موضوع برنامه: سیری در صحیفه سجادیه، شرح دعای دوازدهم (توبه)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 05- 09- 97
حاج آقای فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحیم. «الحمد لله رب العالمین، اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم» دعای دوازدهم در رابطه با توبه و ترک گناه و غفران و آمرزش است. امروز بحث توبه را تمام خواهیم کرد. در این دعا امام سجاد(ع) عرضه میدارد، «اللَّهُمَّ إِنَّهُ یحْجُبُنِی عَنْ مَسْأَلَتِک خِلَالٌ ثَلَاثٌ» من خیلی دلم میخواهد از تو چیزی بخواهم و درخواست کنم اما سه چیز مانع من شده است. ولی یک چیز دیگر هست که به من امید میدهد با تو گفتگو کنم و درخواست کنم. «وَ تَحْدُونِی عَلَیهَا خَلَّةٌ وَاحِدَةٌ» اما آن سه چیز که مانع درخواست من میشود «یحْجُبُنِی أَمْرٌ أَمَرْتَ بِهِ فَأَبْطَأْتُ عَنْهُ» اوامری که به من امر کردی و من کوتاهی کردم. کسی که فرمان خدا را نبرده با چه رویی چیزی بخواهد. «وَ نَهْی نَهَیتَنِی عَنْهُ فَأَسْرَعْتُ إِلَیهِ» دومین چیزی که مانع میشود این است که منکرهایی که گفتی سراغ آن نرو و من رفتم. این هم باعث خجالت من شده است. «وَ نِعْمَةٌ أَنْعَمْتَ بِهَا عَلَی فَقَصَّرْتُ فِی شُکرِهَا» آن لطف و نعمتها و مرحمتهایی که به من کردی و من شکرش را به جا نیاوردم. این سه چیز مرا خجالت زده کرده اما یک چیز دیگر هست که راه را برای من باز میکند.
« وَ یحْدُونِی عَلَی مَسْأَلَتِک تَفَضُّلُک عَلَی مَنْ أَقْبَلَ بِوَجْهِهِ إِلَیک» تو کریمانه برخورد میکنی.
تو مگو ما را بدان شه بار نیست *** با کریمان کارها دشوار نیست
چیزی که باعث میشود زبانم باز شود و با تو بهتر صحبت کنم، کسی که به تو رو میآورد بدیهایش را نمیبینی و خوبیهایش را میبینی. چیزی که باعث میشود به تو رو بیاورم «وَ وَفَدَ بِحُسْنِ ظَنِّهِ إِلَیک» من به تو خوش بین هستم و تو فرمودی من کنار خوشبینی بندهام هستم. ولو شرمنده هستم ولی چون به تو خوش بین هستم باعث میشود زبانم به گفتگو باز شود.«إِذْ جَمِیعُ إِحْسَانِک تَفَضُّلٌ، وَ إِذْ کلُّ نِعَمِک ابْتِدَاءٌ» بعضی فکر میکنند لطفهایی که به ما میشود و نعمتهایی که میرسد قابلیت داریم و حق ماست، امام سجاد تمام ریشههای این مسأله را میزند. اینکه میگویند: ما مستحق بودیم. خدا باید دست ما را میگرفت. باید چنین میکرد. همه این بایدها بیخود است. تمام تفضلات خدا و احسانهای خدا فضل خداست. هیچکسی حتی انبیاء از خدا طلب ندارند. همه لطف و احسان است. بعضی میگویند: ما ظرفیت داریم، قابلیت داریم. سؤال: این ظرفیت و قابلیت را چه کسی به شما داده است؟ تمام نعمتها و الطاف تو ابتدایی است و تو سرچشمهاش هستی.
«سُبْحَانَک» تو خوب خدایی هستی، این خطکش را همیشه بگذاریم که هرچه قشنگی و لطف و کرم هست به خدا نسبت بدهیم. هرچه عیب و ایراد و گناه و کوتاهی هست، بگو: خدایا برای من است. «لَا أَیأَسُ مِنْک» خدایا من از تو مأیوس نمیشوم، «وَ قَدْ فَتحْتَ لِی بَابَ التَّوْبَةِ إِلَیک» جایی که باب توبه را باز کردی، اصلاً هیچوقت از خدا مأیوس نخواهم شد. «بَلْ أَقُولُ مَقَالَ الْعَبْدِ الذَّلِیلِ» گفتار عبد ذلیلی که به خودش ستم کرده است، «الظَّالِمِ لِنَفْسِهِ الْمُسْتَخِفِّ بِحُرْمَةِ رَبِّهِ» حرمت پروردگارش را نگاه نداشته ولی چون به تو خوشبین است و تو کرم و لطف داری، به این امیدوار هستم و میتوانم در گفتگو را باز کنم و گناهان من آمرزیده شود.
امروز چون بحث توبه را میخواهیم ببندیم، شاید ده جلسه در این مورد صحبت کردیم و میخواهیم جمعبندی کامل داشته باشیم. توبه که خدا خیلی دوست دارد، «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُ التَّوَّابِين» (بقره/222) حتی توبه کارها را از خیلی از بندههای دیگر بیشتر دوست دارد چون دل نازک هستند و سر افکنده هستند. پیامبر فرمود: «التَّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ كَمَنْ لا ذَنْبَ لَهُ» (كافي، ج 2، ص 435) کسی که توبه کرده گویا هیچ گناهی نکرده است. در روز قیامت داریم خدا تائبین را میآورد، پرونده آنها را نگاه میکند و میگوید: همه را بخشیدم. مردم میگویند: عجیب است که این گناه و معصیتی نداشته است. آدمی که توبه میکند، خدا طوری پاک میکند که هیچ اثری از گناه نباشد. ولی انشاءالله توبه واقعی داشته باشیم. ارکان اصلی توبه یکی این بود که نا امید نباشیم و به خدا امیدوار باشیم. رکن دیگر اقرار و اعتراف به گناه است و خیلی مهم است. روی اشتباه و گناهمان پا فشاری نکنیم. فرمود: به خدا قسم کسی از گناه نجات پیدا نمیکند مگر اینکه اقرار و اعتراف کند. هم در دلش و هم با زبانش!
رکن دیگر توبه حالت ندامت و شرمندگی و پشیمانی است. این حتماً باید باشد. آدمی که شانهاش را بالا میگیرد و پشیمانی در وجودش نیست، چیزی ندارد. حدیث داریم ستون اصلی توبه، پشیمانی و ندامت است. حُر جرم بزرگی مرتکب شد، با هزار نیرو امام حسین و اهلبیت او را محاصره کرد و تحویل دشمن داد. لحظه آخر که امام حسین راه گریز نداشت، دستهایش را بالا کرد و گفت: غلط کردم، اشتباه کردم. ولی این پشیمانی او را عوض کرد و از قعر جهنم به بالاترین درجات بهشت رسید. «فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ» (فرقان/70) ساعت قبل همه وجودش سیئات بود و ساعت بعد همه اینها حسنه شد و این معجزه توبه است. ندای امام حسین و ندای خدا همیشه به دلها هست. آیت الله بهاءالدینی زیاد این شعر را میخواندند:
آواز خدا همیشه در گوش دل است *** کو دل که دهد گوش به آواز خدا
خدا دائم فراخوان داده است. دائم میگوید: بیا بیا! حُرها بیدار شوند. وقت کم است و ناگهان مرگ میرسد. بیاییم توبه را فوری انجام بدهیم. نگذاریم برای بعد. رک دیگر عزم بر ترک در آینده است. آدمی که توبه کرده و پشیمان است، انشاءالله دیگر تکرار نکند. بنا بر عدم تکرار باشد. ما عزم جدی داریم که این گناه را تکرار نکنیم. ولی اگر آدم دوباره در چاله رفت، سه باره و صد باره رفت، هیچوقت پشیمان نشود. در روایات و آیات میگوید: اگر صدها بار توبه را شکستی، باز هم توبه کن. کسی اگر میلیون بار توبه شکست باز راه باز است. پس عزم بر ترک داشته باشیم و اگر گرفتار شدیم مثل نهالی که کج میشود و میشکند تا اینکه ریشهاش محکم میشود و استوار میشود.
آخرین رکن که خیلی مهم است جبران گذشته است. اگر من توبه کردم، واجبات الهی اگر بر گردن من است، نماز و روزه قضا را باید جبران کنم، در حد توانم، اگر نتوانستم وصیت کنم که دیگران برای من انجام بدهند. حج نتوانستم بروم نایب بگیرم. یک رکن دیگر جبران مافات است به مقدار توان ما، دیونی که به گردن من است، رد مظالم که بر عهده من است، در طول سال معتقد هستم آدم رد مظالم بدهد. تمام صدقات را به نیت رد مظالم بدهیم. جمله زیبایی امام(ره) در کتاب چهل حدیث دارند که میفرمایند: بعضی سوء سابقهشان زیاد است. به مال مردم، آبروی مردم تعرض کردند. میگوید: من چطور حق اینها را ادا کنم؟ غیبت هزاران نفر را کردم و ممکن است تهمت زده باشم. هیچوقت نا امید نباشید. آنچه در توان شماست انجام بدهید. دعا کنید، خیرخواهی کنید و حلالیت بطلبید اگر فتنه نمیشود. یا کلی بگوییم ما را حلال کنند. اگر هم کسی دیون مالی دارد ولو ورشکست شده است در حد توانش پرداخت کند ولی اگر در حد توانش نیست و توبه واقعی کرده است، حضرت امام فرمود: خدا جبران میکند. آنچه در توان ماست از عذرخواهی و حلالیت طلبی و حق الناس جبران کنیم، اگر باقی آوردیم خدا میگوید: به گردن من، به شرطی که تو در مسیر جبران باشی. پس این رکنهای اصلی را کسی انجام داد هیچ شک و شبههای نکند که قطعاً خدا غفار و غفور است و کار دائمی خدا آمرزندگی است.
پیغمبر عظیم الشأن که نماینده خداست دائم الاستغفار بودند. اینقدر استغفار میکردند که اولین استغفار کننده عالم پیغمبر خدا بود. برای چه استغفار میکردند؟ بخشی روابطی بود بین خودش و خدای خودش،«ما عبدناك حق عبادتك» خدایا من حق بندگی تو را به جا نیاوردم. یکی در روایت داریم برای گناه بندهها و امت بود، وقتی دیگران خطا میکنند در روح پیغمبر و دیگران اثر دارد. بچهی شما شلوغکاری میکند پدر بزرگ و مادربزرگ عذرخواهی میکنند. لذا در بعضی روایت داریم گناه بقیه روی دوش پیغمبر میافتد و برای اینها هم استغفار میکند. پیغمبر ما فرمود: «حیاتی خیرٌ لکم و مماتی خیرٌ لکم» یعنی هم در زمان حیاتم دائم برای شما استغفار میکردم و بعد فرمود: با من چهره به چهره میشوید. حرف میزنم گوش میدهید و من گوش میدهم. اما بعد از مردن، فرمود: اعمال شما در عالم بزرخ بعد از مردن من به من عرضه میشود، اگر امت من کار خوب بکنند، میگویم: الحمدلله! بیاییم با کارهای خوب دل رسول الله را نورانیتر کنیم. فرمود: اگر از پرونده شما، اعمال ناشایسته باشد، حتی در عالم برزخ و قیامت هم پیغمبر ما برای امتش استغفار میکند.
در نهجالبلاغه هست که کسی فرمود: استغفرالله، حضرت علی(ع) فرمود: استغفرالله به تنهایی فایده ندارد! استغفار و توبه شش مرحله دارد. حضرت فرمودند: توبه و استغفار این است که گوشتهای بدنت را که از حرام روییده آب کنی و دیگر اینکه بدنت را با حسنات و کارهای خوب ریاضت بدهی. این دو تا جزء ارکان توبه نیست و اینها مکمل توبه است. این توبه اولیاء الله است و الا اینطور نیست که اگر کسی توبه کرده حتماً باید توبه را سخت نشان بدهد. حضرت امام میفرمایند: توبه و برگشت به سوی خدا را بزرگ جلوه ندهید! همین پشیمانی کافی است و بعد هم در توانمان جبران کنیم. برادران حضرت یوسف خیلی جنایت بزرگی کردند و بزرگترین گناهان عاق والدین است، بزرگترین گناهان قطع رحم است که هردو را داشتند. چهل سال، اما توبه کردند. زلیخا همینطور، ابو لُبابه داستانش هست که خودش را به ستون مسجد بست. وحشی قاتل حضرت حمزه بود. از این نمونهها در قرآن و تاریخ زیاد داریم که توبه کردند. حاج حسین انصاریان که خدا حفظشان کند، فرمود: من مدتها در تهران منبر میرفتم، بسیاری از لاتهای تهران به جلسه هیأتهای ما میآمدند و همه به برکت امام حسین توبه کردند و عاقبت بخیر شدند. یکی از این لاتهای مهم تهران که بابا فرج به او میگفتند، شعبان بی مخها و لاتهای دیگر میآمد فرار میکردند. ولی این آقا بر اثر توبه و توسل به امام حسین، کارش به جایی رسید که اواخر عمر مریض شد. به من پیغام داد عیادت من بیا و من نتوانستم بروم. بعد از فوتش به منزلش رفتم. خانمش گفت: خیلی منتظر شما بود ولی ساعت آخر وقتی میخواست از دنیا برود منقلب بود و گریه میکرد. من هم نگران بودم. به من گفت: خانم نگران نباش! تا اربابم امام حسین بالای سرم نیاید از دنیا نمیروم. لحظه آخر بلند شد نشست و به امام حسین سلام داد و از آقا تشکر کرد و رفت! ما از این نمونهها و رسول ترکها فراوان داریم.
شریعتی: مثل فضیل بن عیاض، دزد توانای شهر بالای دیوار خانه عابد، وقتی شنید آیا وقتش نرسیده که دلهای آنهایی که ایمان آوردند خاشع شود؟ گفت: چرا همین الآن وقتش است. آن الآن را باید پیدا کنیم که برگردیم.
حاج آقای فرحزاد: دنبال هر سوژهای که حالا مجالس اهل بیت است، زیارت کربلا است برویم تا جذبه ما را بگیرد.
شریعتی: نکات خیلی خوبی را شنیدیم. انشاالله همه وجود ما خوشبو شود و اهل استغفار شویم. 27946 نفر در طرح کتابخوانی ماه ولایت، مناسبتهای ایام غدیر ثبت نام کردند که قرار است از این تعداد 14 نفر عازم کربلا شوند، 110 نفر عازم مشهد الرضا و 110 نفر هم هدیه نقدی خواهند گرفت. از این 27946 نفر دو هزار تا، دو هزار تا یک رقمی را خواهیم گفت و اسامی را خدمت شما اعلام خواهیم کرد. امروز صفحه 515 قرآن کریم، آیات نورانی سوره مبارکه حجرات را تلاوت خواهیم کرد.
«مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ تَراهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً سِيماهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ مَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى عَلى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِيماً «29»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ «1» يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ «2» إِنَّ الَّذِينَ يَغُضُّونَ أَصْواتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ أُولئِكَ الَّذِينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوى لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظِيمٌ «3» إِنَّ الَّذِينَ يُنادُونَكَ مِنْ وَراءِ الْحُجُراتِ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُونَ «4»
ترجمه: محمّد، رسول خداست و كسانى كه با او هستند، بر كفّار، سخت و در ميان خودشان مهربانند. آنان را پيوسته در ركوع و سجود مىبينى، كه فضل و رضوان را از خدا مىجويند، نشانه آنان در رخسارشان از اثر سجود نمايان است. اين است وصف ايشان در تورات و وصف آنان در انجيل، مانند زراعتى است كه جوانه را از زمين خارج كرده، پس آن را نيرو داده تا سخت شود و بر ساقهى خود بايستد، آن گونه كه كشاورزان را به شگفتى و شادى وامىدارد. تا خداوند به واسطه مؤمنان كفّار را به خشم آورد، ولى خداوند به كسانى از كفّار كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دهند، وعده آمرزش و پاداشى بزرگ داده است.
به نام خداوند بخشندهى مهربان. اى كسانى كه ايمان آوردهايد! (در هيچ كارى) بر (حكم) خدا و پيامبر او پيشى نگيريد و از خداوند پروا كنيد، كه خداوند شنوا و دانا است. اى كسانى كه ايمان آوردهايد! (در گفتگو با پيامبر) صدايتان را بلندتر از صداى پيامبر نكنيد و آن گونه كه با يكديگر بلند گفتوگو مىكنيد، با پيامبر بلند سخن مگوييد! مبادا (به خاطر اين بىادبى،) اعمالتان نابود شود و شما آگاه نشويد. همانا كسانى كه نزد پيامبر (از روى ادب و احترام) صدايشان را پايين مىآورند، آنان كسانى هستند كه خداوند دلهايشان را براى (پذيرش) تقوا آزمايش (و آماده) كرده و آمرزش و پاداش بزرگ مخصوص آنها است. همانا كسانى كه از پشت حجرهها تو را مىخوانند، اكثرشان تعقّل نمىكنند.
شریعتی: از فضیلت ذکر بلند صلوات بر محمد و آل محمد بشنویم و بعد از شخصیت حضرت آیت الله بهاءالدینی برای ما بگویید.
حاج آقای فرحزاد: یکی از برکات مهم ذکر صلوات این است که حوائج ما به برکت ذکر صلوات برآورده میشود. ماه ربیع هست و ماه پیغمبر خداست. شخصی به پیغمبر خدا عرض کرد: یا رسول الله! من برای اینکه حاجتهای خودم را بخواهم، به جای آن صلوات میفرستم و برای شما دعا میکنم. حضرت فرمودند: کاری خوبی است. فرمودند: حالا که به جای اینکه به خودت دعا کنی، به من دعا میکنی و بر من صلوات میفرستی، خدا هم حوائج شما را برآورده میکند. یکی از راههای برآورده شدن حوائج زیاد گفتن این ذکر است. حضرت آیت الله بهاءالدینی که به ایشان زیاد برای حل مشکلات مراجعه میکردند. ایشان سه چیز را خیلی سفارش میکردند. یکی اینکه آنهایی که تمکن مالی دارند یک گوسفند بکشند و به نیت اهلبیت، حضرت ابالفضل، فقرا، به هر نیتی که هست. دوم اینکه حدیث کساء تلاوت کنند و سوم چهارده هزار صلوات هدیه به چهارده معصوم، روایاتی داریم که این هدیه کردن به پیغمبر و اهلبیت حوائج ما را برآورده میکند.
مرحوم آیت الله بهاءالدینی فوق العاده بودند، یکی از خصوصیات ایشان این بود که خیلی اهل تفکر بودند. یعنی عبادتی خیلی نبودند، یک نماز ساده، نماز شبشان ده دقیقه طول میکشید ولی بیشتر تفکر میکردند. تفکر یعنی اینکه گمشدههایمان را پیدا کنیم. عبرت از تاریخ و دیگران بگیریم، روایت داریم «كَانَ أَكْثَرَ عِبَادَةِ أَبِي ذَرٍّ رَحِمَهُ اللَّهُ التَّفَكُّرُ وَ الاعْتِبَارُ» (بحارالانوار، ج 68، ص 323) یعنی بیشترین عبادت تفکر است که به آن توجه نداریم. روی آیات قرآن فکر کنیم. یا مثلاً روایت داریم فکر پدر و مادر همه خوبیهاست. حر یک لحظه فکر کرد. پایان کارش را ببینید. تفکر کردن آدم را به همه خوبیها وا میدارد. یکی از ویژگیهای این شخصیت برجسته این بود که واقعاً پشت پا به دنیا زده بود. تشریفات و تجملات را دور کرده بود و اهل زهد بود. زندگی و لباس و خوراک ساده داشت. به حداقل زندگی قناعت میکرد. ایشان را به باغی میبردیم، کارگرها کار میکردند و بچهها بودند، تا به آنها غذا نمیدادند ، غذا نمیخورد. خیلی مقید بود که اطرافیان، حتی کارگرهایی که به آن باغ کار نداشتند و اطراف کار میکردند. یکی از اینها گفت: ما برای شما آبگوشت بار کردیم. ایشان گفت: من خسته هستم و میخواهم استراحت کنم. رفقا فهمیدند که آقا غذا میخواهد، ولی بخاطر اینکه شما گفتی: برای شما آبگوشت بار کردیم، نخوردند. اول شما به کارگرها بدهید و بعد آقا میخورند. زمانی خدمت ایشان بودیم و به اصفهان میرفتیم، یکی از رفقا گفت: یک کتاب عرفانی و سیر و سلوکی معرفی کنید که ما مسائل عرفانی و سیر و سلوکی را بلد باشیم. ایشان یک تأملی کردند و گفتند: عزیز من! راه انبیاء عرفان عملی است نه عرفان نظری و فکری و توهمی و خیالی! انبیاء با رفتار و برخوردشان مردم را به طرف حق و بهشت سوق میدهند.
شریعتی: در عکسها میدیدم که شهید صیاد شیرازی خیلی با ایشان مأنوس بودند.
حاج آقای فرحزاد: بله، ایشان جملهی قشنگی داشتند و فرمودند: روحانیت به عمامه و لباس نیست. روحانی کسی است که اهل دل باشد، اهل معنا و آخرت باشد، اهل خدا باشد. ممکن است کسی در لباس نظامی باشد ولی اهل دل باشد. آقای صیاد شیرازی ایشان را جبهه برد. گاهی وقت و بی وقت به آقا سر میزد و آقا میفرمود: من چای درست کردم و منتظرت بودم. میفرمودند: چه بسا ممکن است کسی لباس داشته باشد ولی عاری از روحانیت باشد. خیلی باز بودند و آزادانه فکر میکردند. تواضع و ادب فوق العاده داشتند. یک موقع یکی از همسایههای ایشان نقل کردند من بچه بودم در کوچه با ایشان بازی میکردیم، چوب پرت شد و به پای آقا خورد. در پای ایشان فرو رفت و خون آمد. آقا هیچ نگفت و سرش را پایین انداخت و رفت. ما بچهها شرمنده شدیم. فردای آن روز جمع شدیم و گفتیم: خیلی زشت بود که به آقا بی ادبی کردیم. اجازه گرفتیم و خدمت ایشان رسیدیم و عذرخواهی کردیم. فرمودند: نه من اشتباه کردم در بازی شما آمدم! من باید از گوشه رد میشدم. این سیر و سلوک متواضعانه، پیغمبر ما چقدر روی بچهها عنایت داشتند. هر روز صبح پیغمبر ما بر سر بچهها دست نوازش و محبت میکشیدند. اصلاً از نظر روانشناسی هم گفتند که وقتی دست کشیده میشود یک آرامشی دارد که فوق العاده است. حدیث داریم دستی که روی سر یتیم میکشید، به عدد موهایی که از زیر دست رد میشود خدا گناهان شما را میآمرزد. یکی از رفتارهای پیغمبر، مثلاً پیغمبر ما در خانه کار میکردند. «کان فی مهنةِ اهله» مِهنة یعنی جزء خدمتگزاران خانه بودند. مثلاً گاهی جارو میزدند و لباس میشستند. با بچهها بازی میکردند. پیغمبر فرمود: کسی در خانه کار نمیکند مگر اینکه یا پیغمبر باشد یا صدیق باشد یا کسی که خدا قلبش را برای ایمان امتحان کرده باشد و در حد اعلی ایمانش و باورهایش بالا باشد. یکوقت رسیدند و دیدند حضرت علی(ع) دارد کمک حضرت زهرا میکند. حضرت فرمودند: کسی که در خانه کار میکند، خدا به عدد موهای بدنش در بهشت برای او یک شهر بنا میکند. انشاءالله خدا توفیق بدهد خدمتگزار اهل خانه باشیم و سیره پیامبر و اهلبیت را پیاده کنیم.