسواس نیست، نه. این باید پرهیز کند. ولی افرادی که دائم همه شهادت میدهند این آقا یا خانم وسواس است. مرحوم صاحب عروه، جلد یک عروه، آیت الله مظاهری و دیگران مراجع فرمودند. «لا اعتبار بعلم الوسواسي في الطهارة و النجاسة» اگر کسی مریض است، یعنی مرض وسواسی بر او حاکم است، حتی جایی که یقین کرد هم اعتنا نکند. یک شیوه درمان است. ببیند بقیه چه میگویند. اگر بقیه گفتند: نجس است، قبول کند. اگر گفتند: پاک است، اعتنا نکند. چون دچار توهم است. هرجایی میگوید: لباسم نجس است. بدنم نجس است. دچار توهم است. به علمش هم اعتنا نکند.
هفته گذشته گفتیم که پیغمبر و اهلبیت به قدری مسأله طهارت و نجاست را سهل میگرفتند، با همه معاشرت میکردند. دست میدادند، میبوسیدند، مهمانی میرفتند و مهمانی میدادند، در شعب ابی طالب و جنگها آب نبود. در حجاز آن زمان محال بود کسی بتواند وسواس شود. حضرت امیر میخواستند عید غدیر بیعت کنند، تشت آب گذاشتند، دهها هزار خانم آمدند در آن آب دست زدند و حضرت امیر دست زدند که علامت بیعت بوده است. اگر کسی وسواسی بود میگفت: من دست نمیزنم! زندگی پیغمبر را در نظر بگیریم خیلی راحت میشویم.
یکی از نکات دیگر هم که عزیزان توجه داشته باشند، این است که خون به اندازه یک بند انگشت در لباس یا بدن برای نمازگزار اشکالی ندارد. بعداً برطرف کند اما در نماز اشکالی ندارد. گفتیم: همه دنیا و همه زندگی نجس باشد، فقط مُهر و محل سجاده باید پاک باشد. سجاده نجس باشد، در و دیوار نجس باشد، فقط خشک باشد اگر تر باشد سرایت میکند. مُهر هم طرفی که پیشانی میگذاری خشک باشد. خیلی راحت است. ما همه چیز را میشوییم و خدا میداند چقدر گناه میکنیم.
در نجاست برطرف شدن عین نجاست کافی است. یعنی رنگ نجاست و بوی نجاست، مثلاً کهنه بچه را میشویند ممکن است رنگ نجاست بماند. لباسهای سفید ممکن است لکه بماند. اشکالی ندارد و پاک است.
سؤالی که زیاد میپرسند در مورد ماشینهای لباسشویی است، که ماشین لباسشویی که وصل به کُر است، لباس نجس آیا پاک میشود یا نه؟ اگر عین نجاست برطرف شود، وصل به کر است یعنی آب میگردد. قبل از اینکه بریزند، یعنی عین نجاست را برطرف کنند، یا منی است یا خون است، اگر بشویند که راحتتر است. اگر با همین نیم ساعت چرخیدن آن عینش برطرف میشود، پاک است ولی رنگش بماند اشکالی ندارد. پس در ماشینهای لباسشویی شک نکنند و پاک میشود.
مسأله دیگر هم خیلی پرسیده بودند، که بعضی از خانمها خواب میبینند که مثلاً خانمها با همسرشان در عالم خواب شوخی کردند، با احساس لذت همراه بوده اینها اصلاً غسل ندارد. مرد اگر خواب ببیند و لذت ببرد و منی از او خارج شود و شک هم کند غسل ندارد، یقین کند منی از او خارج شده غسل دارد. ولی خانمها اصلاً غسل ندارد. در خواب اگر چیزی دیدند اصلاً غسل ندارد.
اصل اول سهولت و آسانگیری بود. اصل دوم اصل طهارت بود. اصل سوم اصل حلیت است. «كُلُّ شَيْءٍ هُوَ لَكَ حَلالٌ حَتَّي تَعْلَمَ أَنَّهُ حَرَامٌ بِعَيْنِهِ فَتَدَعَهُ» (كافي،ج 5، ص313) خدا که عالم را خلق کرده، فرمود: عالم را برای شما خلق کردم. فقط موارد خاص مثل نجاست که دوازده چیز بود. چند چیزی که محدود است. مثلاً خوردن نجاست حرام است. خون حرام است. مال حرام، حرام است. ربا و نزول حرام است، آنهایی که مشخص شده است. حیوانات حرام گوشت حرام است. پرندهای که حرام گوشت است، غیر از موارد خاصی که حرام است بقیه چیزها حلال است. فقط در خوراکی نیست. در پوشاک، در شغل، در مسکن، در بده و بستان هست. در مسافرت هست، هرچیزی که شک کردی که حلال است یا حرام است یا قاطی دارد که نمیدانیم حلال است یا حرام است برای شما حلال است. یقین کند این مال حرام و مال دزدی است. مثل اینکه شما در تهران بگویند: همه خیابانها ورودش آزاد است. مگر خیابانی که تابلو ورود ممنوع زده یا چراغ قرمز روشن شد. فقط این دو محدود است. جایی که طرح ترافیک است و ورود ممنوع است، ممنوع است. بقیه جاها همه کوچه و خیابانهایی که بن بست نیست، آزاد است. هرجا شک کردیم آیا این حلال است یا حرام است، روایات میفرماید: «كُلُّ شَيْءٍ هُوَ لَكَ حَلالٌ حَتَّي تَعْلَمَ أَنَّهُ حَرَامٌ بِعَيْنِهِ» تمام چیزها، مسافرتی که میخواهند بروند. آن چیزی که میخواهند بخرند یا بفروشند. داد و ستدی که میخواهند قرارداد ببندند. هرجا که چراغ قرمز است نباید این کار را بکنیم، بقیه چیزها برای شما حلال است. مهمانیهایی که آدم میرود و با دیگران هست نمیدانم حرام است یا نه. کارفرما به ما حقوق میدهد، برای ما حلال است. یک اصلی هم داریم اصل عدم تجسس و تفحص، آیا لازم است تحقیق کنیم این صاحبخانه، این کارفرما، این شخص مالش دزدی است یا نه؟ نه لازم نیست تحقیق کنیم. این ماشینی که ما را میبرد ماشین دزدی است. برای ما حلال است. «كُلُّ شَيْءٍ هُوَ لَكَ حَلالٌ حَتَّي تَعْلَمَ أَنَّهُ حَرَامٌ بِعَيْنِهِ»
باز روایت دیگر داریم که امام صادق فرمود: «کل ما کان فیه حلال و حرام فهو لک حلال» اگر هم یک جایی قاطی شده است. در بازار الآن جنس قاچاق هست، جنس دزدی هست، برای ما که نمیدانیم حلال است. من نمیدانم و لازم هم نیست تحقیق کنم. هرجایی که حلال و حرام در جامعه قاطی شده است. ممکن است یک جایی هم گوسفند حرام و ذبح نشده در بازار بیاورند، یکوقت بین دو سه تا گوسفند محدود است، خوب اینجا باید پرهیز کرد. بین سه تا گوسفند یکی مردار است. ما یک اصل دیگر هم داریم بازار مسلمانها، ما خیلی اصل داریم که به آدم کمک میکند راحت زندگی کند و از وسواسی بیرون بیاید. چون بعضی در حلال و حرام خیلی وسواس دارند.
شریعتی: اینکه گفتند از مال شبهه ناک پرهیز کنید برای اینجا که نیست؟
حاج آقای فرحزاد: مال شبهه ناک جاهایی است که آدم میداند فامیلش قاچاقچی است، آنجا آدم احتیاط کند. اگر یقین دارد همه اموالش شبهه دارد، محدودیت دارد آن هم به اندازه نه اینکه دیگر دست به سیاه و سفید نزند و چیزی نخورد. این هم یک بحثی بین علما است که آیا حرام واقعی هم اثر دارد یا ندارد؟ من خانه کسی رفتم و حرام واقعی بود و من نمیدانستم، برای من حلال است. این خوردن در من اثر دارد؟ همه این اثر را قبول ندارند. اگر اثر کند که کار مردم خیلی مشکل میشود. مثلاً حضرت موسی و حضرت آسیه در خانه فرعون بودند و غذای فرعون را میخوردند. مؤمن آل فرعون که پسرعمه فرعون بود و اسمش در قرآن آمده، زمانهای طاغوت خیلیها حقوقشان را از طاغوت میگرفتند. خدا اثرش را برمیدارد. یقین نداریم عین این خوراک و پول حرام است، برای ما چراغ سبز نشان میدهد و گفته برای شما حلال است. انسان به اندازه احتیاط کند نه زیاده روی کند.
حضرت فرمودند: «کل ما کان فیه حلال و حرام فهو لک حلال» اگر یک جایی قاطی است، برای شما حلال است. «حتی تعرف الحرام بعینه فتدعه» مگر جایی که قسم بخورد و بداند این حرام به عینه است و آنجا رهایش کنید. بعد فرمودند: در همه چیز همینطور است. «و الاشیاء کلها علی هذا» در همه چیز برای شما راه باز است و حلال است، تا برای شما غیر از حلال بودن ثابت شود، یا بگویند: مال دزدی است. این را نخر و استفاده نکن. خوراکیها و لباسها، غذاها، الآن یک غذای جدید آمده نمیدانیم حلال است یا حرام است برای ما حلال است. مگر اینکه دستور برسد این حرام است.
باز روایت داریم «کل شیء مطلق حتی یردَ فیه نهیٌ» این دیگر اصل است. یعنی همه اصلها شاید به این برگردد. هرچیزی رها و آزاد است مگر اینکه برای آن یک نهی آمده باشد یا قیدی داشته باشد. قاعده کلی آزادی و حلالیت است. قاعده کلی هرکاری میخواهی بکنی است مگر جایی که نهی است و گفتند: نکن. «کل شیء مطلق حتی یردَ فیه نهیٌ» تا وقتی که پلیس نگفته اینجا نرو، برای شما راه باز است. ما خیلی سخت گرفتیم در حالی که سیره پیغمبر و امامان ما هم همینطور بوده است. کسی دعوت میکرد میرفتند. بیایند تحقیق کنند که آیا فلانی خمس میدهد یا زکات میدهد، نه. این هم یک مسألهای است که خیلیها سؤال میکنند: آقا ما با خانوادهای رفت و آمد میکنیم و نمیدانیم زکات میدهد یا خمس میدهد، مالش حلال است یا حرام است؟ اگر جایی یقین داریم منابع درآمد این آقا فقط ربا و نزول است، فقط قاچاق است، فقط حرام است باید پرهیز کرد. اما جایی که نمیدانیم یا قاطی است، خمس نمیدهد. تمام فقها فتوا دادند که برای ما اشکالی ندارد ما برویم غذا بخوریم. برای ما پاک است. اینجا جستجو لازم نیست.
اصل بعدی اصل عدم تجسس و تفحص است. هرکدام از این اصلها را وسواسیها درست پیاده کنند واقعاً از قطار وسواس پیاده میشوند. من هفته اولی که به کربلا مشرف شدم، دست انداختم به شبکه ضریح امام حسین و حضرت ابالفضل و برای وسواسیها دعا کردم. یعنی از حضرت ابالفضل کمک خواستم. کسی بخواهد خدا به او کمک میکند. شبهای قدر دعا کردیم. دیگر باید خودمان بخواهیم. 99 درصد درست شده و یک درصد مانده است. آن یک درصد هم خودشان را تکان بدهند. به دلم نچسبید نگویند. دل را کنار بگذارید. سی سال حرف شیطان را گوش دادید، یک روز هم حرف خدا و پیغمبر را گوش بدهید.
تجسس و تفحص خودش یک بحث مفصلی است که بخشی از آن در مورد مباحث اخلاقی است. در قرآن هم داریم «وَ لا تَجَسَّسُوا» (حجرات/12) یا گمان بد نبرید و تجسس نکنید. چه کار به کار دیگران داریم؟ آقا درآمد شما چقدر است؟ در این معامله سود کردی یا ضرر کردی؟ در کارهای شخصی افراد، حتی در کار همسر و شوهر و بچه، موبایلش، کامپیوترش، مربی و معلم باید از دور نظارت داشته باشند، اما اینکه در جزئیاتش دخالت کنیم خوب نیست. یا گناه را در بیاوریم و ثابت کنیم. غیر مستقیم اشکالی ندارد. اما اینکه بیاییم گناه را به زور گردن کسی بیاندازیم و یا ردیابی کنیم، ممنوع است. در امور شخصی و اقتصادی و خانوادگی، اینکه چه کسی رفت و چه کسی آمد، این غیر اخلاقی است.
مباحث وسواسی خیلی گره گشا است. در روایت داریم کسی به امام گفت: من شب تاریک در رختخواب خوابیدم، بدنم را خاراندم. دیدم یک مایعی آمده است. آیا لازم است چراغ را روشن کنم و ببینم خون است یا چیز دیگری است؟ فرمودند: نه لازم نیست. یا اینکه فرض کنید بدنمان را خاراندیم و زخم شده است و احتمال است خون باشد یا نباشد، لازم نیست تحقیق کنیم و لباسمان را نگاه کنیم. همینطور راحت برو نماز بخوان. آب ریخته برویم تحقیق کنیم این آب است یا بول است. در امور نجاست و طهارت و اموری که خدا سهل گرفته، تفحص و تجسس لازم نیست. اگر دیدی دیگر نمیشود کتمان کرد. دیدی این خون است و بول است ولی اینکه بروم تحقیق کنم لزومی ندارد. ممکن است آب گوجه باشد، یا آب هندوانه باشد، یکوقت یقین داری استثناء است ولی اگر شک داری نه تحقیق کن و نه تفحص کن. «لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْياءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُم» (مائده/101) یعنی خیلی از چیزها را نباید سؤال کنیم. یک اشتباه بزرگ وسواسیها این است که زیاد سؤال میکنند.
امام هشتم(ع) فرمود: «ان الله یبغض القیل و القال و اضاعة المال و کثرة السؤال» خدا چند چیز را مبغوض دارد و بدش میآید. یکی زیاد وراجی کردن و حرف زدن است. اینکه آدم کم حرف بزند. یکی ضایع کردن مال و اسراف و تبذیر است. یک چیزی که خدا دشمن دارد زیاد سؤال کردن است، حالا این سؤال کردن را دو جور معنا کردند، یکی اینکه آدم دست نیاز دراز کند و از دیگران چیزی بخواهد خیلی مذمت شده است. یکی هم اینکه زیاد سؤال میکند، شک یک کردم، شک دو کردم، اصلاً همین وسواسیها شکیات را درست کردند. بزرگی میفرمود: اگر شک است که نماز نیست و اگر نماز است که شک نیست. بعضی از آدمهای وسواسی زمان امامان هی سؤال کردند و احکام را پیچ و تاب دادند و امام هم مجبور بود جواب بدهد. مثلاً روایت داریم، پیغمبر خدا فرمود: حج خانه خدا بر مسلمان واجب است، کسی که استطاعت دارد. یک آدم نفهم بلند شد گفت: هر سال یا یکبار در عمر؟ حضرت ناراحت شدند و فرمودند: چرا فضولی میکنی؟ اگر لازم باشد میگویم. اگر من بگویم: هر سال، آنوقت هرسال واجب میشود. کسی که نمیداند خیلی برایش مسائل راحت است. کنجکاوی زیاد و سؤال زیاد خوب نیست.
مثلاً در مورد بنی اسرائیل داریم، بزرگترین سوره قرآن سوره بقره است، به معنی گاو است. چرا بقره میگویند؟ داستانش مهم است. یک نفر در بنی اسرائیل کشته شد، هرچه گشتند قاتل پیدا نشد. نزد حضرت موسی آمدند که قاتل پیدا نمیشود. چه کنیم؟ به خدا گفت. خدا فرمود: بروید یک گاو بکشید، حدیث داریم هر گاوی میکشتند کافی بود. اما نفهمی و جهالت بار را سنگین میکند. سؤال زیاد تکلیف را برای ما زیاد میکند. چرا سؤال میکنی و برای خودت دردسر درست میکنی؟ هر نوع گاوی را میکشتند آن اثر ایجاد میشد. گفتند: چه نوع گاوی بکشیم؟ گاوی که مثلاً رنگش اینطور باشد. اینقدر هی سؤال کردند که این گاو منحصر شد و دست یک نفر بود. مثل اینکه به شما بگویند: یک ماشینی هست که در کل ایران فقط یک نفر دارد. گفت: اگر به اندازه این گاو به من طلا بدهید، میدهم و الا نمیدهم. حدیث داریم: بنی اسرائیل بر خودشان سخت گرفتند، اگر آسان میگرفتند و هر گاوی را ذبح میکردند. خدا امر کرد گاوی را ذبح کنید و دم گاو را به مقتول بزنید زنده میشود. ولکن بنی اسرائیل هی محدود کردند و خدا هم محدود کرد. «انما هلک من کان قبلکم بالتشدید» امام صادق فرمود: قبل از شما بعضی نادانی کردند و جهالت کرند و هی سؤال و تفحص کردند و به خودشان سخت گرفتند، «شددوا الی انفسهم فشدد الله علیهم» هی سؤال پیچ میکند. کار وسواس این است. اگر اینطور شد، اگر آنطور شد! چه کار داری؟ کارت را بکن. آنقدر واجبتر و مهمتر داریم که آنها برای ما مهمتر است.
داریم «لا تتعرض للحقوق» یعنی به اندازه کافی بار تکلیف روی دوش ما هست، شما دیگر بارت را اضافه نکن. نذر کردن امر مستحب و محبوبی نیست. افرادی که پشت سر هم نذر میکنند، نیت کنی اشکالی ندارد. مثلاً نیت کنی اگر مریضی من خوب شد انشاءالله یک گوسفند میکشم. ولی اگر نذر کنی و عادت شود و زیر بار بروی و نتوانی انجام بدهی، خوب نیست. لذا نذر زیاد نهی شده است. روایت داریم «و لا تکونوا بحاثین عما غاب عنکم، فیکثر عائبکم» بحث و تجسس نکنید درباره چیزهایی که از شما پنهان است و به شما نگفتند. روایت داریم خیلی از چیزها را سربسته گذاشتند. اگر اشاره میکردند مردم میرفتند تجسس میکردند. بحث و جدل نکنید در مورد چیزی که از شما پوشیده شده است که اگر این کار را بکنی به دردسر میافتی و عیب کننده شما زیاد میشود. وسواسیها زیاد سؤال نکنند. از وسواسیهای دیگر اصلاً سؤال نکنند. از آدمهایی که خیلی احتیاط میکنند سؤال نکنند، بروند از عالمی که دانا و فهمیده است سؤال کنند. یکبار سؤال کنند. خدا تکرار سؤال را دوست ندارد. لازم نیست ما برای غسل و وضو هی نگاه کنیم که آب رسیده یا نرسیده است.
روایت زیبایی داریم که امام صادق فرمود: «اغتسل أبی من الجنابة» پدرم امام محمد باقر(ع) غسل جنابت میکردند. حالا حمام عمومی بوده یا حوض آبی بوده، یک آدم نفهم به امام باقر گفت: پشت شما یک تکه آب نرسیده است. «قد بقیت لمعة من ظهرک لم یصبها الماء» حضرت ناراحت شدند و فرمودند: «فقال له: ما کان علیک لو سکت» چرا ساکت نماندی و حرف زدی؟ من فکر کردم آب رسیده است. برای من کافی است! چه لزومی دارد داخل گوشمان آب برود، دین ما اصلاً اینطور نیست. خدا میخواهد ما امرش را اطاعت کنیم. هفته گذشته گفتم: نجاست امری اعتباری است. خدا میخواهد لاابالی نباشیم. اما اینکه هی از این طرف بیافتیم بسیار مذموم است. بعد حضرت آت تکه را هم آب ریختند. تفحص و تجسس خوب نیست. آیا این کسبش حلال است؟ از کجا در میآورد؟ در امور مالی و اقتصادی تفحص و تجسس لازم نیست و انسان را سبک میکند.
شریعتی: امروز از جزء بیست و چهارم قرآن کریم صفحه 480، آیاتی 30 تا 38 سوره مبارکه فصلت را تلاوت خواهند کرد. تلاوت آیات از حرم عبدالعظیم حسنی تقدیم نگاه شما میشود.
«إِنَ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلَّا تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ «30» نَحْنُ أَوْلِياؤُكُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ وَ لَكُمْ فِيها ما تَشْتَهِي أَنْفُسُكُمْ وَ لَكُمْ فِيها ما تَدَّعُونَ «31» نُزُلًا مِنْ غَفُورٍ رَحِيمٍ «32» وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعا إِلَى اللَّهِ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ قالَ إِنَّنِي مِنَ الْمُسْلِمِينَ «33» وَ لا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَ لَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ «34» وَ ما يُلَقَّاها إِلَّا الَّذِينَ صَبَرُوا وَ ما يُلَقَّاها إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِيمٍ «35» وَ إِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ «36» وَ مِنْ آياتِهِ اللَّيْلُ وَ النَّهارُ وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ لا تَسْجُدُوا لِلشَّمْسِ وَ لا لِلْقَمَرِ وَ اسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَهُنَّ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ «37» فَإِنِ اسْتَكْبَرُوا فَالَّذِينَ عِنْدَ رَبِّكَ يُسَبِّحُونَ لَهُ بِاللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ هُمْ لا يَسْأَمُونَ «38»
ترجمه: همانا كسانى كه گفتند: «پروردگار ما خداست، پس (بر اين عقيده) مقاومت نمودند، فرشتگان بر آنان نازل مىشوند (و مىگويند:) نترسيد و غمگين مباشيد و بشارت باد بر شما به بهشتى كه پى در پى وعده داده مىشديد. ما (فرشتگان) در دنيا و آخرت دوستان شماييم؛ و براى شماست (در بهشت) هر چيزى كه تمايل داشته باشيد و براى شماست در آن جا هر چه را درخواست كنيد. (همهى اينها) پذيرايى مقدّماتى از جانب خداوند بخشندهى مهربان است. و كيست خوش سخنتر از كسى كه (مردم را) به سوى خداوند دعوت كند و (خود نيز) عمل شايسته انجام دهد و بگويد: «من از مسلمانان هستم»؟ و نيكى با بدى يكسان نيست؛ (بدى ديگران را) با شيوهى بهتر (كه نيكى است) دفع كن، كه اين هنگام آن كس كه ميان تو و او دشمنى است همچون دوست گرم مىشود (و عداوتش نسبت به تو تمام مىشود). و اين (خصلت و برخورد نيكو) را جز كسانى كه اهل صبر و شكيبايى هستند دريافت نمىكنند، و اين را جز كسى كه داراى بهرهى بزرگى (از كمالات باشد) نخواهد يافت. و اگر انگيزه و وسوسهاى از طرف شيطان تو را تحريك كند (كه بدى را با بدى جواب دهيد) پس به خداوند پناه ببر كه او خود شنواى آگاه است. و از نشانههاى (قدرت) او شب و روز و خورشيد و ماه است، نه براى خورشيد سجده كنيد و نه براى ماه (بلكه) براى خداوندى كه آنها را آفريده سجده كنيد، اگر تنها او را مىپرستيد. و اگر (گروهى از مردم از عبادت خداوند) تكبّر ورزيدند، پس (باكى نيست زيرا) كسانى (از فرشتگان) كه نزد پروردگارت هستند شب و روز براى او تسبيح مىگويند و خسته نمىشوند.
شریعتی: کنکوریهای عزیز خیلی به ما میگویند که برای ما دعا کنید. انشاءالله در همه امتحانات زندگیتان موفق باشید. از فضیلت ذکر صلوات بشنویم و بعد هم اشاره قرآنی را بشنویم.
حاج آقای فرحزاد: یکی از امیدواریهای من این است که انشاءالله به برکت برنامه سمت خدا و برنامههای دیگر که سحرها هم خدمت عزیزان هستیم، ذکر صلوات خیلی نورانیت ایجاد میکند، حتی برای وسواسیها، برای برآمدن حاجات، برای رفع هم و غم و فکر و خیالات، یک روایت زیبایی است که خدای متعال به حضرت موسی وحی فرمود: ای موسی اگر دوست داری از کلام به زبانت نزدیکتر باشم و از آنچه چشمت میبیند به تو نزدیکتر باشم، و از روح به بدن و از اندیشه و فکر به قلبت به تو نزدیکتر باشم، یعنی قرب اعلای مرا بخواهی که بین تو و من هیچ چیز نباشد، از همه به من نزدیکتر باشی، ای موسی زیاد بر حبیب من محمد مصطفی صلوات بفرست. زیاد هم حداقل صد بار است. این حدیث مطابق کلیات ماست چون مقرب ترین عزیزان خدا محمد و آل محمد هستند، کسی که صلوات میفرستد به اینها نزدیک میشود. اگر میخواهی در قرب اعلی با اینها باشی زیاد ذکر صلوات را بگو. بعد خدای متعال فرمود: زیرا صلوات بر حبیب من نور و رحمت و هدایت است. یعنی سه واژهای که تک تک آن آدم را نجات میدهد. مدیون خدا و پیغمبر هستیم صلوات کم بفرستیم. «اللهم صل علی محمد و آل محمد» در صلوات به پیغمبر و آل او دعا میکنیم و آنها هم به ما دعا میکنند.
آیهی 36 سوره فصلت میفرماید: «وَ إِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ» شیطان به همه تلنگر میزند حتی با انبیاء دست و پنجه نرم کرده است.
جایی که برق عصیان بر آدم صفی زد *** از ما چگونه زیبد دعوی بی گناهی
دام سخت است مگر یار شود لطف خدا *** ورنه آدم نبرد صرفه ز شیطان رجیم
شیطان با انبیاء دست و پنجه نرم کرده است. لذا تلنگر میزند، وسوسه ایجاد میکند. «نزغ» یعنی فکر فاسد، هی میگویند: این کار را بکن. مخصوصاً آدمهای وسواسی. صد در صد هزار قسم میخوریم برای شیطان رجیم است. خدای مهربان میفرماید: اگر شیطان تلنگری زد و وسوسه ایجاد کرد، از ته دل به خدا پناه ببر. اگر دشمن به ما حمله کند چه میکنیم؟ به پناهگاه میرویم. از صمیم دل از خدا پناه بخواه، خدا به تو پناه میدهد. او هم شنوا و هم داناست و از وضع ما خبر دارد.
شریعتی: مطالبی که حاج آقای فرحزاد میفرمایند و روایاتی که در برنامه مطرح میشود، در کانال تخصصی ما قرار داده خواهد شد. دوستان ما زحمت میکشند و این مطالب را به صورت مستقل در کانال تخصصی ما قرار میدهند. ادامه فرمایشات شما را میشنویم.
حاج آقای فرحزاد: من از وسواسیها خواهش میکنم بحث ما را یکبار گوش ندهند و مرور کنند. چون دشمن کمین کرده و هی باید تلنگر زد. اصل آسانگیری، اصل طهارت و نجاست، اصل حلیت، اصل عدم تفحص و تجسس که لازم نیست تفحص کنیم. اصل دیگری که خیلی مهم است و کارساز است عدم دقت عقلی و مولکولی و فیزیکی است. یعنی ما در هر چیزی در تشخیص آن چیز دقت عقلی لازم نیست. مثلاً کسی میکروسکوپ بگذارد که ببیند این ذره خون هست یا نیست. در رسالهها متأسفانه نوشتند، یکی از بزرگانی که مسأله در رساله میگوید، میفرمود: من تا به حال چنین چیزی را نگفتم. مثلاً به اندازه سر سوزن اگر در وضو یا غسل آب نرسد آن وضو باطل است. به حضرت عباس اینطور نیست! به 124 هزار پیغمبر اینطور نیست. اینکه خدا میلیون نفر را به جهنم ببرد و بگوید: یک سر سوزن هنگام غسل به بدنت آب نرسیده است. یا مثلاً زیر و زِبر را یک ذره اشتباه گفتی. من نمیخواهم بگویم هرج و مرج و لا ابالی گری، نه، حد وسط! اینکه دقت عقلی کنند. مو را از ماست بکشند.
آقای فلاح زاده میفرمود: چند نفر دکتر روانشناس با من صحبت کردند و گفتند: خواهش داریم شما با مراجع صحبت کنید، ده، پانزده مسأله که اینطور است که اگر یک سر سوزن آب نرسد، وضو یا غسل باطل است، را بگویید. اینها را باید از رسالهها در آورد. آقایی که منبری است گفت: نود درصد وسواسیها آمدند به ما مراجعه کردند، مسأله گو درست مسأله را بیان نکرده یا در رساله خوانده دچار وسواس شده است. اصلاً دقت عقلی و مولکولی، مثلاً میگویند: کسی که وضو و غسل میکند نباید مانع باشد. مثلاً کسی حنا بسته است، از نظر فیزیکی و مولکولی هست ولی همه میگویند: اشکالی ندارد. یک ذره سرمه کشیده است، یا دست آدم خودکاری باشد.
امام جماعتی میگفت: وسط نماز قنوت که گرفتم دیدم دستم خودکاری است، وسط نماز جماعت را رها کردم و گفتم: من وضویم باطل بوده است. آیت الله مکارم شیرازی فرمودند: خودکار مانع نیست. یعنی دقت عقلی لازم نیست. اگر لباس میشویی اگر رنگ خون فیزیکی باشد عیب ندارد آن جِرمیت نباشد. دقت عقلی لازم نیست، بوی نجاست، رنگ نجاست، یا در وضو و غسل یک ذره متوجه نشدیم آب نگرفتیم، گردن من!
یا یکی از چیزهایی که خیلی مورد ابتلاء است، در روایت داریم بعضی حس میکنند که باد معده و روده وضو را باطل میکند. در روایت صریح آمده که باید بو داشته باشد و صدا داشته باشد، یعنی یقین صد در صد داشته باشید. اینکه حس میکنید یک حبابی هست، روایت داریم شیطان میآید میدمد. یعنی در محل موضع آنجا میدمد که طرف فکر کند وضویش باطل شده است یا در نماز، حس میکند یک حبابی خارج شد، نه! باید یقین کنید. اگر وضو باطل کردن واجب بود شما یقین میکردی؟ یا عزیزانی که حس میکنند ترشحاتی از آنها دفع شده است. اگر کسی مرض سلس البول دارد، باید کیسه بگذارد و چه خانم و چه آقا طبق دستور طبی عمل کنند. اگر از ظهر تا غروب پنج دقیقه بولش قطع میشود، آن موقع وضو بگیرد و نماز بخواند. اما افرادی که میگویند: ما حس میکنیم از ما ادرار رفته است. اولاً تفحص لازم نیست. تجسس لازم نیست. باز اینجا شیطان دخالت کرده است. لذا در مسأله اینکه وضو ما باطل میشود یا نه، هرجا شک و گمان دارید اصلاً اعتنا نکنید. تفحص لازم نیست.
من مکرر با یک لیوان آب وضو گرفتم، بدون اینکه وقت کم باشد و کم آبی باشد. وضو سه مشت آب است. کمتر از یک لیوان نیاز است. یک مشت آب برای صورت نیاز دارد. یک مشت آب دست راست و یک مشت آب دست چپ، در روایت داریم «الوضوء غسلتان مسحتان» یعنی دو شستشو صورت و دست و دو تا هم مسح است. مسح سر به اندازه یک انگشت و طول هم به اندازه یک انگشت است. مسح پا هم از سر انگشتان پا تا قوزک پا کافی است.
مرحوم آیت الله مرعشی نجفی سحرها به حرم حضرت معصومه(س) میآمدند، ایشان گاهی خسته بودند و چرت میزدند. همانجا برایشان یک تشت میآوردند و راحت وضو میگرفتند. مرحوم آیت الله خویی یک حوله میانداختند، نشسته یک ذره آب به صورت میریختند و یک ذره دستشان را میشستند و وضو میگرفتند. اینکه هی آب بریزیم و تکرار کنیم حرام اندر حرام است.