برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: راهکارهای درمان وسواس فکری و عملی
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 26-04-96
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
شریعتی: سلام میکنم به همه شما دوستان عزیزم. خانمها و آقایان، بینندهها و شنوندههای گرانقدرمان، انشاءالله در این روزهای گرم تابستان دل همه شما گرم به محبت همه اهلبیت و نبی مکرم اسلام باشد. بهترینها را مثل همیشه برای شما آرزو میکنم. حاج آقای فرحزاد سلام علیکم. خیلی خوش آمدید.
حاج آقا فرحزاد: خدمت جنابعالی و بینندگان و شنوندگان عزیز عرض سلام دارم. آرزوی قبولی طاعات و موفقیت در امور دنیا و آخرت را برایشان داریم. انشاءالله پیمانی که بستیم در همه دعاها و مستحبات و زیارات همدیگر را شریک کنیم و خدا همه ما را بپذیرد.
شریعتی: بحث ما در هفتههای اخیر با حاج آقای فرحزاد در مورد وسواس هست که خیلی هم مورد استقبال قرار گرفت. به اصول و قواعدی رسیدیم که گرههای زیادی را میتواند در زندگی ما باز کند و نوع نگاه ما را تغییر بدهد. امروز ادامه فرمایشات شما را خواهیم شنید.
حاج آقای فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحیم، اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
تشکر ویژه بکنم از همه عزیزانی که پیام دادند و نوشتند: ما مسأله بلد نبودیم، از این قطار وسواس پیاده شدیم و به آرامش رسیدیم. یعنی به اطرافیان کمک کنند، تشویق کنند که کاملاً عزیزان وسواس را کنار بگذارند و بحث وسواس را تکرار نکنیم.
بحث ما در مورد اصولی بود که خیلی دین را آسان میکند. یکی از قواعد و اصولی که هفته قبل هم اشاره کردم، قاعده ید بود. هرکس که چیزی را در اختیار دارد و تصرف کرده است، مالک آن چیز است و دلیل و برهان نیاز ندارد. قاعده سوق است، بازار مسلمانها برای ما حلال است و نیاز به تجسس و تفحص ندارد. اصل حمل بر صحت بود، که ما کار خودمان و یا دیگران را، امام جماعت، کسی که نماز میخواند، عقد و نکاح، حمل بر صحت بکنیم. دلیلی بر باطل بودن نداریم. سوء ظن به خودمان و دیگران نداشته باشیم.
یکی از قواعد «ما غلب الله» بود. اگر کسی حادثهای برایش پیش آمده، معلولیت جسمی و روحی پیدا کرده و توان آن کار را ندارد، خدا تکلیف را از او برداشته است. یکی از قواعد اینکه هیچوقت حقوق و نذورات و واجبات را بر خودمان اضافه نکنیم، نذورات و قسم خوردن کراهت دارد. مگر جاهایی که عهد و پیمان ببندیم و اسم خدا را هم نیاوریم که واجب شرعی نشود، به آن تعهد اخلاقیمان عمل کنیم عیب ندارد. ولی کلاً واجبی را اضافه کردن و بار روی دوش خود گذاشتن خوب نیست. قاعده دیگر که خیلی مهم است، قاعده «لا ضرر و لا ضرار فی الاسلام» است که هرجا حق دیگران دارد ضایع میشود، حکم عوض میشود. ما وظیفه نداریم آن را انجام بدهیم. فقط در امور مالی هم نیست. یکجایی آبروی کسی در خطر است، حق کسی ضایع میشود. خانم یا آقایی که دائم مشغول شستشو هستند و دائم نماز را تکرار میکند و وسواس شدید است قطعاً حق دیگران را ضایع میکند. حق همسر، اولاد، پدر و مادر، همسایه، افرادی که در نوبت هستند، کار دارند، دستشویی و حمام میخواهند بروند، شما که آب زیاد میکنی حق هشتاد میلیون نفر را از بین میبری. بعضی حق الناسها هست که اگر بر اثر مصرف زیاد آب و برق عزیزانی که در گوشه و کنار مملکت به بحران بخورند، حتی گیاهان خشک شود، حیوانات تلف شوند یا انسانی اذیت شود، حق الناسی بر گردن دارد. یعنی شریک هستیم.
من زمانی در ذرین شهر اصفهان برنامه داشتم. آنجا ما را برای شرکت و آب و فاضلاب بردند سخنرانی کنیم. آبهایی که از کوهرنگ میآید، چند کیلومتر راه است که این آبها در طول مسیر رودخانه آلودگی پیدا میکند، توسط تصفیههایی که هست، پاک میشود و روی این آب بسیار کار میشود که این آب قابل شرب شود. بهداشت تأیید میکند که این قابل آشامیدن است. بعد هم در دستگاههای مختلف میرود، در خزائنه آخر شیشهای بود که پایینش نوشته بودند: یا حسین! واقعاً بزرگی همراه ما بود، فرمود: من هروقت به اینجا میرسم، زیر دوش که میروم میگویم: خدایا من مدیون مردم نباشم. این آب میلیون نفر، میلیون فرشته رویش زحمت کشیدند. این آسان بدست نیامده است. از عرش تا فرش همه عالم حرکت کردند که این آب در خانههای ما بیاید. «لا ضرر» یعنی به دیگران ضرر نزنید. افرادی که مشکل وسواسی دارند، دیگران را هم درگیر میکنند. یعنی واقعاً مصداق موردی است که حق الناس قطعاً به گردنشان است. یعنی یکوقت خلوت است و آدم گناهی میکند، هیچ ضرری به دیگران نمیرسد. خودش است و خدای خودش و خدا هم میبخشد. «الْمُسْتَتِرُ بِالْحَسَنَةِ يَعْدِلُ سَبْعِينَ حَجَّةً وَ الْمُذِيعُ بِالسَّيِّئَةِ مَخْذُولٌ وَ الْمُسْتَتِرُ بِهَا مَغْفُورٌ لَهُ» (کافی/ج2/ص428) یعنی کسی که گناه شخصی میکند و پرده میافکند، خدا تمام آن گناهان را میبخشد. کسی که افشاء میکند و حرمت شکنی میکند آنها را خدا توبیخ میکند. حق الناس نباشد، گناهی که دیگران درگیر میشوند. این روایت هم روایت جالبی است. پیغمبر ما حضرت محمد مصطفی(ص) که مستحب است همه هنگام شنیدن نام حضرت محمد صلوات بفرستند. فرمودند: «اَلذَّنبُ شومٌ عَلى غَيرِ فاعِلِهِ اِن عَيَّرَهُ ابتُلِىَ بِهِ وَ اِن اَغتابَهُ أَثِمَ وَ اِن رَضىَ بِهِ شارَكَهُ» (نهج الفصاحه/ص493) وسواسی گناه است. پیغمبر خدا میفرماید: یکوقت یک کسی در خلوت گناه میکند، اما یکوقت میآید دیگران هم میبینند. گناه بر غیر شخص گناهکار هم شوم است. یعنی شومی و تسری بودن آن به دیگران هم میرسد. «اَلذَّنبُ شومٌ عَلى غَيرِ فاعِلِهِ» یعنی شوم بودن بر غیر گناهکار هم هست. چرا؟ برای اینکه شما اگر این کار را کردی و دیگران دیدند، اگر شما را سرزنش کنند، خودشان هم گرفتار میشوند. ما فراوان داشتیم که وسواسی را دست انداختند، مسخره کردند، خود من مثل همین دچار شدم! آنقدر توبه و حلالیت طلبیدم که از آن بیرون بیایم. شما برای دیگران الگو میشوی. اگر سرزنش و سرکوفت کنند، «ابتُلِىَ» حدیث داریم اگر کسی مؤمنی را سرزنش کند، نمیمیرد مگر اینکه خودش در آن چاله میرود. یعنی شما این گناه را میکنی اگر سرکوفتت کنند، خودشان هم مبتلا میشوند. اگر برای دیگران بگویند غیبت است و گناه کبیره است. اگر رضایت به گناه شما بدهند در گناه شما شریک هستند و همین گناه برای آنها هم نوشته میشود. اینقدر پیام داریم که گفتند: مادر ما، پدر ما، همسر ما، ما را بیچاره کرده است. اصلاً زندگی ما را مختل کرده است. گاهی اطرافیان افسردگی میگیرند. به خاطر دل خودت، به خاطر هرچه فکر میکنی، این کار را ترک کن.
یکی از قواعد دیگر که در اسلام است، حرمت بزرگ بدعت گزاری در دین است. یعنی دین میگوید: نماز مغرب را سه رکعت بخوان و یکبار بخوان. میگوید: من به دلم نچسبیده است. دو بار میخوانم! وضو را یکبار بشوی، دفعه دوم مستحب است. بار سوم حرام است. اسراف است و گناه است. بدعت یعنی چیزی که در دین نیست، داخل دین کنیم. خدا و دین و پیغمبر میگویند: یکبار با آب کر شستی، کافی است. سی ثانیه شستی کافی است. سه دقیقه غسل کردی کافی است. میگوید: من باید نیم ساعت غسل کنم. موی سر بلند هم باشد، آب به آن میرسد. دقت عقلی لازم نیست، دقت عرفی است. گناه بدعت گزار خیلی بزرگ است. مخصوصاً بدعتهایی که ماندگار است. سنت سیئه است. «مَن سَنّ سُنّة حَسَنة فلَه اجرُ مَن عَمِل بها و مَن سَنّ سُنّة سَيّة فلَه وِزرُ مَن عَمِل بها» شما آمدی درخت کاشتی، به یتیمها رسیدگی کردی و خیریه درست کردی، مستحباتی انجام دادی، سنت حسنه را احیا کردی و برایت ثواب میرسند. ولی اگر دیوار کج گذاشتی، «مَن سَنّ سُنّة حَسَنة فلَه اجرُ مَن عَمِل بها و مَن سَنّ سُنّة سَيّة فلَه وِزرُ مَن عَمِل بها» بنده اگر وضو و غسلم و طهارتم درست بود، بچهی من، شاگردان من، رفقای من یاد میگیرند. حدیث داریم: مؤمنی که کار خوب میکند، به صلاح و پاکی او، خدا، فامیل و بستگان و همسایهها را تا چند طبقه اصلاح میکند. عکس آن هم فاسق و فاجری که شراب میخورد، کار خلاف میکند، این در نسلش حرمت شکنی است. دیگران را هم درگیر آن کار میکند. یک عمل بدعت میگذارد. ما فراوان افرادی داریم میگویند: پدر ما، پدربزرگ ما، مادربزرگ ما وسواس دارند به ما سرایت کرده است. این ارث بدی است. شما هم مواظب باشید بچههای شما دچار نشوند. کار شر را همینجا قطع کنید که باقی افراد گرفتار نشوند.
چند سال پیش با رفقا بیست نفری، اتوبوس میگرفتیم و مشهد میرفتیم. قدمگاه محلی است که جای پای امام هشتم(ع) آنجا هست و متبرک است. نماز صبح از قم حرکت میکردیم و آنجا میرسیدیم. هربار که میرفتیم آنجا گدایی بود، میدانست هفت صبح اتوبوسها آنجا میرسند. میآمد داخل اتوبوس میگفت: من دو کلمه با مسافرها حرف بزنم! خدا میگوید: بده، پیغمبر میگوید: بده، امامان و همه علما میگویند:بده، همه خوبها و فرشتهها میگویند: بده، شیطان و منافق و کافر میگویند: نده! بعد بشکن میزد و در ماشین میرقصید و میگفت: میل خودت، عشق خودت، کیف خودت، میخوای بده میخوای نده! 124 هزار پیغمبر و تمام علما و دکترها میگویند: وسواسی چیز بدی است. شیطان و همه بدها میگویند: خوب است. اسراف، وقت تلف کردن! محض رضای خدا به هرچه اعتقاد داریم بیاییم این بدعتها را از خودمان دور کنیم و اینکه بدانیم این مرض مسری است.
یکی از بینندهها دلخور شده بود و میگفت: چرا ما را به جذامیها تشبیه کردید؟ من قصد بی ادبی ندارم. من میخواهم بگویم: این مرض خطرناکی است. اگر تعبیری و حرفی زده شده که باعث کدورت شده، از همه عذرخواهی میکنم. روایتی هست که فقهای ما با این روایت خیلی از معضلات را حل میکنند. حدیث رفع معروف است. دیروز در خدمت بزرگواری بودیم که سالیان سال درس خارج میگویند، فرمودند: سند این حدیث هم خیلی محکم است. پیغمبر ما حضرت محمد (ص) فرمودند: نه چیز را خدا از امت من برداشته شده است. 1- خطا؛ یعنی جایی که آدم اشتباه میکند. 2- نسیان؛ جایی که آدم فراموش میکند. 3- «ما اکرهوا علیه» جایی که دستهای آدم را میگیرند و وادار به کاری میکنند. 4- «ما لا یعلمون» جایی که آدم نمیداند. 5- جایی که طاقت ندارند. 6- جایی که مضطر شده این کار را کرده است. 7- حسد 8- فال بد زدن 9- تفکر و وسوسه فکری.
پیغمبر ما میفرماید: از امت من سنگینی و عقوبت و وظیفه این نه چیز برداشته شده است. «رُفِعَ عَنْ أُمَّتِي تِسْعَةُ أَشْيَاءَ» (خصال صدوق،ج2، ص417) یکی خطاست. «الْخَطَأُ» خیلی جاها بشر ممکن الخطاست و جایز الخطا است. انسان خطا و اشتباه میکند، ما معصوم نیستیم. بنده در یک رستوران رفتم، هیچ خبری هم نداشتم، بازار مسلمانها بود. برای من یک دلستر و یک نوشیدنی آوردند بعد معلوم شد درونش الکل است یا شراب است. مهمانی بود، رستوران بود، جایی آدم خطا کرد. ولی گوشتی، نوشیدنی، خطا و اشتباه میکند. من فکر میکردم این مسیر درستی است، اشتباه کردم. در خطا خدا عقوبت نمیکند. جایی که انسان خطا میکند، اشتباه میکند، مؤاخذه ندارد و عقوبت ندارد. خطا را خدا رفع عقوبت کرده مگر مواردی که تو وظیفه داشتی بروی یاد بگیری و یاد نگرفتی، مثلاً اشتباهی نماز مسافر که شکسته است را چهار رکعت خواندی. بعضی موارد را باید بروند یاد بگیرند، قضا دارد ولی عقوبت ندارد.
یکی از موارد دیگر نسیان است. نسیان جایی است که آدم فراموش میکند. من درگیر کاری بودم اصلاً یادم رفت نماز بخوانم. بعداً قضایش را میخوانم و گناهی هم برای من نمینویسند. مثلاً در ماه رمضان فراموش میکنی که روزه هستی و آب میخوری. نوشیدن و غذا خوردن در حال روزه هیچ آثاری ندارد. یعنی نه تنها عقوبت ندارد، قضا هم ندارد. استغفرالله هم ندارد. شما ماه رمضان ده روز هم فراموش کردی و نشستی ناهار مفصل خوردی و بعدش یادت آمدی، هیچ عقوبتی ندارد. روایت داریم غذا و نوشیدنی که در ماه رمضان خوردی، «رزقٌ رزقه الله» قبل از اینکه احکام بیاید، رزق و روزی و تقدیرات تو میلیونها سال جلوتر نوشته شده است. خدا روز الست برای شما مقرر کرده که روز پانزده ماه رمضان فراموشی بر شما غلبه کند یک پرس ناهار مفصل و یک نوشیدنی خنک بخورد و خدا رزقش را بریده است. چون رزقش را بریده فراموشی را بر شما مسلط میکند که این رزق به شما برسد. از امام هشتم روایت است که بعضی مواقع خدا میخواهد کاری انجام بدهد که صلاح و مصلحت عبد است، خود این عبد با اختیار خودش هیچوقت این کار را نمیکند. عقل صاحب عقل را میگیرد، آن کار را انجام میدهد. کاری که به ظاهر با عرف قابل ارزیابی نیست. عقل میگوید: این چه کاری بود کردم؟
شریعتی: یکوقتی آقای میرباقری میگفتند: حتی وقتی که آبروی آدم ریخته میشود، آن آبرو راه خیلی از چیزها را برایت باز میکند.
حاج آقای فرحزاد: بزرگواری میگفت: من تصادف سختی کردم، پایم شکست. گفت: این گوشه بیمارستان به ظاهر سختی و درد بود. ولی پرونده چهل سال زندگی را پاک کردم. هی حساب و کتاب کردم که چرا خوب خوردم؟ چه کاری کردم؟ چرا پایم شکست؟ حساب و کتاب کردم. ما از هر چیزی باید برداشت درست کنیم. دیگر برایش عبرت میشود. حدیث داریم که پیغمبر ما به اباذر فرمود: یا اباذر! گاهی بنده گناهی میکند، «دخل الجنه» بخاطر این گناه به بهشت میرود. گفت: گناه میکند و به بهشت میرود. فرمودند: دائم به خاطر این گناه خودش را سرزنش میکند. اینقدر خودش و نفسش را میکوبد و ملامت میکند. البته به شرطی که با میل گناه نکند. ناخواسته گناه کند، عقلش را از دست بدهد و گناه کند.
چرا انبیاء ترک اولی داشتند؟ البته چهارده معصوم ندارند. حساب چهارده معصوم از همه جداست. ولی انبیای گذشته آیات و روایات فراوان داریم، گندمی که حضرت آدم خوردند، یا حضرت ابراهیم به خدا گفت: چطور مرده را زنده میکنی؟ مرحوم علامه مجلسی کتابی دارد به نام «حیات القلوب» شرح حال انبیاست. اول این کتاب ایشان توجیه قشنگی دارد. علامه مجلسی غواص دریای احادیث اهلبیت بوده است. علامه مجلسی میفرماید: چرا انبیایی که در عصمت به سر میبردند، خطاهای ریز و ترک اولی داشتند؟ یعنی بهتر بود این کار را نمیکردند. بزرگی میفرمود: اگر معصیت نبود خیلی از ما ادعای خدایی میکردیم! مؤمن، علما، عباد، زهاد، هیچ چیزی اینها را دست خالی نمیکند. اگر در چاله بروند میگویند: من و این کار؟! «سَيِّئَةٌ تَسُوءُكَ خَيْرٌ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ حَسَنَةٍ تُعْجِبُكَ» (نهج البلاغه، حكمت46) یعنی گناهی که تو را به عذر بیاندازد، به غلط کردن بیاندازد، به مراتب از حسنه و ثوابی که تو را به غرور و عجب وا دارد بهتر است. خواجه عبدالله میگوید: قربان معصیتی که مرا به عذر آورد و گریزان هستم از طاعتی که مرا به عجب آورد.
«وَ مَا أُكْرِهُوا عَلَيْهِ» دست و پای مرا گرفتند و ماه رمضان در آب انداختند. به زور غذا در دهان من ریختند. روزه من صحیح است. به زور در دهان من شراب ریختند. هیچ گناهی برای من ندارد.
4- «وَ مَا لا يَعْلَمُونَ» نمیدانستم. این حکم را نمیدانستم. یا نمیدانستم مثلاً این خون است. فکر میکردم آب هندوانه است. بعد فهمیدم خون است! جایی که نمیدانیم، البته نمیدانیم را بعضی بزرگان دو نوع تفسیر قائل شدند. ما جاهل قاصر و جاهل مقصر داریم. یک موقع جاهل قاصر کسی است که به ذهنش نمیرسیده یک چنین مسألهای باشد. یا در محیط و محلی زندگی میکند که دسترسی به عالم نیست. قدیم که ما به روستاها میرفتیم، اصلاً تعجب میکردند. چون روحانی ندیده بودند!
یکی از دوستان ما در محلی رفته بود که روحانی ندیده بودند. پسر سه سالهای آمده بود و همینطور نگاه میکرد. آن آقا میگفت: ما غذا خوردیم، آب خوردیم. نماز خواندیم، این بچه همینطور نگاه میکرد. موقع استراحت شد، عمامه و عبا را درآوردم. بچه جیغ زد و گفت: مامان بیا! آقا آدم شده است!!!
ما دو نوع جاهل داریم، جاهل قاصر و مقصر. قاصر یعنی دسترسی ندارد. دسترسی به عالم و مرجع ندارد یا فکر نمیکند یک چنین مسألهای باشد. جاهل مقصر کسی است که میتواند برود یاد بگیرد، در دسترس او است، آنهایی که علم ندارند، عقوبت برداشته شده و خیلی از تکالیفشان هم برداشته شده است.
شریعتی: امروز صفحه هجدهم قرآن کریم، آیات 113 تا 119 از سوره مبارکه بقره در سمت خدا تلاوت میشود. این هفته یادی از علامه جلیل القدر، علامه شرف الدین صاحب کتاب شریف المراجعات میکنیم.
«وَ قالَتِ الْيَهُودُ لَيْسَتِ النَّصارى عَلى شَيْءٍ وَ قالَتِ النَّصارى لَيْسَتِ الْيَهُودُ عَلى شَيْءٍ وَ هُمْ يَتْلُونَ الْكِتابَ كَذلِكَ قالَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فِيما كانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ «113»وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَ سَعى فِي خَرابِها أُولئِكَ ما كانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوها إِلَّا خائِفِينَ لَهُمْ فِي الدُّنْيا خِزْيٌ وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظِيمٌ«114» وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ واسِعٌ عَلِيمٌ«115» وَ قالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً سُبْحانَهُ بَلْ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ كُلٌّ لَهُ قانِتُونَ«116» بَدِيعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِذا قَضى أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ«117» وَ قالَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ لَوْ لا يُكَلِّمُنَا اللَّهُ أَوْ تَأْتِينا آيَةٌ كَذلِكَ قالَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِثْلَ قَوْلِهِمْ تَشابَهَتْ قُلُوبُهُمْ قَدْ بَيَّنَّا الْآياتِ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ«118» إِنَّا أَرْسَلْناكَ بِالْحَقِّ بَشِيراً وَ نَذِيراً وَ لا تُسْئَلُ عَنْ أَصْحابِ الْجَحِيمِ«119»
ترجمه: و يهوديان گفتند: مسيحيان بر حقّ نيستند، و مسيحيان گفتند: يهوديان بر حقّ نيستند، در حالى كه (هر دو گروه) آنان، كتاب آسمانى را مىخوانند! همچنين افراد نادان ديگر (همچون مشركان كه خبر از كتاب ندارند)، همانند سخن آنها را گفتند. پس خداوند در روز قيامت در آنچه اختلاف دارند، در بين آنان داورى خواهد نمود. كيست ستمكارتر از آنكه نگذاشت نام خدا در مساجد الهى برده شود و سعى در خرابى آنها داشت؟ آنان جز با ترس و خوف، حقّ ورود به مساجد را ندارند. بهرهى آنان در دنيا، رسوايى و خوارى و در آخرت عذاب بزرگ است. مشرق و مغرب از آن خداست، پس به هر سو روكنيد، آنجا روى خداست، همانا خداوند (به همه جا) محيط و (به هر چيز) داناست. و (برخى از اهل كتاب و مشركان) گفتند: خداوند فرزندى براى خود اختيار كرده است. منزّه است او، بلكه آنچه در آسمانها و زمين است از آن اوست و همه در برابر او فرمانبرند. پديد آورنده آسمانها وزمين اوست وهنگامى كه فرمان (وجود) چيزى را صادر كند، فقط مىگويد: باش! پس (فوراً) موجود مىشود. كسانى كه نمىدانند، گفتند: چرا خدا با خود ما سخن نمىگويد؟ يا آيه و نشانهاى بر خود ما نمىآيد؟ همچنين گروهى كه قبل از آنان بودند مثل گفته آنان را گفتند، دلها (وافكار) شان مشابه است، ولى ما (به اندازهى كافى) آيات ونشانهها را براى اهل يقين (وحقيقتجويان) روشن ساختهايم. (اى رسول!) ما ترا به حقّ فرستاديم تا بشارتگر و بيمدهنده باشى و تو مسئول (گمراه شدن) دوزخيان (و جهنّم رفتن آنان) نيستى.
شریعتی: از فضیلت ذکر صلوات بشنویم و اشاره قرآنی امروز را بفرمایید.
حاج آقای فرحزاد: در روایات داریم شخصی از پیغمبر(ص) از آیه صلوات سؤال کردند. «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ علی النبی» (احزاب/56) حضرت فرمودند: اگر نمیپرسیدی نمیگفتم. یعنی جزء اسرار است. که خدا چند فرشته خلق کرده که هرکس موقع ذکر و نام من صلوات بر من بفرستد، ملائکه میگویند: «غفر الله لک» خدا گناهانت را بیامرزد. برعکس کسانی که آیه صلوات را میشنوند و نام حضرت برده میشود، اگر عمداً صلوات نفرستند، آن فرشتهها میگویند: «لا غفر الله لک» خدا تو را نیامرزد! انشاءالله مشمول دعا و استغفار ملائکه قرار بگیریم.
آیه 115 از این صفحه، خدای مهربان میفرماید: «وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ واسِعٌ عَلِيمٌ» در مورد تغییر قبله که پیش آمد، بعضی مذمت و ملامت کردند که چرا قبله از بیت المقدس به مکه تغییر کرد؟ خدای مهربان میفرماید: شرق و غرب و همه جای عالم قبله است. یعنی خدا جهت ندارد. قبله برای این معین شده که انسجام و نظم و وحدت و همراهی باشد. در مورد خدا سمت و سو ندارد. حق تعالی محیط است و واسع هست و همه جا هست. علم و قدرتش و سعه وجودیاش همه هستی را پر کرده است. گفت:
بس که از هر طرفی راه به تو بسیار است *** به تو برگردد اگر راهروی برگردد
گر به جنت میروی بستان اوست *** ور به دوزخ میروی زندان اوست
گر به مشرق میروی هم زان اوست *** گر به مغرب میروی هم زان اوست
یعنی شرق و غرب عالم همه ملک خداست و به سوی خداست. «فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ» یعنی هر طرف رو بگردانی همه خداست. در ذیل این آیه امام باقر(ع) فرمودند: فقط در نماز واجب رعایت قبله سفارش شده است. ولی در غیر نماز واجب، نمازهای مستحبی «فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ» نشسته، سواره، پشت به قبله، در حال حرکت، در هر حالی نماز شب، نماز نافله، نماز زیارت را میشود در هر حالی خواند. بهتر است نماز مستحبی رو به قبله باشد، ولی به هر سمتی بخوانی اشکالی ندارد.
شریعتی: هرچقدر از علامه سید عبدالحسین شرف الدین بگوییم، کم گفتیم. کتاب المراجعات به فارسی ترجمه شده است. برای تهیه این کتاب به سایت ما مراجعه کنید. از شخصیت این عالم بزرگوار برای ما بگویید.
حاج آقای فرحزاد: اینکه هر هفته یادی از بزرگانی که حق عظیمی بر گردن ما دارند، میکنیم خیلی کار خوبی است. الآن جامعه ما و جامعه جهانی هنرمندان و ورزشکاران را خیلی بیشتر از دانشمندان میشناسند و برای آنها ارج قائل هستند. مرحوم سید شرف الدین عالم برجستهای بود که در اصول و اعتقادات واقعاً برجسته بود. امام(ره) در مورد ایشان فرمودند: مانند هشام بن حکم در زمان امام صادق که مناظرات قوی داشته و افراد را محکوم میکرد و بر مناظره غلبه میکرد. خیلی از علمای ما با علمای سنی برخورد داشتند. ولی مرحوم سید شرف الدین در المراجعات خیلی لطافت دارد و خیلی گفتگوی صمیمی دارد. ایشان در المراجعات طوری با طرف با لطافت و نرمی گفتگو کرده که اخلاق و روش او بیشتر از استدلال طرف را جذب خودش کرده است. شیخ سلیم بشری که شیخ الازهر در آن زمان بوده است، در نامهای که برای علامه نوشته، آورده است: «سلام بر علامه بزرگ عبدالحسین شرف الدین موسوی رحمة الله و برکاته. من هم اکنون در کنار دریای بیکران علم تو ایستادم. اجازه میخواهم خود را در امواج علم شما بیاندازم و فرو روم و از دُرهای گرانبهای آن بدست آوردم. اگر اجازه دهی در مطالب غامض و مشکلاتی که مدتهاست در سینهام خلجان میکند غسل کنیم. وگرنه امر با توست.»
در مقابل این زمان که تکفیریها، اینکه میگوییم: آنها نجس هستند. آنها میگویند: ما نجس هستیم، بکشیم! مثل یک برادر صمیمی بودند. ایشان شیعه و شیخ الازهر سنی بود ولی میگوید: اجازه میدهی من سؤالی دارم مطرح کنم؟ ولی من در مباحث خود به لغزشها نمیپردازم. در صدد عیب جویی نیستم. یعنی اگر هم میخواهم اشکالی کنم اینطور است. نه ملامت گر هستم و نه میخواهم آن را بین مردم شایع سازم.
سید شرف الدین اینطور پاسخ میدهد: «سلام بر مولای ما شیخ الاسلام و رحمة الله و برکاته، نامه پر عطوفت شما رسید. آنچنان ما را مورد عنایت و نعمت قرار دادی که زبان شکر از سپاسگزاری آن عاجز است.» این ادبیاتی است که یکی از علمای شیعه و سنت با اینکه شاید در عقایدشان هم با هم اختلاف داشته باشند، مکاتبه میکنند. این شگرد فوق العاده است. «آرزوها و آمال خویش را پیش من آوردهای در صورتی که تو قبلهی امیدواران و نجات دهنده پناهندگان هستی» المراجعات ایشان مثل دکتر تیجانی و خیلی از بزرگان اهل سنت که خود آنها منشأ بودند و عجیب مکتب تشیع را ترویج دادند، به برکت خواندن المراجعات منقلب شدند و شیعه شدند.
شریعتی: مجموعه مناظرات و مکاتبات سید شرف الدین این علامه بزرگوار با شیخ الازهر است و نکات بسیار خوبی که در اثبات امامت و ولایت امیرالمؤمنین و فرزندان بزرگوارشان در این کتاب هست و احتجاجاتی که ایشان با توسل به آیات و روایات میکنند که مورد قبول اهل سنت هست.
حاج آقای فرحزاد: خیلیها به ما گفتند: وظیفه شما این است. مثلاً عزیزانی که مکه میروند در اوقات شک میکنند. آیا اول ماه ذی الحجه شده است یا نه؟ آیا روز عرفه است؟ عید قربان هست؟ میفرماید: حاکم ولو حاکم ظالم، ولو هارون و مأمون، حکم کردند امروز اول ماه است، عید قربان است، ولو علم یقینی به خلافش داری، میگوید: شما مطابق آنها اعمال را انجام بده. عرفات برو، عید قربان، قربانی کن. وظیفه شما همان است و ثوابش میرسد.
خدا را قسم میدهیم به حق محمد و آل محمد، به همه ما ایمان و معرفت و تقوای کامل عنایت بفرما. قلب امام زمان را از ما راضی و فرجش را نزدیک بگردان. رفع هم و غم و گرفتاری از همه گرفتارها بفرما. خدایا به حق محمد و آل محمد و به حق حضرت ابالفضل همه عزیزانی که متأهل نیستند را همسر شایسته عنایت بفرما. به برکت صلوات بر محمد و آل محمد و سلام بر امام حسن و امام حسین.