برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: سخنرانی در جمع زیارت اولیهای مشهد مقدس
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 09- 09-96
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
حاج آقای فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحیم، الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا محمدٍ و آله الطاهرین. (قرائت دعای سلامت امام زمان) «الإِمامُ الأَنيسُ الرَّفيقُ، وَالوالِدُ الشَّفيقُ، وَالأَخُ الشَّقيقُ، وَالاُمُّ البَرَّةُ بِالوَلَدِ الصَّغيرِ» بهترین ذکرها، بهترین دعاها و بهترین توسل کوتاه به پیامبر و آل پیامبر صلوات بر محمد و آل محمد است. بهرههای خیلی فوق العاده برای کسانی که مداومت بر ذکر صلوات دارند در روایات ما بیان شده، یکی از خاصیتهای مهم این است که افرادی که هر روز و هرشب دل و جانشان را با این ذکر نورانی میکنند، پیغمبر ما وعده قطعی دادند، از آنها شفاعت و دستگیری کنند. متن حدیث این است. «مَنْ صَلَّي عَلَيَّ كُلَّ يَوْمٍ أَوْ كُلَّ لَيْلَةٍ وَجَبَتْ لَهُ شَفَاعَتِي وَ لَوْ كَانَ مِنْ أَهْلِ الْكَبَائِرِ» (جامع الاخبار، ص 59) تعبیرپیامبر(ص) این است که بر من رسول الله واجب میشود شفاعت کنم از گنهکارانی که هر روز و هرشب بر محمد و آل محمد صلوات میفرستند. خدا را بی نهایت شکرگزاری میکنیم که به شما سروران عزیز توفیق مرحمت کرد و به دعوت آقا علی بن موسی الرضا شما را طلبیدند به محضر خودشان، عزیزانی که نوعاً بار اول است به زیارت و حرم آقا امام هشتم(ع) شرفیاب شدند. از یکی از علمای بزرگ پرسیدم: آنهایی که زیارت میروند، آیا همت خودشان است یا قسمت آنهاست؟ به یک معنا هم قسمت است، به یک معنا هم همت است. ولی جوابی که ایشان دادند خیلی زیباست، فرمودند: دعوت است. تا از جانب آن محبوب نظری و عنایتی و لطفی نشود، خیلیها ممکن است همه امکانات برایشان فراهم باشد، ولی تا دعوت نشوند و در خانه دل را نزنند موفق به زیارت امام هشتم نخواهند شد.
الحمدلله! دو رکعت نماز شکر بعد از نماز زیارت بخوانید، هم سجده شکر به جا آورید و شکر لله و الحمدلله بگویید. شکر خدا را به جا آوریم که ما را طلبیدند و به این مکان مقدس دعوت کردند. یکی دو حدیث در فضیلت زیارت امام هشتم بخوانم. پیغمبر فرمود: پاره تن من! یکی حضرت زهرا(س) به پاره تن تشبیه شده و یکی هم آقا امام هشتم(ع)، فرمود: پاره تن من در خراسان دفن خواهد شد. هیچ گرفتاری او را زیارت نمیکند، خدا گرهاش را باز میکند و غمگین باشد، غم او را برمیدارد. خدا گناهانش را میآمرزد. امام جواد(ع) فرمود: کسی به زیارت پدرم مشرف شود، اگر قطره بارانی به بدنش بخورد یا آفتاب بر بدنش بتابد، گرما و سرما در راه زیارت ببیند، خدا آن بدن را بر آتش جهنم حرام خواهد کرد. هم از امام هشتم تشکر میکنیم و هم از خدای امام هشتم. از خدا تشکر میکنیم که ما را طلبیدند و توفیق پیدا شده است. میلیونها آرزومند هستند که نتوانستند بیایند و یا هنوز در نوبت آمدن هستند. امام هفتم(ع) فرمود: کسی فرزندم امام هشتم را زیارت کند، ثواب هفتاد حج قبول شده است. راوی حدیث تعجب کرد. حضرت فرمودند: بلکه هفتاد هزار حج قبول شده است. بعد فرمودند: کسی فرزندم امام هشتم را زیارت کند یک شب در جوار او بگذراند، مثل این است که خدا را در عرش زیارت کرده است. نه زیارت خانه خدا، بلکه زیارت خود خدا! بعد هم فرمود: روز قیامت که میشود، چهار پیغمبر از انبیای بزرگ گذشته و پیغمبر ما و امیرالمؤمنین و امام حسن در صحرای محشر حاضر میشوند و تمام زوار قبور مشاهد مشرفه پشت سر اینها قرار میگیرند. یعنی آنهایی که مدینه رفتند، آنهایی که کربلا و نجف رفتند، سامرا و کاظمین رفتند و خراسان و مشهد! همه زوار قبول اهلبیت را میآورند. فضیلت زیارت امام هشتم در مفاتیح هم آمده است. فرمود: «و انَّ زُوار ولدی علی اعلاهم درجةً و أوفرهم حبوة» ولی در میان تمام زواری که همه قبور اهلبیت را زیارت کردند، فرمود: زوار قبر فرزندم علی بن موسی الرضا، هم درجهشان بالاتر است، دو روایت داریم که زیارت امام هشتم حتی از زیارت امام حسین افضل است. اینجا هم امام هفتم میفرماید: زوار فرزندم علی بن موسی الرضا هم درجهشان بالاتر است و هم عطا و مزدشان برتر از زوار قبور بقیه معصومین است. انشاءالله قدر بدانیم. ما همه آرزو داریم مکرر بیاییم. یکی از راههایش شکرگزاری و قدردانی است. شکر خدا را بکنی خدا هم آن نعمت را تکرار میکند.
ما از اهلبیت همه چیز را بخواهیم. نمک آش و علف گوسفند را از آنها بخواهیم. اما فقط به مادیات بسنده نکنیم. از محضر کریم چیزهای بزرگ بخواهیم. معروف است کسی بار اول به زیارت امام هشتم بیاید، خدا سه حاجتش را برآورده میکند. یک نفر این را شنید و خدمت امام هشتم آمد، گفت: یا امام هشتم من شنیدم کسی که به زیارت شما بیاید سه حاجتش را میدهید. من دو تا را میبخشم و یکی بیشتر نمیخواهم. آن یکی این است که خیر دنیا و آخرت و هرچه خوبی است به من بدهید. بعضی هستند فقط میگویند: قرضم را ادا کن و مریضم را خوب کن. عیب ندارد همینها را هم از آنها باید بخواهید. هزار تا مشکل دیگر هم هست، آخرت هست، دنیا هست، اولاد هست. پدر و مادر هست. برای همه دعا کنید. به نیابت دیگران، اینها خیلی خانواده کریمی هستند و آدمهایی که چیزهای بزرگ و زیاد میخواهند، خیلی اینها را دوست دارند. چیزهای پیش پا افتاده نخواهیم. چون که صد آمد نود هم پیش ماست. عاقبت بخیری و ایمان کامل بخواهید.
یکی از دعاهایی که خیلی زیباست و در زیارت عاشورا هست. یکی از اساتید ما خیلی مرد وارستهای بود. شاگرد رجبعلی خیاط بود. گفت: من را با زحمت به مشهد برای زیارت آوردند. پیر بودم، یقین داشتم حالا که مهمان آقا هستم، اینها خانواده کریمی هستند و کسی را از در خانهشان رد نمیکنند. حتی دشمن را رد نمیکنند. چه برسد به دوست و کسی که دل شکسته است. چه برسد به اینکه بار اولش باشد که آمده است. گفت: من یقین داشتم امام هشتم به من لطف میکند و خواسته مرا اجابت میکند. ولی اینکه چه بخواهیم خیلی مهم است. یعنی ضرر نکنیم و چیز کوچک نخواهیم. من دو رفیق دارم هردو روحانی هستند. یکی از آنها از علمای برجسته قم شده و یکی هم یک گوشه افتاده و به هیچ جا نرسیده است. هردو به من گفتند: ما بچه بودیم همراه پدرمان به مشهد آمدیم، آن کسی که یک گوشه افتاده بود هیچی نشده بود، گفت: من یک دوچرخه میخواستم. از امام هشتم خواستم یک دوچرخه به من بدهد. این آقا بود من بچه بودم گفتم: علم نافع و معنویت به من بده! او به دوچرخه رسید و این عالم برجسته شد. اینکه چه چیزی میخواهیم خیلی مهم است. چیزهای بزرگ بخواهیم.
استاد ما فرمود: خدمت آقا مشرف شدم گفتم: چه بخواهم که ضرر نکنم. یک چیزی به ذهن من خطور کرد. اگر هرجا خیری هست، بنیاد اول و آخر خیر خود آنها هستند. زیارت جامعه هم حتماً روزی یکبار بخوانید. همه سرچشمهی خوبیها اهلبیت هستند. به امام هشتم گفتم: حدیث داریم شما فرمودید: علامت مؤمن این است که هرچه برای خودش میخواهد برای دیگری هم بخواهد. هرچه هم برای خودش نمیخواهد برای دیگری هم نخواهد. چند حدیث داریم علامت شیعه این است که هرچه برای خودش میخواهد برای دیگری هم بخواهد. هرچه برای خودش نمیخواهد برای دیگری هم نخواهد. گفتم: یا امام هشتم به این حدیث عمل کنید، دعا و خواسته من این است. هرچه برای خودت میخواهی برای من هم بخواهی! یعنی بچه کوچک پفک و بادکنک و اسباب بازی میخواهد. عقلش نمیرسد چیزهای بزرگ بخواهد. اصلاً چیزهای بزرگ نمیفهمد یعنی چه. ولی وقتی شما امضاء را دست امام رضا دادی، یا امام رضا هرچه برای خودت میخواهی برای من هم بخواه. عقل من نمیرسد. کلید را دست خودت میدهم. هرچه خودت نوشتی. آنچه تو میخواهی قشنگ است. در زیارت عاشورا میخوانید «اللهم اجعل محیای محیا محمدٍ و آل محمد و مماتی ممات محمدٍ و آل محمد» یعنی خدایا مرگ و زندگی مثل چهارده معصوم باشد. هرطور آنها زندگی کردند، من هم زندگی کنم.
یا مثلاً بعد از نماز عید فطر در ماه رمضان جایزهی بزرگی که میخواهند به ما بدهند، میگوییم: خدایا هر خیری که به چهارده معصوم دادی به ما هم بده. هر شری که از آنها دور کردی از ما هم دور بگردان. این بهترین دعاست. خدایا هرچه خوبهای عالم از تو خواستند به من بده. هرچه که بدی بود و آنها فرار کردند مرا هم دور کن. امام چه شخصیتی است؟ امام هشتم فرمود: امام امین خداست در روی زمین. رفیق مهربان است. رفق و مدارا دارد. مثل یک پدر مهربان است. امام مثل یک برادر یا برادر و خواهری است که از یک شکم به دنیا آمدند و وابستگی اینها به هم خیلی زیاد است. میفرماید: امام مثل برادر هم قلوی شماست. یعنی اینقدر به شما نزدیک است. هم پدر است و هم مثل یک مادر مهربان به یک طفل صغیر و نوزاد است. لذا شما رأفت و مهربانی که از امام هشتم میبینید و میدانید یکی از لقبهای آقا امام هشتم الامام رئوف است. یعنی امام مهربانیها، امامی که خیلی مهربان است. علی بن موسی الرضا میفرماید: پدرم موسی بن جعفر را خواب دیدم. خود امام میفرماید: خواب امام مثل بیداری است. مثل خواب آدم عادی نیست. امام هشتم فرمود: پدرم موسی بن جعفر را خواب دیدم، آقا به من فرمود: فرزندم! هرگاه مشکل یا گرفتاری پیش آمد این دو اسم خدا را زیاد بگو. یا رئوف یا رحیم!
در حالات یکی از علمای بزرگ اصفهان مرحوم بیدآبادی نوشتند که ایشان یک زمانی به همراه مادرش از اصفهان برای زیارت امام هشتم آمدند. نیت کرد یک چهله اربعین چهل روز خدمت امام هشتم(ع) باشد. چند روز که ماند یک شب خواب دید. آقا امام هشتم فرمودند: برگرد! گفت: من نیت کرد چهل روز خدمت شما باشم. چرا برگردم! عجیب است آقا فرمود: علت اینکه میگویم: زودتر به اصفهان برگرد این است. خواهر شما در اصفهان به من متوسل شده که یا امام هشتم مادر من به زیارت شما آمده است. تا برگردد دو ماه طول میکشد. من طاقت فراق و جدایی مادرم را ندارم. از من خواسته که مادرش را به او برگردانم. امام هشتم فرمودند: ما امام رئوف هستیم. چون خواهرت به من متوسل شده شما زودتر به اصفهان برگرد.
موسی بن سیار میگوید: من خدمت امام هشتم آمدم. بار اول بود آقا از مدینه حرکت کردند و به خراسان و طوس آمدند. به دروازه شهر طوس رسیدیم. دیدیم صدای گریه و شیون و ناله بلند است. دیدیم تشییع جنازه است. یک نفر از دنیا رفته و بازماندگان گریه میکنند. تا امام فهمیدند تشییع جنازه است از مرکب پیاده شدند و به سمت آن جنازه رفتند. فرمودند: هرکسی یک مؤمن را تشییع کند خدا گناهانش را میآمرزد مثل روزی که از مادر متولد شده است. همراه جنازه امام هشتم تشریف آوردند. جنازه را که روی زمین گذاشتند حضرت آمدند جمعیت را شکافتند و کنار تابوت آمدند. دست مبارک را روی سینه میت گذاشتند، اسم خودش را گفتند. اسم پدرش را گفتند. فرزند فلانی به تو بشارت بدهم دیگر خوف و حزن نداری. خیالت راحت باشد اهل بهشت هستی. بعد هم بلند شد. بعد که بلند شدند به آقا عرض کردم آقاجان! این آقا در خراسان و طوس زندگی میکرده و شما در مدینه بودی. اسم خودش و اسم پدرش را گفتی. امام چه شخصیتی است؟ امام را باید اینطور بشناسیم. فرمود: والله! اعمال شما هر روز پیش ما عرضه میشود و ما از کارهای شما خبر داریم. اگر گناه و معصیتی بود طلب آمرزش میکنیم و اگر حسنه و ثوابی بود برای شما آرزوی قبولی و طلب قبولی ثواب را داریم. ما شما را میشناسیم. خودتان و پدر و مادرتان، امام هشتم و اهلبیت از کارهای شما خبر دارند. ولی بدانیم از پدر و مادر مهربانتر است. ائمه آنجا ما را رها نمیکنند.
خدا روح همه پدر و مادرها و معلمها و استادها و شهدا و شهدای مدافع حرم را شاد کند. روح همه مؤمنین و مؤمنات و کسانی که دستشان از دنیا کوتاه است را شاد کند. مرحوم حاج رضا انصاریان که صلوات خاصه را خواندند. مداح با اخلاصی بود. ایشان گفتم: در یک جلسهای شعر خواندم و توسل پیدا کردم. در آن جلسه مرحوم علامه جعفری هم بود. بعد از مداحی به من گفت: آقای انصاریان بگذار یک داستان خوب برایت بگویم. از فضایل و کرامات امام هشتم است. گفت: من جوان بودم مشهد درس میخواندم. ثابت مشهد برف و بوران شدید بود. زائر هم کم بود. یک شب زمستان سرما و یخبندان بود. آمدم حرم بروم دیدم در صحن باز نیست. ولی یک خانمی صورتش را به در صحن مقدس گذاشته است و به زبان آذری با امام رضا صحبت میکند. صدایش آشنا بود دیدم عمه خودم است. عمه من از تبریز برای زیارت آمده بود. حرفهایش را زد و درد دل کرد. آمدم سلام کردم و احوالپرسی کردیم. گفتم: عمه جان من جوا هستم و طلبه هستم ولی شما خانم تنها در سرما و یخبندان آمدی. گفت: عمه جان من در این سوز سرما آمدم در خانه آقا را میزنم شب اول قبر در تنهایی و قیامت آقا به داد من برسد. آقا خیلی مهربان است. من در این سرما آمدم عرض ادب کنم که در تنهایی به داد من برسد. در صحن باز شد و زیارت رفتیم. بیست سال گذشت. یک سفر به تبریز رفتم. به من گفتند: آقای جعفری عمه شما مریض است و حالش خوب نیست. ما را به عیادت عمه بردند. دیدم عمه رو به قبله و در حال جان دادن است. گفت: من برایش دعا خواندم و حمد و شفا خواندم. گاهی بیهوش میشد و گاهی به هوش میآمد. یکباره چشمهایش را باز کرد و مرا دید. گفت: محمد تقی! یادت هست سی سال قبل مشهد سحر آمده بودم. گفت: الآن در حال جان دادن هستم. الآن امام رضا به دیدن من آمده است. من از امام رضا تشکر میکنم. این را گفت و چشمهایش را بست و از دنیا رفت. بدانیم که امام، امام رئوف است و امام مهربانیهاست.
یکی از رفقای ما میگفت: تاجری اهل اروپا بود و گاهی به تهران برای تجارت میآمد. یکبار میزبان او طرف ایرانی بود او را به مشهد برد. او را به صحن انقلاب پنجره فولاد آورد. از مترجم پرسید: اینجا کجاست؟ گفت: کسانی که بیمار هستند و مشکل سختی دارند پناهنده میشوند. طنابی میبندند و حاجت میگیرند. دید و بازدید کرد و به هتل رفت استراحت کند. این تاجر مسیحی بود و مسلمان نبود. گفت: نگران نباش من بیرون بروم گشتی بزنم و برگردم! پنجره فولاد را نشان کرده بود. رفت طنابی پیدا کرد و آمد به پنجره فولاد خودش را بست. تا صبح نشست. صبح که هوا روشن شد به هتل آمد. دفتردار هتل گفت: کجا هستی؟ از دیشب خانواده شما چندین بار زنگ زدند، نبودید. با شما کار واجب دارند. ایشان هم نگران میشود و زنگ میزند و میبیند خانمش پشت تلفن گریه میکند. میگوید: خانم چرا گریه میکنی؟ میگوید: دیشب شما کجا بودی؟ چه کار کردی؟ میگوید: چطور؟ میگوید: شما میدانی ما یک بچه فلج داریم! از نصف شب بلند شده راه میرود. اسم امام رضا را هم به زبان میآورد، میگوید: من امام رضا هستم. به او گفتم: چرا اینطور شده؟ میگوید: من دیشب خواب دیدم آقایی وارد اتاق من شد. دست مرا گرفت. گفتم: من نمیتوانم راه بروم. گفت: پدرت به من متوسل شده و من آمدم تو را شفا بدهم. دست مرا گرفت و راه برد. گفتم: شما که هستی؟ گفت: من امام شیعیان، امام ایرانیها علی بن موسی الرضا هستم. الحمدلله بچهی ما خوب شده است. جان عالمی به قربانت یا امام هشتم!
قطعاً بدانید از در خانه امام هشتم کسی نا امید برنمیگردد. خدایا به حق علی بن موسی الرضا همه عزیزان را حاجت روا بگردان. قلب امام زمان از ما راضی و فرجش را نزدیک بگردان. همه ما را از بهترین شیعیان اهلبیت قرار بده. در دنیا و آخرت ما را از اهلبیت و امام هشتم جدا نگردان. زیارت امام هشتم و کربلا و عتبات را با معرفت نصیب ما بگردان. رهبر ما، مملکت ما، نسل ما، جوانهای ما حفظ بفرما به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
شریعتی: خیلی خوشحالیم که جمعی از دوستان عزیز ما که تا دیروز با دیدن تصاویر حرم امام رضا دلشان پر میکشید برای مشهد الرضا، الآن آنجا هستند و به پابوسی امام رضا مشرف شدند. انشاءالله نصیب و قسمت همه ما بشود. امروز صفحه 154 قرآن کریم، آیات31 تا 37 سوره مبارکه اعراف در سمت خدا تلاوت خواهد شد. انشاءالله زندگی همه ما مزیّن و منور به نور قرآن کریم باشد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
«يا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَ كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ «31» قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِيَ لِلَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا خالِصَةً يَوْمَ الْقِيامَةِ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ «32» قُلْ إِنَّما حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ الْإِثْمَ وَ الْبَغْيَ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ أَنْ تُشْرِكُوا بِاللَّهِ ما لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ «33» وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُونَ «34» يا بَنِي آدَمَ إِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آياتِي فَمَنِ اتَّقى وَ أَصْلَحَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ «35» وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ اسْتَكْبَرُوا عَنْها أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ «36» فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِباً أَوْ كَذَّبَ بِآياتِهِ أُولئِكَ يَنالُهُمْ نَصِيبُهُمْ مِنَ الْكِتابِ حَتَّى إِذا جاءَتْهُمْ رُسُلُنا يَتَوَفَّوْنَهُمْ قالُوا أَيْنَ ما كُنْتُمْ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ قالُوا ضَلُّوا عَنَّا وَ شَهِدُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كانُوا كافِرِينَ «37»
ترجمه: اى فرزندان آدم! نزد هر مسجد (به هنگام نماز، لباس و) زينتهاى خود را برگيريد و بخوريد و بياشاميد و اسراف نكنيد، همانا خداوند اسرافكاران را دوست ندارد. بگو: چه كسى زينتهايى را كه خداوند براى بندگانش پديد آورده و (همچنين) رزقهاى پاكيزه ودلپسند را بر خود حرام كرده است؟ بگو: اين (نعمتها) در زندگى دنيا براى مؤمنان است، (اگر چه كافران هم بهرهمندند،) در حالى كه روز قيامت مخصوص (مؤمنان) است. ما اين گونه آيات خود را براى گروهى كه مىدانند به تفصيل بيان مىنمائيم. (اى پيامبر!) بگو: همانا پروردگارم كارهاى زشت و زننده، چه آشكار و چه پنهان، و گناه و ستم و سركشى به ناحقّ و شريك قرار دادن چيزى براى خدا كه او دليلى بر حقّانيّت آن نازل نكرده، و نسبت دادن آنچه را نمىدانيد به خداوند، (همه را) حرام كرده است. و براى هر امّتى اجل و سرآمدى است. پس هرگاه اجلشان فرا رسيد، نه مىتوانند لحظهاى تأخير اندازند و نه پيشى گيرند. اى فرزندان آدم! هرگاه پيامبرانى از خودتان به سوى شما بيايند كه آيات مرا بر شما بازگو كنند (از آنها پيروى كنيد)، پس كسانى كه تقوا و صلاح پيشه كنند، هيچ ترسى بر آنان نيست و آنان اندوهگين نمىشوند. و كسانى كه آيات مارا تكذيب و از روى استكبار از آن سرپيچى، آنان همدم آتشند و هميشه در آن خواهند بود. پس كيست ستمكارتر از كسى كه بر خداوند دروغ بندد، يا آيات او را تكذيب كند؟ آنان بهرهى خود را از (دنيا به مقدارى كه در) كتاب (الهى كه براى آنان نوشته شده) خواهند برد، تا آنكه چون فرستادگان ما براى گرفتن جانشان به سراغ آنان آيند، گويند: كجاست آنچه (و آنكه) به جاى خداوند مىخوانديد؟ گويند: همه از ديد ما ناپديد ونابود شدند. و آنان عليه خود شهادت مىدهند كه كافر بودهاند.