برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: سیرهی امیرالمؤمنین امام علی (ع) در ارتباط با پروردگار
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 06- 06-96
حاج آقای فرحزاد: علیکم السلام و رحمة الله. خدمت جنابعالی و بینندگان و شنوندگان عزیز عرض سلام دارم. ایام بسیار فوق العادهای است. در قرآن در مورد این ایام آیات بسیار زیادی داریم. در جای جای قرآن خدای متعال ایام دهه اول ذی الحجه را نام برده «وَ الْفَجْرِ، وَ لَيالٍ عَشْر» (فجر/1و2) این ده شبی که خدا قسم خورده است، ده شب اول ذی الحجه است. «وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثِينَ لَيْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ» (اعراف/142) ده شب، ده روز اضافه کرد. «وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّه» (ابراهیم/5)، «الْحَجُ أَشْهُرٌ مَعْلُومات» (بقره/197) ایام حج، در قرآن خیلی خداوند به این دهه عنایت دارد. پیغمبر ما فرمود: عبادت و عمل صالح در هیچ ایامی نزد خدا محبوبتر از این دهه نیست. این دهه نماز دارد، دعا دارد، غسل دارد، روزه دارد، اوجش هم روز عرفه است که انشاءالله از دعاهای عرفه غفلت نکنند و هرکاری دارند تعطیل کنند. روز سد الابواب در نهم این ماه هست. روز عید قربان است. روز اعلام سوره برائت از طرف مولا امیرالمؤمنین(ع) و بیان حدیث ثقلین است که انشاءالله این مناسبتها احیاء شود.
شریعتی: ماه ذی الحجه ماه ولایت است و با ولایت گره خورده است. انشاءالله قدر بدانیم و تلاش کنیم که نام امیرالمؤمنین علی(ع) را در این ماه زنده نگه داریم که این ایام با شکوه برگزار شود. بحث ما با حاج آقای فرحزاد در مورد وسواس تمام شد با این امید که خیلیها دست از وسواس کشیده باشند و از قطار وسواس پیاده شده باشند. پیامهای مثبتی هم داشتیم. ببینیم حاج آقای فرحزاد در این ایام برای ما چه به ارمغان آوردند؟
حاج آقای فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. خدا را بی نهایت شاکریم که جمع کثیری شاید هزارها هزار نفر از برنامه وسواس استقبال کردند و عمل کردند و پیامهای خوبی که به دست ما رسید که یا کلاً وسواس را ترک کردند و یا بخش مهمی از وسواس را کنار گذاشتند. انشاءالله باقی عزیزان هم که گرفتار هستند این طلسم را بشکنند و از خدا کمک بخواهند. از اهلبیت کمک بخواهند. ما حدود بیست راهکار مهم برایشان گفتیم. کتاب هم در حال آماده شدن است. اینها را مجدد گوش بدهند که این ریشه کن شود. این را به عنوان نکته آخر در مورد وسواس بگویم. گاهی آدم مدیون خداست، گیر حق الله است. مثلاً گناهی کرده و نمازی نخوانده است. به خدا بدهکار است. بعضی مواقع حق الناس است. مال کسی و آبروی کسی است. وسواس از گناهانی است که هردو حق را آدم ضایع میکند، یعنی هم مدیون خدا میشود. مدیون پیغمبر و امام میشود. مدیون اهل بیت میشود. هم مدیون مردم میشود. یعنی وقتی شما عمر و وقت را ضایع میکنی و الگو برای دیگران میشود این به دیگران تسری میکند. اینها را مفصل گفتیم. یک نکتهای را پزشکی چند روز قبل به من فرمودند که یادآوری کنید. ایشان فرمودند: مهمترین دوران تربیت فرزند بین دو الی پنج سالگی است. یعنی دوران طفولیت زیرهفت سال باید خیلی حواس ما جمع باشد. یعنی پدر و مادرهایی که روی ادرار و نجاست و طهارت حساسیت فوق العاده نشان میدهند، بچه را بخاطر ادرار میزنند یا حساسیت نشان میدهند، در روح و روان بچه اثر گذار است. بذر وسواسی و شدت دادن به این احکام و مسائل خیلی ریشه میدواند و بعد بیرون آوردنش کار مشکلی است. حضرت امیر فرمودند: مثل این است که روی سنگ نقش ببندی. یعنی روی سنگ حک کنی چطور میماند. هزار سال میماند. ولی در بزرگسالی مثل اینکه روی آب بنویسی، فوری پاک میشود. لذا من خواهش دارم یک ناهنجاری بزرگ این مریضی این است که تسری دارد. به بچهها، به خانواده، به همسر، به قوم و خویش و فامیل سرایت میکند. من خواهش میکنم بینی شیطان را به خاک بمالند و از خدا کمک بخواهند. یک عمری حرف شیطان را گوش دادند، بیایند یکبار حرف خدا و پیغمبر را گوش بدهند. انشاءالله رهایی پیدا کنند و ما نمیخواهیم در دنیا و آخرت گرفتار شوند.
ماه ذی الحجه همینطور که اشاره کردید ماه ولایت و امامت است. اول و آخرش همه گره خورده با مناسبتهایی که در رابطه با مولا امیرالمؤمنین علی(ع) است. آیات بسیار مهم و فراوانی که در قرآن در مورد مولا علی(ع) داریم، شأن نزول بسیاری از آنها در ماه ذی الحجه الحرام است. به مناسبتهای مختلف عرض خواهیم کرد. از عزیزانی که در فضاهای مجازی هستند یا در کارهای تبلیغ فرهنگی هستند، خطبه غدیر را به صورت روز شمار، هر بار یک بخش کوتاهی را در فضای مجازی بگذارند، ما روز شمار به استقبال غدیر برویم. من یک بخشی از خطبه غدیر را عرض کنم و بعد در مورد اخلاص امیرالمؤمنین و عبادت امیرالمؤمنین و ارتباط با خدای متعال صحبت کنم.
پیغمبر ما در خطبه غدیر سنگ تمام گذاشتند. پر از آیات قرآن است. پیغمبر خدا در یک بخشی فرمودند: «معاشر الناس هذا علی» ای گروه مردم! این آقا علی(ع) «انصرکم لی» از همه شما بیشتر مرا یاری کرده است. همه صیغه افضل و تفضیل است. «و احقکم بی» حق او نسبت به من از همه بیشتر است. «و اقربکم الی» از همه جمع مسلمانها به من نزدیکتر است. «و اعزکم علیَِّ» از همه مسلمانها نزد من عزیزتر است. «و الله عزّ و جل و أنا عنه راضیان» هم خدا از او راضی است و هم من رسول الله از او راضی هستم. «و ما نزلت آیة رضاً فی القرآن الا فیه» هیچ آیهی قرآنی نیست که در آن تعریف و رضایتمندی خدای متعال باشد، الا اینکه درباره مولا علی(ع) باشد. آیات عبادت، جهاد، «رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْه» (مائده/119) هر آیهای که بوی رضایت و خشنودی و کمال میدهد، مصداق بارزش حضرت علی(ع) است. «و ما نزلت آیة رضاً فی القرآن الا فیه و ما خاطب اللّه الذین آمنوا الّا بدأ به» هرجای قرآن که «یا ایها الذین آمنوا» خطاب شده است، رأسش و اوجش امیرالمؤمنین است. «و لا نزلت آیة مدحٍ فی القرآن الّا فیه» همین یک بیان برای عظمت حضرت علی کافی است. هیچ آیه مدحی از اول تا آخر قرآن نازل نشده است الا اینکه مصداق اَتم آن حضرت علی(ع) است. «و لا شهداللّه فی الجنّة فی «هل اتی علی الانسان» الّا له» خدای متعال در سوره مبارکه «هل أتی» هفده آیه مهم دربارهی اهلبیت و مولا علی(ع) نازل کرده است و باید نعمتهایی که در هیچ جای قرآن تکرار نشده است، شراب طهور، زنجبیل، سلسبیل و امثال اینها، میفرماید: خدا شهادت به بهشت در سوره «هل أتی» نداده است، الا برای حضرت علی(ع) و او را نفرستاده «و لا انزلها فی سواه و لامدح بها غیره» این یک بخش کوتاهی از خطبه غدیریه است که در این یک ماه سعی کنیم این خطبه را احیاء کنیم.
شریعتی: خطبه غدیر مهجور است و کمتر شنیدیم. انشاءالله این نهضت راه بیافتد و در آستانه غدیر اتفاقات خوبی بیافتد.
حاج آقای فرحزاد: فضایل حضرت امیر(ع) را نمیشود جمع کرد. قابل شمارش نیست.
آب دریا را اگر نتوان کشید *** هم به قدر تشنگی باید چشید
یاد خدا و ارتباط با خدا سرآمد همه خوبیهاست. روایت زیبایی دیدم حضرت سلیمان از خدا خواست که ملکی به او بدهد که به هیچکس نداده باشد. جن و انس و شیاطین و طیور و پرنده و ماهی دریا و آب و باد و فلک در اختیار او بود. امر میکرد و دستگاه سلطنتی او را از این طرف به آن طرف کره زمین جا به جا میکردند. الآن با همه تکنولوژیهای پیشرفته نمیتوانند چنین کاری کنند. خیلی فوق العاده بود. آصف بن برخیا شاگرد و وصی او در کمتر از گردش چشم تخت بالقیس را حاضر کرد. از آن طرف دنیا در یک لحظه یک تختی را حاضر کرد. کسی قدرت این کار را ندارد. یک روز حضرت سلیمان میرفت، یک کشاورزی چشمش به دستگاه سلطنتی حضرت سلیمان افتاد. گفت: عجب! چه کیفی دارد. حضرت سلیمان فرود آمدند و فرمودند: همه این دستگاههای دنیا از بین رفتنی است و ماندنی نیست. چیزی که میماند ارتباط با خداست. یاد و ذکر خداست. فرمودند: «تسبیحة واحده یقبله الله خیر مما اوتی آل داود علیهم السلام» یعنی یک سبحان الله که میگویی، ذکری که با آن یاد خدا میکنی، از آنچه به آل داود در عالم دنیا داده شده بالاتر است. پس ارتباط با خدا، یاد خدا و عبادت است که ماندگار است. حدیث داریم یک «لا اله الا الله» را روی یک کفه ترازو بگذاری، همه عالم ماده دنیا را روی یک کفه ترازو بگذاری، آن «لا اله الا الله» برتر است. چون ماندگار است. پس ارتباط با خدا در قالب نماز، دعا، قرآن، نیایش را از دست ندهیم.
تعبیر ابن ابی الحدید اهل سنت است. امیرالمؤمنین (ع) میفرماید: عبادت حضرت از همه بیشتر بود. نماز حضرت از همه بیشتر بود. اصلاً در قرآن داریم «وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاة» (بقره/45) این آیه ظاهرش یک معنا دارد، باطنش هم یک معنا دارد. ظاهرش این است که انسان با صبر و تحمل و بردباری میتواند به کارهایش برسد. از صبر و نماز کمک بجویید. امیرالمؤمنین (ع) فرمود: «اذا حاله امرٌ فزع الی الصلاة» وقتی امر مهم و سنگینی پیش میآمد، وضو میگرفتند و نماز میخواندند و از خدا کمک میخواستند. «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِين» (فاتحه/5) خدا امر کرده که با صبر و نماز کمک بگیرید. مصیبت و گرفتاری پیش میآید، ناهنجاری و سختی میشود به نماز پناه ببرید. ابوعلی سینا هروقت مشکل علمی پیدا میکرد دو رکعت نماز میخواند و از خدا کمک می خواست. در کارهای خیر حتی در استخاره هم همینطور است. باطن این آیه که در روایت هم تفسیر شده این است که«وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاة» فرمود: صبر وجود نازنین پیغمبر خداست. تجسم نماز مولا امیرالمؤمنین علی(ع) است. یعنی بمحمدٍ و علیٍ (علیهم السلام) که در «الهی عظم البلاء» هم میگوییم: «یا محمد یا علی، یا علی یا محمد اکفیانی فانکما کافیان و انصرانی فانکما ناصران» همه کاره عالم این دو بزرگوار هستند. پیغمبر ناظر و مدیر است و حضرت علی مجری امور هستند. از این دو بزرگوار کمک بگیرید. بعد میفرماید: «وَ إِنَّها لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخاشِعِين» (بقره/45) هم نماز امر سنگینی است و هم ولایت امر سنگینی است. ممکن است همه تحمل آن را نداشته باشند الا آنهایی که خاشع هستند. خاشع یعنی کسانی که من را کنار بگذارند. ولایت پذیر باشند. من حال نماز ندارم! نماز چه خاصیتی دارد؟ اینهایی که من دارند نمیتوانند با نماز اُخت شوند. خدا میفرماید: نماز سنگین است. روزه اینقدر سنگین نیست. عبادتهای دیگر اینقدر سنگین نیست. اما نماز پنج وعده است که آدم باید سروقت بخواند. لذا روایت داریم هروقت انسان به نماز مشغول میشود، شیطان خیلی ناراحت میشود. حسودانه نگاه میکند. میگوید: ببین چطور مهر و محبت خدا این را گرفته و دارد نماز میخواند و من از این عبادت محروم هستم؟ خصوصاً وقتی سجده میرود. حدیث داریم نزدیک ترین حالت بنده به خدا در حال سجده است که در حالت سجده، شیطان میگوید: وای بر من! او سجده میکند و به خدا نزدیک میشود و من سجده نکردم و از خدا دور شدم. در روایت داریم نزدیک ترین حالات مؤمن به خدا سجده است و سختترین چیزی که شیطان را دور میکند، سجده کردن است.
از پیغمبر خدا سؤال کردند: ما خیلی دوست داریم با شما محشور شویم. فرمود: زیاد سجده کنید و سجدههایتان را طولانی کنید. این رمز محشور شدن با پیغمبر عظیم الشأن است. باز روایت داریم که حضرت امیر فرمودند: پیغمبر خدا به نماز اول وقت خیلی اهمیت میدادند. فرمودند: شیطان از مؤمن هراسان و وحشتناک و خوفناک از مؤمن هست، مادامی که به نماز اهمیت بدهد. تا وقتی که اهمیت میدهد شیطان هراسان و گریزان است. ولی اگر نماز را کنار گذاشت، یعنی رابطه با خدا را قطع کرد، شیطان بر او گستاخ میشود و در گناه بزرگ او را وارد میکند.
شریعتی: روایتی هست که شاید از امام زمان(عج) باشد که فرمودند: هیچ چیزی مانند نماز بینی شیطان را به خاک نمیمالد.
حاج آقای فرحزاد: از امام زمان(عج) کم حدیث داریم. یکی همین است که فرمود: هیچ چیزی بینی شیطان را به خاک نمیمالد مگر نماز اول وقت! فرمود: سعی کنید نماز را اول وقت بخوانید. نماز ارتباط ما با خدا و اولیای خداست. انشاءالله همه نماز بخوانند. آن حدیث را کم جرأت میکنم که بخوانم. فرمود: شفاعت ما به افرادی که نماز را سبک میشمارند نمیرسد! بچهها و نوجوانها تدریجاً و با نرمی و ملایمت با نماز انس بگیرند. چند مسأله دربارهی نماز عرض کنم که حضرت علی مجسمه نماز کامل بودند. در بحار روایت است که در جنگ صفین به پای حضرت تیر رفته بود. تیرهای آن موقع دو طرف تیزی داشت. یعنی بیرون هم که میکشیدند باز شکاف برمیداشت. آن زمان بیهوشی نبود. به امام حسن مجتبی گفتند: چه کار کنیم؟ فرمودند: صبر کنید هروقت آقا مشغول نماز شد، چون حضور قلب حضرت بسیار فوق العاده بود. وقتی آدم شش دانگ توجهاش به جایی هست، گاهی از بدن و دنیا غافل میشود. در حالت نماز تیر را از پای حضرت خارج کردند که حضرت متوجه نشدند.
میگویند: کَسروی یک موقعی به یک از علمای شیعه فرمود. این را آیت الله بهجت نقل میکردند. گفته بود: شما شیعهها چه میگویید و الکی غلو میکنید که حضرت علی در حال نماز تیر را از پایش خارج کردند، متوجه نشد؟ یک سوزن میزنند آدم تکان میخورد. فرمودند: شما خدا و پیغمبر و قرآن را قبول دارید؟ گفت: بله! گفت: خدا در قرآن میفرماید: «فَلَمَّا رَأَيْنَهُ أَكْبَرْنَهُ وَ قَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ وَ قُلْنَ حاشَ لِلَّهِ ما هذا بَشَراً إِنْ هذا إِلَّا مَلَكٌ كَرِيمٌ» (یوسف/31) حضرت یوسف وقتی وارد جلسهای شد که بانوان آنجا بودند، کارد و میوه برای خوردن آماده کرده بودند. حضرت یوسف را که دیدند به جای میوه دستهایشان را بریدند. «قَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ» انگشتهایشان را بریدند. یعنی اینقدر محو جمال یوسف شدند که انگشتانشان را بریدند. حواسشان نبود! خدای یوسف بالاتر است یا یوسف؟
حسن یوسف را به عالم کس ندید *** حسن آن دارد که یوسف آفرید
کسی که یوسف را ببیند و از بدنش غافل شود. یک مادری بچهاش در حوض افتاده و دارد غرق میشود. سر راهش خار و خاشاک و شیشه است. پاهایش خون میآید و زخم میشود اما متوجه نمیشود. بچه برایش مهم است. در غضب هم این پیش میآید. مثلاً به همدیگر چاقو میزنند، متوجه نیستند. اصلاً حواسش نیست از بدنش خون میرود یا رگش قطع شده است. در فوتبال وقتی میخواهد گل بخورد، اصلاً همه از زمان و مکان غافل میشوند. یک امر طبیعی است. لذا حضرت امیر حضور قلبشان فوق العاده بود.
ما بزرگانی داشتیم، سید بن طاووس در حالاتش نوشته است. محدث قمی در سفینه نوشته است که ایشان مشغول نماز بودند یک ماری به اتاق آمد. کسی که با خدا ارتباط دارد میداند همه نفع و ضررها دست خداست. من دارم با خدا صحبت میکنم. این مار به پایش پیچید و از پایش بالا رفت. هیچ اهمیت ندارد و با همان حضور قلبی که داشت نماز خواند. یا درباره امام سجاد(ع) داریم که خانهاش آتش گرفت، داد و سر و صدا شد. به حضرت گفتند: شما نماز را رها نکردی؟ فرمودند: آتش قیامت مرا از آتش دنیا غافل کرده است. حضور قلب با خدا مرا از این مسائل غافل کرده است. مردم برای دنیایشان همه چیز را فراموش میکنند. درباره امام سجاد هم داریم که شیطان به صورت مار دور پای حضرت آمد. نیش زد و حضرت توجه نکردند. یعنی اگر یک مقدار دل بدهیم و معرفت ما بالا برود. در مقابل چه کسی ایستادیم و با چه کسی صحبت میکنیم؟ روایت داریم حضرت امیر هنگام نماز رنگشان میپرید. «إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ حَنِيفاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ» (انعام/79) این آیه را میخواندند. امام حسن هم رنگشان تغییر میکرد. پیغمبر هنگام اذان که میشد، رنگ چهرهاش متفاوت میشد. میفرمود: خدایا ما را از این تکثر و گفتگو با خلق راحت کن! اگر برای انسان خدا جایگاه مهمی داشته باشد، عشق خدا، محبت خدا، خیلی مهم است.
یک شبهه کوچکی ممکن است به ذهن بینندگان بیاید، میگویند: شما میفرمایید که تیر را از پای حضرت امیر درمیآوردند چون عشق خدا در او زیاد بود، متوجه نمیشد. در همین ماه ذی الحجه در حالت رکوع به فقیر انگشتر داد. چیزهایی که در رابطه با خداست، منافات با حضور قلب ندارد. حضرت امیر شش دانگ حواسش به خداست. آن فقیر سائل هم آمد در مسجد هرچه ناله زد، کسی کمک او نکرد. داشت میرفت دلشکسته شد. درواقع دل او هم نزد خدا آمد. گفت: خدایا تو شاهد هستی هیچکس به من کمک نکرد. من درمانده و بیچاره هستم! حضرت متوجه او شدند. اصلاً امور آخرتی منافاتی با حضور قلب ندارد. روایت داریم دو شتر بزرگ و قیمتی مثل اینکه دو ماشین قیمتی باشد برای پیغمبر هدیه آوردند. پیغمبر خدا کارشان عمدتاً هدیه دادن و انفاق به دیگران بود. خوب است آدم هدایایی که میدهد یک مسابقه هم بگذارد. به بچهها بگوید: من عید غدیر برای شما این چیز را میخرم و شما هم در مقابل این کار را انجام دهید. پیغمبر خدا اصحابشان جمع شدند، فرمودند: من این شتر را به کسی میدهم که دو رکعت نماز بخواند با حضور قلب کامل که در آن نماز فقط متوجه خدا باشد و چیز دیگری را یاد نکند. همه گفتند: کار سختی است. ما نمیتوانیم! دو سه بار حضرت تکرار کردند. حضرت امیر بلند شدند و فرمودند: من این کار را میکنم. حضرت مشغول نماز شدند. آخر نماز هنگام تشهد و سلام به ذهنشان خطور کرد که آن شتر بزرگتر و چاقتر را بگیرند و به فقرا گوشت بیشتری بدهند! پیغمبر خدا فرمودند: آخر به یاد شتر افتادی. جبرئیل نازل شد به پیغمبر خدا عرض کرد: فکر حضرت امیر فکر خدایی بود! یعنی اینکه من شتر بزرگتر را بگیرم برای منفعت شخصی نبود. یعنی فکرهایی که در مسیر و جهت خداست، با حضور قلب منافات ندارد.
یک زمان عالم بزرگواری خدمت مرحوم آیت الله بهاءالدینی آمدند. گفتند: چه کنیم در نماز حضور قلب داشته باشیم؟ راهکارهایش را فشرده بگویم. برای حضور قلب ما باید شبانه روز یاد خدا باشیم. نمیشود من غرق دنیا باشم و یکباره بگویم: الله اکبر و نماز بخوانم! «خوشا آنان که دائم در نمازند» یعنی ذکر خدا و یاد قلبی ما در این فضا و در این هوا در طول شبانه روز نفس بکشیم. یکی از چیزهایی که خیلی مؤثر است و روایت هم داریم اینکه قبل از نماز وضو را با توجه بگیریم. صورتمان را میشوییم، بگوییم: خدایا روز قیامت صورت ما را روشن کن! نامه اعمال ما را دست راست ما بده. مسح میکشیم بگوییم: خدایا ما را غرق رحمت کن. پای ما را در صراط قیامت ثابت نگهدار. خود وضو را با توجه گرفتن خیلی اثر دارد. البته نه اینکه در مصرف آب زیاده روی کنیم. مرحوم دولابی میفرمودند: قبل از نماز آدم یک مقدار بنشیند، بدنش آرام شود. یک مقدار استغفار کند. ما غرق کارهای متفرقه هستیم بعد میگوییم: الله اکبر! این درست نیست. شما هرجا میروی مرتب میروی. ما وقتی برای برنامه میآییم مرتب میآییم. یک ساعت جلوتر میآییم که به ترافیک نخوریم! پیش خدا میروی، خدا با کسی قابل قیاس نیست. آقای بهاءالدینی سفارش میکردند: مثلاً بچه گرسنه است. شوهر غذا میخواهد، شکم اینها را سیر کنید. آنوقت خیلی شیرین میشود. اصلاً خدا میگوید: بیا من تو را در آغوش بگیرم.
شریعتی: گاهی اینقدر مشغول هستیم حتی اذان و اقامه نمیگوییم و به نماز میایستیم.
حاج آقای فرحزاد: ما کتاب «زیبایی نماز» را چاپ کردیم. عزیزان میتوانند این کتاب را تهیه کنند. حضرت امیر در نهجالبلاغه بعد از اینکه در مورد اهمیت نماز صحبت میکنند، میفرمایند: «كُلَّ شَىْءٍ مِنْ عَمَلِكَ تَبَعٌ لِصَلَاتِكَ» (نهج البلاغه/ نامه 27) صلاة محور و سر لوحه کار مؤمن است. ستون خیمه است. همه کارهای شما با نماز تنظیم میشود. نماز پل ارتباطی ما با خداست. اگر آنجا قرص و محکم شد، همه کارهای دیگر ما هم تنظیم میشود. کسی که در نماز و ارتباط با خدا کاهل است، در بقیه کارها هم کم میگذارد. وقتی حق خدایی که همه کاره هست را کم گذاشتی، در خیلی از جاهای دیگر هم کم میگذاری. بزرگی میفرمود: اگر شما در صف نماز نایستید، خیلی از جاهای دیگر باید بایستید. خیلی از جاهای دیگر باید خسارت بدهید. لذا میفرماید: اگر این قبول شود باقی هم قبول است. لذا به نماز خیلی اهمیت داده شده است.
آن عالم از آیت الله بهاءالدینی پرسید: چه کنیم در نماز حضور قلب داشته باشیم؟ فرمود: حضور ذهنی خیلی مهم نیست. اینکه ذهن ما متمرکز در معانی نماز شود، خیلی مهم نیست. اصل حضور قلب این است که تکیه گاهت خدا باشد. توجه تو به خدا باشد. ممکن است مرتاض هندی ریاضت بکشد و تمرکز پیدا کند. ولی بت پرست باشد! تمرکز خیلی مهم نیست. اصل حضور قلب این است که ایمان و توکل و اعتماد تو به خدای متعال باشد. «ایاک نعبد» فقط تکیه گاه تو خدا باشد. «ایاک نستعین» فقط از خدا کمک بخواهی. این اصل حضور قلب است. از جای دیگر ببری و به خدا پیوند بزنی. روایت داریم پیغمبر خدا فرمود: دو نفر از امت من نماز میخوانند که فاصله نماز آنها از زمین تا آسمان است. اینکه نماز میخواند سرش به مُهر نرسیده است بلند میشود. خیلی مذمت شده است. یکی هم با نماز خواندن به معراج میرود. احساس آرامش میکند.
آقای بهجت فراوان فرمودند که مرحوم آقای قاضی فرمودند: من ریشم را گرو میگذارم، ضمانت میکنم کسی نمازهای پنجگانه را درست بخواند، آداب و شرایط ظاهری را مراعات کند، ضمانت نجات برای او میکنم. کسی نماز اول وقت را با شرایط صحیح انجام بدهد، خیلی از معضلات و مشکلات او حل میشود.
شریعتی: کسی سه مشکل مختلف داشت. نسخه خواست. آقا فرمودند: نماز اول وقت!
حاج آقای فرحزاد: نماز اول وقت با یک مقدار توجه و حضور و قلب و اخلاص که حضرت امیر فرمود: من خدا را عبادت نمیکنم از خوف، این عبادت بردهها عبید است. یک مقدار نمازهای ما بوی عشق و محبت بدهد. بسیاری از دوستان ما، همسایههای ما، هرکسی مرا میشناسد، هروقت کار با فرحزاد دارند زنگ میزنند! یا پول میخواهد یا کمک میخواهد. و الا سال بگذرد کار با فرحزاد ندارد! ولی بعضی اینطور نیستند. اگر هم زنگ میزنند دلشان تنگ شده میخواهند احوالپرسی کنند. رابطه محبت مهم است. نه اینکه هروقت حاجت و گرفتاری داریم. اگر در نماز عشقم باشد، جونم باشد، خدایا تو عشق من هستی! اگر اینطور باشد یک رکعتش انسان را پرواز میدهد و بالا میبرد. حضرت امیر میگوید: من نماز را عاشقانه میخوانم. امام حسین شب عاشورا میگوید: من نماز را دوست دارم. «انی احب الصلاة» اگر این عشق و محبت در ما بیاید همه معضلات و مشکلات حل میشود.
شریعتی: نکات خیلی خوبی را شنیدیم. امروز صفحه 60 قرآن کریم آیات 78 تا 83 سوره مبارکه آل عمران در سمت خدا تلاوت خواهد شد.
«وَ إِنَّ مِنْهُمْ لَفَرِيقاً يَلْوُونَ أَلْسِنَتَهُمْ بِالْكِتابِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْكِتابِ وَ ما هُوَ مِنَ الْكِتابِ وَ يَقُولُونَ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ ما هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ يَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ «78» ما كانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُؤْتِيَهُ اللَّهُ الْكِتابَ وَ الْحُكْمَ وَ النُّبُوَّةَ ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُوا عِباداً لِي مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لكِنْ كُونُوا رَبَّانِيِّينَ بِما كُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتابَ وَ بِما كُنْتُمْ تَدْرُسُون «79» وَ لا يَأْمُرَكُمْ أَنْ تَتَّخِذُوا الْمَلائِكَةَ وَ النَّبِيِّينَ أَرْباباً أَ يَأْمُرُكُمْ بِالْكُفْرِ بَعْدَ إِذْ أَنْتُمْ مُسْلِمُون «80» وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثاقَ النَّبِيِّينَ لَما آتَيْتُكُمْ مِنْ كِتابٍ وَ حِكْمَةٍ ثُمَّ جاءَكُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِما مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرُنَّهُ قالَ أَ أَقْرَرْتُمْ وَ أَخَذْتُمْ عَلى ذلِكُمْ إِصْرِي قالُوا أَقْرَرْنا قالَ فَاشْهَدُوا وَ أَنَا مَعَكُمْ مِنَ الشَّاهِدِين «81» فَمَنْ تَوَلَّى بَعْدَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُون «82» أَ فَغَيْرَ دِينِ اللَّهِ يَبْغُونَ وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً وَ إِلَيْهِ يُرْجَعُون «83»
ترجمه: وهمانا از ايشان (اهل كتاب) گروهى هستند كه زبانشان به خواندن كتاب (ودست نوشتهى خودشان چنان) مىچرخانند كه گمان مىكنيد آن از كتاب آسمانى است، در حالى كه از كتاب نيست و مىگويند: آن (چه ما مىخوانيم) از جانب خداست، در حالى كه از جانب خدا نيست وآنها آگاهانه بر خداوند دروغ مىبندند. هيچ (پيامبر و) بشرى كه خداوند به او كتاب و حكم و نبوّت داده است، حقّ ندارد به مردم بگويد: به جاى خدا، بندگان من باشيد. بنابراين (شما دانشمندان اهلكتاب به طريق اولى چنين حقّى نداريد، بلكه بايد) به خاطر سابقهى آموزش كتاب و تدريسى كه داريد، ربّانى باشيد. و (خداوند) به شما فرمان نمىدهد كه فرشتگان وانبيا را ارباب خود قرار دهيد، آيا ممكن است، پس از آنكه تسليم خدا شديد، او شما را به كفر فرمان دهد؟ و (به ياد آور) هنگامى كه خداوند از پيامبرانِ (پيشين) پيمان گرفت كه هرگاه به شما كتاب و حكمتى دادم، سپس پيامبرى به سوى شما آمد كه آنچه را با شماست تصديق مىكرد، بايد به او ايمان آوريد واو را يارى كنيد. (سپس خداوند) فرمود: آيا به اين پيمان اقرار داريد و بار سنگين پيمان مرا (بر دوش) مىگيريد؟ (انبيا در جواب) گفتند: (بلى) اقرار داريم، (خداوند) فرمود: خودتان شاهد باشيد ومن هم با شما از جمله گواهانم. پس كسانى كه بعد از اين (پيمان محكم،) روى برگردانند، آنان همان فاسقانند. پس آيا آنها جز دين خدا (دينى) مىجويند؟ در حالى كه هر كه در آسمانها و زمين است، خواه ناخواه فقط تسليم اوست و به سوى او بازگردانده مىشوند.
شریعتی: از فضیلت ذکر صلوات بر محمد و آل محمد بشنویم.
حاج آقای فرحزاد: در روایات سفارش شده حداقل در شبانه روز صد بار صلوات بفرستید که سه چهار دقیقه بیشتر وقت نمیگیرد. پیامبر عظیم الشأن فرمودند: «مَنْ صَلَّى عَلَى النَّبِىِّ وَ آلِهِ مَرَّهً وَاحِدَهً بِنِيَّهٍ وَ إِخْلَاصٍ مِنْ قَلْبِهِ قَضَى اللَّهُ لَهُ مِائَهَ حَاجَهٍ» (بحارالانوار، ج 91، ص70) کسی که صد بار بر پیامبر و آل او صلوات بفرستد خدا هم صد حاجت از حوائج او را برآورده میکند.
شریعتی: این هفته یاد میکنیم از عالم جلیل القدر علامه محمد حسین غروی اصفهانی، توصیه میکنم که پیگیر اشعار ایشان باشید. اشعار بسیار بلندی در مدح و منقبت اهلبیت (ع) داشتند. تخلص ایشان مُفتَقَر بوده است. اگر نکتهای در مورد ایشان هست بفرمایید.
شریعتی: این هفته از علامه مجلسی(ره) تجلیل کردیم. برای ما از فضیلت این علامه بزرگوار بگویید.
حاج آقای فرحزاد: مرحوم آقای کمپانی جامع بوده است. فقیه، فیلسوف، عارف بوده و خیلی عبادتهای فوق العادهای داشته است. سجدههای طولانی داشت. مرحوم بهجت فرمودند: ایشان از خدا خواسته بود که راحت از دنیا بروم. زیارت عاشورا را که با صد لعن و صد سلام خوانده بود، بعد خسته میشود. وقتی استراحت میکند در حالت خوابیده از دنیا میرود. آقای بهجت فرمودند: ایشان در منزلشان روضه که داشتند، خودشان چای میریختند. خودشان کفشها را جفت میکردند. با اینکه نزدیکان ایشان برای کمک بودند، اما نمیگذاشتند و میگفتند: نه، این حسابش جداست. اینکه آدم برای اهل بیت جارو کشی کنی، چای بدهد و کفش جفت کند و خدمت کند، خیلی مهم است.
شریعتی: قبل از اینکه نکات عید قربان و روز عرفه را بفرمایند، اجازه میخواهم کتابی را معرفی کنم. «آشنایی با ایام غدیریه» تقویم ایام دهم تا 25 ماه ذی الحجه است. بسیار کتاب خوب و مفیدی است. با مضامین بسیار بلند در مدح و منقبت امیرالمؤمنین علی(ع). دوستان میتوانند پیامک بزنند و این کتاب را تهیه کنند.
حاج آقای فرحزاد: حدود 25 مناسبت مهم در رابطه با اهل بیت در ایام غدیر است که در جمعی که خیلی از آقایان بودند، من گفتم: چهاردهم ذی الحجه چه مناسبتی است؟ هیچکس بلد نبود. آیه «وَ إِيتاءِ ذِي الْقُرْبى» (نحل/90) نازل شد و شق القمر است. خدای بزرگ قبل از غدیر، بعد از غدیر مناسبتهای مهمی برای تثبیت غدیر قرار داده بود.
انشاءالله روز عرفه را خیلی اهمیت بدهند، هرکاری دارند تعطیل کنند. روز و شب عرفه زیارت امام حسین مستحب است. اول خدا به زوار کربلا نظر میکند و بعد به حجاج خودش، برای دیگران خیلی دعا کنن، هرجا هستند. چون در روز عرفه خیلی سفارش شده است. آنهایی هم که سر کار هستند مرخصی بگیرند. حیف است چون عرفه مثل شب قدر است. در میان روزها مثل روز عرفه نداریم. ولی عمده عرض من این است که در روز عید قربان از سنتهایی که تأکید فراوان شده و مستحب مؤکد است قربانی کردن است. با این قربانی کردن جمع زیادی ممکن است به ذهنشان برسد که ما نمیتوانیم یک گوسفند قربانی کنیم. هم قرض کردن در روایت سفارش شده یا اینکه شراکتی، خیلی از عزیزان در این گروههای فامیلی و کانالها در فضای مجازی هستند. یک نفر بانی خیر شود مثلاً یک شماره حساب اعلام کنند که به این شماره حساب پول بریزند و گوسفند قربانی کنند. طرف تنهایی نمیتواند یک گوسفند بکشد، یک مقداری پول بدهد، حتی میتوانند گوشتش هم خودشان مصرف کنند. ایرادی ندارد! امام سجاد(ع) سه قسمت میکردند. بخشی را برای خانواده نگه میداشتند. ثلثش را به فقرا میدادند و ثلثش را به همسایهها میدادند. خیلیها میگویند: عید قربان فقط گوشت به دست ما میرسد و این بسیار سنت خوبی است. اگر ما برای این کارها خرج نکنیم، برای دارو و درمان و تصادفات و پیشامدها و جاهای دیگر باید خرج کنیم. ولو مشارکتی، ولو افراد فقیر مبلغ ناچیزی بگذارند با همان یک گوسفند تهیه کنند. خیریههایی که هست، بهزیستی، کمیته امداد هم اعلام کردند، آنها قبول میکنند و قربانی میکنند و بسته بندی میکنند و به دست نیازمند میرسانند.
روایت دارم ام سلمه همسر پیغمبر به پیغمبر عرض کرد: «لَيْسَ عِنْدِي ثَمَنُ الاضْحِيَّةِ» (من لايحضرهالفقيه،ج 2، ص 213) من پول قربانی ندارم، چه کنم؟ فرمودند: قرض کن و قربانی کن. «فَأَسْتَقْرِضُ وَ أُضَحِّي فَقَالَ اسْتَقْرِضِي وَ ضَحِّي فَإِنَّهُ دَيْنٌ مَقْضِيٌّ» این قرضی است که خدا دینش را ادا میکند. ما کم داریم که برای کاری بگویند: قرض کن. ما برای تجملات و تشریفات خودمان را به آب و آتش میزنیم. برای قربانی کردن و این سنت را احیاء کردن قرض کنیم. فرمودند: اول قطره از خون قربانی که به زمین میریزد، گناهان صاحب آن قربانی بخشیده میشود. امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: اگر مردم میدانستند که در قربانی کردن چه برکاتی هست، قرض میکردند و قربانی میکردند. شما مثلاً خانه میخری، ماشین میخری، بچه متولد میشود، عروسی است، این ذبح کردن و قربانی کردن و تقسیم کردن گوشت بلاها و آفتها را دور میکند و بالاترین صدقه است. من سراغ دارم بعضی بزرگان هر ماه برای سلامتی امام زمان، برای رسیدن به فقرا، برای دفع بلاها قربانی میکنند و این اثر وضعی عجیبی دارد. لذا حضرت امیر فرمود: اگر مردم میدانستند در قربانی کردن چه آثار و برکاتی هست، قرض میکردند و وام میگرفتند و قربانی میکردند.
روایت داریم که پیغمبر دو تا قربانی میکردند. یکی را از طرف خودشان و یکی از طرف امت قربانی میکردند. آنهایی که تمکن دارند حتماً بیش از یک قربانی کنند. آنهایی که نذر و نذوراتی برای قربانی کردن دارند، یا عقیقه نکردند. بعضی علمای اخباری و محدثین ما عقیقه را واجب میدانند. سنت بسیار مؤکدی است. پیرمردی به پیغمبر خدا گفت: من شک دارم برای من عقیقه کردند یا نه؟ فرمودند: عقیقه کن! خیلی خوب است که روز عید قربان این عقیقه را انجام بدهند که انشاءالله خدا ثواب هردو را به آنها بدهد. در روز عید قربان خدا دوست دارد که خون ریخته شود. باز روایت داریم که در خانه پیغمبر قربانی شد، گوشتهایش را به فقرا دادند. همسر پیغمبر گفت: همه اینها رفت و فقط همین ماند. فرمود: همه آنها مانده و این یک تکه میرود! «ما عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ» (نحل/96) آن تقوا و گذشتی که شما اطاعت میکنی و آن احسانی که میکنی به خدا میرسد.
چون امشب شب شهادت امام محمد باقر(ع) هست، یادی از ائمه بقیع بکنیم و در این ایام حجاج هم همه به مکه سفر کردند. غربت از همه جای قبرستان بقیع میبارد. امام باقر فرمود: والله کسی در دعا، مؤمن در خانه خدا اصرار نمیکند مگر اینکه خدا دعایش را مستجاب کند. روز عرفه و دهه ذی الحجه برای دعا خیلی مناسب است. فرمود: چیزی نزد خدا محبوبتر از این نیست که خدا میگوید: دوست دارم از من چیزی بخواهید و من به شما بدهم. در کافی شریف روایت داریم که امام صادق(ع) از مادر بزرگوارش روایت را نقل میکند. امام صادق(ع) فرمود: مادرم ام فَروه که همسر آقا امام باقر(ع) و عروس امام سجاد(ع) بود، فرمودند: پدرت امام باقر به من گفت: «یا ام فروه انی لادعوا لمذنبی شیعتنا فی الیوم و اللیله الف مرةٍ» خیلی روایت عجیبی است. فرمود: ام فروه! من در شبانه روز حتماً و البته برای گناهکاران از دوستان و شیعیانم هزار بار دعا میکنم. عدد هفتاد و هزار و چهل یعنی کثرت و زیاد! مثل اینکه امام زمان فرمود: من شما را فراموش نمیکنم. این خیلی مهم است. انشاءالله برنامه احیاء غدیر را فراموش نکنیم. فردا هم آقای نظری منفرد استاد بنده و استاد حاج آقای حسینی قمی و آقای دکتر رفیعی برای عزیزان خواهند گفت. ما از منبرها و کتابهای ایشان بسیار بهره بردیم.
خدایا تو را به حق امیرالمؤمنین قسم میدهیم از بهترین برکات عرفه و عید قربان و عید غدیر همه ما را بهرهمند بگردان. رفع هم و غم و گرفتاری از همه گرفتارها بفرما. حاجت هر حاجتمندی را برآورده به خیر بگردان. هر خیری که به همه خوبان دادی به ما مرحمت بفرما. به برکت سلام بر امام حسن و امام حسین(ع).