96-10-11-حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد – سیری در صحیفه سجادیه- جایگاه فرشتگان
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: سیری در صحیفه سجادیه - جایگاه فرشتگان
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 11- 10-96
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
به دست غیر مبادا امیدواری ما *** نیامده است به جز ما کسی به یاری ما
به رنج راه بیامیز تا بیاموزی *** به خط آبله اسرار پایداری ما
مدام داغ جوان دیدهایم و در تشییع *** ندیده است کسی اشک سوگواری ما
به سر بلندی سرویم و استواری کوه *** به رودهای جهان رفته بی قراری ما
نمانده جای شکایت که در پی هر زخم *** بلندتر شده طومار بردباری ما
بهار میرسد و پیش پای آمدنش *** خوشا که سرخ شود جامهی بهاری ما
شریعتی: سلام میکنم به همه شما، بینندهها و شنوندههای نازنینمان. حاج آقای فرحزاد سلام علیکم و رحمة الله، خیلی خوش آمدید.
حاج آقای فرحزاد: من هم خدمت شما و همهی بینندگان و شنوندگان خوب این برنامه عرض سلام دارم. آرزو میکنیم انشاءالله همه مشکلات با لطف و عنایت خدای متعال و همت همه دوستداران اهل بیت و همه مسئولین حل شود و آرامش کامل به همه شهرها و مملکت ما کامل برگردد و انشاءالله هر نوع تلاشی که هر عزیزی میتواند برای رفع گرفتاری مردم داشته باشد، ما هم دعا میکنیم.
شریعتی: آغاز سال نو میلادی را به همه مسیحیان عزیز تبریک میگوییم. انشاءالله همه ما زیر سایه ادیان توحیدی عاقبت بخیر شویم و برسیم به جایی که باید برسیم. بحث ما سیری در صحیفه پر نور سجادیه بود. نکات خوبی را شنیدیم. بحث حمد و شکر و صلوات بر محمد و آل محمد، حالا فراز سوم که مربوط به فرشتگان هست و نکات بسیار شنیدنی که در جلسه گذشته اشاره کردند. امروز هم همراه مباحث ایشان قدم به قدم پیش میرویم و نکات ایشان را میشنویم.
حاج آقای فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحیم، الحمدلله رب العالمین. اللهم صل علی محمد و آل محمد.
دعای سوم صحیفه سجادیه همانطور که اشاره فرمودید، بعد از حمد و ثنای خدای متعال و درود بر پیامبر، در دو دعای قبلی در مورد ملائکه است که امام سجاد(ع) هم بر ملائکه درود میفرستند و هم کارهای ملائکه را توضیح میدهند و هم اصناف وگروههای مختلفی که خدای متعال ملائکه را خلق کرده و کارهایی که ملائکه دارند، شمهای را حضرت در این دعا شرح میدهند.
امام سجاد(ع) ابتدای دعا که به حاملین عرش دعا کردند و درود فرستادند که کارشان تسبیح و تقدیس و اینهاست، بعد به اسرافیل صاحب الصور، ما چهار تا فرشته داریم که کارهای مهم عالم به دست آنهاست. یکی جبرئیل امین است که حامل وحی است. در واقع واسطه علوم و معارف و دانش است. انبیاء و حتی غیر انبیاء مثل حضرت زهرا(س) که خدمت حضرت زهرا میرسید و با او گفتگو میکرد. عمدتاً کارش کارهای معنوی و معارفی و وحی است. یک فرشته میکائیل است که واسطه ارزاق است. رزق و روزی مردم را تقسیم میکند. یک فرشته هم عزرائیل است که مأمور قبض روح است که همه کسانی که از دنیا میروند، به وسیله او و اعوان و انصار او قبض روح میشوند. فرشته چهارم هم اسرافیل است که فرشته مهمی است. اسرافیل مأمور قیامت است. صور اسرافیل، شبیه بوقی است که در اختیار دارد، دمی است که در آن میدمد و وقتی که پایان جمع کردن دنیا هست، در صور میدمد انس و جن همه از دنیا میروند و بعد هم خود خدا قبض روح میکند و بعد خدا اسرافیل را زنده میکند برای قیامت، صور دوم را میدمد و همه زنده میشوند و از خاک بلند میشوند. حضرت به این فرشتهها اشاره دارند. در این بخش از دعا، اسرافیل، صاحب الصور، آن دمیدنی است که «إِسْرَافِيلُ صَاحِبُ الصُّورِ، الشَّاخِصُ الَّذِي يَنْتَظِرُ مِنْكَ الاذْنَ» یعنی چشمهایش باز است، منتظر فرمان خداست. هر دم که بدمد، هیچ مهلتی نیست کسی کاری بکند. همه از بین میروند. «وَ حُلُولَ الامْرِ» منتظر است فرمان و امر خدا برسد، «فَيُنَبِّهُ بِالنَّفْخَةِ صَرْعَي رَهَائِنِ الْقُبُورِ» با یک دمیدن هم میمیراند و با یک دمیدن همه مردهها را زنده میکند. خیلی فرشتهی قوی است. «وَ مِيكَائِيلُ ذُو الْجَاهِ عِنْدَكَ، وَ الْمَكَانِ الرَّفِيعِ مِنْ طَاعَتِكَ» فرشته دیگر میکائیل است که صاحب مقام و منزلت در نزد تو هست. و مکان بلندی که در طاعت و فرمان تو دارد. روایت زیبایی از امیرالمؤمنین هست که فرمودند: در آسمان چهارم، در بیت المعمور است که در آنجا ملائکه نماز جماعت اقامه میکنند. حضرت علی(ع) فرمودند: جبرئیل مؤذن است و اذان میگوید و میکائیل امام جماعت است و بر فرشتهها امامت میکند که مقامش اینقدر بلند است. امام سجاد میفرماید: درود بر جبرئیل میفرستند، که «وَ جِبْرِيلُ الامِينُ عَلَي وَحْيِكَ» بر وحی خدا، یعنی هرچه عین حقیقت محض است میدهد و کم و زیاد نمیکند. «الْمُطَاعُ فِي أَهْلِ سَمَاوَاتِكَ» جبرئیل امین فرمانده در آسمانها بر فرشتهها هست که او را اطاعت میکنند. «الْمَكِينُ لَدَيْكَ» در نزد خدای متعال منزلت و مقام دارد. «الْمُقَرَّبُ عِنْدَكَ» تقرب در نزد خدای متعال دارد.
سیر بحثی که هفته گذشته صحبت کردیم را ادامه بدهم. هفته گذشته گفتیم ایمان به فرشتهها و اعتقاد به آنها جزء ضروریات دین ماست و حدود نود آیه داریم علامت مؤمن «كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِه» (بقره/285) اعتقاد به ملائکه از ضروریات دین ماست. نکته دوم اینکه ملائکه جنسشان لطیف و نورانی است. روحانیین هستند ولی میتوانند ممثل شوند. چه به انبیاء و چه به غیر انبیاء، یعنی جبرئیل به فرعون هم تجلی کرد و او را در آب غرق کرد یا برایش سؤال و جوابی مطرح کرد. میتوانند شبیه کسی شوند و با و گفتگو کنند. نکته سوم اینکه گفتیم: ملائکه مثل انسان خوراک و پوشاک و خواب ندارند. غذایشان از نسیم عرش و از تسبیح و تقدیس و عبادت خدای متعال است. نکته چهارم که امروز میگوییم، ملائکه از نظر عدد و کثرت با هیچ موجودی قابل قیاس نیستند. در عالم هستی موجوداتی به کثرت ملائکه نداریم. ملائکه لشگر خدا هستند، نیروهای خدا هستند. قوای الهی هستند. از رده کارگذاری بگیر تا نیروهای جزئی، از حاملان عرش تا آن ریزترین سلول، اتم، تمام اینها فرشتهها همراهشان هستند. همه ذرات عالم فرشتهها هستند که اینها را زنده میکنند. میمیرانند، جا به جا میکنند، پرورش میدهند و حرکت ایجاد میکنند. خدا چقدر خلقتش عظمت دارد؟ ما چند میلیارد ستاره داریم؟ چند میلیون کهکشان داریم؟ نگه داشتن اینها، حرکت دادن اینها، ایجاد و اعدام اینها، موت و حیاتشان، موت به معنی معدوم کردن نیست. موجودی که خدا خلق کرده، فلاسفه میگویند: محال است. ما میگوییم: خدا قدرت دارد نیست بکند. ولی جا به جا میشود. آب بخار میشود و دوباره تبدیل میشود. بدن ما خاک میشود. دوباره خدا قدرت دارد و زنده میکند. این جابه جایی به وسیله فرشتههاست. «وَ لِلَّهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض» (فتح/4)
جمله ذرات زمین و آسمان *** لشگر حقند پیدا و نهان
یعنی به عدد مخلوقات عالم ما فرشته داریم بلکه بیشتر. یک انسان شاید ده، پانزده فرشته همراهش هست. دو فرشته مأمور نوشتن اعمال هستند. محافظ هستند. زمانی که اجل میرسد رهایش میکنند. اینکه آدم بداند چقدر با فرشتهها همراه هست و فرشتهها چقدر کمک میکنند، خیلی خوب است.
روایت جالبی است در قرآن هم داریم، «وَ ما يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلَّا هُوَ» (مدثر/31) یعنی لشگر خدا را جز خدا کسی نمیداند. خود خدا میداند که خلق کرده است. در حالات امام هادی(ع) داریم که خلفای زیادی در دوران امام هادی(ع) بودند و خیلی حضرت را اذیت و آزار و شکنجه کردند. یکی از آنها متوکل بود. متوکل حس کرد که ممکن است امام اسلحه و امکاناتی فراهم کرده و قصد کودتای انقلاب دارد، خواست یک زهر چشم بگیرد و مترسکی برای حضرت درست کند و حضرت را بترساند. نود هزار نیرو داشت. به این نیروهای نظامی دستور داد، وسیلههایشان را پر از خاک کنند و همه خاکها را بریزند و یک کوه بزرگ درست کنند. بالای آن کوه یک جایگاهی درست کرد و بعد خودش به همراه مسئولین آن بالا رفت که یک مانور قدرتی بدهد و امام هادی را احضار کرد که کنار باشد و قدرت نمایی او را ببیند. به این نود هزار نیرو گفت: رژه بروید. با سلاح فریاد بزنید و شعار بدهید. این کارها را کرد که یک رعبی ایجاد کند و به امام هادی بگوید: ما حضور داریم. حواست باشد! البته امامان ما معمولاً این کارها را نمیکردند ولی گاه گداری امر الهی بوده که قدرت نمایی نشان بدهند. یکی همین است. حضرت بعد از این قدرت نمایی فرمودند: حالا میخواهی من هم لشگر و نیروهایم را نشان تو بدهم؟ یکباره جا خورد و گفت: مگر شما هم لشگر و نیرو دارید؟ فرمود: بله. حضرت اشاره کردند، نگاه کن! حضرت پرده را از جلوی چشم او کنار زدند. دید تمام این فضا از آسمان، شرق و غرب پر از فرشته هست، همه اسلحه بستند و منتظر فرمان امام هستند. حدیث داریم که هر بخشی از عالم از نور یک امام و معصوم خلق شده است. مثلاً بهشت و هرچه در بهشت است از نور جمال امام حسین(ع) خلق شده است. یعنی تمام اهل بهشت تا ابد مهمان امام حسین هستند. همه باید دخیل باشند یعنی سر سفره امام حسین یک طعمی بچشند. از حضرت آدم بگیر تا همه. ذکر میکردند یا توسلی به حضرت داشتند. به روح حضرت و به حقیقت حضرت، آنوقت آسمانها را از نور فلان معصوم خلق کرده است. عرش را از نور پیغمبر خلق کرده است. روایت داریم فرشتهها را خدای متعال از نور مولا امیرالمؤمنین(ع) خلق کرده است. یعنی تمام فرشتهها از نور جمال مولا حضرت علی(ع) آفریده شدند. حضرت علی(ع) فرمود: تمام فرشتهها دربست در اختیار ما هستند. هیچ فرشتهای بدون اذن ما حق جا به جا شدن و حرکت کردن را ندارد. ولی در وقت و جای خودش استفاده میکردند.
در روایت داریم وقتی پرده کنار رفت، مأمون دید از شمارش و عدد ناتوان است. تمام ذرات عالم پر از فرشته است و با اسلحه در اختیار امام هستند. آنقدر وحشت کرد بیهوش شد و افتاد. حضرت فرمودند: قدرت ما این است ولی ما به اذن خدا اعمال میکنیم. فکر نکنی ما قدرت نداریم. این لشگری که خدا دارد، همه ذرات عالم در اختیار خداست و همه با اذن خدا حرکت میکنند. امام صادق(ع) فرمود: «ما من شىء مما خلق الله اكثر من الملائكة» در میان مخلوقات خدا چیزی بیشتر از ملائکه خلق نکرده است. از امام صادق(ع) کسی سؤال کرد، انسانها، بنی آدم بیشتر هستند یا فرشتهها؟ امام صادق(ع) فرمود: قسم به خدایی که جان من در دست اوست، ملائکه در آسمانها از عدد ذرات خاک بیشتر هستند. «ما في السماء موضع قدم إلا و فيها ملك يسبحه و يقدسه» اندازه آسمانها را اصلاً نمیتوانیم درک کنیم. چند میلیارد ستاره و کهکشان و آسمان اول و دوم و بعدش چیست. ما فوق فکر و ذهن ما هست. حضرت فرمودند: در آسمانها هیچ موضع قدمی نیست الا اینکه فرشتهای هست که مشغول تسبیح و تقدیس خدای متعال است. «و لا فی الارض شجرة و لا مدر» در روی زمین هیچ درختی، کلوخی نیست الا اینکه همراه آن ذره و موجود فرشتهای هست که موکل به او هست. یعنی تمام ذرات عالم موکل و فرشتهای دارند.
امام سجاد(ع) فرمودند: اگر کارهایی که به من محول میشود، مثل رسیدگی به مردم و خانواده، عبادت کردن نبود، شب تا صبح مینشستم و به آسمانها نگاه میکردم که چه عظمتی خدا دارد. ما چه هستیم که سر بلند کنیم و بگوییم: کسی هستیم. میفرماید: تمام ذرات عالم فرشتهای است که موکل است و عمل و نتیجه آن مخلوق و موجود را به خدا ابلاغ میکند که این رشد کرده است و گزارش میدهد. خدا میداند هرکس چه کار کرده است، «الا و فیها ملک موکل بها یاتی الله کل یوم بعملها و الله اعلم بها» ولی فرشته هم طبق تشریفات گزارش کار را میدهد. «و ما منهم احد الا و یتقرب کل یوم الی الله بولایتنا اهل البیت و یستغفر لمحبینا و یلعن اعداءنا» اینجا عظمت امام هم معلوم میشود. جبرئیل با همه اعوان و انصار، میکائیل با همه اعوان و انصار، عزرائیل با همه اعوان و انصارش، اینکه عزرائیل اذن میگرفته، امام حسین(ع) بیان زیبایی دارد. فرمودند: «فان جبرئیل لخادمنا» جبرئیل خدمتگزار ماست. چقدر امام عظمت دارد. روز عاشورا بارها جبرئیل آمد، هرچه شما بفرمایید، روایت در کافی شریف است. اینکه امام میداند چه وقت از دنیا میرود و اختیار مرگ و موت و شهادت هم با امام است، چون خود امام فرمانده عزرائیل است. فرمانده جبرئیل است. امام صادق(ع) فرمود: جبرئیل امین محضر امام حسین شرفیاب شد، حضرت را مخیر کرد بین ملاقات و شهادت و فتح و پیروزی، اگر واقعاً دوست داری پیروز شوی، نیروها از جن و انس در اختیارت هستند. بیایید آنچه خدا دوست دارد «فإن الله قد شاء أن يراك قتيلا» (اللهوف، ص63) چون با خدا ملاقات داشت، آن را اختیار کرد و الا امام اختیار دارد و همه چیز در اختیارش است. روایت داریم حضرت زهرا(س) چهار فرزند پشت سر هم داشتند. گاهی در کارهای خانه اذیت میشدند و دستشان تاول میزد. زحمت میکشیدند. امام حسین در گهواره گریه میکرد. میآمدند میدیدند گهواره تکان میخورد بدون اینکه کسی باشد. دیدند جبرئیل آمده و گهواره امام حسین را تکان میدهد. یعنی جبرئیل امین افتخار میکند گهواره جنبان امام حسین باشد. یعنی به خدمتگزاری این خانواده افتخار میکند. این خانواده چقدر عظمت دارند و ما چقدر در حق اینها ظلم کردیم و میکنیم و حقشان را ادا نمیکنیم.
امام صادق(ع) فرمودند: «و ما منهم احدٌ» همه فرشتهها با این عدد فراوان، «و یتقرب کل یوم الی الله بولایتنا اهل البیت» هر روز ولایت اهلبیت را تجدید میکنند. اعلام اینکه ما اهلبیت را دوست داریم و به وسیله محبت اینها تقرب به خدا پیدا میکنیم. یعنی زمام کار بعد از خدا دست چهارده معصوم است. تمام فرشتهها و انبیای دیگر و موجودات با ولایت و معرفت و مودت اینها به خدا تقرب پیدا میکنند. «و یستغفر لمحبینا» برای دوستان ما هم استغفار میکنند. آنهایی که به ولایت پیوند خوردند ملائکه حامی اینها هستند. خیلی مواظب هستند از آنها دستگیری کنند. «وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِمَنْ فِي الْأَرْضِ» (شوری/5) خدا فرشتگانی در آسمان قرار داده که برای اهل زمین استغفار میکند. چقدر خدا هوای بندههایش را دارد. «و یلعن اعداءنا» دشمنان ما را هم لعنت میکند.
آیاتی داریم اگر عزیزان خواستند بحث را پیگیری کنند، «فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً» (نازعات/5)، «فَالْمُقَسِّماتِ أَمْرا» (ذاریات/4) بعضی فرشتهها تدبیر میکنند، چه کار کنیم و چه کار نکنیم. به چه کسی دستور بدهند و به چه کسی دستور ندهند. تدبیر امور را انجام میدهند، بعضی اجرا میکنند، بعضی تربیت میکنند و پرورش میدهند. تمام ذرات عالم در تمام حرکاتشان فرشتهها اعمال قدرت دارند و دخیل هستند. از یک دانهای که در دل یک زمین کشاورزی میکارد، آن کشاورز میخوابد، یا آب میدهد، شخم میزند، این را چه کسی رشد میدهد؟ این مغز را چه کسی تبدیل به درخت گردوی تنومند میکند؟ فرشتهها این کار را میکنند؟ یک دانه گندم را چه کسی بارور میکند؟ خدا به وسیله فرشتهها این کار را میکند. اینکه فرشتهها از کدام کارهای ما خوششان میآید و از چه کارهایی بدشان میآید، کجا ما را همراهی میکنند، کجا از دست ما ناراحت هستند را میگوییم.
نطفهای که یک اسپرم ریز در رحم مادر قرار میگیرد، در مدت چهار ماه تبدیل به یک بدن کامل میشود. گوشت و پوست و استخوان، قلب، کبد، اعصاب، چند هزار فرشته این کار را میکنند؟ کارخانههای آدم سازی و تکثیر خلقت همه به وسیله کارگرهایش فرشتهها صورت میگیرد. بودن اولیای خدا که فرشتهها را میدیدند و نشان میدادند. آدم ببیند چه خبر است، اصلاً دیدش عوض میشود و یک نگاه دیگر دارد. اصلاً جرأت نمیکند فکر گناه را بکند. یعنی در محاصرهی فرشتههاست.
روایت زیبایی است که چه کار کنیم فرشتههایی که حامی ما هستند، زیاد همراهی ما را بکنند؟ از ما راضی باشند، کمک ما کنند. در خانه ما رفت و آمد کنند. برای ما دعا و استغفار کنند؟ روایت زیبایی است که در لئالی الاخبار است. یک شخصی به امام صادق(ع) عرض کرد: گاهی بی مقدمه موج غم و غصه مرا میگیرد. یعنی انرژی منفی روی من میریزد. حتی حادثهای هم رخ نمیدهد. یعنی کسی مال مرا خورده باشد، آبروی من رفته باشد، کسی مرا آزار داده باشد، بچهای فوت کرده باشد، اما یکباره موج غم مرا فرا میگیرد. بعضی مواقع هم بی مقدمه فرح و انبساط به من میرسد. از امام صادق پرسید: رمز این چیست؟ حضرت فرمودند: وقتی آرامش و نشاط و سرحالی تو را میگیرد علامت این است که فرشتههای خدا به تو نزدیک شدند. چون فرشتهها کارشان انرژی مثبت دادن است. و هر وقت موج افسردگی و ناامیدی و یأس و غم و غصه میآید، فرشتهها دور میشوند، علامت این است که شیطان و شیاطین نزدیک شدند. بعد حضرت استشهاد به آیه قرآن کردند. «الشَّيْطانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَ يَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشاءِ» (بقره/268) شیطان کارش منفی بافی است. دعوت به بدیها و خیانت و ظلم و فساد و گناه و جنگ و اختلاف و ستیز است. دعوت به فقر و نیستی و نابودی میکند. تمام انرژیهای منفی و مأیوس کردن برای شیطان است. «وَ اللَّهُ يَعِدُكُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَ فَضْلًا وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيم» ولی خدا به وسیله فرشتهها میگوید: من شما را میآمرزم و دستگیری میکنم. تمام مثبت گراییها، مثبت بافیها از طرف خدا و ملائکه است و منفی بافیها برای شیطان و شیاطین است.
چه کنیم فرشتهها به ما نزدیک شوند و زیاد شوند؟ روایت داریم افرادی که به عیادت مریض میروند، یا خود شخص مریض میشود، گرفتار میشود. فرشتهها خیلی هوای او را دارند. از امام صادق(ع) هست که فرمود: «مَنْ عَادَ مَرِيضاً مِنَ الْمُسْلِمِينَ وَكَّلَ اللَّهُ بِهِ أَبَداً سَبْعِينَ أَلْفاً مِنَ الْمَلائِكَةِ يَغْشَوْنَ رَحْلَهُ وَ يُسَبِّحُونَ فِيهِ وَ يُقَدِّسُونَ وَ يُهَلِّلُونَ وَ يُكَبِّرُونَ إِلَي يَوْمِ الْقِيَامَةِ نِصْفُ صَلاتِهِمْ لِعَائِدِ الْمَرِيضِ» (كافي، ج 3، ص 120) فرمود: اگر کسی مریضی از مسلمانها را عیادت کند، اینهایی که گوشه و کنار خانه افتادند، خدا را قسم میدهیم به حق محمد و آل محمد، همه مریضها و گرفتارها مخصوصاً مریضهای مد نظر شفای عاجل روحی و جسمی مرحمت بفرماید. فرمود: اگر کسی مریضی از مسلمانها را عیادت کند، خدا هفتاد هزار فرشته همراه او میکند و بعد فرشتهها میآیند محل استراحت آن مریض را میگیرند. تسبیح و تقدیس میکنند، لا اله الا الله میگویند و ذکر میگویند تا روز قیامت، این هفتاد هزار فرشته برای آن مریض و هم برای کسی که از او عیادت کرده تسبیح و دعا و ذکر میگویند که نصف عباتشان برای عیادت کننده مریض است. ببینید چه برکاتی دارد که ما ملاقات کسی میرویم یا به آسایشگاه میرویم، به سالمندها سر میزنیم. هفتاد هزار فرشته خدا برای انسان میفرستد. خدا آن نفسی که به مریض داده، نفسی است که وقتی دعا میکند مستجاب میشود برای کسی که از او عیادت میکند. انشاءالله عیادت مریض را جدی بگیریم.
در روایت داریم خدای متعال به حضرت موسی(ع) فرمود: ای موسی من مریض شدم، چرا از من عیادت نکردی؟ حضرت موسی جا خورد. خدا مریض میشود؟ فرمود: اگر مرا عیادت میکردی مرا پیدا میکردی. عرض کرد: شما که مریض نمیشوی؟ فرمود: فلان بنده مؤمن من مریض شد، چرا از او عیادت نکردی؟! انگار به عیادت من نیامدی. اگر او را عیادت میکردی، «لوجدتَنی عندَ» یعنی خدا نزد تخت خواب مریض دل شکستهای که در خانه افتاده، محل تجلی خدا و محل تجلی ملائکه است.
شریعتی: من نوعاً مقید هستم عیادت بیمار بروم و هروقت هم رفتم، هم شخصی که مریض است خوب میشود و هم خودم احساس سبکی میکنم.
حاج آقای فرحزاد: این همان آثار ملائکه است. عجیب است اینکه یک مریضی که کسی سراغش نمیرود، همین رفتن روحیه میدهد و نشاط میدهد. این خیلی مهم است. روایتی دیدم که خیلی جالب است. از امام صادق(ع) در جلد 56 بحارالانوار است. امام صادق(ع) فرمودند: «اذا صعد ملکا العبد المریض الی السماء» گاهی بندهای مریض میشود و در رختخواب میافتد، دو فرشتهای که مأمور هستند اعمالش را بنویسند و کارهایش را به خدا ارائه بدهند، صبح و شب عوض میشوند. هنگام مغرب بالا میروند. «یقول الرب ماذا کتبتما لعبدی فی مرضه» خدا به این دو فرشته که مأمور یک مریض بودند و در بستر افتاده، میگوید: این بنده من در رختخواب چه میگفت؟ عملش چه بود؟ «فیقولان: الشکایه» میگویند: خدایا دائم مینالید و شکایت میکرد. چرا گرفتار شدم؟ مریض شدم؟ نمیتوانم عبادت کنم؟ «فیقول: ما انصفتُ عبدی إن حَبستُهَ فی حَبسٍ من حَبسی ثم أمنعه الشکایه» خدا به این بنده مؤمن حق میدهد. با اینکه خدا خودش مریض کرده است. مریضی و شفا دست خداست. ولی خدا میفرماید: اگر من حق شکایت به این بنده ندهم، از در انصاف وارد نشدم. حالا تب به بدنش افتاده، معلول شده، گرفتاری روحی و جسمی دارد، اینکه فشارش بدهم و بگویم: لب از لب باز نکن، بی انصافی است! با بنده از در انصاف وارد نشدم که من او را حبس کردم، یعنی یک پیشامد و ناگواری به او دادم، بعد بگویم: صدایت در نیاید. حرف نزن و ناله نکن! این در شأن من نیست. خدا میفرماید: «اکتبا لعبدی» این بندهای که من او را حبس کردم، مریضی بر او مسلط شده و زمین گیر شده، هرکار خیری که در صحت میکرده برایش بنویسید. انفاق میکرده، نماز میخوانده، زیارت میرفته، حالا که به واسطه بیماری عاجز شده، برایش بنویسید. «ما کنتما تکتبان له من الخیر فی صحته و لا تکتبا علیه سیّئه» اگر خطا و لغزشی هم از او سر زد، معذورش بدارید. البته این مجوز گناه نیست. کسی ناخواسته گناه کند یا حق الناس، روایت داریم: مؤمنی که مریض میشود و زمین گیر میشود، خدا میخواهد او را پاک کند. گاهی یک تب بهرهی مؤمن از آتش جهنم است و گناه یک سال او را خدا پاک میکند. در بستر که میافتد، گذشتهاش را وارسی میکند، چه غلطی کردم، مثل برگ خزان که در پاییز میریزد، فرمود: برای مؤمن که به سوی خدا برمیگردد گناهانش میریزد. یعنی خدا هم گناهانش را میبخشد، هم ثواب نکردههایی که در سلامتی میکرده، میگوید: بنویسید. تا وقتی در حبس من است و خوب شود و بلند شود برایش ثوابها را بنویسید.
خدایی که همه کاره ماست، مالک و مدبر ماست. ولی وقتی بندهاش مریض میشود، میگوید: حق شکایت دارد. یعنی بگذارید ناله کند و شکایت کند. حوادثی که این اخیر اتفاق افتاده است از چند جهت قابل بررسی است. یکی اینکه یک تلنگر محکمی است به مسئولین ما و همهی قوای ما که واقعاً به فکر جدی مشکلات مردم باشند. ما هیچوقت، هیچ عزیزی راضی به دخالت بیگانه نیست. دیشب به آقای حسینی قمی گفتم: شما شبهای سهشنبه راحت میخوابید؟ گفت: از اینکه نمیتوانم سمت خدا بیایم، راحت میخوابم ولی پیامهایی که هر هفته ما داریم، پیام داریم شاید هشتاد درصد از پیامها مشکلاتی است که به ما میگویند. حضرت علی(ع) فرمود: اگر مسلمانی از غم ظلم به یک زن یهودی که به اسلام پناه آورده، بمیرد، جا دارد. واقعاً باید به داد مردم رسید. چرا بیشتر به فکر مردم نیستیم و میگذاریم به اینجا برسد و این بستر فراهم شود؟ یک مثال بزنم ما به شهری برای تبلیغ رفتیم، به زندان برای سخنرانی رفتیم. آدم اشکش درمیآید. جوانهایی که چهارده سال بخاطر یک معضل زندان هستند. رئیس دادگستری آنجا گفت: یک زندانی داریم یک کارگر ساده شهرداری بوده است. پنج ماه حقوق این کارگر را ندادند. یک ماه توانسته قرض کند، دو ماه توانسته قرض کند. یک کارگری که زیر میلیون تومان حقوق میگیرد. این تبعیض طبقاتی و بی عدالتی فشار را زیاد میکند. گفت: این آقا پنج ماه حقوق نگرفته است. از بس درمانده شده که به او گفتند: این مقدار تریاک را فلان جا تحویل بده، پنج میلیون میدهیم! نادانی کرده تریاک را تحویل داده وگوشه زندان است. این معضل را چطور درست کنیم؟ یقهی چه کسی را بگیریم؟ کسی که حقوق این را نداده است، یک کسی نتیجه و محصول عمرش را در بانک گذاشته که درآمدی باشد، کمک خرجی باشد. چه کسی به اینها مجوز داده است؟ چه کسی باید مشکلات اینها را حل کند. تمام مراجع ما از دست بانکها و دیرکردها داد میزنند. چه کسی باید این را حل کند؟ خوب آدم دلش آتش میگیرد. این کارگری که گوشه زندان افتاده به خانوادهاش چه میگذرد؟ خانوادهاش دیگر سرپرست ندارند. نان آورشان نیست. خرج یک زندانی روزی سی هزار تومان است. خرج با عوامل زندان هشتاد هزار تومان است. اگر این هشتاد هزار تومان را به اینها در بیرون بدهیم چه خواهد شد؟ این طرف یک دستفروش را توبیخ میکنیم، از آن طرف این همه مؤسساتی که باز شدند و پول مردم را بایکوت کردند، اینها را چه کسی باید جواب بدهد؟ یک فکری به حال مردم بکنیم. من ما، ما شود. راه حل این است که گوش بدهیم. به حرف مردم گوش بدهید.
شریعتی: نکاتی که گفتید همه صحیح است و منکر آن نیستیم و همه آن را حس میکنیم. اما رنگ و بویی که از اغتشاشات حس میکنیم رنگ و بوی گرانی و معضلات اقتصادی نیست.
حاج آقای فرحزاد: یک راه حل این است که این را درمان اساسی کنیم. پدری که مشکل دارد، تا جایی که در توانش است حل میکند. هرچقدر نمیتواند صمیمانه به همه بگوید. یا افرادی که چوب لای چرخ میگذارند، قاچاقهایی که بعضی میآورند و بازار را فلج میکنند. کنار خواسته مردم اگر حاشیه سازی شود، یعنی حمله شود، غارتگری شود، اغتشاش شود، حق الناس است. گناه کبیره صد در صد است. یعنی در دعوا حلوا پخش نمیکنند. دو نفر بینشان دعوا بود، یکی فحش میداد. طرف مقابل تحمل کرد، پیغمبر نشسته بود. صبرش تمام شد و او هم شروع به فحش دادن کرد. حضرت بلند شدند، گفتند: چرا بلند شدید؟ فرمود: تا وقتی که مدارا میکردی و فحش نمیدادی فرشتهها جواب او را میدادند. تو هم بلند شدی فحش دادی، دیگر شیطان آمد و فرشتهها رفتند. یعنی اگر دعوا شروع شود، اقتدار مملکت ما به دو چیز است، وحدت و آرامش و امنیت. اگر آرامش و امنیت به هم بخورد، یعنی مردم به بیت المال حمله کنند، به شخصیتهایی که مورد احترام مردم هستند، حمله کنند. یا به پرچم حمله کنند دیگر قابل تحمل نیست. در نهجالبلاغه داریم اگر کسی گرد و غبار بیجا به پا کرد، اول دود به چشم خودش میرود. یعنی آن کسی که میگوید: من میخواهم معیشتی حل کنم، اگر آتش زد و کارهای اغتشاش گری انجام داد، به شغلش هم نمیرسد. اینها را هم در نظر بگیریم، از راه صحیح وارد شویم. کارهایی که بزرگان ما اجازه میدهند نه هرکاری که خواستیم انجام دهیم. پیغمبر ما فرمود: «ما اختلفت امّة بعد نبيها الا طهر اهل باطلها علي اهل حقّها» (كنز، خ 929) تعبیر تندی است. یعنی اگر اختلاف و دو دستگی افتاد، دشمن میآید. باطل روی کار میآید. حواسمان جمع باشد. این درصد بسیار کمی که اخلالگر هستند، آشوب گر هستند، یا شعارهای هنجار شکنانه میدهند، این دیگر خیلی بد است. غیرت مردم هم اجازه نمیدهد و ممکن است مردم مقابله کنند. مسئولین جدی بگیرند. معیشت حداقلی میخواهند، شغل میخواهند. بحث ازدواج میخواهند.
شریعتی: انشاءالله با همدلی و همکاری برسیم به جایی که باید برسیم. به چشم اندازی برسیم که ظهور حضرت ولیعصر(عج) است. نکات پایانی شما را بشنویم. امروز صفحه 186 قرآن کریم در برنامه سمت خدا تلاوت خواهد شد.
حاج آقای فرحزاد: بین نقد و تخریب فرق بگذاریم. اگر خواستهای داریم از راه صحیح و قانونی و شرعی اعمال کنیم. اما اینکه تخریب کنیم، چه تخریب در فضای مجازی، چه تخریب در عملهایی که فیزیکی است. خواستههای مردم را جدی بگیریم. در این صفحه که تلاوت میشود آیه 74 سوره انفال خدای مهربان میفرماید: «وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ الَّذِينَ آوَوْا وَ نَصَرُوا أُولئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ» خیلی به درد بحث امروز ما میخورد. دو گروه بودند، یک عده مهاجرین بودند که در مکه سیزده سال پیغمبر را یاری کردند و ایمان آوردند، از بس تحت فشار بودند. مورد هجوم قرار گرفتند و کوچ کردند و به مدینه آمدند. گروه دوم انصار و اهل مدینه بودند. به اینها جا دادند، پناه دادند و کمک کردند. بزرگی فرمودند: کارخانهای، مؤسسهای، بودجهشان کم شد و چند نفر را خواستند اخراج کنند. مدیر عاقلی بود، گفت: ما میآییم صرفه جویی کنیم، از هرکدام ده درصد بزنیم کسی بیکار نشود. کار پیغمبر را چه کسانی پیش بردند؟ مهاجرین و انصار چون با هم همدل و یکی شدند. میفرماید: اینهایی که با هم یکی و همدل میشوند، «أُولئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ» هم خدا رزق با کرامت برایشان میفرستد، هم آمرزش گناهان را به دنبال دارد.